آموزش تخصصی مداحی و روضه
#روضه #امام_حسن_مجتبی ع #دستگاه_ماهور #دستگاه_همایون #حاج_اسماعیلی 👇متن روضه 👇 @madehin14
❁﷽❁
#متن_روضه
#امام_حسن_مجتبی (علیه السلام)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
السلام علیک یا ابا محمد یا حسن بن علی
حُسن بی انتها فقط حسن است
بی نهایت عطا فقط حسن است
آبشار همیشه سرشار از
لطف و جود و سخا فقط حسن است
جای دیگر نمی روم هرگز
دستگیر گدا فقط حسن است
اینقدر آقا امام مجتبی کریم بود فرمودند سه بار ، تمام داراییهای خودش ، همه ی مال و اموالش رو در راه خدا به فقرا بخشید
در هیاهوی این جهان غریب
با غمم آشنا فقط حسن است
دست بی منتی که می گردد
پیِ هر بی نوا فقط حسن است
با جذامیِ گوشه گیر شهر
آنکه شد هم غذا فقط حسن است
حسرت زر شدن اگر داری
نظر کیمیا فقط حسن است
آنکه دنبال دوستانِ خودش
هست روز جزا فقط حسن است
صاحب روح و جان عاشق من
از همان ابتدا فقط حسن است
آنکه مانند دست های پدر
شده دست خدا فقط حسن است 1
قربونت برم ، آقای مدینه، قربون قبر بی شمع و چراغت آقاجان، ان شالله یه روزی بقیع آزاد میشه شیعه ها میان ماهم میایم، فرش زیر پامون رو میدیم برا حرمت، چه صحن و سرایی بسازیم تو بقیع، چه خبر بشه حرم بقیع، آقاجان...زنده باشیم و ببینیم
سخت است چگونه بنویسم محنت را
آتش زده این زهر تمام بدنت را
روزهای آخر عمر امام مجتبی از وقتی که اون جام زهرو سر کشید دور و بر امام مجتبی یکی یکی، بچه ها، خواهرا، برادرا میرفتن و میومدن، اما اونیکه از همه بی تاب تر بود خواهرش زینب بود،
آی، امام مجتبی
آن روز دوشنبه که در خانیتان سوخت
سوزاند تمام دل و باغ و چمنت را
از بغض گلوی تو کسی نیست خبر دار
نشنیده از ان روز کسی هم سخنت را
آقاجان...خدا میدونه چی دید امام مجتبی، یه عمری گوشه گیر شد، هر موقع اسم مادر میومد زیر لب ناله میزد وای مادر ....
از کودکیت سوختی و شکوه نکردی
حالا همه دیدند ولی سوختنت را
هر پاره جگر تکه ای ازغصه ی کوچه ست
مادر، تو کجایی که ببینی حسنت را 2
آقا جان....امام مجتبی رو زهری که جعده، لعنت الله داد این زهر، امام مجتبی رو زمین گیر نکرد، اون چیزی که امام مجتبی رو زمین گیر کرد آتشی بود که از لابلای در زبانه میکشید. بگم کی؟ اون لحظه ای که مادر سادات ، اومد پشت در، صدا زد مگه نمیدونید ما داغداریم مگه نمیدونید بابام پیغمبر تازه از دنیا رفته، برید ما رو به حال خودمون رها کنید.
من از امام زمان معذرت می خوام، نامرد دومی، تو نامه ای که برا معاویه نوشت گفت من دیدم دستای فاطمه رو از لابلای در، یعنی میدونستم فاطمه پشت دره، آنچنان با لگد، به در نیم سوخته زدم، آه، وقتی در آتش بگیره، میخ در سرخ میشه داغ میشه، یه مرتبه دیدن فاطمه ، بین درو دیوار، علی رو صدا نزد فقط گفت فضه بیا بخدا محسنم رو کشتند
آه،
در وسط کوچه تو را میزدند
مادر جان
کاش به جای تو مرا میزدند
آی مادر.....
