eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
8.8هزار دنبال‌کننده
20.3هزار عکس
23.3هزار ویدیو
1.7هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
گذرا بودن دنیا و نزدیکی آینده ✅ امیرالمومنین علیه‌السلام: ⏱ هر چيز به شمارش آيد، سرانجام پايان مى‌گيرد، و هر چيز انتظارش را داريد خواهد آمد، و هر آينده‌اى قريب و نزديک است! 📜 وَ کُلُّ مَعْدُود مُنْقَض، وَ کُلُّ مُتَوَقَّع آت، وَ کُلُّ آت قَرِيبٌ دَان ⬅️ نهج البلاغه، خطبه ۱۰۳ 🏷
⚠️ از آن روزى برحذر باش که ‌‌... ✅ امام علی علیه السلام: «از آن روزى برحذر باش که افرادى که کارهاى پسنديده انجام داده اند، شادند و کسانى که زمام خويش را به دست شيطان سپردند و آن را باز پس نگرفته اند سخت پشيمانند» 📜 فَاحْذَرْ يَوْماً يَغْتَبِطُ فِيهِ مَنْ أَحْمَدَ عَاقِبَةَ عَمَلِهِ، وَ يَنْدَمُ مَنْ أَمْکَنَ الشَّيْطَانَ مِنْ قِيَادِهِ فَلَمْ يُجَاذِبْهُ 📘 نهج_البلاغه، نامه ۴۸ 🏷
❇️ حضرت مهدى عجّل الله فرجه در کلام امام علی علیه السلام 📃 «او خواسته‌هاى دل را پيرو هدايت قرار مى دهد در زمانى که مردم هدايت را پيرو خواسته هاى دل قرار داده اند، و رأى و فکر را پيرو قرآن مى‌سازد در آن زمان که مردم قرآن را تابع فکر خود قرار مى‌دهند.» 📜 يَعْطِفُ الْهَوى عَلَى الْهُدَى، إذَا عَطَفُوا الْهُدَى عَلَى الْهَوَى، وَ يَعْطِفُ الرَّأْيَ عَلَى الْقُرْآنِ إذَا عَطَفُوا الْقُرْآنَ عَلَى الرَّأْيِ 📘 نهج البلاغه، خطبه ۱۳۸ 🏷 #
💡 ظالم حقیر است. ✅ امیر المؤمنین علیه السلام: 🔸 ستمكارىِ كسى كه بر تو ستم مى‌كند در ديده‌‌ات بزرگ جلوه نكند، چه او به زيان خود و سود تو كوشش دارد. 📜 وَلاَ يَکْبُرَنَّ عَلَيْکَ ظُلْمُ مَنْ ظَلَمَکَ، فَإِنَّهُ يَسْعَى فِي مَضَرَّتِهِ وَنَفْعِکَ ✍ پی‌نوشت: اشاره به اينکه انسان نبايد در برابر ستم هايى که به او مى شود زياد ناراحت و مأيوس گردد و اميد به زندگى را از دست دهد و بايد اين سخن مايه تسلى خاطر او باشد که ظالم تيشه به ريشه خود مى زند و بار گناهان مظلوم را نيز بر دوش مى کشد. در واقع زيان ظلم نخست دامن او را مى گيرد و با دست خود بار مظلوم را سبک مى کند. 📘 نهج‌البلاغه، نامه ۳۱ 🏷
🌸 تشرّف شیخ محمّد تقی قزوینی‌ خدمت امام زمان(عج) پس از شفا یافتن از بیماری لاعلاج به دست امیر المومنین حضرت علی(ع) 🏷 قسمت اول: ♦️ شیخ جلیل، میرزا عبد الجواد محلّاتی، که از اهل تقوی و مجاورین نجف اشرف بود، فرمود: ▪️ شیخ محمّد تقی قزوینی، که در مدرسه صدر منزل داشت و از نظر علم و عمل و تقوی و زهد بی‌نظیر بود، دائما می‌گفت: ▫️ حاجتی که من از خدا دارم و در حرم مطهّر امیر المؤمنین علیه السّلام همیشه خواسته‌ام این است که خدمت ولیّ‌عصر، حضرت بقیّه اللّه ارواحنا فداه، مشرّف شده و پاهای مبارک آن حضرت را ببوسم و در کمال عجز و با دل‌شکستگی می‌گویم: 📜 اللهمّ ارنی الطلعه الرشیده و الغره الحمیده. ▪️ ایشان مبتلا به مرض سل شد و با این‌که فقیر و نیازمند بود، نهایت عزّت‌نفس را داشت و حال خود را پوشیده می‌داشت. مدّت هجده سال، در جوار حرم مطهّر امیر المؤمنین علیه السّلام، موفّق به تحصیل علم بود. 