هدایت شده از آموزش تخصصی مداحی و روضه
2. مناجات.mp3
6.99M
#روضه_اربعین
قسمت اول :
#مناجات_امام_زمان
( عجل الله تعالی فرجه الشریف )
#استاد_حاج_اسماعیلی
باز هم اربعین رسیده بیا
باز هم از تو بی خبر ماندم
#حسینیه_شهید
#آل_مبارک_اهواز
27 مهرماه 1398
@madehin14
هدایت شده از آموزش تخصصی مداحی و روضه
#روضه_اربعین
قسمت اول :
#مناجات_امام_زمان
( عجل الله تعالی فرجه الشریف )
#استاد_حاج_اسماعیلی
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ
باز هم اربعین رسیده بیا
( با امام زمانمون مناجات کنیم ، درد دل کنیم ، صاحب عزای امروز ، امام زمانه ... )
باز هم اربعین رسیده بیا
باز هم از تو بی خبر ماندم
عاشقانت زیارتت کردند
من ولی باز پشت در ماندم
( خوش به حال اونهایی که الان بینُ الحرمین ، توو صحن وسرای آقامون سید الشهدا نشستند ، اونجا زیارت اربعین خوندن صفا داره .. )
روز و شب غبطه میخورم آقا
به کسانی که با تو مأنوسند
عاشق و بی قرار و بی تابند
دست و پای تو را که میبوسند
امروز دامن شهدا رو بگیریم ، از شهدا استمداد میگیریم ، شفیع ما باشند .. بینِ ما و امام زمانمون جدایی افتاده ، شهدا رو واسطه کنیم ...
دو تا از اصحاب ابی عبدالله هستند ، یکی « حبیب بن مظاهرِ » و یکی هم « مسلم بن عوسجه » ، هر د وتا پیرغلام ، هر دوتا قدیمی ، هر دوتا محاسن سفید ، روز عاشورا اول « مسلم بن عوسجه » به میدان رفت ، به زمین افتاد ، با بدن پر از زخم ، دو نفر آمدند بالای سرش ، یه طرف « حبیب بن مظاهر » ، رفیق قدیمیشه ، اونطرف خودِ آقا سیدالشهداست ، حبیب شروع کرد باهاش درد دل کردن ، گفت : مسلم رسم رفاقت اینه ، اگر وصیتی داری ، بگی ، تا من به خانواده ات برسونم ، اما چه کنم ، من هم تا ساعتی دیگه به تو ملحق میشم ... اما توو این لحظه های آخر اگر حرف نگفته ای داری ، بگو مسلم ... « مسلم بن عوسجه » آخرین رمق ها و آخرین نفس هاشو داره میکشه ، با دست نیمه جونش ، یه اشاره ای کرد به سید الشهدا ، گفت ، حبیب :
عَلَیْکَ بِهَذَا الْغَریْب
اُوصِیْکَ بِهَذَا الْغَریْب (1)
بر تو باد به این آقای غریب ، حبیب نکنه آقامون تنها بمونه ، این حرف رو شهدای ما خوب درک کردند ، فلذا توو وصیت نامه های شهدا ، یک جمله ای خیلی زیاد تکرار شده ، میگفتند : امام رو تنها نگذارید ، برا امام خیلی دعا کنید ، همه شهدا فیض ببرند ..
#آقا_جان
دیدنِ تو به من نمیآید
تو کجا و نگاه هر جایی ؟
من اگر آنچه خواستی باشم
تو سراغم به خواب میآیی؟
نکند عاق کردهای من را ؟
نکند صبرتان سر آمده است
گر عتابم کنید حق دارید
هر گناهی ز من بر آمده است
در حرم ،
روضه خوان خودت هستی
( امروز توو کربلا چه خبره )
در حرم ،
روضه خوان خودت هستی
روضه ی کاروانِ جان بر لب
بینِ روضه بلند میگویی :
به فدای تو عمه جان ، زینب
#منابع :
(1)ابن کثیر، البدایه و النّهایه ، جلد ۸ ، صفحه ۱۸۲ ـ مقرّم، مقتل الحسین (علیه السلام) ، ص۲۴۱ ـ خوارزمی ج۲ ، ص۱۹
#حسینیه_شهید
#آل_مبارک_اهواز
27 مهرماه 1398
@madehin14
هدایت شده از آموزش تخصصی مداحی و روضه
3. روضه.mp3
4.13M
قسمت دوم :
#روضه_اربعین
#استاد_حاج_اسماعیلی
تا رسیدند در دو راهی عشق
ساربان گفت که کجا برویم؟
#حسینیه_شهید
#آل_مبارک_اهواز
27 مهرماه 1398
@madehin14
هدایت شده از آموزش تخصصی مداحی و روضه
قسمت دوم :
#روضه_اربعین
#استاد_حاج_اسماعیلی
تا رسیدند در دو راهی عشق
ساربان گفت که کجا برویم؟
ساربان آمد خدمت زین العابدین ، آقاجان این مسیر میره مدینه ، این مسیرمیره کربلا ، کدام مسیر رو برویم ؟ فرمود : بزارید از عمه جانم زینب بپرسم ... تا گفتم خانم این مسیر مدینه ، این مسیر کربلاست ... فرمود بریم کربلا ... ما هنوز برا حسین گریه نکردیم ، تا حالا هرچی زدند اونا زدند ... ما هنوز خودمون رو برا حسین نزدیم ...