یه مرتبه دیدن، آقا سیدالشهدا دوید وسط کوچه صدا زد
حسینم، اینهمه آذر به سینه ام مزنید
نمک به زخم دل درد پرورم نزنید
در این مدینه همینجا سر مرا ببرید
غلاف تیغ به بازوی مادرم نزنید
سرمایه ی محبت زهراست دین من
من دین خویش را به دو دنیا نمیدهم
گر مهر و ماه را به دو دستم نهد قضا
یک ذره از محبت زهرا نمیدهم
━━━━━━───────
✍ 1 شاعر:حسن کردی
✍2شاعر: امیر علوی
━━━━━━───────
#روضه #امام_حسن_مجتبی ع
#دستگاه_ماهور #دستگاه_همایون
#حاج_اسماعیلی
┏━━━ °•🏴•°━━━┓
@madehin14
┗━━━ °•🏴•°━━━┛
آموزش تخصصی مداحی و روضه
روضه شب شهادت #امام_حسن_عسکری #آواز_بیات_اصفهان #دستگاه_شور @madehin14
❁﷽❁
#متن_روضه
#امام_حسن_عسکری(علیه السلام)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به کی بگم من...
امام عسکری فدا شد
سامره چون کرببلا شد
صاحب زمان ، صاحب عزا شد
به کی بگم من...
محو تماشا شده مهدی
تنهای تنها شده مهدی
مبهوت بابا شده مهدی
عرضه بداریم یا صاحب الزمان، آقا جان آجرک الله ، به شما تسلیت میگیم.
میگن تو شهر سامره هیچ کس به امام زمان ، تسلیت نگفت،
پسرم گریه نکن جان پدر قربانت
همه قربان تو و چشم زخون گریانت
نمیدونم لحظه های آخر، موقعی که امام زمان ، آقا زاده ی پنج ساله، اومد سر باباشو به دامن گرفت ، چه حرفهایی بین پدر و پسر، رد و بدل شد
آقاجان
دیدن اشک تو سوزنده تر از این زهر است
امام عسکری داره به پسرش میگه، مهدی جان
دیدن اشک تو سوزنده تر از این زهر است
میزند شعله به من دیدهء پُر بارانت
بعد من بی کس و تنها و غریبی جانا
ای بقربان تو و غربت بی پایانت
هیچکس نیست تسلّی بدهد بر غم تو
یا که آرام کند آه دل سوزانت
خون لبهای پدر را که کنون میگیری
کاش میشد که ببوسم پسرم دستانت
حسن دوم زهرایم و زهرم دادند
منکه رفتم به سلامت سرو دست و جانت
اما عرض روضه ی من،
بعد من
مهدی جان؛
بعد من سمت مدینه اگر افتاد رهت
بگو از سامره با مادر رُخ ریحانت
تو به مادر بگو از داغ تو ما پژمردیم
سوختند از غم و دردت همه ی طفلانت
یه بیت روضه از زبان امام عسکری
لگد پای حرامی چِقَدَر محکم بود
قطع شد ریشه ی ششماهه گل گلدانت
روی پهلوی تو واکرد دهن ضربه ی میخ
کاش میزد عوض میخ تو را پیکانت
آه، همه ی معصومین ما اینجور بودن ، به وقت غم و مصیبت، یاد غمهای مادرشون فاطمه ی زهرا میفتادن، آقا جان، یا امام عسکری، شما لحظات آخر، وصیتهات رو به طفل پنج ساله ت گفتی، دلها بسوزه برا مادر شما، فاطمه ی زهرا، ایشونم وصیتهاشو برا دختر سه چهار ساله ش، گفت ، اون لحظه ای که یکی یکی کفنها رو بیرون آورد، یکی یکی کفنها رو معرفی کرد، زینبم این کفن، برا خودمه، این برا بابات علیه، این برا داداشت حسن، یه مرتبه زینب نگاه کرد دید کفنها تمام شد صدا زد مادر، مگه داداشم حسین، کفن نداره؟
هر جا نشستی ناله بزن یا حسین
✍شاعر : صمدی ،شهاب
━━━━━━───────
#روضه #امام_حسن_عسکری(ع)
#استادحاج_اسماعیلی
┏━━━ °•🏴•°━━━┓
@madehin14
┗━━━ °•🏴•°━━━┛
شهادت سید حسن نصرالله.mp3
8.57M
❁﷽❁
#متن_روضه 👇
#روضه_شهادت_سیدحسن_نصرالله
#استادحاج_اسماعیلی
#آواز_بیات_اصفهان
┏━━━ °•🏴•°━━━┓
@madehin14
┗━━━ °•🏴•°━━━┛
❁﷽❁
#متن_روضه
#شهادت_سیدحسن_نصرالله
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ما امت حضرت رسول الله یم
با غزه و لبنان و یمن همراهیم
در عرصه ی جنگ بین حق و باطل
ماییم که حامیان حزب الله یم
مشت ها گره✊
مرگ بر اسرائیل
مرگ بر آمریکا
چه دارد میشود ای داد از این پاییز نصرالله
خودت تکذیب کن اخبار را برخیز نصرالله
خبر از انفجار قلبها و خانه ها دادند
خبر بمب است و ویران کرده ما را نیز نصرالله
از دیشب که خبر دادن گفتن جان سید حسن ، در خطر افتاده، خیلیا یاد اون ساعتی افتادن که شهید رئیسی ناپدید شد چه شبی رو پشت سر گذاشتیم همه منتظر یه خبر ، خبرِ سلامتیه سید حسن نصرالله بودیم.
