eitaa logo
آموزش تخصصی مداحی و روضه
7.5هزار دنبال‌کننده
240 عکس
184 ویدیو
23 فایل
کانال رسمی حاج اسماعیلی آموزش نغمات مداحی انتشار کلیه مطالب این کانال بلامانع است (و همراه لینک کانال نغمات باشد آدرس سایت: https://madehin14.ir 🌷تبادل فقط با کانال های مرتبط با مداحی🌷 ادمین ثبت نام: @madehine14 🌴آیدی استاد حاج اسماعیلی @hajsmaeeli
مشاهده در ایتا
دانلود
2. مناجات.mp3
6.99M
قسمت اول : ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) باز هم اربعین رسیده بیا باز هم از تو بی خبر ماندم 27 مهرماه 1398 @madehin14
قسمت اول : ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ باز هم اربعین رسیده بیا ( با امام زمانمون مناجات کنیم ، درد دل کنیم ، صاحب عزای امروز ، امام زمانه ... ) باز هم اربعین رسیده بیا باز هم از تو بی خبر ماندم عاشقانت زیارتت کردند من ولی باز پشت در ماندم ( خوش به حال اونهایی که الان بینُ الحرمین ، توو صحن وسرای آقامون سید الشهدا نشستند ، اونجا زیارت اربعین خوندن صفا داره .. ) روز و شب غبطه می‌خورم آقا به کسانی که با تو مأنوسند عاشق و بی قرار و بی تابند دست و پای تو را که می‌بوسند امروز دامن شهدا رو بگیریم ، از شهدا استمداد میگیریم ، شفیع ما باشند .. بینِ ما و امام زمانمون جدایی افتاده ، شهدا رو واسطه کنیم ... دو تا از اصحاب ابی عبدالله هستند ، یکی « حبیب بن مظاهرِ » و یکی هم « مسلم بن عوسجه » ، هر د وتا پیرغلام ، هر دوتا قدیمی ، هر دوتا محاسن سفید ، روز عاشورا اول « مسلم بن عوسجه » به میدان رفت ، به زمین افتاد ، با بدن پر از زخم ، دو نفر آمدند بالای سرش ، یه طرف « حبیب بن مظاهر » ، رفیق قدیمیشه ، اونطرف خودِ آقا سیدالشهداست ، حبیب شروع کرد باهاش درد دل کردن ، گفت : مسلم رسم رفاقت اینه ، اگر وصیتی داری ، بگی ، تا من به خانواده ات برسونم ، اما چه کنم ، من هم تا ساعتی دیگه به تو ملحق میشم ... اما توو این لحظه های آخر اگر حرف نگفته ای داری ، بگو مسلم ... « مسلم بن عوسجه » آخرین رمق ها و آخرین نفس هاشو داره میکشه ، با دست نیمه جونش ، یه اشاره ای کرد به سید الشهدا ، گفت ، حبیب : عَلَیْکَ بِهَذَا الْغَریْب اُوصِیْکَ بِهَذَا الْغَریْب (1) بر تو باد به این آقای غریب ، حبیب نکنه آقامون تنها بمونه ، این حرف رو شهدای ما خوب درک کردند ، فلذا توو وصیت نامه های شهدا ، یک جمله ای خیلی زیاد تکرار شده ، میگفتند : امام رو تنها نگذارید ، برا امام خیلی دعا کنید ، همه شهدا فیض ببرند .. دیدنِ تو به من نمی‌آید تو کجا و نگاه هر جایی ؟ من اگر آنچه خواستی باشم تو سراغم به خواب میآیی؟ نکند عاق کرده‌ای من را ؟ نکند صبرتان سر آمده است گر عتابم کنید حق دارید هر گناهی ز من بر آمده است در حرم ، روضه خوان خودت هستی ( امروز توو کربلا چه خبره ) در حرم ، روضه خوان خودت هستی روضه ی کاروانِ جان بر لب بینِ روضه بلند میگویی‌ : به فدای تو عمه جان ، زینب : (1)ابن کثیر، البدایه و النّهایه ، جلد ۸ ، صفحه ۱۸۲ ـ مقرّم، مقتل الحسین (علیه السلام) ، ص۲۴۱ ـ خوارزمی ج۲ ، ص۱۹ 27 مهرماه 1398 @madehin14
