#امام_صادق_علیه_السلام
🩸 منصور دوانیقی، سه بار شمشیر کشید تا إمام صادق علیهالسلام را به شهادت برساند، امّا ...
در نقلها آمده است:
🥀 روزی منصور دوانیقی ملعون، امام صادق علیهالسلام را توسط شخص نانجیبی به نام «ربیع» به قصر خود کشاند و سه مرتبه شمشیر خود را بلند کرد تا إمام علیهالسلام را به شهادت برساند اما در هر مرتبه از کار خود منصرف میشد و شمشیر را غلاف کرد و در نهایت حضرت را رها کرده و إمام علیهالسلام از قصر او خارج شدند.
🥀 ربیع ملعون، معترضانه به منصور دوانیقی گفت: چرا کار او را نساختی؟!
منصور گفت: در هربار که شمشیر کشیدم، رسول خدا صلیاللهعلیهوآله با چهرهای غضبآلود در مقابل من متمثّل شد و من از ترس، شمشیر را غلاف کردم تا اینکه در بار سوم که شمشیر کشیدم،
📋 فَتَمَثَّلَ لِی رَسُولُ اللَّهِ بَاسِطَ ذِرَاعَیْهِ قَدْ تَشَمَّرَ وَ احْمَرَّ وَ عَبَسَ وَ قَطَّبَ حَتَّی کَادَ أَنْ یَضَعَ یَدَهُ عَلَیَّ
▪️رسول خدا صلیاللهعلیهوآله بهمن نزدیک شد، پنجههای خود را گشوده بود و دامن بهکمر زده و چشمانش قرمز شده بود و نهایت خشم از صورتش آشکارا بود نزدیک بود مرا در پنجههای خود بفشارد.
📚مُهَج الدعوات،سیدبنطاووس،ص۱۹۲
✍ آه یا رسول الله...
کاش در جای دیگر، در مقابل یک نانجیبی دیگر، نیز متمثّل میشدید...
در آن ساعت دردناکی که مقاتل نوشتهاند:
📜 ... ثُمّ إنّهُ رَكِبَ عَلىٰ صَدرهِ الشريف، و وَضعَ السيفَ فٖي نَحره، و هَمّ أنْ يَذبحَه،
▪️شمر ملعون وارد گودال قتلگاه شد و بر سینه مبارک سیدالشهداء علیهالسلام نشست و شمشیر را کشید و بر گلوی مطهر آن حضرت گذاشت و آمد تا سر مبارک را ذبح کند،
📜 فَفتَحَ عَينَيه في وَجهِه فَقالَ لَه الحُسين علیهالسلام: يَا ويلك مَن أنتَ؟ فَقد إرتَقَيتَ مُرتَقَىٰ عَظيمًا؛ فَطالَما قَبَّلَهُ رَسولُ الله
▪️که در این هنگام چشمان سیدالشهداء علیهالسلام کمی باز شد و با صدای بیرمقی به آن ملعون فرمودند:
وای بر تو! تو کیستی؟ بر جایگاه بلندی بالا آمدهای! آنجایی را که نشستهای، دائماً رسول خدا صلیاللهعلیهوآله میبوسید...
📚ینابیع المودّة، ج۳، ص۸۳
📚ناسخالتواریخ،سیدالشهداء علیهالسلام، ج۲ ص۳۸۶
✍ دوباره پای برهنه شبانه آوردت
شبانه باز که از کُنجِ خانه آوردت
عبا نداری و عمامه و رِدایت کو؟
چقدر خون شده پایت بگو عصایت کو؟
حرم تو هستی او پشت بر حرم داده
تو ایستادهای و نانجیب لٕم داده
به گرد خویش غلام و کنیز دارد باز
به زیر بالش خود تیغ تیز دارد باز
سه بار خواست بسوزی به ناروا که نشد
سه بار خواست بگوید به ناسزا که نشد
سه بار سمت تو آمد ولی برِ تو نشست
سه بار تیغ کشید و قلاف کرد و نشست
سه بار خواست بتازد ولی سلامت کرد
بجای دشنه و دُشنام احترامت کرد
هزار شُکر شکست از نهیبِ پیغمبر
بجای خویش نشست از نهیبِ پیغمبر
هزار شُکر جسارت نشد به پیر حرم
هزار شُکر که رفتی حرم امیرِ حرم
تو کوه بودی و او در مقابلِ تو شکست
اگرچه پیش تو خم شد ولی دل تو شکست
شکست تا دل تو گفت: یا رسول الله
به گریه مقبل تو گفت با رسول الله
بلند مرتبه شاهی زِ صدر زین اُفتاد
اگر غلط نکنم عرش بر زمین اُفتاد
تمام پیکرش از تیغ غرق خون گردید
عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید
مزاحم نفسش نیزه با عصا شده بود
هزار تیغ شکسته به زور جا شده بود
لبش پُر از ترک و آب را بردند
به روی ناقهی عریان رُباب را بردند...
