eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
13.9هزار دنبال‌کننده
18هزار عکس
18.7هزار ویدیو
1.4هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
🍁🍂🍁🍂 🍂🍁🍂 🍁🍂 🍂 🔴✔️اگر انساني مرتكب شود و از آن برد، بايد رنج آن را نيز تحمل كند. ☝️🏻 اگر آن را در تحمل كرد، مشكل شده است، و گرنه در ، آن را بايد تحمل كند. در غير اين صورت، در شب اول ، ايام ، ايام و در جهنم بايد عقاب شود. 💥عقاب در دنيا، نسبت به عذاب اخروي، است. اما عقاب برزخ، عظيم است و عذاب قيامت مثل خود قيامت، مي‌باشد. ⚠️‼️حال اگر انسان🌻 بخواند، روزش پاك مي‌شود. زيرا در نيمه‌هاي ، عمل سنگيني است و بسان سيل بنيان‎كني است كه را مي‌شويد.🍀🦋 💕💙💕
╲\╭┓ ╭🌸 🍃 ┗╯\╲ ☝️🏻🔴روایتها اومده که همه به حال غبطه میخورن و بهشتیان تو ، بحال بهشتیانی که اهل « »  بودن و میخورن!!!😅❣ بر عظمت «این عبادت» !!🌱☘ واقعا” عجیبه!! خود بهشتیان تو غرق نعمت و نشاط و شادی هستن اما باز با این حال چگونه ⚡️ شوکت و مقام و ابهت وجاه و جلال و عظمتی⚡️ به بهشتیان خوان میده، که سایر که خودشون تو اهل نبودن به حال نماز شبخونا تو بهشت غبطه میخورن!! به به! چقد لذت بخش …🦋 چقد زیبا !!!😍 خوشا بسعادتشون 🔴♦️تو هم دوست داری خون بشی😃🧐... ايول ... از امشب به خودت وخدا قول بده تو حتما میتونی✌️🏻 فقط کافیه که بخوای🤗 امشب شروع کن از سه رکعت شروع کن.... نشد🤭 دیگه یه رکعت رو بخون... اسمت ميره تو لیست خونا...🤗🥀 💕❤️💕
🌿 آیت الله بهجت(ره) مادّیات و وسایل راحتی راحتی نمــےآورند بلڪه « » تنها بایاد خدا دلها آرام مےگیرند. 💕❤️💕
Hanif_Milad_emam_Hadi_2.mp3
2.96M
|⇦• زیبا ویژۀ میلاد امام هادی علیه السلام به نفسِ حاج حنیف طاهری •✾• ┅═┄⊰༻🌼༺⊱┄═┅ امام هادی علیه السلام: مردم در به وسیله ثروت و تجمّلات شهرت می یابند ولی در به وسیله اعمال محاسبه و پاداش داده خواهند شد.
31 🔹 ما در مکانی به نام داریم زندگی میکنیم و همچنین در داریم زندگی میکنیم که میزان عمر ما رو تشکیل میده. 🔸 مکانی که ما در اون زندگی میکنیم شاید ارزشش کمتر باشه از زمانی که در اون زندگی میکنیم. ارزش زمان خیلی زیاده و ما باید "خسیس" باشیم در مصرف کردن زمان. ما واقعا زمان بسیار کوتاهی رو در اختیار داریم و با هر لحظه از زمان خودمون میتونیم خریدهای بسیار زیادی برای قیامتمون داشته باشیم. 🔶 ما صرفا برای زندگی در دنیا آفریده نشدیم. بلکه دنیا یه بخش ناچیزی از زندگی واقعی ماست. قسمت اصلی زندگی ما در قیامت ادامه پیدا میکنه...
‌ 🌸 تو مراقب خود باش، خودش ذلیلانه پیش تو می آید. 🌍 ‌ 🕊 (ع) 💕 ‌ ☘غرر الحکم: ۶۰۸۰📚 ‌ ❄️🌨☃🌨❄️
┅•🌱🌷🌱•┅ : بچه‌ها! به خودتون سخت بگیرید که اون بهتون سخت نگیرن. به خودتون سخت بگیرید که خدا راحت بگیره!
