4_817500308434321579.mp3
448.6K
و يستغفرون بالأسحار
قبل از اذان
مشغول استغفار باشيد
این گوشه از صحن ، یک خاطره مشترک برای همه زائران امام هشتم(ع) است. پنجره ای که به نماد کرامت و بازکردن گره های بسته زندگی تبدیل شده است. این جا«پنجره فولاد» حرم امام رضا(ع) است. محبوب ترین پنجره دنیا.
5-zemzemeye sahar farsi.mp3_90155-۱.mp3
2.94M
مناجات شبانه درحرم امام رضا علیه السلام
این جارا شایدبتوان محبوب ترین و پرخاطره ترین پنجره دنیا نامید. پنجره ای که خاطره مشترک خیلی هایمان است.
در العفو العفو نیمه شب و استغفار سحرگاهی خاصیتی است که همه گناهان انسان آمرزیده می شود. و از آلودگی او کاسته می شود و جان انسان پاک و منزه می گردد
چشمهای اشکآلودشان به این امیدند که از پس طلایی شبکهها و سبزی تکه پارچههایی که دخیل بستهاند به سفیدی نوری معنوی برسند و دستی سرشان را نوازش کند.
شبکههای طلایی پنجره فولادش جای قرار انگشتهای مستأصلی است که به نیت شفا بهم گره خوردهاند. پشت این پنجره با همهجای حرم فرق دارد، آدمهایش هم همینطور.
یک پنجره و یک دنیا خاطره و حرف. پنجره ای که تقریبا برای همه آشناست و برای بعضی ها، یادآور لحظه های عجیبی که فقط خودشان می دانند چگونه گذشته است.
Emam Reza.mp3
5.91M
پشت پنجره فولاد امام رضا علیه السلام خواسته ی ما از امام رضا(ع) تعجیل امر فرج امام زمان(عج)، شفای همه بیماران بهویژه کودکان بیمار و توفیق زیارت همه آرزومندان، بهخصوص کسانی که هنوز این توفیق را نداشتهاند باشد
انسان منتظر ،پیوندی محکم با اهداف امام موعود دارد و همسان و هم سو با او حرکت می کند.
کاش یه روز بشه با همه عاشقا دور هم بریم کربلا و وسط بین الحرمین با اربابمون مناجات کنیم.
این پست رو نوشتم فقط بیاد روزایی که خیلی زود گذشت و نفهمیدم کجا بودم و الان دارم حسرتش رو می خورم .
همه ی ما بدون استثنا در پیشگاه حضرت حجت نشسته ایم!چه درکش کنیم؛چه نکنیم.چه بفهمیم،چه نفهمیم،او چشم بینای خداست.:عین الله الناظره"
یعنی همین الان ما را می بیند و نه تنها صورت و ظاهرمان بلکه اندیشه هایمان را هم می خواند.حتی اوصاف و انگیزه های درونی ما نیز در پیشگاه او ثبت و ضبط است.
پس امام حضور دارد و بر همه ی ابعاد وجودی ما در هر زمینه ای،شاهد و ناظر است.
یک منتظر هم این حقیقت را می یابد. در نتیجه تمام حرکات و سکنات خود را در چارچوب اهداف امامش قرار می دهد...
#السلام_علیک_یا_فاطمه_الزهرا
#شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله
فصل پاییز شده ، برگِ ستم می ریزد
بین دیوار و دری ... یاس بهم می ریزد
در غمت واژه کم آورده و جایِ شبنم
جوهرِ خونِ دلِ از چشمِ قلم می ریزد
چه به روزِ یل والای عرب آمده که
پشت هم درد، از آن قامت خم می ریزد؟!
روضه یِ فاطمه را چون به زبان می آرند
ماتم، از سر درِ ایوانِ حرم می ریزد
گر شود کلّ جهان چشم و ببارد زِ غمت
باز شرمنده که از داغ تو کم می ریزد
خونِ اولاد تو را دشمنِ بدخواه علی
یا به شمشیر جفا یا که به سَم می ریزد
چند قرنی است که از دیده یِ خورشید فقط
سیلِ اشک است که در کوچه ی غم می ریزد
سخن از کوچه و دریای غمش آمد و باز
به دل سوختگان موج اَلـَم می ریزد
پس دعا کن نکشد فاطمه آه.. از ته دل
که به آهش به جهان...خاک عدم می ریزد
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
قبل از ظهور جاودانش امتحان داد
آن بانويى كه در نهانش امتحان داد
ام الائمه بود و ام الانبيا شد
چون بهتر از پيغمبرانش امتحان داد
در شعله ابراهيم پس زد امتحان را...
زهرا ولى با جسم و جانش امتحان داد
وقتى بلا تقسيم شد او مادرى كرد
مادر به جاى شيعيانش امتحان داد
آيا كسي چون او سه شب هنگام افطار
با بخشش خرما و نانش امتحان داد؟
كورى چشم ..... ، به به خديجه
اين دخترت با خاندانش امتحان داد
با خطبه ى خود اولى را خوب ادب كرد
احقاق حق را با زبانش امتحان داد
وقتى على را يك تنه آورد خانه
شهر مدينه قهرمانش امتحان داد
زهرا سراپا ، پاى حيدر ايستادو
پاى علي قدكمانش امتحان داد
با گريه هاى او مدينه زير و رو شد
ساكت نشد ، اشك روانش امتحان داد
وقف شلوغى نجف ، وقف على كرد
آرى ، مزار بى نشانش امتحانش داد
اما على در كوچه ها سخت امتحان شد
ناموسش افتاد و توانش امتحان داد
در امتحان داد آه مسمار امتحان داد
حتى مغيره تازيانه ش امتحان داد
ميخ در خانه شهادت ميدهد كه
هم پهلويش ، هم استخوانش امتحان داد
مادر همانجا سينه اش آسيب ديد و
جاى همه سينه زنانش امتحان داد
اما حسينش گوشه گودال ، تشنه
در پيش چشم خواهرانش امتحان داد
#امام_زمان_عج_مناجات_فاطمی
بازهم تنها شدم خیلی دلم را غم گرفت
بازهم معصیتم من را ز آقایم گرفت
هر زمانی دور ماندم از هوای روضه ها
زندگی ام را سراسر غصه و ماتم گرفت
بهر دیدار جمال یار بی همت شدیم
یوسف زهرا دلش از عالم و آدم گرفت
وای بر آنکه سرِ این سفره نان خورده ولی
با غریبه رفت و آن را مونس و همدم گرفت
راه ظلمت رفتم و در بین راه آقا رسید
داشتم گم میشدم دست مرا محکم گرفت
خوش بر احوال گدایی که دم جان دادنش
یک نفس ذکر حسین بن علی را دم گرفت
از همان روزی که آمد مادرم در روضه ها
با دلی محزون به دستانش دو تا پرچم گرفت
پرچمِ نام حسین و پرچمِ نام حسن
آه با نام حسن جان گونه هایم نم گرفت
زخمیِ یک کوچه بود و ناله میزد زیر لب
مادرم را ضربه ای سیلی از این عالم گرفت