eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
13.6هزار دنبال‌کننده
18.6هزار عکس
20.1هزار ویدیو
1.5هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
امام على عليه السلام: سزاوار است كه خردمند با نادان، مانند طبيب با بيمار، برخورد نمايد يَنبَغي لِلعاقِلِ أن يُخاطِبَ الجاهِلَ مُخاطَبَةَ الطَّبيبِ المَريضَ غررالحكم حدیث 10944 💕💕💕
✨✨✨✨💫💫💫💫✨✨✨✨ داستانی پندآموز 🔹بدن زن تو حق ما است🔹❗️ در یکی از کشور های عربی پیرمروی محترم در قطار نشسته بود که یک زوج جوان آمدند و در جلو او نشستند وضعیت آن زن زیاد مناسب نبود دامن کوتاه پیراهن بدون آستین با سینه ای باز پیرمرد از این وضع زن معذب بود و با خودش گفت چطور آنها را متوجه این اشتباهاشان بکنم که برایشان درس عبرت شود. و شروع کرد به خیره شدن به دست برهنه زن به طوری که زن متوجه شد❗️ و به شوهرش گفت وشوهر عصبانی به پیرمرد گفت😡 خجالت نمیکشی با این سن وسالت به زن من خیره می شوی پیرمرد گفت تو خجالت نمیکشی که زنت را با این وضعیت به بیرون آورده ای تو خودت می خواهی که ما به زنت نگاه کنیم آن قسمت که لخت است حق ماست و آن قسمت که پوشیده است حق توست پس مزاحم نشو بگذار کارم‌ را بکنم😏 و شوهر ساکت ماند و غیرت خوابیده اش زنده شد. 💎نکته:نگاه کردن به زن نامحرم حرام است و این عمل پیرمرد برای اصلاح بوده است نه هوای نفس خــــواهرم‌,,,,,,! در زمستان از ترس سرما خود را می پوشانی اما از حرارت آتشی که سنگ را ذوب میکند نه😞 درخت پر برگ‌ و پوشیده برای انسان ها ارزش دارد و درخت بی برگ و خشک ارزشش فقط در حد سوختن است. 💕💕💕
مگسی بر پرِكاهی نشست كه آن پركاه بر ادرار خری روان بود. مگس مغرورانه بر ادرار خر كشتی می‌راند و می‌گفت: من علم دريانوردی و كشتیرانی خوانده‌ام. در اين كار بسيار مهارت دارم ببينيد اين دريا و اين كشتي را و مرا كه چگونه كشتی می‌رانم. او در ذهن حقیر خود بر دريا كشتی می‌راند آن ادرار، دريای بی‌ساحل به نظرش می‌آمد، و آن برگ كاه، كشتی بزرگ. زيرا آگاهی و بينش او حقیر و اندک بود. جهان هر كس به اندازه درک و بينش اوست. آدمِ مغرور و كج انديش مانند اين مگس است. و ذهنش به اندازه درک ادرار الاغ و برگ كاه... 💕💕💕
🍃رفیقش میگفت؛ ✨بهش گفتم بیست و چندسالته ، خداروشکر کارتم که رسمی و ثابته تو چرا نمیکنی🤨 ✨گفت ؛ حالا بذار این ماموریت آخرم رو برم... پیش خودم گفتم ، آخرین ماموریت مجردیشه ، برگرده میخواد متاهل بشه ☺️ یوسف رفت و دیگه باپاهای خودش برنگشت 😔 حالا میفهمم معنی 😔💔 💕💕💕
... .....: *✍برشی از وصیت زیبای شهید* حال ڪـه بايد هر نفسے چشنده مرگ باشد و حال ڪـه فرمودي " *اذا الشمس کورت*" خورشيد هم مي ميرد ،چرا مرگمان در راه تو نباشد؟! اي ڪاش هزار بار در راه تو به مي رسيدم و باز هم زنده مي شدم و در راهت جان مي دادم ..🌹💔 🚩 💕💕💕
از قعر زمین به اوج افلاک سلام از من به حضورحضرت یارسلام صبح است دلم هواییت شد مولا از جانب قلب من بر آن یار سلام سلام مولای مهربونم✋🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام ارباب خوبم✋ 🌸 ازفرات چشم تو،یک ذره نَم،مارا بس ازجهان وڪلُّ مافیها،حرم مارابس اسٺ لحظه ی پراضطراب ووحشٺ یوم‌الحساب دستمان گیرد،سلامِ صبحدم مارابس اسٺ
