eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
12.3هزار دنبال‌کننده
18.4هزار عکس
19.4هزار ویدیو
1.4هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
❔یه جا نوشته بود در بهشت هر آرزویی بکنیم بر اآورده میشه پس با این وضع فرق بین بهشت چیست ❕آیا من می تونم آرزو کنم و در طبقات بالای بهشت قرار بگیرم ❕❕ 💠💠 👌 در این شکی نیست که در بهشت هر آنچه بهشتیان بخواهند و کنند برای آن ها فراهم است ‌. ❕خداوند می فرماید ؛ « برای شما در بهشت هر چه که اشتها داشته باشید و بخواهید فراهم است» ( فصلت31 ) و می فرماید ؛ « در بهشت هر چه جانها داشته باشند فراهم است» ( زخرف71 ) 👌همین مضمون در آیات زیر نیز آمده است ؛ (انبیا 102- فرقان 16- نحل 31- یس 57- ق 35 ) 💠در این هم شکی نیست که بهشت دارای درجات فراوانی است و چنین نیست که برای همه یک بهشت باشد . ❕امام علیه السلام فرمود ؛ « نگویید بهشت یکی است ( بلکه برای هر کس بهشتی است ) و نگویید درجه واحدی است چرا که فرموده است درجاتی است بعضی بالاتر از دیگری و این به خاطر تفاوت اعمال آنهاست ، دو وارد بهشت می شوند اما مقام یکی از دیگری بالاتر است ، و او می خواهد این دیگری را دیدار کند ، آن که بالاتر است می تواند از بهشت خود پایین بیاید ،( و دیگری را ببیند ) اما آنکه پایین تر است نمی تواند بالا برود ( و وارد بهشت دیگری شود ) زیرا به آن مکان نمی رسد البته اگر دوست داشتند و خواستند همدیگر را دیدار کنند روی تخت ها دیدار می کنند » 📚مجمع_البیان ج9 ص318 👌پیامبر نیز فرمود ؛ « در بهشت صد درجه است ، که فاصله هر درجه با دیگری به اندازه فاصله آسمان و زمین است و فردوس آنها است » 📚 ج8 ص89 ❔حال اینجاست که آیا بهشتیانی که درجات پایین تری از بهشت را دارند می توانند آرزو کنند و به درجات بالای بهشت و فردوس برسند ❕ 👌پاسخ روشن است . بهشتیان به حسب و بینشی که برای آنها در بهشت ایجاد می شود ، هیچ گاه آرزوی رسیدن به درجات بالای بهشت که برای رسیدن به آن در دنیا سعی و تلاش نکرده اند را نمی کنند و به همان درجه خودشان در که متناسب با اعمالشان است راضی هستند و خداوند را به خاطر همان درجه بهشتی نیز فراوان شکر و سپاس می گویند زیرا می دانند که اگر لطف و الهی نبود ، آنها به آن مقام و درجه هم نمی توانستند برسند ، لذا آنان به خواست خداوند راضی هستند و فراتر از آن را طلب نمی کنند . 👌در تفسیر چنین آمده است ؛ ❕« با توجه به جمله لهم ما یشائون (هر چه بخواهند در آنجا هست) این سؤال برای بعضی پیدا شده که اگر مفهوم گسترده این جمله را در نظر بگیریم، نتیجه اش این می شود که بهشتیان مثلا اگر مقام انبیاء و اولیاء را بخواهند به آنها داده می شود، و یا اگر نجات دوستان و بستگان گنهکارشان را که دوزخند طلب کنند به آن می رسند، و مانند این خواسته ها. 👌اما با توجه به یک نکته جواب این سؤال روشن می شود و آن اینکه پرده ها از برابر چشمان کنار می رود، حقایق را بخوبی درک می کنند و تناسبها در نظر آنان کاملا واضح می شود، آنها هرگز به فکرشان نمی گذرد که چنین تقاضاهائی از خدا کنند و این درست به این می ماند که ما در دنیا تقاضا کنیم که یک کودک دبستانی استاد دانشگاه شود، و یا یک دزد جنایتکار قاضی دادگاه، آیا این گونه امور به فکر هیچ در دنیا می رسد؟ در آنجا نیز چنین است . 👌از این گذشته آنها تمام خواسته هایشان تحت الشعاع خواست خدا است و همان می خواهند که می خواهد. 📚تفسیر نمونه ج 15 ص 63
