#رسول_خدا_صلی_الله_علیه_وآله
#معارف_علوی
🟢 نالهٔ شیطان لعین، در دو عید مبعث و غدیر ...
در روایتی امام صادق علیهالسلام فرمودند که پدرم فرمود:
📋 إِنَّ إِبْلِیسَ رَنَّ أَرْبَعَ رَنَّاتٍ: یَوْمَ لُعِنَ وَ یَوْمَ أُهْبِطَ إِلَی الْأَرْضِ وَ یَوْمَ بُعِثَ النَّبِیُّ صلیاللهعلیهوآله وَ یَوْمَ الْغَدِیرِ
🔻شیطان، چهار مرتبه نالهای با صدای بلند و محزون کشید: ۱. روزی که لعن شد؛ ۲. روزی که به زمین انداخته شد؛ ۳. روز بعثت پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله؛ ۴. و روز غدیر.
📚قرب الاسناد، ج۱ ص۱۰
@Maghaatel
#مدینه_تا_کربلا
🩸 وداع حضرت سیدالشهداء علیهالسلام با قبر مطهر مادرش زهرای مرضیه سلاماللهعلیها...
در نقلی آمده است:
حضرت مولانا سیدالشهداء عَلَيْهِالسَّلَام آماده خروج از مدینه بود تا اینکه نیمههای شب، در دل تاریکی بالای سر قبر مطهر مادرش فاطمه زهرا سلاماللهعلیها آمد تا با آن وداع کند؛ بر سر قبر مطهر ایستاد و اینگونه مادر را خطاب نمود:
📋 السّلامُ عليكِ يا أُمّاه، حُسَينُكِ جاءَ لِوِداعِك و هذهِ آخرُ زيارتِهِ إيّاكِ.
▪️سلام بر تو ای مادرجان! حسینت آمده تا با شما وداع کند. و این آخر زیارت حسین (علیهالسلام) ، از قبر شماست.
🥀 ناگه از درون قبر ندا آمد:
📋 وَ عَليكَ السّلامُ يا مَظلومَ الأُمِّ و يَا شَهيدَ الأُمّ و يا غَريبَ الأُمّ.
▪️سلامِ مادر به تو ای مظلومِ مادر؛ سلامِ مادر به تو ای شهیدِمادر ؛ سلامِ مادر به تو ای غریبِ مادر!
🥀 با شنيدن اين جواب، قطرات اشک از چشمان مبارک ابیعبدالله علیهالسلام جاری گشت و به سمت قبر مطهر امام حسن علیهالسلام راهی شد و همینگونه، قبر برادر را زیارت نمود و قریب به طلوع فجر بود که به خانه برگشت.
📚 معالي السّبطين، ج۱ ص۲۱۲
✍ گل باغ جنان بودیم و رفتیم
پیمبر را نشان بودیم و رفتیم
مدینه! ای تمام خاطراتم!
(اگر بار گران بودیم و رفتیم)
وداعی تلخ کردم با پیمبر
نهادم صورتم بر قبر مادر
دلم تنگ حسن شد، ای خدایا
بقیع رفتم برای بار آخر
نوایی میزند آتش به سینه
رود همراه بابایش سکینه
رسد روزی که بی بابا بیاید!
خداحافظ... خداحافظ مدینه
ببین زینب که جانی در تنم نیست
دگر چاره به غیر از رفتنم نیست
چنان در این سفر غارت شوم من
که حتی بنگری پیراهنم نیست
نباشد این وداع آخر من!
بگفتا رازهایی مادر من
شود گودال، جمع پنج تن جمع
نَهَد بر دامنش مادر، سر من
دل ارباب از هجران کباب است
رقیه در بَرَش طفل رباب است
پدر گفتا: که خوش باشی عزیزم
بدان روزی رسد جایت خرابه است
@maghaatel
#مدینه_تا_کربلا
🩸 فَخَرَجَ مِنْها خائِفاً یَتَرَقَّبُ ...
در نقلها آمده است:
در شب بیست و هشتم ماه رجب، هنگام خروج از مدینه و رهسپار شدن به سوى مکّه که فرزندان، برادرزادگان و برادران سیدالشهداء علیهالسلام با بیشتر خاندانش همراه او بودند، آن حضرت دائما این آیه شریفه را قرائت میفرمود:
📋 «فَخَرَجَ مِنْها خائِفاً یَتَرَقَّبُ قالَ رَبِّ نَجِّنی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمینَ»
🔹(موسى ترسان و نگران از آنجا بیرون رفت در حالى که میگفت: «پروردگارا، مرا از گروه ستمکاران نجات بخش».) قصص، ۲۱
🔻 طبق این آیه؛ حضرت موسی علیهالسلام برای رهایی از شرّ فرعونیان از مصر به سوی مَدین خارج شد.
📚 الإرشاد ج۲، ص۳۵
📚 إعلام الورى ج۱، ص۴۳۵
✍ امام حسین علیهالسلام با خواندن این آیه شریفه، حال خروج خود را از شهر مدینه به حال خروج حضرت موسی علیهالسلام از مصر تشبیه کرده که آنحضرت از ترس فرعون مصر ناچار به ترک شهر و دیار و فرار از شهر گردید، و امام حسین علیهالسلام نیز به خاطر شرّی که از جانب یزید و یزیدیان به آن حضرت میرسید، مجبور به ترک دیار و خانه و کاشانه خود شدند.
➖ در نَقلی آمده است:
حضرت سکینه سلاماللهعلیها جملاتی به این مضمون فرمودهاند:
هیچ شبی مانند آن شبی که ما از مدینه خارج شدیم، مضطرب و نگران نبودیم ...
📚 ریاض القدس ج۱ ص۸۰
📝 وقتی که میرفتند، دنیا گریه میکرد
شهر مدینه مثل زهرا گریه میکرد
وقتی که میرفتند، پشت پای آنها
چشمان جبرائیل حتی گریه میکرد
پائین پای ناقه مریم گریه میکرد
دورِ سر گهواره عیسی گریه میکرد
این است آن داغ عظیمی که برایش
حتّی میان تشت، یحیی گریه میکرد
بوسید اکبر دستهای مادرش را
در زیر چادر، امّ لیلا گریه میکرد
بر روی دامن مادری در گوش طفلش
آهسته تا میگفت "لالا" گریه میکرد
یک کاروانِ گریه شد وقتی رقیه
با گفتنِ "بابا بابا" گریه میکرد
در زیر پای محمل مستورهی عشق
منزل به منزل ریگِ صحرا گریه میکرد
وقتی که میرفتند، عالم سینه میزد
وقتی که میرفتند، دنیا گریه میکرد
@maghaatel
#مدینه_تا_کربلا
🩸گزارشی بسیار لطیف و جانسوز از لحظات خروج امام حسین علیهالسلام از مدینه...
عبدالله بن سنان از پدربزرگش نقل میکند که وی گفت:
🥀 من با نامهای از مردم کوفه به نزد امام حسین علیهالسلام در مدینه رفتم. خدمت حضرت رسیدم و نامه را تحویل دادم و امام علیهالسلام آن را قرائت نمود و فرمود: سه روز به من مهلت بده. بنابراین من در مدینه ماندم تا اینکه امام علیه السلام تصمیم گرفت به عراق برود. من با خود گفتم: بروم و پادشاه حجاز (امام حسین علیهالسلام) و جلال و جبروت او را ببینم که چگونه از مدینه خارج می شود!
🥀 به درب خانه إمام حسین علیهالسلام آمدم، دیدم اسبها زین شدهاند و مردان ایستادهاند و امام حسین علیه السلام روی یک کرسی نشسته بود و بنیهاشم دور او تا دور او را گرفته بودند. امام حسین علیهالسلام در بین آنها چنان بود که گویی ماه کامل است در شب چهارده.
🥀 من حدود چهل محمل و کجاوه دیدم که آن ها را با پارچه های ابریشمی و نمادین تزئین كرده بودند. در همین زمان بود که امام حسین علیهالسلام به بنیهاشم دستور داد تا محارم خود را بر روی محمل ها و کجاوه ها سوار کنند.
🥀 در حالی كه من نگاه میكردم، دیدم جوانی از خانه امام حسین علیهالسلام خارج شد که قد بلند و تنومندی داشت و روی گونهاش، خال سیاهی بود و صورت او مانند ماه تمام بود. او، جوانان بنیهاشم را یک به یک کنار میزد و میگفت: کنار بروید؛ وقتی که آن جوان، از بین بنیهاشم، صَفی را شکافت.
🥀 دیدم که دو بانو از بانوان بنیهاشم از خانه خارج شوند و آن قدر با حیا و با وقار راه میرفتند که دنباله چادرشان بر روی زمین کشیده میشد. کنیزان، دور تا دور آن دو بانو را گرفته بودند تا اینکه به محمل ها رسیدند.
