eitaa logo
آموزش تخصصی مداحی و روضه
8.1هزار دنبال‌کننده
250 عکس
194 ویدیو
23 فایل
کانال رسمی حاج اسماعیلی آموزش نغمات مداحی انتشار کلیه مطالب این کانال بلامانع است (و همراه لینک کانال نغمات باشد آدرس سایت: https://madehin14.ir 🌷تبادل فقط با کانال های مرتبط با مداحی🌷 ادمین ثبت نام: @madehine14 🌴آیدی استاد حاج اسماعیلی @hajsmaeeli
مشاهده در ایتا
دانلود
مناجات و روضه 00.6.11.mp3
9.25M
عج حضرت سلام الله شب 24محرم 1400 مسجد حضرت فاطمة الزهرا سلام الله علیها (قم_پردیسان) دگر ای دوست مرا در حرم مهمان کن رفتم از دست نگاهی به دل ما هم کن @madehin14
روضه شب پنجم محرم1401.mp3
13.04M
⚫توسل به ⚫ ⚫روضه حضرت عبدالله بن الحسن⚫ قم _ پردیسان مسجد حضرت فاطمة الزهرا @madehin14
با خون دل, امشب علی, دم‌ساز می‌شد وقتی که چشمش بسته می‌شد، باز می‌شد زینب زمین می‌خورد و غم، آغاز می‌شد با زخم فرقش مرتضی، هم‌راز می‌شد آه دل و زخمش هماهنگند امشب سر بند زرد و صورت، هم‌رنگند امشب بعد از مدینه، بغض‌های او، شکسته است بر روی بستر، حضرت ابرو شکسته است خیلی شبیه مادر پهلو شکسته است او داغ‌دار بانوی بازو شکسته است در یاد دارد آتش و داغ پسر را پهلوی زهرا، میخ درب شعله ور را ایتام بی بابا، شبی دلگیر دارند انگار دستی بسته با، زنجیر دارند زخمی به دل از فتنه‌ی تقدیر دارند در دست‌هاشان، کاسه‌های شیر دارند امشب عزادار علی، ایتام هستند ایتام کوفه بعد از این، بی شام هستند آن‌شب علی، آرام روی بسترش بود اشک حسینش، روی چشمان ترش بود اشک حسن، از جنس اشک مادرش بود وقت وصیت‌های روز آخرش بود خیره شده چشمش، به چشمان ابالفضل دست حسینش بود و دستان ابالفضل آن‌شب علی می‌گفت رازی بر ملا را راز جگر را، زهر و تشت مجتبی را راز حسینش را، عزای کربلا را راز سر خونین روی نیزه‌ها را آن‌شب علی با زینب از گودال می‌گفت از غارت گهواره و خلخال، می‌گفت می‌دید زینب، یک نفر سر را گرفت و با چکمه روی سینه‌ی او، جا گرفت و دستی به گیسوی سر آقا گرفتو سر را برای لحظه ای بالا گرفتو دست سیاهی، سر به خنجر می‌سپارد خواهر برادر را به مادر می‌سپارد حسین... @madehin14
آموزش تخصصی مداحی و روضه
#مناجات_امام_زمان و #روضه #اربعین #آواز_بیات_اصفهان #آواز_دشتی #دستگاه_همایون @madehin14
❁﷽❁ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یارب الحسین بحق الحسین اشف صدرالحسین بظهورالحجه در میان عاشقان عطر حضورت میرسد با ظهور اربعین بوی ظهورت میرسد اوناییکه پیاده روی اربعین رفتن اون، سیل جمعیت ، اون شعارهای لبیک یا حسین و لبیک یا مهدی، اون شور و حرارت خبر از اومدن مهدی فاطمه داره ، اینها یعنی ظهور، خیلی نزدیکه بیشتر از روز عاشورا به روز اربعین بر لبِ لب تشنگان جام طهورت میرسد بسکه در ماه صفر عالم حسینی میشود از مسیر کربلا امواج نورت میرسد آقای من با چه شوقی اهل ایمان راهپیمایی کنند کاروان در کاروان بوی عبورت میرسد آقاجان، یابن الحسن ای کاش میدونستم تو کدام موکب ها رفت و آمد میکنی منم میومدم به دست و پاهات میفتادم آقاجان یالثارات الحسینت میشود نزدیکتر نعرۀ یافاطمه از راه دورت میرسد گریۀ صبح و مسا کار خودش را کرده است غم مخور یابن الحسن، فجرِ سُحورت میرسد هر چه میخواهی بده فرمان، که ما آماده ایم این، اَناالمهدی ست کز قلب صبورت میرسد دلهامون رو گره بزنیم ، به دل امام زمان ، بریم کربلا، روز اربعین کربلا چه خبره؟ ای کربلا ای کعبه ی عشق و امیدم بعد از جدائی ها به دیدارت رسیدم وقتی برا اولین بار وارد کربلا میشیم از دور چشمت میفته به گنبد و گلدسته های قمر بنی هاشم چه حسی پیدا میکنی چقدر خوشحال میشی؟ میگی خدایا شکر بالاخره منم کربلایی شدم اما یه قافله ی دیگم داره میاد کربلا، رنگ صورتهاشونو آفتاب سوزانده، بدنهاشون سیاه و کبوده، صدای ناله هاشون با همه ی ناله ها فرق داره آه ای کربلا آغوش بگشا، زینب آمد من زینبم کز رنج دوری ها خمیدم هر روز دیدم کربلای تازه ای را‎ ای کربلا! تا بر سر کویت رسیدم منزل به منزل، داغ بر داغم فزون شد جان کنده ام تا رخت در اینجا کشیدم از بهر انجام رسالت، زنده ماندم گر زنده ام من زنده ی هر دم شهیدم ای کاروان سالار زینب، دیده بگشا تا گویمت با دیده ی گریان، چه دیدم با آن که با دستت، به قلبم صبر دادی چندان! که در هر جا شهامت آفریدم اما دو جا دست غمم از پا در آورد بی خود ز خود گشتم، گریبان را دریدم دو جا دیگه نتونستم طاقت بیارم یک جا که دشمن بر لبانت چوب میزد‎ آی حسین یک جا سرت چون بر فراز نیزه دیدم یه وقت دیدن زینب صدای ناله ش بلند شد حسین ، اگه نامحرما اینجا نبودن، صورت کبودم رو بهت نشون میدادم، اگه نامحرما نبودن ، کبودیای بدنمو بهت نشون میدادم ، جای سیلی ها و جای تازیانه ها رو نشونت میدادم حسین یا اخا دستی برون از خاک کن اشک چشم زینبت را پاک کن این تو و این دیده ی دریاییم ای به زینب در یم خون هم سخن از گلوی چاک چاک خویشتن آنقدر دور تو گشتم یاحسین تا به خون خود نوشتم یا حسین صلی الله علیک یا مولای یا اباعبدالله ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ و ┏━━━ °•🏴•°━━━┓ @madehin14 ┗━━━ °•🏴•°━━━┛
❁﷽❁ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ای امام و ای امیر اربعین یابن الحسن ای علمدار مسیر اربعین یابن الحسن آدمی وقتی میره اون شور و حرارت مؤمنین رو میبینه تو نجف تو کربلا ، اونجا دلش بیشتر با دل امام زمان، پیومند می خوره میزبان و سفره دار اربعین یابن الحسن بهترین لبیک بر هل من معین یابن الحسن اربعین یعنی همان تجدید بیعت با شما عشق با پای پیاده از نجف تا کربلا اربعین یعنی قدم بگذاشتن در راه نور انتظار منجی و آمادگی بهر ظهور ان شاءالله آقای من، یا صاحب الزمان اربعین یعنی همان تجدید بیعت با شما عشق با پای پیاده از نجف تا کربلا یادمون نرفته تا همین چند سال قبل، بهترین دعامون این بود "خدایا راه کربلا رو باز کن" ، الحمدلله باز شد به برکت خون شهدا، به برکت دعاهای امام زمان، یابن الحسن گر کنی امضا دوباره سمت جاده می روم اربعین، کرببلا، پای پیاده می روم اونایی که کربلا نرفتید امسال، این روزا دلتون رو به دل امام زمان ، پیوند بزنید بگید آقاجان، امسال که نشد نتونستم بیام، اما یادت باشه از همین الان، برات سال آینده م رو بنویس مشکل مالی چه باشد عاشقت سر می دهد خرجی این راه را زهرای اطهر می دهد گرچه عبدی روسیاهم‌ دست من را هم بگیر پرگناهم بی پناهم دست من را هم بگیر یابن الحسن خوب و بد در هم بخر ما را عزیز فاطمه کربلا با هم ببر ما را عزیز فاطمه گربیایم جان خود را  را نذر رویت می