چرا ما دعا میکنیم ؟
در حالی که خداوند از خواسته های ما آگاه است و اگر سکوت هم کنیم او همه را میداند.
دعا تجمع نیروهای درونی ما است، تا بتوانیم آرمانی را که در ذهن داریم مشخص و روشن دنبال کنیم و در این کار از حق و حقیقت که همان خداست یاری میگیریم.
یک قانون فیزیکی ميگه که:
هر ذره در حال ساطع کردن مدام انرژي به سمت مشخصی است. انرژی بدن من و شما قابل هدایت به یک سمت مشخص است .
اگر به چیز مشخصی فکر کنیم انرژی ما به سمت اون چیز مشخص میره و خیلی وقت ها میشه که به کسی زنگ میزنیم و میگه:
- "چه خوب شد زنگ زدی!"
- " داشتم بهت زنگ می زدم!"
- "داشتم بهت فکر می کردم!"
- "حلال زاده!"
نکتهٔ جالبش اینه که من به محض اینکه به شخص خاصی هر جای دنیا که فکر کنم انرژی های من بلافاصله به سمت اون حرکت میکنه و بلافاصله به او میرسد بدون سپری شدن زمان.
در فیزیک به این میگن "جهش کوانتومی".
یعنی انرژی ما از زمان عبور ميكند
پس بهترین دعاها را به همدیگر هدیه کنیم
چون خداوند زمانی به فریادمان می رسد، که حتی در خیالمان هم تصور نمی کنیم❤️
─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پسرهام فدای
پسرهات حسین(ع) جان...
بیا راهیشون کن، تو از زیر قرآن
پسرهام فدای،
پسرهات حسین(ع) جان
▪#امان_از_دل_زینب_س
🥀🍃
گویند "حر بن يزيد رياحي"
اولين کسي بود که آب را به روي امام بست و اولين کسي شد که خونش را براي او داد.
"عمر سعد" هم اولين کسي بود که به امام نامه نوشت و دعوتش کرد براي آنکه رهبرشان شود و اولين کسي شد که تير را به سمت او پرتاب کرد!
کي ميداند آخر کارش به کجا ميرسد؟
دنيا دار ابتلاست.
با هر امتحاني چهرهاي از ما آشکار ميشود،
چهرهاي که گاهي خودمان را شگفتزده ميکند.
چطور ميشود در اين دنيا بر کسي
خرده گرفت و خود را نديد؟
ميگويند خداوند داستان ابليس را تعريف کرد
تا بداني که نميشود به عبادتت،
به تقربت، به جايگاهت اطمينان کني.
خدا هيچ تعهدي براي آنکه تو همان
که هستي بماني، نداده است
شايد به همين دليل است که سفارش شده،
وقتي حال خوبي داري و ميخواهي دعا کني،
يادت نرود "عافيت"
و "عاقبت به خيريات" را بطلبي
حاج محمد اسماعیل دولابی
─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─
💠 نگران
🔹امام صادق(علیه السلام):
انسان با ایمان همواره از دو چیز نگران است، از گناهان گذشته خود که نمى داند خدا با او چگونه رفتار مى کند، و از عمر باقیمانده که نمى داند چه خواهد کرد.
📚 اصول کافى/ج2/ص7.
✍🏼 آن کسى که این دو احساس را دارد همواره به فکر جبران کوتاهى هاى گذشته و پیدا کردن بهترین راه ممکن براى استفاده از فرصت هاى باقیمانده است.
🌼#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
🍀امام هادی علیهالسلام:
🔸خداوند حضرت ابراهیم علیه السلام را از آن جهت خلیل (دوستِ) خود انتخاب کرد که بر محمد و اهلبیتش زیاد صلوات میفرستاد.
🔹إنَّمَا اتَّخَذَ اللّهُ عز و جل إبراهيمَ خَليلًا لِكَثرَةِ صَلاتِهِ عَلى مُحَمَّدٍ و أهلِ بَيتِهِ صَلَواتُ اللّهِ عَلَيهِم.
