eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
10.7هزار دنبال‌کننده
18.5هزار عکس
19.7هزار ویدیو
1.4هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
حال كه امروز به نيمه آخرين ماه از سال رسيده ايم در جاي جاي هر خطه از خاك اين سرزمين پر گهر برنامه هايي نمادين براي گراميداشت روز درختكاري برگزار مي شود تا فرهنگي شود ماندگار براي حفظ سرمايه هاي ارزشمند زندگي، براي داشتن هوايي پاك، براي داشتن محيطي سرشاز از طراوت و سرسبزي. 
اگر فوايد و مزاياي درختان را يك به يك بخواهيم برشماريم آنقدر حسن و زيبايي دارند كه هر كدام براي خودش رويايي مي شود بافته بر برگ سبز درختان و تن تنومند ساقه شان.
درختان اسطوره هاي سبز مقاومت اند كه ريشه در خاك و سر بر افلاك دارند، نماد سرسبزي و شادابي اند، مايه تلطيف و پاكي هوايند، منشا نشاط و شادابي و سر زندگي اند، لذت تجربه احساس خنكاي روز در هواي گرم تموزند،
نماد تحول و تجربه و نو شدن و خشكيدن و دوباره جوانه زدن اند، زيباترين سفيران سبز خدا براي به وديعه نهادن زندگي و شادابي و طراوت در بين انسان ها هستند. 
درختان همواره در زندگي بشر موثر بوده اند. قرن هاست كه آدمي در سايه شان از شدت گرما و تابش خورشيد در امان مانده و از ميوه هاي رنگارنگ و شيرين شان بهره مند گشته است
۱۵ اسفند، روز درختکاری و آغاز هفته منابع طبیعی است.
آواي پرندگان كه در لابلاي شاخسارشان مأوا گزيده اند، روح و جانش را صفا بخشيده و قلب وي را مملو از خوشي و شادابي كرده است.
در هر حال روز درختکاری بهانه ‌ای است برای اینکه ما به محیط زیست احترام گذشته و آن را احیاء کنیم و یا حداقل آن را با دقت بیشتری نگه داری کنیم
اما این تازه آغاز ماجرا برای درختان و طبیعت است و از ۱۵ تا ۲۲ اسفند به هفته منابع طبیعی اختصاص دارد. شاید بتوان نام این هفته را هفته خوشحالی درختان نیز نامید که به عنوان منبعی ارزشمند و حیاتی برای ادامه حیات بشر باید به آنها توجه شود. 
در کشورمان ایران، روز ۱۵ اسفندماه، روز درختکاری نام گرفته است و در طی آن مراسم مختلفی با هدف بیان اهمیت درخت و درختکاری برگزار می شود.
رسول خدا (ص) می فرمایند: هرکه درختی بکارد هربار انسانی یا یکی از مخلوق خدا از آن بخورد برای وی صدقه ای محسوب شود. نهج الفصاحه صفحه 597
|⇦•منم اون عاشقِ بارون.. و توسل به امام زمان روحی له الفدا _ کربلایی جواد مقدم•✾• مثه باغی که گُلاش خشکیده از قحطیِ آب حسرت یه چیکه بارون همه رو بُرده به خواب خوابِ بارون که میریزه از چشایِ آسمون هدیه میده زندگی رو به گُلایِ نیمه جون یا بن الحسن‌کجایی من آمدم گدایی منم اون عاشقِ بارون،که بهار رو دوست داره حتی واسه دیدنِ تو، انتظار رو دوست داره منم اون عاشقِ بارون، تو کویرِ بی کسی که تو خلوتِ نگاهش، پُرِ از دلواپسی یا بن الحسن‌کجایی مُردم از این جدایی منم اون عاشقِ بارون، تشنگی بَهونمه تَرَکایِ رویِ قلبم، همیشه نِشونمه منم اون عاشقِ بارون، که بریزه رو تنم با همه وجودم اسمِ تو رو فریاد میزنم یابن الحسن‌کجایی کی میشود بیایی منم اون عاشقِ بارون، از نگاهِ آسمون دعایِ فرج بخونم، تو مسیرِ جمکَرون منم اون عاشقِ بارون،واسه دیدنِ بهار دل و پاییزی نبینی، باز دوباره بی قرار یابن الحسن‌کجایی ما آمدیم گدایی
|⇦•من آن کبوترِ هر جایی ام.. و توسل به امام زمان روحی له الفدا به نفس حاج محمد رضا طاهری •✠• اگر چه عاشقِ تو در بدی زبانزد بود ولی همیشه به من خوبیِ تو بی حد بود من آن کبوترِ هر جایی ام که بر بامت به شوقِ دام دلم گرمِ رفت و آمد بود من آن سلامِ پس از هر نمازِ هر روزم *سلام هایی که بعد از نماز به آقا میدید،چون ما نمی شنویم فکر میکنیم که آقا جواب مارو نمیده،نه،حضرت سلام میکنه،خاصیت این سلام ها نوری میشه و در جاهایی ودر بزنگاهایی به فریادت میرسه...بعد از نماز سلام به امامِ عصر دادی، آقا هم یه جا کمکت کرده...* من آن سلامِ پس از هر نمازِ هر روزم که در تلاشِ رسیدن به تو مُقَیَّد بود چگونه میشود آقا که با وجودِ تو باز درونِ برزخِ عاشق شدن مُرَدد بود همیشه حرف زدن با تو مهربانِ آقا برای عاشقی ام فرصتی مُجَدد بود *اگه تو نگاهم نمی کردی، این شبا یه شب هم توفیق پیدا نمی کردم بیام* چقدر خوب نگاهت مرا به روضه کشاند چقدر خوب شدم حالِ من اگر بد بود مرا همیشه به جَدَّت شناختی گفتی *وقتی برای حضرت، ملائک، دوستانِ امام زمان، شکایتِ مارو می برند،هرچند حضرت نامۀ اعمال مارو می بینند، آقا مارو به عنوان گریه کن دَرِ خونه امام حسین میشناسه...* مرا همیشه به جَدَّت شناختی، گفتی همان که بینِ حسینیه سینه میزد بود؟ * از هر کسی توقع داشتم، اِلا تو...* نبود قسمتم امشب به کاظمین رَوَم کبوترِ دلم ای کاش بین مشهد بود
