eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
12.3هزار دنبال‌کننده
18.4هزار عکس
19.4هزار ویدیو
1.4هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴یه فرمول جالب برای اینکه بدونیم فلان جزئه قرآن ... تو صفحه چنده؟ 🔴تاحالا شده لازم بشه بدونین هر جزء قرآن تو صفحه چنده؟؟؟! خب حالا من بهتون میگم😊 فرض کنیم میخوایم جزء ۸ رو ببینیم از کدوم صفحه شروع میکنه از ۸ یه عدد کم میکنیم میشه ۷ حالا ۷ رو ضرب در ۲ میکنیم میشه ۱۴ اون ۲ رو میزاریم بغل ۱۴ میشه، ۱۴۲ پس جزء ۸ از صفحه ۱۴۲ شروع میشه به همین راحتی😊 🔴حالا یکی دیگه رو امتحان کنیم مثلا جزء ۲۱ ۲۱-۱=۲۰ ۲۰×۲=۴۰ ۴۰۲ 🔴پس جزء ۲۱ از صفحه ۴۰۲ شروع میشه...
خودشناسی 11.mp3
17.05M
۱۱ ✅ در تصمیم هایی که میگیریم اول منِ حقیقی خود را ببینیم 🌹🦋حاجیه خانم رستمی فر 💫(آخرین ویس خودشناسی)💫 🔸....
نکات کلیدی جزء سوم🌹
4_293413254921716297.mp3
4.22M
(تندخوانی) جزء 3⃣ ❖═▩ஜ🍃🌺🍃ஜ▩═❖ (تندخوانی) توسط استاد معتز آقایی 64Bit🚀4 :MB ⏰Time=34/37 🍃‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌻🍃🌺🍃🌻🍃
@zekrroozane ذڪـر روزانہ - جزء 3(العفاسی).mp3
10.13M
🌸(ترتیل)*3⃣ 🌸 🌸 ❖═▩ஜ🍃🌸🍃ஜ▩═❖ 64Bit🚀9/7 :MB ⏰Time=55/58 🍃‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌻🍃🌺🍃🌻🍃
JOZE 03.mp3
10.74M
🌺 🌺 🌺توسط # ❖═▩ஜ🍃🌺🍃ஜ▩═❖ 64Bit🚀10/1 :MB ⏰Time=58/50 🍃‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌻🍃🌺🍃🌻🍃
4_293413254921716298.mp3
6.97M
🌸(ترتیل) 🌸جزء 3⃣ 🌸استاد سعد بن سعید بن سعد الغامدی ❖═▩ஜ🍃🌸🍃ஜ▩═❖ توسط استاد سعد بن سعید بن سعد الغامدی 64Bit🚀6/6 :MB ⏰Time=57/34 🍃‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌻🍃🌺🍃🌻🍃
سلام... ستاره غریب زمین دو سحر از رمضان گذشت.. و سومین سیاهی هم، آسمان رمضان را فراگرفت... اما... هنووووز خبری از ظهور تو در دل زنگار گرفته من نیست... آموخته ام...که سفره دار رمضان تویی... و کسی در این ضیافت، محبوب تر است، که تو، سهم بیشتری از قلبش را، تسخیر کرده باشی... هر چه در لابلاي تپش های دلم، جستجو می کنم...؛ خبری از شیدایی نمی یابم... من همان فرزند بی بابای توام... که به درد نداشتنت عادت کرده است، و همه سهمش از انتظار، فقط و فقط هیاهویی تو خالی است... که اگر درد تو به استخوانم زده بود...؛ سحری از رمضان را، تنها به امید یافتنت، سجاده نشینی می کردم.... واااااای یوسف تنهاي من... این رمضان حاجتی عظیم، قلب مرا احاطه کرده است... تووووو... درد نداشتن تووووو... و دویدن مدام برای یافتنت، همه آرزويي است که در لابلاي مناجات سحر، بدنبالش می گردم... برای قلب بیمار من چاره ای بينديش... قلب بیمارم، جای خالی، برای حضور مداوم تو ندارد... به امید علاج آمده ام... مرا دست خالی... از گوشه سفره ات.. رد مکن !!!