📚 عللالشرایع، ص ۳۴.
#صلوات
#امام_هادی_علیه_السلام
🌼#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
💚بالاخره یک روز همه دلها به دست او زنده خواهد شد!
🔻فرازی از دعاهای امام هادی علیهالسلام:
🔸خداوندا، دلهای مرده را به دستان مهدی زنده کن
و تمایلات مختلف را به وسیله او هماهنگ ساز
و زنگار ظلم را از سر راه خود محو فرما
تا به بهترین شکل، حق و حقیقت به دستان او آشکار شود
و از نور حکومت او، باطل و اهل باطل نابود شوند تا آنجا که از ترس احدی، کوچکترین حق و حقیقتی مخفی نماند!
🔹... أَحْیِ بِهِ الْقُلُوبَ الْمَیْتَةَ وَ اجْمَعْ بِهِ الْأَهْوَاءَ الْمُتَفَرِّقَةَ وَ اجْلُ بِهِ صَدَاءَ الْجَوْرِ عَنْ طَرِیقَتِکَ حَتَّی یَظْهَرَ الْحَقُّ عَلَی یَدَیْهِ فِی أَحْسَنِ صُورَتِهِ وَ یَهْلِکَ الْبَاطِلُ وَ أَهْلُهُ بِنُورِ دَوْلَتِهِ وَ لَا یَسْتَخْفِیَ لِشَیْ ءٍ مِنَ الْحَقِّ مَخَافَةَ أَحَدٍ مِنَ الْخَلْقِ.
📚 مصباح الزائر: ص ۴۸۰.
#دعا_برای_فرج
#جرعه_های_انتظار
#امام_هادی_علیه_السلام
🌼#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️ درس عاشورا
🔰 شکستی در کار نیست وقتی کار برای خدا باشد
📥
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚩 شکر خدا را که در پناه حسینیم...
✅
#سلام_امام_زمانم 🥀
📖 السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا طَالِبَ ثَارِ اَلْأَنْبِيَاءِ وَ أَبْنَاءِ اَلْأَنْبِيَاءِ...
🌱سلام بر تو ای خونخواه فرستادگان خدا...
سلام بر تو و بر روزی که ذوالفقار تو بر گردن دشمنان خدا بنشیند و قلب مظلومان تاریخ را التیام بخشد!
📚 صحیفه مهدیه،زیارت حضرت صاحب الامر در سرداب مقدس
⊰✾🥀✿🥀✾⊱━━─•••
◾️خداوندا!
تو را به عظمت و مظلومیت اصحاب اباعبدالله علیهالسلام قسم میدهیم،
ما را در شمار یاران واقعی مولا صاحب الزمان علیه السلام قرار بده!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام ارباب خوبم...♥️✋
قلبم فقط برای
حسـینبن فاطمه است..
مجنون کربلای
حسـین بن فاطمه است..
این آتشی که در
جـگرم شعله میکشد..
ازبرکت نگاه
حسـینبنفاطمه است
السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِاللهِ
وَعَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ
بِفِنائِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللهِ
اَبَداً ما. بَقیتُ وَبَقِیَ اللَّیْلُ
وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ
الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ
اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ
وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَيْنِ
وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌠☫﷽☫🌠
✘ داستان کربلا،ثابت کرد که بشر
به بلوغ امامداری نرسیده است!
🎙استاد شجاعی
#محرم #حضرت_رقیه #امام_حسین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌠☫﷽☫🌠
🎥چرا همیشه عناوین خوب برای پدر هاست؟ / يه چیزی رو میخوام برای اولین بار میخوام در حسینیه معلی بگم!
🔹چرا وقتی میگن "پیرغلام" پدرها برامون تداعی میشن ... چرا مادرها نباشن؟!
