eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
10.8هزار دنبال‌کننده
18.5هزار عکس
19.7هزار ویدیو
1.4هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
🛑 آیا ما در ایران حجاب اجباری داریم؟ 🔹حجاب تعریف دارد؛ حجاب یعنی آن چیزی که اسلام مشخص کرده است، یعنی یک موی زن نباید بیرون باشد، مچ دستش و ساعد دست نباید دیده شود، حال اگر خانم ایرانی کمی از مویش دیده شد آیا پلیس او را می‌گیرد؟! 🔹در کشور ما حجاب اجباری نیست بلکه پوشش اجباری است. بین حجاب اجباری و پوشش اجباری تفاوت زیادی وجود دارد. جالب اینکه در تمام دنیا پوشش اجباری است. 🔹همین خانمی که چند وقت پیش در هلند کشف حجاب کرد چرا پایین تنه‌اش را برهنه نکرد؟ چون طبق قانون هلند اگر پایین تنه‌اش را کامل برهنه می‌کرد، مرتکب جرم شده بود و دستگیر می‌شد. 🔹پس این یعنی در هر کشوری به یک اندازه‌ای پوشش اجباری وجود دارد. ما نیز در ایران حدی برای پوشش داریم که حجاب اسلامی نمیتوان به آن گفت... با توجه به مطالب بالا شعارهای دشمن در راستای حذف قانون پوشش است نه حجاب.
Mesbah-1 (2).mp3
3.51M
▫️ دنیاپرستی هفت جزء دارد 👤 مرحوم آیةالله مصباح یزدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 پادکست صوتی 💠 تقویت مهارت زناشویی خانواده 🔸 «یکی از کارگزاران خدا روی زمین»
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
| طراحی در حرم!!! ماجرای جالب ساخت موشک دوربرد در حرم علیه‌السلام موشکی که روسیه به ایران نفروخت! برشی از سخنرانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺🌿 در دفاع از نظام تقیه نکنید 💠 ما سر نظام و انقلابمون با کسی مماشات نداریم، هر کسی میخواد باشه 🤲🌷
4_5798546470571347187.mp3
4.68M
روحشان شاد و یادشان گرامی را یاد کنیم با ذکر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺 ارتباط این اغتشاشات با ظهور حضرت 🎙 با بیان شیرین استاد حاج مهدی طائب 🔅 علت اینکه دشمن این فتنه رو در شرایط فعلی اجرا کرد چی بود؟ 🔅 ضلع سومی که دشمن از کامل شدنش می‌ترسه چیه؟
💬 ابتکار هوشمندانه سرباز روس برای سنجش عیار انسانیت! 🔹️یک سرباز ارتش روسیه با انتشار این عکس مدعی می شود که به همراه همقطاران خود یک زن اوکراینی را اسیر کرده‌اند. در فاصله کوتاهی پس از انتشار عکس، بیش از ۲۰۰ هزار کاربر، کامنت‌های توهین آمیزی را ذیل پست منتشر شده از سوی او درج می‌کنند و می‌گویند «این عمل غیر انسانی است و شایسته انسان نیست. » 🔹️سرباز روسی ۲۴ ساعت پس از انتشار عکس، ضمن عذرخواهی اعلام می کند که عکس منتشر شده مربوط به یک زن فلسطینی است که توسط سربازان اسرائیلی اسیر شده است. 🔹️پس از این توضیح حتی یک کامنت دیگر نیز ذیل عکس منتشر نمی‌شود! مثال زیاده مثلا میتونی یه جنازه از کشته های مردم آمریکا رو به نام پلیس ایران منتشر کنی بعدش که کلی فحش دادن اصل قضیه رو بگی...
