eitaa logo
ماه مــــهــــــــــر
5هزار دنبال‌کننده
10.4هزار عکس
11.9هزار ویدیو
384 فایل
آیدی کانال👇 @mah_mehr_com 🌹کاربران می توانند مطالب کانال با ذکر منبع فوروارد کنند🌹 مطالب کانال : 👈قصــــــــــــّه و داستان آمـــــــــــــوزشی 👈کلیب آموزشی و تربیتی ***ثبت‌شده‌در‌وزرات‌ارشاداسلامی
مشاهده در ایتا
دانلود
🧰 آماده‌کردن برای ایام @mah_mehr_com
و نه مجرم اندو نه دشمن ما آنهاموجودات كوچكی اند كه در دنیای پرقانون ما گیج و بی پناهند. به آنها زندگی كردن بیاموزید، مبادا با سختگیری به جایی برسند كه فقط زنده اند و نیاموختند چگونه زندگی کنند @mah_mehr_com
اخلاق امام رضا(ع).mp3
26.55M
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ 🟢 بچه ها آیا میدونین امام رضا(ع) چه اخلاق هایی داشتن؟!🤔 🟠 اون مرد که امام رضا(ع) رو نمیشناخت با پر رویی گفت: آهای زودباش بیا و پشت من را بشور🧼🚿😁 (ع) 🔹قصه قهرمان ها🔸 @mah_mehr_com
سفر اجباری امام رضا.mp3
28.77M
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ 🟢 ماجرای تصمیم خطرناک مأمون برای شکست دادن امام رضا(ع)😨 🟠 امام رضا به خانواده شون قبل از سفر گفتند: پشت سر من گریه😭 کنید،چراکه من از این سفر بر نمیگردم😱 (ع) 🔹قصه قهرمان ها🔸 @mah_mehr_com
49.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎧 آهنگ زیبای " حضرت دریا " 🎼 به سبک سلام فرمانده 🎙 گروه هم خوانی انصارالمهدی (عج) @mah_mehr_com
آی قصه قصه قصه قصه خیاطی که خانه می دوخت یکی بود و یکی نبود. یک خانم🧕 خیاط بود که خانه می دوخت. خانه ها را با پارچه های🪡🧵 رنگارنگ می دوخت و در و پنجره هایش را با زیپ و دگمه قفل می کرد. روزی، تنگ غروب خانم🧕 خیاط نشسته بود توی خانه ی پارچه ایش. داشت نان 🍞🧀🥗و پنیر و سبزی می خورد. یک دفعه دید که چه بوی خوبی می آید! زیپ پنجره ی نارنجی اش را باز کرد. سرش را بیرون کرد و بو کشید و گفت: « به به! بوی شکوفه های بهاری🌸🌺 است ... ای داد بیداد! فردا بهار می آید و من هنوز لباس 👚🦺نو ندوختم. » و دوید سر صندوق پارچه هایش. فقط یک پارچه ی نارنجی ته صندوق باقی مانده بود. نشست و تا آخر شب، پیراهنی🥻 قشنگ دوخت. اما هنوز یک آستینش مانده بود که پارچه تمام شد. خانم 🧕خیاط گفت: «حالا این وقت شب، پارچه از کجا بیاورم؟ فردا هم که بهار می شود. » یک دفعه پنجره ی نارنجی به حرف آمد و گفت: «من را آستینت کن! یکی دو شب خانه ات بی پنجره بماند که آسمان به زمین نمی آید. بعداً برو بازار و نیم متر پنجره بخر! » خانم🧕 خیاط هم گفت: «باشد. » پنجره را شکافت و آستین پیراهنش کرد. خوش حال شد و دراز کشید و آن قدر به سوراخی که جای پنجره 🪟بود، نگاه کرد تا خوابش برد. نصف شب باد آمد. باد سوراخ را که دید، خوش حال شد. تند شد و طوفان شد و های و هوی توی خانه آمد. خانم🧕 خیاط با های و هوی طوفان از خواب پرید. دید طوفان در و دیوار زرد خانه اش را لوله کرده تا ببرد. داد زد: «چه کار می کنی؟ دست به خانه ی من نزن! در و دیوارم را نبر! » اما طوفان به حرفش گوش نکرد. سقف آبی خانه را هم لوله کرد، پیراهن نو🥻 را هم برداشت و رفت. خانم🧕 خیاط دوید دنبال خانه و پیراهنش. پرید بالا تا آن ها را از طوفان بگیرد، اما طوفان هوی کرد و رفت که رفت. خانم🧕 خیاط افتاد روی زمین و گفت: «وای حالا چه کار کنم؟ » که چشمش یک نخ آبی🧵🪡 دید. جلوترش هم یک نخ زرد دید. خانه ی پارچه ای نخ هایش را پشت سرش ریخته بود تا خانم خیاط ردش را پیدا کند. خانم 🧕خیاط هم رد نخ ها را گرفت و دنبالش رفت. رفت و رفت تا رسید به جنگل. پیراهن و پارچه هایش را دید که آن جا افتاده است. آن ها را برداشت تا برود که از وسط جنگل🌳🌳 صدای ناله شنید. رفت جلوتر. دید مسافری با لباس های پاره پوره روی زمین افتاده و از سرما می لرزد. خانم🧕 خیاط معطل نکرد. پیراهن و پارچه هایش را روی مسافر پهن کرد تا گرم شود. آتش روشن کرد و با گیاهان جنگلی آش شفا پخت. سوزن و نخش🪡🧵 را از جیب درآورد و نشست و پاره های لباس مسافر را دوخت. مسافر آش را خورد و حالش خوب شد. به خیاط نگاه کرد و گفت: « تو فرشته ای یا آدمیزاد؟ » خانم 🧕خیاط گفت: «آدمیزادم. دنبال این پارچه ها آمدم، این ها خانه ی من هستند. مسافر گفت: «داشتم پای پیاده سفر می کردم که طوفان شد. راه را گم کردم و روزگارم خراب شد. » مسافر این را گفت و بلند شد و با چوب های درختان جنگل🌳🌳، یک خانه ی چوبی برای خانم خیاط ساخت. پارچه هایش را هم پرده های خانه کرد و گفت: «خانم خیاط! من تنهام. اگر شما هم تنهائی، زن من باش! » خانم 🧕خیاط گفت: «بله، من هم تنهام. » و پیراهن نو را پوشید. بهار آمد و روی خانه ی چوبی شکوفه 🌸🌺ریخت و همه چیز مبارک شد. @mah_mehr_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️ همخوانی سرود «ایران حرم است» در جشن امام رضایی‌ها 🌷▶═🌸🌿☃️.══════╗ 𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com
🌱 روز خود را با بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ آغاز کنید 🔹امام باقر(ع): فضیلتی چون جهاد نیست و جهادی چون مبارزه با هوای نفس نیست. امروز شنبه ۲۹ اردیبهشت ماه ۹ ذی‌القعده ۱۴۴۵ ۱۸ مه  ۲۰۲۴ 🌷▶═🌸🌿☃️.══════╗ 𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com
کارگر کم داری آقا جان، سخنران بیشمار ... قیل و قال از غربتت کردیم اما کار نه ... 🌷▶═🌸🌿☃️.══════╗ 𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com ‌‌‌‌‌❀🍃✿🍃❀ ❀🍃✿🍃❀
. سلام سلام صد تا سلام به خوشگلای خودم به عزیزای مودبم😍😘 صبحتون بخـــیر باشه گلای من🌺🌻🌞 🌷▶═🌸🌿☃️.══════╗ 𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من از معلم می ترسم قصه صوتی کودک گوینده : لیلا طوفانی 🌷▶═🌸🌿☃️.══════╗ 𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💗 گردش های سه کوچولو 💗 این قسمت: « گردش جمع آوری » 🌷▶═🌸🌿☃️.══════╗ 𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com