@maghaatel
#امام_صادق_علیه_السلام
🩸 چیزی جز پوست و استخوان از امام صادق علیهالسلام باقی نمانده بود ...
در نقلی آمده است:
🥀 در ساعات پایانی عمر شریف امام صادق علیهالسلام وارد بر آن حضرت شدم؛
📋 وَ قَدْ ذَبَلَ فَلَمْ یَبْقَ إِلَّا رَأْسُهُ.
▪️دیدم بدن مبارک حضرت، آنچنان آب رفته است که جز یک سَر ، از آن بدن چیزی باقی نمانده بود.
🥀 با دیدن این حالت، گریهام گرفت؛ حضرت به من رو کردند و فرمودند :برای چه گریه میکنی؟ عرضه داشتم:
📋 لَا أَبْکِی وَ أَنَا أَرَاکَ عَلَی هَذِهِ الْحَالِ
▪️چگونه گریه نکنم در حالی که شما را با این حال میبینم؟!(۱)
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
➖ در روایتی دیگر حسن بن زیاد گوید:
🥀 در ساعات پایانی عمر شریف امام صادق علیهالسلام خدمت آن حضرت رسیدم،
📋 فَوَجدتُهُ عَلَی سَریرٍ مُستَلقیاً علیه، و ما بینَ جِلدِهِ و عَظُمِهِ شَیءٌ
▪️دیدم که آن حضرت بر روی تختی به پشت خوابیدهاند و چیزی بین پوست و استخوان آن حضرت دیگر باقی نمانده بود.(۲)
✍ آه یا إمام صادق...
دست خودمان نیست... چه کنیم که این حال و روز شما و این عبارتهایی که درباره وضعیت جسم شریفتان نَقل کردهاند، دل ما را پشت درِ خانهٔ مادرِ غمدیدهای کشیده است، که خودتان حال و روز آن مادر را اینگونه برای ما شرح دادهاید:
📜 وَ نَحَلَ جِسْمُهَا وَ ذَابَ لَحْمُهَا وَ صَارَتْ کَالْخَیَالِ...
▪️آنچنان جسم شریف فاطمه زهرا سلاماللهعلیها نحیف شده بود و گوشت و پوست بدنش آب گشته بود که جز یک شَبَه از فاطمه زهرا سلاماللهعلیها، چیزی باقی نمانده بود.(۳)
➖ و یا در جای دیگر فرمودید:
📜 أَنَّهَا مَا زَالَتْ بَعْدَ أَبِیهَا مُعَصَّبَةَ الرَّأْسِ نَاحِلَةَ الْجِسْمِ مُنْهَدَّةَ الرُّکْنِ بَاکِیَةَ الْعَیْنِ مُحْتَرِقَةَ الْقَلْبِ یُغْشَی عَلَیْهَا سَاعَةً بَعْدَ سَاعَةٍ
▪️فاطمه زهرا سلاماللهعلیها بعد از شهادت پدر بزرگوارش، دائمًا سر خود را میبست؛ جسمش نحیف شده بود؛ قوت خود را از دست داده بود؛ چشمانش گریان بود؛ قلبش آتش گرفته بود و پیاپی از حال میرفت...(۴)
📚 منابع:
(۱)مشکاة الأنوار،طبرسی،ص۴۰
(۲)مدینة المعاجز،بحرانی، ج۶ ص۳۰
(۳)دعائم الاسلام، ج۱ ص۲۳۲
(۴)بحارالانوار،مجلسی، ج۴۳ ص۱۸۴
✍ صدا زدم سر سجاده ی دعا، زهرا
چرا که هست به ما حجت خدا زهرا
همینکه ناله زدم یاد روضه ها، زهرا
میان شعله، درِ خانه سوخت، یا زهرا
به روی آتشِ برخاسته میان حریم
قدم زدم که بدانند أنا ابنُ ابراهیم
گرفتهاند دَم سجدهام، مجالم را
به ناسزا چه بهم ریختند حالم را
کسی نکرد مراعات سن و سالم را
گرفتهاند به سُخره، قَدِ هِلالم را؟!
به من مجال ندادند قدر یک نفسی
میان نافله، سجاده را کشید کسی
تمام شهر به ما ظلم بی عدد کردند
به یکدگر سر این ظلم ها مدد کردند
چرا عبای مرا زیر پا لگد کردند؟!
چقدر با منِ شیخ الائمه بد کردند
رفیق های پُر از ادعا کجا بودند؟!
زمان واقعه، شاگردها کجا بودند؟!