🌷 آیت الله (ره) : ☘ بهترین و بالاترین چیز در این است که انسان تشخیص دهد چه باید بکند و بالاتر آن که به آن عمل نماید . 📗 ، ص ۱۷۵ 💕💜💕💜
⚫️ یک دقیقه 💥 وقتی ، ما را به صدا نمی‌کنند. و درباره ما میگویند: کجاست؟ 💥 و بعد از دادن میگویند: کجاست؟ 💥و بعد از میگویند: میت کجاست؟ 🔰 همه و که در داشتیم بعد از فراموش ميشه. مدير ، مهندس ، مسؤول ، دکتر، بازرس... 🔰 پس و باشیم...نه و ... پس به چی مینازید؟؟؟؟؟!!!!!!! 👈عارفی گفت: آنچه ازسر گذشت؛ شد سرگذشت!!! حیف بی دقت گذشت؛ اما گذشت!!! تا که خواستیم یک «دوروزی» فکرکنیم!!!!!!! بر در خانه نوشتند؛ ..‌😔😔 «» 💕💙💕💙
آیت الله : تمام می شود، خوب گوش کنید... ماهم مثل شما یک روز بودیم، اما تمام شد. به خودتان دلتان بسوزد، برگردید، مخالفت را کنار بگذارید.... ┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄
✅ آیت الله (ره): 🌹انسانی که نان خشکی او را سیر می‌کند و یا با سبزی و ماست و پنیر می‌تواند زندگی کند، این همه حرص و به دنیا و مال برای چه؟ 📚 در محضر بهجت،ج۱ص۳۱۴
🌸 (علیه السلام) : دو روز است: یک روز با توست و یک روز علیه تو... روزی که با توست مغرور نباش و روزی که علیه توست صبور باش، به یاد داشته باش هر دو مایه توست و پایان پذیرند. 📗 تحف العقول، ص ۲۰۷
🌷: دلتون رو گرفتار این پیچ‌وخم نکنید، این پیچ‌وخم دنیا انسان رو به باتلاق می‌برد و گرفتار می‌کند، ازش هم نمیشه پیدا کرد.
🌷 آیت‌اللّه آقاسیّد احمد : همه‌ی عشق‌ها، محبت‌ها و دوستی‌ها و وابستگی‌ها و دلبستگی‌ها در این عالم مجاز و قُلابی است و فقط یک عشق و محبت و دلبستگی حقیقی در این عالم است و خریدار دارد و آن عشق به حضرت سیدنا و مولانا أباعبداللّه الحسین(روحی فداه و سلام اللّه علیه) است. از می روم در حالی که دستم خالی است ولی به یک چیز امید دارم و آن گریه بر مصائب آن حضرت و عشق به اوست. ع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙سخنان ارزشمند فقیه عارف حضرت آیت الله درباره 🤲 «وَ لاَتَجْعَلْ مُصِيبَتَنَا فِي دِينِنَا وَلاَ تَجْعَلِ الدُّنْيَا أَكْبَرَ هَمِّنَا ...» و مصيبت ما را در دين ما قرار نده، و دنيا را بزرگترین همت ما و نهایت علم ما قرار نده ...
