eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
12.5هزار دنبال‌کننده
18.4هزار عکس
19.4هزار ویدیو
1.4هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از 
❔با توجه به این که حیوانات عقل و شعوری ندارند ، چگونه حضرت سلیمان می خواست پرنده را به خاطر غیبتش مواخذه و مجازات کند ❗️آیا چنین چیزی معقول است ❕❕ 💠💠 👌خداوند می فرماید ؛ « (سليمان) در جستجوى پرنده (هدهد) برآمد و گفت چرا هدهد را نمى بينم يا اينكه او از است. من او را قطعا كيفر شديدى خواهم داد و يا او را ذبح مى كنم و يا دليل روشنى (براى غيبتش) براى من بياورد » 🔰نمل 20_21 👌در این آیات خداوند از پرنده ای به نام سخن به میان می آورد که تحت امر و فرمان سلیمان نبی علیه السلام بوده است تا جایی که سلیمان نبی به خاطر غیبت هدد و کوتاهی از ادای وظائف ، تصمیم به مواخذه و او می گیرد . ❕این که چگونه پرنده ای که دارای عقل و شعور نیست ، مستحق مجازات می شود ، روشنی دارد . 👌مداركى در دست است كه نشان مى دهد حيوانات نيز به اندازه خود داراى درك و فهمند، از جمله ، زندگى بسيارى از حيوانات آميخته با نظام جالب و شگفت انگيزى است كه روشنگر سطح عالى و شعور آنها است كيست كه درباره مورچگان و زنبور عسل و تمدن عجيب آنها و نظام شگفت انگيز لانه و كندو، سخنانى نشنيده باشد، و بر درك و شعور تحسين آميز آنها آفرين نگفته باشد؟ گرچه بعضى ميل دارند همه اينها را يك نوع الهام غريزى بدانند، اما هيچ دليلى بر اين موضوع در نيست كه اعمال آنها به صورت ناآگاه (غريزه بدون عقل) انجام مىشود. ❔چه مانعى دارد كه اين اعمال همانطور كه ظواهرشان نشان مى دهد ناشى از عقل و درك باشد؟ بسيار مى شود كه حيوانات بدون تجربه قبلى در برابر حوادث پيش بينى نشده دست به ابتكار مى زنند، مثلا كه در عمرش گرگ را نديده براى نخستين بار كه آن را مى بيند به خوبى خطرناك بودن اين دشمن را تشخيص داده و به هر وسيله كه بتواند براى دفاع از خود و نجات از خطر متوسل مى شود. ❕علاقه اى كه بسيارى از حيوانات تدريجا به صاحب خود پيدا مى كنند شاهد ديگرى براى اين موضوع است، بسيارى از سگهاى درنده و خطرناك نسبت به صاحبان خود و حتى فرزندان كوچك آنان مانند يك مهربان رفتار مى كنند. 👌داستانهاى زيادى از وفاى حيوانات و اينكه آنها چگونه خدمات انسانى را جبران مى كنند در كتابها و در ميان مردم شايع است كه همه آنها را نمى توان افسانه دانست.و مسلم است آنها را به آسانى نمى توان ناشى از دانست، زيرا غريزه معمولا سرچشمه كارهاى يك نواخت و مستمر است، اما اعمالى كه در شرائط خاصى كه قابل پيشبينى نبوده بعنوان عكس العمل انجام مى گردد به فهم و شعور شبيه تر است تا به غريزه. ❕هم امروز بسيارى از حيوانات را براى مقاصد قابل توجهى تربيت مى كنند، سگهاى پليس براى گرفتن جنايتكاران، كبوترها براى رساندن نامه ها ، و بعضى از حيوانات براى خريد جنس از مغازه ها، و شكارى براى شكار كردن، آموزش مى بينند و وظائف سنگين خود را با دقت عجيبى انجام مى دهند، امروز حتى براى بعضى از حيوانات رسما مدرسه افتتاح كرده اند . 