🩸 مرض او طول کشید و همیشه سرفه می‌کرد و در وقت سرفه از سینه‌اش خون خارج می‌شد و به همین‌سبب از حجره‌اش به انبار مدرسه منتقل شد، تا اطراف حجره به خونی که از سینه‌اش دفع می‌شد، آلوده نشود. مدّتی در آن مکان بود و خون از سینه‌اش دفع می‌شد، تا این‌که همه از او ناامید شدند و کسی‌ گمان نمی‌کرد که از این مرض شفا پیدا کند. چند روزی گذشت. او را در کمال صحّت و سلامتی یافتند. ‼️ همگی از آن حالت و سلامت او شگفت‌زده شدند؛ به‌خاطر آن شدّت و سختی که داشت و خونی که از سینه‌اش خارج می‌شد. ⁉️ به‌هرحال برای همه سؤال بود که چگونه ناگهانی سلامت خود را باز یافت. همه می‌گفتند: 🔹 این نبوده مگر به یک واسطه غیبی؛ ▪️ لذا از سبب شفای او پرسیدند. گفت: ▫️ شبی از شبها، حال من خیلی وخیم شد؛ به‌طوری‌که هیچ حسّ و حرکت و شعوری برایم باقی نماند. ✨ اوایل فجر بود، ناگاه دیدم سقف انبار شکافته شد و شخصی که یک صندلی همراهش بود، فرود آمد و آن را در مقابل من گذاشت. بعد از او شخص دیگری فرود آمد و بر آن صندلی نشست. در همان حالت مثل این‌که به من گفتند: 🔸 این شخص امیر المؤمنین علیه السّلام است. ▫️ حضرت توجّهی به من فرمود و از حال من جویا شد. عرض کردم: 🔹 ای سیّد و مولای من، حاجت مهمّ من شفای از این مرض و رفع فقر می‌باشد. ▫️ فرمود: 🔸 امّا مرض؛ که از آن شفا یافتی. ▫️ عرض کردم: 🔹 آن آرزوی بلندی که دارم و همیشه در حرم مطهّر دعا می‌کنم و از خدا می‌خواهم که مستجاب شود، چطور؟ ▫️ فرمود: 🔸 فردا قبل از طلوع آفتاب به بالای بلندی وادی السّلام رفته و درحالی‌که متوجّه به جادّه و راه کربلا باشی، می‌نشینی فرزندم صاحب العصر و الزّمان از کربلا می‌آید. دو نفر از اصحاب او همراهش هستند. به ایشان سلام کن و هرجا می‌روند، همراهشان باش. (ادامه دارد) 🏷
🌸 تشرّف شیخ محمّد تقی قزوینی‌ خدمت امام زمان(عج) پس از شفا یافتن از بیماری لاعلاج به دست امیر المومنین حضرت علی(ع) 🏷 قسمت دوم: ▫️... در این هنگام حواسم برگشت و به هوش آمدم؛ و هیچ‌کس را ندیدم. با خود گفتم این جریان از خیالات مالیخولیایی بود؛ امّا پس از زمانی که گذشت، سرفه نکردم و دیدم به بهترین وجه شفا یافته‌ام. تعجّب کردم و در عین حال باور نمی‌کردم که شفا یافته باشم. تا این‌که شب شد و اصلا سرفه‌ای به من دست نداد. با خود گفتم اگر آنچه که وعده فرموده‌اند فردا واقع شود، صورت گرفت و به زیارت مولایم حضرت صاحب الزّمان عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف مشرّف شدم، بدون هیچ شکّ و شبهه‌ای به بزرگترین سعادتها رسیده‌ام. 