eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
10.2هزار دنبال‌کننده
18.6هزار عکس
20هزار ویدیو
1.5هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️ درس عاشورا 🔰 شکستی در کار نیست وقتی کار برای خدا باشد 📥
بسم الله الرحمن الرحیم 🖤 او به چشم می‌بیند روضه‌هایی را که ما فقط می‌شنویم...!
🥀 📖 السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا طَالِبَ ثَارِ اَلْأَنْبِيَاءِ وَ أَبْنَاءِ اَلْأَنْبِيَاءِ... 🌱سلام بر تو ای خونخواه فرستادگان خدا... سلام بر تو و بر روزی که ذوالفقار تو بر گردن دشمنان خدا بنشیند و قلب مظلومان تاریخ را التیام بخشد! 📚 صحیفه مهدیه،زیارت حضرت صاحب الامر در سرداب مقدس ⊰✾🥀✿🥀✾⊱━━─••• ◾️خداوندا! تو را به عظمت و مظلومیت اصحاب اباعبدالله علیه‌السلام قسم می‌دهیم، ما را در شمار یاران واقعی مولا صاحب الزمان علیه السلام قرار بده!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام ارباب خوبم...♥️✋ قلبم‌ فقط برای حسـین‌بن فاطمه است.. مجنون کربلای حسـین بن فاطمه است.. این آتشی که در جـگرم شعله میکشد.. ازبرکت نگاه حسـین‌بن‌فاطمه است السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللهِ اَبَداً ما. بَقیتُ وَبَقِیَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَيْنِ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 👌 "بهترین نیّت" ✋ با این نیّت عزاداری کنیم... ♨️پیشنهاد دانلود و نشر 🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌠☫﷽☫🌠 ✘ داستان کربلا،ثابت کرد که بشر به بلوغ امام‌داری نرسیده است! 🎙استاد شجاعی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌠☫﷽☫🌠 🎥چرا همیشه عناوین خوب برای پدر هاست؟ / يه چیزی رو میخوام برای اولین بار میخوام در حسینیه معلی بگم! 🔹چرا وقتی میگن "پیرغلام" پدرها برامون تداعی میشن ... چرا مادرها نباشن؟! مادرهای ما هم در همین راه پیر شدن...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🐦چنجه دل مرغ 🍢 سس رو مال⬇️ ◀️کره ۵۰ گرم ◀️یک حبه سیر ◀️سس قرمز تند یک ق غ خ ◀️سس خردل یک ق غ خ ◀️سس باربیکیو یک ق غ خ ◀️دوسه تا برگ جعفری ریز خرد کنید . فوروارد یادتون نره ❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگه ماست رو با این مواردی که بهت معرفی کردیم بخوری علاوه بر اینکه دیگه سردیت نمیشه کلی خاصیت عالی هم به بدنت میرسونی پس حتما این موارد رو رعایت کن♥️ فوروارد یادتون نره ❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️‌وضعیت در بعضی هیئت ها! 🔹‌۱۴۰۰ سال پیش تو کربلا به آقای ما هتک حرمت کردن، شماها دیگه تکرارش نکنید... آدم ختم اقوامش هم که می‌ره یه چیزی رو سرش می اندازد عزای که باید حرمتش را بیشتر نگه داشت به کجا چنین شتابان یا مددی ➖اینها همه ره‌آوردِ محافظه‌کاری و سازشکاری است... -روحیه‌ی محافظه‌کاری در ابتدا زاویهٔ ناچیزی با حقیقت پیدا می‌کند، اما هرچه می‌گذرد این زاویه شدت می‌یابد تا به‌ آنجا کاملا مقابل حقیقت می‌ایستد.. با " چرا بی‌حجاب را در هیئت راه نمی‌دهید؟ "‌ شروع می‌شود و به‌ " چرا فقط برهنگان حق دارند هیئت بیایند؟! / چرا محجبه‌ها را در هیئت راه نمی‌دهید؟! " می‌رسد!