🥀 آن جوان رشید آمد و زانو زد و بازوان آن دو بانو را گرفت و در نهایت شکوه و جلال، آن دو بانو را سوار بر محمل کرد. من از برخی از مردم که در آن جا بودند پرسیدم که این دو بانو کیستند؟ گفتند: یکی از آن دو، زینب کبری و دیگری امّکلثوم، دختران امیرالمؤمنین علیهمالسلام هستند. پرسیدم آن جوان کیست؟ گفتند: قمر بنی هاشم اباالفضل العباس علیهالسلام است.
🥀 سپس دو دختر خردسال را دیدم که گویی خداوند متعال انسانی همانند آنها را خلق نکرده بود. یکی از آن دو همراه زینب کبری علیهاالسلام سوار بر محمل شد و دیگری با ام کلثوم علیهاالسلام. من در مورد آنها سوال کردم، به من گفتند: آن دو دختر، سکینه و فاطمه دختران امام حسین علیهماالسلام هستند.
🥀 سپس جوان رشید دیگری بیرون آمد که او هم همانند یک ماه کامل بود. بانویی که دورتادور او را کنیزان گرفته بودند، همراه آن جوان بود که آن جوان زانو گرفت و آن بانو را نیز سوار بر محمل کرد.
من در مورد آن جوان و آن بانو سوال کردم. گفتند: آن جوان، علی اکبر، پسر بزرگ امام حسین علیهالسلام است و آن بانو، مادرش، امّ لیلاست.
🥀 بعد از او دیدم نوجوانی که صورت او، پارهای از ماه بود از خانه بیرون آمد و بانویی همراه او بود. در مورد او و آن بانو سوال کردم، گفتند: گفتند او قاسم بن الحسن علیهماالسلام و آن بانو، مادرش، همسر امام مجتبی علیهالسلام است.
🥀 سپس بقیه اطفال و کودکان حرم بر روی محمل ها سوار شدند. در این هنگام امام حسین علیهالسلام ندا داد:
📋 أينَ أخي؟ أين كَبشُ كَتيبتي؟ أين قمرُ بني هاشم؟
🔹 برادرم کجاست؟ پهلوان لشکر من کجاست؟ ماه بنی هاشم کجاست؟
🥀 اباالفضل العباس علیهالسلام در پاسخ امام علیهالسلام فرمود:
📋 لبّيك لبّيك يا سيّدي
🔹جانم! جانم! ای آقای من!
🥀 امام علیه لسلام به او فرمود: برادرم! اسب مرا بیاور. اباالفضل العباس علیهالسلام ذوالجناح را آورد و بنیهاشم دور تا دور امام علیهالسلام را گرفته بودند. قمر بنی هاشم، عنان اسب را گرفت و امام علیهالسلام سوار بر اسب شد و بعد، دیگر بنیهاشمیان سوار بر مرکب شدند.
🥀 اباالفضل العباس علیهالسلام سوار بر مرکب شد و پرچم را به دست گرفت و در جلوی قافله حرکت کرد. در این هنگام، صدای اهل مدینه و بازماندگان از بنیهاشم به گریه بلند شد و میگفتند:
«الوداع، الوداع، الفراق، الفراق»
🥀 اباالفضل العباس علیهالسلام در جواب آنان فرمود:
📋 هٰذا وَاللّهِ يَومُ الفِراق و المُلتَقَى يَومَ القِيامَة
🔹آری به خدا، دیگر امروز روز جدایی است و دیدار بعدی ما رفت تا روز قیامت.
📚أسرارالشّهادة، ص۳۶۷
📚معاليالسّبطين، ج۱ ص۲۲۰
✍ ای ساربان آهسته ران، کز دیده دریا میرود
از شهر زهرا نیمهشب، فرزند زهرا میرود
قلب سکینه مشتعل، اشکش به رخ، خونش به دل
با دیدهی دریائیاش، دنبال سقّا میرود
اصغر ز دامان رباب، پَر میزند بر دوش باب
با شوق پیکان بلا، همراه بابا میرود
آید زصحرا زمزمه، خون ریزد از چشم همه
سقّای آل فاطمه، عطشان به دریا میرود
زینب شده محملنشین، با نالههای آتشین
منزل به منزل کو به کو، صحرا به صحرا میرود
@maghaatel
#مدینه_تا_کربلا
🩸حضرت سیدالشهداء علیهالسلام به هنگام خروج از مدینه، «گودالقتلگاه» را نشان أمّسلمه میدهد ...
در نقلها آمده است:
🥀 هنگامی که امام حسین علیهالسلام تصمیم گرفت از مدینه خارج شود، امسلمه نزد آن حضرت آمد و گفت: پسرم! مرا با خارج شدن خود به سمت عراق محزون مکن، زیرا من از جدّ بزرگوارت شنیدم که میفرمود: فرزندم در عراق، در سرزمینی که آن را کربلا میگویند کشته خواهد شد.
🥀 امام حسين عليهالسلام در جوابش فرمود: ای مادر! به خدا قسم من این موضوع را میدانم. من به ناچار کشته خواهم شد و چارهای هم نخواهم داشت.
🍂 به خدا قسم من آن روزی را که شهید میشوم میدانم.
🍂 من میدانم چه کسی مرا شهید خواهد کرد.
🍂 من آن بقعهای را که در آن دفن میشوم میشناسم.
🍂 من میدانم چه افرادی از اهل بیت و خویشاوندان و شیعیانم کشته خواهند شد.
🥀 اگر بخواهم، قبر و آرامگاه خود را به تو نشان میدهم!
📋 ثُمَّ أَشَارَ إِلَی جِهَةِ کَرْبَلَاءِ فَانْخَفَضَتِ الْأَرْضُ حَتَّی أَرَاهَا مَضْجَعَهُ وَ مَدْفَنَهُ وَ مَوْضِعَ عَسْکَرِهِ وَ مَوْقِفَهُ وَ مَشْهَدَهُ
🔹سپس آن حضرت به سمت کربلا اشاره نمود و زمین به قدری فرو نشست که امام حسین علیهالسلام، قتلگاه و لشکرگاه و موقف و محل شهید شدن خود را به امسلمه نشان داد.
📋 فَعِنْدَ ذَلِکَ بَکَتْ أُمُّ سَلَمَةَ بُکَاءً شَدِیداً وَ سَلَّمَتْ أَمْرَهُ إِلَی اللَّهِ
🔹 در همین موقع بود کهام سلمه به شدت گریان شده و تسلیم قضا و قدر خداوند گردید.
🥀 امام حسین علیهالسلام پس از این جریان به امسلمه فرمود: خدا خواسته مرا در حالی که با دشمنی دشمنان، مقتول و سر بریده هستم بنگرد. مشیت خدا بر این قرار گرفته که اهل بیت و زنان من اسیر و تبعید گردند، کودکانم سر بریده و مظلوم شوند، آنان اسیر و دچار قید و بند گردند، ایشان استغاثه کنند ولی یار و یاوری نداشته باشند.
➖ در روایت دیگری آمده است:
🥀 امسلمه به امام حسین علیهالسلام گفت: جدّتان رسول خدا صلیاللهعلیهوآله تربتی به من عطا کرد که آن را در میان شیشه نهادهام. امام علیهالسّلام فرمود: به خدا قسم من کشته خواهم شد. اگر به سوی عراق هم نروم باز کشته خواهم شد.
🥀 سپس آن حضرت مقداری تربت برداشت و در میان شیشه ریخت و به امّسلمه داد و به وی فرمود:
📋 إجْعَلْهَا مَعَ قَارُورَةِ جَدِّی فَإِذَا فَاضَتَا دَماً فَاعْلَمِی أَنِّی قَدْ قُتِلْتُ.
🔻این تربت را نزد آن تربتی که جدّم به تو داده بگذار. هر گاه دیدی خون از آنها جاری شد، بدان که من شهید شدهام.
📚بحارالانوار ج۴۴ ص۳۳۲
✍ هر قدم این قافله،سوی خزان میرود
مشک به مهمانیِ،تیر و کمان میرود
با دم لالاییِ، زنگ دل کاروان
خفته هزاران امید، در نگه کودکان
در آسمان این هلال، خنجر تقدیر ماست
قافله آهسته رو، کشور دل کربلاست
عطر تو ای سرزمین، بر من عجب آشناست
وعده دیدار تو، در دل من سالهاست
@maghaatel
#مدینه_تا_کربلا
🩸وعدهٔ من و شما در «گودالِقتلگاه»
إمام صادق علیهالسلام در روایتی فرمودند:
🥀 هنگامى كه امامحسين عليهالسّلام شبانه از مدينه به سمت مكّه حركت كردند، دستهای از فرشتگان با صفهاى آراسته و پشت سر هم، اسلحه به دست و هريك بر اسبى از اسبهاى بهشتى سوار، خدمت حضرت رسيدند و سلام دادند و عرض كردند:
🥀 « اى آن كه پس از جدّ و پدر و برادر، حجّت خداوند بر خلق، هستى! همانا كه خداوند عزّوجلّ جدّ تو را در جاهاى بسيارى به وسيله ما كمك و يارى فرموده و اكنون نيز ما را به يارى تو فرستاده است.»
