فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پندانه
وقتی امام رضا به قولش عمل کرد
خاطره یک غسال از ماجرای غسل دادن یک بیمار کرونایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
طرف ماهی ۳۰ میلیون خرج سگش میکنه ولی حاضر نیست بچه دار بشه
حجتالاسلام دانشمند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عجب سخنرانیی!؟ این بزرگوار کیه؟ چه نفس گرمی داره! ماشاءالله.این حرفها را باید روزی یکبار شنید. حتما تا آخر باید شنید.
بسم الله الرحمن الرحیم
هستی امشب تا سحر اختر شماری میکند
خواب هم در دیده ها شب زنده داری میکند
باد اعجاز نسیم نو بهاری میکند
خاک را از اشک خود مشک تتاری میکند
چاه زمزم اشک شوق از دیده جاری میکند
کعبه چشمش در ره است و بیقراری میکند
چشم بگشوده که صاحب خانه آید در حرم
باغبان روح با ریحانه آید در حرم
ای ملائک گل برافشانید بام کعبه را
بیشتر گیرید امشب احترام کعبه را
با وضو باید به لب آرید نام کعبه را
بشنود از چار رکن امشب پیام کعبه را
هم پیام کعبه هم ذکر سلام کعبه را
مام کعبه آورد با خود امام کعبه را
ای حرم آماده شو تا میهمان داری کنی
میهمان خویش را در موج غم یاری کنی
ای حرم آغوش خود بگشا که جانانت رسید
میهمان نه میزبان میهمانانت رسید
✍ #غلامرضا_سازگار
🏷 #اشعار_ولادت_امام_علی_سلام_الله_علیه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آخوندی که تو شبکه سه غوغا به پا کرد !!!
خاطره جالب از زنگ بندری موبایل سر منبر تو مراسم ختم 😂😂😂
بمناسبت ایام فرستادم, دلتون شاد باشه روحانی باحال مشهدی وخاطره زیباوخنده دارحتمادوستان گوش کننددلتون همیشه بی غم وشاد🙏🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸در روز پدر به کعبه سر باید زد
💗بـر بام نجـف دوباره پر باید زد
🌸در حسرت بوسه بر ضریـح مولا
💗صد بوسه به دستان پدر باید زد
🌸🎊پیشاپیش ولادت
حضرت علی (ع) مبارک🎊🎉💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❄️آنکه امروز را از دست می دهد
🌲فـردا را هرگز نخواهد یافت!
❄️هیچ روزی
🌲با ارزش تر از امروز نیست
❄️آرزوهایت را صدا بزن
🌲خوشبختی نزدیکت است
❄️مهربانی را به قلبت بسپار
❄️الهی امـروز براتون
🌲برکت ، شادی ، آرامش
❄️و خوشبختی را
🌲به همراه داشته باشـه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
افکار منفی تو را از نعمتهایی که حق الهی توست محروم میکند، هر فکر منفی برخواسته از باورهایی منفی و بازدارنده از کودکی توست، آنها را با باورهای مثبت جایگزین کن و در مسیر زیباتری گام بگذار...
🔹می شود ها را به درونت بیاموز...
🔹میشود درهر شرایطی ثروتمند شد
🔹میشود در هر شرایطی موفق شد.
🔹میشود در هر شرایطی شاد بود.
🔹میشود درهر شرایطی قدردان بود.
🔹میشود در هر شرایطی زیبا دید.
🔹میشود درهر شرایطی به آرزوها رسید
و این جملات را آنقدر تمرین و تکرار کنید تا ضمیر ناخودآگاه تان آن را به عنوان یک باور بپذیرید...
همه چیز با قدرت ذهن امکان دارد، در جهانی که زندگی می کنید هیچ چیزی خارج از محدوده قدرت انسان نیست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کوکو قارچ
دوستای عزیز یه کوکو خوشمزه و عالی .
در واقع میشه گفت کوکو قارچ 🍄و سیب زمینی🥔 هم خوش خوراکه و هم خوشمزه .