✨❧🔆✧﷽✧🔆❧✨ 🔰 🔻حاج آقامرحوم : ▫️توبه که می کنیم اول توبه برای گناه دوست است. ▫️اگر دوستانمان گیر داشته باشند در دستگاه خدا ما را مؤاخذه می کنند. ▪️مثل این که وقتی شاگردها درس بلد نباشند از معلمشان مؤاخذه می کنند.مسئولیت کوچک ترها را از بزرگتر هایشان می خواهند. ▫️پس روزی هفتاد بار برای گناهان دوستان وزیردستانتان استغفار کنید. 🔺همانگونه که پیامبر برای گناهان امت استغفار می نمود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قافله ... هفته ي جنگ هفته ي افتخار است، هفته ي مقدس است، در حقيقت جشن است، عيد است و يك بزرگداشتي است از روحيه ي مردم، ايثار مردم و مقاومت مقدس و (امام خامنه اي)
اولياءالله 🍀صاحب اولاد شد مرحوم نقل مى کند: مردى خراسانى بین مکه و مدینه در زبده به امام (ع ) برخورد و عرضه داشت : 🔶 فدایت شوم ، من تاکنون فرزنددار نشده ام چه کنم ؟ 💎آن حضرت فرمود: هرگاه به وطن برگشتى و خواستى به سوى همسرت روى ، آیه لا_اله_الا_انت_سبحانک_انى_کنت_من_الظالمین را تا سه آیه بخوان ، ان شاء الله فرزنددار خواهى شد. اجابت دعا امام (علیه السّلام) فرمود: عجب دارم از کسى که غم زده است ، چطور این دعا را نمى خواند: 🌺چرا که خدا وند به دنبال آن مى فرماید: فاستجبنا له و نجیناه من الغم و کذلک ننجى المؤمنین (ما او را پاسخ دادیم و از غم نجات دادیم و این گونه مؤ منان را نجات دهیم ) نجات از بیمارى (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود: هر بیمار مسلمانى که این دعا را بخواند، اگر در آن (بهبود نیافت ) و مرد ، به او داده مى شود و اگر بهبودى یافت ، خوب شده در حالى که تمام 🔥گناهانش آمرزیده شده است . 💎 (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود: آیا به شما خبر دهم از دعایى که هر گاه گرفتارى و غم پیش آید آن دعا را بخوانید گشایش حاصل شود؟ 🔶 گفتند: آرى ، اى رسول خدا. 💎 حضرت فرمود: دعاى که طعمه ماهى شد. 📚مفاتیح الجنان
|⇦•قرارمون بود بیای.. و توسل به سه ساله حضرت اباعبدالله، حضرت رقیه سلام الله علیهما به نفس سیدرضا نریمانی •✾• قرارمون بود بیای ، سر قرارم پدر حالا که تو اومدی ، آروم ندارم پدر قرار بود بیای پیش رقیّه تو خرابه کو آغوشت تو آغوشت بخوابه چشاتو وا کن این آفتاب بتابه سرت رو میبوسم به روی زانوهام نیفتی از دستم امون از بازوهام نه تو دستی داری نه من مویی دارم که دستاتو بابا بذاری تو موهام دست حرامی شده ، حوالۀ صورتم این جای انگشتره نه چالۀ صورتم تو گوشم صدایِ مادرت میپیچه بابا که افتاده کنارِ کوچه بابا فدک، کوچه، کتک، یعنی چه بابا؟ یه بی رحم ظالم منو زجر آور زد که انگاری قنفذ لگد به مادر زد بهش گفتم آقا این انگشتر مالِ بابامه اون هم با همون انگشتر زد دلم گرفته چقدر، دلخورم از آدما به گریه افتادم از، خنده ی نا محرما نگاه کن منو عمه الآن هم سنیم انگار نگاه کن پیر شدیم تو کوچه بازار ما بودیمو یه عده مردم آزار اگه جا میموندم کتک میخورد عمه به سختی تا اینجا منو آورد عمه حالا قبل از اینکه بمیرم آهسته میدونم قبل از من واسه تو مُرد عمه شاعر:
babolharam - shabe 3 moharram1399 - narimani.mp3
6.1M
