ما زنده به لطف و رحمت زهرائیم
مامور برای خدمت زهرائیم
روزی كه تمام خلق حیران هستند
ما منتظر شفاعت زهرائیم
السلام علیک یا فاطمه الزهرا (س)
#اعلام_برنامه
فاطمیه ی دوم
◾️از شنبه سوم دی ماه به مدت ۵ شب
🏴مراسم تشییع نمادین:شب شهادت
🏴شبی با شهدای فاطمی: آخرین شب
⏱ زمان شروع مراسمات از ساعت ۱۹:۳۰
شروع مراسم تشییع نمادین همزمان با نماز مغرب و عشاء
📍 مکان: بلوار ۱۵ خرداد، انتهای خیابان شهید اسدپور، مسجد و حسینیه حضرت بقیه الله(عج)
⭕️لطفا به زمان جلسه دقت فرمایید
#حضرت_زهرا
#حضرت_مادر
#فاطمیه
@mahale114
28.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#سلسله مباحث مهدوی
👈💢 شرح و تفسیر دعای ندبه و امام شناسی
👈 #استاد رائفی پور
جلسه دوم2⃣ قسمت ششم6⃣( ادامه دارد...)
✅به یاری خدا و یاری امام زمان (عج) ادامه مباحث را روزانه تقدیم حضورتان خواهیم کرد.
👈#نشر حداکثری
لطفا به ترتیب شماره بندی، با یک صلوات به نیت ظهور منتشر بفرمایید 🌺
#مهدویت
#امام_زمان
#دعای_ندبه
@mahale114
محله شهیدمحلاتی
فصل دهم : صفحه هشتم : نماز ناتمام #خاطرات_رزمندۀ_جانباز، حجتالاسلام حسین شیراوند (ضرغام)
فصل دهم : صفحه نهم :
نماز ناتمام
#خاطرات_رزمندۀ_جانباز،
حجتالاسلام حسین شیراوند (ضرغام)
....................
شیخ حمزه را صدا زدم و گفتم: «فکری به حال شهدا و مجروحان کنیم.»
آقای مالمیر تأیید کرد و گفت: «مجروحها رو عقب ببرید. اونا خیلی دستوپاگیر هستن. اگر بعثیها جلو بیان جز اینکه اسارتشون رو ببینیم کاری از ما برنمیآد.»
سنگربهسنگر مجروحان را از گوشهوکنار جمع کردیم و آوردیم یک جا. وقتی همگی جمع شدند نتیجه خیرهکننده بود. نزدیک 20 تا 25 مجروح در تپه بود که همگی باید به عقب میرفتند. حالا ما دو نفر، با اینهمه آدم چه میکردیم؟ یکی چشمش ترکش خورده بود و دیگری خونریزی داشت. یکی از درد به خود میپیچید و آنیکی موجی شده بود. با آنها حرف زدم که خودشان را تکانی بدهند و با ما همراه شوند. بعضی را با ترس و بعضی را با روحیه دادن سرپا کردم. پنج تایی از آنها وضع وخیمی داشتند و جز با برانکارد نمیشد آنها را جابهجا کرد. بقیه را ستون کردیم. شیخ حمزه جلو افتاد و من عقبدار شدم.
آنچه ما آنجا دیدیم وصفناپذیر است. از طرفی، طاقت مجروحان به دور زدن تپه نمیکشید و مسیر میانبر آماج گلولههای دشمن بود. همچنین شیب سخت تپه، راه رفتن را سخت میکرد و مزید بر آن، بر اثر بارندگی لیز و لغزنده شده بود. دیدهها را با هیچ زبانی بیان نمیشود. تمام بار این ستون بر دوش من و شیخ حمزه بود و مسئولیت آن بر شانههایمان سنگینی میکرد. اما از طرف دیگر، صحنههای عجیبی برابر دیدگانمان رقم میخورد.