مادرهای ما هم در همین راه پیر شدن... #محرم #حضرت_رقیه #امام_حسین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🐦چنجه دل مرغ 🍢
سس رو مال⬇️
◀️کره ۵۰ گرم
◀️یک حبه سیر
◀️سس قرمز تند یک ق غ خ
◀️سس خردل یک ق غ خ
◀️سس باربیکیو یک ق غ خ
◀️دوسه تا برگ جعفری ریز خرد کنید .
فوروارد یادتون نره ❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🐦شام خفن و خوشمزه🍕
فوروارد یادتون نره ❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کیک هویج و گردو🤩
فوروارد یادتون نره ❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگه ماست رو با این مواردی که بهت معرفی کردیم بخوری علاوه بر اینکه دیگه سردیت نمیشه کلی خاصیت عالی هم به بدنت میرسونی پس حتما این موارد رو رعایت کن♥️
فوروارد یادتون نره ❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️وضعیت #حجاب در بعضی هیئت ها!
🔹۱۴۰۰ سال پیش تو کربلا به آقای ما هتک حرمت کردن، شماها دیگه تکرارش نکنید...
آدم ختم اقوامش هم که میره یه چیزی رو سرش می اندازد عزای #امام_حسین که باید حرمتش را بیشتر نگه داشت به کجا چنین شتابان یا #حضرت_رقیه مددی
➖اینها همه رهآوردِ محافظهکاری و سازشکاری است...
-روحیهی محافظهکاری در ابتدا زاویهٔ ناچیزی با حقیقت پیدا میکند،
اما هرچه میگذرد این زاویه شدت مییابد تا به آنجا کاملا مقابل حقیقت میایستد..
با " چرا بیحجاب را در هیئت راه نمیدهید؟ " شروع میشود
و به " چرا فقط برهنگان حق دارند هیئت بیایند؟! / چرا محجبهها را در هیئت راه نمیدهید؟! " میرسد!
مدح و متن اهل بیت
شاهزاده ای در خدمت #قسمت صد و بیست و هشتم🎬: مسجد مدینه مملو از جمعیت بود و هر کس چیزی می گفت، قاصدی
شاهزاده ای در خدمت
#قسمت صد و بیست و نهم🎬:
عمربن خطاب گلویش را صاف کرد و نگاهی به جمعیت انداخت و گفت :
همانطور که میبینم ، پچ پچ هایتان حاکی از این است که می دانید چه شده و چه خبرهایی در شهر پخش است.
عده ای می گویند که کارگزاران دولت ما تخلف کردند و اموالی را به تصاحب خود در آورده اند ، پس لازم نیست پشت سر ما حرفهای درشت بزنید و ما را متهم به نادانی و بی لیاقتی نمایید .
قاصدی هم که رسید و نامه اش را خواندم مؤید این موضوع است .
پس ما حکمی خواهیم کرد و خاطیان را مجازات خواهیم نمود
عمر این حرف را زد و از جای برخواست
و همانطور که سعی می کرد نگاهش را از جمعیت بگیرد ،راه بیرون رفتن را در پیش گرفت.
بحث بین مردم داغ شده بود ، انها مدتها بود می دانستند که عمال عمر مشغول ظلم و تعدی به اموال مسلمین هستند و به بیت المال دست درازی می کنند و اما چون طبیعت خشن عمر را می شناختند از ابراز این سخنان خودداری می کردند تا مبادا مورد خشم خلیفه خود خوانده دوم قرار گیرند.
اما اینک که کسی پیدا شده بود و شجاعت آن را داشت که موضوع را بیان کند ، دیگران هم سخنان انباشته شده در دلشان را به زبان می آوردند.
یکی از گوشه ای گفت : خلیفه باید تمام کارگزاران خطاکارش را از سمت خود معزول کند و اموالی را که به ناحق تصاحب کرده اند باز پس گیرد.
دیگران همکه دور او را گرفته بودند با تکان دادن سر و گفتن آری آری ، حرف او را تایید نمودند.