❤️حضرت علی علیه السلام فرمودند: 🍁 از دروغ برکنار بـاشيد که با ايمان فــاصلــه دارد، وراستگو در راه نجات وبزرگواری است، امـــا دروغگــو بــر لب پــرتگاه هلاکــت و خــواری اســت ... 🍁حسد نـورزيد که‌ حسد ايمان را چونان آتشــی کــه هيــزم را خـــاکستر کنــد، نـــابـــود مــی ســازد ... 🍁با يکديگر دشمنی و کينه‏‌تـوزی نداشته باشيد کـه نـابود کننده هر چيزی است، 🍁بــدانيـد کـــه آرزوهــــای دور و دراز عقـل را غــافـــل و يــــاد خـــــــدا را بــه فــرامــوشی مــی‏ سپــارد، آرزوهـای نـاروا را دروغ انگاريـد کــه آرزوها فريبنده و صاحبش فريب خورده مـی بــاشــند ... 📙منتخبی از خطبه ۸۵ نهج البلاغه ─┅─═इई 🍁🍂🍁ईइ═─┅─
🌷امام صادق عليه السلام فرمود: مَنْ اَحَبَّ اَنْ يَعْلَمَ اَقُبِلَتْ صَلاتُهُ اَمْ لَمْ تُقْبَلْ، فَلْيَنْظُرْ هَلْ مَنَعَتْهُ صَلاتُهُ عَنِ الْفَحْشاءِ وَالْمُنْكَرِ؟ فَبِقَدْرِ ما مَنَعَتْهُ قُبِلَتْ مِنْهُ. 🌱🌱🌱🌱🌱 كسى كه دوست دارد بداند نمازش پذيرفته شده است يا نه؟ بايد ببيند آيا نمازش او را از زشتيها و ناپاكى ها دور كرده است؟ پس به اندازه اى كه دور كرده باشد همانقدر از نمازش پذيرفته شده است. 📙بحارالأنوار، ج 82، ص 198 . 🍁🍂🍁🍂
🌷چه کسانی هدایت پذیرند؟ 🌷والذین جاهدوا فینالنهدینهم سبلنا: آنانکه تلاششان به خاطر خداست.۶۹ عنکبوت 🌷.یهدی الیه من ینیب.........۱۳ شوری توبه کنندگان را هدایت می‌کند 🌷.ان تتقوالله یجعل لکم فرقانا.......۲۹ انفال پرهیزکاران راهدایت میکند 🌷ایمان وعمل صالح باعث هدایت می‌شود آن الذین آمنو وعملوالصالحات یهدیهم ربهم.....۹ یونس 🌷آنانکه در راه هدایت میروند، خدابرهدایتشان می افزاید. یزید الله الذین اهتدو هدی...۷۶ مریم 🍁🍂🍁🍂🍁
🔔 ای بابا دلت پاک باشه❗️ 💠به دختربچه ات می گویی دوستت دارم، می گوید اگر راست میگویی برایم آدامس بخر!! 💠بچه کوچک به خوبی می داند که دوستی و عشق علامت و نشانه دارد، و نشانه آن عمل و اقدام است... ✅ما هم اگر در گفته خود که خدا را دوست داریم صادقیم باید در عمل ثابت کنیم...با گفتن جملاتی مثل از زیر بار عمل، شانه خالی نکنیم ! 🔆به عمل کار برآید به سخنرانی نیست 🔆دو صد گفته چون نیم کردار نیست ! 🍁🍂🍁🍂🍁
🔔 💠ﻣﺎﺩﺭ ﺍﺯ 5 ﺻﺒﺢ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﮐﺎﺭﻫﺎﯼ ﺧﺎﻧﻪ . ﻭﻟﯽ ﺩﺧﺘﺮﺵ لنگ ﻇﻬﺮ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﺷﺪ ﻭ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻋﺖ ﺑﻌﺪ ﺩﺭ ﻓﯿﺲ ﺑﻮﮎ ﭘﺴﺖ ﮔﺬﺍﺷﺖ : ﻫﻤﻪ ﯼ ﻫﺴﺘﯽ ﺍﻡ ﻣﺎﺩﺭ ...! ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﻭﺍﺭﺩ ﺍﺗﺎﻕ ﺩﺧﺘﺮ ﺷﺪ، ﺩﺧﺘﺮك ﺩﺍﺩ ﺯﺩ : ﻫﺰﺍﺭ ﺑﺎﺭ ﺑﻬﺖ ﮔﻔﺘﻢ ﺑﯽ ﺍﺟﺎﺯﻩ ﻧﯿﺎ ﺗﻮ ﺍﺗﺎﻗﻢ، ﻧﻤﯽ ﻓﻬﻤﯽ؟؟؟😞 ﺭﺍﺳﺘﯽ، ﭘﺴﺖ ﺩﺧﺘﺮ ﮐﻠﯽ ﻻﯾﮏ ﺧﻮﺭﺩ ... 