🤔 ❔دعای یا حمید بحق محمد یا عالی بحق علی یا فاطر بحق فاطمة ... در چه کتابی ذکر شده و آیا این دعا، همان است که به حضرت آدم بعد خروج از بهشت آموخته شد ❕❕ 💠💠 👌خداوند می فرماید ؛ « سپس آدم از پروردگار خود کلماتی دریافت داشت ( و با آنها توبه کرد ) و خداوند توبه او را پذیرفت ، خداوند تواب و رحیم است » 🔶بقره37 💠سیوطی از بزرگان اهل سنت و دیگران روایت می کنند که ابن عباس می گوید از پیامبر درباره کلماتی که آدم فرا گرفت وبا آن توبه کرد سوال کردم ❕پیامبر گرامی پاسخ داد ؛ « آدم خدا را بحق وجایگاه محمد وعلی وفاطمه وحسن وحسین خواند که توبه اش را بپذیرد و توبه اش را قبول کرد » 📚در المنثور،ج1 ص60 و61 📚ینابیع الموده،ص67 📚الکافی،ج8 ص305 📚تفسیر البرهان،ج1 ص191 👌علامه نقل می کند ؛ « جبرئیل به آدم تلقین داد که بگوید ؛ ❕یا حمید بحق محمد ، یا عالی بحق علی ، یا فاطر بحق فاطمه یا محسن بحق الحسن و الحسین و منک الاحسان» « یا خداوند حمید و ستوده به حق محمد و یا خداوند بلند مرتبه به حق علی و یا خداوند پدید آورنده به حق فاطمه و یا خداوند محسن به حق حسن و حسین ( خطای مرا ببخش ) چرا که احسان از جانب توست » 📚 بحار الانوار ج44 ص245 ❕در تفسیر چنین آمده است ؛ 👌در اینکه کلمات و سخنانی را که خدا برای توبه به آدم تعلیم داد چه سخنانی بوده است در میان مفسران گفتگو است ، معروف این است که همان جملات سوره اعراف آیه 23 می باشد « قالا ربنا ظلمنا انفسنا و ان لم تغفر لنا و ترحمنا لنکونن من الخاسرین »«گفتند: خداوندا ما بر خود ستم کردیم، اگر تو ما را نبخشی و بر ما رحم نکنی از زیانکاران خواهیم بود» 👌بعضی گفته اند منظور از کلمات، این دعا و نیایش بوده است «اللهم لا اله الا انت سبحانک و بحمدک رب انی ظلمت نفسی فاغفر لی انک خیر الغافرین ، اللهم لا اله الا انت سبحانک و بحمدک رب انی ظلمت نفسی فارحمنی انک خیر الراحمین ،اللهم لا اله الا انت سبحانک و بحمدک رب انی ظلمت نفسی فتب علی انک انت التواب الرحیم . 👌این موضوع در روایتی از امام علیه السلام نقل شده است .(مجمع البیان ذیل آیات مورد بحث) 💠در روایات متعددی که از طرق اهل بیت علیهم السلام وارد شده است می خوانیم که مقصود از کلمات تعلیم اسماء مخلوق خدا یعنی محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام بوده است، و آدم با توسل به این کلمات از درگاه خداوند تقاضای بخشش نمود و خدا او را بخشید. 👌این تفسیرهای سه گانه هیچگونه با هم ندارد، چرا که ممکن است مجموع این کلمات به آدم، تعلیم شده باشد تا با توجه به حقیقت و عمق باطن آنها انقلاب روحی تمام عیار، برای او حاصل گردیده و خدا او را مشمول لطف و هدایتش قرار دهد. 📚تفسیر نمونه ج1 ص98
