eitaa logo
آموزش تخصصی مداحی و روضه
7.6هزار دنبال‌کننده
248 عکس
189 ویدیو
23 فایل
کانال رسمی حاج اسماعیلی آموزش نغمات مداحی انتشار کلیه مطالب این کانال بلامانع است (و همراه لینک کانال نغمات باشد آدرس سایت: https://madehin14.ir 🌷تبادل فقط با کانال های مرتبط با مداحی🌷 ادمین ثبت نام: @madehine14 🌴آیدی استاد حاج اسماعیلی @hajsmaeeli
مشاهده در ایتا
دانلود
3. ای مسیح خانه ی.mp3
5.27M
( علیه السلام ) اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها ، وَ بَعْلِها وَ بَنیها ، وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها ، بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ ای مسیحِ خانه ی طاها حسین یابن حیدر یابن الزهرا یاحسین دست من کوتاه مانده از ضریح آقاجان ، نمیدونم برات کربلامون امضا شد یا نه ؟ یعنی تا اربعین کربلایی میشیم یا نه ؟ اما امشب حرف همه ما اینه : دست من کوتاه مانده از ضریح تو بگیر این دستهایم را حسین خیر دنیا ، با تو مستی کردن است تو نباشی ، مرگ بر دنیا ، حسین در تمام روزهای زندگیم از همه خسته شدم ، اِلا حسین غرق بودم در لجن زارِ گناه هیچ کس کاری نکرد ، اِلا حسین روی من آغوش خود را باز کرد ای کس و کارِ منه تنها حسین من از الآن باز دلتنگ توأم باز دعوت کن مرا اینجا حسین شب 15 ماه محرم 1398 حسنیه شهید آلبومبارک اهواز @madehin14
1. از آب هم.mp3
4.58M
( علیه السلام ) از آب هم مضایقه کردند کوفیان ؟ @madehin14
( علیه السلام ) از آب هم مضایقه کردند کوفیان ؟ حسیییین ... فرمودند : دوستان ما ، مثل زنبور عسل هستند ، یکی از تعابیرش همینه ، مثل زنبور عسل دورهم جمع میشن ، زمزمه دارند ... هی میگن : حسییین ... با امام زمان (عج) گریه کنیم .. ازآب هم مضایقه کردند کوفیان ؟ توامروز مضایقه نکن ازاین آب چشمت ، بگوآقاجان دیر رسیدم امادوتا کاسه آب باخودم آوردم‌ ، هرچند آب شوره ، قربون لبای خشکت برم آقا ... با این دوتا کاسه آب چشم من ، امشب لباتو تر کن ... دستوردین ما اینه ، اگه برات مهمون اومد ، هیچی تو خونه نداشتی پذیرایی کنی ، حداقل پذیرایی اینه ، یه ظرف آب دستش بده ... هجده هزارتا نامه نوشتن ، پسر پیغمبر (ص) رو دعوت کردن اما ... ازآب هم مضایقه کردن کوفیان ؟ خوش داشتند حرمت مهمان کربلا ( میخونم بیت رو اما شنیدنش برای دوستان ابی عبدالله خیلی سخته ... ) بودند دیو و دَد همه سیراب و می مکید خاتم زقحط آب ، سلیمان کربلا ... آهوان صحرا می آومدند آب میخوردند ، میرفتند ، اون وقت غزالان فاطمه ... زبان داره دورِ لبها میگرده ... هر کجا نشستی ، سه مرتبه بگو : یا حسییین ... @madehin14
6. شب عاشورا.mp3
8.99M
امشب شب راز و نیاز عاشقان است 18/6/1398 مسجد حضرت ولی عصر(عج) جزیره خارک @madehin14
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها ، وَ بَعْلِها وَ بَنیها ، وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها ،بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ شب عاشوراست ، همه ی روضه هایی که توو این 10 شب خوندیم ، همه مال امشب و فرداست ... امشب شب راز و نیاز عاشقان است فردا سرِ فرزند زهرا بر سنان است ؟ میشود از جفا دست و سرها جدا بَقیَّهَ الله ، آجَرَکَ الله امشب حسین هست و شهادت آرزویش فردا بریزد بر زمین خون گلویش در میان گودال میزند پر و بال بَقیَّهَ الله ، آجَرَکَ الله امشب ... ( خیلی روضه داره امشب ، نمیدونم کدوماشو بگم ؟ ) امشب حرم ، یک تشنه ی شش ماهه دارد فردا سرِ دست پدر جان می سپارد بهرِ یک جرعه آب گردد از خون خضاب بَقیَّهَ الله ، آجَرَکَ الله امشب دعا خواند لبِ عطشان زینب فردا شود نقش زمین قرآن زینب کنار قتله گاه کُند زهرا نگاه بَقیَّهَ الله ، آجَرَکَ الله هلال بن نافع ، میگه من نگهبان خیمه ها بودم ، نیمه های شب دیدم ابی عبدالله از خیمه بیرون اومده ، بر جان مبارکش ترسیدم ، دورا دور دنبال آقا راه میرفتم ، دیدم توو تاریکی شب یه چیزایی رو از رو زمین برمیداره ، جمع میکنه ، یه مرتبه متوجه ی من شد فرمود کی هستی ؟ اومدم جلو ، عرض کردم : آقا جان نافع بن هلالم .آقا چی شده این موقع شب اینجا چی کار میکنید ؟ فرمود : نافع فردا ماها رو که به شهادت برسونن ، بچه های من توو این سرزمین با پای برهنه میدون ، من دارم دونه دونه این خارها رو از زمین جمع میکنم ... امشب پیمبر اشک ریزد از دوعینش فردا بشوید صورت از خونِ حسینش حضرت فاطمه دارد این زمزمه بَقیَّهَ الله ، آجَرَکَ الله اما شب عاشوراست ، شب وداع هست ، یه مرتبه زینب اومد توی خیمه ابی عبدالله گفت : حسین جان ! شنیدم فردا تو هم کشته میشی ؟ آره خواهر ،حسین جان راهی هست برگردیم مدینه ؟؟ فرمود نه زینب جان ، اینجا وعدگاه منو خداست ،اینجا همون جائیه که جدم پیغمبر وعده کرده ، اینجا همون جائیه که مادرم فاطمه وعده کرده ، اینجا همون جائیه که بابام علی وعده کرده ... آه ، چطوری زینب دور حسین میگرده ؟ حسین جان ! میشه من جای تو قربانی بشم ؟ نه زینب جان ... الهی ، ماتم دلبر نگیرم دل از دیدار رویت برنگیرم الهی سایه ی تو کم نگردد الهی بوسه از حنجر نگیرم اما ، اون روضه ای که مادر سادات خیلی علاقه داره روضه ی وداع هست ، ببرمت عصر روز عاشورا ... رسید اون ساعتی که ابی عبدالله اومد با اهل حرم وداع کنه ، یکی یکی سفارشاتشو به اهل حرم میکنه : اُمِ کلثوم ، خواهرم یادت باشه چی گفتم من ... رباب یادت باشه خیلی بی تابی نکنی ... با دختراش حرفاشو زد ، اما هر کاری کرد دید زینب رو نمیتونه آروم کنه ، الانه که زینب جون بده ، چی کار کرد ؟ فَاَشارَتْ بِیَدِهِ عَلَیْهِ السَّلامْ اِلَی قَلْبِ اُخْتِه ... یه اشاره ای کرد به قلب زینب ، زینب آروم گرفت ، گفت حسین جان میخای بری برو برادر ، اما کمی آهسته ... دلم نمیاد ازت جدا شم ... مَهْلاً مَهْلاً ، یَابْنَ الزَّهْرا هر جا نشستی سه مرتبه صدا بزن یاحسییین ... 18/6/1398 مسجد حضرت ولی عصر(عج) جزیره خارک @madehin14
4. شاه تشنه جگر.mp3
5.46M
علیه السلام چون بهر شاه تشنه جگر ، یاورى نماند عبّاس و قاسمى و على اکبرى نماند اِلّا نشان ناوک اعدا ، تنى نگشت اِلّا براى زیب سِنان ها ، سرى نماند سلطان دین ، برابر دشمن به روزِ رزم بهرش رکاب گیر، به جز خواهرى نماند از بهر حفظ پیکر خود ، کهنه جامه خواست وآخر ز سُمّ اسب خَسان ، پیکرى نماند درداکه از شرارت آن فرقه ی شریر گشتند بانوان حریمِ خدا ،اسیر @madehin14