برای ۹ عدد کوکو ( برای حدودا ۳ نفر)
سیب زمینی ۲ عدد🥔
پیاز ۱ عدد🧅
قارچ ۶ عدد🍄
نمک و فلفل به میزان لازم🧂
آرد سوخاری ۱ ق غ
جعفری خرد شده ۱ تا ۲ ق غ
تخم مرغ ۲ عدد🥚
فلفل دلمه ای نصف عدد🫑
😊😊😊😊😊😊😊😊😊
قارچ ها 🍄رو ریز خرد کردم .
سیب زمینی🥔 رو آبپز کردم وگذاشتم کمی خنک بشه و بعد پوستش رو کندم و رنده کردم .
فلفل دلمه ای🫑 رو ریز خرد کردم .
پیاز🧅 رو رنده کردم .
سیب زمینی🥔 و پیاز🥕 و قارچ🍄 و کمی نمک🧂 و فلفل رو مخلوط کردم . تخم مرغ ها 🥚رو جدا کمی زدم و به مواد اضافه کردم . آرد سوخاری و جعفری و فلفل دلمه🫑 رو نیز اضافه کردم و مواد رو مخلوط کردم .
داخل تابه مقداری روغن ریختم و از مواد به دلخواه ریختم و سرخ کردم .
#کوکو_قارچ
دسر زنبوری
يك ليتر شير🥛 رو با ٢٥٠ گرم خامه ى صبحانه تركيب ميكنيم و كاملا هم ميزنيم كه يكدست بشه.سه تا چهار قاشق غذاخورى سرپر ژلاتين رو با نصف استكان آب روى حرارت غير مستقيم(بخار آب)قرار ميديم تا كاملا ژلاتين در آب حل بشه
محلول ژلاتين رو به تركيب شير و خامه اضافه ميكنيم و روى حرارت ملايم قرار ميديم تا مايع گرم بشه
٢٥٠ گرم عسل🍯 داخل مايع دسر ميريزيم و هم ميزنيم تا كاملا حل بشه.شيرينى دسر رو تست ميكنيم كه كم شيرين نباشه و از روى حرارت برميداريم
من مايع رو سه قسمت كردم
يك قسمت سفيد
به قسمت دوم رنگ خوراكى زرد و یه قسمت سوم رنگ خوراكى نارنجى اضافه كردم
اول قسمت سفيد رو داخل ظرفها ريختم و سه ربع داخل يخچال گذاشتم بعد قسمت زرد و بعد قسمت نارنجی
براى شكلات ها:
شكلات تخته اى سفيد رو داخل يه ظرف فلزى ميزاريم و روى بخار آب قرارميديم و هم ميزنيم تا كاملا ذوب بشه بعد هم با قاشق داخل قالب دلخواهمون ميريزيم و يك ربع داخل فريزر ميزاريم.
#دسر
#دسر_زنبوری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کشکمش پلوی خیلییی خوشمزه 🍚🍇🧅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه شیرینی سریع و راحت خیلی خوشمزه س
مرز آدمیت.mp3
10.22M
#استاد_صفایی_حائری #استاد_شجاعی
«نبودی، کجا بودی؟»
این سوال را امام آواره و طرد شدهی ما از ما خواهد پرسید! #امام_زمان
🌷۳ نماز بافضیلت درقرآن:
۱.نمازجماعت:
وارکعوا مع الراکعین۴۳بقره
وارکعی مع الراکعین،۴۳آل عمران
۲.نمازشب.
ومن اللیل فتهجدبه نافلة لک عسی ان یبعثک ربک مقاما محمودا..۷۸ اسراء
۳.نمازجمعه
...اذا نودی للصلاة من یوم الجمعه فاسعوا الی ذکرالله وذروالبیع ذالکم خیرلکم ان کنتم تعلمون.۹سوره جمعه
وقتی روز جمعه به نمازجمعه فراخوانده شدید،
به سوی نمازجمعه بشتابیدوکارهای دیگررارها کنید
این برایتان بهتراست اگربفهمید
✨﷽✨
💠 تفکر در اینکه با عمر خود چه کردیم؟💠
✍حاج آقا قرائتی: خداوند در قرآن، در سوره قیامت لحظه جان دادن انسان را چنین به تصویر می کشد:
چنين نيست (كه انسان مى پندارد) آنگاه كه (در آستانه مرگ) جان به گلوگاه رسد. و گفته شود: چه كسى شفادهنده است؟ و (محتضر) بداند كه هنگام جدايى است. و ساق پا به ساق ديگر بچسبد (و ديگر حركتى نكند) در آن روز به سوى پروردگارت سوق داده شود. او كه نه حق را تصديق كرد و نه نماز گزارد. بلكه تكذيب كرد و روى گردانيد. و سپس با كبر و غرور به سوى اهلش رفت. (عذاب الهى) براى تو شايسته تر است، شايسته تر. باز هم شايسته تر است، شايسته تر.