🤔 ❔کانال های ضد دین و وهابیت این روزها خیلی شبهه می کنند که در روایات شیعه آمده است که حضرت علی را دوست دارد آنگاه اشکال می کنند که شما می گویید شیطان که دشمن خداست علی را که دوست خداست، دوست دارد ، یا شیطان خدا نیست و یا علی دوست خدا نیست ❕❕ 💠 💠 👌روایتی است که از سلمان نقل شده است که می گوید ؛ «ابليس ملعون به گروهى گذشت كه به امير المؤمنين عليه السّلام ناسزا مى‏ گفتند، ابليس جلو آنها ايستاد آن گروه گفتند: اين كيست كه جلو ما ايستاده؟ابليس گفت: من ابو مرّه هستم. گفتند: اى ابا مرّه، كلام ما را نشنيدى؟ ابليس گفت: بدا به حالتان، آقاى خود بن ابى طالب را سبّ كرده و ناسزا مى‏گوييد؟ گفتند: از كجا دانستى كه او آقاى ما است؟ ابليس گفت: از كلام پيامبرتان كه فرمود: هر كس كه من آقاى او هستم، على نيز آقاى او است خدايا كسى كه او را دوست دارد دوست بدار و آن كس كه دشمنش دارد دشمن بدار، خدايا يارى كن كسى را كه او را يارى كرده و ذليل نما كسى كه او را خوار كرده. ❔گفتند: آيا تو از موالى و شيعيان او هستى يا نه؟ 👌ابليس گفت: من نه از موالى او بوده و نه شيعه ‏اش هستم ولى دارم و كسى بغض او را در دل نمى‏ گيرد مگر آن كه من در مال و فرزندش شركت مى‏ كنم » 📚امالی صدوق ص347 📚علل الشرایع ج1 ص144 ❕این که علی علیه السلام را دوست دارد ، مطلبی غیر قابل قبول نمی باشد چرا که خداوند میفرماید ؛ « کسانی که ایمان آورده و عمل صالح انجام داده اند خداوند رحمان محبت آنها را در دلها می افکند » 🔰مریم 96 ❕در روایات فراوانی از طرق اهل سنت و تشیع آمده است که آیه مذکور در شان علیه السلام نازل شده است و خداوند محبت او را در قلوب همگان قرار داده است ؛ 📚شواهد التنزیل ج1 ص365 📚الدر المنثور ج4 ص287 📚کشاف ج3 ص47 📚تفسیر قرطبی ذیل آیه مذکور 📚صواعق المحرقه ص170 📚بحار الانوار ج35 ص354 ❕در تفسیر چنین آمده است ؛ 👌 «ايمان و عمل صالح جاذبه و كشش فوق العاده‏اى دارد، اعتقاد به يگانگى خدا و دعوت پيامبران كه بازتابش در روح و فكر و گفتار و كردار انسان به صورت اخلاق عاليه انسانى، تقوا و پاكى و درستی و امانت و شجاعت و ايثار و گذشت، تجلى كند ، همچون نيروهاى عظيم مغناطيس كشيده و رباينده است. ❕حتى افراد و از پاكان لذت میبرند، و از ناپاكانى همچون خود متنفرند، به همين دليل هنگامى كه فى المثل مى ‏خواهند همسر يا شريكى انتخاب كنند تاكيد دارند كه طرف آنها پاك و نجيب و امين و درستكار باشد. 👌اين طبيعى است و در حقيقت نخستين پاداشى است كه خدا به مؤمنان و صالحان می دهد كه دامنه‏ اش از دنيا به سراى ديگر نيز كشيده مى ‏شود. 🔰اينكه بعضى آیه مذکور را در باره امير مؤمنان على علیه السلام دانسته و در روايات بسيارى به آن اشاره شده بدون شك درجه و مرحله بالاى آن، ويژه آن امام متقين است ولى اين مانع از آن نخواهد بود كه در مراحل ديگر همه مؤمنان و صالحان از طعم اين محبت و محبوبيت در افكار عمومى بچشند، و از اين مودت الهى سهمى ببرند، و نيز از آن نخواهد بود كه دشمنان نيز در دل خود احساس محبت و احترام نسبت به آنها كنند. 📚تفسیر نمونه ج 13 ص145
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥قسمت بیست و ششم : معلم نمونه ✔️ راوی : عباس هادی 🔸ابراهيم ميگفت: اگر قرار است انقلاب پايدار بماند و نسلهاي بعدي هم باشند. بايد در مدارس فعاليت کنيم، چرا كه آينده مملکت به كساني سپرده ميشود که شرايط دوران طاغوت را حس نكرده اند! وقتي ميديد اشخاصي که اصلاً انقلابي نيستند، به عنوان به مدرسه ميروند خيلي ناراحت ميشد. ميگفت: بهترين و زبده ترين نيروهاي انقلابي بايد در مدارس و خصوصاً دبيرستانها باشند! 🔸براي همين، کاري کم دردسر را رها کرد و به سراغ کاري پر دردسر رفت، با حقوقي کمتر! اما به تنها چيزي که فکر نميکرد ماديات بود. ميگفت: را خدا ميرساند. پول مهم است.