🌴 پیامبر مهربانی‌ها (ص): ‌ تا جایی که مى توانيد، خود را از همّ و رها کنید. ‌ چون هر كس كه بزرگ ترين همّ و غمش باشد، خداوند زندگى اش را بی سر و سامان مى‌کند و را پيش چشم او قرار مى دهد! ‌ و هر كس كه، بزرگ ترين همّ و غمش باشد، خداوند کارهایش را سر و سامان مى دهد و دلش را [از هر جهت] بى نياز مى گرداند. . ‌ 📙 كنز العمّال: ح 607 🍃🌸🌺🌸🍃
🌷 آیت الله : ارواح مؤمنین در خواب، دوستان زنده خود را دعوت می‌کنند که چرا معطلید؟! قفس جای ماندن و نفس کشیدن نیست! 📚 در محضر بهجت، ج٣، ص١١٨
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥قسمت سی ام : شروع جنگ ۱ ✔️ راوی : تقی مسگرها 🔸صبح روز دوشنبه سي و يكم شهريور 1359 بود. و برادرش را ديدم. مشغول اثاث كشي بودند. سلام كردم وگفتم: امروز عصر قاسم با يك ماشين تداركات ميره كردستان ما هم همراهش هستيم. با تعجب پرسيد: خبريه؟! گفتم: ممكنه دوباره درگيري بشه. جواب داد: باشه اگر شد من هم مييام. 🔸ظهر همان روز با حمله هواپيماهاي عراق جنگ شروع شد. همه در خيابان به سمت آسمان نگاه ميكردند. ساعت 4 عصر، سر خيابان بوديم. قاسم تشكري با يك جيپ آهو، پر از وسايل تداركاتي آمد. علي خرّمدل هم بود. من هم سوار شدم. موقع حركت ابراهيم هم رسيد و سوار شد. گفتم: داش ابرام مگه اثاث كشي نداشتيد؟! گفت: اثاثها رو گذاشتيم خونه جديد و اومدم. روز دوم جنگ بود. قبل از ظهر با سختي بسيار و عبور از چندين جاده خاكي رسيديم سرپل ذهاب. هيچكس نميتوانست آنچه را ميبيند باور كند. مردم دست هدسته از شهر فرار ميكردند.از داخل شهر صداي گلوله هاي توپ و خمپاره شنيده ميشد. 🔸مانده بوديم چه كنيم. در ورودي شهر از يك گردنه رد شديم. از دور بچه هاي را ديديم كه دست تكان ميدادند! گفتم: قاسم، بچه ها اشاره ميكنند كه سريعتر بياييد! يكدفعه ابراهيم گفت: اونجا رو! بعد سمت مقابل را نشان داد. 🔸از پشت تپه تانكهاي عراقي كاملاً پيدا بود. مرتب شليك ميكردند. چند گلوله به اطراف ماشين اصابت كرد. ولي خدا را شكر به خير گذشت. از گردنه رد شديم. يكي از بچه هاي سپاه جلو آمد و گفت: شما كي هستيد!؟ من مرتب اشاره ميكردم كه نياييد، اما شما گاز ميداديد! قاسم پرسيد: اينجا چه خبره؟ فرمانده كيه؟! آن هم جواب داد: آقاي بروجردي تو شهر پيش بچ ههاست. امروز صبح عراقيها بيشتر شهر را گرفته بودند. اما با حمله بچه ها عقب رفتند. 🔸حركت كرديم و رفتيم داخل شهر، در يك جاي امن ماشين را پارك كرديم. قاسم، همان جا دو ركعت خواند! ابراهيم جلو رفت و باتعجب پرسيد: قاسم، اين نماز چي بود؟! قاسم هم خيلي با آرامش گفت: تو كردستان هميشه از ميخواستم كه وقتي با دشمنان و انقلاب ميجنگم اسير يا معلول نشم. اما اين دفعه از خدا خواستم كه رو نصيبم كنه! ديگه تحمل رو ندارم! 🔸ابراهيم خيلي دقيق به حرفهاي او گوش ميكرد. بعد با هم رفتيم پيش محمد بروجردي، ايشان از قبل قاسم را ميشناخت. خيلي خوشحال شد. بعد از كمي صحبت، جائي را به ما نشان داد و گفت: دو گردان سرباز آنطرف رفتند و فرمانده ندارند. قاسم جان، برو ببين ميتوني اونها رو بياري تو شهر. 🔸با هم رفتيم. آنجا پر از سرباز بود. همه مسلح و آماده، ولي خيلي ترسيده بودند. اصلاً آمادگي چنين حمله اي را از طرف عراق نداشتند.قاسم و ابراهيم جلو رفتند و شروع به صحبت كردند. طوري با آنها حرف زدند كه خيلي از آنها غيرتي شدند. آخر صحبتها هم گفتند: هر كي مَرده و داره و نميخواد دست اين بعثيها به ناموسش برسه با ما بياد. 