امام على(ع) مى فرمايد: «يَنْظُرُ بِبَصَرِهِ وَ يَسْمَعُ بِأُذُنِهِ» انسان در لحظه آخر، کسانی كه بالاى سر او هستند را مى بيند و حرف هايشان را مى شنود، اما ديگر توان اينكه جواب بدهد را ندارد. كم كم زبان بسته مى شود و در چنین لحظه ای «وَ يُفَكِّرُ فِيمَ أَفْنَى عُمُرَهُ» فكر مى كند كه عمرش را چه كرد؟ تا جوان هستيم فكر كنيم.
براى چه درس مى خوانی؟
مدرك بگيرم بعد استخدام بشوم زندگى كنم و... اگر فكر مادى باشد، اينجا بن بست است. کسانی كه ايمان ندارند، در يك دايره در حال چرخش هستند. كار مى كنند كه بخورند و می خورند تا جان داشته باشند که كار کنند. و هفتاد سال را به همین ترتیب سپری می کنند...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥بچهات رو اینطور تربیت کن!
👤استاد قرائتی
مدح و متن اهل بیت
💖عشق مجازی💖 #قسمت_دوازدهم دیشب تا صبح از ترس واسترس خواب نرفتم,یعنی این روباه صفت چی ازم میخواست؟
💖عشق مجازی💖
#قسمت_سیزدهم
عصربه بهانه ی دکتر ازخونه اومدم بیرون,ولی باید یک سرهم به دکتره میزدم ,جواب خاله خانم رابایدمیدادم,اول رفتم چشم پزشک ,هنوز یک ساعتی به قرارم مونده بود,منشی دکتر تافهمید ازطرف خاله خانم هستم (انگارمیشناختش) فرستادم داخل,دکتره بعدازکلی معاینه وپشت چندین تا دستگاه نشستن,گفت:چشم هاتون ضعیف نیست,فشارچشمتون هم خوبه اما فکرکنم مشکل عصبی باشه ,یک معرفی نامه مینویسم براتون تابرین ,دکترمغزواعصاب
پیش خودم گفتم:غیب گفتی والااا,بااین فشارعصبی که این یکروزه بهم وارد شده,سکته نکردم جای شکردارد.
سریع رفتم همون کافی شاپ,نقشه ها داشتم برای اقا سهند مکاررر
فقط دلم میخواست ببینمش اونموقع باکولی بازی ابروی نداشتش رامیبردم...
یه ده دقیقه ای نشستم ,یه پسرک هفت ,هشت ساله امد کنارم...ببخشید خانم شما نسیم خانم هستید؟؟
بله امرتون
این تابلو.رایه اقا دادن به شما بدهم...
گفتم کی بود؟؟
پسرک:من نمیدونم,۵۰۰۰تومان دادبه من تا بدم به شما...
خدای من عجب زبله ,حتی خودشم به من نشون نداد
اینقدعصبی بودم ,کارد میزدی خونم درنمیومد...
دوباره چشام وسرم تیرکشید...
وااای خدای من ....چه دردی.....😔
رسیدم خونه,تابلو جعلیه راگذاشتم داخل سییلو روحیاط تا دیده نشه ,
خاله
توهال بود,سلام کردم,برگشت گفت:عه عزیزم اومدی,دکترچی گفت
گفتم :هیچی گفت عصبیه...باید بری دکتر مغزواعصاب..