🌄 صبح شد. وقت طلوع آفتاب، به محلّی که امر فرموده بودند، رفتم و آن‌جا نشستم و رو به جادّه کربلا نمودم. ✨ ناگاه سه نفر که یکی از آنها جلوتر و با کمال وقار و آرامش بود و دو نفر پشت‌سر او مثل مجسّمه متحرّک پیش می‌آمدند. آن دو نفر لباسشان از پشم و به پایشان گیوه بود. در این‌جا هیبت و شوکت آن بزرگوار مرا گرفت به‌طوری‌که چون نزد من رسید، جز سلام کردن قادر به هیچ‌کاری نبودم. ایشان جواب سلام مرا دادند و از پای آن بلندی که روی آن نشسته بودم، بالا آمدند و از پشت دیوار شهر وارد جادّه‌ای که به سوی مقام حضرت مهدی علیه السّلام است، شدند و حضرت در اتاقی که در آن مقام است، نشستند و آن دو نفر کنار در اتاق ایستادند. من هم نزدیک آنها ایستادم. آن دو نفر ساکت بودند و اصلا صحبت نمی‌کردند و به همین حال روز بلند شد و آفتاب بالا آمد و صبر من هم تمام شد. با خود گفتم داخل اتاق می‌شوم و به بوسیدن پای مبارک مولای خود مشرّف می‌گردم. چون پا در فضای آن اتاق گذاردم، هیچ‌کس را ندیدم. این‌جا دنیا در نظرم تاریک شد و تا شب در کنار دریای قدیم نجف، خود را به خاک و گل می‌زدم و فریاد می‌کشیدم. تصمیم داشتم که خود را از نهایت غصّه‌ای که پیدا کرده بودم، هلاک کنم؛ امّا فکر کردم و دیدم که دعای من همین بود: 📜 اللهمّ ارنی الطلعه الرشیده و الغره الحمیده؛ یعنی 📃 خدایا آن حضرت را به من نشان بده. ▫️ و این دعا هم که مستجاب شد. پس دلیلی ندارد که خود را از بین ببرم؛ لذا به محلّ خود برگشتم و تابه‌حال هم این قضیّه را به کسی نگفته بودم. ⬅️ برکات حضرت ولی عصر (علیه السلام)، صفحه ۱۰۳ 🏷
🗡🩼 آیا نمی‌بینی که اگر بگویی شمشیر از عصا برّنده‌تر است؛ شمشیر با برّندگی‌اش تو را به‌خاطر این مقایسه سرزنش خواهد کرد؟ ( تشرّف ابو القاسم حاسمی با رفیع الدین حسین‌ ) 🗂 بخش اول: ▫️ عالم جلیل، شیخ ابو القاسم محمّد بن ابی القاسم حاسمی با یکی از علمای اهل سنّت به نام رفیع الدین حسین رفاقتی قدیمی داشت؛ به‌طوری‌که در اموال شریک و اکثر اوقات حتّی در سفر باهم بودند و هیچیک مذهب و عقیده خود را از دیگری مخفی نمی‌کرد و گاهی به شوخی‌ یکدیگر را ناصبی و رافضی می‌گفتند؛ امّا در این مدّت بین آنها بحث مذهبی نشده بود. تا آن‌که اتّفاقا در مسجد شهر همدان، که آن را مسجد عتیق می‌گفتند، بحث مذهبی میان این دو پیش آمد. در اثنای صحبت، رفیع الدین فلان و فلان (=ابوبکر و عمر) را بر امیر المؤمنین علیه السّلام برتری داد. ابو القاسم، رفیع الدین را ردّ کرد و حضرت علی علیه السّلام را بر فلان و فلان برتری داد. او برای مذهب خود به آیات و احادیث بسیاری استدلال کرد و مقامات و کرامات و معجزات بسیاری را که از امیر المؤمنین علیه السّلام صادر شده است، ذکر نمود؛ ولی رفیع الدین، مطلب را عکس