فضه که در گوشه ای ترین قسمت مسجد ، مشغول ذکر خداوند و شاهد تمام سخنان بود ، آهی کوتاه کشید و با خود اندیشید : کسی که کرسی خلافت زیر پایش غصبی است و مسندی را به زور تصاحب کرده ، نمی تواند قاضی عادلی برای این محکمه باشد ....
ادامه دارد...
📝به قلم :ط_حسینی
💦🌨💦🌨💦🌨💦
شاهزاده ای در خدمت
#قسمت صد و سی ام:
فضه مثل همیشه کارهای منزلش را کرد و راهی خانه مولایش علی علیه السلام شد.
درب منزل مولا چون همیشه به روی ارادتمندانش باز بود ،فضه تقه ای به درب زد و وارد شد و متوجه جمعی شد که داخل اتاق مولا، گرد خورشید وجودش جمع شده بودند.
شیعیانی که ارادتمند مولا بودند و حال بعد از اینکه چند سال از عروج پیامبر گذشته بود با پوست وگوشت و خونشان حس کرده بودند که راه حق و اسلام ناب نه از منبری می گذرد که غاصبانی غصبش کردند ، بلکه از خانه ای می گذرد که نواده های پیامبر در آن قد می کشند ، از منزلی می گذرد که هنوز سیاهی شعله های آتش بر درب آنجا هویدا بود و به همگان میگفت راه حق، همین خانه اولین مظلوم و مظلومهٔ عالم است.
فضه خود را به پشت درب رساند و در واری لنگه ای که باز بود بر زمین نشست تا سخنان مریدان مولا و مولای مظلومش را بشنود.
در همین هنگام بود که یکی از افراد به سخن در امد و گفت : یا علی علیه السلام ، آیا می دانی که عمر درباره کارگزاران و کارمندان خطاکارش چه حکم کرده؟
عمر انگار از اعتراض مردم به ستوه آمده و حکم کرده نصف مال تصاحب شده را به بیت المال برگردانند و جای تعجب است که این حکم را برای یکی از کارمندانش که از قضا قفنذ هست لغو کرده و همین نیمه مال را هم از او نگرفته..
در این هنگام همهمه ای بین جمع درگرفت و شخصی دیگر صدایش را بلند کرد و گفت : پس با این حال به عمر ثابت شده که کارگزارانش خطاکارند ،حکم عقل بود که نباید آنها را بر مقامشان ابقاء نماید باید آنها را عزل میکرد و کل مال تصاحب شده را از آنها باز پس می گرفت...
با این سخن ،همگان صدای آری آری سر دادند و در همین بین عباس پسر عموی مولا علی رو به ایشان گفت : براستی که چرا عمر اینچنین کرد و چرا قنفذ را از دادن نصف مال تصاحب شده معاف کرد؟!
مولا علی علیه السلام اشک به چشمان مبارکش آورد و با بغضی در گلو فرمودند: شکایت می کنم از قنفذ برای ان ضربتی که به فاطمه زد و فاطمه در حالی از دنیا رفت که اثر آن همچون بازوبند در بازویش بود و این معاف شدن هم بهای همان کتکی ست که او در پیش چشم عمر و با حکم او به فاطمه ام زد...
فضه با شنیدن این سخنان بغض فرو خورده اش را شکست و همچون ابر بهار اشک میریخت که....
ادامه دارد...
📝به قلم :ط_حسینی
💦🌨💦🌨💦🌨
شاهزاده ای در خدمت
#قسمت صد و سی و یکم🎬:
وقت نماز بود ،مؤذن به بالای بام مسجد رفت و بلندتر و رساتر از همیشه اذان را گفت.
مردم در حالیکه گرم صحبت بودند دسته دسته وارد مسجد میشدند و همهمه ای عجیب مسجد را فرا گرفته بود.
هرکس به کناری اش می گفت : براستی که گوش های من اشتباه نشنیده ؟! ایا تو هم نوای اذان را اینگونه شنیدی؟ و وقتی که کلام یکدیگر را تایید می کردند ،تعجبشان بیشتر می شد.