خاله گفت پس زودتر برو نسیم جان ,من یه دکتر اشنا میشناسم,جراحه, از دوستان کوروشه,فردا زنگ میزنم بهش ببینم چی میگه
گفتم :باش خاله ,من یه کم حال ندارم اجازه میدی برم اتاقم؟
خاله:اره عزیزم برو دخترگلم
#ادامه دارد...
💦⛈💦⛈💦⛈
💖عشق مجازی💖
#قسمت_چهاردهم
خیلی استرس داشتم ,اصلا میترسیدم نت را روشن کنم,مثل هروقت که از دنیا ناامیدمیشدم,رفتم وضوگرفتم,نمازم راخوندم ودورکعت نماز حاجت به جا اوردم وعقده های دلم را خالی کردم,مددگرفتم از خدای مهربان...
چادر نماز سرم بود,خاله صدا زد...
نسیم جان بیا مادر,دکتر پشت خط منتظرته...
اه همین وسط ,کوروش راکم داشتم که اونم به لطف خاله خانمم رسید.
گوشی راگرفتم,بعدازسلام واحوال پرسی ,ازحالم جویا شد ,مثل اینکه خاله خبردکتررفتنم رامخابره کرده بود.
کوروش بعدازکلی سفارش که پیگیر دکترم باشم خداحافظی کرد,گوشی رادادم خاله ورفتم تواتاقم...
ناخوداگاه گوشیم رابرداشتم وشماره ی سپهرراگرفتم....
وای خدای من چراهمچی کردم؟؟!!
توکل کردم به خدا وگفتم حتما این کاربه صلاحه ,که اینجورشد...
سهپر:الو به به نسیم خانم گل,افتاب ازکدوم طرف ،امشبی غروب کرده که یاد ماکردی هااا؟؟
سلام سپهر ,کجایی؟؟
سپهر:چت شده وروجک؟؟
چرا صدات گرفته؟من الان خونه ام...
من:سپهرمیشه یه توک پا بیای اینجا ,کارفوری دارم,توراخدا بیااااا
سپهر:خوب دخترگل,گریه نکن الان میام ,تایک ربع دیگه اونجام...
صدای ایفون بلند شد وپشت سرشم ,صدای سلام وعلیک سپهر با خاله خانم...
بعدازچنددقیقه سپهراومد تواتاق ودرم پشت سرش بست.
ازوقتی اومده بودم خونه ی خاله این اولین باری بود که سپهر میامد پیشم.
یه نگاه به کل اتاق انداخت وگفت ,به به عجب مملکتی برا خودت راه انداختی هااا😂 معلوم خاله خانم یه مرد نمخواد برای نگهبانی؟
اما تاچشمش به چشای ورم کردم افتاد گفت:آبجی چت شده,بیا بشین ببینم واسه چی اینجوربه روز چشمات اوردی.
به هرجانکندنی بود ازاول تااخرماجرارابه سپهرگفتم,گفتم که آرزو گولم زده,گفتم که سهند وعده ی ازدواج داده ,
اخه به نظرم این بهترین راه بود,آبروت پیش یک نفربره ,بهترازاینه که دزد بشی وآبروت پیش همه بره...
وقتی حرفام تموم شد,سپهر همچی رگ گردنش تیرکشیده بود که ترسیدم,کارد میزدی خونش درنمیومد...
بالاخره به صدا درامد:آخه خواهرمن ,توچرا اینقد ساده ای؟؟اینهمه اشتباه ,وااااای باورم نمیشه این نسیم زرنگ وباهوش که قراربود دکترمملکت بشه الان توهمچی دامی افتاده باشه,توفضای مجازی,به هیچ کس,هیچ کس,اعتمادنکن میفهمی؟!
اشتباه دومتم این بود باچه جراتی قرارگذاشتی؟باچه جراتی رفتی سرقرار؟؟
نگفتی تعقیبت کنه وخونه ی خاله رایاد بگیره؟
من:داداش, وقت اومدن الکی چند جا رفتم ,خودم به فکرم رسید شاید تعقیب بشم,اما پیچوندم...بعدشم میدونم اشتباه کردم توراخدا سرزنشم نکن ,فقط بگو.چکارکنم؟؟
سپهر کمی فکر کردگفت:کار کاره فرزاده.