مدح و متن اهل بیت
شاهزاده ای در خدمت #قسمت صد و بیست و هشتم🎬: مسجد مدینه مملو از جمعیت بود و هر کس چیزی می گفت، قاصدی
شاهزاده ای در خدمت صد و بیست و نهم🎬: عمربن خطاب گلویش را صاف کرد و نگاهی به جمعیت انداخت و گفت : همانطور که میبینم ، پچ پچ هایتان حاکی از این است که می دانید چه شده و چه خبرهایی در شهر پخش است. عده ای می گویند که کارگزاران دولت ما تخلف کردند و اموالی را به تصاحب خود در آورده اند ، پس لازم نیست پشت سر ما حرفهای درشت بزنید و ما را متهم به نادانی و بی لیاقتی نمایید . قاصدی هم که رسید و نامه اش را خواندم مؤید این موضوع است . پس ما حکمی خواهیم کرد و خاطیان را مجازات خواهیم نمود عمر این حرف را زد و از جای برخواست و همانطور که سعی می کرد نگاهش را از جمعیت بگیرد ،راه بیرون رفتن را در پیش گرفت. بحث بین مردم داغ شده بود ، انها مدتها بود می دانستند که عمال عمر مشغول ظلم و تعدی به اموال مسلمین هستند و به بیت المال دست درازی می کنند و اما چون طبیعت خشن عمر را می شناختند از ابراز این سخنان خودداری می کردند تا مبادا مورد خشم خلیفه خود خوانده دوم قرار گیرند. اما اینک که کسی پیدا شده بود و شجاعت آن را داشت که موضوع را بیان کند ، دیگران هم سخنان انباشته شده در دلشان را به زبان می آوردند. یکی از گوشه ای گفت : خلیفه باید تمام کارگزاران خطاکارش را از سمت خود معزول کند و اموالی را که به ناحق تصاحب کرده اند باز پس گیرد. دیگران هم‌که دور او را گرفته بودند با تکان دادن سر و گفتن آری آری ، حرف او را تایید نمودند. فضه که در گوشه ای ترین قسمت مسجد ، مشغول ذکر خداوند و شاهد تمام سخنان بود ، آهی کوتاه کشید و با خود اندیشید : کسی که کرسی خلافت زیر پایش غصبی است و مسندی را به زور تصاحب کرده ، نمی تواند قاضی عادلی برای این محکمه باشد .... ادامه دارد... 📝به قلم :ط_حسینی 💦🌨💦🌨💦🌨💦
شاهزاده ای در خدمت صد و سی ام: فضه مثل همیشه کارهای منزلش را کرد و راهی خانه مولایش علی علیه السلام شد. درب منزل مولا چون همیشه به روی ارادتمندانش باز بود ،فضه تقه ای به درب زد و وارد شد و متوجه جمعی شد که داخل اتاق مولا، گرد خورشید وجودش جمع شده بودند. شیعیانی که ارادتمند مولا بودند و حال بعد از اینکه چند سال از عروج پیامبر گذشته بود با پوست و‌گوشت و خونشان حس کرده بودند که راه حق و اسلام ناب نه از منبری می گذرد که غاصبانی غصبش کردند ، بلکه از خانه ای می گذرد که نواده های پیامبر در آن قد می کشند ، از منزلی می گذرد که هنوز سیاهی شعله های آتش بر درب آنجا هویدا بود و به همگان میگفت راه حق، همین خانه اولین مظلوم و مظلومهٔ عالم است. فضه خود را به پشت درب رساند و در واری لنگه ای که باز بود بر زمین نشست تا سخنان مریدان مولا و مولای مظلومش را بشنود. در همین هنگام بود که یکی از افراد به سخن در امد و گفت : یا علی علیه السلام ، آیا می دانی که عمر درباره کارگزاران و کارمندان خطاکارش چه حکم کرده؟ عمر انگار از اعتراض مردم به ستوه آمده و حکم کرده نصف مال تصاحب شده را به بیت المال برگردانند و جای تعجب است که این حکم را برای یکی از کارمندانش که از قضا قفنذ هست لغو کرده و همین نیمه مال را هم از او نگرفته.. در این هنگام همهمه ای بین جمع درگرفت و شخصی دیگر صدایش را بلند کرد و گفت : پس با این حال به عمر ثابت شده که کارگزارانش خطاکارند ،حکم عقل بود که نباید آنها را بر مقامشان ابقاء نماید باید آنها را عزل میکرد و کل مال تصاحب شده را از آنها باز پس می گرفت... با این سخن ،همگان صدای آری آری سر دادند و در همین بین عباس پسر عموی مولا علی رو به ایشان گفت : براستی که چرا عمر اینچنین کرد و چرا قنفذ را از دادن نصف مال تصاحب شده معاف کرد؟! مولا علی علیه السلام اشک به چشمان مبارکش آورد و با بغضی در گلو فرمودند: شکایت می کنم از قنفذ برای ان ضربتی که به فاطمه زد و فاطمه در حالی از دنیا رفت که اثر آن همچون بازوبند در بازویش بود و این معاف شدن هم بهای همان کتکی ست که او در پیش چشم عمر و با حکم او به فاطمه ام زد... فضه با شنیدن این سخنان بغض فرو خورده اش را شکست و همچون ابر بهار اشک میریخت که.... ادامه دارد... 📝به قلم :ط_حسینی 💦🌨💦🌨💦🌨