🥀 سیدالشهداء علیهالسلام فرمود:
📋 الْمَوْعِدُ حُفْرَتِی وَ بُقْعَتِیَ الَّتِی أُسْتَشْهَدُ فِیهَا وَ هِیَ کَرْبَلَاءُ فَإِذَا وَرَدْتُهَا فَأْتُونِی
▪️وعدهگاه من و شما در گودال قتلگاه! در همان بقعهاى كه آن جا شهيد خواهم شد كه همان كربلا است؛ چون به آن جا رسيدم، نزد من بياييد.
🥀 فرشتگان عرض كردند: «خداوند ما را مأمور فرموده است كه گوش به فرمان و فرمانبردار شما باشيم و اگر از دشمنى بيمناك هستىد، ما به همراه شما باشيم؟!»
🥀 سیدالشهداء علیهالسلام فرمود: «آنان راهى ندارند كه آسيبى به من برسانند تا آنکه به بقعه خويش (کربلا) برسم.»
📚 لهوف، ص۶۳
@maghaatel
#معارف_حسینی
🟢 حالات حضرت زهرا سلاماللهعلیها در ششماهِ باردار بودنِ آن حضرت به إمام حسین علیهالسلام ...
✓ طولانی امّا خواندنی 👌
مقداد بن أسود کِندی گوید:
🔹 روزی بر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله وارد شدم؛ دیدم که آن حضرت در میان حسنین علیهماالسلام نشست، ابتدا سر امام حسین علیهالسلام را روی زانوی راست خود و بعد سر امام حسن علیهالسلام را روی زانوی چپ خویشتن گذاشت و آن دو خوابیدند...
🔸مقداد گوید: من گفتم: «به نظر میرسد که امام حسین علیهالسّلام در نزد شما بزرگتر است!» رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمودند:
📋 إِنَّ لِلْحُسَیْنِ فِی بَوَاطِنِ الْمُؤْمِنِینَ مَعْرِفَةً مَکْتُومَةً ؛ سَلْ أُمَّهُ عَنْهُ
🔻«مؤمنین در باطن خود، معرفت خاصی نسبت به امام حسین علیهالسلام دارند. این مطلب را از مادرش بپرس.»
🔹 پس از این اتفاق من پشت در خانه فاطمه زهرا سلاماللهعلیها رفتم. ناگاه دیدم کنیزی آمد و گفت: «ای برادر کِندی!» گفتم: «چه کسی به تو گفت که من پشت در خانهام؟» گفت: «بانویم به من گفت که مردی از قبیله کِنده، پشت در خانه ایستاده و در نظر دارد درباره نور چشمم حسین علیهالسلام، مطلبی را از من جویا شود.»
🔸 ... آنگاه وارد خانه شدم و از صدیقه کبری سلاماللّهعلیها سؤال نمودم: «مقام و منزلت إمام حسین علیهالسلام چگونه است؟» آن بانوی مکرّمه فرمود: «...هنگامی که امام حسن علیهالسلام متولد شد، یک روز رسول خدا صلیاللهعلیهوآله به خانه ما آمده و به من فرمودند: در مقابل صورت تو نوری را میبینم. این نور علامت آن است که تو به زودی فرزندی به دنیا خواهی آورد که برای خلق جهان حجت خواهد بود.
🌿 هنگامی که یک ماه از حمل من به فرزندم حسین علیهالسلام گذشت، درد و حرارتی در خود احساس کردم. این مطلب را با پدرم در میان گذاشتم. پدرم یک کوزه آب خواست، دعایی به آن کوزه خواند و فرمود که از آن آب بیاشامم. وقتی که از آن آب آشامیدم، خدای رئوف آن حرارت و دردی را که احساس میکردم برطرف کرد.
🌿 ماه دوم از حمل من گذشت. پس از آن دچار اضطراب و حرکت جنین شدم. حسین علیهالسلام حرکت میکرد و من نمیتوانستم به خوراکیها و آشامیدنیها لب بزنم. خدای توانا به شکلی مرا محافظت کرد که گویا شیر میآشامیدم.
🌿 هنگامی که سه ماه از حمل من گذشت، خیر و برکت در منزل من فراوان شد.
🌿 در چهارمین ماه بارداریام، خدا وحشت مرا به وسیله انس با حسین علیهالسلام بر طرف کرد. من همواره در محراب عبادت بودم و جز در مواقعی که کاری داشتم، از عبادت غفلت نمیکردم. هر چه میگذشت خود را سبکتر احساس میکردم،همواره بر همین حال بودم تا اینکه ماه پنجم تمام شد.
📋 فَلَمَّا صَارَتِ السِّتَّةُ کُنْتُ لَا أَحْتَاجُ فِی اللَّیْلَةِ الظَّلْمَاءِ إِلَی مِصْبَاحٍ وَ جَعَلْتُ أَسْمَعُ إِذَا خَلَوْتُ بِنَفْسِی فِی مُصَلَّایَ التَّسْبِیحَ وَ التَّقْدِیسَ فِی بَاطِنِی
🔻 وقتی ماه ششم فرا رسید، دیگر در شب تاریک احتیاجی به چراغ نداشتم. هر گاه تنها در میان محراب عبادت بودم، از باطن خود صدای تسبیح و تقدیس میشنیدم.
🔸 هنگامی که نُه روز بیش از این شد، قدرت و قوت من زیاد شد. من این جریان را برای امّسلمه که یار و یاور من بود شرح دادم.
🌿 موقعی که ده روز اضافه شد، در عالم خواب دیدم که ملکی نزد من آمد و بال خود را بر پشت من کشید و از خواب بیدار شدم. برخاستم، وضو گرفتم و دو رکعت نماز بهجای آوردم.
🌿 برای دومین بار که به خواب رفتم، در عالم خواب دیدم مردی که جامههای سفید در بر داشت نزد من آمد و نشست. آنگاه بر صورت و پشت من دمید. من که هراسان شده بودم از خواب بیدار شدم، وضو گرفتم و چهار رکعت نماز بهجای آوردم.
🌿 برای سومین بار که خوابم برد، دیدم شخصی آمد و مرا نشاند و دعا و تعویذ بر من خواند.
🔹 صبح که شد، من لباسهای «حَمامه» کنیز خود را پوشیدم و به حضور پدرم که در اتاق امّسلمه بود مشرف شدم. موقعی که نگاه آن حضرت به من افتاد، آثار شادی و مسرّت را در صورت مبارکش مشاهده کردم و آن ترس و بیمی که دچارش شده بودم بر طرف گردید.
.
🔸 آنگاه جریان خوابهایی را که دیده بودم برای پدرم شرح دادم. پدرم به من فرمود: «مژده باد تو را! زیرا آن مرد اول دوست من عزرائیل بوده که موکّل است بر رحم زنان؛ مردم دوم میکائیل بوده که موکل رحم زنان اهل بیت علیهمالسلام است … آنگاه پدرم به گریه افتاد، مرا در بر گرفت و فرمود: «آن مرد سوم حبیب من جبرئیل بوده که خدای رئوف او را خدمتگزار فرزندان تو قرار داده است.» آنگاه من به منزل بازگشتم و پس از چندی إمام حسین علیهالسلام متولد شد.
📚الخرائج و الجرائج، ج۲ ص۸۴۱
@Maghaatel
#معارف_حسینی
🔰 غِیَاثُ الْمُسْتَغِیثِینَ وَ کَهْفُ الْمُسْتَجِیرِین ...
در روایتی رسول خدا صلیاللهعلیهوآله وقتی که نام مبارک سیدالشهداء علیهالسلام رسیدند، فرمودند:
📋وَ أَمَّا الْحُسَیْنُ علیهالسلام فَإِنَّهُ مِنِّی وَ هُوَ ابْنِی وَ وَلَدِی وَ خَیْرُ الْخَلْقِ بَعْدَ أَخِیهِ
🔻اما حسین علیهالسلام ؛ او از من است و پسر من و فرزند من است. او برترین خلق بعد از برادرش بوده است.