شدم زمان تهاجم عذاب، مثل علی
زمانه بر سر من شد خراب، مثل علی
غمم به سینه شده بی حساب، مثل علی
دو دستِ بسته میان طناب، مثل علی
چقدر مثل علی ماتمم شد اما نه
فقط زدند مرا با لگد، زنم را نه
به پشت اسب، شبانه دوانده اند مرا
به روی خاک به کینه کشانده اند مرا
شبیه آینه بودم، شکانده اند مرا
به یاد داغ رقیه رسانده اند مرا
مرا میان گذرگاه، کو به کو بردند
چقدر داد کشیدند و آبرو بردند
اگرچه سوختم از غصه، خون جگر نشدم
به آتش غم فرزند، شعله ور نشدم
عذاب، با غم جان کندنِ پسر نشدم
کنار کاظم خود، مثل محتضر نشدم
به یاد داغ و عزای حسین نوحه کنید
تمام عمر برای حسین نوحه کنید
خودم اسیر شدم، خواهرم اسیر نشد
کسی به نیت نیزه زدن اجیر نشد
چنان حسین کسی زیر دشنه، پیر نشد
نصیب پیکر من تکه ای حصیر نشد
زدند بعد کشاکش برای پیرهنش
هزار و نهصد و پنجاه ضربه بر بدنش
@Maghaatel
#امام_صادق_علیه_السلام
🩸پارههای جگر امام صادق علیهالسلام، در اثر زهر، از دهان مبارکش، قطعه قطعه بیرون میآمد...
در نقلی آمده است:
🥀وقتیکه منصور دوانیقی ملعون، به وسیله انگور یا انار، سمّ به إمام صادق علیهالسلام خورانْد، آن سمّ، چنان قوی بود که وقتی که آن حضرت مقداری از آن انگور یا انار مسموم را خوردند،
📋 فَجَعلَ يَجودُ بِنَفسِهِ وَ قَد اِخضَرَّ لَونُهُ
▪️در حال جان دادن بودند و از درد، به خود میپیچیدند و رنگ مبارک حضرت، گوئیا سبز شده بود.
📋 وَصارَ یَتَقَیَّأُ کَبِدَهُ قِطَعاً قِطَعاً
▪️و پاره های جگر آن حضرت، قطعه قطعه از دهان مبارکش بیرون میآمد.
📚کتاب الوفیات، ج۲، ص۲۴۸.
✍ جگری شعله شد و سوخت و خاکستر شد
شمع خاموش شد از باد و گُلی پرپر شد
باز هم زهر نشست و بدنی گشت کبود
باز یاسی به زمین ریخت و نیلوفر شد
مو سفیدی به زمین خورد و به او خندیدند
پیرمردی زِ نَفَس ماند و کمانیتر شد
خانهی سوخته را بارِ دگر سوزاندند
باز تکرارِ غمِ آتش و دود و دَر شد
همه بر مرکب و من در پِیِ شان رویِ زمین
پشتشان آه فقط نالهیِ من مادر شد
دستِ من بسته و از داغِ غمت اُفتادم
یادِ دستت که به دنبالِ علی پَرپر شد
یادِ دستان یتیمی که به اُمید پدر
بِین زنجیر تَرَک خورد و کمی لاغر شد
گوشواره , گُلِ سر رفت زِ یادش اما
در عوض روضهی او غارت انگشتر شد
@Maghaatel
#امام_صادق_علیه_السلام
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
🩸بر هر آنکه یادِ «أصغر» شعله بر قلبش زَنَد / دیدنِ ششماههها هم کارِ مشکل میشود...
در نقلی آمده است:
🥀 روزی کُمیت شاعر به محضر إمام صادق علیهالسلام آمد و حضرت به او فرمودند:
📋 أنشِدنی فی جَدِّیَ الحُسین علیهالسلام
▪️یک روضهای از جدّ غریبم، امام حسین علیهالسلام برایم بخوان!
🥀 وقتی که کُمیت شروع به خواندن کرد، امام علیهالسلام شدیداً گریه کردند و زنان و فرزندان حضرت نیز، در هر جای خانه که بودند، شروع به گریه و زاری نمودند. در همین حین که صدای گریه و زاری بلند بود،
📋 خَرَجتْ جاریةٌ مِن خَلفِ السِتْرِ ... و فی یَدِها طِفلٌ صَغیرٌ فَوَضَعَتْهُ فی حَجرِ الإمام علیهالسلام
▪️از پشت پرده، کنیزکی آمد و در حالی که یک طفل شیرخوار را هم به همراه داشت، آن طفل را در دامن إمام علیهالسلام گذاشت.
🥀 در این هنگام گوئیا مصیبتِ حضرت علی اصغر علیهالسلام تداعی شد و إمام صادق علیهالسلام با نگاه به آن طفل شیرخوار به شدت میگریستند و صدای گریه و زاری زنان و فرزندان حضرت بالا گرفته بود ...
📚معالی السبطین ص۳۹۲
📚الوقایع والحوادث ج۳ ص۲۹۹
@maghaatel
#امام_صادق_علیه_السلام
#مصائب_رأس_مطهر
🩸بر سر سفرهای که إمام صادق علیهالسلام نشسته بودند، - العیاذبالله - ، «شراب» حاضر کردند ...