📚تفسیر نمونه ج 5 ص 225 ❕بنابراین نمی توان درک و شعور حیوانات را انکار کرد و به خاطر همین درک و شعور است که در آیات و روایات ، به حشر و نشر حیوانات و مواخذه آنها در قیامت ، به حسب درک و شعورشان شده است ❕از همه این ها گذشته ، هدهد پرنده تحت امر سلیمان نبی به واسطه تربیت ایشان دارای چنان شعور و استعداد و فهمی شده بود که در پاسخ سلیمان چنین داشت ؛ « چندان طول نكشيد (كه هدهد آمد و) گفت من بر چيزى آگاهى يافتم كه تو بر آن آگاهى نيافتى من از سرزمين سبا يك خبر قطعى براى تو آورده ام. - من زنى را ديدم كه بر آنها حكومت مى كند و همه چيز در اختيار داشت (مخصوصا) تخت عظيمى دارد.- (اما) من او و قومش را ديدم كه براى غير خدا- خورشيد- سجده مى كنند و شيطان اعمالشان را در نظرشان زينت داده آنها را از راه بازداشته و آنها هدايت نخواهند شد. - چرا براى خداوندى نمى كنند كه آنچه در آسمانها و زمين پنهان است خارج مى كند؟و آنچه را مخفى مى كنيد و آشكار نمى سازيد، ميداند؟- خداوندى كه معبودى جز او نيست، و پروردگار و صاحب عرش عظيم است.» 🔰نمل 22_26 ❔براستی می توان چنین پرنده ای را که به این زیبایی ، درک و فهم و قدرت تجزیه و تحلیل و بیان استدلال و برهان را دارد ، پرنده ای بی شعور کرد که شایسته مواخذه نمی باشد ❗️
هدایت شده از 
❔ من نقل قولی از پیامبر و امام صادق خواندم در مورد پرنده ای بنام فاخته که هرگز اجازه لانه سازی وزاد و ولد در خانه به آنها داده نشود زیرا فاخته پرنده شومی است و مرگ را برای اهل درخواست میکند آیا صحت دارد این گفته ❕❕ 💠💠 👌فاخته یا همان کوکو ، پرنده ای است خاکی رنگ شبیه کبوتر و کمی کوچک تر از آن که دور گردنش سیاه دارد. 📚لسان العرب ج 2 ص 65_ معجم الوسیط ، ماده فخت ❕در روایات اسلامی از این پرنده ، به عنوان پرنده ای شوم یاد شده است که بهتر است از نگهداری آن در خانه ، شود . 🔷امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « در منزل پدرم امام باقر علیه السلام پرنده ای به نام فاخته بود که روزی امام باقر از او صدای صیحه ای شنید ، خطاب به اهل منزل فرمود آیا می دانید که چه می گوید ؟ گفتند خیر ، فرمود می گوید شما را از دست بدهم ، شما را از بدهم ( همه شما بمیرید ) »، امام در ادامه فرمود ؛ « ما تو را از دست می دهیم قبل از آن که تو ما را از دست دهی ...» 📚الکافی ج 6 ص 551 👌و فرمود ؛ « فاخته پرنده شومی است که آرزوی مرگ برای اربابش می کند ، او را از خارج کنید » 📚همان مدرک ❕در مقابل نسبت به نگه داری در منزل توصیه هایی در روایات ما وارد شده است . 🔹امام صادق علیه السلام فرمود ؛ « در صورتی که کبوتر در منزل باشد ، آفتی از جن به اهل خانه نمی رسد زیرا سفهاء اجنه به وسیله کبوتر ، از انسان می شوند » 📚بحار الانوار ج 62 ص 18 👌و فرمود ؛ « کبوتر از انبیاء است » 📚همان مدرک ص 17 👌و فرمود ؛ « در منزل رسول خدا ، زوج کبوتر رنگی وجود داشت » 📚الکافی ج 6 ص 548 ❕البته نگه داشتن کبوتر در منزل ، با کبوتر بازی و کفتر بازی که امروز رائج شده است دارد ، نگه داری کبوتر در منزل مستحب است اما آنچه تحت عنوان کبوتر بازی شناخته می شود ، ناپسند است چرا که مستلزم آزار و اذیت همسایگان و دید زدن منزل آنها و ... می باشد که اموری خلاف شرع و تلقی می شود.