🌼تقدیم با بهترین آرزوها 💛آخرهفته تون پُر از بهترینها 🌸یک روز قشنگ و شاد 💛یک دل آرام 🌺یک شادی بی پایان 💛یک نور از جنس امید 🌸یک لب خندون 💛یک زندگی عاشقانه 🌺و هزار آرزوی زیبا 💛ازخداوند براتون خواهانم 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در آخرین پنجشنبه سال چقدر جای خالی بعضیها رو زیاد احساس میکنیم... به رسم کهن، یاد میکنیم از آنها که وقتشان و مکانشان از ما جداست.. یاد میکنیم از آنها که دلتنگشان میشویم.. یاد میکنیم از آنها که هنوز دوستشان داریم.. دلمان گرم به خاطره پدرهایی که نیستند، مادرهایی که رفته اند.. فرزندانی‌که زودتر ازپدرومادرشان رفته‌اند دلمان گرم بیاد خواهرها و برادرهایی که سفر کردند.. فاتحه ای ره توشه میکنیم.. باشد که پروردگار بیامرزدشان و بیامرزدمان.. 💐 🌸🍃
🌷🌼🌷🌼🌷 🌺🧚‍♀️گاهی برای انداختن یک درخت باید صد ضربه تبر بزنید. از این صد ضربه، نود و نه ضربه اول کارش این است که شرایط را برای ضربه صدم آماده کند. اینکه درخت در طول نود و نه ضربه سر جایش است، دلیل بیهودگی آن ضربات نیست، دلیل دلسردی نیست، دلیل ناامیدی نیست. حالا هر مبارزه ای به همین شکل است. اینکه اقداماتی که می کنیم به سرعت جواب نمی دهد نباید در عزم و اراده ما خللی ایجاد کند. پس باید هر کاری می‌کنیم بگذاریم به حساب یکی از همان نود و نه ضربه اول. ضربه صدم بالاخره از راه می رسد و درخت را می‌اندازد، نگران نباشیم موفقیت صبر میخواهد! 🌸🍃
اول یا 💠امام باقر عليه‌السلام: در ماه رمضان ابتدا نماز بخوان سپس افطار کن مگر اینکه همراه عده‌ای بودی، که منتظر افطار بودند اگر قرار بود تو نیز با آنان افطار کنی، با ایشان مخالفت نکن و ابتدا افطار کن در غیر این صورت ابتدا نماز بخوان راوی پرسید: چرا این کار را کنم و ابتدا نماز بخوانم؟ فرمود: چون دو وظیفه برای تو پیش آمده است: و پس با چیزی شروع کن، که بر دیگری برتری دارد و آن نماز است‌ سپس فرمودند: تو روزه داری پس اگر نمازت را با حالت روزه به جا آوری و روز را پایان دهی، برای من دوست داشتنی تر است 📚وسائل الشیعه ج۱۰ص۱۵۰ 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کافی ست دلت بهار باشد🌸🍃 از اشک تو سبز می‌شود خار از خنده‌ات آب می‌شود برف در دست تو لانه می‌کند سار🕊 🍃🌸کافی ست بخواهی آسمان را بر اسب سیاه شب، سواره دست تو به ماه می‌رسد باز از پنجره می‌چکد، ستاره✨ 🍃💖بذر از تو و صد جوانه از من کافی ست که با زمین بگویی یا سرخ ترین عاشق از تو سرسبزترین ترانه از من💖🍃 🍃🌸کافی ست که وقت پرکشیدن در چشم تو انتظار باشد کافی ست بخوانی آسمان را یا اینکه دلت بهار باشد …💖🌸🍃 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💐‍ نماد "سین‌های" هفت‌سین: 💕سنجد: عشق، فرزانگی، زایش 🍎سیب: زیبایی، سلامت 🍃سبزه: تولد دوباره، حیات نو 💰سمنو: ثروت، فراوانی، وفور 😇سیر: تندرستی 🌹سرکه: صبر، عقل 🌸سماق: صبر، بردباری 🌸🍃
اى كـاش كه زيـنــت بـهــارش باشيم در شادى و غم ،هميشه يارش باشيم اندازه يـك روز در ايـن ســال جـديـد آرامـش قـلــب بـى قـرارش باشـيم 🌸💚 🌸🍃
🍃🌼 24 اسفند ماه از راه رسید ... ودیگه چیزی به بهار نمونده 🌷🍃 امروزتون سرشار از لحظه های ناب💖 زندگیتون بدون دلواپسی همراه با سلامتی سرشار از آرامش😇 آخر هفته خوبی پیش رو داشته باشید🌷 🌷🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸در آخرین پنجشنبه سال ١۴٠۲ 🌸🍃جهت شادی روح تمام مسافران آسمانی فاتحه ای قرائت کنیم🍃🌸 روحشان قرین رحمت الهی باد 🌸 🌸🍃