راوی گوید:
🥀 وقتیکه امام صادق علیهالسلام را به نزد منصور دوانیقی آوردند، در خدمت در خدمت آن حضرت بودیم. یکی از فرماندهان منصور، یک مهمانی را در قصر منصور تدارک دیده بود.
🥀 امام صادق علیهالسلام نیز بین مهمانان حضور داشت؛ سر سفره وقتیکه مهمانان مشغول خوردن غذا بودند، یک نفر از آنها آب خواست و قدحی که شراب در آن بود، آوردند؛ همین که قدح بهدست آن مرد رسید، امام صادق علیهالسّلام از جا برخاست.
🥀 پرسیدند: آقا! چرا بلند شدید؟ إمام علیهالسلام فرمود: جدّم رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمود:
📋 مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ مَنْ جَلَسَ عَلَی مَائِدَةٍ یُشْرَبُ عَلَیْهَا الْخَمْرُ.
▪️هر کس بر سر سفرهای بنشیند که شراب در آن سفره خورده میشود، ملعون است.
📚الکافی ج۶ ص۲۶۸
✍ آه یا امام صادق...
همینکه یک شیعهٔ جعفری، میشنود که بر سر سفرهای که شما نشسته بودید، شراب آوردند، قلب او درد میگیرد...
امّا تا اسم «شُرب خمر» میآید، مصائبی را به تصویر میکشد که نزدیک است قلب انسان متلاشی شود...
➖ یکی از سربازان لشکر عمر بن سعد ملعون میگوید:
📜 وَ کُنَّا إِذَا أَمْسَیْنَا وَضَعْنَا الرَّأْسَ فِی التَّابُوتِ وَ شَرِبْنَا الْخَمْرَ حَوْلَ التَّابُوتِ
▪️در مسیر بین کربلا تا شام، هنگامی که شب میشد، سَر إمام حسین علیهالسلام را در میان صندوقی مینهادیم و در اطراف آن مینشستیم و مشغول شُرب خمر میشدیم.(۱)
📝 هر منزل و روستا که بُردند
پای سر تو «شراب» خوردند...
➖ یا امام صادق ... اگر بر سر سفره شما شراب آوردند، دیگر شراب بر سَر و رویتان نریختند؛ اما ایکاش ما میمُردیم برای آن ساعتی که مقاتل نوشتهاند:
📜 إنّ يَزيدَ شَرِبَ الخَمرَ و صَبَّ مِنها عَلَى الرّأسِ الشّريف
▪️يزيد ملعون شراب میخورد و تَهمانده آن را بر سر مطهر سیدالشهداء عليهالسّلام میريخت.(۲)
📚(۱)لهوف ص١۵٢
📚(۲)نفس المهموم، ص۴۳۹ ؛ معالي السّبطين، ج۲ص۵۸
📝 با پیرمرد خسته که دعوا نمیکنند
با دست بسته وارد بَلوا نمیکنند
بر خانهٔ امام که حمله نمیبرند
اینگونه با بزرگ حرم، تا نمیکنند
در خانهای که هست زن و بچه بین آن
آتش به پشت خانه که برپا نمیکنند
وقتی هنوز نالهٔ زهرا رسد بهگوش
تکرار داغ حضرت زهرا نمیکنند
شاید زنی به پشت درِ خانه آمده
در را که با فشار لگد وا نمیکنند
شه را پیاده در پیِ مرکب نمیکِشند
با کینه هتک حرمت آقا نمیکنند
هفتاد ساله را که دگر هول نمیدهند
یک ذرّه رحم ، یا که مدارا نمیکنند
پیش امام پشت سرِ هم شراب خورد
این رسم را به دِیر و کلیسا نمیکنند
بزم شراب ریشه ز بزم یزید داشت
یکجا بگو که ظلم در آنجا نمیکنند
با خیزران زد و ز لبش خون دوباره ریخت
یک عدّه چشم بسته ، تماشا نمیکنند
دندان سنگ خورده دوباره شکسته شد
خجلت ز جای بوسهٔ طاها نمیکنند
تَه ماندهٔ شراب خودش را به طشت ریخت
فکری به حال زینب کبری نمیکنند
@maghaatel
#امام_صادق_علیه_السلام
#معارف_حسینی
🩸نوحُالأئمه گفت: «نُوحُوا عَلَي الْحُسَينِ»...
مرحوم حاج سید مرتضی نُجومی کرمانشاهی - که از علمای برجسته شیعه در عصر حاضر بودهاند - در کتاب «فیض قلم» این روایت را از امام صادق عليهالسلام نقل کردهاند که حضرت فرمودند:
📋 نُوحُوا عَلَي الْحُسَينِ علیهالسلام نَوحَ الثَّکْليٰ عَلَي وَلَدِها
▪️ همچون مادرِ بچهمُرده بر إمام حسين عليهالسلام نوحه کنيد!