❔در آیاتی از قرآن می بینیم که خداوند عده ای را لعنت و نفرین می کند ❗️مگر لعنت و نفرین کردن کار انسانهای ناتوان از نیست ❕خداوند قادر مطلق چرا چنین می کند ❕❕ 💠💠 👌آنچه سبب اشتباه شده است مقایسه لعنت و نفرین خداوند با لعنت و نفرین بندگان است . ❕لعن و نفرین خداوند به معنای عمل کردن خداوند است ، یعنی مطابق آن نفرین عمل کردن و دور ساختن کسانی که مورد و نفرین قرار گرفته اند از رحمت خود و مواهب و برکاتی که از ناحیه او به بندگان می رسد . 📚تفسیر نمونه ج 1 ص 551 ❕اما لعن و نفرین بندگان به معنای دعا و درخواست آنان از خداوند است تا مطابق لعن و نفرین آنها کند . 👌مثلا خداوند در مورد ابی لهب دشمن پیامبر گرامی فرمود ؛ «بريده باد هر دو ابولهب و مرگ بر او باد هرگز مال و ثروتش و آنچه را به دست آورد به حالش سودى نبخشيد .و به زودى وارد آتشى شعله ور و پر مى شود».( مسد1 تا 3)» 👌مطابق آیات فوق ابی لهب دستانش در دنیا از کار افتاد و هلاک شد و مال و ثروتش برایش مفید فائده نبود و بی ایمانی دنیا را ترک کرد و وارد آتش دوزخ شد ؛ 📚المیزان ج 20 ص 383 👌و یا در مورد یهودیان زمان پیامبر فرمود ؛ « هنگامى كه شما را ملاقات مى كنند (به دروغ) مى گويند ايمان آورده ايم، اما هنگامى كه تنها مى شوند از شدت خشم بر شما انگشتان خود را به دندان مى گزند، بگو بميريد با همين خشمى كه داريد، خدا از (اسرار) درون سينه ها آگاه است.» ( آل عمران 119) 👌مطابق آیه فوق ، یهودیان لحظه ای در برابر آیین اسلام تسلیم نشدند و همه آنان با حالت خشم و غضب از حقانیت و گسترش دعوت اسلام شدند . 📚فروغ ابدیت ص 620 🔹خلاصه آنکه لعنت و نفرین خدا با لعنت ديگران فرق دارد ، لعنت خدا به اين معنا است كه خداوند ايشان را از رحمت و دور مى كند، و لعنت لعنت كنندگان ، نفرين و درخواست لعنت خدا است . 📚ترجمه تفسیر المیزان ج 1 ص 587
💢چرا پیامبر اسلام(ص) با استفاده از لفظ «میمون» به می‌داد؟ نسبت میمون به برخی از ، نه از زبان پیامبر(ص)، بلکه از سوی خود خداوند متعال صورت گرفته است. در برخی قرآن، از مجازات یهودیان سرکش و تبدیل آنها به شکل آمده و آنها به دلیل سرپیچی از فرمان پروردگار، مورد خداوند قرار گرفته‌اند. در ذیل، به برخی از این اشاره می‌گردد: ✅به طور قطع حال کسانى را از شما که در روز شنبه و گناه کردند دانستید، ما به آنها گفتیم به صورت بوزینه هاى منفوری درآیید. 📚بقره 65 ✅بگو: آیا شما را از که جایگاه و پاداششان بدتر از این است، باخبر کنم؟ کسانى که خداوند آنها را از رحمت خود دور و مورد خشم قرار داده (و مسخ کرده) و از آنها میمون‌‌ها و خوک‌‌ها و بندگان طاغوت قرار داده است. و محل آنها بدتر است و از راه گمراه‌ترند. 📚مائده 60 ✅هنگامى که در برابر فرمانى که به آنها داده شده بود کردند، به آنها گفتیم به شکل میمون‌ها درآیید و طرد شوید. 📚 اعراف 166 بنابراین، این‌گونه نبود که اسلام(ص) بی‌جهت - مثلاً به یک یهودی همسایه‌اش - چنین دشنامی دهد، علاوه بر آن‌که دشنام و لعن قرآن نیز تنها متوجه بخشی از سرکشی بود که به فرمان خدا بی‌اعتنایی کردند و نه تمام آنها. 💢آنچه که در طول شبانه روز باید انجام داد... اخلاق پیامبر رسول خدا با هر کس رو به رو می شد، می داد، هم به کوچک، هم بزرگ. هیچ گاه پای خود را پیش کسی نمی کرد. هنگام نگاه، به صورت کسی نمی شد. با چشم به کسی اشاره نمی کرد. هنگام نشستن، نمی داد. وقتی با مردم دست می داد و می کرد، هیچ گاه دست خود را عقب نمی کشید، تا طرف مقابل خود را بکشد. هیچ خوراکی را نمی کرد. به هیچ کس دشنام و ناسزا نمی گفت و سخن ناراحت کننده ای بر زبان نمی آورد و بدی را با بدی نمی گفت. زیرانداز خود را به عنوان اکرام زیر پای کسی که خدمتش می رسید می کرد. از روز بعثت تا دم مرگ، هرگز در حال تکیه دادن نخورد. هدیه افراد را (هر چند و ناچیز) قبول می کرد. بیشتر اوقات، رو به می نشست. زانو هایش را اشخاص، باز نمی کرد و بیرون نمی آورد. بر تند خویی غریبه ها در سؤال و درخواست و سخن می کرد. هیچ کس را ملامت و سر زنش نمی کرد و در پی اسرار دیگران نبود. خنده هایش تبسم بود و هرگز سر نمی داد. بسیار شرمگین و با حیا بود. سخن کسی را نمی کرد. از جلوی غذا می خورد. کار افراد را به هر شکلی می انداخت و...