💠ﻣﺮﺩ ﺗﺎﺑﻠﻮﯼ ﺧﺎﺗﻢ ﮐﺎﺭﯼ ﺷﺪﻩ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺧﺮﯾﺪﻩ ﺑﻮﺩ، ﺭﻭﯼ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﻧﺼﺐ ﮐﺮﺩ ... ﻫﻤﺴﺮﺵ ﮔﻔﺖ : ﺣﺎﻝ ﺑﺮﺍﺩﺭﺕ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﺍﺳﺖ، ﭘﺮﺳﯿﺪﻩ ﺍﯼ ... ؟ ﺑﺎ ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ ﮔﻔﺖ : ﺍﻻﻥ ﺣﻮﺻﻠﻪ ﻧﺪﺍﺭﻡ ... اما ! ﺭﻭﯼ ﺗﺎﺑﻠﻮ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ : «ﺑﯿﺎ ﺗﺎ ﻗﺪﺭ ﯾﮑﺪﯾﮕﺮ ﺑﺪﺍﻧﯿﻢ»!😞 🍁آيا تا بحال ! ﻫﯿﭻ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯾﻢ ﮐﻪ ﺷﻌﺎﺭ ﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﻣﺠﺎﺯﯼ، ﭼﻘﺪﺭ ﺑﻪ ﺭﻓﺘﺎﺭﻣﺎﻥ ﺩﺭ ﻓﻀﺎﯼ ﺣﻘﯿﻘﯽ ﺷﺒﺎﻫﺖ ﺩﺍﺭﻧﺪ؟؟!!! 🍁🍂🍁🍁
⚠️ شمع به کبریت گفت: از تو می ترسم تو قاتل من هستی کبریت گفت: از من نترس از بترس که در دل خود جای دادی.... عامل نابودی انسانها خودشان است نه عوامل بیرونی......👌 🍁🍂🍁🍂
صلوات : تنها دعايي هست كه حتما مستجاب مي شود. صلوات : بهترين هديه از طرف خداوند براي انسان است. صلوات : تحفه‌اي از بهشت است. صلوات : روح را جلا مي‌دهد. صلوات : عطري است كه دهان انسان را خوشبو مي‌كند. صلوات : نوري در بهشت است. صلوات : نور پل صراط است. صلوات : شفيع انسان است. صلوات : ذكر الهي است. صلوات : موجب كمال نماز مي‌شود. صلوات : موجب كمال دعا و استجابت آن مي‌شود. صلوات : موجب تقرب انسان است. صلوات : رمز ديدن پيامبر در خواب است. صلوات : سپري در مقابل آتش جهنم است. صلوات : انيس انسان در عالم برزخ و قيامت است. صلوات : جواز عبور انسان به بهشت است. صلوات : انسان را در سه عالم بيمه مي‌كند. صلوات : برترين عمل در روز قيامت است. صلوات : سنگين‌ترين چيزي است كه در قيامت بر ميزان عرضه مي‌شود. صلوات : محبوب‌ترين عمل است. صلوات : آتش جهنم را خاموش مي‌كند. صلوات : فقر و نفاق را از بين مي‌برد. صلوات : زينت نماز است. صلوات : بهترين داروي معنوي است. صلوات : گناهان را از بين مي‌برد اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد. وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🍁🍂🍁🍂
خارپشتی از یک مار تقاضا کرد که بگذار همخانه تو باشم. مار تقاضای خارپشت را پذیرفت و او را به لانه تنگ و کوچک خویش راه داد. چون لانه مار تنگ بود، خارهای تیز خارپشت هر دم به بدن نرم مار فرو می‌رفت و او را مجروح می کرد. اما مار از سر نجابت دم بر نمی‌آورد. سرانجام مار به خارپشت گفت: «نگاه کن ببین چگونه مجروح و خونین شده‌ام. آیا می‌توانی لانه من را ترک کنی؟» خارپشت گفت: «من مشکلی ندارم، اگر تو ناراحتی می‌توانی لانه دیگری برای خود بیابی!» عادتها ابتدا به صورت مهمان وارد می شوند، اما دیری نمی گذرد که خود را صاحب خانه می کنند و کنترل مارا به دست می گیرند ...! 🖌 🍁🍂🍁🍂