📋 وَ هُوَ إِمَامُ الْمُسْلِمِینَ وَ مَوْلَی الْمُؤْمِنِینَ وَ خَلِیفَةُ رَبِّ الْعَالَمِینَ
🔻و امام مسلمانان و مولای مؤمنان و جانشین خداوند جهانیان
📋 وَ غِیَاثُ الْمُسْتَغِیثِینَ وَ کَهْفُ الْمُسْتَجِیرِینَ
🔻و فریادرس درماندگان و پناه پناهندگان
📋 وَ حُجَّةُ اللَّهِ عَلَی خَلْقِهِ أَجْمَعِینَ وَ هُوَ سَیِّدُ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ بَابُ نَجَاةِ الْأُمَّةِ
🔻 و حجت خداوند بر همه مخلوقات است. او سرور جوانان بهشت و درب نجات امّت است.
📋 أَمْرُهُ أَمْرِی وَ طَاعَتُهُ طَاعَتِی مَنْ تَبِعَهُ فَإِنَّهُ مِنِّی وَ مَنْ عَصَاهُ فَلَیْسَ مِنِّی
🔻 امر او امر من، اطاعت از او اطاعت از من است. هر که از او پیروی کند از من است و هر که با او مخالفت ورزد با من مخالفت ورزیده است.
📚الأمالی،شیخ صدوق، ص۱۱۵
✍ از روى حسین تا نقاب افکندند
در عالم عشق، انقلاب افکندند
تبریک به طوفانزدگان غم و درد!
کشتى نجات را به آب افکندند
@Maghaatel
#معارف_حسینی
🔰 نَخِ قنداقهای شد دستگیرِ عالم بالا ...
طبق روایات علاوه بر فطرس مَلَک، فرشتگانی به نام دُردائیل و صَلصائیل هم به برکت قنداقه امام حسین علیهالسلام بخشوده شدند و به جای خود برگشتند.
⚡️ در نقلی دیگر هم آمده است که رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمودند:
🔹 ملائکه آمدند تا برای تولد امام حسین علیهالسلام به من تبریک و تهنیت بگویند؛ همراه آنها ملکی بود که دو بال، پاها و دستانش شکسته بود. من به او گفتم: کیستی ای ملک، تو را چه شده چیست؟
🔸آن مَلک گفت: یا رسول الله! من از ملائکه مقربین بودم؛ روزی دیدم درِ آسمان باز است پس به دنیا نگاه کردم دیدم روی زمین انسانی دست و پا ندارد! با خود گفتم: این مرد بمیرد بهتر است! آخر زندگی با این حالت هیچ خیری ندارد!
🔹 وقتی این را گفتم از جای خود تکان نخورده بودم که خداوند مرا به این حالت در آورد و مرا روی زمین گذاشت و در جزیرهای هفتصد سال محبوس هستم. وقتی ملائکه نازل میشدند و مرا شناختند، مرا خدمت شما آوردند تا مرا به درگاه الهی به حق حسین علیهالسلام شفاعت بفرمایید!
🔸 رسول خدا صلیاللهعلیهوآله میفرماید: من هم به درگاه الهی دعا کردم که جبرئیل نازل شد و گفت: ای محمد! خداوند دعایت را دربارۀ او مستجاب کرد.
📋 فَاحلُل قُماطَ الحُسینِ عَلَیهِالسّلامِ فَاخرُجْ یَدَهُ الیُمنَی مِنهُ حتّی یَمسَحَهُ مِنه
🔻قنداق حسین علیهالسلام را باز کن و دست راست او را بیرون بیاور تا این ملک به آن مسح کند.
🔹من هم این کار را انجام دادم، ملک همان وقت شفا یافت. وقتی خلقتش تماماً صحیح شد شروع کرد به گریستن گفتم: ای ملک، دیگر برای چه گریه میکنی؟ گفت: برای خودم گریه نمیکنم بلکه برای شهادت کسی گریه میکنم که میلادش بشارت اهل آسمانها و زمین است. گفتم: چه کسی او را میکشد؟
🔸 آن مَلک گفت: جبرئیل مأمور است که به شما خبر بدهد که چه کسی او را میکشد!؟ گفتم: ای جبرئیل، آیا سخن او درست است؟ جبرئیل گفت: بلی یا رسول الله! گفتم: از کجا این مطلب را میداند؟ گفت: خداوند او را هزار سال قبل از متولد شدنِ امام حسین علیهالسلام آفریده است و چنین مقدّر کرده که او محافظ قبر إمام حسین علیهالسلام بعد از شهادتش باشد.
📚بحر المصائب، ج۱ ص۹۳
✍ در روز اول فُطرس و در روز آخر حُرّ
سرتاسرِ عمرش تماماً دستگیری بود ...
@Maghaatel
#معارف_حسینی
🔰 «فطرس» به گهوارهاش پناه آورد و ما به قبر مطهرش ...
در دعایی که از وجود مبارک امام حسن عسکری علیهالسلام در روز سوم شعبان سالروز ولادت با سعادت حضرت مولانا سیدالشهداء علیهالسلام به ما رسیده است، اینچنین به درگاه الهی عرضه میداریم:
📋 اللَّهُمَّ وَ هَبْ لَنَا فِی هَذَا الْیَوْمِ خَیْرَ مَوْهِبَةٍ وَ أَنْجِحْ لَنَا فِیهِ کُلَّ طَلِبَةٍ کَمَا وَهَبْتَ الْحُسَیْنَ لِمُحَمَّدٍ جَدِّهِ
🔻خداوندا، به ما در این روز بهترین هدیه را از جانب خود عطا بفرما و در این روز هر خواستهٔ ما را چنان که حسین علیهالسلام را به محمد صلیاللهعلیهوآله، جدّش بخشیدی، به ما نیز ببخش!
📋 وَ عَاذَ فُطْرُسُ بِمَهْدِهِ فَنَحْنُ عَائِذُونَ بِقَبْرِهِ مِنْ بَعْدِهِ نَشْهَدُ تُرْبَتَهُ وَ نَنْتَظِرُ أَوْبَتَهُ آمِینَ رَبَّ الْعَالَمِینَ
🔻 و چنان که فُطرس به گهواره او پناه بُرد، ما پس از او، به قبر مطهرش پناه میآوریم و تربت پاکش را نظارهگر میشویم و منتظر بازگشت اوییم؛ چنینباد ای پروردگار جهانیان!
📚مصباح المتهجد، ص۵۷۴.
📚اقبال الاعمال، ص۱۸۵.
✍ پروانهوار سوزِ تو را میخریم ما
تا صبح، دور شمع غمت میپریم ما
آتش به جان بال و پر ما را بکش حسین
از فُطرس درِ تو مگر کمتریم ما؟!
بین گذر نگاه به خِیل گدا بکن...
کاسه به دست در دل این معبریم ما
وقتی تو پادشاه تمامیِّ عالمی
پس خوش به حالمان که همه نوکریم ما
اوج کمال روح، به "گریه" رسیدن است
یک عُمر در طریقتِ "چشمِ تریم" ما
"روح الامین" به گریهی ما رَشک میبرد
در روضه از ملائکه دل میبریم ما
اشکی که خرج بزم تو باشد... عنایت است
مدیون لطفِ زینبِ غم پروریم ما
دستِ "رقیه" نان دَهنِ دخترم گذاشت...
جیرهبگیرِ سفرهی این دختریم ما
چادرنماز فاطمه سقف حسینیه است...
تا حشر زیر سایهی این مادریم ما
ای بیسری که سر به سر غم گذاشتی
وقتی تو سروری، ز سران هم سریم ما
@Maghaatel
#معارف_حسینی
♦️ زیباترین حوری بهشتی کیست ؟! و افتخار او چیست ؟!
در نقلی آمده است:
🌱 «لَعیٰا» حوریای است از حوریان جنّت؛ که هرگاه بهشتیان اراده نمایند که نظر به چیز حَسَن و نیکو نمایند منظور نظرشان لعیا باشد؛ لعیا را هفتاد هزار کنیز است و هفتاد هزار قصر و هفتاد هزار مقصوره و هفتاد هزار غرفۀ مزیّن شده به انواع جواهر و مرجان.
🌱 قصر لعیا از قصرهای جنّت عالی و رفیع است، پس هرگاه وی مُشرِف بر جنّت شود به آنچه در جنّت است نظر نماید جنّت از نور روی و جبین او روشن و نورانی میگردد.
🌱 پس به سوی وی وحی شد که ای لعیا، به دار دنیا هبوط نما و به خدمت دختر حبیب من محمّد مصطفی صلیاللهعلیهوآله مشرّف شو و به آن حضرت مؤانست کن. و بر خازن جَنان حضرت رحمان وحی فرمود که: جنّت را مزیّن و گردان از جهت مولودی که در دنیا متولّد خواهد شد.