💢 امام رضا(ع): مرد دست مرد دیگری را ببوسد! امام خمینی!! حرف کدام امام شیعیان را باید کنیم!؟ آیا بوسیدن جایز است؟ چون در تحف العقول حدیثی از امام رضا (ع) است که می فرماید: مرد دست مرد دیگری را ببوسد، چراکه بوسیدن دستش همانند نماز گزاردن بر اوست! ✅در این فیلم عده ای از در زمان حضرت امام(ره) دست ایشان را میبوسند، این عمل با حدیث امام رضا(ع) که بوسیدن دست مرد توسط مرد را کرده اند، منافات ندارد؟ ✅حدیث بالا در کتب وجود ندارد، تنها در کتاب تحف العقول به این مضمون آمده که از لحاظ سندی مُرسل است. 📚تحف العقول، ص 450 ✅کتاب کافی بابی با عنوان "التقبیل" دارد که در آن به برخی از سنت های در اسلام اشاره شده است. در کتاب کافی احادیثی است که دلالت بر بوسیدن دست می کند. امام صادق (ع) می فرماید: " سر شخص یا او نباید بوسیده شود، مگر دست رسول خدا یا کسی که از او قصد رسول خدا شود". یا شخصی می گوید بر امام صادق(ع) وارد شده و دست ایشان را ، سپس فرمود نیست دست کسی بوسیده شود، مگر دست انبیای الاهی یا اوصیای آنان." 📚کافی، ج 2، ص 185، همان طور که از این استفاده می شود بوسیدن دست پیامبر (ص) و امامان معصوم (ع) ندارد، بلکه مطلوب است. 📚صراط النجاة، ج 5، ص 266. در روایت اولی امام صادق (ع) می فرماید: "... یا کسی که از او رسول خدا شود." به طور قطع امامان معصوم(ع) جزو این گروه هستند که با دیدن آنان، یاد و خاطره رسول الله (ص) زنده می شود و شأن و جایگاه آن حضرت را دارند. اما روایت می تواند مراجع و علمای دین که دارای صفات اخلاقی و کمالات نفسانی اند و در راستای دین پیامبر و اشاعه فرهنگ اسلام و اهل بیت تلاش می کنند و احترام به آنان در راستای احترام به پیامبر اکرم (ص) است، را شامل شود؛ زیرا در زمان ، کسانی که از دین خداوند نگهبانی کرده و برخی از شؤون پیامبر اسلام و امامان معصوم (ع) را دارا هستند و از هر صنفی به خواسته ها و آرمان های حضرت رسول (ص) نزدیک ترند، مراجع و عالمان دینی هستند. ✅ این به معنای آن نیست که عالمان دینی خود علاقه به این کار دارند و در سیره بسیاری از علما از بوسیدن دستشان توسط مردم پرهیز میکنند، منتهی از جهت حفظ احترام و تعظیم مقام عالم دین مطرح است.
🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸 👁‍🗨 !؟👁‍🗨 ☄️این روزها همه از سلاح های ایران می گویند ! ☄️کدام است این سلاح سری و کجاست که دشمنان تا دندان مسلح را چنین کرده !؟ 👈سردار قربانی از سری ایران گفت و دشمن را تهدید کرد که زیادی نکند ! 👈عده ای جنگل موشکهای شناخته شده و ناشناخته ایران را سلاح سری می شناسند ! 👈فلان روزنامه سلاح الکترونیکی A2 / AD را سلاح سری ایران میداند ! 😊همان که می گویند طیف گسترده‌ای از و سلاح‌های جنگ است !! 👈عده ای های بلند ایران همچون حزب الله لبنان و حشد شعبی و حوثی های یمن و ... جبهه گسترده مقاومت در جهانرا سلاح سری ایران می نامند ! 👈هرکدام به فراخور ها و فهم و درک خود از های موجود در کشور در جستجوی سلاح سری ایران هستند ! 😉غافل از اینکه سلاحی که همه می گویند سری است جلوی میلیونها انسان در سراسر جهان است ! ✋🏻سلاحی که دشمن را و ذلیل کرده قدرت ایران نیست ! ☄️بدون تعارف دشمنان ما دستشان از تجهیزات از ما است ! ☄️دست برتر ما سلاح و ادوات جنگی و میلیونها نیروی انسانی انقلابی و شجاع وبا ایمان و ... نیست ! ☄️سلاح پر قدرت ما است که به چرب و شیرین دنیا کرده تا دنیا در مقابلش به بایستد ! ☄️او ستون خیمه انقلاب است ! ☄️او همچون است که همه امکانات موجود را در سراسر جبهه انقلاب به هم کرده ! ☄️اوست که هزاران جوان و انقلابی را پشت کار انواع تجهیزات پنهان و آشکار به خط کرده تا مایه و قدرتمندی جهان اسلام شوند ! ☝️کجاست آن سلاح سری که بتواند با قدرت این برابری کند ! 👈یک جمله از او دشمن را با آنهمه نیرو و امکانات و ناوهای غول پیکر در آنسوی جهان می کند که: نه جنگ و نه مذاکره ! ✌️و همان می شود که او گفت ! ▪️سلاح سری ما رهبری است که هزاران رزمنده جان برکف در سراسر جبهه انقلاب منتظر او برای یورش به قلب سیاه دشمنان هستند ! ▪️سلاح سری ما رهبری است که شب و روز در تدارک زمینه سازی ظهور امام زمان(عج) است ! 😏و چه نادان هستند آنهایی که خیال می کنند تن دادن به رهبری انقلاب می توانند منتظر امام زمان باشند ! 🙏🏻برایش دعا کنید ! ⚠️بسیار دعا کنید ! ✅یاری اش کنید تا این انقلاب جهانی را به امام زمان(عج) برساند ! ان شاالله 💐✋🏻 💢
🌱 🌾گر طالب بدان✋🏻 خوبه اول وقت باشه✨ وگرنه همه بلدن... اول غذا بخورن... اول یه دل سیر چت کنند...📱 اول ... خلاصه اول همه رو انجام میدن😑بعد بخونن....💡 کسی که دنباله باید از تموم تعلقات دنیا بکشه...☝️ 🚩 💕💕💕
هر کس به طریقی بالا می آید ! یکی پایش را بر سر دیگری می گذارد یکی دستش ‌را در جیب دیگری . دیگری دستش را بر زانوی خود میگذارد یکی هم پایش را بر روی تمام احساسات یا وجدانش در آخر کسی در جای خود نمی ماند همه بالا می روند مهم این است وقتی به آن بالا رسیدیم دریابیم چه‌چیزی به آوردیم، روی چه چیزی ایم و چه چیز را به چه قیمت از دست دادیم! 🍁🍂🍁🍂
👩‍💼 به بچه ها گفت: بنویسید به نظرتون ترین آدما چه کسانی هستن❓ 🌸 هر کسی یه چیزی اما این نوشته دست و دل معلم رو ، تو کاغذ نوشته شده بود: ♨️ " ترین آدما اونان که نمیکشن و پدرمادرشونو میبوسن... نه سنگ ...❗️❗️ 😔 معلم در حالی که قطره روی صورتش لغزید، زیر لب گفت: که منهم شجاع نبودم... 💝به و مادرمون تا هستن خدمت کنیم.... و الا اشک بعد از رفتن اونا، بجز کم کردن عذاب ، به هیچ دردی نمیخوره 👌 🌸🌺🌸