|⇦•قرارمون بود بیای.. و توسل به سه ساله حضرت اباعبدالله، حضرت رقیه سلام الله علیهما به نفس سیدرضا نریمانی _ شب سوم 99•✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ اگر لازم شود، کفش هایمان را هم در میآوریم؛ میگویند که این ،برای پابرهنه‌هاست! ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیش امام حسین شکوه کنید تا یک نظری بکنند 🔸۳۱ شهریور ۹۹ | رهبر انقلاب:حالا بحث اربعین پیش آمده بعضیها خوب عاشق امام حسین‌اند عاشق اربعین‌اند. حالا شماها خودتان رفتید، بنده که محروم هم بودم و مشتاق هم بودم: گرچه دوریم، به یاد تو سخن می گوییم 🔹 اما رفتن برای راهپیمایی اربعین فقط متوقف به صلاحدید مسئولان ستاد ملی مبارزه با کروناست. اگر گفتند نه، که تا الان گفتند نه، باید همه تابع باشند. اینی که ما بلند شویم برویم دم مرز. مثلا اظهار ارادت به حضرت بکنیم. نه، از توی خانه اظهار ارادت بکنیم. 🔹 روز همه بنشینند، دو سه تا زیارت مهم روز اربعین وارد است. زیارت اربعین را بشینید مردم بخوانند با حال و با توجه، و پیش امام حسین (علیه السلام) شکوه کنند بگویند یا سیدالشهدا ما دلمان میخواست بیاییم، نشد، وضع این جوری است تایک نظری بکنند یک کمکی بکنند.
‼️ادرار بچه شیرخوار 🔷س 5341: آیا بچه است؟ ✅ج: ادرار بچه شیر خوار نجس است و در این حکم بین دختر و پسر تفاوتی نیست.
🏴سجده زیارت عاشورا 🔷س 5342: اگر هنگام خواندن ، برای سجده پیدا نشود، چه باید کرد؟ ✅ج: به به هر صورت که می تواند، کند. احكام_سجده_عاشورا
🍃 💖🍃💖🍃💖🍃 مطابق اول مهر ۱۳۹۹ هجری شمسی چهارم صفر ۱۴۴۲ هجری قمری ۲۲ سپتامبر ۲۰۲۰ میلادی 🌸 اذکار سه شنبه : - یا اَرحَمَ الرّاحِمین ( 100مرتبه ) - یا اللهُ یا رَحمانُ - یا قابض (903 مرتبه) برای رسیدن به حاجت 🌸 این سه شنبه روز خوبی است برای امور زیر مناسب است: 🔹زراعت و کشاورزی 🔹نقل و انتقال و جابجایی 🔹خرید و فروش و امور تجاری 🔹امور ساختمان سازی و بنایی 🔹آغاز علم آموزی و تعلیم تعلم 🔹امور درمانی و معالجات 🔹امور صید و شکار ☝ مسافرت است و خوف خطر میرود در صورت ضرورت حتما با همراه باشد. 🌹 نوزادی که امروز متولد شود مبارک و خوش قدم و شایسته باشد به امید خدا. 🌷 سه شنبه شب (سه شنبه که شب شد) مباشرت برای فرزند دار شدن ، مکروه است و باید از آن شود. ✂ طبق روایات، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری خوب نیست و موجب غم و اندوه می گردد. 🚫 یا #فصد انداختن در این روز، از ماه قمری ، خوب نیست و موجب درد سر می گردد. 🚫 سه شنبه برای بریدن، دوختن ، خریدن و پوشیدن روز مناسبی نیست و شخص، از آن لباس خیری نخواهد دید. (به روایتی آن لباس یا در آتش میسوزد یا سرقت شود و یا شخص، در آن لباس مرگش فرا رسد). 🔸️️ این سه شنبه برای (رفع موهای بدن با نوره) مناسب است. وقت در روز سه شنبه: از ساعت ۱۰ صبح تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن) 🔹اذان صبح:۲۸ : ۰۴ 🔹طلوع آفتاب:۵۲ : ۵ 🔹اذان ظهر:: ۵۷: ۱۱ 🔹غروب آفتاب: ۰۱ : ۱۸ 🔹اذان مغرب: ۱۹ : ۱۸ 🔹نیمه شب شرعی: ۱۴: ۲۳ 💫ذات الکرسی عمود ۲۳:۱۲ ❣دعا در زمان ذات الکرسی مستجاب است. 🔴ذات الکرسی مخصوص روز است 📚 منابع مطالب ما: الدروع الواقیة سید بن طاووس ،سایت کانون قرآنی، وسائل الشيعه ؛ ج7 ، باب 190.، حلیة المتقین، ختوم و اذکار، ج 1، ص 423، مفاتیح الجنان و بحارالانوار و تقویم المحسنین شیخ محدث کاشانی 💖🍃💖🍃💖🍃💖🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قرائت دعاى هفتم صحیفه سجّاديه با نواى حاج محمود كريمى (اين دعا به هنگام خوف از شدائد، رفع بلا و گرفتاری‌ها توصيه شده است.)
