eitaa logo
ماه مــــهــــــــــر
4.9هزار دنبال‌کننده
10.2هزار عکس
11.7هزار ویدیو
382 فایل
آیدی کانال👇 @mah_mehr_com 🌹کاربران می توانند مطالب کانال با ذکر منبع فوروارد کنند🌹 مطالب کانال : 👈قصــــــــــــّه و داستان آمـــــــــــــوزشی 👈کلیب آموزشی و تربیتی ***ثبت‌شده‌در‌وزرات‌ارشاداسلامی
مشاهده در ایتا
دانلود
دلايل فعال شدن سيستم بچه ها مي تواند: امر و نهی زياد والدين، خستگی، گرسنگی، توقع های بيش از توان، روابط مشكل دار والدين، بی توجهی به نيازهای عاطفی، كلام تند و توهين والدين باشد. برای رفع مشكل، دليل را جستجو و برطرف كنيد. @mah_mehr_com
🌺 امام باقر علیه السلام 🌸🍃🌸🍃🌸 🌸 اولِ 🌱 گشته نورانی زمین 🌸 چونکه آمد درجهان 🌱 طفلِ زینُ الْعابدین 🌸🍃🌸 🌸 پنجمین خورشیدِ دین 🌱 این امامِ باقر است 🌸 در علوم و در فنون 🌱چیره دست و ماهراست 🌸🍃🌸 🌸 شاد گشته کهکشان 🌱 غرقِ نور است آسمان 🌸 چونکه آمد در زمین 🌱 رهنمایِ مؤمنان 🌸🍃🌸 🌸 آمدی خوش آمدی 🌱 ای امامِ پنجمین 🌸 ای امامِ باقر ای 🌱 لطفِ ربُّ العالَمین 🌸🍃🌸 🌸 ما تمامِ شیعیان 🌱 مؤمنیم و مهربان 🌸 عاشقِ فرزندِتان 🌱 مهدیِ صاحبْ زمان 🌸🍃🌸 🌸 ما همه ایرانیان 🌱 عاشقِ مهدیِتان 🌸 عشقمان باشد ظهور 🌱 ای امامِ مهربان 🌸🌼🍃🌼🌸 ✍🏼شاعر: سلمان آتشی @mah_mehr_com
🌺حتما برای دوستان خودبفرستید🙏 ┄┄┅🍃🌸♥️🌸🍃┅┅ @mah_mehr_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اوریگامی کلاغ 🥰 کاردستی خوشگل درست کنید 💫 مارو به دوستاتون معرفی کنید 🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸 @mah_mehr_com
اینارو یادتونه؟ زمان بچگی ما این کیکا بود. بعد تنها نقشی که تو زنجیره غذایی داشتن این بود که مامانا میذاشتن تو کیفمون و میبردیم مدرسه، اون زیر میرا له میشدن و به اجزای سازنده‌ش تجزیه میشدن! صبح کلوچه بود، زنگ آخر پودر کلوچه! زمانی هم که میخواستی پودرشو بخوری، می‌پرید تو گلوت تا مرز خفگی پیش میرفتی!😐😂 @mah_mehr_com
ماه مــــهــــــــــر
#قصه_های_پیامبران 🌼حضرت ایوب علیه السلام #قسمت_سوم همسر حضرت ایوب که رحیمه نام داشت و بسیار مه
🌼حضرت ایوب علیه السلام -داشتیم استراحت می‌کردیم که یه دفعه چند نفر مرد قوی حمله کردن و همه ی گوسفندها را بردن. هر کاری کردیم نتونستیم دزدها رو فراری بدیم. حضرت ایوب نگاهی به پسرهایش انداخت. نفس عمیقی کشید و گفت: -نگران نباشین. غصه ی گوسفندها را نخورین. یکی از پسرها گفت: -اما پدر، همه ی گوسفندها را بردن و ما دیگه گوسفندی نداریم. حضرت ایوب جلو آمد و دست زخمی پسرش را گرفت و گفت: -پسرم مال دنیا برای من ارزشی ندارد. حرف از گوسفندها  رو ول کنین. حال خودتون چه طوره؟ ایوب نگاهی به فرزند‌هایش انداخت و دست هر کدام را گرفت و کنار خودش نشاند و زخم‌های آن‌ها را تمیز کرد و پانسمان کرد و گفت: -خدا را شکر می‌کنم به خاطر همه ی نعمت‌هایی که به من داده. خدا را شکر شما هم سالم هستین. همان روز خبر دزدیده شدن گوسفندهای حضرت ایوب بین همه ی مردم پخش شد و همه در مورد این اتفاق حرف می‌زدند. توی بازار  همه این اتفاق را برای هم تعریف می‌کردند. مرد فروشنده ای رو به یک مرد گفت: -همه ی گوسفندهای ایوب را دزدیدن. مرد خندید و گفت: -شنیدم. مرد دیگری گفت: -بیچاره ایوب. گوسفندهای زیادی داشت و همه را از دست داد. ولی هنوز خدا را شکر می‌کنه. زنی که داشت از همان جا خرید می‌کرد گفت: -دلت برای ایوب نسوزه، او آن قدر پول داره که تا آخر عمرش هر چه بخواد می‌تونه داشته باشه. همه به هم نگاه کردند. شیطان همه ی آن‌ها را فریب داده بود و پشت سر پیامبر خود غیبت می‌کردند. حضرت ایوب نگاهی به ابرهای سیاهی که در آسمان بود انداخت و خدا را شکر کرد. شب وقتی همه خواب بودند باران تندی آمد. حضرت ایوب مثل همه ی پیامبر‌ها همیشه کمتر از همه می‌خوابید و شب‌ها عبادت می‌کرد. باران تا صبح بارید و آن قدر شدید بود که همه جا را آب گرفته بود. صبح حضرت ایوب همراه کشاورزهای دیگر، برای سر زدن به باغ‌هایش رفت. باران همه ی باغ‌ها و میوه‌های حضرت ایوب را خراب کرده بود و دیگر چیزی برای حضرت ایوب نمانده بود. درخت‌ها و میوه‌ها آفت زده بودند و سبزی‌ها زیر باران شدید، له شده بودند. کشاورزها با تعجب  به حضرت ایوب نگاه کردند. حضرت ایوب آرام و صبور ایستاده بود و حرفی نمی زد. یکی از آن‌ها فریاد زد: -ای ایوب، هر چه داشتی رفت. حضرت ایوب گفت: -آروم باشین. اشکالی نداره. کشاورز گفت:... ... 🌸🍂🌼🍃🌸 @mah_mehr_com