مجروحان از ابتدا تا انتها قطار شده بودند و دست بر شانۀ هم، خودشان هوای یکدیگر را داشتند. این وسط یکی میافتاد و آنکه چشمش زخمی بود وقتی میفهمید جلوییاش نیست، با صدا و دست زمین را میجست و او را بلند میکرد. یک لحظه همین که چشم نداشت دستش رها میشد و ستون میبرید؛ نفر جلویی از یکسو بقیه را نگه میداشت تا او برسد و نفر پشتسر از سویی دیگر هدایتش میکرد تا جلویی را پیدا کند. یکی خونریزی داشت و بیرمق شده بود دیگری او را هل میداد تا جا نماند. چفیه و پانسمان یکی شل میشد و دیگری برایش محکم میکرد. یک لحظه دیدم یکی سر خورد و پایین رفت، دویدم و او را از پایین آوردم. همۀ اینها در حالی بود که گلولههای دشمن کنارمان مینشست و در تیررس گلولهها بودیم. کمک خدا و همدلی بچهها جواب داد و یکدفعه چشم باز کردیم و خودمان را در سنگر امداد دیدیم. اگر به ما دو نفر بود، هیچگاه نمیتوانستیم اینهمه مجروح را ردیف کنیم و نجات دهیم.
حاجمهدی منتظر خبر ما بود. تپۀ وسط و تپۀ شمشیری توسط گروهان شهید بهشتی فتح شده بود و میخواست بداند تپۀ اول چقدر زهر دارد. گفتیم آنچه ما دیدیم پافشاری همهجانبۀ نیروهای بعثی در این تپه است و دشمن به این راحتی عقب نمیرود. حاجی همانجا تصمیم گرفت به عقب برود و با گروهان شهید باهنر که بهعنوان احتیاط در عقبه بود برای فتح این تپه بیاید.
نماز صبح را همانجا خواندیم. بعد از نماز، حاجمهدی گفت: «من میرم، اما ایرج توی پاسگاه خرابهس و از اونجا داره کارو مدیریت میکنه. با شیخ حمزه برید کمکش.»
نرسیده به پاسگاه خرابه، چیزی شبیه نارنجک کنار ما افتاد و صدایش ما را ترساند. خواستیم پناه بگیریم که ایرج داد زد: «ها؟ کجا دارید میرید؟»
وقتی فهمیدیم ایرج سنگ انداخته و در این شرایط هم شوخی را رها نمیکند، خندیدیم. با رفتن حاجمهدی به عقبه، فرماندهی کل گردان افتاد به دوش ایرج؛ کاری که این جوان 24ساله به بهترین شکل انجام میداد و ما را مبهوت خودش کرده بود. ایرج بیسیم را دست گرفته بود و از کنار آن جنب نمیخورد. بدون استفاده از نقشه، آدرس میگرفت و آدرس میداد. همزمان تقاضای آتشتهیه میکرد و در پناه آن، نیروها را جابهجا میکرد و در مجموع، کاری کرد که راه نفوذ دشمن از هرجهت بسته شود.
دشمن در تپۀ شمشیری حالت محاصره ایجاد کرده بود. هم از سمت چپ، یعنی سلیمانیه، و هم از بالا این تپه را میزد. ایرج همین شرایط را برای دشمن در تپۀ اول ایجاد کرد و گروهان شهید بهشتی را از تپۀ وسط و گروهان شهید رجایی را از پایین بر آنها متمرکز کرد. تا ظهر نظم و نظام خوبی بر گروهانها حاکم شد و فقط کمک گروهان شهید باهنر را کم داشتیم تا معرکه را قبضه کنیم.
حوالی ظهر، خمپارهای در پاسگاه خرابه فرود آمد و ایرج و شیخ حمزه زخمی شدند. ترکش به ساق پای شیخ حمزه و کاسۀ زانوی ایرج خورد و هر دو را زمینگیر کرد. بااینحال، ایرج پای بیسیم، مدام پیگیر کار بچهها بود و فقط بهاندازۀ چهار رکعت نماز نشسته، دست از کار کشید. وقتی دیدم فکر خودش نیست، رفتم کنسرو و تکهنانی از پشتیبانی گرفتم و با اصرار، لقمهای ناهار در دستش گذاشتم.