📚فیض قلم، ص۵۰
✍نوحوا علی الحسین که جدم غریب بود
دربین سی هزار نفر بی حبیب بود
نوحوا علی الحسین که یک شاه بی پناه
تنها فتاده بود به چنگال یک سپاه
نوحوا علی الحسین لبش تشنه وکباب
میگفت از عطش جگرم آب آب آب
نوحوا علی الحسین غریبانه کشته شد
نوحوا علی الحسین چو بیگانه کشته شد
نوحوا علی الحسین هوا گشت قیرگون
شد آسمان به رنگ کبودی و نیلگون
نوحوا علی الحسین به سرزینبِ غمین
آمد دوان به خیمهگه زین العابدین
تا عمه جان پردهٔ آن خیمه را کشید
یعقوب کربلا چو هوا را به دیده دید
نوحوا علی الحسین سری روی نیزه هاس
سر از تنش جدا و تنش از سرش جداس
@maghaatel
#معارف_حسینی #مصائب_گودال_قتلگاه #اسارت #امام_صادق_علیه_السلام
🩸إمامصادق علیهالسلام با روضهٔ «اسارت»، از حال میرفتند | شرح گوشهای از أسرار گودال قتلگاه ...
شخصی به نام «ابنحبیب» گوید:
🥀 نزد مولایم امام صادق علیهالسلام بودم که شنیدم در سجدهاش میفرمود:
📋 اللّٰهمَّ اْغفِرْ لِمَنْ زارَ جَدِّیَ الحُسین وَ مَنْ بَکیٰ عَلَیه
▪️خدایا ببخش زائرین قبر سیدالشهداء علیهالسلام را و کسانی که برای او گریه میکنند.
🥀 وقتی مناجات حضرت تمام شد، نشست در حالی که اشکها، محاسن حضرت را خیس کرده بود.
➖ عرض کردم: ای مولایمن! چرا کعبه به رنگ سیاه است؟
🥀 امام صادق علیهالسّلام فرمودند: وقتی حضرت ابراهیم علیهالسلام خانه کعبه را ساخت، پارچه سبز روی آن انداخت،اما خدای متعال وحی فرستاد که: ای ابراهیم! پارچه کعبه را سیاه کن که منِ خدا، در عالم معنا عزادار سیدالشهداء علیهالسلام نوهٔ سیدالانبیاء صلیاللهعلیهوآله هستم.
➖ عرض کردم: ای سروَر من! به ما خبر رسیده در بدن جدّ شما از سینه تا پایین هزار زخم تیر و نیزه و شمشیر و چوب و غیره بوده؛ آیا درست است؟
🥀 حضرت فرمودند: بلکه بیش از این بوده است.
➖گفتم: چگونه در یک بدن، این همه جراحت میتواند باشد؟
📋 فبَکیٰ عندَ ذٰلکَ یَکادُ اَنْ یُغشیٰ عَلَیه.
▪️در این هنگام، حضرت آنقدر گریه کردند که نزدیک بود، غش کنند؛
🥀 سپس فرمودند:
📋 قَدْ ضَرَبُوا السَّیفَ عَلَی مَوضِعِ السَیفِ وَالسَّنانَ عَلَی مَوضِع السَّنان وَالسَّهمَ عَلَی مَوضِعِ السَّهم
▪️همانا شمشیر بر جای شمشیر میزدند؛ نیزه بر جای نیزه میزدند؛ تیر بر روی تیر میزدند.
➖ بعد عرض کردم: علت بوی عطر تربت سیدالشهداء علیهالسلام و عظمت کربلا چیست؟
🥀 امام علیهالسلام فرمودند:
خاک کربلا با خون جدّم مخلوط شد، وقتی که اسبها را بر بدن او تاختند. و حضرت فرمودند: میتوان از خاک کربلا برای شفا خورد.
➖ بعد عرض کردم: مخدّرات وقتی به شام رسیدند، «کاشفات الوجوه» بودند؛ آیا این مطلب درست است؟
🥀 راوی گوید:
📋 وَاللّهِ رَاَیتُ مَولایَ جَعفَرَ الصّٰادِقَ علیهالسلام عِندَ ذٰلکَ قَد بَکیٰ بُکاءً شَدیداً بِحَیثُ لَم یَقدرْ اَنْ یُجیبَ عَنْ ذٰلکَ وَلٰکِنْ اَومَئَ الیٰ ذٰلکَ بِرَأسِهِ
▪️وقتی این را گفتم به خدا قسم دیدم حضرت چنان گریه کرد که توان صحبتکردن نداشت، اما با سر مبارکش در تأیید این مصیبت، اشاره فرمود. (در نقلهای دیگر آمده است که کسی نمیتوانست به صورتهایشان نگاه کند و هالهای از نور حجاب شده بود.)
