eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
10.2هزار دنبال‌کننده
18.6هزار عکس
19.9هزار ویدیو
1.5هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
⚠️از خیابان شهدا؛ آرام آرام در حال گذر بودم! 🌷🍃اولین ڪوچه به نام شهید همت؛ محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین... نامم را صدا زد! گفت: توصیه ام بود! چه ڪردی... جوابی نداشتم؛سر به زیر انداخته و گذشتم... 🌷🍃دومین ڪوچه شهید عبدالحسین برونسی؛ پرچم سبز یا زهرا سلام الله علیها بر سر این ڪوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود! انگار همین جا بود... عبدالحسین آمد! صدایم زد! گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت خدا... چه ڪردی؟ جوابی نداشتم و از از ڪوچه گذشتم... 🌷🍃به سومین ڪوچه رسیدم! شهید محمد حسین علم الهدی... به صدایی ملایم،اما محڪم مرا خواند! گفت: و در ڪجای زندگی ات قرار دارد؟!؟ چیزی نتوانستم جواب دهم! با چشمانی ڪه گوشه اش نمناڪ شد! سر به گریبان؛ گذشتم... 🌷🍃به چهارمین ڪوچه! شهید عبدالحمید دیالمه... آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عڪس ها! بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛ گفت: چقدر برای روشن ڪردن مردم! ڪردی؟! برای خودت چه ڪردی!؟ برای دفاع از !!؟ همچنان ڪه دستانم در دستان شهید بود! از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم... 🌷🍃به پنجمین ڪوچه و شهید مصطفی چمران... صدای نجوا و شهید می آمد! صدای و ناله در درگاه پروردگار... حضورم را متوجه اش نڪردم! شدم،از رابطه ام با پروردگار... از حال معنوی ام... گذشتم... 🌷🍃ششمین ڪوچه و شهید عباس بابایی... هیبت خاصی داشت... مشغول تدریس بود! مبارزه با ،نگهبانی ... ڪم آوردم... گذشتم... 🌷🍃هفتمین ڪوچه انگار بود! بله؛ شهید ابراهیم هادی... انگار مرکز ڪنترل دل ها بود!! هم مدارس! هم دانشگاه! هم فضای مجازی! مراقب دل های دختران و پسرانی بود ڪه در خطر لغزش و تهدیدشان میڪرد! را دیدم... از ڪم ڪاری ام شرمنده شدم و گذشتم... 🌷🍃هشتمین ڪوچه؛ رسیدم به شهید محمودوند... انگار پازوڪی هم ڪنارش بود! پرونده های دوست داران شهدا را میڪردند! آنها که اهل به وصیت شهدا بودند... شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوڪی می سپرد! برای ارسال نزد ... 🌷🍃پرونده های باقیمانده روی زمین! دیدم وساطت میڪردند،برایشان... ⚠️اسم من هم بود! وساطت فایده نداشت... از تا ! فاصله زیاد بود... دیگر پاهایم رمق نداشت! افتادم... خودم دیدم ڪه با چه ڪردم! تمام شد... 💢از ڪوچه پس ڪوچه های دنیا! بی شهدا،نمی توان گذشت...🚫
♨️ ❓آیا با رعایت اصول و فنّى مثل و...، جلوى عذاب الهى گرفته می‌شود؟؟ ❓آیا در بعضی از که فساد بیشتر است، بلایای طبیعی و عذاب الهی هم وجود دارد؟ در مقدمه این بخش باید گفت؛ تمام عالم با و خداوند به کشیده شده است و تقدیرات عالم بر اساس اراده ی الهی رقم خورده است..خداوند براساس و و به ظرفیت هر موجودی ، آن موجود را رقم زده است.. (الَّذِي خَلَقَكَ فَسَوَّاكَ فَعَدَلَكَ) (انفطارآیه7) (مِنْ نُطْفَةٍ خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ)(عبس آیه19) در این عالمی که ما زندگی میکنیم خداوند برای انسان ها یک قرار داده و یک که براساس و اجرایی خواهد شد..(هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ طِينٍ ثُمَّ قَضَى أَجَلًا وَأَجَلٌ مُسَمًّى عِنْدَهُ ثُمَّ أَنْتُمْ تَمْتَرُونَ) (انعام آیه2) به این صورت که؛ خداوند را در اختیار دارد و برای هر از سوی انسان ها در عالم قرار داده است . خداوند برای انسان ها قرار داده و برای رفتار انسان ها در همین دنیا، و تعیین کرده است.. اگر انسان ها باشند، سنت خداوند بر این است که نعمت ها و را از آسمان فرو بریزد.. و اگر نعمت کنند و از الهی کنند، سنت الهی بر این است که، آن ها را و متنبه کند.. بر اساس همین و و خداوند،مشیت تمام جهان رقم خورده است..و حتی این و براساس خداوند در زیر کشورها قرار گرفته است..