#بیاد_شهدا
#رهبر_انقلاب
#دفاع_مقدس
#جنگ_تحمیلی
#هفته_دفاع_مقدس
@mahale114
هدایت شده از گروهجهادی«منتظرانموعود»
باعرض سلام وبا آرزوی سلامتی برای تمامی شما عزیزان محترم.
ان شاءالله امشب در شب یلدای فاطمی در حد توان خدمت خانواده های محترم تحت پوشش هستیم.
#محله_شهید_محلاتی
#پایگاه_شهید_جوینده
#پایگاه_ولایت
#هیئت_امام_حسن_مجتبی
#گروه_جهادی_منتظران_موعود
@mahale114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⛔️ و باز هم انتقاد حضرت آقا از نهادهای فرهنگی و تاکید بر کمکاری در زمینه رسانه و روایت اول و روایت صحیح و تبیین و...
🔴 مطالبه چندین باره رهبر انقلاب از دستگاه های فرهنگی:
دستگاههای فرهنگی حقایق تاریخ و جنایتهای دشمنان را برای جوانان تبیین کنند
۲۹ آذر ۱۴٠۱
#بصیرت
#رهبر_انقلاب
@mahale114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⛔️ هشدارمجدد #سردار_قاآنی به ساکنان سرزمینهای اشغالی:
خودتان بروید قبل از اینکه بیرونتان کنند.
حداقل در هفته ۵۰عملیات در #کرانه_باختری صورت میگیرد.
با صراحت میگویم:
هر چه آمریکا و اسرائیل فشار بیاورند؛
بلا تردید، فشار مضاعف رویشان خواهیم آورد.
#جهاد_تبیین
#جنگ_ترکیبی
#نابودی_اسرائیل_نزدیک_است
@mahale114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سردار قاآنی: همه هنر آمریکا و اروپا پیشنهاد یک زن روسپیِ جنایتکار برای ریاست جمهوری ایران است!
🔹اینها قدرت که هیچ، عقلشان را هم از دست دادهاند.
#ایران_قوی
#جهاد_تبیین
@mahale114
4_310226054725763446.mp3
4.69M
#فایل_صوتي_شيطان_شناسی
🎧آنچه خواهید شنید؛👇
✍حمله های شیطان، کاملا نشانه دار و قابل تشخیص اند😳
🔻بياموزيم،
قبل از شکست،آنها را تشخیص داده و مهار کنی
#مهدویت
#یکتا_پرستی
@mahale114
امیرالمؤمنین #امام_علی علیه السلام میفرماید:
مُذيعُ الْفاحِشَةِ كَفاعِلِها.
فاش كننده زشتىها، همانند انجام دهنده آنها است.
📚 شرح غررالحكم، ج ۶، ص ۱۲۵
#حدیث_روز
@mahale114
#سلام_همسایه
#پندانه
✍ مثل نیلوفر باش
🔹میدونید چرا نیلوفر توی مرداب گل میده؟
🔸برای اینکه به همه ثابت کنه در بدترین شرایط هم میتوان
شاد بود...
قوی بود...
و امید داشت...
@mahale114
شبنامه 1064.mp3
12.72M
#خبر
جهان دارد به پایان ضحاک نزدیک میشود/ نظم اهریمنی دنیا به زودی براندازی خواهد شد
شبنامه / مرور فلسفه شب #یلدا و چرایی توجه ایرانیها به این شب، بسیار قابل تأمل و مهم است/ آنچه از تاریخ و فرهنگ ایرانیها و حقایق مطرح شده در کتابهای دینی بر میآید نشان میدهد که دنیا با یک تقابل خیر و شر و نور و تاریکی رو به رو است / تقابلی که در آن ضحاک به روزهای پایان خود نزدیک شده و نظم اهریمنی دنیا در آستانه ی سلام به پایان قرار دارد... /
#آقای_تحلیلگر
@mahale114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#منبر کوتاه
◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️
مرحوم آیتالله سید احمد خوانساری میفرمودند تنها امیدم همین روضه هاست!