شاهزاده ای در خدمت صد و سی و یکم🎬: وقت نماز بود ،مؤذن به بالای بام مسجد رفت و بلندتر و رساتر از همیشه اذان را گفت. مردم در حالیکه گرم صحبت بودند دسته دسته وارد مسجد میشدند و همهمه ای عجیب مسجد را فرا گرفته بود. هرکس به کناری اش می گفت : براستی که گوش های من اشتباه نشنیده ؟! ایا تو هم نوای اذان را اینگونه شنیدی؟ و وقتی که کلام یکدیگر را تایید می کردند ،تعجبشان بیشتر می شد. در همین هنگام عمربن خطاب جلو آمد و شروع به گفتن اقامه نمود ،مردم بی صدا ایستادند و نماز شروع شد. اما در دل تک تک نمازگزاران سؤالی بی جواب مانده بود و بی صبرانه منتظر اتمام نماز بودند تا سوالشان را بپرسند. نماز در هیاهویی پنهانی به اتمام رسید و سلام نماز را دادند ، هنوز مردم تعقیبات ان را به جای نیاورده بودند که ناگهان از گوشه ای صدای پیرمردی که گویا صبر از کف داده بود بلند شد : ای عمر! چرا مؤذن مسجد امروز اذان را اینچنین گفتند؟! عمر بی توجه به سؤال پیرمرد به گفتن ذکر مشغول شد ، جمع پشت سرش که برای آنها هم این سؤال پیش امده بود ، بی صبرانه منتظر جواب بودند و چون جوابی نیامد ، کم کم زمزمه ها شروع شد... آری چرا اینچنین اذان گفت؟ مگر در زمان پیامبرصلی الله علیه واله ، رسول الله حکم نکرده بود که عبارت «حی علی خیر العمل» جزیی از اذان است. چرا امروز این عبارت زیبا در اذان جایی نداشت؟ زمزمه ها که اوج گرفت ، عمربن خطاب از جای برخواست در حالیکه صورتش ازعصبانیت سرخ شده بود گفت :.. ادامه دارد... 📝به قلم :ط_حسینی 💦🌨💦🌨💦🌨💦
شاهزاده ای در خدمت صد وسی و دوم🎬: عمربن خطاب در حالیکه صورتش از خشم سرخ شده بود از جای برخواست و با تندی رو به جمع گفت : آری درست شنیدید ، امروز اذان ما «حی علی خیرالعمل » را نداشت و از این به بعد هم نخواهد داشت، چون من اینچنین می خواهم و دستور من است که لازم الاج است. من خلیفهٔ مسلیمن هستم و رأی و نظرم اینگونه است که اذان بدون این عبارت زیباتر خواهد بود ، پس لب فرو بندید و در کاری که به شما مربوط نیست دخالت نکنید و با زدن این حرف پشتش را به جمع کرد و باز در عالم خود فرو رفت. جمعیت که سخنان تند و آتشین عمر آنها را ترسانده بود مثل همیشه سکوت کردند و اجازه دادند بدعتی دیگر به بدعت هایی که عمر بر آنها اصرار داشت اضافه شود. پیرمردی که اول مجلس سوال پرسیده بود ، آرام زیر لب تکرار کرد : آخر کی می خواهد این دستوراتش تمام شود ؟! دستوراتی که بر خلاف راه و سیره پیامبر است ،به خدا قسم خودم شاهد بودم که پیامبر با دست باز نماز می خواند و خودم بارها و بارها دیدم که پیامبر به جای شستن پا و سر ، هنگام وضو ، به مس پاها و سر قناعت می کرد ، اما بعد از عروجش هر روز زمزمه تازه و طرحی نو درگرفت ، کم کم آب بازی ، جای وضو را گرفت ، مهر نماز غیب شد و نماز که با حالتی تسلیم میبایست ادا شود ،به حکم اینان دست بسته ادا شد و حالا هم که اذان را دستخوش سلایق خود قرار داده اند ، انگار که پیامبری دیگر به زمین نازل شده و فتواهای جدید می دهد و این اسلام ،اسلامی نیست که محمدبن عبدالله آورد... آن پیر ، این سخنان را آرام زد و از جای برخواست تا به خانه علی بن ابیطالب وارد شود و به حضرتش بگوید آنچه را رخ داده‌، اما جرأت این را نداشت که به اعمال عمر در مسجد و پیش رویش اعتراض کند ،چون می دانست اعتراض کردن همان و طعمهٔ شلاق عمر شدن همان... ادامه دارد... 📝به قلم :ط_حسینی 💦🌨💦🌨💦🌨💦🌨