🌱 ... پس لعیا به خدمت صدیقه کبری فاطمۀ زهرا سلاماللهعلیها نزول نمود و عرضه داشت: مرحبا! حالتان چگونه است ای دختر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله؟ آن حضرت از آنکه فرش مناسبی در خانه نداشت، با آمدن لعیا خجالت کشید و ندانست که از برای او چه فرش نماید که در آن اثنا حوریای از جنّت هبوط نمود و با او از بساط بهشت بود و منزل آن حضرت را به آن بساط بهشتی، فرش نمود لعیا بر آن بساط قرار گرفت.
🌱 پس از آن در وقت طلوع فجر که وجود نازنین سیدالشهداء علیهالسلام متولّد گردیده و لعیا به آن زینت زیبا، قابلۀ آن گوشوارۀ عرش خدا بود و به پارچهای از پارچههای بهشتی، اعضای شریف آن حضرت را خشکانیده و گفت:
📋 بارَکَ اللهُ فیکَ مِن مولودٍ و بارَکَ الله في والِدَیکَ،
🔻خدای متعال در اینچنین مولود و والدین او خیر و برکت عنایت بفرماید.
🌱... پس از آن، لعیا به بهشت مراجعت نمود؛
📋 وَ لَعیٰا تَفتَخِرُ عَلَی الحُورِ العَینِ بِأنّهٰا قٰابِلةُ الحُسینِ عَلَیهِالسّلامِ.
🔻و در بهشت، «لعیا» دائماً بر تمام حوریان بهشتی افتخار میکند به اینکه قابله امام حسین علیهالسلام بوده است!
📚مدینة المعاجز،ج۳ ص۴۲۶
📚المنتخب،ص۱۵۱
✍عرش بر جلوهی رخسار حسین مینازد
فرش بر رونق بازار حسین مینازد
ابر بر اشک عزادار حسین مینازد
قبر ششگوشه به زوار حسین مینازد
کربلا هم به علمدار حسین مینازد
آیت لیلهی معراج، حسین است حسین
عشق را سلطنت و تاج، حسین است حسین
فُلکِ افتاده به امواج، حسین است حسین
عاشق مست به صهبای حسین مینازد
شیعه بر عشق و تولای حسین مینازد
جز حسین کیست که پرچم به مساوات زند؟
جز حسین کیست کلامی به مباهات زند؟
جز حسین کیست دم از قاضی حاجات زند؟
مصطفی در صف محشر به حسین مینازد
مرتضی ساقی کوثر به حسین مینازد
دل که باشد تهی از مهر و محبت، دل نیست
به خدا محفل بی ذکر حسین، محفل نیست
هر که دیوانهی مولا نبُوَد، عاقل نیست
نه فقط عاقل مجنون به حسین مینازد
مدّعی! دیدهی گردون به حسین مینازد
یاحسین آب حیات است، بگو یامولا
نردبان درجاتِ است، بگو یامولا
یاحسین رمز نجات است، بگو یامولا
هر کسی گفت حسین، عزت او تأمين است
فاطمه ضامن اوست، آخرتش تضمین است
جز حسین کیست که در شأن و شرف بیهمتاست؟
جز حسین کیست که محبوب تمام دلهاست؟
او حسین است، بلی میوهی قلب زهراست
فاطمه ام ابیها به حسین مینازد
همهجا زینب کبری به حسین مینازد
"یاحسین" ذکر ولاییست، خدا میداند
"یاحسین" رمز رهاییست خدا میداند
"یاحسین" فیض خداییست، خدا میداند
نه فقط عالم و آدم به حسین مینازد
این شرف بس، که خدا هم به حسین مینازد
@Maghaatel
#حضرت_عباس_علیه_السلام
🔰 به فدای دستانِ آن مولودی که امیرالمؤمنین علیهالسلام با گریه آنها را میبوسید ...
در نقلی آمده است:
وقتی حضرت اباالفضل العباس عليهالسلام به دنيا آمدند، مولا اميرالمؤمنين عليهالسلام براي ديدار فرزندشان به خانه امّالبنین علیهاالسلام تشريف آوردند، آن بانوی مکرّمه، مولود مبارك را به نزد آن حضرت آوردند و مولا علی علیهالسلام در گوش راست آن مولود مبارک «اذان» و در گوش چپ او، «إقامه» گفتند؛ سپس رو به حضرت امّالبنین علیهاالسلام نموده و فرمودند:
📋 سَمَّیتُموهُ؟! قالَتْ اُمّالبَنینَ: ما أسبَقُکَ في شَئٍ!
🔻 آیا نامی بر این مولود نهادهاید ؟! حضرت امّالبنین علیهاالسلام فرمودند: من در هیچ کاری بر شما سبقت نمیگیرم!
🌿 مولا علی علیهالسلام فرمودند: من نام او «عبّاس» نامیدم!
📋 ثُمَّ قَبَّلَ يَدَيْهِ وَ اسْتَعْبَرَ
🔻سپس آن حضرت دستهای اباالفضل عليهالسلام را از قنداقه بيرون آورد و بوسيد و بغض راه گلوی آن حضرت را بست و به گریه افتاد.
🥀 سپس فرمودند: گويا ميبينم که اين دستها روز طفّ در كنار شريعه فرات در راه ياری برادرش حسين "عليهالسلام" جدا خواهد شد.
📚 خصائص العباسیة، ص۹۵
✍ متولد شدی و امبنین دلشاد است
روز میلاد تو هر سینه، علیآباد است
ساقی کرببلا هستی و با آمدنت
کاسۀ خالی هر دلشدهای پر باده ست
چه کسی گفته حلال است شراب این غلط است
خوردن مِی فقط از دست شما آزاد است
روز میلاد تو حیدر به خودش گفت علی
بازوان پسرت سختتر از فولاد است
بوسه زد دست خدا دست تو را آقا یا
بوسه زد برلب شیرینشدهٔ آقا دست؟
نام زیبای تو هر ذائقه را شیرین کرد
عاشق روی تو فرهاد تر از فرهاد است
به علی حیدر کرار شدن میآید
به تو عباس علمدار شدن میآید
@maghaatel
#حضرت_عباس_علیه_السلام
🔰 به فدای آن دو دستی که وسیله شفاعت حضرت فاطمه زهرا «سلاماللهعلیها» است ...
در نَقلی آمده است:
🔹 وقتی که روز قیامت برپا میشود و امر بر همه مردمان سخت میگردد، پیامبراکرم صلیاللهعلیهوآله، امیرالمؤمنین علی علیهالسلام را میفرستند تا حضرت زهرا سلاماللهعلیها را برای مقام شفاعت حاضر کنند.
🔸 امیرالمؤمنین علیهالسّلام از حضرت زهرا سلاماللهعلیها سوال میکند: یافاطمه! چه چیز از اسباب شفاعت نزد شما وجود دارد و برای امروز که روز سخت و بزرگی است، چه چیزی را ذخیره کردهاید؟ صدیقه کبری سلاماللهعلیها در جواب میفرمایند:
📋 یا أَمیرَالمُؤمنین، کفَانَا لِأَجلِ هٰذَا المَقامِ ألیَدٰانِ المَقطوعَتانِ مِن إِبنِیَ العَبّاس.
🔻یا امیرالمؤمنین! ما را برای این مقام، دو دست قلمشدهٔ فرزندم عباس "علیهالسلام" کافی است.
📚أسرار الشهادة ص٣٣٩
📚وسیلة الدارین ص٢٧۵
✍ نام سقا دیدهها را خوب گریان میکند
دیدهی پر اشک را سقا چراغان میکند
او بُود بابالحسین ذُخرُالحسین عبدالحسین
عالَمی را بر در ارباب مهمان میکند
هر که میگوید حسین آغوش بگشاید بر او
بر دل سینه زنان لطف فراوان میکند
دست داده تا بگیرد دست هر افتاده را
این اباالفضل است بر ما لطف و احسان میکند
خلق میدانند در بهداری قُرب حسین
دردها را بیشتر عباس درمان میکند
مادرش امالبنبن هم ضامن عشاق اوست
در قیامت شیعیان را شاد و خندان میکند
دست او بر دست زهرا روز محشر دیدنیست
دست او مشکل گشایی از محبان میکند ...
@maghaatel
#حضرت_عباس_علیه_السلام
#مصائب_کوفه
🩸جلوهای از عبودیّت و بندگی قمر منیر بنیهاشم علیهالسلام / به هنگام ورود به کوفه، سر مطهر حضرت عباس عليهالسلام بر گردن اسبی آویزان بود ...