🔸سخنان آنها باعث شد كه تقريباً همه سربازها حركت كردند.قاسم نيروها را آرايش داد و وارد شهر شديم. شروع كرديم به سنگربندي. چند نفر از سربازها گفتند: ما توپ 106 هم داريم. قاسم هم منطقه خوبي را پيدا كرد و نشان داد. توپها را به آنجا انتقال دادند و شروع به شليك کردند. با شليك چند گلوله توپ، تانكهاي عراقي عقب رفتند و پشت مواضع مستقر شدند. بچه هاي ما خيلي روحيه گرفتند. 🔸غروب روز دوم جنگ بود. قاسم خانه اي را به عنوان مقر انتخاب كرد كه به سنگر سربازها نزديكتر باشد. بعد به من گفت: برو به ابراهيم بگو بيا دعاي توسل بخوانيم. شب چهارشنبه بود. من راه افتادم و قاسم مشغول نماز مغرب شد. هنوز زياد دور نشده بودم كه يك گلوله جلوي درب همان خانه منفجر شد. گفتم: خدا رو شكر قاسم رفت تو اتاق. اما با اين حال برگشتم. ابراهيم هم كه صداي انفجار را شنيده بود سريع به طرف ما آمد. 🔸وارد اتاق شديم. چيزي كه ميديديم باورمان نميشد. يك تركش به اندازه دانه عدس از پنجره رد شده و به سينه خورده بود. قاسم در حال نماز به آرزويش رسيد! محمد بروجردي با شنيدن اين خبر خيلي ناراحت شد. آن شب كنار پيكر قاسم، دعاي را خوانديم. 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 👉 شهید شادی روح پاکش صلوات 🌹
✨﷽✨ ✅خدمت به پدر و مادر ✍زكريا مى‌گويد مسيحى بودم و در مسيحيت متعصب، مسلمان شدم، و خوشحال بودم، به‌ مكه رفتم، خدمت امام صادق عليه السلام رسيدم فرمود اگر پرسشى دارى، بپرس. عرض كردم: خانواده‌ام مسيحى هستند، تنها مسلمان آن خانواده منم، مادرم كور شده، من به ناچار با آنان زندگى مى‌كنم، زيرا پدر و مادرم جز من كسى را ندارند، دوست دارند با آنها هم غذا شوم و از ظرف آنان آب بخورم، فرمودند پدر و مادرت گوشت خوك مى‌خورند گفتم نه، با تماسى دارند؟ گفتم: نه. فرمود: از آن خانه بيرون نرو. از پدر و مادرت جدا مشو، به مادرت خدمت كن، كارهايش را انجام بده، او را به حمام و دستشوئى ببر، لباسهايش را عوض كن، لقمه به دهانش بگذار! وقتى به كوفه برگشتم تمام دستورات حضرت را نسبت به عمل كردم، به من گفت حقيقت را به من بگو آيا مسلمان شده‌اى؟ گفتم: آرى و اين همه خدمت و محبت به دستور امام زمانم فرزند رسول‌اللّه حضرت صادق (عليه السلام) است، مادرم گفت: او خود است. گفتم: نه او امام ششم و زاده رسول حق است، گفت: نه، اين كارهائى كه در حق من انجام مى‌دهى دستور انبياء خداست، در هر صورت من كورم، در عين كورى مى‌فهمم كه دين تو از دين من بهتر است، من را هم به دين خودت راهنمائى كن، مادرم را به عرصه‌گاه مسلمانى آوردم. نماز ظهرش را با من خواند، وقت مغرب به من گفت باز نماز بخوان تا با تو بخوانم، زيرا من از برنامه ظهر لذت بردم، نماز مغرب را با من خواند و پس از از رفت، يادم آمد كه حضرت فرمود اگر مادرت از دنيا برود خودت دفنش كن، شيعيان را اول صبح خبر كردم، گفتند به كشيش بگو، گفتم مسلمان شده بود، به من كمك كردند تا كارهايش انجام گرفت. 📚پایگاه عرفان ⚫️⚫️⚫️