نمود و برای برتری ابی بکر، به مصاحبت او با پیامبر صلّی اللّه علیه و اله در غار استدلال کرد و همچنین گفت: 🔹 ابو بکر از بین مهاجرین و انصار این ویژگیها را داشت که: اوّلا پیامبر اکرم صلّی اللّه علیه و اله داماد او بود؛ ثانیا خلیفه و امام مسلمانان شد. ▫️ و باز ادامه داد و گفت: 🔹 دو حدیث از پیغمبر صلّی اللّه علیه و اله در شأن ابی بکر صادر شده است: یکی آن‌که، تو به منزله پیراهن منی الی آخر. دوم این‌که، پیروی کنید دو نفری را که بعد از من هستند، ابو بکر و عمر را! ▫️ ابو القاسم حاسمی بعد از شنیدن این سخنان گفت: 🔸 به چه دلیل ابو بکر را برتری می‌دهی بر ❇️ سیّد اوصیاء ❇️ و سند اولیاء ❇️ و حامل لواء (صاحب پرچم هدایت) ❇️ و امام انس و جنّ ❇️ و تقسیم کننده جهنّم و بهشت ✳️ و حال آن‌که تو می‌دانی ایشان ❇️ صدّیق اکبر (راستگوی بزرگ) ❇️ و فاروق ازهر (جدا کننده حقّ از باطل) است ❇️ و برادر رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله ❇️ و همسر حضرت زهرا علیها السّلام می‌باشد. ✳️ و نیز می‌دانی که ❇️ هنگام هجرت رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله به سوی مدینه، امیر المؤمنین علیه السّلام در جای ایشان خوابید. ❇️ او با آن حضرت در حالات فقر و فشار شریک بود ❇️ و رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله در خانه صحابه به مسجد را بست، جز در خانه آن جناب ❇️ و علی علیه السّلام را برای شکستن بتهای کعبه بر کتف شریف خود گذاشت. ❇️ و پروردگار متعال او را با صدّیقه طاهره فاطمه زهرا علیها السّلام در آسمانها تزویج فرمود. ❇️ با عمرو بن عبدود جنگ کرد ❇️ و خیبر را فتح نمود. ❇️ به خدای تعالی به قدر چشم بهم‌زدنی شرک نیاورد به خلاف آن سه نفر. (که به تصریح خود اهل سنّت دهها سال بت‌پرستی کرده‌اند.) ❇️ رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله، علی علیه السّلام را به چهار نفر از پیامبران تشبیه نمود آن‌جا که فرمود: 🔶 هرکه می‌خواهد به آدم در علمش و نوح در حلمش و موسی در شدّتش و عیسی در زهدش نظر کند، به علی بن ابیطالب علیه السّلام بنگرد. ✳️ با وجود این همه فضایل و کمالات آشکار و با نسبتی که با رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله داشت و همچنین با برگردانیدن آفتاب برای او، چطور برتری دادن ابی بکر بر علی علیه السّلام جایز است؟ (ادامه دارد) ⬅️ برکات حضرت ولی عصر (علیه السلام)، صفحه ی ۲۲۰ 🏷