پاسخی آمد از حریم حسین
همه گفتند کربلا برویم
تا رسیدند ، لحظهای ماندند
در سکوتی که چهرهها شد مات
زد به سینه ، غریب بی کفنم
باز شد بغضِ عمه ی سادات
به زمین خورد ، از سرِ محمل
( خودشون رو مثل برگی که از درخت به زمین می افته ، از رو ناقه ها ، به زمین انداختند ... )
تیر غمها به قلب بانو رفت
با ادب ، نیت زیارت کرد
سوی یارش به روی زانو رفت
#شاعر_مجتبی_شکریان
هر کدوم از این خانم ها ، مُخدرات (2) ، دنبال یه قبری میگردند ... راهنمای این قبور زین العابدینه ، هر کسی رو که صدا میزنه ، قبر عزیزش رو بهش نشون میده ... عمه جان بیا ، اینجا قبر بابام حسینه ... خواهرام ، سکینه ، فاطمه ، اینجا قبر داداشم علی اکبره ... نجمه خاتون بیا ، اینجا قبر پسرات ، قاسم و عبدالله است ... هر قبری رو نشون صاحب قبر میده ، یکی یکی عزیزانشون رو در آغوش گرفتند ، اما دیدند یه خانمی دستاش رو گهواره کرده ، زیر لب میگه ، پس قبر عزیز دل من کجاست ؟ زین العابدین صدا زد ، رباب بیا ، اینجا قبر میوه دلِ توست ... یه نگاهی کرد ، گفت آقاجان ، اینجا که قبر مولایم حسینه ؟ صدا زد رباب ، قنداقه رو روی سینه ی بابام گذاشتم ...
#یادآوری
(2) عُلیا مُخَدَّرَة : عنوانی برای احترام است ، یعنی زن والامقام ، بانوی باحجاب ، پرده نشین ، پاکدامن و باشرم و حیا ...
#حسینیه_شهید
#آل_مبارک_اهواز
27 مهرماه 1398
@madehin14
آموزش تخصصی مداحی و روضه
#مناجات_امام_زمان و #روضه #اربعین #آواز_بیات_اصفهان #آواز_دشتی #دستگاه_همایون @madehin14
❁﷽❁
#مناجات_امام_زمان
#روضه_اربعین
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#بیات_اصفهان
یارب الحسین بحق الحسین اشف صدرالحسین بظهورالحجه
در میان عاشقان عطر حضورت میرسد
با ظهور اربعین بوی ظهورت میرسد
اوناییکه پیاده روی اربعین رفتن اون، سیل جمعیت ، اون شعارهای لبیک یا حسین و لبیک یا مهدی، اون شور و حرارت خبر از اومدن مهدی فاطمه داره ، اینها یعنی ظهور، خیلی نزدیکه
بیشتر از روز عاشورا به روز اربعین
بر لبِ لب تشنگان جام طهورت میرسد
بسکه در ماه صفر عالم حسینی میشود
از مسیر کربلا امواج نورت میرسد
آقای من
با چه شوقی اهل ایمان راهپیمایی کنند
کاروان در کاروان بوی عبورت میرسد
آقاجان، یابن الحسن ای کاش میدونستم تو کدام موکب ها رفت و آمد میکنی منم میومدم به دست و پاهات میفتادم آقاجان
یالثارات الحسینت میشود نزدیکتر
نعرۀ یافاطمه از راه دورت میرسد
گریۀ صبح و مسا کار خودش را کرده است
غم مخور یابن الحسن، فجرِ سُحورت میرسد
هر چه میخواهی بده فرمان، که ما آماده ایم
این، اَناالمهدی ست کز قلب صبورت میرسد
دلهامون رو گره بزنیم ، به دل امام زمان ، بریم کربلا، روز اربعین کربلا چه خبره؟
#دشتی
ای کربلا ای کعبه ی عشق و امیدم
بعد از جدائی ها به دیدارت رسیدم
وقتی برا اولین بار وارد کربلا میشیم از دور چشمت میفته به گنبد و گلدسته های قمر بنی هاشم چه حسی پیدا میکنی چقدر خوشحال میشی؟ میگی خدایا شکر بالاخره منم کربلایی شدم اما یه قافله ی دیگم داره میاد کربلا، رنگ صورتهاشونو آفتاب سوزانده، بدنهاشون سیاه و کبوده، صدای ناله هاشون با همه ی ناله ها فرق داره
آه
ای کربلا آغوش بگشا، زینب آمد
من زینبم کز رنج دوری ها خمیدم
هر روز دیدم کربلای تازه ای را
ای کربلا! تا بر سر کویت رسیدم
منزل به منزل، داغ بر داغم فزون شد
جان کنده ام تا رخت در اینجا کشیدم
از بهر انجام رسالت، زنده ماندم