استاد_مجتهدی
#فاطمیه
#حضرت_زهرا
#حضرت_مادر
@mahale114
4_5834970430351347118.mp3
11.3M
🔊 صوتی: #زمینه
◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️
عشق مادر و فرزندی...
حاجعبدالرضا #هلالی
#حضرت_مادر
#حضرت_زهرا
#فاطمیه
@mahale114
4_5834970430351347114.mp3
15.9M
🔊 صوتی: #شور
◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️
مگه میشه تو رو داشته باشم...
کربلاییسیدرضا نریمانی
#حضرت_زهرا
#حضرت_مادر
#فاطمیه
@mahale114
49.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#سلسله مباحث مهدوی
👈💢 شرح و تفسیر دعای ندبه و امام شناسی
👈 #استاد رائفی پور
جلسه دوم2⃣ قسمت هفتم7⃣( ادامه دارد...)
✅به یاری خدا و یاری امام زمان (عج) ادامه مباحث را روزانه تقدیم حضورتان خواهیم کرد.
👈#نشر حداکثری
لطفا به ترتیب شماره بندی، با یک صلوات به نیت ظهور منتشر بفرمایید 🌺
#مهدویت
#امام_زمان
#دعای_ندبه
@mahale114
محله شهیدمحلاتی
سلام علیکم 📣فوری فوری فوری 👈خیلی مهم لطفا وخواهشا توجه کنید و اطل
سلام علیکم
دوستان عزیز و همراهان گرامی لطفاً پیگیر این موضوع باشید، شاید همسایه شما یا دوست و فامیل شما عضوکانال نباشند واز این مطلب بی اطلاع باشند شما کمک کنید تا به گوش دیگران هم برسد.
فقط افراد و مستأجران کم برخوردار.
یاعلی
🌹«یلدای فاطمی»🌹
_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_
#گزارش_کار
باعرض سلام و آرزوی موفقیتهای روزافزون برای شما همراهان گرامی؛
🌹با کمک پروردگار عالم به مناسب شب یلدا دیروز توانستیم ۹۰ بستهٔ با شعار یلدای فاطمی که شامل،
🔸سیب
🔹انار
🔸نارنگی
🔹موز
🔸پرتقال
🔹شکلات
🔸آجیل
🔹شیرینی
🔸و مرغ
🔻 بود را آماده و بین نیازمندان تحت پوشش گروه جهادی منتظران موعود عج توزیع کنیم.
🔻آن گروه جهادی برخود لازم میداند ضمن تشکر و قدردانی از دوستانی که در آماده سازی و توزیع این اقلام ما را کمک کردند از
▪️هیئت امام حسن عسکری علیهالسلام،
▪️پایگاه ۱۰ شهید جوینده،
▪️پایگاه ولایت ویژه خواهران،
▪️و بطور ویژه از همکاری و مساعدت ستاد اجرایی فرمان امام ره جهت تهیه این اقلام کمال تشکر و سپاس را داشته باشد.
🔻گروه جهادی منتظران موعود عجل الله تعالی فرجه برای تک تک این عزیزان محترم آرزوی سلامتی و تندرستی و موفقیت را از خداوند منان مسئلت میکند.
ومن الله توفیق
#گروه_جهادی_منتظران_موعود
#مسجد_امام_حسن_مجتبی ع
#محله_شهید_محلاتی
@mahale114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 «آیدا رستمی»؛ سوژه جدید رسانههای ضدایرانی برای ادامه پروژه کشتهسازی
#بصیرت
#فتنه_گر
#جنگ_ترکیبی
#فضای_مجازی
#دروغ_های_فضای_مجازی
@mahale114
محله شهیدمحلاتی
🎥 «آیدا رستمی»؛ سوژه جدید رسانههای ضدایرانی برای ادامه پروژه کشتهسازی #بصیرت #فتنه_گر #جنگ_ترکیب
گزارش تسنیم از «آیدا رستمی» و روایتهای غیرمعتبر درباره مرگ وی
🔹آیدا رستمی، پزشک عمومی بیمارستان شهید چمران بود که هفته پیش در حادثهای درگذشت و به سوژه رسانههای فارسیزبان برای کشتهسازی اعتراضات اخیر تبدیل شد.