دادن با نامحرم 🔖 دست دادن زنان با مردان نامحرم و برعکس گوش کنیم به گفته رسول خدا صلی الله علیه و آل وسلم که فرمودند: 🔹«اگر با میخ آهنی در سر یکی کوبیده شود بهتر است از این که زن غیرمحرم را لمس کند» 📒 طبرانی 20 / 212، صحیح الجامع 4921. 🔹برادر و خواهر مسلمان توجه کن: اگر با اره سرت را نصف کنند بهتر است برایت تا با نامحرم دست بدهی. ❗برادر عزیز❗ ❌دختر عمو ❌دختر عمه ❌دختردایی ❌دخترخاله ❌زن برادر ❌خواهرزن 👆🏻تمام این زن‌ها برایت نامحرم، و دست دادن با آن‌ها و غیر از آن‌ها حرام است. ❗و خواهر گرامی آگاه باش❗ ❌پسر عمو ❌پسرعمه ❌پسردایی ❌پسرخاله ❌برادرشوهر ❌شوهر خواهر 👆🏻دست دادن با تمام این مردها و نامحرمان دیگر، برایت حرام است.‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ⚫️⚫️⚫️
کاشت ناخن در غسالخانه ی زنان پیامک اومد روگوشیم کجایی خونه ای کارت دارم فلانیم! برات زحمتی دارم میخوام باشی ... بدمش دست تو.. که خیالم راحت باشه تموم کارهای غسلشو انجام میدی حداقل غسل اخرش درست باشه اینو که بم گفت کمی شک کردم! ولی چیزی نگفتم تاخودمو رسوندم غسالخونه... جواب پیامکش رو دادم ورفتم غسالخونه یه لحظه حس کردم سالن عروسی اومدم اشتباهی! اکثرشون کم حجاب بودن😔 ولی من غساله این انتظار رو داشتم حداقل در غسالخونه کمی به خودمون بیایم یه لحظه فکر کنیم که بابا اخر این دنیا مر..گه! چرا از دستور خدا سرپیچی میکنیم ما که اول اخر همه مون باید از اینجا رد بشیم پس چرا اماده نیستیم! هیچی نگفتم و وارد سالن شدن اومد بغل کرد و دم گوشم گفت حواست بهش باشه تورخدا جوونه زندگی نکرد زهرا .... گفتم شرط من اینه هیچ کس دورم نباشه تا بتونم کارم رو درست وتمیز انجام بدم دیدم چندتا خانم گفتن نه ماکاری بهت نداریم فقط میخوایم نگاه کنیم! گفتم سینماس!!!! الان من چطور تن م..یت رو جلوی شما عریان کنم؟ یه لحظه چشمم به دستش خورد که از کاور زده بود بیرون 🥺کاشت ناخن مصنوعی داشت تازه فهمیدم چرا بم گفت حداقل غسل اخرش درست انجام بشه... گفتم کاشت داره؟؟؟؟!!! دیدم خانم های همراهش گفتن اره مگه چه اشکالی داره! یه لحظه نگاهم به دست هاشون افتاد دیدم خودشون هم کاشت دارن😔 گفتم هیچی اشکال اینه کسی که کاشت داره تو غسل حیض و جنبش مونده یعنی تموم غسل هاش به گردنشه ومنم اگه این کاشت ناخن در نیارم با همین بدن میره اون دنیا! شما که دلتون نمیخواد ج..نازتون اینجور دفن بشه گفت وا خانم مگه میشه نه درش نیارید بزارید بمونه گفتم باشه پس جای من اینجا نیست خودتون غسلش بدید ... اگه من میخوام غسل بدم نمیزارم حقی به گردنم بمونه، وممنون میشم شما سالن رو ترک کنید ادامه دارد...
🔴 ، حکم شرع و قانون رسمی کشور است و رئیس جمهور هم مجری قانون است؛ این دولت و آن دولت هم ندارد. از برخی اصلاح طلبان تقاضامندیم که برای جذب ، اینقدر خود را به تار و گیس دختران و زنان مردم گره نزنند! برای جذب رای، اینقدر به و ی آنها آویزان نشوند! ⏪دختران و زنان ما کالا نیستند!