آخرین پنجشنبه امسالتون قشنگ وشاد🍃🌷 دستهاتون پرگل شادیاتون پاینده🍃🌺 زندگیتون عاشقانه و خنده ارزانی چشماتون🍃🌸 سلام روزتون بخیر و شادی 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌️ این ویدیو رو قبل از چیدن سفره هفت سین حتما ببینید ! ‌ انتشار حداکثری با شما ✅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️🎥 از مردم می‌پرسن ابرقدرت کیه؟ همه‌ام میگن امریکا!!! 📌👌اما یه جوون دانشجو تلنگر عجیبی بهشون میزنه؛ حتما ببینید انتشار حداکثری با شما ✅
(نرگس مدرسه می‌رود) ☘ اواخر فصل تابستان بود مرتب نرگس به مادرش میگفت: "مادر جان پس کی به مدرسه میرویم؟" مادر میگفت: "دختر گلم عجله نکن بگذار چند روز دیگر بگذرد؛ آن وقت به مدرسه میروی" نرگس چند روزی آرام میگرفت؛ ولی دوباره همین سوال را از مادر پرسید. 🍀 مادر که متوجه علاقه بسیار زیاد دخترش به مدرسه شد تصمیم گرفت خاطره اولین روزی را که خود به مدرسه رفته بود برای دخترش تعریف کند. برای همین، وقتی موضوع را به نرگس کوچولو گفت. نرگس خیلی خوشحال شد و زود کنار مادر نشست و از مادر خواست هر چه زودتر خاطره را برایش تعریف کند. 🌱 مادر چشمش را برای یک لحظه بست، آهی کشید و گفت: "یادش بخیر آن شبی که فردایش به مدرسه می رفتم از خوشحالی خواب به چشمم نمی رفت؛ مرتب از مادرم سوال می کردم پس کی صبح می شود که من به مدرسه برم." بالاخره هر جوری بود شب را در کنار مادر خوابیدم. صبح زود از خواب بیدار شدم آنقدر خوشحال بودم که نمی دانستم چه کار کنم. مادر که قبل از من بیدار شده بود صبحانه را آماده کرده بود. 🍃 من هم با سرعت صبحانه خوردم، لباس هایم را پوشیدم، کیف تازه ام را برداشتم و با مادر به طرف مدرسه رفتیم. وقتی وارد حیاط مدرسه شدیم مرتب از مادر در مورد همه چیز سوال کردم و مادر هم برایم توضیح می داد. دختر گلم اینجا حیاط مدرسه است ببین چقدر زیباست. از این به بعد تو با دوستات در این جا بازی میکنید. در همین گفتگو بودیم که خود را جلو در کلاس دیدم یک خانم مهربان با لباسهای روشن انگار منتظر من بود. با روی بسیار باز به من خوش آمد گفت و یک شکلات به من داد و گفت: "دختر گلم خیلی خوش آمدی از مامان جونت خداحافظی کن تا تو را به دوستات معرفی کنم" 🌿 من هم از مامانم خداحافظی کردم و در حالی که خانم معلم دستم را گرفته بود؛ وارد کلاس شدیم. ولی چه کلاسی ! آنقدر کلاس را زیبا کرده بودند که نگو و نپرس، بادکنک های زیبا اسباب بازیهای جالب، عروسک، ماشین و... برای چند لحظه فکر کردم شاید اشتباهی اومده باشیم، آخر بیشتر کلاس به یک مجلس جشن تولد شباهت داشت. خانم معلم در گوشم گفت: - "دختر گلم اسمت چیه من هم خیلی یواش گفتم : "زهرا" خانم معلم رو به شاگردان کرد و گفت: "بچه های گل نگاه کنید یک دوست برای ما اومده" بچه ها گفتند: "کیه کیه خوش آمده" در حالی که دست من در دست خانم معلم بود گفت: "خودش با صدای بلند اسمشو به شما میگه." - زهرا محمدی خانم معلم گفت: "برای زهرا که دوست تازه ماست یک کف بلند بزنید."بچه ها یک کف بلند زدند. 🍂 هر کدام از بچه ها میگفت: "بیا کنار من بشین" وقتی به بچه ها نگاه کردم، فاطمه همسایه خودمان را شناختم. فوری رفتم و کنار او نشستم. بچه های دیگر هم یکی یکی آمدند و خانم معلم با همه مثل من رفتار میکرد. وقتی همه آمدند خانم معلم گفت: "به نام خدای مهربان بچه های گل سلام حالتون خوبه؟ همگی خیلی خوش آمدید، اینجا کلاس ماست. اسم من مرضیه ابراهیمی است من را فقط خانم معلم صدا کنید." 🪴 بعدش گفت: "بچه های گل دوست دارید با هم یک بازی انجام دهیم؟" همه با صدای بلند گفتیم : بله - هر کدام از شما لباس همدیگر را بگیرید با هم دیگر قطار بازی میکنیم. صف گرفتیم. خانم معلم جلوتر از همه ایستاده بود. و همه او را گرفتیم خانم معلم بلند گفت : "بچه ها می دانید قطار وقتی راه میره چی میگه؟ همه گفتیم: "هوهو چی چی" 🌸🌸🌸