( علیه السلام ) شب جمعه حرمت بوی مُحرم دارد شب جمعه حرمت روضه دمادم دارد ان شاءالله یک شب جمعه ، آقا مارو بطلبه ، توحرم آقامون ابی عبدالله باشیم ، یه شب جمعه ، حرمِ ارباب رو درک کنیم ، خوش به حال بعضی ها ، بساط سفر اربعینشون رو دارند آماده میکنند ، ساکشون رو بستند ، آماده ی سفر ... خوش به حالتون ، ان شاءالله رفتید کربلا ، همه رو دعا کنید ... شب جمعه شده و مادری آمد ز بهشت گوشه ای از حرمت فاطمه ، ماتم دارد مادرت روضه گرفته است برایت آقا زیر لب زمزمه ی وای حسینم دارد گریه مادرتان عرش خدا را لرزاند روضه ی « آه بُنیَّ » چقدر غم دارد چند جا ، تو کربلا ، روضه هایی از مادرش فاطمه نقل شده ، یکی از اون روضه های جانسوز ، روضه ی تنور خولیه ... اون نیمه شبی که زنِ « خولی » ، میگه از خواب بیدار شدم ، دیدم از میانه ی تنور خانه ، نوری به آسمان بلنده ، با تعجب آمدم درب تنور رو کنار زدم ، دیدم از داخل تنور به آسمان ، داره « نور » منشعب میشه ... نگاه کردم دیدم یه سر نورانی ، داره با خدا راز و نیاز میکنه ، سرم رو نزدیک بردم ، صدا زدم : آی سر ، به حق اون کسی که تو را به مناجات واداشت ، بگو ببینم کی هستی ؟ دیدم صدای زمزمه اش بلند شد : « اَنَا الْغَریْبْ » ، « اَنَاالْمَظْلُومْ » ، آقا به خدا نمی شناسم ، بیشتر معرفی کن ... دیدم صدا زد : « اَنَاالْعَطْشَانْ » ، « اَنَاالْحُسَیْنْ » ... تا خواستم بگم کدام حسین ، دیدم از آسمان ، چند زن مُجلله ، زیر بغل یه خانمی رو گرفتند ، دارند پائین میآرن ... فهمیدم مادرش فاطمه است ، اومد کنار تنور ، هی صدا میزد : « بُنَیَّ قَتَلوُک » ، « وَ مِنَ الْمَاءِ مَنَعُوک » گریه مادرتان عرش خدا را لرزاند روضه ی « آه بُنیَّ » چقدر غم دارد ... ؟ ان شاءالله به حق این اشک ها ، به حق این گریه ها ، به همین زودی های زود ، قدم هامون برسه کربلا ، یه شب جمعه میهمان ارباب باشیم ، اونجا درکنار مادرش فاطمه گریه کنیم ... 3/6/1401 @madehin14
1. قسمت اول.mp3
7.86M
قسمت اول : شب جمعه ، حرمِ تو مرکز عشق وجنونه ( حسینیه شهید آل مبارک اهواز ) 25/7/1398 @madehin14
قسمت اول : بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ (اَبَداً) ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ شب جمعه ، حرمِ تو مرکز عشق وجنونه هر کی کربلاست توو این شب ذکر « یاحسین » میخونه ( تو رو خدا دلتون میخواست امشب کربلا باشین ؟ ) چقدرشلوغه دورت ، آقا توو این شب زیبا چشم هر عاشق و شیداست شبیه زمزم و دریاست ( جای ماها خالیه کربلا ، جاموندهای از زیارت اربعین ، امشب دور همدیگه جمع شدیم بگیم ارباب : اگر چه از زیارت اربعین جا موندیم ، اما دلمون کربلائیه ، می بینم بعضی ها ازکربلا تازه برگشتن ، عطر و بوی ابی عبدالله توو مجلس ما پیچیده ) همه اومدند به پابوس همه اومدند زیارت به امید اینکه آقا بهشون بشه عنایت میدونم کرامت تو حد و اندازه نداره زیر قُبه ، شبه جمعه لطف و مرحمت میباره زیارت عاشورا خوندن چه ثوابی داره امشب هدیه به حسین و عباس هدیه به رباب و زینب بَه ، چه جای با صفایی ( اینجا نباش ، توو حرم ابی عبدالله باش ، توو اون شلوغیهای دورِ ضریح مطهر ، کنار شش گوشه ی ابی عبدالله ، یه جایی برای دلت پیدا کن ، سر بزار به ضریح ، با خودت نجوا کن ) بَه ، چه جای با صفایی بَه ، چه بین الحرمینی همه میخونند زیر لب چه اباالفضل و حسینی یکی با کرامت و فضل یکی شُهره در رشادت یکی اوج مردی و شور یکی اسوه ی شهادت یکی شد ذبیحُ العطشان یکی ساقی العطاشان یکی بی سر ، ولی تشنه یکی بی دستِ ، و سقا خلاصه خیلی کریمی حرمت نداره همتا ( تویی مولای ابالفضل یا حسین ای گل زهرا ) 2 ( اما ، حالا اهل گریه ، تا اینجا مناجات بود ، درد و دل بود ، ازاینجا به بعد میخواهیم گریه کنیم ) ( حسینیه شهید آل مبارک اهواز ) 25/7/1398 @madehin14