پس آن دودها ما جاء نصرالله میگفتیم
که ما را جز قنوتی نیست دست آویز نصرالله
لبی وا کن جهان مانده ست دلتنگ رجزهایت
مپرس از کاسه ی صبری که شد لبریز نصرالله
بگو از مرکز فرماندهی از آسمان با ما
چه خواهی کرد با اهریمن خونریز نصرالله
اما خدا میدونه لحظه های آخر چه اتفاقی افتاده
چجوری سید حسن عزیز، جانش رو تقدیم خدا کرده
اما میخام از اینجا یه گریزی بزنم به کربلا،
این چشم انتظاری خیلی سخته
خیلی سخته آدم چشم انتظار باشه ببینه خبر چیه؟ بالاخره سید حسن ،زنده ست برمیگرده یا نه
آه
عصر روز عاشورا تو خیمه های ابی عبدالله یه همچین اتفاقی افتاد
اون موقعی که علمدار ، رفت آب بیاره از شریعه ، اما دیگه برنگشت
همه ی مخدرات منتظرن
هر موقع بچه ها بهانه ی آب میگرفتن مادرها میگفتن غصه نخور ، عموت رفته آب بیاره ،
برمیگرده، اما بمیرم....
یه مرتبه دیدن ابی عبدالله داره با کمر خم ، برمیگرده
آه
شاید از خود خبر سخت تر، وقتیه که آدم بخادخبرو اعلام کنه ابی عبدالله اومد مقابل خیمه ها، نمیدونه با چه زبانی این خبرو اعلام کنه، اومد مقابل خیمه ها نشست ، یه وقت دیدن یکی از نازدانه ها اومد جلو، با دامنش، خاکها و خونها رو از صورت بابا گرفت، بعد سرشو آورد در گوش بابا، یه سوال پرسید جگر ابی عبدالله خون شد، بگم چی پرسید، سؤال کرد ابتا أین عمی العباس
عموم ابالفضل چی شد؟ دیدن ابی عبدالله از جا بلند شد اومد خیمه ی ابالفضل، عمود خیمه رو کشید ، یعنی بچه ها دیگه این خیمه صاحب نداره ، آه ، حالا عرضم اینجاست سید حسن
حسین آمد به بالین تو این ساعت ، گوارایت
تو و دیدار یارو گریه ی یک ریز نصرالله
هر کجا نشستی صدای ناله ت بلند بشه
ناله بزن یا حسین....