3. روضه.mp3
4.13M
قسمت دوم : تا رسیدند در دو راهی عشق ساربان گفت که کجا برویم؟ 27 مهرماه 1398 @madehin14
قسمت دوم : تا رسیدند در دو راهی عشق ساربان گفت که کجا برویم؟ ساربان آمد خدمت زین العابدین ، آقاجان این مسیر میره مدینه ، این مسیرمیره کربلا ، کدام مسیر رو برویم ؟ فرمود : بزارید از عمه جانم زینب بپرسم ... تا گفتم خانم این مسیر مدینه ، این مسیر کربلاست ... فرمود بریم کربلا ... ما هنوز برا حسین گریه نکردیم ، تا حالا هرچی زدند اونا زدند ... ما هنوز خودمون رو برا حسین نزدیم ... پاسخی آمد از حریم حسین همه گفتند کربلا برویم تا رسیدند ، لحظه‌ای ماندند در سکوتی که چهره‌ها شد مات زد به سینه ، غریب بی کفنم باز شد بغضِ عمه ی سادات به زمین خورد ، از سرِ محمل ( خودشون رو مثل برگی که از درخت به زمین می افته ، از رو ناقه ها ، به زمین انداختند ... ) تیر غم‌ها به قلب بانو رفت با ادب ، نیت زیارت کرد سوی یارش به روی زانو رفت هر کدوم از این خانم ها ، مُخدرات (2) ، دنبال یه قبری میگردند ... راهنمای این قبور زین العابدینه ، هر کسی رو که صدا میزنه ، قبر عزیزش رو بهش نشون میده ... عمه جان بیا ، اینجا قبر بابام حسینه ... خواهرام ، سکینه ، فاطمه ، اینجا قبر داداشم علی اکبره ... نجمه خاتون بیا ، اینجا قبر پسرات ، قاسم و عبدالله است ... هر قبری رو نشون صاحب قبر میده ، یکی یکی عزیزانشون رو در آغوش گرفتند ، اما دیدند یه خانمی دستاش رو گهواره کرده ، زیر لب میگه ، پس قبر عزیز دل من کجاست ؟ زین العابدین صدا زد ، رباب بیا ، اینجا قبر میوه دلِ توست ... یه نگاهی کرد ، گفت آقاجان ، اینجا که قبر مولایم حسینه ؟ صدا زد رباب ، قنداقه رو روی سینه ی بابام گذاشتم ... (2) عُلیا مُخَدَّرَة : عنوانی برای احترام است ، یعنی زن والامقام ، بانوی باحجاب ، پرده نشین ، پاکدامن و باشرم و حیا ... 27 مهرماه 1398 @madehin14
4. پیوستن سرها.mp3
3.49M
قسمت سوم : داستان پیوستن سرهای مقدس به بدن های مطهرشان در روز اربعین ... 27 مهرماه 1398 @madehin14
قسمت سوم : اما من هنوز روضه ام رو نخوندم ، یکی از اتفاقاتی که روز اربعین افتاده ، کتاب « نفس ُ المَهموم » حاج شیخ عباس قمی ، یه صفحه ای رو اختصاص داده به سرنوشت سرهای مقدس ، روایات مختلف رو میآره ، بعضی ها گفتند سرِ مقدس ابی عبدالله را به مصر بردند ، بعضی ها گفتند نجف ، بعضی ها گفتند شام ، اما اون روایاتی که از همه محکم تر و قوی تره ، این است که سرهای مقدس رو آوردند کربلا ، روز اربعین ، سرهارو به بدن ها ملحق کردند ... فقط همین رو نوشته ، دیگه توضیحی نداده ، چطوری این سرها به بدن ها ملحق شده ، میخام روضه ی « استنباطی » بخونم ، جایی ننوشته اما اگر این سرها رو یک جوری به بدن ها ملحق کرده باشند ، یعنی باید « نبش قبر » کرده باشند ... چه عاشورایی دوباره برپا شده ؟ هر قبری رو که بخواهند باز کنند ، صدا بزنه ، زینب جان ، عمه جان ، صاحب این قبر رو ببر یک کناری ، این صحنه رو نبینه ، اذیت نشه ، عمه جان ، خواهرهایم ، سکینه و فاطمه را ببر یک کنار ، میخام قبر داداشم علی اکبر رو بشکافم ، عمه جان ، « نجمه » رو ببر یک کناری ، میخام قبر بچه هاش قاسم و عبدالله رو بشکافم ... حالا نوبت رسید به آقامون حسین ... صاحب این قبر خودِ زینب است ... خدا زینب رو به کی بسپارم ؟ خودِ زینب اومده ... من باید خودم این سر رو در قبر بزارم ...هر کجا نشستی ، سه مرتبه از سُویدای دلت صدا بزن : یا حسین .... سُویدای دل : خال یا نقطۀ سیاهی در دل که مرکز و محل احساسات و عواطف می باشد ، که البته شاید بتوانیم جایگزین های دیگری را هم ، برای این کلمه پیدا کنیم مثلا خیلی ساده بگیم : هر کجا نشستی سه مرتبه بگو « یا حسین » .... سه مرتبه ناله بزن ... با همه وجودت بگو ... یا هم ناله با عمه سادات بگو ... و یا مداح خودش سه مرتبه بگوید : صَلَّی اللهُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّه ... 27 مهرماه 1398 @madehin14
2. مناجات.mp3
6.99M
قسمت اول : ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) باز هم اربعین رسیده بیا باز هم از تو بی خبر ماندم 27 مهرماه 1398 @madehin14
قسمت اول : ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ باز هم اربعین رسیده بیا ( با امام زمانمون مناجات کنیم ، درد دل کنیم ، صاحب عزای امروز ، امام زمانه ... ) باز هم اربعین رسیده بیا باز هم از تو بی خبر ماندم عاشقانت زیارتت کردند من ولی باز پشت در ماندم ( خوش به حال اونهایی که الان بینُ الحرمین ، توو صحن وسرای آقامون سید الشهدا نشستند ، اونجا زیارت اربعین خوندن صفا داره .. ) روز و شب غبطه می‌خورم آقا به کسانی که با تو مأنوسند عاشق و بی قرار و بی تابند دست و پای تو را که می‌بوسند امروز دامن شهدا رو بگیریم ، از شهدا استمداد میگیریم ، شفیع ما باشند .. بینِ ما و امام زمانمون جدایی افتاده ، شهدا رو واسطه کنیم ... دو تا از اصحاب ابی عبدالله هستند ، یکی « حبیب بن مظاهرِ » و یکی هم « مسلم بن عوسجه » ، هر د وتا پیرغلام ، هر دوتا قدیمی ، هر دوتا محاسن سفید ، روز عاشورا اول « مسلم بن عوسجه » به میدان رفت ، به زمین افتاد ، با بدن پر از زخم ، دو نفر آمدند بالای سرش ، یه طرف « حبیب بن مظاهر » ، رفیق قدیمیشه ، اونطرف خودِ آقا سیدالشهداست ، حبیب شروع کرد باهاش درد دل کردن ، گفت : مسلم رسم رفاقت اینه ، اگر وصیتی داری ، بگی ، تا من به خانواده ات برسونم ، اما چه کنم ، من هم تا ساعتی دیگه به تو ملحق میشم ... اما توو این لحظه های آخر اگر حرف نگفته ای داری ، بگو مسلم ... « مسلم بن عوسجه » آخرین رمق ها و آخرین نفس هاشو داره میکشه ، با دست نیمه جونش ، یه اشاره ای کرد به سید الشهدا ، گفت ، حبیب : عَلَیْکَ بِهَذَا الْغَریْب اُوصِیْکَ بِهَذَا الْغَریْب (1) بر تو باد به این آقای غریب ، حبیب نکنه آقامون تنها بمونه ، این حرف رو شهدای ما خوب درک کردند ، فلذا توو وصیت نامه های شهدا ، یک جمله ای خیلی زیاد تکرار شده ، میگفتند : امام رو تنها نگذارید ، برا امام خیلی دعا کنید ، همه شهدا فیض ببرند .. دیدنِ تو به من نمی‌آید تو کجا و نگاه هر جایی ؟ من اگر آنچه خواستی باشم تو سراغم به خواب میآیی؟ نکند عاق کرده‌ای من را ؟ نکند صبرتان سر آمده است گر عتابم کنید حق دارید هر گناهی ز من بر آمده است در حرم ، روضه خوان خودت هستی ( امروز توو کربلا چه خبره ) در حرم ، روضه خوان خودت هستی روضه ی کاروانِ جان بر لب بینِ روضه بلند میگویی‌ : به فدای تو عمه جان ، زینب : (1)ابن کثیر، البدایه و النّهایه ، جلد ۸ ، صفحه ۱۸۲ ـ مقرّم، مقتل الحسین (علیه السلام) ، ص۲۴۱ ـ خوارزمی ج۲ ، ص۱۹ 27 مهرماه 1398 @madehin14
3. روضه.mp3
4.13M
قسمت دوم : تا رسیدند در دو راهی عشق ساربان گفت که کجا برویم؟ 27 مهرماه 1398 @madehin14
قسمت دوم : تا رسیدند در دو راهی عشق ساربان گفت که کجا برویم؟ ساربان آمد خدمت زین العابدین ، آقاجان این مسیر میره مدینه ، این مسیرمیره کربلا ، کدام مسیر رو برویم ؟ فرمود : بزارید از عمه جانم زینب بپرسم ... تا گفتم خانم این مسیر مدینه ، این مسیر کربلاست ... فرمود بریم کربلا ... ما هنوز برا حسین گریه نکردیم ، تا حالا هرچی زدند اونا زدند ... ما هنوز خودمون رو برا حسین نزدیم ... پاسخی آمد از حریم حسین همه گفتند کربلا برویم تا رسیدند ، لحظه‌ای ماندند در سکوتی که چهره‌ها شد مات زد به سینه ، غریب بی کفنم باز شد بغضِ عمه ی سادات به زمین خورد ، از سرِ محمل ( خودشون رو مثل برگی که از درخت به زمین می افته ، از رو ناقه ها ، به زمین انداختند ... ) تیر غم‌ها به قلب بانو رفت با ادب ، نیت زیارت کرد سوی یارش به روی زانو رفت هر کدوم از این خانم ها ، مُخدرات (2) ، دنبال یه قبری میگردند ... راهنمای این قبور زین العابدینه ، هر کسی رو که صدا میزنه ، قبر عزیزش رو بهش نشون میده ... عمه جان بیا ، اینجا قبر بابام حسینه ... خواهرام ، سکینه ، فاطمه ، اینجا قبر داداشم علی اکبره ... نجمه خاتون بیا ، اینجا قبر پسرات ، قاسم و عبدالله است ... هر قبری رو نشون صاحب قبر میده ، یکی یکی عزیزانشون رو در آغوش گرفتند ، اما دیدند یه خانمی دستاش رو گهواره کرده ، زیر لب میگه ، پس قبر عزیز دل من کجاست ؟ زین العابدین صدا زد ، رباب بیا ، اینجا قبر میوه دلِ توست ... یه نگاهی کرد ، گفت آقاجان ، اینجا که قبر مولایم حسینه ؟ صدا زد رباب ، قنداقه رو روی سینه ی بابام گذاشتم ... (2) عُلیا مُخَدَّرَة : عنوانی برای احترام است ، یعنی زن والامقام ، بانوی باحجاب ، پرده نشین ، پاکدامن و باشرم و حیا ... 27 مهرماه 1398 @madehin14