16 🌀یه کاری بهت میگم انجام بده، لذّتت بیشتر خواهد شد 😌💕 -- چیکار؟؟ 🔅 شما بیا و "قدرتِ روحی خودت رو برای لذّت بردن افزایش بده"👌 -- چطور؟⁉️ 🔻مثلاً به جای اینکه از "زیاد خوابیدن" لذت ببری که هزار تا بیماری دنبالش هست 👈🏼 بیا و از قدرتِ سحرخیزی استفاده کن ...! 👆🌟💕🌸 🔶اگه به خدا هم معتقد نباشی در دراز مدت یه ذرّه خواب هم برات کلی لذت بخش میشه✨ تجربه کن....!! ☘یا مثلاً اگه میخوای "از امورِ جنسی لذّتِ بیشتری ببری" ، کافیه که یه مدت نگاه به نامحرم رو کنار بذاری❌ تا از لذّت های جنسی بیشتر بهره ببری...💯
🙁 مجید و مینا دختر خاله و پسر خاله بودن و چون با مادرهاشون هر روز میرفتن خونه مادر بزرگ از کوچیکی تا الان که 8 سالشون بود باهم بزرگ شدن... . خونه مامان بزرگشون یه خونه قدیمی بود با یه حیاط بزرگ و یه حوض فیروزه ای وسط حیاط که دور تا دورش گلدونهای شمعدونی رنگی رنگی چیده شده بود و وگوشه حیاط هم یه گلخونه ی شیشه ای برای زمستون بود ... . یه درخت آلوچه هم گوشه حیاط بود که مجید دزدکی ازش بالا میرفت و آلوچه برا مینا میکند و چون خودش دوست نداشت نمیخورد و همه رو میداد به مینا. مینا هم از سر بچگی هسته ها رو تو حیاط مینداخت و مامان بزرگ فک میکرد کار مجیده مجید خیلی مینا رو دوست داشت و از بچگی بهش احساس مسئولیت میکرد... مثلا وقتی تو کوچه میرفتن نمیزاشت پسرا مینا رو اذیت کنن😡 یا اگه تو بازی ای مینا رو به خاطر دختر بودن راه نمیدادن مجید هم بازی نمیکرد و میرفتن تو حیاط با مینا لی لی بازی میکردن😊 همیشه وقتی مینا خراب کاری میکرد...مثلا گلدونهای حیاط خونه مامانبزرگ رو میشکست یا توپ رو اشتباهی شوت میکرد تو شیشه ی گلخونه ی گوشه ی حیاط مامانبزرگ و گریش میگرفت مجید سریع اشکای مینا رو پاک میکرد و میگفت تو هیچی نگو☺...اونوقت خودش جلو میرفت و به همه میگفت که کار اون بوده که شکسته و گاها کلی هم از مامانش کتک میخورد ولی حس خوبی داشت که نزاشته مینا کتک بخوره....😕 در مورد خانواده مجید و مینا بگم که پدر و مادر مینا مذهبی بودن ولی مجید خونوادش آزاد تر بود... یه روز مادر مینا بهش گفت: دخترم تو دیگه داری به سن بلوغ میرسی....خوب نیست دیگه با مجید بازی کنی و بگردی...باید با دخترهای هم سن و سال خودت بگردی... مینا هم فردا این حرف رو به مجید رسونده بود... مجید از شدت ناراحتی چشماش سرخ شده بود ولی نمیخواست جلو مینا گریه کنه... سرشو انداخت پایین و گفت: یعنی دیگه نمیتونیم باهم فوتبال بازی کنیم؟! -نه..مامانم گفته از سال دیگه منو کمتر میاره اینجا...شایدم ماهی یبار...😔 مگه سال دیگه چی میشه مینا؟! -مامانم گفت به سن تکلیف میرسم 😕 -یعنی چی؟! یعنی تکلیفای مدرست بیشتر میشه؟! خوب میاری اینجا باهم انجام میدیم 😞 -نه...میگفت از سال دیگه مجید بهت نامحرم میشه... -من؟؟؟ 😯 -آره.. -من که از همه بیشتر مراقبتم 😕 -به مراقبی نیست که😕 یه چیزاییه که مامانم میدونه... رمان های عاشقانه مذهبی بامــــاهمـــراه باشــید🌹