گر زنده ام من زنده ی هر دم شهیدم
ای کاروان سالار زینب، دیده بگشا
تا گویمت با دیده ی گریان، چه دیدم
با آن که با دستت، به قلبم صبر دادی
چندان! که در هر جا شهامت آفریدم
#همایون
اما دو جا دست غمم از پا در آورد
بی خود ز خود گشتم، گریبان را دریدم
دو جا دیگه نتونستم طاقت بیارم
یک جا که دشمن بر لبانت چوب میزد
آی حسین
یک جا سرت چون بر فراز نیزه دیدم
یه وقت دیدن زینب صدای ناله ش بلند شد حسین ، اگه نامحرما اینجا نبودن، صورت کبودم رو بهت نشون میدادم، اگه نامحرما نبودن ، کبودیای بدنمو بهت نشون میدادم ، جای سیلی ها و جای تازیانه ها رو نشونت میدادم حسین
یا اخا دستی برون از خاک کن
اشک چشم زینبت را پاک کن
این تو و این دیده ی دریاییم
ای به زینب در یم خون هم سخن
از گلوی چاک چاک خویشتن
آنقدر دور تو گشتم یاحسین
تا به خون خود نوشتم یا حسین
صلی الله علیک یا مولای یا اباعبدالله
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#مناجات_امام_زمان و #روضه #اربعین
#آواز_بیات_اصفهان
#آواز_دشتی
#دستگاه_همایون
┏━━━ °•🏴•°━━━┓
@madehin14
┗━━━ °•🏴•°━━━┛
❁﷽❁
#مناجات_امام_زمان
#روضه_اربعین
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ای امام و ای امیر اربعین یابن الحسن
ای علمدار مسیر اربعین یابن الحسن
آدمی وقتی میره اون شور و حرارت مؤمنین رو میبینه تو نجف تو کربلا ، اونجا دلش بیشتر با دل امام زمان، پیومند می خوره
میزبان و سفره دار اربعین یابن الحسن
بهترین لبیک بر هل من معین یابن الحسن
اربعین یعنی همان تجدید بیعت با شما
عشق با پای پیاده از نجف تا کربلا
اربعین یعنی قدم بگذاشتن در راه نور
انتظار منجی و آمادگی بهر ظهور
ان شاءالله
آقای من، یا صاحب الزمان
اربعین یعنی همان تجدید بیعت با شما
عشق با پای پیاده از نجف تا کربلا
یادمون نرفته تا همین چند سال قبل، بهترین دعامون این بود "خدایا راه کربلا رو باز کن" ، الحمدلله باز شد به برکت خون شهدا، به برکت دعاهای امام زمان،
یابن الحسن
گر کنی امضا دوباره سمت جاده می روم
اربعین، کرببلا، پای پیاده می روم
اونایی که کربلا نرفتید امسال، این روزا دلتون رو به دل امام زمان ، پیوند بزنید بگید آقاجان، امسال که نشد نتونستم بیام، اما یادت باشه از همین الان، برات سال آینده م رو بنویس
مشکل مالی چه باشد عاشقت سر می دهد
خرجی این راه را زهرای اطهر می دهد
گرچه عبدی روسیاهم دست من را هم بگیر
پرگناهم بی پناهم دست من را هم بگیر
یابن الحسن
خوب و بد در هم بخر ما را عزیز فاطمه
کربلا با هم ببر ما را عزیز فاطمه
گربیایم جان خود را را نذر رویت می کنم
کوبه کو، موکب به موکب، جستجویت می کنم
ای تمام عشق بر هجران رویت مبتلا
در پی روی تو هستم از نجف تا کربلا
آقای من
میهمانت می شوم با اشک جاری از دو عین
بر لبم جاریست ذکر «یا لثارات الحسین»
اربعین می آید و جوشد سبوی کربلا
بر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا
اما ذکر روضه ی من
کربلا ومادری که ناله ها می زد حسین
اونایی که میرن کربلا، شبهای جمعه مادرش ، فاطمه ی زهرا میاد
کربلا و مادری که ناله ها می زد حسین
از حرم تا قتلگه زینب صدا می زد حسین
موقعی که این قافله رسیدن به کربلا، هر کدام از مخدرات یکی از قبرها رو در آغوش گرفت اما اونی که از همه بیشتر گریه می کرد عقیله ی بنی هاشم زینبه، صدا میزد حسین، جات خالی بود داداش، چه جاها که خواهرت نرفت، از این شهر به اون شهر، از این دیار به اون دیار، آی حسین