❁﷽❁ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یارب الحسین بحق الحسین اشف صدرالحسین بظهورالحجه در میان عاشقان عطر حضورت میرسد با ظهور اربعین بوی ظهورت میرسد اوناییکه پیاده روی اربعین رفتن اون، سیل جمعیت ، اون شعارهای لبیک یا حسین و لبیک یا مهدی، اون شور و حرارت خبر از اومدن مهدی فاطمه داره ، اینها یعنی ظهور، خیلی نزدیکه بیشتر از روز عاشورا به روز اربعین بر لبِ لب تشنگان جام طهورت میرسد بسکه در ماه صفر عالم حسینی میشود از مسیر کربلا امواج نورت میرسد آقای من با چه شوقی اهل ایمان راهپیمایی کنند کاروان در کاروان بوی عبورت میرسد آقاجان، یابن الحسن ای کاش میدونستم تو کدام موکب ها رفت و آمد میکنی منم میومدم به دست و پاهات میفتادم آقاجان یالثارات الحسینت میشود نزدیکتر نعرۀ یافاطمه از راه دورت میرسد گریۀ صبح و مسا کار خودش را کرده است غم مخور یابن الحسن، فجرِ سُحورت میرسد هر چه میخواهی بده فرمان، که ما آماده ایم این، اَناالمهدی ست کز قلب صبورت میرسد دلهامون رو گره بزنیم ، به دل امام زمان ، بریم کربلا، روز اربعین کربلا چه خبره؟ ای کربلا ای کعبه ی عشق و امیدم بعد از جدائی ها به دیدارت رسیدم وقتی برا اولین بار وارد کربلا میشیم از دور چشمت میفته به گنبد و گلدسته های قمر بنی هاشم چه حسی پیدا میکنی چقدر خوشحال میشی؟ میگی خدایا شکر بالاخره منم کربلایی شدم اما یه قافله ی دیگم داره میاد کربلا، رنگ صورتهاشونو آفتاب سوزانده، بدنهاشون سیاه و کبوده، صدای ناله هاشون با همه ی ناله ها فرق داره آه ای کربلا آغوش بگشا، زینب آمد من زینبم کز رنج دوری ها خمیدم هر روز دیدم کربلای تازه ای را‎ ای کربلا! تا بر سر کویت رسیدم منزل به منزل، داغ بر داغم فزون شد جان کنده ام تا رخت در اینجا کشیدم از بهر انجام رسالت، زنده ماندم گر زنده ام من زنده ی هر دم شهیدم ای کاروان سالار زینب، دیده بگشا تا گویمت با دیده ی گریان، چه دیدم با آن که با دستت، به قلبم صبر دادی چندان! که در هر جا شهامت آفریدم اما دو جا دست غمم از پا در آورد بی خود ز خود گشتم، گریبان را دریدم دو جا دیگه نتونستم طاقت بیارم یک جا که دشمن بر لبانت چوب میزد‎ آی حسین یک جا سرت چون بر فراز نیزه دیدم یه وقت دیدن زینب صدای ناله ش بلند شد حسین ، اگه نامحرما اینجا نبودن، صورت کبودم رو بهت نشون میدادم، اگه نامحرما نبودن ، کبودیای بدنمو بهت نشون میدادم ، جای سیلی ها و جای تازیانه ها رو نشونت میدادم حسین یا اخا دستی برون از خاک کن اشک چشم زینبت را پاک کن این تو و این دیده ی دریاییم ای به زینب در یم خون هم سخن از گلوی چاک چاک خویشتن آنقدر دور تو گشتم یاحسین تا به خون خود نوشتم یا حسین صلی الله علیک یا مولای یا اباعبدالله ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ و ┏━━━ °•🏴•°━━━┓ @madehin14 ┗━━━ °•🏴•°━━━┛