❤️💞❣💛❤️💞❣💛 ❤ _إ اسماء مـݧ هنوز کلے حرف دارم حرفاے اصلیم مونده... باشہ داداش بگو فقط یکم زودتر صب باید پاشم و بقیشم کہ خودت میدونے چیہ انقد زود داداشت و فروختے❓ إ داداش ایـݧ چہ حرفیه❓شما حرفتو بزݧ راستش اسماء مـݧ بہ مامانینا نگفتم آموزشیم تو یزد دیگہ تموم شد بخاطر خدمات فرهنگے و یہ سرے کارهاے دیگہ ادامہ ے خدمتم افتاده تو سپاه تهراݧ _إ چہ خوب داداش،ماماݧ بفهمہ کلے خوشحال میشہ اره تازه استخدام سپاه هم میشم فقط یہ چیز دیگہ چے❓ _چطورے بگم اخہ❓إم-إم بگو داداش خجالت نکش نکنہ زݧ میخواے اره... اره❓😳 ینے از یہ نفر چیزه داداش بگو دیگہ جوݧ بہ لبم کردے. اسماء دوستت بود زهرا خب❓خب هموݧ کہ باهم یہ بارم رفتید تشیع شهدا...تو بسیج مسجد هم هست _خب داداش بگو دیگہ اسماء ازدواج کرده❓ اخ اخ داداش عاشق شدے.ازدواج نکرده اسماء با ماماݧ حرف میزنے❓ اوووو از کے تاحالا خجالتے شدے❓ حرف میزنے یا❓ اره حرف میزنم پس بگو چرا لاغر شدے غم عشقے کشیدے کہ مپرس از رو تخت بلند شد و گفت: هہ هہ مسخره بگیر بخواب فردا کلے کار داری _باورم نمیشد اردلاݧ عاشق شده باشہ ولے خوب مگہ داداشم دل نداشت❓ بعدشم مگہ فکر میکردم سجادے از مـݧ خوشش بیاد. _ساعت ۱۱بود تقریبا آماده بودم یہ روسرے صورتے کمرنگ سرم کردم زنگ خونہ بہ صدا در اومد از پنجره بیرونو نگاه کردم سجادے داشت با دست موهاشو درست میکرد😂😂😂 خندم گرفتہ بود چہ تیپے هم زده. _از اتاق اومدم بیروݧ اومدم خدافظے کنم کہ اردلاݧ عصبانے و با اخم صدام کرد کجا❓ سرجام خشکم زد خندید و گفت نترس بابا وایسا منم بیام تا جلوے در حالا چرا انقد خوشگل شدے تو❓ خندیدم و گفتم بووووووودم دستمو گرفت و تا جلوے در همراهیم کرد سجادے وقتے منو اردلاݧ دست تو دست دید جا خورد و اخماش رفت توهم مثلا غیرتے شده بود خندم گرفت و اردلاݧ ومعرفے کردم سلام آقاے سجادے برادرم هستـݧ اردلاݧ انگار خیالش راحت شد اومد جلو با اردلاݧ دست داد _سلام خوشبختم آقاے محمدے سلام همچنیـݧ آقاے سجادے اردلاݧ بهم چشمکے زد و گفت: خوب دیگہ برید بہ سلامت خداحافظ بعد هم رفت و در و بست _تو ماشیـݧ بازهم سکوت بود ایندفعہ مـݧ شروع کردن بہ حرف زدݧ خب،خوبید آقاے سجادے❓خوانواده خوبن❓ لبخندے زد و گفت:الحمدوللہ شما خوبید❓ بلہ ممنوݧ خب شما بگید کجا بریم خانم محمدے❓ مـݧ نمیدونم هر جا صلاح میدونید روبروے آبمیوہ فروشے وایساد رفتیم داخل و نشستیم خوب چے میل دارید خانم محمدے آب هویج از پرویے خودم خندم گرفتہ بود آقا دوتا آب هویج لطفا انشا اللہ امروز دیگہ حرفاموݧ رو بزنیم و تموم بشہ انشااللہ خوب