━━━━━━───────
#روضه_شهادت_سیدحسن_نصرالله
#استادحاج_اسماعیلی
┏━━━ °•🏴•°━━━┓
@madehin14
┗━━━ °•🏴•°━━━┛
❁﷽❁
#متن_روضه
#شهادت_حضرت_فاطمه_زهرا
(سلام الله علیها )
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فاطمیه آمد و آن مونس و همدم کجاست
امام زمان ، آجرک الله پسر فاطمه
فاطمیه آمد و آن مونس و همدم کجاست
شمع می پرسد ز پروانه گل نرگس کجاست
آقا جان
در عزای مادرت یابن الحسن خود هم بیا
تا نگویند این جماعت بانی مجلس کجاست
آقاجان
عزای مادر شماست،نمیدونم الان کجا گریه میکنید کجا برای مادرت مجلس گرفتید
یه سری هم به مجلس ما بزن
بازم شال روضه میشینه رو دوشم
ببین که شبیه تو مشکی میپوشم
آقای من
کجا روضه داری، کجا روضه خوندی
کجا هی صدا میزنی مادرت رو
این روزا مادر امام زمان میان بستر بیماری ست
میگن مادرت ، مادرت موندنی نیست
میگن صورت مادرت دیدنی نیست
میگن پهلوی مادرت ، آه
میگن مادرت مادرت موندنی نیست
زنهای مدینه از پیغمبر بارها و بارها شنیده اند چقدر سفارش فاطمه رو می کرد، چقدر پیغمبر فرمود فاطمه بضعت منی، هر کی فاطمه رو آزرده کنه منو آزرده، با خودشون
با خودشون گفتن بریم عیادت فاطمه،
اومدن تو خونه ی حضرت ،کنار بستر فاطمه نشستن ، اما بمیرم بعضی از زنهای مدینه هی
به همدیگه نگاه میکردن، به هم میگفتن کار فاطمه تمامه، این فاطمه ای که ما میبینیم دیگه موندنی نیست
آه
امام صادق فرمود: لزمت الفراش
مادر ما زمین گیر شده بود دیگه نمیتونست راه بره
و نحل جسمها و ذاب لحمها
روز به روز بدنش ضعیف تر میشد
حتی صارت کالخیال
بدن مادر ما مثل یک شبهی شده بود
اما امشب شب شهادتیه
امیرالمومنین کنار بستر فاطمه ست
هی التماسش میکنه، زهرا
مرو زهرا همه دار و ندار من
مرو زهرا گل هجده بهار من
مرو زهرا،جوون مو سفید من
مرو زهرا بمون تنها امید من
هر چی امیرالمومنین التماسش کرد
دید نه، زهرا رفتنیه، لحن کلام علی عوض شد میخای بری برو
خداحافظ پناه حیدر بی یار
خداحافظ
ببینم طاقت داری یا نه
خداحافظ گرفتار در و دیوار
آه،صدا بزن
وای مادرم مادرم مادرم
اگه شب شهادت نبود نمیخوندم
امام زمان منو ببخشه
خداحافظ ببین میلرزه زانوهام
خداحافظ ببین غربت رو رو چشمام
اما آخرین حرفای علی با فاطمه چیه؟
سر فاطمه رو زانوهای علیه،
داره گریه میکنه
قطرات اشک مظلومیت علی ، رو صورت فاطمه میچکه ، صدا زد فاطمه جان
حلالم کن زمین خوردی به پای من
حلالم کن کتک خوردی برای من
حلالم کن
دیگه چی گفت علی
حلالم کن نشد کاری کنم زهرا
حلالم کن دیدم افتادی زیر پا
هر جا نشستی صدا بزن یا زهرا
اینجا فاطمه زیر دست و پا لگد مال شد اما کربلا، ده نفر اومدن پیش ابن زیاد،گفتن به ما باید جایزه بدی، گفت مگه شما چی کار کردید کربلا،
گفتن ما به اسبامون نعل تازه زدیم آنقدر بر بدن جگرگوشه ی زهرا تازوندیم تمام استخوانهای پشت و سینه ی حسین شکست.
هز جا نشستی صدا بزن
یا زهرا
━━━━━━───────
#روضه_شهادت_حضرت_فاطمه_زهرا
(سلام الله علیها )
#دستگاه_ماهور ،گوشه #شکسته
#زمزمه در #آواز_بیات_اصفهان
#استادحاج_اسماعیلی
┏━━━ °•🏴•°━━━┓
@madehin14
┗━━━ °•🏴•°━━━┛
❁﷽❁
#متن_روضه
#شهادت_حضرت_فاطمه_زهرا
(سلام الله علیها )
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آن قدر می گویم بیا، تا که بیایی
با جرعه ای از چشمهی کوثر بیایی...
ای منتقم ما منتظر هستیم روزی
با ذوالفقارِ حضرتِ حیدر، بیایی...
اما آقا جان
امام زمان رو بخایم دعوت کنیم تو مجلس، چجوری باید دعوت کنیم
یابن الحسن اینجا عزایِ مادرِ توست
باید برای روضهی مادر بیایی...