🗡🩼 آیا نمی‌بینی که اگر بگویی شمشیر از عصا برّنده‌تر است؛ شمشیر با برّندگی‌اش تو را به‌خاطر این مقایسه سرزنش خواهد کرد؟ ( تشرّف ابو القاسم حاسمی با رفیع الدین حسین‌ ) 🗂 بخش دوم: ▫️ ... چون رفیع الدین این صحبت را از ابو القاسم شنید، که علی علیه السّلام را بر ابی بکر برتری می‌دهد، دوستی‌اش با او سست شد و بعد از گفتگوی زیاد به ابو القاسم گفت: 🔹 صبر می‌کنیم؛ هر مردی که به مسجد آمد آنچه را حکم کرد، چه به نفع مذهب من یا مذهب تو، همان را قبول می‌کنیم. ▫️ چون ابو القاسم عقیده اهل همدان را می‌دانست؛ یعنی می‌دانست که همه سنّی هستند، از این شرط می‌ترسید؛ ولی به‌خاطر کثرت مجادله، شرط مذکور را قبول کرد و با کراهت راضی شد. ▫️ بلافاصله بعد از شرط مذکور، جوانی که از رخسارش آثار جلالت و نجابت ظاهر بود و معلوم می‌شد از سفر می‌آید، داخل مسجد شد و در آن‌جا گشتی زد و نزد ایشان آمد. رفیع الدین با کمال سرعت و اضطراب از جا برخاست و بعد از سلام و تحیّت، از آن جوان سؤال کرد که واقعا بگوید علی علیه السّلام بالاتر است یا ابو بکر؟ جوان بدون معطّلی این دو شعر را فرمود: 🔶 متی اقل مولای افضل منهما اکن للّذی فضّلته متنقّصا ا لم تر انّ السّیف یزری بحدّه مقالک هذا السّیف احدی من العصا 📃 ( معنی شعر این است: هرگاه بخواهم در مقایسه بین مولایم علی علیه السّلام و آن دو نفر بگویم مولایم از آنها با فضیلت‌تر است، این‌جاست که منزلت او را پایین آورده‌ام. آیا نمی‌بینی، اگر بگویی شمشیر از عصا برنده‌تر است؛ شمشیر با برندگی‌اش تو را به‌خاطر این مقایسه سرزنش خواهد کرد؟ ) ▫️ وقتی جوان از خواندن این دو بیت فارغ شد، ابو القاسم و رفیع الدین از فصاحت و بلاغتش تعجّب کردند؛ لذا برای این‌که از حالات او بیشتر جویا شوند، از او خواستند که با ایشان صحبت کند؛ امّا ناگهان از پیش چشمانشان غایب شد و دیگر او را ندیدند. 💡 رفیع الدین چون این امر عجیب و غریب را مشاهده کرد، مذهب باطل خود را ترک گفت و مذهب حقّ اثنی عشری را پذیرفت. ⬅️ برکات حضرت ولی عصر (علیه السلام)، صفحه ی ۲۲۰ 🏷
🔑 محاسبه‌ی نفس، کلید اصلی خودسازی ✅ امام علی علیه السلام: ⚖️ اى بندگان خدا، خود را بسنجيد، پيش از آنكه شما را بسنجند و از خود حساب بكشيد، پيش از آنكه از شما حساب كشند. 📜 عِبَادَاللهِ! زِنُوا أَنْفُسَکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ تُوزَنُوا، وَ حَاسِبُوها مِنْ قَبْلِ أَنْ تُحَاسَبُوا 📘 نهج‌البلاغه، خطبه ۹۰
⭕️ منتقم خون امام علی علیه السلام ☑️ امام صادق علیه السّلام فرمود: ▫️ در زمان امیر مؤمنان علیه السّلام آب فرات بالا آمد، آن حضرت با فرزندانش حسن و حسین سوار شدند و از قبیله ثقیف گذشتند. مردم گفتند: 🔹 علی آمده است آب را برگرداند. ▫️ علی علیه السّلام فرمود: 🔸 آگاه باشید که من و این دو پسرم کشته می‌شویم، خداوند در آخر الزمان مردی را از فرزندان من برمی‌انگیزد تا انتقام خون ما را بگیرد. او آن‌قدر غائب می‌گردد تا گمراهان شناخته شوند و جاهل بگوید: خدا چه احتیاجی به آل محمد دارد؟ (۱) ⬅️ (۱). غیبت نعمانی، ص ۷۰؛ موعودی که جهان در انتظار اوست، ص: ۱۲۷ 🏷