سلام سلام مامانای مهربون😍😍😍با دفتر دیکته یا مشق نقاشی شده به کوچولوهاتون کلی انرژی و ذوق هدیه بدید @mah_mehr_com
میوه های غمگین پیشی دنبال غذا بود. توی حیاط می گشت و بو می کشید که صدایی شنید. جلو رفت. یک عالمه میوه را دید که توی سطل زباله گریه می کردند. 😢🍎🍐🍇🍌🍑😢 پیشی پرسید: میوه ها! چرا شما توی سطل زباله هستید؟ چرا این طور زخمی شدید و بی حال هستید؟ گلابی گنده ای که فقط یک گاز از آن خورده شده بود گفت: می خواهی بدانی؟ پس گوش کن تا برایت تعریف کنم. 🍐 دیشب جشن تولد بود، همه جا را چراغانی کردند یک عالمه سیب و گلابی و آلو و هلو آوردند.🎉🎂🎈 من و دوستانم توی صندوق میوه بودیم. اول ما را توی حوض ریختند. نمی دانی چقدر کیف می داد. ⛲️⛲️⛲️ یک آلوی درشت از سطل زباله بیرون آمد و گفت: ما آب بازی کردیم بالا و پایین پریدیم و خندیدیم. وقتی آب بازی تمام شد، ما را توی سبدهای بزرگ ریختند. یک هلوی درشت ولی نصفه ناله ای کرد و گفت: پیشی جان به من نگاه کن ببین چقدر زشت شده ام. دیگر یک ذره هم خوشحال نیستم چون حالا یک تکه آشغال هستم. بعد ادامه داد ما توی سبد بودیم. اول از همه مرا با یک دستمال تمیز خشک کردند جوری که پوستم برق می زد... هلو گریه اش گرفت و نتوانست حرفش را تمام کند. سیب گفت: راست می گوید: من هم توی سبد بودم. بعد همه ی ما را خشک کردند و توی ظرف بلوری بزرگی کنار هم چیدند. نمی دانی چقدر قشنگ شده بودیم. وقتی مهمانها آمدند همه به ما نگاه می کردند و به به می گفتند.🍎 یک خیار زخمی از میان میوه ها فریاد زد: اما چه فایده؟ آنها خیلی بدجنس بودند هر کس یکی از ما را بر می داشت و فقط یک گاز می زد و دور می انداخت. یکی زیر پا،👣 یکی زیر صندلی، یکی توی باغچه🌳 همه جا پخش شده بودیم. جاروی بیچاره ما را از این طرف و آن طرف جمع کرد. پیشی نگاهی به حیاط کرد جارو کنار باغچه افتاده بود. معلوم بود از خستگی به این حال افتاده است. پیشی گریه اش گرفت😿 و گفت: چه مهمانهای بدی! من که اینجور مهمانها را دوست ندارم. بعد خودش را از لای در کشید و با ناراحتی بیرون رفت و همچنان که می رفت صدای ميوه های غمگين را می شنيد که مدام گريه می کردند. 😢🍎🍑🍐😢 بچه های عزیز اسراف کار زشتیه. همیشه میوه رو کامل بخورید. @mah_mehr_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎶 کلیپ شاد کودکانه پروانۀ کوچولو با بال‌های خسته تو باغچه زیر آفتاب 🌞 روی گُلی نشسته🌸 پاهای نازکش را رو گُل دراز کرده مثل کتاب رنگی بال‌ها را باز کرده صد نقش و رنگ دارد بال‌های زیبای او او به تماشای گُل 🌸 من به تماشای او ‌‌ ماه مهر ╔═🌸🌿☃️.══════╗ 𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
با درخت پیر قهر نکنید.mp3
4.36M
آی قصه قصه قصه یه قصه شیرین😍 برای کودک دلبند شما🥰 ‌‌ ماه مهر ╔═🌸🌿☃️.══════╗ 𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
240-JoojehayeBazigoosh-www.MaryamNashiba.Com.mp3
2.15M
💠 جوجه‌های بازیگوش 🔻موضوع: حرف شنوی 🎼 با صدای بانو مریم نشیبا 🌖 💭 ‌‌ ماه مهر ╔═🌸🌿☃️.══════╗ 𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com •┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
❌ این سه اشتباه را در والدگری انجام نده❌ ⬅️ پدر و مادرها دوست دارند فرزندانی تربیت کنند که در آینده بالغانه تصمیم بگیرند و روی پای خودشان باشند. اما گاهی به اصل آنچه برای رشد چنین فردی نیاز است، توجه ندارند و از آن غافل می‌شوند. رفتارهای زیادی را می‌شود برای پرهیزکردن در دنیای والدگری عنوان کرد؛ اما سه تا از مهم‌ترین آن‌ها عبارت‌‌اند از: 👆 ✍سعیده بقایی @mah_mehr_com