🔹او که ۳۶ سال سن داشت، حدود ساعت ۲۳ روز دوشنبه ۲۱ آذر از یک پل هوایی در نزدیکی میدان آزادی سقوط کرد. این حادثه بلافاصله به کلانتری ۱۳۵ آزادی گزارش داده شد و تیم بررسی صحنه قتل پلیس آگاهی به محل اعزام شد.
🔹در همین رابطه فردی با عنوان اختصاری «ع.ز» که در آخرین لحظات همراه با آیدا رستمی بود، شناسایی و دستگیر شد.
یکی از شاهدان عینی به تیم جنایی اطلاع داد که آیدا رستمی پیش از سقوط با یک آقا درگیر شد. با بررسی دوربینهای مداربسته و تماسهای تلفنی آیدا رستمی، آن فرد شناسایی و ساعتی بعد دستگیر شد. او آقایی بود که یک مغازه کیف و کفش واقع در میدان فردوسی داشت.
🔹اما شبکههای فارسیزبان تلاش دارند، آیدا رستمی را بر اساس ادعاهایی، کشته اعتراضات معرفی کنند.
🔹ابتدا یک حساب توییتری مدعی شد که آیدا رستمی معترضان را مداوا میکرد که مفقود شده و پیکر او که آثار شکنجه بر آن مشهود بوده، به خانواده تحویل داده شد.
🔹ایرانوایر هم مدعی شد که او برای تهیه اقلام پزشکی موردنیاز برای مداوای معترضان زخمی به داروخانه رفته بود که ناپدید شد.
🔹سپس بدون انتشار سندی ادعا شد که چشمهایش بخیه خورده و در گزارش پزشکی قانونی آمده بر اثر اصابت جسم سخت جان باخته است.
🔹جمعیت امام علی (علیهالسلام) هم بدون انتشار سندی مدعی شد که آیدا رستمی، از پزشکان داوطلب این جمعیت بوده است. این جمعیت دو سال پیش به دلیل تخلفات گسترده مالی و... توسط وزارت کشور منحل شد.
🔹اما «آرمین رستمی» برادر آیدا رستمی در ویدئویی اعلام کرد چیزهایی که در فضای مجازی و شبکههای فارسیزبان گفته میشود، واقعیت ندارد.
#بصیرت
#فتنه_گر
#جنگ_ترکیبی
#فضای_مجازی
#دروغ_های_فضای_مجازی
@mahale114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥یه ویدئو حال دل خوب کن!
درخواست شهید مدافع حرم سجاد مرادی:
هر کسی اذیت نمیشه و پیام منو می شنوه یک روز برا ما نماز بخونه، ممنون میشیم.
زیباترین قسمتش اونجاست که میگه:
ان شاءالله اونور جبران بکنیم!❤️
«««««««»»»»»»»
تمام گذشتگان به ویژه شهدا را یاد میکنم با ذکر شریف فاتحه و صلوات برمحمد وآل محمد....
اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَّد
وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
بسم الله الرحمن الرحیم
اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
یَا الله یَا رَحْمَانُ یَا رَحیمُ یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَى دِینِکَ 🤲 آمین یارب العالمین
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
اللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن
اللّهُمَّ زَیِّن اَخْلاقَنا بِزینَةِ الْقُرآن
اللّهُمَّ ارْزُقنا شَفاعَةَ الْقُرآن
اللّهُمَّ اغْفِرلَنا ذُنُوبَنا بِالْقُرآن
اللّهُمَّ اَکْرِمْنا بِکَرامَةَ الْقُرآن
اللّهُمَّ ارْحَمْنا بِالْقُرآن
اللّهُمَّ اخْذُلِ الْکُفّارَ وَالْمُنافِقینَ بِالْقُرآن...