2. قسمت دوم.mp3
5.91M
قسمت دوم : شنیدم حضرت زهرا شب جمعه حرم توست ( حسینیه شهید آل مبارک اهواز ) 25/7/1398 @madehin14
قسمت دوم : شنیدم حضرت زهرا شب جمعه حرم توست ( اونایی که شب جمعه توو حرم بودید ، چه حال و هوایی داره ، وقتی اون نسیم خنکِ ، بوی عطر یاس توو حرم می پیچه ) شنیدم حضرت زهرا شب جمعه حرمِ توست میونه صحن و رواقت بی قراره ماتمِ توست از حرم تا قتلگاه و میره با ناله و شیون ( اینا همش حدیثه ، امام صادق فرمود ... چی کار میکنه مادرِ سادات ؟ ) از حرم تا قتلگاه و میره با ناله و شیون میخونه روضه و میگه پسرم رو تشنه کُشتن یه صدای ناله ای داره ، مادر سادات ، یه چیزی رو به عنوان روضه ، به زبان میآره ، چی میگه ؟ « بُنَیَّ » ... اینقدر این ناله سوزناکه ، زمین و آسمان به گریه میافتند ... « بُنَیَّ قَتَلوک ، وَ مِنَ الْمَاءِ مَنَعوک » دیگه چی میگه مادر سادات ؟ میگه ای غریب مادر کی بریده حنجرت رو کی به خاک و خون کشیده بدن مطهرت رو ... ؟ انگار این صحنه ، دوباره جلو چشم مادر سادات ، زنده میشه ، کدام صحنه ؟ یکیش اون صحنه ای بود ، زینب از خیمه گاه ، به سمت قتلگاه می دوید ، هی صدا میزد : برادر ... او می دوید و من می دویدم ( اهل ناله ، اهل گریه ، با مادر سادات هم صدا بشید ) او می دوید و من می دویدم او سوی مقتل ، من سوی قاتل او می نشست و من می نشستم او روی سینه من در مقابل ( طاقت داری بگم ؟ ) او می برید و من می بریدم او از حسین سر من غیر از او دل ... (دیوان جودی عنبرانی ص371) اینجا بود اون لعین ملعون ، میگه همین که نشستم رو سینه ی مبارک ، دیدم صدای سوزناکی داره میاد ، هی صدا میزنه : (غریب مادر حسین )3 شهید مادر حسین ( هر جا نشستی صدا بزن ، سه مرتبه یاحسین ) ( حسینیه شهید آل مبارک اهواز ) 25/7/1398 @madehin14
5. امام حسین ع.mp3
2.61M
علیه السلام از سادات معذرت میخوام ، این روزهای آخر ، مادر سادات ، یک وصیت هایی هم با زینبش کرد ، صدا زد زینب جان ، بعضی وصیت ها مادر دختریه ، زینب رو صدا زد ، عزیز دلم اون بغچه رو برام بیار ، زینب آورد ، بازش کن زینب ، دو سه تا کفنه ، زینب جان این اولی مال خودمه ، ... « ببین مادرها میفهمند ، یه مادر جوان ، با دختر سه چهار ساله اش چه وصیتی بکنه ، بگه دخترم این کفن خودمه ، چه حالی پیدا میکنه ... ؟ » این کفن خودمه ، فردا شب بده بابات علی ، زینب جان ، دومی کفن بابات علی یِ ، شب بیست و یکم بده داداشات ، این سومی کفن داداشت حسنه ، یادت باشه بده حسین ... یه وقت زینب نگاه کنه ، دیگه کفنی نمونده ... مادر ، مگر برادرم حسین ، کفن نداره ؟ هر دوتایی دارن گریه میکنند ... آره زینب ، حسینم کفنش مخصوصه ، این پیراهن رو ببر ، یادت باشه ، عصر روز عاشورا ، وقتی این کفن رو پوشید ، این پیراهن رو پوشید ... یعنی وقت رفتنه ... أَلَا لَعْنَةُ اللَّهِ ، عَلَى الْقَومِ الظَّالِمِين ... (علیه السلام ) 27/10/1399 @madehin14