(روضه ی کنار بستر مادر
درددل های بچه های فاطمه )
چه شبا که پای گهواره ام بیداری کشیدی مادر
بچه ها نشستن کنار بستر مادر، خیلی سخته آدم ببینه مادرش داره روز به روز، ذره ذره آب میشه
چه شبا که پای گهواره ام بیداری کشیدی مادر
بمیرم یه روز خوش توی این دنیا ندیدی مادر
همه چی خوبه تا وقتی مادر باشه
باشه حتی اگه بین بستر باشه
خدا میدونه اگه مادر، بیمارم باشه بازم مادره اگه مادریه گوشه افتاده باشه بازم مادره،
خدا نکنه هیچ مادری جوون از دنیا بره ، خدا نکنه مادری وقتی از دنیا میره بچه های قد و نیم قد داشته باشه
همه چی خوبه تا وقتی مادر باشه
باشه حتی اگه بین بستر باشه
الهی واسه زخمای تنت مرهم شیم
الهی دور این سفره دوباره جمع شیم
اما مادر جان
میشه ازت خواهش کنم که پیش ما بمونی مادر
مادر میشه ازت خواهش کنم دیگه نگی عجل وفاتی، مادر میشه از خدا شفای خودت رو بخای مادر
مادری کردن خیلی سخته بعد از تو برای خواهر
تو که روز آخر پا شدی از بستر
آی مادر
فکر میکردم زخمات داره میشه بهتر
نمیدونستم که بار سفر میبندی
واسه آخرین دفعه داری تومیخندی
میگن روز های آخر فقط یه جا دیدن لبخند رو لب فاطمه اومد اون وقتی بود که خبر آوردند بی بی جان، تابوتی که سفارش دادی آماده ست ،تا چشمش به تابوت افتاد یه لبخندی رو لب فاطمه اومد
بمیرم درداتو کسی نمیدونه ای مادر من
دیگه تو این خونه خوشی نمیمونه ای مادر من
یادمه که وقتی توی تب میسوختی
واسه ی حسینت پیروهن میدوختی
کجا رفتی مادر که ما ها رو نبردی
دم رفتن حسینو به زینب سپردی
اون لحظه های آخر صدا زد زینب جان بیا مادر، زینب اومد کنار بستر مادر، صدا زددخترم بعضی حرفا مادر دختریه،به بابات علی نمیتونم بگم، زینب جان این کفنها رو باز کن مادر، یکی یکی کفنهارو بیرون آورد مادر، زینبم جبرائیل از بهشت برا ما چن تا کفن فرستاد این اولی برا منه ،بعد مردنم بده بابات علی منو کفن کنه، این دومی برا بابات علیه، سومی برا داداشت حسن، آه یه مرتبه زینب صدا زد، مادر ، مگه داداشم حسین کفن نداره ؟!!
مگر به کربلا کفن به غیر بوریا نبود
مگر حسین فاطمه عزیز مصطفی نبود
آره والله
تو کربلا همه دار و ندار حسین رو به غارت بردن، یه ساعتی اون نامرد وارد گودال شد هوا تاریک شده ،هر چی گشت چیزی برا غارت پیدا نکرد، حتی کهنه پیراهنم بردند ،تو تاریکی شب ، چشمش افتاد به انگشتر مبارک، هر کاری کرد نتونست انگشتر رو در بیاره، دیدن همونجا خنجر درآورد انگشت رو با انگشتر جدا کرد.
ناله بزن یا حسین
━━━━━━───────
#روضه_شهادت_حضرت_فاطمه زهرا
(سلام الله علیها )
#شور_محلی
#استادحاج_اسماعیلی
👇صوت👇
┏━━━ °•🏴•°━━━┓
@madehin14
┗━━━ °•🏴•°━━━┛
❁﷽❁
#متن_روضه
#شهادت_حضرت_فاطمه_زهرا
(سلام الله علیها )
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
السلام علیک یا مولاتی یا فاطمه الزهرا
گریه کنید مادر ما بیگناه بود
شب جمعه ست روضه رو از زبان امام زمان بخونیم امشب
گریه کنید مادر ما بیگناه بود
نمیدونم چرا شاعر تو همین بیت اول ، روضه رو سخت کرد
گریه کنید مادر ما بیگناه بود
گریه کنید مادر ما پا به ماه بود
حوریه ای که برگ گل آسیب میزدش
در قتل او مشارکت یک سپاه بود
آی مردم ،
یک مرد هم نبود بگوید در آن میان
نامرد، این زنی که زدی بی پناه بود
از شدت خجالت از هم در این سه ماه
راه کلام این زن و شوهر، نگاه بود
میدونید چی میخاد بگه هم علی از فاطمه خجالت میکشید فاطمه جان منو ببخش، دستهام بسته بود جلو چشمم تو رو می زدن
امیرالمومنین خجالت میکشید هم بی بی فاطمه ی زهرا خجالت می کشید علی جان، حلالم کن، نتونستم تو رو از دست این نامردها رها کنم ، این خجالت فاطمه، علی رو بیچاره کرد.