کاري هم که براي خدا باشد برکت دارد. به هر حال براي تدريس در دو مدرسه مشغول به کار شد. دبير دبيرستان ابوريحان منطقه 14 ومعلم عربي در يکي از مدارس راهنمائي محروم منطقه 15 تهران. تدريس عربي زياد طولاني نشد. از اواسط همان سال ديگر به مدرسه راهنمائي نرفت! حتي نم يگفت که چرا به آن مدرسه نميرود! يک روز مدير مدرسه راهنمائي پيش من آمد. با من صحبت کرد و گفت: تو رو خدا، شما که برادرآقاي هادي هستيد با ايشان صحبت کنيد که برگردد مدرسه! گفتم: مگه چي شده؟! کمي مکث کرد و گفت: حقيقتش، آقا ابراهيم از جيب خودش پول ميداد به يکي از شاگردها تا هر روز زنگ اول براي کلاس نان و پنير بگيرد! 🔸آقاي نظرش اين بود که اينها بچه هاي منطقه محروم هستند. اکثراً سر کلاس گرسنه هستند. بچه گرسنه هم درس را نميفهمد. مدير ادامه داد: من با آقاي هادي برخورد کردم. گفتم: نظم مدرسه ما را به هم ريختي، در صورتي که هيچ مشکلي براي نظم مدرسه پيش نيامده بود. بعد هم سر ايشان داد زدم و گفتم: ديگه حق نداري اينجا از اين کارها را بکني. 🔸آقاي هادي از پيش ما رفت. بقيه ساعتهايش را در مدرسه ديگري پرکرد. حالا همه بچه ها و اوليا از من خواستند که ايشان را برگردانم. همه از و تدريس ايشان تعريف ميکنند. ايشان در همين مدت كم،براي بسياري از دانش آموزان بيبضاعت و يتيم مدرسه، وسائل تهيه کرده بود که حتي من هم خبر نداشتم. با ابراهيم صحبت کردم. حر ف هاي مدير مدرسه را به او گفتم. اما فايده اي نداشت. وقتش را جاي ديگري پر کرده بود. 🔸ابراهيم در دبيرستان ابوريحان، نه تنها معلم ورزش، بلکه معلمي براي اخلاق و رفتار بچه ها بود. دانش آموزان هم که از پهلوانيها و قهرمانيهاي معلم خودشان شنيده بودند شيفته او بودند. درآن زمان كه اكثر بچه هاي انقلابي به ظاهرشان اهميت نميدادند ابراهيم با ظاهري وكت وشلوار به مدرسه مي آمد. 🔸چهره زيبا و نوراني، کلامي گيرا و رفتاري صحيح،از او معلمي کامل ساخته بود.در کلاسداري بسيار# قوي بود، به موقع ميخنديد. به موقع جَذَبه داشت. زنگهاي را به حياط مدرسه مي آمد. اکثر بچه ها در كنارآقاي هادي جمع ميشدند. اولين نفر به مدرسه مي آمد و آخرين نفر خارج ميشد و هميشه در اطرافش پر از دانش آموز بود. در آن زمان که جريانات سياسي فعال شده بودند، ابراهيم بهترين محل را براي خدمت به انقلاب انتخاب کرد. 🔸فراموش نميكنم، تعدادي از بچه ها تحت تاثير گروههاي قرار گرفته بودند. يك شب آنها را به مسجد دعوت كرد. با حضور چند تن از دوستان انقلابي و مسلط به مسائل، جلسه پرسش و پاسخ راه انداخت. آن شب همه سؤالات بچه ها جواب داده شد. وقتي جلسه آن شب به پايان رسيد ساعت دو نيمه شب بود! 🔸سال تحصيلي 59 - 58 آقاي هادي به عنوان دبير انتخاب شد. هر چند که سال اول و آخر تدريس او بود.اول مهر 59 حكم استخدامي ابراهيم برای منطقه 12 آموزش و پرورش تهران صادر شد، اما به خاطر شرايط جنگ ديگر نتوانست به سر كلاس برود. درآن سال مشغوليتهاي ابراهيم بسيار زياد بود؛ تدريس در مدرسه، فعاليت در کميته، ورزش باستاني وكشتي، مسجد و مداحي در هيئت و حضور در بسياري از برنامه هاي انقلابي و...که براي انجام هر كدام از آ نها به چند نفر احتياج است! 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 👉 شهید 🕊🌹 شادي روح پاکش صلوات 🌹 🌷