کنم  کو‌به کو،‌ موکب به موکب، جستجویت می کنم ای تمام عشق بر هجران رویت مبتلا در پی روی تو هستم از نجف تا کربلا آقای من میهمانت می شوم با اشک جاری از دو عین بر لبم جاریست ذکر «یا لثارات الحسین» اربعین می آید و جوشد سبوی کربلا بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا اما ذکر روضه ی من کربلا و‌مادری که ناله ها می زد حسین اونایی که میرن کربلا، شبهای جمعه مادرش ، فاطمه ی زهرا میاد کربلا و مادری که ناله ها می زد حسین از حرم تا قتلگه زینب صدا می زد حسین موقعی که این قافله رسیدن به کربلا، هر کدام از مخدرات یکی از قبرها رو در آغوش گرفت اما اونی که از همه بیشتر گریه می کرد عقیله ی بنی هاشم زینبه، صدا میزد حسین، جات خالی بود داداش، چه جاها که خواهرت نرفت، از این شهر به اون شهر، از این دیار به اون دیار، آی حسین چشمت روشن، خواهرت رو بردن محله ی یهودیا، یه نفر جلو جلو جار میزد آی یهودیایی که باباهاتون به دست علی کشته شد بیاید بچه های علی رو دارن میارن، گفت دیدم زن های یهودیه بالا پشت بامها دامنهاشون رو پر از سنگ کردن ، یه مرتبه اون زن یهودیه صدا زد آی نیزه دار، بگو ببینم سر حسین کدامه، با دست اشاره کرد اون سری که از همه نورانی تره ، سر حسینه ،آه ، شروع کردن با سنگ زدن، هر سنگی که به سر مقدس حسین نمیخوره نصیب خواهر و بچه هاش میشه هر جا نشستی ناله بزن یا حسین ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✍شاعر: سعید نسیمی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ┏━━━ °•🏴•°━━━┓ @madehin14 ┗━━━ °•🏴•°━━━┛
آموزش تخصصی مداحی و روضه
روضه شب #اربعین #دستگاه_شور
❁﷽❁ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ السلام علی جبل الصبر، یا زینب المظلومه رفتم و آمدم ای سایه‌ی بر روی سرم حسین جان، چهل روز قبل، زینبو با تازیانه ، با کعب نی از کربلا بردن به کوفه و شام، اما مثل فردایی دوباره زینب میاد حسین جان زبانحال حضرت زینب رفتم و آمدم ای سایه‌ی بر روی سرم یار من! خوب نظر کن به من و بال و پرم کاش تو پاک کنی اشک دو چشمان ترم آمدم باز صـــدا کن تو جوانان حــرم یه روزی دوم محرم، موقعی که کاروان رسید به کربلا، همین که خواستن مخدرات از ناقه ها پیاده بشن ، یکی یکی جوونای هاشمی اومدن دور ناقه ی زینب، حلقه زدن، علی اکبر، دست زینبو گرفته، قاسم ناقه ی شترو نگه داشته، ابالفضل پا رکاب کرده ، اما مثل فردایی دوباره قافله برگشت، یه نگاهی کرد زینب، دور و بر، دید غیر زین العابدین دیگه کسی نداره زینب کاش یک بار دگر دور و بـرم را گیرند دست من با همه‌ی اهل حرم را گیرند حسین نَفَسم را که پر از شعله‌ی غم هست ببین قد من را که ز هجران تو خَم هست ببین طاقتم را که ز دوری تو کم هست ببین این همه درد که در خاطره‌ام هست ببین بعد چل روز ببین خواهر تو آمده است خواهر غم‌زده و مضطر تو آمده است راوی میگه تا این قافله رسیدن به کربلا، این زنها و بچه ها مثل برگی که از رو درخت زمین میفته خودشون رو از رو ناقه ها به زمین انداختن، راهنمای این قبرها زین العابدینه، شاید یکی یکی صدا میزنه ، عمه جان، بیا اینجا مزار بابای غریبم حسینه زینب نشست، خواهرم سکینه، خواهرم فاطمه بیا، اینجا مزار داداشم علی اکبره، این دو تام نشستن، صدا زد نجمه