در همین هنگام عمربن خطاب جلو آمد و شروع به گفتن اقامه نمود ،مردم بی صدا ایستادند و نماز شروع شد.
اما در دل تک تک نمازگزاران سؤالی بی جواب مانده بود و بی صبرانه منتظر اتمام نماز بودند تا سوالشان را بپرسند.
نماز در هیاهویی پنهانی به اتمام رسید و سلام نماز را دادند ، هنوز مردم تعقیبات ان را به جای نیاورده بودند که ناگهان از گوشه ای صدای پیرمردی که گویا صبر از کف داده بود بلند شد : ای عمر! چرا مؤذن مسجد امروز اذان را اینچنین گفتند؟!
عمر بی توجه به سؤال پیرمرد به گفتن ذکر مشغول شد ، جمع پشت سرش که برای آنها هم این سؤال پیش امده بود ، بی صبرانه منتظر جواب بودند و چون جوابی نیامد ، کم کم زمزمه ها شروع شد...
آری چرا اینچنین اذان گفت؟
مگر در زمان پیامبرصلی الله علیه واله ، رسول الله حکم نکرده بود که عبارت «حی علی خیر العمل» جزیی از اذان است.
چرا امروز این عبارت زیبا در اذان جایی نداشت؟
زمزمه ها که اوج گرفت ، عمربن خطاب از جای برخواست در حالیکه صورتش ازعصبانیت سرخ شده بود گفت :..
ادامه دارد...
📝به قلم :ط_حسینی
💦🌨💦🌨💦🌨💦
شاهزاده ای در خدمت
#قسمت صد وسی و دوم🎬:
عمربن خطاب در حالیکه صورتش از خشم سرخ شده بود از جای برخواست و با تندی رو به جمع گفت : آری درست شنیدید ، امروز اذان ما «حی علی خیرالعمل » را نداشت و از این به بعد هم نخواهد داشت، چون من اینچنین می خواهم و دستور من است که لازم الاج است.
من خلیفهٔ مسلیمن هستم و رأی و نظرم اینگونه است که اذان بدون این عبارت زیباتر خواهد بود ، پس لب فرو بندید و در کاری که به شما مربوط نیست دخالت نکنید و با زدن این حرف پشتش را به جمع کرد و باز در عالم خود فرو رفت.
جمعیت که سخنان تند و آتشین عمر آنها را ترسانده بود مثل همیشه سکوت کردند و اجازه دادند بدعتی دیگر به بدعت هایی که عمر بر آنها اصرار داشت اضافه شود.
پیرمردی که اول مجلس سوال پرسیده بود ، آرام زیر لب تکرار کرد : آخر کی می خواهد این دستوراتش تمام شود ؟! دستوراتی که بر خلاف راه و سیره پیامبر است ،به خدا قسم خودم شاهد بودم که پیامبر با دست باز نماز می خواند و خودم بارها و بارها دیدم که پیامبر به جای شستن پا و سر ، هنگام وضو ، به مس پاها و سر قناعت می کرد ، اما بعد از عروجش هر روز زمزمه تازه و طرحی نو درگرفت ، کم کم آب بازی ، جای وضو را گرفت ، مهر نماز غیب شد و نماز که با حالتی تسلیم میبایست ادا شود ،به حکم اینان دست بسته ادا شد و حالا هم که اذان را دستخوش سلایق خود قرار داده اند ، انگار که پیامبری دیگر به زمین نازل شده و فتواهای جدید می دهد و این اسلام ،اسلامی نیست که محمدبن عبدالله آورد...
آن پیر ، این سخنان را آرام زد و از جای برخواست تا به خانه علی بن ابیطالب وارد شود و به حضرتش بگوید آنچه را رخ داده، اما جرأت این را نداشت که به اعمال عمر در مسجد و پیش رویش اعتراض کند ،چون می دانست اعتراض کردن همان و طعمهٔ شلاق عمر شدن همان...
ادامه دارد...
📝به قلم :ط_حسینی
💦🌨💦🌨💦🌨💦🌨