📚بحرالمصائب،(نسخه خطی) ج۳ ص۴۰۸
@Maghaatel
هدایت شده از فهرست مقاتل
#امام_صادق_علیه_السلام
◾️فهرستِ لینکدار مصائب و مقاتل حضرت #امام_صادق_علیه_السلام
➖ بیرونکشاندنِ إمام صادق علیهالسلام از خانه و دواندنِ آن حضرت در پیِ مرکب | گریز به روضه اسارت آل الله
➖ آتش زدن خانه إمام صادق علیهالسلام و راه رفتن آن حضرت در بین آتش | گریز به آتش کشیدن خیمههای عاشورا
➖ تداعی غروب عاشورا و آتش زدن خیمهها به هنگام آتش زدن خانه إمام صادق علیهالسلام | حال و روز زنان و فرزندان إمام علیهالسلام به هنگام آتش زدن خانه حضرت
➖ شمشیر کشیدن منصور دوانیقی به قصد کشتنِ إمام صادق علیهالسلام و منصرف شدن او | گریز به گودال قتلگاه
➖ نحیفشدنِ بدن مبارک إمام صادق علیهالسلام در ساعات پایانی عمر | گریز به روضه حضرت زهرا سلاماللهعلیها
➖ جگر امام صادق علیهالسلام در اثر زهر، پاره پاره شد
➖ حاضر کردن شراب بر سر سفره امام صادق علیهالسلام | گریز به مجلس شراب یزید و...
➖ آوردنِ طفل شیرخواره در مجلس روضه امام صادق علیهالسلام و تداعی مصیبت حضرت علی اصغر علیهالسلام
➖ امام صادق علیهالسلام با روضه اسارت آل الله از حال میرفتند... | گوشهای از اسرار گودال قتلگاه
➖ روایت : نُوحُوا عَلَی الحُسین علیهالسلام...
@Maghaatel2
.
سلام علیکم ، اَعظَمَ اللهُ اُجورَکم
➖ دوستان میتواند فهرست لینکدارِ بالا 👆 را برای عاشقان و دلسوختگان غمِ امام صادق علیهالسلام، «#فوروارد» کنند تا در این ایام، دلهای بیشتری همغصّه با غصّههای حضرت حجةبنالحسن ارواحنافداه بشود.
➖ ضمناً اگر عزیزان تمایل دارند مثل فهرست بالا، به فهرست لینکدارِ مصائب #محرموصفر، #فاطمیه و مصائب و مقاتل #امامانمعصومعلیهمالسلام دسترسی داشته باشند، به کانال فهرست مقاتل مراجعه فرمایند.
👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3209822579C0f720607da
.
#معارف_حسینی #امام_صادق_علیه_السلام
🩸گوشهای از حالات امام صادق «علیهالسّلام» در مصیبتِ سیدالشهداء «صلواتاللهعلیه»
حضرت امام صادق علیهالسّلام همواره، روضهدارِ عزای سیدالشهداء علیهالسلام بودند و به هر بهانه به یاد آن حضرت میافتادند و منقلب میشدند ... در پارهای از روایات، به احوالاتِ امام صادق علیهالسلام به هنگام یاد سیدالشهداء «صلواتاللهعلیه» ، اشاراتی شده است که برخی از آنها را ذکر میکنیم:
🔖 چنان غَمی بر قلب آن حضرت مینشست که دیگر اختیار حال خود را نداشتند ...
روزی جناب ابابصیر در محضر امام صادق علیهالسلام بودند که یکی از فرزندان آن حضرت وارد شدند؛ امام علیهالسلام آن پسر را به آغوش کشیدند و به شدت گریه کردند ... سپس به جناب ابابصیر فرمودند:
📋 یَا أَبَا بَصِیرٍ إِذَا نَظَرْتُ إِلَی وُلْدِ الْحُسَیْنِ أَتَانِی مَا لَا أَمْلِکُهُ بِمَا أَتَی إِلَی أَبِیهِمْ ... (۱)
▪️ای ابابصیر! هر گاه به یکی از فرزندان امام حسین علیهالسلام نگاه میکنم، حالتی به من دست میدهد که دیگر اختیار آن حال را ندارم به خاطر مصیبتی که بر سر جدّشان اباعبدالله الحسین علیهالسلام آوردند ... (امام صادق علیهالسّلام «فرزند خودشان» را میبینند، اما به یاد مصائب جدّ غریبشان سیدالشهداء علیهالسلام میافتند!؟ گوئیا دنبال بهانهاند برای بیتاب شدن برای اباعبدالله الحسین علیهالسلام ...)
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
🔖 مانند مروارید، قطرات اشک از چشمانشان میافتاد ...
عبدالله بن سنان گوید: در روز عاشورا خدمت امام صادق علیهالسّلام رسیدم؛
📋 فَأَلْقَیْتُهُ کَاسِفَ اللَّوْنِ ظَاهِرَ الْحُزْنِ وَ دُمُوعُهُ تَنْحَدِرُ مِنْ عَیْنَیْهِ کَاللُّؤْلُؤِ الْمُتَسَاقِطِ.(۲)
▪️دیدم که رنگ چهره آن حضرت پریده، سرتاپای وجودش را حزن گرفته است؛ اشک از چشمان مبارکش همانند دانههای مروارید، میافتاد.