جای تمام شهر برایش علی گریست
جای تمام شهر علی غرق آه بود
اما ببین مظلومیت تا کجاست،
نگذاشت تا که فاطمه نفرینشان کند
ورنه به آه فاطمه عالم تباه بود
علی رو بردن تو مسجد، نامرد شمشیرش رو از غلاف در آورد گذاشت رو گلوی مبارک امیرالمومنین، صدا زد یا علی، یا با این نامرد اولی بیعت میکنی یا همین جا سر از بدنت جدا میکنم از اون طرف دیدن بی بی فاطمه ی زهرا وارد مسجد شد تا این صحنه رو دید دیدن فاطمه ، دیگه طاقت نیاورد صدا زد اگه الان ، علی رو رها نکنید نفرینتون میکنم ، سلمان میگه دیدم ستونهای مسجد داره تکان میخوره، گرد و غبار بلند شد امیرالمومنین صدا زد سلمان ، زودی به فاطمه بگو، مبادا نفرین کنی، ما خاندان رحمتیم، از همینجا ببرمتون کربلا
اینجا بی بی فاطمه ی زهرا، یه شمشیر رو گلوی امیرالمومنین دیدو طاقت نیاورد ، اما روز عاشورا ، یه موقعی زینب اومد بالای گودال، دید نیزه دار داره با نیزه میزنه، شمشیر دار با شمشیر میزنه، امام سجاد فرمود پیرمردهاشون با عصا می زدند
شب جمعه ست هر جا نشستی ناله بزن
یا حسین....
━━━━━━───────
#روضه_شهادت_حضرت_فاطمه_زهرا
(سلام الله علیها )
#استادحاج_اسماعیلی
#دستگاه_همایون
┏━━━ °•🏴•°━━━┓
@madehin14
┗━━━ °•🏴•°━━━┛
❁﷽❁
#متن_روضه #فیش_روضه
#مناجات_مهدوی
#شهادت_حضرت_فاطمه_زهرا
(سلام الله علیها )
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اگر به لب رسیده جان بگو به صاحب الزمان
نمانده گر تو را توان بگو به صاحب الزمان
غم به دل نهفته را ، راز به کس نگفته را
مگو به این مگو به آن بگو صاحب الزمان
بگو که دل شکسته ای از این زمانه خستهای
ز فتنههای این زمان بگو به صاحب الزمان
آقای من
گلایه کن، بهانه کن شکایت از زمانه کن
ولی نگو به دیگران بگو به صاحب الزمان
این روضه های فاطمیه بهونه ایه برا اینکه دور هم جمع بشیم با امام زمانمون انس بگیریم با امام زمانمون درد و دل کنیم بیشترین جایی که آدم دلش، به امام زمان اتصال پیدا میکنه تو روضه هاست مخصوصا اگه روضه ی مادرش زهرا باشه
گره اگر به کارشد مشکل اگر هزارشد
برو به زیر آسمان بگو به صاحب زمان
فاطمه گفت یا علی، کشت مرا عدو ولی
شکایت مرانهان بگو به صاحب الزمان
فرمودند پشت در فاطمه ی زهرا چندتا ناله زد،اول باباش رسول الله رو صدا زد فرمود یا ابتاه یا رسول الله، ببین با دخترت چه کردند بعد صدا زد یا فضه خذینی، فضه بیا بخدا بچمو کشتن ، یه ناله ی دیگه هم نقل شده از بی بی فاطمه ی زهرا، صدا زد پسرم ، مهدی ،
آه
یه بیت روضه
اون روضه ای که امام مجتبی یه عمری براش گریه میکرد ، اون روضه ای که آقا امیرالمومنین، سر می برد تو دل چاه ، گریه می کرد
فاطمه جان
در وسط کوچه تو را میزدند
قربونت برم یا امیرالمومنین، جلو چشمای شما زدن ،
در وسط کوچه تو را می زدند
کاش به جای تو مرا می زدند
هر کجا نشستی ناله بزن یا زهرا
اینجا تو مدینه چهل تا نامرد یکی با غلاف شمشیر یکی با تازیانه، هر کی با هر چی دستش بود مادر ساداتو می زدن ، اما تو کربلا موقعی که زینب اومد بالای گودال قتلگاه، دید هر کی با هر چی دستشه میزنه