سـ🥀ـلام ایام سوگواری سالار شهیدان امام حسین علیه السلام تسلیت🥀 امروز پنجشنبه ☀️  ۲۱  تیر   ١۴٠۳   ه. ش   🌙 ۵ محرم   ١۴۴۶  ه.ق 🌲   ۱۱  ژوئیه  ٢٠٢۴   ميلادی 🌷🍃
🌸یا رَبَّ از غیب 💫به ما برگ و براتی بفرست 🌸تلخی ذائقه را 💫شهد و نباتی بفرست 🌸تو هم ای بنده 💫اگر شکر گذاری به خدای 🌸بر پنج تن آل عبا 💫صلواتی بفرست 🌸 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّـدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🌸 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤 رخسار شـهیدِ ✨کربلا را صلوات 🖤سـالارِ قیـامِ ✨نینـوا را صلوات 🖤جانها به فدای ✨نامِ والای حسین 🖤آن نورِ دو چشمِ ✨مصطفی راصلوات 🖤اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🖤 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤صبحم،بنامِ اربابم حسین(ع) 🖤عالم،به عشقِ روی تو بیدار میشود 🖤هر روز، عا‌شقـانِ تو بسیارمی شود 🖤وقتی،سلام می دَهَمت، درنگاهِ من 🖤تصویرِ کربلای تو، تکرار می شود 🖤اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْن ِ🖤وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْن ِ🖤وَ عَلى اَولادِ الْحُسَیْن 🖤وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْن 🥀🍃
سلام 😊 امروزتون زیبا 🌷 وسرشار از انرژی های مثبت روز و روزگار بر وفق مرادتون🌾 و لحظه لحظه زندگیتون پر از شادی و برکت🌷 سلام پنجشنبه زیباتون بخیر🌾 🌸🍃
🌸همه امیدت به اون باشه به اون بالاسری💕 🌸به اونی که میگه از رگ گردنم بهت نزدیکتره 🌸به اونی که وقتی میشد مچتو بگیره دستتو سفت گرفت و کمکت کرد 🌸به اونی که وقتی تنبیه هم میکنه میشه تو تنبیهش محبتشو دید 🌸به اونی که ممکنه دیر چیزی که میخواستیو بده ولی بهترینو میده 🌸به اونی که وقتی داری گریه میکنی با لبخند نگات میکنه و میگه : صبر کن واست بهترینارو گذاشتم کنار 🌸به اونی که گناهتو یک بار مینویسه و ثوابتو صد بار 🌸به اونی که عاشقانه عاشقته و صد بار اینو گفته 💕وقتی همه امیدت به اون باشه خیالت راحته که یه پشت و پناه گرم ، یه حامی قوی و یه دست پر مهر داری که حتی یک لحظه هم ازت غافل نیست سلام مهربونااا روزتون بخیر و شادی 🌹 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀سلام بر آخرین سرباز عاشق کربلا 🥀یک نفس آمده‌ام تا که عمو را نزنی 🥀که به این سینۀ مجروح، تو با پا نزنی 🥀ذکر لا حول و لا از دو لبش می‌بارد 🥀با چنین نیزۀ سر سخت به لب‌ها نزنی 🥀عمه نزدیک شده بر سر گودال ای تیغ 🥀می‌شود پر به سوی حنجره حالا نزنی؟ 🥀نیزه‌ات را که زدی باز کشیدی بیرون 🥀می‌زنی باز دوباره نشد آیا نزنی؟ 🥀من از این وادی خون زنده نباید بروم 🥀شک نکن این که پرم را بزنی یا نزنی 🥀دست و دل باز شو، ای دست بیا کاری کن 🥀فرصت خوب پریدن شده! در جا نزنی 🥀السَّلَامُ عَلَی عَبْدِاللهِ بْنِ 🥀الْحَسَنِ بْنِ عَلِی الزَّكِی 🥀🍃
روز منتسب به عبدالله فرزند خردسال آقا امام حسن مجتبی عبدالله بن الحسن علیه السلام 🕯پدرش امام حسن مجتبی ( علیه السلام) و مادرش، دختر شلیل بن عبدالله می‏باشد . عبدالله در کربلا نوجوانی بود که به سن بلوغ نرسیده بود و چون عمویش حسین ( علیه السلام) را زخمی و بی‏ یاور دید، خود را به آن حضرت رسانید و گفت: «به خدا قسم از عمویم جدا نمی‏شوم‏» . 🕯در آن هنگام شمشیری به طرف امام حسین ( علیه السلام) روانه شد . عبدالله دست‏ خود را سپر شمشیر قرار داد و دستش به پوست آویزان شد و فریاد زد: «عموجان‏» ! 🕯حسین ( علیه السلام) او را در بغل گرفت و به سینه چسبانید و فرمود: برادرزاده! بر این مصیبت که بر تو وارد آمده است، صبر کن و از خداوند طلب خیر نما، زیرا خداوند تو را به پدران صالحت ملحق می‏کند . ناگاه حرمله بن کاهل تیری بر او زد و او در دامان عمویش حسین ( علیه السلام)، به شهادت رسید . وی نوجوانی یازده ساله بود . ─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─