خانم محمدے شما شروع کنید _مـ❓باشہ... ببینید آقاے سجادے مـݧ نمیدونم شما در مورد مـݧ چہ فکرے میکنید ولے اونقدرام کہ شما میگید مـݧ خوب نیستم. آهے کشیدم و ادامہ دادم شما ازگذشتہ ے مـݧ چیزے نمیدونید مـݧ بهاے سنگینے و پرداخت کردم کہ بہ اینجا رسیدم شاید اگہ براتوݧ تعریف کنم منصرف بشید از ازدواج با مـ.... سجادے حرفمو قطع کرد و گفت: خواهش میکنم خانم محمدے دیگہ ادامہ ندید مـݧ با گذشتہ ے شما کارے ندارم مـݧ الاݧ شمارو انتخاب کردم و میخوام و اینکہ... واینکہ چی❓ امیدوارم ناراحت نشید مـݧ نامہ اے رو کہ جا گذاشتید بهشت زهرا رو خوندم البتہ نمیدونستم ایـݧ نامہ براے شماست اگہ میدونستم هیچ وقت ایـݧ جسارت و نمیکردم اخرش کہ نوشتہ بودید "اسماء محمدے" متوجہ شدم کہ نامہ ے شماست یکے از دلایل علاقہ ے مـݧ بہ شما هموݧ چیزهایہ کہ داخل نامہ بود فکر کنم سوالاتتوݧ راجب چیزهایے کہ میدونستم رفع شده بهت زده نگاهش میکردم باورم نمیشد با اینکہ گذشتمو میدونہ بازم انقدر اصرار داره بہ ازدواج سرشو آورد بالا از حالت چهره ے مـݧ خندش گرفتہ بود _آب هویجا روآوردݧ لیواݧ آب هویج و گذاشت جلوم وبدوݧ ایـݧ کہ نگاهم کنہ گفت:بفرمائید اسماء خانم بہ اینطور صدا کردنش حساسیت داشتم دلم یجورے میشد... بابا ادامه داره😂منتظر تموم شدنش نباشید🤗 بامــــاهمـــراه باشــید🌹
قسمت 28غرق تو افکار خودم بودم کہ متوجہ شدم داره دستشو جلوے صورتم تکوݧ میده صدام میکنہ خانم محمدی❓ بہ خودم اومدم هاااا❓چییییی❓بلہ❓ یہ لحضہ نگاهموݧ بهم گره خورد انگار همو تازه دیده بودیم چند دیقہ خیره با تعجب بہ هم نگاه میکردیم _چہ چشمایے داشت... _چشماے مشکے با مژه هاے بلند،با تہ ریشی کہ چهرشو جذاب تر کرده بود چرا تا حالا ندیده بودم خوب معلومہ چوݧ تو چشام نگاه نمیکرد سجادے بہ چے خیره شده بود❓ فقط خودش میدونست _احساس کردم دوسش دارم،بہ ایـݧ زودی. با صداے آقایے یہ خودموݧ اومدیم آقا❓چیز دیگہ اے میل ندارید❓ از خجالت سرمونو انداختم پاییـ. لپام قرمز شده بود دلم میخواست زمیـݧ دهـݧ باز کنہ مـݧ برم توش _سجادے هم دست کمے از مـݧ نداشت مرد خندید و رو بہ سجادے گفت نامزد هستید❓ سجادے اخمے کردو گفت نخیر آقا بفرمایید. هموݧ طور کہ سرموݧ پاییـݧ بود مشغول خوردݧ آب هویج شدیم گوشیم زنگ خورد مریم بود ینے چیکار داشت❓ جواب دادم: _الو سلام -سلااااااام عروس خانم بے معرفت چہ خبر❓ اقا داماد خوبـ❓ کجاے بحثید❓ تاریخ عقد و اینام کہ مشخص شده دیگہ❓ واے حالا مـݧ چے بپوشم خدا بگم چیکارت نکنہ اسماء همہ ے کارات هول هولکیہ....