شمشیر دار با شمشیر می زنه، نیزه دار با نیزه میزنه ، پیرمردهاشون عصا زنان
ناله بزن
یا حسین
✍ #سید_مجتبی_شجاع
━━━━━━───────
#روضه_شهادت_حضرت_فاطمه_زهرا
(سلام الله علیها )
#نغمه_صبا #دستگاه_همایون
#استادحاج_اسماعیلی
┏━━━ °•🏴•°━━━┓
@madehin14
┗━━━ °•🏴•°━━━┛
❁﷽❁
#متن_روضه
#مناجات_با_امام_زمان
#شهادت_حضرت_فاطمه_زهرا
(سلام الله علیها )
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔻#ماهور #خاوران
بیا یابن الحسن دل بی قراریم
پر از بغضیم و هر دم ناله داریم
امام زمان
به یاد مادر پهلو شکسته
روی زانوی غم سر می گذاریم
آقاجان، صاحب عزا شمایید شما باید برای ما روضه بخوانید
بیا یابن الحسن فصل عزا شد
عزای حضرت خیرالنسا شد
بیا با ما بگو با اشک و ناله
چه غوغایی میان کوچه ها شد
من از امام زمان معذرت می خوام آقای من ، ما هر موقع میایم تو روضه ها، مخصوصا روضه های فاطمیه، دلمون پر می زنه برا مدینه، همون مدینه ای که مادر شما فاطمه ی زهرا یه روزی اونجا غریب بود اونجا نفس می کشید اونجا گریه می کرد
یابن الحسن
🔻#ماهور #اوج
دلم می خواد یه شب مدینه باشم
زائر اون شکسته سینه باشم
دلم می خواد پشت بقیع بشینم
قبر غریب مادر و ببینم
اوناییکه مدینه رفتن، میگن آنقدر قبرستان بقیع مظلومه، حتی اجازه نداری اونجا گریه کنی ، آقاجان یابن الحسن، برا چی میخام مدینه رو ببینم؟
دلم می خواد تو کوچه ها بمیرم
انتقام مادرمو بگیرم
من از سیدا عذر می خوام
تو اون کوچه که فاطمه زمین خورد
همونجا که یاس علی چو پژمرد
آه ، حالا میخای گریه کنی روضه بشنو
میگن تو کوچه مجتبی باهاش بود
از اون کوچه تا به خونه عصاش بود
میگن تو کوچه چادرش خاکی شد
رو صورتش یه لاله حکاکی شد
فقط اشاره میکنم سادات منو ببخشید
میگن بی بی فاطمه ی زهرا یه طوری چادر سر می کرد یه طوری راه می رفت مثل همه ی زنها، کسی نمیدونست این فاطمه ی زهرا یا خانم دیگه ایه، وقتی چادر سر می کرد اصلا شناخته نمی شد
اما ، اون روزی که از مسجد قباله ی فدک و به دست گرفت داشت میومد خونه ، فاطمه ی زهرا یه نشونه ای داشت نامرد تا از دور دید شناخت، فهمید این خانوم کیه، (بگم چی بود نشانه؟) نگاه کرد دید یه آقازاده ی پنج شیش ساله ، دستش تو دست این خانومه، تا نگاه کرد امام حسن و شناخت، فهمید این مادر ساداته، فهمید این دختر پیغمبره، فهمید این همسر امیرالمومنینه، اومد جلوی مادرو گرفت
🔻#آواز_دشتی
تا صدا زد فاطمه، قباله رو به من بده، بی بی فرمود نمیدم ، آنچنان بی هوا دستشو بالا برد، امام مجتبی نگاه کرد دید یه ضربه از دست یه ضربه از دیوار ، مادر سادات رو زمین افتاد
آی... هر جا نشستی ناله بزن یا زهرا....
سرمایه ی محبت زهراست دین من
من دین خویش را به دو دنیا نمیدهم
✍#مهدی_شریفی
━━━━━━───────
#روضه_شهادت_حضرت_فاطمه_زهرا
(سلام الله علیها )
#دستگاه_ماهور و #آواز_دشتی
#استادحاج_اسماعیلی
👇فایل صوتی 👇
┏━━━ °•🏴•°━━━┓
@madehin14
┗━━━ °•🏴•°━━━┛