🙁 👈از زبان مجید👉 . تا تولد 9 سالگی مینا این اومدنا به خونه مادربزرگ ادامه داشت و من هرچی به تاریخ تولد مینا نزدیک تر میشدم ناراحتیم بیشتر میشد اخه نسبت به مینا حس خاصی داشتم😕 دوست داشتم هیچوقت از دستش ندم . اونموقع بعد از ظهرها وقتی از دویدن و بازی کردن خسته میشدیم مینشستیم کنار حوض و پاهامون رو تو آب میکردیم و از اینور و اونور برا هم حرف میزدیم...☺ مثل پسرهای دیگه عاشق بزن بزن و و ماشین بازی و این چیزا نبودم و بیشتر دوست داشتم با مینا حرف بزنم و باهم عروسک بازی میکردیم😄 . یادمه یه بار افتاده بود و دستش زخم شده بود و من دستش رو بوس کردم تا خوب بشه.اخه هروقت هرجام زخم میشد مامانم بوس میکرد تا خوب بشه😊اما نمیدونم چرا خاله ناراحت شد😞 . چون میدونستم مینا رنگ زرد رو خیلی دوست داره و منم گلهای زرد حیاط رو یواشکی میکندم و میاوردم به مینا میدادم و اونم میزاشت لای کتابش😊 بماند که مامان بزرگ از دستم ناراحت میشد😕 گذشت و گذشت تا اینکه روز تولد مینا رسید. من اونروز خیلی ناراحت بودم. با مامان بیرون رفتیم تا کادو بخرم و به مامان پیشنهاد دادم تا یه لباس زرد برا مینا بخره. مینا با دیدن لباس خیلی خوشحال شده بود و سریع رفت تو اتاقش و لباس رو پوشید و اومد بیرون😌 تولد تموم شد و مهمونا رفتن😕 مامانم مونده بود تا به خاله تو تمیز کردن خونه کمک کنه... اروم اروم رفتم تو آشپزخونه اب دهنم رو قورت دادم و گفتم: -خاله؟! اما شیر آب باز بود و خاله متوجه صدام نشد اینبار بلندتر صدا زدم: -خالههه؟! -جانم مجید؟! -ممنونم بابت پذیرایی😊 -خواهش میکنم عزیزم...و خندید و منو بوسید😘 -خاله ؟! یادتونه گفته بودید از 9 سالگی دیگه مینا رو کمتر میارین خونه مامان جون؟😕 -اره عزیزم...چون به سن تکلیف میرسه -یعنی نباید با من حرف بزنه؟! -حرف نزدن که نه ولی کلا دیگه با پسرهای نامحرم باید بازی و شوخی نکنه. -خاله مگه مینا از شما بزرگتر میشه؟!😕 -یعنی چی؟!😯 -چطور شما الان منو بوسیدین اشکال نداره بعد مینا حرف بزنه اشکال داره😕 -عزیییزم 😀..اخه من خالتم😊محرمتم.بزرگ بشی این چیزا رو میفهمی -باشه😕راستی خاله؟! -جانم؟! -میخواستم بگم مینا رو بازم بیارین خونه عزیز.عوضش من دیگه نمیام😔چون مینا تنها خونه باشه حوصلش سر میره ولی من خودمو تنهایی یه جوری سرگرم میکنم. -عزیییزم.باشه قربونت برم 😊 . نویسنده✍🏻 رمان های عاشقانه مذهبی بامــــاهمـــراه باشــید🌹