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
🔖 با یاد سیدالشهداء علیهالسلام دیگر در آن روز، تبسّمی هم بر لب نداشتند ...
در روایت آمده است:
📋 مَا ذُکِرَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ فِی یَوْمٍ قَطُّ فَرُئِیَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ مُتَبَسِّماً فِی ذَلِکَ الْیَوْمِ إِلَی اللَّیْلِ (۳)
▪️هیچ روزی نبود که یادی از سیدالشهداء علیهالسلام در نزد امام صادق علیهالسّلام بشود، مگر آنکه دیگر کسی آن حضرت را تا شب، خندان نمیدید.
و یا در جای دیگر فرمودند:
📋 فَمَا أَنْغَصَ ذِکْرَ الْحُسَیْنِ علیهالسلام لِلْعَیْشِ!إِنِّی مَا شَرِبْتُ مَاءً بَارِداً إِلَّا ذَکَرْتُ الْحُسَیْنَ (۴)
▪️یادِ سیدالشهداء علیهالسلام چقدر عیش و آسایش را تلخ و ناگوار مىكند! من هيچ گاه آب سرد نمىنوشم مگر اينكه امام حسين علیهالسلام را ياد مىكنم!
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
🔖 به گونهای گریه میکردند که نزدیک بود از حال بروند و غشّ کنند ...
راوی گوید: وقتی که از امام صادق علیهالسلام پرسیدم: چگونه میشود در یک بدن (پیکر مطهر سیدالشهداء علیهالسلام) بیش از هزار زخم جا شود؟!
📋 فبَکیٰ عِندَ ذٰلکَ یَکادُ اَنْ یُغشیٰ عَلَیه.(۵)
▪️در این هنگام، حضرت آنقدر گریه کردند که نزدیک بود، غش کنند و از حال بروند!
📚(۱) کامل الزیارات، ص۸۳
📚(۲) مصباح المتهجد، ص۵۴۷
📚(۳) الأمالی الصدوق، ص۱۲۲
📚(۴) الأمالی الصدوق، ص۲۰۵
📚(۵) بحر المصائب، ج۵ ص۲۴۵
@Maghaatel
#امام_صادق_علیه_السلام
🩸أَنَا کَفَّنْتُ أَبِی ...
در نقلی آمده است:
امام کاظم علیهالسلام در عزای پدر بزرگوارش با گریه چنین میفرمود:
📋 یاأَبَتاه مَن بَعدَكَ، وا طولَ حُزناه، وا حَسرَتاه مِن بَعدِكَ، يا أَبَتاه وَا انقِطاعَ ظَهراه (۱)
▪️پدر جان! پس از شما چه کسی را داریم؟ وای از طولانی بودن اندوهم! وای از حسرتم پس از شما! وای از شکستن کمرم!».
🥀 به روایت کتاب شریف «کافی»، حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام فرمودند:
📋 أَنَا کَفَّنْتُ أَبِی فِی ثَوْبَیْنِ شَطَوِیَّیْنِ کَانَ یُحْرِمُ فِیهِمَا وَ فِی قَمِیصٍ مِنْ قُمُصِهِ
▪️من، بدن مبارک پدرم را در دو پارچه مصری (معروف به شَطوی) که در آنها اِحرام بسته بود و در یکی از پیراهنهای خود ایشان،
📋 وَ فِی عِمَامَةٍ کَانَتْ لِعَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ علیهماالسلام وَ فِی بُرْدٍ اشْتَرَیْتُهُ بِأَرْبَعِینَ دِینَاراً (۲)
▪️و همچنین در عمامهای که متعلّق به حضرت امام سجاد علیهالسلام بود و نیز در پارچهای که آن را به چهل دینار خریدم، کفن کردم.
📚(۱) کتاب الوفیات،ج۲، ص۲۴۹.
📚(۲) الکافی ج ۱ ص ۴۷۵.
✍ آه یا موسی بن جعفر...
الحمدالله که شما با دستان مبارک خودتان بدن مطهر پدرتان را در چند پارچه و کفن گرانقیمت، کفن نمودید ...
🥀 ایکاش جدّ شما امام سجاد علیهالسلام هم میفرمود: «کَفَّنْتُ أَبِی...»
اما گویا اینگونه زینالعابدین علیهالسلام فرموده باشند: «جَمَعْتُ أَبِی...»
➖ چرا که «مقاتل» نوشتهاند:
🥀 وقتی که امام سجاد "علیهالسلام" نگاهشان به جراحات بسیار و قطعه قطعه بودنِ اعضاء مقدس سیدالشهداء عَلَيْهِالسَّلَام افتاد، رو به طائفه بنی اسد کردند و فرمودند:
«حصیری بیاورید تا بدن پدرم را در آن بگذارم!»