گفتم فرزاد کیه؟
گفت:فرزاد یکی از دوستامه,پلیسه اون میدونه چکارکنیم..
سپهر ,نشانی مجازی سهند را یادداشت کردوصفحه ی مجازیم را گرفت تابریزه رو.لپ تاپش وتاکید کرد به هیچ وجه انلاین نشم ودیگه پیام ندهم.
درهمین حین خاله در اتاق را زد وامدتو,تا حال من را اینجور دید روبه سپهر,
گفت:نگران نشی خاله هااا,خودم یه دکتر خوب میشناسم,فردا نسیم جان رامیفرستم پیشش ,ببینم چی میشه...
سپهر باتعجب یه نگاه کرد وگفت:دکتر؟؟
چشمکی زدم وگفتم هیچی نیست ,بعدا بهت میگم.وقت رفتن ,سپهرراهمراهی کردم وجوری که خاله نبینه ,تابلو جعلیه رابهش دادم
وقتی سپهررفت,یه جور احساس سبکی میکردم,یه کم راحت شده بودم..
اولین کاری کردم ,سیمکارت را از گوشی لمسی برداشتم گذاشتم توگوشی نوکیای قدیمیم واونم انداختم توکشوی میز ...
رفتم تورختخواب وتا وقتی بیداربودم همش صلوات میفرستادم که همه چی به خیر بگذره
#ادامه دارد
💦⛈💦⛈💦⛈
💖عشق مجازی💖
#قسمت_پانزدهم
ازخواب پاشدم,دوباره چشام تیرمیکشید,سرم درد میکرد,هی میخواستم به سپهر زنگ بزنم,اما یه نیروی عجیب جلوم رامیگرفت.
خاله برا خاطرمن ,ناپرهیزی کرده بود وابگوشت بارگذاشته بود,به به عجب بویی پیچیده بود,از وقتی وارد مجازی شده بودم اصلاطعم غذاها رانمیفهمیدم,تمام حواسم به گوشی بود..
هوس کردم رمان بخونم ,اما دوباره چشام دردگرفته,پشیمون شدم دوباره رفتم تواتاقم وروتخت خوابیدم...
خاله بیدارم کردوگفت ,پاشونمازت رابخون که سفره ی نهار منتظره...
بعدنهار رفتم ظرفا رابشورم,خاله خانم گفت:امروز از دکتر نوبت گرفتم,تاکیدکرده اول وقت بیای,یکی از دوستای خانوادگیمونه
گفتم :چشم خاله...
خاله بهم پول دادوبرام اژانس گرفت,رسیدم مطب,دکتر تازه امده بود,منشی فرستادم داخل,دکتره بعدازخواندن شرح حالم که چشم پزشک برام نوشته بود,یه ام ار ای نوشت وگفت اورژانسی نوشتم تا اخر وقت بگیر بیارش ,ببینم
اه من که میدونم مال این اعصاب خوردیای اخیره,اینا چرااینقد جددیش گرفتن...
بالاخره بعداز,سه ساعت ام ار ای اماده شد,شانس اوردم رادیولوژی نزدیک مطب دکتر بود,بدو خودم را رسوندم,منشی گفت برو.داخل دکتر هست.
دکتر یه نگاه به ام ار ای کرد وگفت,:خوب دخترم ,خدارا شکربه موقع اومدی ,بیماریت خیلی پیشرفت نکرده بایک عمل بهبود پیدامیکنی..
بیماررری؟؟؟ این چی میگفت برا خودش....
گفتم:اقای دکتر من چیزیم نیست,یه چند وقت اعصاب خوردی داشتم همین....
دکتر:نه دخترم انچه که من توعکس میبینم یه غده ی خوشخیم رو عصب بیناییت هست,البته وحشت نکنی,درمانش راحته...
چشام تیرمیکشید تواین موقعیت همین راکم داشتم خدااااااا...
به خونه رسیدم از برخورد خاله فهمیدم ,زنگ زده به دکتر وهمه چی رافهمیده,احتمالابه کوروش جانشم, مخابره کرده والاااا......
دلشکسته وناامید روتختم دراز کشیدم
دیگه مغزم هنگ کرده بود...
#ادامه دارد....
💦⛈💦⛈💦⛈