هدایت شده از منتظران ظهور
#با_کاروان_اسرا
💢آیا مردم شام و اهل ذمّه در بازار شام به تماشای #اسیران کربلا آمده و بر روی آنان آب #دهان میانداختند! آیا این ماجرا مستند است؟
✅در کتاب التعازى و العزاء، از نوشتههاى ابو محمّد عبد الله بن محمّد بللورى: حسین(ع)، به هنگام شهادت، درخواستِ آب کرد؛ امّا از او دریغ داشتند و او، تشنه شهید شد و نزد خدا وارد شد تا از نوشیدنى بهشت، سیرابش گردانْد.
او را سر بُریدند و #خانوادهاش را به اسارت بردند، در حالىکه سرهایشان باز بود و با مَرکبهاى بدون جهاز و پالان، حرکتشان دادند، تا وارد دمشق شدند، این در حالى بود که سرِ حسین(ع)، در میانشان بر بالاى نیزه بود. هرگاه یکى از آنان با دیدن سر میگریست، نگهبانان، او را با تازیانه میزدند.
اهل ذمّه، در بازار دمشق براى تماشاى آنان، صف کشیده بودند و به صورتشان، آب #دهان میانداختند تا اینکه بر درِ کاخ یزید، متوقّف شدند.
#یزید، دستور داد تا سر حسین(ع) را بر در بیاویزند، در حالىکه خانواده امام(ع) در اطرافش بودند. همچنین، نگهبانانى را بر آن گماشت و دستور داد که هرگاه یکى از آنان گریست، او را بزنید.
✅آنان، همچنان ماندند، و سر حسین(ع) در میان آنها به مدّت نُه ساعت، در روز آویزان بود. امّ کلثوم، سرش را بلند کرد و سرِ حسین(ع) را دید و گریست و گفت: "اى پدر بزرگ (منظورش پیامبر خدا(ص) بود)! این، سرِ حبیب تو حسین است که آویزان شده است".
سپس گریست. یکى از نگهبانان، دستش را بالا برد و به صورت امّ کلثوم زد که به تمامى صورت او آسیب زد. در دَم، دست نگهبان، از کار افتاد.
درباره درستی یا نادرستی این نقل باید گفت؛ به هر حال؛ این یکی از نقلهای کهن درباره عاشورا است که مطلب دور از ذهن و غریبی دیده نمیشود؛ از اینرو میتوان این نقل را پذیرفت.
📚بستان الواعظین ، ص 263 – 264
💢اخلاق اهل بیت وقتی کسی در مقابل آنها از #جلسه_خصوصی با دیگران سخن میگفت...
✅حقِ مجلس
مردی نزد امام سجاد(ع)آمد و گفت:
الان از #مجلس "فلان" شخص می آیم . او درباره شما می گفت که "علی بن الحسین" شخصی گمراه و بدعت گذار است!
امام سجاد(ع)در پاسخ فرمودند:
حرف هایی که در #مجلس_خصوصی زده می شوند ، امانت هستند و تو رعایت "حقّ مجلس" آن مرد را نکردی.
و حقّ مرا نیز مراعات نکردی زیرا از "برادرم" مطلبی را به من رساندی که از آن خبر نداشتم!
📚الاحتجاج طبرسی، ج 2 ، ص 138
💢سوء استفاده از خون حسین
✅عباسیان، با ادعای خونخواهی امام حسین(ع) و با شعارهایی مثل "یالثارات الحسین"، بر علیه حکومت اُمویان قیام کردند.
عباسیان لباسهای مشکی میپوشیدند و میگفتند:
این لباس سیاه ، در عزای خاندان رسولالله و شهیدان کربلا است
سرانجام زمانی که سَرِ #آخرین خلیفه اموی را مقابل نخستین خلیفه عباسی قرار دادند، "ابوالعباس" سجدهای طولانی کرد و گفت:
دیگر مرا از مرگ #باکی نیست چون در برابر خون حسین، دویست نفر از بنیامیه را کشتم.
اما بعد از به دست گرفتن خلافت، #عباسیان در قتل عام #شیعیان و سختگیری به فرزندان امام حسین علیهالسلام، گوی سبقت را از امویان هم ربودند.
کار #عباسیان به جایی رسید که یک بار در زمان منصور دوانیقی(سال۱۴۶ه.ق) یک بار در زمان هارون الرشید(سال ۱۹۳ه.ق) و چهار بار در زمان متوکل عباسی(بین سالهای ۲۳۳ تا۲۴۷ه.ق)؛ بارگاه مطهر امام حسین(ع) را تخریب و با خاک یکسان کردند!
آنها بارگاه کسی را خراب کردند که مدعی #خون او بودند!
📚مروج الذهب جلد ۳ ، صفحه ۲۵۷
#حتما_بخوانید
💢ارزش اشک برای امام حسین(ع)
✅ حضرت آیتالله بهجت می فرمودند:
در نزدیكی نجف اشرف، در محل تلاقی دو رودخانۀ فرات و دجله، آبادیای است به نام «مصیب»، كه مردی شیعه برای زیارت مولای متقیان امیرالمؤمنین از آنجا عبور میكرد. مردی كه در سر راه مرد شیعه خانه داشت، چون میدانست او همواره به زیارت حضرت علی (ع) میرود، او را مسخره میكرد. حتی یکبار به امیرالمؤمنین #جسارت كرد و همچنین گفت: به او (امام علی ع) بگو من را از بین ببرد، وگرنه در بازگشت، تو را خواهم کشت! مرد شیعه خیلی ناراحت شد. چون به زیارت مشرف شد، بسیار بیتابی كرد و عرض کرد: شما که میدانی این مخالف چه میكند؛ چرا پاسخش را نمیدهید؟! آن شب آن حضرت را در خواب دید و به ایشان #شكایت كرد. حضرت امیر علیهالسلام فرمودند: او بر ما حقی دارد كه نمیتوانیم در دنیا او را كیفر دهیم.
مرد شیعه میگوید: آری، لابد بهخاطر آن جسارتهایی كه او میكند، بر شما حق پیدا كرده است؟! حضرت فرمودند: روزی او در محل تلاقی آب فرات و دجله نشسته بود و به فرات نگاه میكرد، ناگهان ماجرای كربلا و منع سیدالشهدا علیهالسلام از نوشیدن آب، به #خاطرش آمد و پیش خود گفت: عمربنسعد كار خوبی نكرد كه اینها را تشنه كشت، و ناراحت شد و یک قطره اشک از چشم او ریخت؛ از این جهت بر ما حقی پیدا كرد كه نمیتوانیم او را در این دنیا مجازات کنیم.
آن مر