تقدیر۵ 🎬: میهمانی به خوبی و خوشی برگزار شد، ابو‌معروف به خواسته اش رسید و بارها محیا را دید و ابو‌حصین از خوشحالی در پوست خود نمی گنجید. وقت رفتن بود، خانه خالی از همهٔ مهمان شده بود، ابو معروف که حالا خود را به داخل خانه رسانده بود و با چشمهای هیزش محیا را مدام می پایید، بالاخره دل از این خانه کند و از جا برخاست. ابو حصین برای بدرقه اش همراه او شد و از در حیاط بیرون رفتند، بی آنکه بدانند شبحی روی پوشیده در سایهٔ دیوار منتظر ابو معروف است و این شبح کسی نبود جز جاسم... او که عشق محیا را به دل داشت پس هر لحظه نگاهش دنبال او بود و در این بین متوجه حرکات زشت و نگاه های بی پروای ابو معروف به محیا شده بود و الان برای اینکه دلش خنک شود و درسی به او دهد با چوب دستی منتظر آمدن او بود. ابو معروف گرم خدا حافظی بود که راننده شخصی اش، خودش را به او رساند و‌گفت: ق...قربان، ماشین پنچر شده، چند دقیقه ای کار داره ، اگر... ابو معروف با دست به سر راننده بیچاره کوبید و‌گفت: خدا مرگت دهد، چرا حواست به اموراتی که مربوط به توست، نیست؟! برو سریع روبه راهش کن... راننده چشمی گفت و دور شد و ابو معروف دست ابوحصین را گرفت و به سمت سایه برد و درست در یک قدمی جاسم ایستادند. نفس در سینه جاسم حبس شده بود. ابو معروف بی خبر از وجود شخص سوم در کنارشان آرام گفت: ابوحصین! نقشه ای که گفتی خوب بود،اما چند تا اشکال داشت و در آن مجلس موعود قرار است محیا به عقد من و ام محیا به عقد تو درآید، تو ام حصین را چه می کنی؟! نمی گویی ممکن است قال و قیل راه بیاندازد و آبروی هر دومان را بر باد دهد؟! ابو حصین با لبخندی دهان گشادش را باز کرد و گفت: من به همه جوانب فکر کرده ام، قرار است طی یکی دو روز آینده، ام محیا و محیا برای زیارت به کربلا بروند و ام حصین فکر می کند به خاطر جواب ردی که ام محیا مثلا به خواستگاری تو از خودش داده، من از آنها دلزده و ناراحتم و آنها بعد از زیارت کربلا مستقیم به ایران می روند، در صورتیکه آنها را به تکریت برمی گردانیم و... ابو معروف خنده صدا داری کرد به طوریکه ردیف دندان های سفیدش در تاریکی شب مشخص بود و گفت: عجب حیله گری هستی تو!! و بعد انگار چیزی یادش بیافتد گفت: از کجا معلوم آنها برگردند؟! ابو حصین نفسش را آرام بیرون داد و گفت: بر می گردند، چون قرار است بدون آنکه بدانند با یکی از ماشین های شما و بوسیله زبده ترین راننده شما به این سفر بروند و برگردند. البته خودشان هم نمی دانند چه چیزی در انتظارشان است اما برمی گردند و بعد آه کوتاهی کشید و ادامه داد: خدا می داند من نمی خواستم کار به اینجا بکشد و با مکر و‌حیله به عقد ما در آیند، اما چه کنم؟! وقتی به ام محیا گفتم، لگد پراند و معلوم است با زبان خوش راضی به این کار نمی شود‌. در همین حین صدای راننده بلند شد: قربان! ماشین حاضر است. دو مرد مکار از دیوار فاصله گرفتند و جاسم نفسش را با آهی کوتاه بیرون داد. او حالا خبر داشت که پدرش چه نقشه ها برای زن برادر و برادر زاده خود کشیده و مطمئن بود رسیدن به محیا برای جاسم آرزویی بیش نیست، اما جاسم اراده کرده بود که اگر محیا قسمت او نشد به دست این گرگ هار هم گرفتار نشود.. ادامه دارد.. 📝به قلم:ط_حسینی 🌺🍂🌼🍂🌺🍂🌼