وصف بینظیر دلاوری و وفاداری حضرت ابالفضل العباس علیهالسلام به گونهای بوده که دیگر اوصاف بارز در شخصیت نورانی آن حضرت را تحتالشعاع قرار داده است ؛ یکی از اوصاف بارز دیگر، «عبادت» آن حضرت بوده است که در گزارشهای متعددی جلواتی از این وصف بارز به ما رسیده است که یکی از آنها، این نقل جانسوز میباشد:
➖ شخصی به نام قاسم بن أصبغ گوید:
من در کوفه بودم که سرهای بریده و اسرای آل الله را وارد کوفه کردند؛
📋 و إذًا أَنا بِفارسٍ قَد أقبَلَ، و قَدْ عَلَّقَ في عُنُقِ فَرَسِهِ رَأسًا،
▪️که ناگهان دیدم اسبسواری جلو میآید و یک سر بریده را بر روی گردن اسبش آویزان کرده است.
📋 كأنَّهُ القَمَرُ لَيلَةَ تَمامِهِ، و بَينَ عَينَيهِ أثَرُ السُّجُود،
▪️صورت آن سر بریده، همانند ماه شب چهارده بود و در بین دو چشمانش، اثر سجدههای طولانی پیدا بود.
📋 فإذٰا طَأطَأ الفَرَسُ بِرَأسِهِ لَحِقَ الرّأسُ بِالأرْضِ،
▪️هر گاه که آن اسب، سرش را خَم میکرد، آن سر بریده هم به زمین کشیده میشد.
🥀 من جلو رفتم و از آن اسبسوار پرسیدم که این رأس بریدهٔ کیست؟ او گفت:
📋 هٰذا رأسُ العَبّاسِ بْنِ عَليِّ بنِ أبيطالب.
▪️این سر عباس بن علی بن ابیطالب علیهمالسلام است!
📚 تذکره الخواص، ج۲ ص۲۵۲
📚معالي السّبطين، ج۲ ص۹۸
📚وسيلة الدّارين، ص۳۵۶
✍ از تماشای رُخ ماه تو شد مهتاب، مست
از طلوع چهرهات، هنگام مَدّ شد آب، مست
پشت هر پلك تو يك ميخانه پنهان است…اگر
چشمهايت هست در بيداری و در خواب، مست
ما چه میفهميم تأثير تماشای تو چيست؟
آن هم آنجا كه شده با ديدنت ارباب، مست
“يا كثير السّجده ” از حال تو در وقت نماز
میشود تسبيح و مُهر و مسجد و محراب، مست
«كاشف الكرب» و «أبو القِربه»،«كفيل زينبي»
بر تو وابستند پس هستند اين القاب، مست
باب حاجاتی و خوانديمت اگر بابالحُسين
بودهايم از عالم ذَر با تو در اين باب، مست
“تشنهی آب فراتم ای اجل مهلت بده”
تا نَمُردم میشوم از اين شراب ناب، مست؟
چارده قرن است، كه در حسرت لبهای تو
دور قبرت آب میگردد در آن سرداب، مست
@Maghaatel
#حضرت_عباس_علیه_السلام
🔰 علم و معرفت، با گوشت و پوست قمر بنیهاشم «علیهالسلام» عجین شده است...
در نقلی آمده است:
یکی از حضرات معصومین علیهمالسلام در شأن حضرت ابالفضل العباس علیهالسلام اینچنین فرمودند:
📋 اِنَّ العَبّاسَ ابْنِ عَلِیّ «علیهماالسلام» زَقَّ العِلمَ زَقًّا
🔻همانا عباس بن علی "سلاماللهعلیهما" علم را به طور کامل چشیده است.
📚اسرار الشهاده ص ٣٢۴
🖌 این از تعابیر منحصر به فردی است که در چندین مورد فقط برای معصومین "علیهمالسلام" به کار رفته است؛ استفاده از این تعبیر، حاکی از مقام و معرفت والای قمر بنی هاشم علیهالسلام دارد.
📝 مرحوم علامه مُقرّم بعد از نقل این روایت، اینچنین مینویسد:
این تشبیه امام علیهالسلام استعاره بسیار بدیعی میباشد زیرا که «زقّ» به معنی تغذیه جوجه پرنده توسط مادرش است آن هنگام که خود به تنهایی قادر به غذا خوردن نیست، و از این استعاره متوجه میشویم که ساقی کربلا از کودکی و حتی از شیر خوارگی قابلیت گرفتن علوم و معارف را داشته است.
📚العباس علیهالسلام، مقرّم، ص ۱۶۹.
✍ هر کس که زند دست به دامانِ اباالفضل
پا بر سرِ کیوان نهد از شانِ اباالفضل
ای جانِ جهان باد به قربانِ اباالفضل
عالم همگی ریزه خورِ خوان اباالفضل
جنّاتِ برین ، سُفرهٔ احسانِ اباالفضل
خورشید بُوَد قُبّهٔ خرگاهِ جلالش
مات است مَه از شعشعهٔ نورِ جمالش
قاصر خِرَد از گفتنِ توصیفِ جلالش
جبریل دو صد بار بسوزد پر و بالش
پرواز کند گر به شبستانِ اباالفضل
واللّیل ، بُوَد آیتی از طُرّهٔ مویش
والشّمس ، بُوَد ذرهای از جلوهٔ رویش
یک قطره بُوَد کوثر و زمزم ز سبویش
کعبه به طواف آمده از فخر ، به کویش
بر سجده فتاده است در ایوانِ اباالفضل
یک جنّت طوبی ز قد و قامتِ رعناست
در پیشِ قد و قامتِ او ، خم شده طوباست
کویش حرمِ کعبه و یا سینهٔ سیناست؟
ربّ اَرِني گو به درش حضرت موساست
گر جلوه کند طلعتِ رخشانِ اباالفضل
در روضهٔ آن شِبلِ علی ، شاهِ مُکرّم
خُدّام بُوَد نوح، و هم حضرتِ آدم
موسی و خلیل الله و هم عیسیِ مریم
در فخر و مباهات رسولانِ مُکرّم
هستند که گشتند ثناخوان اباالفضل
یا شاهِ نجف ، ای وصی سیّدِ خاتم
شیرِ فلک از صولتِ عباس کند رَم
از هیبتِ او زَهره دَرَد در دلِ ضِیغم
هفت اخترِ سیّاره و نُه چرخِ معظّم
چون گوی بُوَد در خمِ چوگانِ اباالفضل
@maghaatel
#امام_سجاد_علیه_السلام
🔰 ناگفتههایی از کرامت بیمثل و مانند حضرت امام زینالعابدین «صلواتاللهعلیه» ...
از ترحّم و کرامت امام سجاد علیهالسلام بر اهل مدینه، گزارشهای بسیار لطیف و زیبایی به ما رسیده است که به چند نمونه از آنها، اشاره میکنیم:
✔️ مرحوم شیخ مفید و دیگر محدّثین نقل کردهاند:
📋 أَنَّهُ کَانَ فِی الْمَدِینَةِ کَذَا وَ کَذَا بَیْتاً یَأْتِیهِمْ رِزْقُهُمْ وَ مَا یَحْتَاجُونَ إِلَیْهِ لَا یَدْرُونَ مِنْ أَیْنَ یَأْتِیهِمْ
🔻 در مدینه چندین خانواده زندگی میکردند که خوراک و تمام احتیاجات آنها میرسید و نمیدانستند چه کسی آنها را تامین میکند.
🔸 پس از شهادت علی بن الحسین علیهماالسلام دیگر کسی چیزی نیاورد. در این موقع بود که دسته جمعی صدا به ناله و فغان بلند کردند.(۱)
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
✔️ در نقلهای متعدّدی آمده است:
🔹 پس از تاریکی شب که دیدگان به خواب میرفت، امام سجاد علیهالسلام از جای حرکت میکرد و هر چه از خانوادهاش اضافه بود در انبانی گذاشته، به شانه میگرفت و به طرف خانه فقراء میرفت و در حالی که صورت خود را پوشانیده بود بین آنها تقسیم میکرد.
📋 وَ کَثِیراً مَا کَانُوا قِیَاماً عَلَی أَبْوَابِهِمْ یَنْتَظِرُونَهُ فَإِذَا رَأَوْهُ تَبَاشَرُوا بِهِ وَ قَالُوا جَاءَ صَاحِبُ الْجِرَابِ.
🔻بسیاری از اوقات آنها بر در خانه ایستاده، انتظار آمدن آن حضرت را داشتند. همین که میرسید میگفتند: صاحب انبان آمد.(۲)
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
✔️ امام صادق عليهالسلام در روایتی فرمودند:
🔹 عادت حضرت علي بن الحسين علیهماالسلام اين بود كه در روزي كه آن روز را «روزه» ميگرفتند، امر میكردند تا گوسفندی را ذبح كنند. بعد اعضاء آن را قطعه قطعه نموده و آن را بپزند.