چشمت روشن، خواهرت رو بردن محله ی یهودیا،
یه نفر جلو جلو جار میزد آی یهودیایی که باباهاتون به دست علی کشته شد بیاید بچه های علی رو دارن میارن، گفت دیدم زن های یهودیه بالا پشت بامها دامنهاشون رو پر از سنگ کردن ، یه مرتبه اون زن یهودیه صدا زد آی نیزه دار، بگو ببینم سر حسین کدامه، با دست اشاره کرد اون سری که از همه نورانی تره ، سر حسینه ،آه ، شروع کردن با سنگ زدن، هر سنگی که به سر مقدس حسین نمیخوره نصیب خواهر و بچه هاش میشه
هر جا نشستی ناله بزن یا حسین
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✍شاعر: سعید نسیمی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#مناجات_امام_زمان
#روضه #اربعین
┏━━━ °•🏴•°━━━┓
@madehin14
┗━━━ °•🏴•°━━━┛
آموزش تخصصی مداحی و روضه
روضه شب #اربعین #دستگاه_شور
❁﷽❁
#حضرت_زینب
#اربعین
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
السلام علی جبل الصبر،
یا زینب المظلومه
رفتم و آمدم ای سایهی بر روی سرم
حسین جان، چهل روز قبل، زینبو با تازیانه ، با کعب نی از کربلا بردن به کوفه و شام، اما مثل فردایی دوباره زینب میاد
حسین جان
زبانحال حضرت زینب
رفتم و آمدم ای سایهی بر روی سرم
یار من! خوب نظر کن به من و بال و پرم
کاش تو پاک کنی اشک دو چشمان ترم
آمدم باز صـــدا کن تو جوانان حــرم
یه روزی دوم محرم، موقعی که کاروان رسید به کربلا، همین که خواستن مخدرات از ناقه ها پیاده بشن ، یکی یکی جوونای هاشمی اومدن دور ناقه ی زینب، حلقه زدن، علی اکبر، دست زینبو گرفته، قاسم ناقه ی شترو نگه داشته، ابالفضل پا رکاب کرده ، اما مثل فردایی دوباره قافله برگشت، یه نگاهی کرد زینب، دور و بر، دید غیر زین العابدین دیگه کسی نداره زینب
کاش یک بار دگر دور و بـرم را گیرند
دست من با همهی اهل حرم را گیرند
حسین
نَفَسم را که پر از شعلهی غم هست ببین
قد من را که ز هجران تو خَم هست ببین
طاقتم را که ز دوری تو کم هست ببین
این همه درد که در خاطرهام هست ببین
بعد چل روز ببین خواهر تو آمده است
خواهر غمزده و مضطر تو آمده است
راوی میگه تا این قافله رسیدن به کربلا، این زنها و بچه ها مثل برگی که از رو درخت زمین میفته خودشون رو از رو ناقه ها به زمین انداختن، راهنمای این قبرها زین العابدینه، شاید یکی یکی صدا میزنه ، عمه جان، بیا اینجا مزار بابای غریبم حسینه
زینب نشست، خواهرم سکینه، خواهرم فاطمه بیا، اینجا مزار داداشم علی اکبره، این دو تام نشستن، صدا زد نجمه بیا، اینجا قبر پسرات قاسم و عبدالله، هر کدوم از قبرها رو نشون صاحب عزای اونها میداد صدا زد عمه جان یا ام کلثوم بیا، میان نخلستان ها عموم ابالفضل رو به خاک سپردم ، یه عده دوان دوان سمت علقمه، هر کدوم از مخدرات ، روی یه قبری افتادن و گریه میکردن ، یه مرتبه دیدن یه خانومی هی دور این قبرها میچرخه، هی دستاشو گهواره کرده صدا میزنه پس قبر جگرگوشه ی من کجاست یه مرتبه زین العابدین، صدا زد رباب بیا، اینجا قبر داداشم علی اصغره، یه نگاهی کرد رباب، گفت آقاجان، اینجا که قبر مولایم حسین ، صدا زد رباب آره، داداشم علی اصغرو رو سینه ی بابام گذاشتم.
هر جا نشستی ناله بزن یا حسین....
صلی الله علیک یا مولای یا اباعبدالله
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✍نصیر_حسنی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#روضه
#اربعین
#دستگاه_شور
┏━━━ °•🏴•°━━━┓
@madehin14
┗━━━ °•🏴•°━━━┛