تمام موجودات عالم بر همین اساس تدبیر شده اند.. و و و و و... براساس عدل و حکمت و علم خداوند قرار گرفته اند و اینچنین شده اند. در مسیر زندگی انسان ها اگر گناه جدیدی،ابداع شود، سنت خدا بر این است که، بلای جدیدی پدید آید..و هیچ کس نمی تواند در بناها زندگی کند و به مشغول شود و از خود اطمینان داشته باشد که ،هیچ آسیبی به او نمی رسد..(أَيْنَمَا تَكُونُوا يُدْرِكْكُمُ الْمَوْتُ وَلَوْ كُنْتُمْ فِي بُرُوجٍ مُشَيَّدَةٍ...)هر جا كه باشيد ولو در حصارهاى سخت استوار، مرگ شما را درمى يابد...)نساءآیه78 رعایت می تواند درصد آسیب ناشی از را کم کند اما نمی تواند جلوی را بگیرد..خداوند به هر نوعی با مشیت خود،با از حدودش برخورد خواهد کرد. این رگه های زلزله خیز که علم مادی کشف کرده است،نوعی علامت به انسان هاست.اگر آن ها از تجاوز کنند سنت خداوند بر این است که زمانی این ها فعال شوند و به بدل گردد وخداوند قادر، انسان ها را به تقاص زیاده روی در رفتارهایشان، مجازات کند. در ضمن اینکه ما فکر میکنیم در اروپا ، آمریکا و کشورهای غیر مسلمان بلا و عذاب نازل نمیشود ناشی از عدم اطلاع ما از بلایای فراوانی هست که برای آن اتفاق افتاده است. هر ساله سرما و گرمای شدید و برف و سیلاب در اروپا و آمریکا و دیگر کشورهای غیر اسلامی باعث خسارت ها و مشکلات فراوان و کشته شدن افراد زیادی میشود. اخیرا هم آتش سوزی های گسترده ای در امریکا اتفاق افتاد که افراد زیاد کشته و ناپدید شدند و حجم عظیمی از خانه ها و اموال مردم در آتش سوخت. همچنین بخاطر فساد و کارهای خلافی که میکنند، گرفتار بیشترین آمار و و و و از هم پاشیدگی خانواده و و بیماری هایی مانند و... دچار هستند.
⚠️از خیابان شهدا؛ آرام آرام در حال گذر بودم! 🌷🍃اولین ڪوچه به نام شهید همت؛ محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین... نامم را صدا زد! گفت: توصیه ام بود! چه ڪردی... جوابی نداشتم؛سر به زیر انداخته و گذشتم... 🌷🍃دومین ڪوچه شهید عبدالحسین برونسی؛ پرچم سبز یا زهرا سلام الله علیها بر سر این ڪوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود! انگار همین جا بود... عبدالحسین آمد! صدایم زد! گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت خدا... چه ڪردی؟ جوابی نداشتم و از از ڪوچه گذشتم... 🌷🍃به سومین ڪوچه رسیدم! شهید محمد حسین علم الهدی... به صدایی ملایم،اما محڪم مرا خواند! گفت: و در ڪجای زندگی ات قرار دارد؟!؟ چیزی نتوانستم جواب دهم! با چشمانی ڪه گوشه اش نمناڪ شد! سر به گریبان؛ گذشتم... 🌷🍃به چهارمین ڪوچه! شهید عبدالحمید دیالمه... آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عڪس ها! بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛ گفت: چقدر برای روشن ڪردن مردم! ڪردی؟! برای خودت چه ڪردی!؟ برای دفاع از !!؟ همچنان ڪه دستانم در دستان شهید بود! از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم... 🌷🍃به پنجمین ڪوچه و شهید مصطفی چمران... صدای نجوا و شهید می آمد! صدای و ناله در درگاه پروردگار... حضورم را متوجه اش نڪردم! شدم،از رابطه ام با پروردگار... از حال معنوی ام... گذشتم... 🌷🍃ششمین ڪوچه و شهید عباس بابایی... هیبت خاصی داشت... مشغول تدریس بود! مبارزه با ،نگهبانی ... ڪم آوردم... گذشتم... 🌷🍃هفتمین ڪوچه انگار بود! بله؛ شهید ابراهیم هادی... انگار مرکز ڪنترل دل ها بود!! هم مدارس! هم دانشگاه! هم فضای مجازی! مراقب دل های دختران و پسرانی بود ڪه در خطر لغزش و تهدیدشان میڪرد! را دیدم... از ڪم ڪاری ام شرمنده شدم و گذشتم... 🌷🍃هشتمین ڪوچه؛ رسیدم به شهید محمودوند... انگار پازوڪی هم ڪنارش بود! پرونده های دوست داران شهدا را میڪردند! آنها که اهل به وصیت شهدا بودند... شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوڪی می سپرد! برای ارسال نزد ... 🌷🍃پرونده های باقیمانده روی زمین! دیدم وساطت میڪردند،برایشان... ⚠️اسم من هم بود! وساطت فایده نداشت... از تا ! فاصله زیاد بود... دیگر پاهایم رمق نداشت! افتادم... خودم دیدم ڪه با چه ڪردم! تمام شد... 💢از ڪوچه پس ڪوچه های دنیا! بی شهدا،نمی توان گذشت...🚫