بیا، اینجا قبر پسرات قاسم و عبدالله، هر کدوم از قبرها رو نشون صاحب عزای اونها میداد صدا زد عمه جان یا ام کلثوم بیا، میان نخلستان ها عموم ابالفضل رو به خاک سپردم ، یه عده دوان دوان سمت علقمه، هر کدوم از مخدرات ، روی یه قبری افتادن و گریه میکردن ، یه مرتبه دیدن یه خانومی هی دور این قبرها میچرخه، هی دستاشو گهواره کرده صدا میزنه پس قبر جگرگوشه ی من کجاست یه مرتبه زین العابدین، صدا زد رباب بیا، اینجا قبر داداشم علی اصغره، یه نگاهی کرد رباب، گفت آقاجان، اینجا که قبر مولایم حسین ، صدا زد رباب آره، داداشم علی اصغرو رو سینه ی بابام گذاشتم. هر جا نشستی ناله بزن یا حسین.... صلی الله علیک یا مولای یا اباعبدالله ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✍نصیر_حسنی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ┏━━━ °•🏴•°━━━┓ @madehin14 ┗━━━ °•🏴•°━━━┛
آموزش تخصصی مداحی و روضه
#روضه #امام_حسن_مجتبی ع #دستگاه_ماهور #دستگاه_همایون #حاج_اسماعیلی 👇متن روضه 👇 @madehin14
❁﷽❁ (علیه السلام) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ السلام علیک یا ابا محمد یا حسن بن علی حُسن بی انتها فقط حسن است بی نهایت عطا فقط حسن است آبشار همیشه سر‌شار از لطف و جود و سخا فقط حسن است جای دیگر نمی روم هرگز دستگیر گدا فقط حسن است اینقدر آقا امام مجتبی کریم بود فرمودند سه بار ، تمام داراییهای خودش ، همه ی مال و اموالش رو در راه خدا به فقرا بخشید در هیاهوی این جهان غریب با غمم آشنا فقط حسن است دست بی منتی که می گردد پیِ هر بی نوا فقط حسن است با جذامیِ گوشه گیر شهر آنکه شد هم غذا فقط حسن است حسرت زر شدن اگر داری نظر کیمیا فقط حسن است آنکه دنبال دوستانِ خودش هست روز جزا فقط حسن است صاحب روح و جان عاشق من از همان ابتدا فقط حسن است آنکه مانند دست های پدر شده دست خدا فقط حسن است 1 قربونت برم ، آقای مدینه، قربون قبر بی شمع و چراغت آقاجان، ان شالله یه روزی بقیع آزاد میشه شیعه ها میان ماهم میایم، فرش زیر پامون رو میدیم برا حرمت، چه صحن و سرایی بسازیم تو بقیع، چه خبر بشه حرم بقیع، آقاجان...زنده باشیم و ببینیم سخت است چگونه بنویسم محنت را آتش زده این زهر تمام بدنت را روزهای آخر عمر امام مجتبی از وقتی که اون جام زهرو سر کشید دور و بر امام مجتبی یکی یکی، بچه ها، خواهرا، برادرا میرفتن و میومدن، اما اونیکه از همه بی تاب تر بود خواهرش زینب بود، آی، امام مجتبی آن روز دوشنبه که در خانیتان سوخت سوزاند تمام دل و باغ و چمنت را از بغض گلوی تو کسی نیست خبر دار نشنیده از ان روز کسی هم سخنت را آقاجان...خدا میدونه چی دید امام مجتبی، یه عمری گوشه گیر شد، هر موقع اسم مادر میومد زیر لب ناله میزد وای مادر .... از کودکیت سوختی و شکوه نکردی حالا همه دیدند ولی سوختنت را هر پاره جگر تکه ای ازغصه ی کوچه ست مادر، تو کجایی که ببینی حسنت را 2 آقا جان....امام مجتبی رو زهری که جعده، لعنت الله داد این زهر، امام مجتبی رو زمین گیر نکرد، اون چیزی که امام مجتبی رو زمین گیر کرد آتشی بود که از لابلای در زبانه می‌کشید. بگم کی؟ اون لحظه ای که مادر سادات ، اومد پشت در، صدا زد مگه نمیدونید ما داغداریم مگه نمیدونید بابام پیغمبر تازه از دنیا رفته، برید ما رو به حال خودمون رها کنید. من از امام زمان معذرت می خوام، نامرد دومی، تو نامه ای که برا معاویه نوشت گفت من دیدم دستای فاطمه رو از لابلای در، یعنی میدونستم فاطمه پشت دره، آنچنان با لگد، به در نیم سوخته زدم، آه، وقتی در آتش بگیره، میخ در سرخ میشه داغ میشه، یه مرتبه دیدن فاطمه ، بین درو دیوار، علی رو صدا نزد فقط گفت فضه بیا بخدا محسنم رو کشتند آه، در وسط کوچه تو را میزدند مادر جان کاش به جای تو مرا میزدند آی مادر..... یه مرتبه دیدن، آقا سیدالشهدا دوید وسط کوچه صدا زد حسینم، اینهمه آذر به سینه ام مزنید نمک به زخم دل درد پرورم نزنید در این مدینه همینجا سر مرا ببرید غلاف تیغ به بازوی مادرم نزنید سرمایه ی محبت زهراست دین من من دین خویش را به دو دنیا نمی‌دهم گر مهر و ماه را به دو دستم نهد قضا یک ذره از محبت زهرا نمی‌دهم ━━━━━━─────── ✍ 1 شاعر:حسن کردی ✍2شاعر: امیر علوی ━━━━━━─────── ع ┏━━━ °•🏴•°━━━┓ @madehin14 ┗━━━ °•🏴•°━━━┛
آموزش تخصصی مداحی و روضه
روضه شب شهادت #امام_حسن_عسکری #آواز_بیات_اصفهان #دستگاه_شور @madehin14
❁﷽❁ (علیه السلام) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ به کی بگم من... امام عسکری فدا شد سامره چون کرببلا شد صاحب زمان ، صاحب عزا شد به کی بگم من... محو تماشا شده مهدی تنهای تنها شده مهدی مبهوت بابا شده مهدی عرضه بداریم یا صاحب الزمان، آقا جان آجرک الله ، به شما تسلیت میگیم. میگن تو شهر سامره هیچ کس به امام زمان ، تسلیت نگفت، پسرم گریه نکن جان پدر قربانت همه قربان تو و چشم زخون گریانت نمیدونم لحظه های آخر، موقعی که امام زمان ، آقا زاده ی پنج ساله، اومد سر باباشو به دامن گرفت ، چه حرفهایی بین پدر و پسر، رد و بدل شد آقاجان دیدن اشک تو سوزنده تر از این زهر است امام عسکری داره به پسرش میگه، مهدی جان دیدن اشک تو سوزنده تر از این زهر است میزند شعله به من دیدهء پُر بارانت بعد من بی کس و تنها و غریبی جانا ای بقربان تو و غربت بی پایانت هیچکس نیست تسلّی بدهد بر غم تو یا که آرام کند آه دل سوزانت خون لبهای پدر را که کنون میگیری کاش میشد که ببوسم پسرم دستانت حسن دوم زهرایم و زهرم دادند منکه رفتم به سلامت سرو دست و جانت اما عرض روضه ی من، بعد من مهدی جان؛ بعد من سمت مدینه اگر افتاد رهت بگو از سامره با مادر رُخ ریحانت تو به مادر بگو از داغ تو ما پژمردیم سوختند از غم و دردت همه ی طفلانت یه بیت روضه از زبان امام عسکری لگد پای حرامی چِقَدَر محکم بود قطع شد ریشه ی ششماهه گل گلدانت روی پهلوی تو واکرد دهن ضربه ی میخ کاش میزد عوض میخ تو را پیکانت آه، همه ی معصومین ما اینجور بودن ، به وقت غم و مصیبت، یاد غمهای مادرشون فاطمه ی زهرا میفتادن، آقا جان، یا امام عسکری، شما لحظات آخر، وصیتهات رو به طفل پنج ساله ت گفتی، دلها بسوزه برا مادر شما، فاطمه ی زهرا، ایشونم وصیتهاشو برا دختر سه چهار ساله ش، گفت ، اون لحظه ای که یکی یکی کفنها رو بیرون آورد، یکی یکی کفنها رو معرفی کرد، زینبم این کفن، برا خودمه، این برا بابات علیه، این برا داداشت حسن، یه مرتبه زینب نگاه کرد دید کفنها تمام شد صدا زد مادر، مگه داداشم حسین، کفن نداره؟ هر جا نشستی ناله بزن یا حسین ✍شاعر : صمدی ،شهاب ━━━━━━─────── (ع) ┏━━━ °•🏴•°━━━┓ @madehin14 ┗━━━ °•🏴•°━━━┛