❁﷽❁ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ای امام و ای امیر اربعین یابن الحسن ای علمدار مسیر اربعین یابن الحسن آدمی وقتی میره اون شور و حرارت مؤمنین رو میبینه تو نجف تو کربلا ، اونجا دلش بیشتر با دل امام زمان، پیومند می خوره میزبان و سفره دار اربعین یابن الحسن بهترین لبیک بر هل من معین یابن الحسن اربعین یعنی همان تجدید بیعت با شما عشق با پای پیاده از نجف تا کربلا اربعین یعنی قدم بگذاشتن در راه نور انتظار منجی و آمادگی بهر ظهور ان شاءالله آقای من، یا صاحب الزمان اربعین یعنی همان تجدید بیعت با شما عشق با پای پیاده از نجف تا کربلا یادمون نرفته تا همین چند سال قبل، بهترین دعامون این بود "خدایا راه کربلا رو باز کن" ، الحمدلله باز شد به برکت خون شهدا، به برکت دعاهای امام زمان، یابن الحسن گر کنی امضا دوباره سمت جاده می روم اربعین، کرببلا، پای پیاده می روم اونایی که کربلا نرفتید امسال، این روزا دلتون رو به دل امام زمان ، پیوند بزنید بگید آقاجان، امسال که نشد نتونستم بیام، اما یادت باشه از همین الان، برات سال آینده م رو بنویس مشکل مالی چه باشد عاشقت سر می دهد خرجی این راه را زهرای اطهر می دهد گرچه عبدی روسیاهم‌ دست من را هم بگیر پرگناهم بی پناهم دست من را هم بگیر یابن الحسن خوب و بد در هم بخر ما را عزیز فاطمه کربلا با هم ببر ما را عزیز فاطمه گربیایم جان خود را  را نذر رویت می کنم  کو‌به کو،‌ موکب به موکب، جستجویت می کنم ای تمام عشق بر هجران رویت مبتلا در پی روی تو هستم از نجف تا کربلا آقای من میهمانت می شوم با اشک جاری از دو عین بر لبم جاریست ذکر «یا لثارات الحسین» اربعین می آید و جوشد سبوی کربلا بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا اما ذکر روضه ی من کربلا و‌مادری که ناله ها می زد حسین اونایی که میرن کربلا، شبهای جمعه مادرش ، فاطمه ی زهرا میاد کربلا و مادری که ناله ها می زد حسین از حرم تا قتلگه زینب صدا می زد حسین موقعی که این قافله رسیدن به کربلا، هر کدام از مخدرات یکی از قبرها رو در آغوش گرفت اما اونی که از همه بیشتر گریه می کرد عقیله ی بنی هاشم زینبه، صدا میزد حسین، جات خالی بود داداش، چه جاها که خواهرت نرفت، از این شهر به اون شهر، از این دیار به اون دیار، آی حسین چشمت روشن، خواهرت رو بردن محله ی یهودیا، یه نفر جلو جلو جار میزد آی یهودیایی که باباهاتون به دست علی کشته شد بیاید بچه های علی رو دارن میارن، گفت دیدم زن های یهودیه بالا پشت بامها دامنهاشون رو پر از سنگ کردن ، یه مرتبه اون زن یهودیه صدا زد آی نیزه دار، بگو ببینم سر حسین کدامه، با دست اشاره کرد اون سری که از همه نورانی تره ، سر حسینه ،آه ، شروع کردن با سنگ زدن، هر سنگی که به سر مقدس حسین نمیخوره نصیب خواهر و بچه هاش میشه هر جا نشستی ناله بزن یا حسین ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✍شاعر: سعید نسیمی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ┏━━━ °•🏴•°━━━┓ @madehin14 ┗━━━ °•🏴•°━━━┛