Taheri_Moghadam.mp3
4.14M
|⇦•منم اون عاشقِ بارون و توسل به امام زمان روحی له الفدا به نفس کربلایی جواد مقدم•✠• ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ دیدن روی تو بر دیده جلا می بخشد قدم یار به هر خانه صفا می بخشد بدتر از درد جدایی به خدا دردی نیست خاک پاهای تو گفتند دوا می بخشد أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج
Taheri_Monajat_Babolharam.mp3
4.64M
|⇦•من آن کبوترِ هر جایی ام.. و توسل به امام زمان روحی له الفدا به نفس حاج محمد رضا طاهری •✠• ∞═┄༻↷↭↶༺┄═∞ وقتی خود را ... فرقی نمی کند...کربلا باشد یا هرجا که هستید!قُربةًاِلَی الله ، اوراخواهیدکُشت
حتما بخوانید👇👇 داستان زن زیبا در سلول انفرادی مرد تنها! هارون الرشید کنیزى ‏خوش سیما به زندان امام موسى کاظم(علیه السلام) فرستاد تا آن ‏حضرت را آزار دهد. امام در این باره فرمود: به هارون بگو: «"بَلْ أَنتُم بِهَدِیتِکُمْ تَفْرَحُونَ"؛ بلکه شمایید که به هدیه خود شادمانید. مرا به این کنیز و امثال ‏او نیازى نیست.» هارون از این پاسخ خشمگین‏ شد و به فرستاده خویش گفت: «به نزد او برگرد و بگو که ما تو را نیز به‏دلخواه تو نگرفتیم و زندانى‏ نکردیم و آن کنیز را پیش‏ او بگذار و خود بازگرد.» فرستاده فرمان هارون را به انجام رساند و خود بازگشت. با بازگشت‏ فرستاده، هارون از مجلس خویش برخاست و پیشکارش را به زندان امام ‏موسى کاظم(ع) روانه کرد تا از حال آن زن تفحّص کند. پیشکار آن زن را دید که به سجده افتاده و سر از سجده برنمى‏دارد و مى‏گوید: "قدوس سبحانک ‏سبحانک". هارون از شنیدن این خبر شگفت‏زده شد و گفت: به خدا موسى بن جعفر، آن کنیز را جادو کرده است. او را نزد من بیاورید. کنیز را که ‏مى‏لرزید و دیده به آسمان دوخته بود در پیشگاه هارون حاضر کردند. هارون از او پرسید : «این چه حالى است که دارى؟» کنیز پاسخ گفت: «این حال، حال موسى‏بن جعفر است. من نزد او ایستاده بودم و او شب و روز نماز مى‏گذارد. چون از نماز فارغ شد زبان به تسبیح و تقدیس خداوند گشود. من از او پرسیدم: سرورم! آیا شما را نیازى نیست تا آن را رفع کنم؟ او پرسید: مرا چه نیازى به تو باشد؟ گفتم: مرا براى رفع حوایج شما بدین جا فرستاده‏اند. گفت: اینان چه هدفى دارند؟» کنیز گفت: «پس نگریستم ‏ناگهان بوستانى دیدم که اول و آخر آن در نگاه من پیدا نبود، در این ‏بوستان جایگاه‌هایى مفروش به پر و پرنیان بود و خدمتکاران زن و مردى‏که خوش سیماتر از آنها و جامه‏اى زیباتر از جامه آنها ندیده بودم، بر این‏ جایگاه‌ها نشسته بودند. آنها جامه‏اى حریر سبز پوشیده بودند و تاج‌ها و درّ و یاقوت داشتند و در دست‌هایشان آبریزها و حوله‏ها و هرگونه طعام‏ بود. من به سجده افتادم تا آن که این خادم مرا بلند کرد و در آن لحظه ‏پى ‏بردم که کجا هستم . » هارون گفت: «اى خبیث! شاید به هنگامى که در سجده بودى، خواب ‏تو را در گرفته و این امور را در خواب دیده باشى؟» کنیز پاسخ داد: «به خدا سوگند نه سرورم. پیش از آن که به سجده روم‏ این مناظر را دیدم و به همین خاطر به سجده افتادم . » هارون به پیشکارش گفت: «این زن خبیث را نزد خود نگه دار تا مبادا کسى این سخن را از او بشنود.» زن به نماز ایستاد و چون در این باره از او پرسیدند، گفت: «عبد صالح (امام موسى کاظم‏ علیه السلام) را چنین دیدم.» وقتی هم ‏از سخنانى که گفته بود، پرسیدند، پاسخ داد: «چون آن منظره را دیدم ‏کنیزان مرا ندا دادند که اى فلان از عبد صالح دورى گزین تا ما بر او واردشویم که ما ویژه اوییم نه تو . » این ماجرا چند روز پیش از شهادت امام کاظم علیه السلام رخ ‏داد اما آن زن تا زمان مرگش به همین حال بود. 📚بحارالانوار 💕💚💕
امشب نگاه كن به اطرافت به خوشبختی هايت... به كسانی كه میدانی دوستت دارند... و به خدايی كه هرگز تنهايت نخواهد گذاشت... 🌟شبتون بخیر و مملو از آرامش🌟