🥀 دو دست (از عالم غیب) پیدا شد و آن بدن را گرفت - و آن دو دست رسول خدا صلیاللهعلیهوآله بود - و آن اعضاء قطعه قطعه شده را بر روی آن بوریا جمع کرد؛ حتی انگشت مبارک آن حضرت را که بَجدَل ملعون قطع کرده بود، دفن نمودند.
📚کبریت الاحمر، بیرجندی ص۸۷۰
📚سحاب رحمت،یزدی، ص ۶۵۳
📝 غیر از این خاکِ بلاکَش، وطنی نیست تو را
جز سنان و نی و خنجر، چمنی نیست تو را
گفتم از خاتم انگشت، تو را بشناسم
تو که انگشت نداری، یَمَنی نیست تو را
تو پس از قتل حسن، گفتهای «غارت زدهام»
حال، غارت شدهای، پیرهنی نیست تو را
استخوان های تنت مثل دلت نرم شده
جز من و مادرمان، سینه زنی نیست تو را
بسکه اسب از بدنت رد شده چون خاک شدی
تا رسیدم به تو دیدم، بدنی نیست تو را
بوریا بود بهانه، که بدن جمع شود
ورنه جز خاک بیابان، کفنی نیست تو را
@Maghaatel
#معارف_حسینی
#اصحاب_اهل_البیت_علیهم_السلام
🩸اهتمام امام صادق علیهالسّلام نسبت به فراگیری و حفظ «اشعار نابِ مدح و مرثیه اهلالبیت علیهمالسلام» ...
در بین شعرای شیعه در زمان امام صادق علیهالسّلام، شاعری است به نام «سَیف (یا سفیان) بن مُصعب عَبدی»؛
🔖 سید حِمیری که خود از شاعران نامدار شیعه در زمان امام صادق علیهالسّلام است، میگوید: «من از همه مردم شاعرتر هستم الّا از سیف بن مُصعب عبدی» (۱)
🔖 امام صادق علیهالسّلام به جناب «عبدی» میفرمودند:
📋 قُلْ شِعْراً تَنُوحُ بِهِ النِّسَاءُ
▪️به گونهای (در مصائب آل الله) شعر بگو که زن ها و مخدّرات، با شعر تو، بلند بلند نوحه کنند و ناله سر دهند! (۲)
🔖 روزی جناب «عبدی» به محضر امام صادق علیهالسّلام شرفیاب شد و حضرت به او فرمودند: «أُمّ فَروَه» (ظاهراً در اینجا مراد، دختر آن حضرت بوده است) را صدا بزن تا بیاید و بشنود که با جدّ غریبش چه کردهاند؟! وقتی که «أمّ فروه» حاضر شد و پشت پرده نشست، جناب «عبدی» به گونهای شعر خواند و مرثیهسرایی نمود، که زنها و مخدّرات، فریاد میزدند...(۳)
🔖 مرحوم علامه امینی در «الغدیر» نقل میکند که امام صادق علیهالسّلام به «أباعُمارة» فرمودند:
📋 أنشِدْنِي لِلعَبدِيّ فِي الحُسَينِ علیهالسلام
▪️ای ابا عُماره! شعری را که «عبدی» در رثای سیدالشهداء علیهالسلام سروده است، برایم بخوان!(۴) {این روایت، حاکی از اُنس امام صادق علیهالسّلام با شعر «عبدی» دارد}
👈 اما نکتهای که حائز اهمیت است اینکه امام صادق علیهالسلام - از آنجا که اشعار جناب عبدی در مدح و رثای آل الله ، بسیار ناب و جانسوز بوده است - خطاب به شیعیان امر نموده و فرمودهاند:
📋 یَا مَعْشَرَ الشِّیعَةِ عَلِّمُوا أَوْلَادَکُمْ شِعْرَ الْعَبْدِیِّ فَإِنَّهُ عَلَی دِینِ اللَّهِ
🔻 ای شیعیان! به فرزندانتان شعر «عبدی» را یاد دهید، زیرا او این اشعار را بر طبق دین خدا سروده است.(۵)
📚(۱) الأغانی، ج۷ ص۲۹۳ ؛ الغدیر، ج۲ ص۴۰۹
📚(۲)رجال کَشّی،ص۳۴۳
📚(۳)الکافی،ج۸ ص۲۱۵
📚(۴)الغدیر، ج۲ ص۲۹۵
📚(۵)رجال کَشّی، ص۷۰۴
✍ ایکاش همانقدر که دوستداران آل الله «علیهمالسلام» دغدغه کسب نمرات عالی در مدارس و دغدغه فراگیری برخی از زبانهای خارجه و ... را نسبت به فرزندانشان دارند، لااقل همان اندازه نیز دغدغه فراگیری اشعار ناب در مدح و مراثی اهلالبیت علیهمالسلام را نسبت به خود و فرزندانشان داشتند ...
@Maghaatel