🔸 نزديك غروب كه میشد حضرت به روی ديگها نگاه میكردند و به آن نزديك می.شدند تا اينكه در حالي كه روزهدار بودند، بوی آبگوشت را استشمام ميكردند و بعد ميفرمودند ظرفهای چوبی بزرگ را بياوريد و براي «آل فلان» و «آل فلان» غذا بكشيد. براي فلان خانواده غذا بكشيد، تا اينكه به آخر ديگها ميرسيدند و همه تمام میشد.
📋 ثُمَّ یُؤْتَی بِخُبْزٍ وَ تَمْرٍ فَیَکُونُ ذَلِکَ عَشَاءَهُ
🔻سپس براي خود حضرت مقداری «نان» و «خرما» میآوردند و همان شام حضرت بود.(۳)
📚(۱)الإرشاد،ج۲ ص۱۴۹ ؛ و المناقب، ج۱۱ ص۶۸
📚(۲) المناقب ج۱۱ ص۶۹ ؛ شرح الاخبار، ج۳ ص۲۵۰
📚(۳) المحاسن ص ۳۹۶ ؛ الکافی ج۴ ص۶۸
@Maghaatel
#معارف_حسینی
🔰 شمّهای از نورانیت وجه مبارک حضرت مولانا سیدالشهداء علیهالسلام ...
در نقلها آمده است:
📋 أَنَّ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ علیهماالسلام کَانَ إِذَا جَلَسَ فِی الْمَکَانِ الْمُظْلِمِ یَهْتَدِی إِلَیْهِ النَّاسُ بِبَیَاضِ جَبِینِهِ وَ نَحْرِهِ
🔻هر گاه که امام حسین علیهالسلام در یک مکان تاریکی مینشست، مردم به جهت نورانیت پیشانی و گلوی آن حضرت، به سمت او میآمدند.(۱)
📋 و إذا تَكلَّمَ رُؤِيَ النّورُ يَخرُجُ مِن بَينِ ثَناياه. و لَم يَكنْ يَمُرُّ في طَريقٍ فَتَبِعهُ أحَدٌ إلّا عَرَفَ أنّهُ سَلَكه، لِطِيبِ رائِحتِهِ.
🔻 چون آن حضرت، لب به سخن باز مینمود، از بین دندانهای مبارک آن حضرت، نور میدرخشید. و از هیچ راهی عبور نمیکردند جز اینکه هر که از آن راه میگذشت، بوی خوش آن حضرت را استشمام میکرد و یقین میکرد که امام حسین علیهالسلام از این راه، عبور کرده است.(۲)
➖ در نقلی دیگر آمده است: رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمودند:
📋اِنّی اَشُمُّ رائِحةَ الجَنّةِ مِن الحُسینِ عَلَيْهِالسَّلَام
🔻 من بوی بهشت را از حسین علیهالسلام استشمام میکنم.(۳)
📚(۱)بحارالانوار، ج۴۴ ص١٨٧
📚(۲)موسوعة کربلا، ج١ ص١٧١
📚(۳)سحاب الدموع، ج٢ ص١١۴
✍ «وَ الشَّمس» همان طلعت نیکوی حسین است
«وَ الَّیل» سَواد گرهٔ موی حسین است
حاجی ز کجا میطلبی کعبه دل را
سوگند به حق کعبهدل،کوی حسین است
جنت که بود رایحهاش رایحه عشق
الحق که معطر شدهٔ بوی حسین است
جبریل امین فخر کنان از ازلُ الدّهر
در کنگره عرش، ثنا گوی حسین است
آن رقعه که ثبت است در او حکم شفاعت
از روز ازل بسته به بازوی حسین است
خود را مزن ای شیعه بدین سو و بدان سو
سویی که بود سوی خدا سوی حسین است
تاسیس شفا خانه به صحرای بلا کرد
خاکی که کند معجزه داروی حسین است
@maghaatel
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
🔰 قلبی ربودهای تو ز بابای خود که با / یک گردش نگاهِ تو اعجاز میکند ...
در نقلها آمده است:
📋 وكانَ الحُسینُ عَلَيْهِالسَّلَام يُحِبُّهُ حُبّاً شَديداً بِحيثُ إذَا رَآهُ فَرِحَ بِهِ وَ سَرَّ سُروراً عَظيماً.
🔻امام حسین علیهالسلام، بسیار بسیار حضرت علیاکبر علیهالسلام را دوست داشت، به گونه ای که هرگاه او را میدید، خوشحالی و شور و شعف زیادی به امام علیهالسلام دست میداد.
📋 وَ إذَا سَألَهُ حاجَةً لَا يَرُدُّهُ أبَداً وَ لَو عَلَى سَبيلِ الإِعجازِ
🔻 و هرگاه حضرت علیاکبر علیهالسلام، نیازی داشت، امام علیهالسلام هرگز آن را رد نمیکرد و به هر نحو -ولو با معجزه- آن را برآورده مینمود. (۱)
➖ در نقلهای متقدّم نیز آمده است:
روزی حضرت علی اکبر علیهالسلام در غیر فصل مناسب، از پدر بزرگوارش امام حسین علیهالسلام انگور خواست.
📋 فَضَربَ بِيدِه سارِيةَ المَسجِد، فَأَخرَجَ لَه عِنَباً و مَوزاً، فأَطعَمَه فقال:
🔻ناگهان امام حسین علیهالسلام با دستان مبارکشان به کناره دیوار مسجد زد که انگور و موزی از آن خارج شد؛ پس به فرزندشان دادند و فرمود:
📋 ما عِندَ اللَّهِ لِأولِيائهِ أكثَرُ
🔻از آنچه نزد خدای متعال است به اولیائش بیشتر میرسد.(۲)
📚(۱)معالي السّبطين، ج ۱ ص۴۰۸ ؛ وسيلة الدّارين،ص۲۸۸
📚(۲)دلائل الإمامة،ص۷۵ ؛ نوادر المعجزات،ص ۱۰۹
✍ حضرت آینه در خانه پیمبر دارد
خوش به حال پدری که علی اکبر دارد
دست این طایفه از عرش فراتر رفته
پسر ارشد این خانه به حیدر رفته
چقَدَر نسل اسد شیر دلاور دارد
کعبه شک کرده و میخواست ترک بردارد
پسر حضرت خورشیدی و چون ماهی تو
گاه پیغمبری و گاه یداللهی تو
ساحل امنی و دریا به شما رو بزند
کوه جا دارد اگر پیش تو زانو بزند
آنقدر نور پیمبر به تو واصل شده است
فکر کردیم که قرآن به تو نازل شده است
در ازل دور تو گشتیم که حج ساخته شد
ذوالفقار از خم ابروی تو کج ساخته شد
قامتت در دل عباس قیامت کرده
آسمان را به تماشای تو دعوت کرده
تا که هستی دو قدم پیش پدر راه برو
بیشتر در نظرش باش پسر! راه برو
پدرت بی تو یقیناً کمری خم دارد
به خودش آمده و دید تو را کم دارد
باید از نیزه و شمشیر تو را جمع کند
کار سختیست تو را بین عبا جمع کند
@maghaatel
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
🔰 حضرت علیاکبر «علیهالسلام»، مستغرق در ذات الهی ...
در برخی از نقلها آمده است:
وقتی که حضرت علیاکبر "علیهالسلام" بر روی عقاب (اسم اسب آن حضرت) نشستند و عنان مرکب را به دست گرفتند، مخدّرات از خیمه بیرون آمدند و دور تا دور او را احاطه کرده و التماس او را میکردند که به میدان نرود.
📋 فَعِندَ ذلِكَ تَغَيّرَ حٰالُ الحُسینِ عَلَيْهِالسَّلَام بِحَيثُ أشرَفَ عَلَى المَوتِ،
▪️در این هنگام بود که حال امامحسین "علیهالسلام" دگرگون شد، به گونهای که نزدیک بود، روح از بدن مطهرش جدا شود.
🥀 آن حضرت با صدای بلند خطاب به اهل و عیال خود فرمودند:
📋 دَعَنهُ، فَإنّهُ مَمسُوسٌ فِي اللَّهِ و مَقتولٌ فِي سَبيلِ اللَّه
▪️او را رها کنید تا به میدان برود چرا که او مستغرق در ذات الهی و کشتهی در راه اوست.
📚 معالي السّبطين،ج۱ ص۴۱۵
📚 وسيلة الدّارين،ص ۲۹۳
✍ این تعبیر از تعابیر بسیار دقیق و سنگینی است که با این لفظ (ممسوس)، تنها در وصف امیرالمؤمنین علی علیهالسلام و با این مضمون در وصف چهارده معصوم علیهمالسلام در روایات آمده است؛ و اینکه امام حسین علیهالسلام اینگونه از حال حضرت علیاکبر علیهالسلام تعبیر میکند، حاکی از مقامی است که عقول ناقص بشریت، درکی از آن مقام ندارند.