التماس دعا
#قیامت
#شب_جمعه
#روز_پنجشنبه
#روز_جمعه
#خیراموات
#بیاد_شهدا
#بیاد_مرحومین
#اموات_منتظر
#آیة_الکرسی
@mahale114
سلام
در پی دریافت گزارشات مردمی و رصد میدانی هنجار شکنی عده ای از افراد معلوم الحال در سطح بوستان غدیر ، مأموریت شناسایی و مستند سازی از خودروهای مستقر در محل تجمع که اقدام به آلودگی صوتی و ایجاد فضای رقص مختلط و شرب خمر نموده بودند توسط عوامل شبکه سجاد انجام و شماره پلاک حدود پنجاه خودرو هنجار شکن ثبت و در گزارشی جهت برخورد قضایی به دادستانی محترم ارجاع و دستور توقیف خودروها صادر گردید.
#سامانه_گزارشات_مردمی_سجاد
ارتباط و ارسال گزارش :👇👇
@Admin_Sajjad_Qom
@STabatabai👈
#مرد_میدان
#مردان_خدا
#مردم_دیدبان_انقلاب
@mahale114
محله شهیدمحلاتی
فصل دهم : صفحه نهم : نماز ناتمام #خاطرات_رزمندۀ_جانباز، حجتالاسلام حسین شیراوند (ضرغام)
فصل دهم : صفحه دهم :
نماز ناتمام
#خاطرات_رزمندۀ_جانباز،
حجتالاسلام حسین شیراوند (ضرغام)
....................
فرمانده جوان ما از روحیه دادن و شنیدن درددل فرماندهان و استعلام مایحتاج آنها و برآورده کردن نیازشان هیچ دریغ نداشت. حتی در مواردی ورود پیدا میکرد که وظیفهاش نبود و کسی از او انتظار نداشت، اما بیکار نمینشست. بین آنها فقط من سالم بودم و با دستورات او در رفتوآمد بودم. گاهی کاری را پیگیری میکردم و گاهی دو نفر را به هم وصل میکردم.
ایرج گرم بود و درد زانو هنوز بهسراغش نیامده بود. بعدازظهر آهی کشید و گفت: «پام یخ کرده، نمیتونم تکونش بدم.»
گفتم: «هرچی بمونیم بدتر میشه؛ باید هرچه سریعتر به سنگر امداد بریم.»
تلاش کرد راهی شود، اما نتوانست قدم از قدم بردارد. زیر بغلش را گرفتم، اما پایش کشیده نمیشد. به شیخ حمزه گفتم: «تو که هنوز گرمی، لنگان خودت رو برسون تا من ایرج رو کول کنم و بیارم.»
او را پشتم سوار کردم و راه افتادیم. هیکل پر و چهارشانۀ ایرج بر روی کمرم سنگینی میکرد، اما به هر زحمتی بود قدم از قدم برمیداشتم تا این رفیق عزیز و دوستداشتنی جا نماند و به کار درمانش برسد. شیخ حمزه از کانال باتلاقی رفت، اما من از گیر کردن در آن ترسیدم و بهخاطر همین، از بیرون کانال میانبر زدم. ایرج شوخیاش گرفته بود. گفت: «دیدی بالاخره ما سپاهیها سوارتون شدیم؟»
گفتم: «اشکالی نداره. اینهمه شما از ما حفاظت و پاسداری کردید حالا یه بار هم ما از شما پاسداری کنیم.»
دستم را زیر دو پایش قلاب کرده بودم که نیفتد. با هر قدم خارج از قاعده، فشار به زانویش میآمد و آه میکشید. گفت: «حالا یهکم آرومتر برو. درست پاسداری کن.»
با خنده گفتم: «سواری گرفتی، امرونهی هم میکنی؟ اگه بیشتر اذیت کنی دوباره تند میرم.»
در همین میان، لحن ایرج عوض شد. حالت ترس و بهت به خود گرفت و گفت: «حسین، قدم از قدم برندار که توی میدونمین هستیم.»
یک لحظه نگاه کردم، دیدم یا خدا! اطرافم پر از مین و تلۀ انفجاری است. ایرج گفت: «حواست کجاست؟ پونزده متری هست توی میدونمین هستیم.»
«تو اون بالا دیدهبانی، وگرنه من که مثل اسب باربری سرم پایینه.»