ماشااالا نفس کم نمیورد. جلوے سجادے نمیتونستم چیزے بگم یہ لبخند نمایشے زدم و گفتم: مریم جاݧ بعدا خودم باهات تماس میگیرم فعلا... إ اسماء وایسا قطع نکن اس... گوشے و قطع کردم انقد بلند حرف میزد کہ سجادے صداشو شنیده بود و داشت میخندید از خندش خندم گرفت _سوار ماشیـݧ شدیم مونده بودیم کجا باید بریم سجادے دستش و گذاشت روفرموݧ و پووووووفے کرد و گفت: خوب ایندفہ شما بگید کجا بریم❓ بہ نظریم یہ پارکے جایے حرفامونو بزنیم باشہ چشم .... ادامه دارد بامــــاهمـــراه باشــید🌹
❤️💞❣💛❤️💞❣💛 ❤ ￿ _بہ نظرم یہ پارکے جایے حرفامونو بزنیم... باشہ چشم... روبروے یہ پارک وایساد... واے خداے مـݧ اینجا کہ...اینجا هموݧ پارکیہ کہ بارامیـ _واے خدا چرا اومد اینجا ...دوباره خاطرات لعنتے...دوباره یاد آورے گذشتہ اے کہ اے کہ ازش متنفرم ... خدایا کمکم کـݧ از ماشیـݧ پیاد شد اما مـݧ از جام تکوݧ نخوردم چند دیقہ منتظر موند.وقتے دید مـݧ پیاده نمیشم سرشو آورد داخل ماشیـݧ و گفت: پیاده نمیشید❓ نگاهش نمیکردم دوباره تکرار کرد. خانم محمدے❓ پیاده نمیشید❓ بازم هیچ عکس العملے نشوݧ ندادم _اومد،داخل ماشیـݧ نشست وبا نگرانے صدام کرد: خانم محمدے❓خانم محمدی❓ اسماء خانم❓ سرمو برگردوندم طرفش بله❓ نگراݧ شدم چرا جواب نمیدید❓ معذرت میخوام متوجہ نشدم با تعجب نگاهم میکرد. اینجا رو دوست ندارید❓ میخواید بریم جاے دیگہ❓ سرمو بہ نشونہ ے ݧ تکوݧ دادم و گفتم: شما تشیف ببرید مـݧ الاݧ میام البتہ اگہ اشکالے نداشتہ باشہ.... متعجب از ماشیـݧ پیاده شد و گفت: خواهش میکنم سویچ ماشیـݧ هم خدمت شما باشہ اومدید بے زحمت درو قفل کنید. اینو گفت و ازم دور شد. تو آیینہ ماشیـݧ نگاه کردم رنگم پریده بود احساس میکردم پاهام شل شده _اسماء تو باید قوے باشے همہ چے تموم شده رامیـنے دیگہ وجود نداره بہ خودت نگاه کـݧ تو دیگہ اوݧ اسماء سابق و ضعیف نیستے. _تو اونو خاطراتشو فراموش کردے تو الاݧ بامردے اومدے اینجا کہ امکاݧ داره همسر آیندت باشہ نباید خودتو ضعیف نشوݧ بدے نباید متوجہ ایـݧ حالتت بشہ از ماشیـݧ پیاده شدم خدایا خودت کمکم کـݧ احساس میکردم بدنم یخ کرده ماشیـݧ قفل کردم و رفتم داخل پارک پارک اصلا تغییر نکرده بود از بغل نیمکتے کہ همیشہ میشستیم رد شدم. _قلبم تند تند میزد... یہ دختر و پسر جووݧ اونجا نشستہ بودݧ بہ دختره پوز خندے زدم و تو دلم گفتم:بیچاره خبر نداره چہ بلایے قراره سرش بیاد داره براے خودش خاطره میسازه،ایـݧ جور عاشقیا آخر وعاقبت نداره... _سجادے چند تا نمیکت اون طرف تر نشستہ بود _تا منو دید بلند شد و اومد سمتم خوبید خانم محمدے❓ ممنوݧ اتفاقے افتاده❓ فقط یکم فشارم افتاده میخواید ببرمتوݧ دکتر❓ احتیاجے نیست خوب پس اجازه بدید براتوݧ آبمیوه بگیرم احتیاجے نیست خوبم آخہ اینطورے کہ نمیشہ حداقل... پریدم وسط حرفشو گفتم آقاے سجادے خوبم بهتره بشینیم حرفامونو بزنیم. _بسیار خوب بفرمایید ذهنم متمرکز نمیشد،آرامش نداشتم ایـݧ آیہ رو زیر لب تکرار میکردم(الا بذکر الله تطمعن والقلوب) _کمے آروم شدم و گفتم:خوب آقاے سجادے اگہ سوالے چیزے دارید بفرمایید _والا چی بگم خانم محمدے مـݧ انتخابمو کردم الاݧ مسئلہ فقط شمایید پس شما هر سوالے دارید بپرسید ببینید آقاے سجادے :براے مـݧ اول از همہ ایماݧ و اخلاق و صداقت همسرم ملاکہ چوݧ با بقیه وچیز ها در گرو همیـݧ سہ مورده. با توجہ بہ شناخت کمے کہ ازتوݧ دارم از نظر ایماݧ کہ قبولتوݧ دارم درمورد اخلاقم باید بگم کہ فکر میکردم آدم خشـݧ و خشکے باشید یجورایے ازتوݧ میترسیدم... _ولے مثل اینکہ اشتباه میکردم سجادے خندید و گفت: چرا ایـݧ فکرو میکردید بامــــاهمـــراه باشــید🌹 ❤️💞❣💛❤️💞❣💛❤️💞❣💛
|⇦•چقدر سرده بابا .. و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیهما به نفس حاج سیدمهدی میرداماد •✾• چقدر سرده بابا ، هوای خرابه دیگه خسته م از این شبایِ خرابه دیگه هیچ کسی نیست بفهمه چی میگم دیگه لکنتم خسته کرده لبم رو .. *دیگه باز نکنم بعضی حرفا رو .. از اون شبی که تو بیابون گم شد دیگه لکنت گرفت .. به جای اینکه بگه اَبَتا .. میگفت اَبَ .. حرفاشو دیگه کسی نمیفهمید..* دیگه هیچ کسی نیست بفهمه چی میگم دیگه لکنتم خسته کرده لبم رو .. دیگه وا نمیشه چشایِ کبودم تا که گریه پایین بیاره تبم رو دیگه دخترت موندنی نیست دیگه بغضم آروم نمیشه میخوام در بیام از خرابه روم نمیشه نبودی ببینی ، تو بازارایِ شام به جای النگو طناب بود رو دستام چه زجری کشیدم تا زجرُ میدیدم فقط این طرف اون طرف میدویدم یه جوری منو زد که دادم در اومد دیگه بعد از اون هیچ کجا رو ندیدم دیگه دخترت بی قراره دیگه تو تنم نا ندارم میخوام پیشِ پای تو وایسم ، پا ندارم من الذی ایتمنی .. تو هستی و عشق منی ..
babolharam shabe 3 moharram1399 - hasan ataee.mp3
4.54M
|⇦•چقدر سرده بابا .. و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیهما به نفس حاج سیدمهدی میرداماد _ سوم محرم99•✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ اَمان از فتنه‌های آخرالزمان! به علی(ع) معترض شدند که چرا قاتلینِ عُثمان را مُحاکمه نمیکنید! حضرت اما اصل نظام را فدای یک پرونده نکردند! لکن هم را نفهمیدند