📝 علی را ذاتِ ایزد میشناسد
اَحد را درکِ احمد میشناسد
چه گوییم از علیاکبر که تنها
محمد را محمد میشناسد
علی را بارها از بَر نوشتند
گَهی کوثر گَهی حیدر نوشتند
چه میدیدند در رویَش که اینبار
پس از نامِ علی ، اکبر نوشتند
نگاهش کرد و حیدر گفت الله
محمد را مکرّر گفت الله
نمیشد واژهای دیگر بگوید
هزار اللهاکبر گفت الله
@maghaatel
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
🔰 وصف زیبا و ناشنیده از «کرامتِ» کمنظیر حضرت علی اکبر علیهالسلام ...
در وصف کرامت و جود و بخشش حضرت علی اکبر علیهالسلام، نقلهای متعدّدی به ما رسیده است که به چند نمونه از آنها اشاره میکنیم:
✔️ در وصف کرامت آن حضرت چنین آمده است:
📋 جَميلُ الخُلْق ، عَميمُ الفَضل ، عَظيمُ الجُود
🔻حضرت علی اکبر علیهالسلام اخلاق بسیار نیکویی داشت؛ بخشش او به همگان میرسید و جود و کرمش بسیار بود.
📚فرسان الهیجاء، ج۱ ص۴۰۹
📚معالی السبطین، ج۱، ص۴۰۳ (با اندکی تفاوت)
✔️ حضرت علی اکبر علیهالسلام آنقدر بخشنده و مهمان نواز بود که در نقلها آمده است:
📋 إنَّ لَهُ دارًا لِضِیافَةِ الغُرَباء و الوَفادِ بِهِ و لَهُ غِلمٰانًا قَد اَعَدَّهُم لِخِدمَةِ أضیافِهِ وَ النّازِلینَ بِه
🔻آن حضرت یک خانهای داشت مخصوص پذیرایی از غریبان و آن کسانی که تازه وارد مدینه میشدند. در آن خدمتکارانی داشت که وظیفه آنان خدمت رسانی به مهمانانش بود.
📋 اِنَّهُ کانَ یَأمُرُهُم لَیلاً اَنْ یُوقِدُوا النّارَ عَلَی سَطحِ دٰارِهِ لِیَهتَدِی اِلَیها الغُرَباءُ و القادِمونَ اِلَی المَدینة
🔻هر شب به آنان امر مینمود تا بر بالای آن خانه آتش روشن کنند تا غریبان و افرادی که تازه وارد مدینه میشوند، به خانه آن حضرت راه پیدا کرده و پذیرایی بشوند.
عرب به کسی که این نوع ضیافت ومهماننوازی میکند، «نارئُ القُریٰ» میگوید؛ که در بین بنیهاشم این لقب را تنها برای حضرت علی اکبر علیهالسلام نقل کردهاند.
📚المنابع النوراء،بحرانی، ص۲۳۲
📚فرسان الهیجاء،محلاتی، ج۱ ص۴۱۶
📚مهیج الاحزان،یزدی، ص۴۴۵
✍ جهاندار و جهانبخش و جهانآرا علی اکبر
فَلک دست و فلک جاه و فلک پیما علی اکبر
ندیده هیچ چشمی در تمام عالم امکان
عَدیلت را، شبیهت را، نظیرت را علی اکبر
برای بُردن دل از حسین بن علی،کافیست
بگویی با تبسّم زیر لب "بابا" علی اکبر
بنازم شانه های استوارت را که دهها بار
به دوشت تکیه کرده زينب كبری علي اكبر
تو از بس سفرهداری کردهای در شهر پیغمبر
شده بعد از حَسَن با تو کرم، معنا علی اکبر
تویی مصداق زیبای حدیث بضعةٌ مِنّي
شباهت داشتی از بس که با زهرا علی اکبر
تو آن سَروی که در هر پنج نوبت وقتِ "قَدقامَتْ"
کند تعظیم پیش قامتت طوبیٰ علی اکبر
منم پایین تر از پایین تر از پایین تر از پایین
تویی بالاتر از بالاتر از بالا علی اکبر
مرا در تن بود تا جان به هر سختی و هر آسان
بگویم یا علی اصغر بگویم یا علی اکبر
چنان دست و سر از دشمن زدی در عرصهی میدان
که تکبیر مَلَک شد "لا فَتیٰ الّا علی" اکبر
حسین بن علی را سنگ و تیر و نیزه نه بلکه
غم پاشیدنت انداخته از پا علی اکبر
اگرچه سوی چشمش رفته بود از دست اما شاه
تو را بر خاک صحرا دید صدها جا علی اکبر
به دنبال صدای یک نفر از خیمه بیرون زد
ولی برگشت لَختی بعد با صدتا علی اکبر...
@Maghaatel
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
🔰 کمال ادب و تواضعِ حضرت علیاکبر «علیهالسلام» در برابر امام زینالعابدین «صلواتاللهعلیه» ...
در نقلی آمده است: امام سجاد علیهالسلام اینگونه فرمودند:
🥀 من روز عاشورا به مرض شديدی گرفتار بودم، ناگاه ديدم يكی آهسته آهسته دست و پای مرا ميبوسد.
📋 نظر كردم ديدم برادرم علي اكبر عليهالسلام است، كه در كمال ادب روی پايم افتاده و صورت خود را به كف پايم میمالد.
🥀 گفتم: اي برادر! تو را چه میشود كه حالت دگرگون است و گريانی؟! برادرم گفت: پدرمان تنها مانده و يارانش كشته شدهاند، قصد دارم كه جانم را نثارش كنم ...
📚تذكرة الشهداء، ج۱ ص۴۷۸
✍ طبق تحقیق و أصحّ اقوال، حضرت علیاکبر علیهالسلام فرزند بزرگ امام حسین علیهالسلام بوده و حدود ۵ سال از امام سجاد علیهالسلام بزرگتر بودند؛ و اینگونه ادب و تواضع در برابر امام زینالعابدین علیهالسلام از جانب ایشان، حاکی از درک والا و معرفت عمیقی است که ایشان نسبت به برادر کوچکتر از خود یعنی امام سجاد علیهالسلام داشتند.
@maghaatel
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
🔰 روی او پیغمبری و رزم او هم حیدریست / چون سخن گوید، همه گویند عیناً مجتباست ...
در نقلی آمده است:
📋 و کانَ علیُّ بن الحُسینِ أَشبَهَ برسولِ اللّهِ صلیاللهعلیهوآله فِی الوَجه
🔻حضرت علی اکبر علیهالسلام شبیهترین مردم در صورت به رسول خدا صلیاللهعلیهوآله بود.
📋وَ اِذَا رَکبَ وَ حَرّکَ فَرَسَه کانَ اَشبَهَ لِعَلیِّ بنِ أَبی طالب علیهالسلام
🔻و زمانی که بر مرکب مینشست و اسبش را حرکت میداد، شبیهترین مردم به امیرالمؤمنین علی علیهالسلام بود.
📋 وَ اِذَا َتکلّمَ وَ حَرَّکَ بِیَدِه کانَ اَشبهَ النّاسِ بِالحَسَن علیهالسلام.
🔻 و زمانی که صحبت میکرد و دستانش را تکان میداد، شبیه ترین مردم به امام حسن مجتبی علیهالسلام بود.
📚 بحرالمصائب ج۴ ص٢٩٢
✍ چو میبینم جمالش را به چشمم مصطفی باشد
چو میبینم جلالش را سرا پا مرتضی باشد
قد و بالاش غوغایی میان لشگر اندازد
جهانی را به یاد مصطفی و حیدر اندازد
به وصفش واژهها را در صف ابیات بنشاندم
نبی بود و علی بود و علی اکبرش خواندم
شبیه مصطفی نور خدایی بر جبین دارد
و در رگهای خود خون امیرالمومنین دارد
زبان در وصف او عاجز چو طفل مانده در راه است
چه باید گفت در وصفش که او ممسوس فی الله است
ببین که دست و دلبازیش بر خیرالنسا رفته
و رزم او میان معرکه بر مجتبی رفته
به درگاهش بیاور رو که جان عالمین است او
شبیه کاشف الکرب الحسین، بابالحسین است او
جوانی که تمامًا نور «اللهالصمد» باشد
الهی که قد و بالاش دور از چشم بد باشد
به خاک کربلا در بین چشم شور آن امّت
نظر خورد عاقبت در معرکه آن قد و آن قامت
ز دامان حرم بنگر که قرآن حسین میرفت
علی میرفت و دنبالش ز تن جان حسین میرفت
چنان جسم علی اکبر به مقتل ارباً ارباً شد
تو گویی که تمام نیزه ها بر پیکرش جا شد
کنار اکبرش گریان بیامد پیش ثارالله
علی را چید در بین عبای خویش ثارالله
@maghaatel