«دستت درد نکنه؛ یعنی الان من بارم؟»
«یعنی من اسب باشم مشکل نداره؟»
شرایط بهگونهای بود که حتی دور زدن میتوانست خطرناک باشد. با آن بار سنگین درجا دور زدن ممکن نبود و اگر برمیگشتم برای حفظ تعادل باید دو سه قدم چپ و راست میگذاشتم و شاید...
بین باید و شایدها گیر کرده بودم. ایرج گفت: «همینطور عقبعقب بیا، من راهنماییت میکنم پا جای پای خودت بذاری.»
در لحظاتی نفسگیر، بدون آنکه ببینم، ایرج چشمانم شده بود و میگفت پایت را جلوتر یا عقبتر بگذار. هر قدم، دلآشوبۀ خنثی کردن یک مین را داشت و وقتی بدون انفجار روی زمین پا میگذاشتم مثل خنثی شدن آن بود. وزن ایرج در این قدمهای آهسته بیشتر سنگینی میکرد. هر لحظه توانم بیشتر تحلیل میرفت و هر لحظه کمرم بیشتر تا میشد.
نیم ساعتی طول کشید تا آن پانزده متر را برگردیم. نیم ساعت تمام عرق ریختم و نفسنفس زدم. همینکه از میدانمین خارج شدیم، ایرج را زمین گذاشتم و از خستگی روی زمین درازبهدراز افتادم.
بریده بریده و نفسزنان گفتم: «ایرج، تو که منو کشتی. من دیگه نمیتونم تو رو بیارم.»
سرحال گفت: «ولی من که خسته نشدم.»
با تهماندۀ رمقی که داشتم دوباره او را کول کردم و بهسختی او را به کانال رساندم. گفتم: «بشین تا برات برانکارد بیارم.»
همان لحظه چهار امدادگر بهسرعت از کنارمان گذشتند و به پاسگاه خرابه رفتند. فرصت نشد آنها را بگیرم. خلاف جهت آنها به سنگر امداد رفتم و به دوستان گفتم: «برای ایرج ظفری برانکارد لازم دارم.»
گفتند: «همین الان حاجآقا سوری امدادگر فرستاد.»
گفتم: «این چهار نفر که الان توی کانال بودن رو میگی؟»
برگشتم دیدم ایرج با امدادگرها دارد میآید. باتوجهبه حالش، شب را همانجا ماند و تحت درمان قرار گرفت.
بالاخره حاجمهدی ظفری هم برگشت و شروع کرد به تپهها سرکشی کردن. نزدیک صبح، حاجمهدی ظفری نزد ایرج به سنگر امداد آمد و باهم گفتگویی کردند. از محتوای صحبتشان مطلع نشدم، ولی پس از آن ایرج برای مداوا به عقب رفت و حاجمهدی به من گفت: «کار توی تپۀ شمشیری بالا گرفته. خودت رو بهشون برسون که تنها نمونن.»
«تپۀ شمشیری که محاصره شده، چطور برم؟»
«نمیدونم، هرطور شده محاصره رو بشکن و خودت رو بهشون برسون!»
#بیاد_شهدا
#رهبر_انقلاب
#دفاع_مقدس
#جنگ_تحمیلی
#هفته_دفاع_مقدس
@mahale114
داماد کو ندارد نشان از پدرزن
🔺 «کامبیز مهدیزاده» داماد «حسن روحانی» در توییتی مدعی شد که برجام مشکلات ارزی کشور را حل میکند.
🔸در حالی که در زمان ریاست پدرزنش مردم شاهد نوسانات عجیبوغریب قیمت همه اجناس از دلار و سکه گرفته تا خودرو و مسکن بودند.
🔸کاش روابط فامیلی بر تحلیل و انصاف افراد اثر نگذارد!
#ارز_ترجیحی
#برجام
#فساد
#تورم
@mahale114
35.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تحلیل وقایع ایران و جهان!
⚠️ مشاهدهی این کلیپ، اکیدا توصیه میشود!
#ایران_قوی
#جهاد_تبیین
«اللهم عجل لولیک الفرج»
@mahale114