ادامه داستان👇👇👇 🪴....با همین صدا راه افتادیم و به طرف حیاط مدرسه رفتیم و رفتیم تا جلو آبخوریها رسیدیم. خانم گفت: "قطار ایست" - بچه های گل اینجا آبخوری است. هر وقت تشنتون بود باید این جا بیاید ولی مواظب باشین خودتون رو خیس نکنیدااا 🌵 بعد هوهوچی چی کنان به طرف اتاق دفتر رفتیم. در آنجا دو خانم خیلی مهربان بودند. خانم معلم گفت: "می دانید اینها کی هستند. بچه‌ها " - خانم مدیر - آفرین به شما خانم مدیر در حالی که لبخند به لب داشتند آمدند و گفتند: "بچه ها سلام من خانم مدیر هستم اگر کاری با من داشتید من اکثرا در اتاق دفتر هستم." در این حال یک خانم مهربان دیگر آمد و سلام کرد و گفت: "بچه ها من هم خانم ناظم هستم، اگر در داخل حیاط مدرسه برای شما مشکلی پیش آمد بیاید پیش من" بعد از آنجا خداحافظی کردیم و به نمازخانه که خیلی زیبا و مرتب و پر از مهر و تسبیح و چادرهای تمیز و گل گلی بود رفتیم. بعدش هم به آبدار خانه رفتیم. 🌧 در آبدار خانه آقای خدمتگذار بود. او گفت: "بچه ها من کلاسها‌ را نظافت میکنم، شما در این کار من‌را کمک میکنید؟" همه گفتیم : بله بعد به کتابخانه و فروشگاه هم رفتیم. در فروشگاه، بیسکویت کیک ساندیس و چیزهای دیگری هم بود. همه با ما مهربان بودند. آن روز ما بازی کردیم. نقاشی کشیدیم و با مدرسه و بچه ها آشنا شدیم. 🌙در آخر وقت مادر به دنبالم آمد و بعد از خداحافظی به خانه رفتیم و از این که همه با ما در مدرسه اینقدر مهربان بودند خیلی‌ خوشحال بودم. خدا خدا می کردم که زود، روز بعد بیاد و من دوباره به مدرسه برم. در همین موقع نرگس کوچولو گفت: "خوش به حالت مادر، فکر میکنی مدرسه ما هم مثل مدرسه شما باشه؟" مادر دستی به سر وروی نرگس کشید و گفت: "آره عزیزم شاید هم بهتر!" نرگس در حالی که به مادر و مدرسه اش فکر می کرد؛ مرتب دعا می کرد و در دلش میگفت: "خدایا زودتر مدرسه‌ها باز بشن تا من بتوانم به مدرسه بروم" 🌸🌸🌸
از هر چیزی و هر کسی که باعث کم شدن شادی تون میشه دور بشید ؛ زندگی کوتاه تر از اونه که بخوای با احمق ها سر و کله بزنی ...
🌷۸ کلمه قرآن درموردحجاب: 🌷۱.یغضضن...۳۱نور.. به نامحرم نگاه نکنید 🌷۲.یحفظن فروجهن.......پاکدامن باشید 🌷۳.ولیضربن بخمرهن علی جیوبهن.۳۱نور بدنهارابپوشانند 🌷۴.ولایبدین زینتهن‌‌‌‌..............۳۱نور زینتتون رابه نامحرم نشان ندهید 🌷۵. ولایضربن بارجلهن..............۳۱نور باکفش صدادارجلب توجه نکنید 🌷۶. ولاتخضعن بالقول........۳۲ احزاب صداتون رازیبانکنید 🌷۷. ولاتبرجن...............۳۳ احزاب خودنمایی نکنید 🌷۸.یدنین علیهن من جلابیبهن به زنان بگو خودرابپوشانند.۵۹ احزاب 🌸🌸🌸
🌷 میرزاجوادآقا : ‍ و از مهمات دعاها در ، دعـــــا برای ولی امر الهی و خلیفه پروردگار ، بقیه الله فی ارضـــــــه وحجته علی بریته، امـــــــام زمان (عج) در خـــــــلال شب و روز این مــاه است .... 📕المراقبات، ۲۷۱ ┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