تقدیر۲۷ 🎬: با بلند شدن صدای مهربانو، زن عمو مسعود، رقیه از جا بلند شد و داخل آینه روبه رویش شال روی سرش را مرتب کرد به همراه محیا از اتاق خارج شد. رقیه از پله ها پایین می امد که مهربانو از روی مبل بلند شد و همانطور که آغوشش را باز کرده بود گفت: الهی قربان این قد و بالات بشم من! تو هنوز نیامده رفتی توی اتاق پدر و مادر خدا بیامرزت و رقیه را محکم در آغوش گرفت و شروع به بوسیدن او کرد. رقیه که انگار با دیدن مهربانو یاد مادرش اسما افتاده بود، هق هقش بلند شد، مهربانو دست رقیه را گرفت و دو تایی روی مبل سه نفره کنار ننه مرضیه نشستند‌ ننه مرضیه آه کوتاهی کشید و گفت: گریه نکن دخترم! مرگ حق هست یکی زودتر و یکی دیرتر، خوشا به حال پدر و مادرت که سبکبال رفتند. مهربانو که متوجه شد این پیرزن مهربان عرب هست، سری تکان داد و رو به ننه مرضیه گفت: به خدا وقتی رقیه گریه می کنه، روح پدر و مادرش آزرده میشه، شما نمی دونید خواهر، که این زن و شوهر چقدر روی تک فرزندشون حساس بودند و بعد خیره به قاب روبه رویش شد و گفت: اسما و محمد بچه دار نمی شدند، کلی دوا و دکتر کردند اما نشد که نشد، محمد خدا بیامرز تاجر بود، مرد کار بود، مال و منال زیاد داشت و وارث می خواست و راضی نمیشد زن دیگه ای هم بگیره آخه مهر این زن و شوهر به هم، عجیب مهر و علاقه ای بود بطوریکه حتی در یک زمان مردند و از این دنیا رفتند و از طرفی معلوم نبود که زن دوم هم بگیره بچه دار بشه، چون دکترا گفته بودند هیچ کدامشون عیبی ندارند، تا اینکه اسما یه خواب میبینه، یه زن مخدره و با عظمت، توی خواب بهش میفهمونن که اون خانم بزرگوار حضرت زینب سلام الله علیها هست، خوابش را برای محمد تعریف می کنه و ازش می خواد تا به سوریه برن، میگه گره این مشکل به دست خانوم حضرت زینب باز میشه.. خلاصه اینا راهی سفر میشن، اونموقع هم که سفر به این راحتیا نبود، از مملکتی به مملکت دیگه میبایست برن، مهربانو نفس عمیقی کشید و همانطور که دست رقیه را نوازش می کرد ادامه داد: فقط همین را بدونید، سفر محمد و اسما، یک سال طول کشید و درست چهل روز بعد از برگشت مسافران به ایران، رقیه به دنیا اومد، البته انگار محمد توی سفر بانوی سه ساله را خواب میبینه که به اسما اشاره می کنه و میگه نسل شما خادم حرم ما میشن و اونا فکر می کنن فرزندشون پسر هست و وقتی این دختر به دنیا اومد،به حرمت اون خواب اسمش را گذاشتند رقیه... ننه مرضیه آه کوتاهی کشید و گفت: ان شاالله حضرت زینب نگهدار این زن و دخترش باشه حالا هم برای شادی روح این دو عزیز به جای گریه و بی تابی، یه فاتحه بخونید، با این حرف همه با صدای بلند صلوات فرستادند و تازه رقیه متوجه حضور عباس شد و با گوشهٔ شالش اشک چشمهاش را گرفت و مهربانو نگاه به جمع و قابلمه هایی که روی میز گذاشته بود کرد و گفت: وای ببخشید، اینقدر غرق خاطرات شدیم که یادمون رفت غذا براتون بکشم و با زدن این حرف از جا بلند شد که رقیه دستش را چسپید و گفت: محیا چی میگه مهربانو؟! مرد غریبه ای سراغ ما را می گرفت؟! مهربانو نگاهی کرد و همانطور که به سمت آشپزخانه می رفت گفت: آره یه مرد که خیلی هم سمج بود عرب بود و فارسی را شکسته بسته حرف میزد فکر می کنم از عرب های عراق بود چندین مدت هم مدام سرکوچه کشیک می ایستاد.... مهربانو حرف میزد و هر چهار نفر داخل هال با هر حرفش دلشان می لرزید ادامه دارد... 📝به قلم: ط_حسینی 🌺🍂🌼🍂🌺🍂🌼