💠چرا مردم به مرگ فکر نمیکنند؟💠 🌷حضرت (ع) فرموده‌اند: 💢أكثرُ الناسِ أملاً، أقَلُّهمْ لِلْمَوْتِ ذِكْراً کسانی که آرزوی بیشتری دارند، کمتر به مرگ فکر می‌کنند. 📕غرر الحكم و درر الكلم، ص: 196 ✴️از نشانه‌های اهل ، آرزوهای طولانی است، در حالی‌که بسیار نزدیک است. آنها از یک واقعه‌ی حتمی و قطعی که همان مرگ باشد غافل‌ شده و خود را سرگرم آرزوهای بلند می‌کنند و فرصت عمر را برای تحقق آرزوهای خود صرف می‌کنند. ⛔️که ناگهان لحظه‌ای فرا میرسد که رو در برابر چشمان خود مشاهده می‌کنند، در حالی که هنوز به تمام آرزوهای دنیایی خود نرسیدند. آنزمان می‌بینند که هیچ سرمایه‌ای ندارند، چون آرزویی برای بعد از نداشته‌اند و اصلا به آن فکر نکرده بودند. ⚫️⚫️⚫️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 من را به مانند می دانم که با به سوی پرواز می کنند. آنها به سوی می روند تا از دفاع کنند. آنها را به زندگی نمی فروشند و می دانند که این چه ثمره بزرگی برای آنها در نزد محفوظ نگه خواهد داشت. آنها به می روند، آنها در مقابل ایستادگی می کنند و بسیارشان به مقام می رسند. آن موقع است که با به سمت می روند. من حس میکنم آنها چیزی فراتر از هستند، چیزی فراتر از هستند، آنها هستند که آفرید تا به ما ثابت کند که و محض چیست؛ من حس میکنم خواسته تا با برترین را به رخ ما بکشد.تقدیم به 😢💔🥀🌷🌷 🌹 🍃حسن ختام🍃
کاشت ناخن در غسالخانه ی زنان پیامک اومد روگوشیم کجایی خونه ای کارت دارم فلانیم! برات زحمتی دارم میخوام باشی ... بدمش دست تو.. که خیالم راحت باشه تموم کارهای غسلشو انجام میدی حداقل غسل اخرش درست باشه اینو که بم گفت کمی شک کردم! ولی چیزی نگفتم تاخودمو رسوندم غسالخونه... جواب پیامکش رو دادم ورفتم غسالخونه یه لحظه حس کردم سالن عروسی اومدم اشتباهی! اکثرشون کم حجاب بودن😔 ولی من غساله این انتظار رو داشتم حداقل در غسالخونه کمی به خودمون بیایم یه لحظه فکر کنیم که بابا اخر این دنیا مر..گه! چرا از دستور خدا سرپیچی میکنیم ما که اول اخر همه مون باید از اینجا رد بشیم پس چرا اماده نیستیم! هیچی نگفتم و وارد سالن شدن اومد بغل کرد و دم گوشم گفت حواست بهش باشه تورخدا جوونه زندگی نکرد زهرا .... گفتم شرط من اینه هیچ کس دورم نباشه تا بتونم کارم رو درست وتمیز انجام بدم دیدم چندتا خانم گفتن نه ماکاری بهت نداریم فقط میخوایم نگاه کنیم! گفتم سینماس!!!! الان من چطور تن م..یت رو جلوی شما عریان کنم؟ یه لحظه چشمم به دستش خورد که از کاور زده بود بیرون 🥺کاشت ناخن مصنوعی داشت تازه فهمیدم چرا بم گفت حداقل غسل اخرش درست انجام بشه... گفتم کاشت داره؟؟؟؟!!! دیدم خانم های همراهش گفتن اره مگه چه اشکالی داره! یه لحظه نگاهم به دست هاشون افتاد دیدم خودشون هم کاشت دارن😔 گفتم هیچی اشکال اینه کسی که کاشت داره تو غسل حیض و جنبش مونده یعنی تموم غسل هاش به گردنشه ومنم اگه این کاشت ناخن در نیارم با همین بدن میره اون دنیا! شما که دلتون نمیخواد ج..نازتون اینجور دفن بشه گفت وا خانم مگه میشه نه درش نیارید بزارید بمونه گفتم باشه پس جای من اینجا نیست خودتون غسلش بدید ... اگه من میخوام غسل بدم نمیزارم حقی به گردنم بمونه، وممنون میشم شما سالن رو ترک کنید ادامه دارد...
🌷آیت الله : انسان در نهایتا به ده درصد خواسته‌های خود می‌رسد. کمتر کسی پیدا می‌شود که زندگی بر وفق مراد او باشد. هرگونه عیش و نوش دنیا با هزار تلخی و نیش همراه است. اگر کسی دنیا را این‌گونه پذیرفت و شناخت، در برابر ناگواری‌ها و بدی‌های همسر و همسایه و… کمتر ناراحت می‌شود؛ زیرا از دنیا بیش از اینکه خانه بلاست، نخواهد داشت. 📚 در محضر بهجت، ج۲، ص۳۰۲