15.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 کلیپِ روزی که شیطان نعره زد! 🎨 تصویر تایم‌لپس از مراحل یک نقاشی دیجیتال به مناسبت عید غدیر 🌷 عید امامت و ولایت مبارک باد. 🏷
❇️ بیان نحوه ایجاد و نابودی اسرائیل در حدیثی جالب توجه از امیر المومنین (ع): ✅ «امیر مؤمنان علیه السّلام فرمود (۲): 🔸 یهود برای تشکیل دولت خود در فلسطین از غرب- به منطقه عربی خاورمیانه- خواهند آمد. ▫️ عرضه داشتند: 🔹 یا ابا الحسن پس عربها در آن موقع کجا خواهند بود؟! ▫️ فرمود: 🔸 در آن زمان عربها نیروهایشان از هم پاشیده و ارتباط آنها از هم گسیخته، و متّحد و هماهنگ نیستند. ▫️ از آن حضرت سئوال شد: 🔹 آیا این بلا و گرفتاری طولانی خواهد بود؟ ▫️ فرمود: 🔸 نه، تا زمانی که عربها زمام امور خودشان را از نفوذ دیگران رها ساخته و تصمیمهای جدّی آنان دوباره تجدید شود آنگاه سرزمین فلسطین به دست آنها فتح خواهد شد، و عربها پیروز و متّحد خواهند گردید و نیروهای کمکی از- طریق- سرزمین عراق به آنان خواهد رسید که بر روی پرچمهایشان نوشته شده: «القوّه» (۳) و عربها و سایر مسلمانان همگی مشترکا برای نجات فلسطین قیام خواهند کرد - و با یهودیان خواهند جنگید - و چه جنگ بسیار سختی که در وقت مقابله با یکدیگر در بخش عظیمی از دریا روی خواهد داد که در اثر آن مردمان در خون شناور شده و افراد مجروح بر روی اجساد کشته‌ها عبور کنند. ▫️ آنگاه فرمود: 🔸 و عربها سه‌بار با یهود می‌جنگند، و در مرحله چهارم که خداوند ثبات‌قدم و ایمان و صداقت آنها را دانست همای پیروزی بر سرشان سایه می‌افکند. ▫️ بعد از آن فرمود: 🔸 به خدای بزرگ سوگند که یهودیان مانند گوسفند کشته می‌شوند تا جایی که حتّی یک نفر یهودی هم در فلسطین باقی نخواهد ماند». ▪️ نگارنده گوید: با توجّه به این جمله که امیر مؤمنان علیه السّلام فرموده است: 📜 «و تشترک العرب و الاسلام کافّه لتخلّص فلسطین» 📃 «اسلام و عرب مشترکا برای نجات فلسطین قیام خواهند کرد»، مراد از «اسلام» مسلمانان غیر عرب و ایرانیان می‌باشند که در هنگامه ظهور به قیادت سیّد خراسانی و فرماندهی شعیب بن صالح از طریق عراق و سوریه برای نجات فلسطین بسوی قدس عزیز عزیمت خواهند نمود. بنابراین بر اساس روایات یاد شده به حسب ظاهر- و اللّه أعلم- شکست کامل دولت غیر قانونی اسرائیل و سقوط رژیم اشغالگر قدس، با نهضت جناب سیّد خراسانی مربوط، و فتح بیت المقدّس با فراهم آمدن زمینه ظهور مبارک حضرت مهدی علیه السّلام و حرکت آن حضرت بسوی قدس عزیز صورت خواهد گرفت انشاء اللّه. ⬅️ زمینه سازان انقلاب جهانی حضرت مهدی (علیه السلام)، صفحه: ۴۷۸ (۱). سوره انفال آیه ۶۰. (۲). عقائد الامامیّه زنجانی، ج ۱ ص ۲۷۰ (به نقل از کتاب جفر، چاپ ۱۳۴۰). (۳). ظاهرا این کلمه اشاره به همان آیه شریفه: «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّهٍ/ آیه ۶۰ انفال» می‌باشد. 🏷