محله شهیدمحلاتی
فصل پنجم : صفحه چهارم : نماز ناتمام #خاطرات_رزمندۀ_جانباز، حجتالاسلام حسین شیراوند (ضرغام)
فصل پنجم : صفحه پنجم :
نماز ناتمام
#خاطرات_رزمندۀ_جانباز،
حجتالاسلام حسین شیراوند (ضرغام)
....................
همانطور که تکبیرگویان میتاختیم، خبر رسید دشمن در تپۀ کناری بهشدت مقاومت میکند. سنگر تیربارشان شده بود مایۀ عذاب، و اجازۀ پیشروی را از همه سلب کرده بود. هر آرپیجیزنی که برای خفه کردن آن تیربار رفته بود، راه به جایی نبرده بود و از نقطۀ نامعلومی زده بودندش. من گروهی دهنفره در اختیار داشتم و مسئول گروه بودم. فرمانده گفت: «دیگه آرپیجیزنی غیر از تو نمونده. گروهت رو بردار و کلک اون تیربار رو بکن.»
وقتی رفتم، مقتل آرپیجیزنها پیش چشمم هویدا شد. در یک نقطۀ خاص از راه خاکی که مثل مار روی تپه پیچوتاب داشت، پیکر پنج-شش شهید آرپیجیزن افتاده بود. میدانستم هر خبری هست همینجاست و یک جای کار میلنگد، اما نمیدانستم دقیقاً چه خبر است. بچهها را گذاشتم و خودم جلو رفتم تا شانسم را امتحان کنم. اردشیر و یک رزمندۀ دیگر کمی عقبتر، پشتسر من راه افتادند.
همینطور که گام برمیداشتم و جلو میرفتم آثار انفجار نارنجک را دیدم. هرچه چشم چرخاندم نفهمیدم این نارنجکها از کجا پرت میشود. در همین فکرها، همینکه آمدم دست به آرپیجی ببرم، صدایی از پشتسر فریاد زد: «ضرغام، جاتو خالی کن.»
با تکتک سلولهای بدنم صدا را شنیدم. صدا بهگونهای در وجودم پژواک برداشت و تکانم داد که انگار کسی مچ دستم را کشیده باشد. سریع آرپیجی را رها کردم و در کسری از ثانیه، خودم را روی زمین انداختم. با افتادن من روی زمین، ناگهان سه نارنجک پشتسرم منفجر شد. من هنوز نفهمیدهام چه کسی به من این نهیب را زد. گمانم به اردشیر است، چراکه او از این کارها میکند؛ اما تابهحال زیر بار نرفته و میگوید اگر من نارنجک را دیده بودم، خودم دراز میکشیدم.
بلند شدم. دیدم اردشیر خونی و زخمی است و رزمندهای که همراه او بود وضع بدتری دارد. اردشیر از ناحیۀ شکم و پا ترکش خورده بود و آن بندهخدا کاملاً شکمش پاره شده و دل و رودهاش بیرون ریخته بود. هر دو را به زیر تختهسنگ امنی کشاندم. وقتی منور زده شد، رودههای آن بسیجی را برداشتم با چفیه کمی خاکش را تکاندم و سر جایش گذاشتم. اسمش را متأسفانه بهیاد ندارم، ولی روحیۀ خوبی داشت. مقاومتش مرا هم سر ذوق آورد. چند چفیهای که از شهدا بهجا مانده بود را برداشتم و با آنها شکمش را چفیهپیچ کردم.
آن قسمت از تپه «چشم اسفندیار» ما شده بود و نمیگذاشت هیچ کاری کنیم. فرماندهان اصرار داشتند همان شب تپه فتح شود. گفتم: «ما نمیفهمیم از کجا داریم میخوریم.»
گفتند: «جاش رو پیدا کردیم. اونجا انتهای سنگری بتنیه که از سوراخ نورگیرش نارنجک میندازن.»
گفتم: «سوراخ رو پیدا کردیم، درِ سنگر رو از کجا پیدا کنیم؟ شما که تمامی تپههای اطراف رو گرفتید، دورتادور این تپه رو محاصره کنید. با کمی حوصله مقاومتشون شکسته میشه.»
همین هم شد. از درگیری کناره گرفتیم و تا اذان صبح مجروحانمان را به منطقهای امن در پایین تپه منتقل کردیم. بعد از نماز صبح، خود بعثیها تپه را خالی کردند و فرار را بر قرار ترجیح دادند. رزمندگان توانسته بودند یکی از پیرمردهایشان را در حال فرار اسیر کنند. وقتی از او راز اینهمه مقاومت را پرسیده بودند، جواب داده بود: «ما فرماندهی داشتیم که تا صبح چند درجه به درجههایش افزوده شد و با ارتقای درجه، اینچنین انگیزه میگرفت.»
من دوباره پیش مجروحان برگشتم تا از حالوروز اردشیر باخبر شوم. حال عمومیاش خوب بود اما عباس احمدوند حال مساعدی نداشت. آدم از دیدنش خوف میکرد. ترکش به دهانش اصابت کرده بود. فکش را شکسته بود، قسمتی از دندانهایش را برده بود و درنهایت ترکش در لثه گیر کرده بود. حتی در زبانش ترکشهای ریز بود و نمیتوانست حرف بزند....
#بیاد_شهدا
#رهبر_انقلاب
#دفاع_مقدس
#جنگ_تحمیلی
#هفته_دفاع_مقدس
@mahale114
5.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رحیمپور ازغدی: در اغتشاشات اخیر یک عده از سلبریتیها را با تهدید و تطمیع آماده کرده بودند/ کل پروژه از قبل برنامهریزی شده بود
#سلبریتی_های_بیسواد
#نفوذ
#بصیرت
#فتنه_گر
#دانشگاهی
#دانشگاه_شریف
#دانشگاه_ناشریف
@mahale114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زن زندگی این هم آزادی!
رسانه های اُختاپوسی با سلبریتی های اجاره ای از آن طرف مرزها با حقوق و هدایت سرویس های خارجی از غرب برای جوانِ ایرانی کعبه آمال می سازند. برای کل بشر، حقوق بشر می نویسند! و اگر تو مطیع آن منشور نباشی تحریمت می کنند! جلوی سفارت ایران در پاریس و برلین و لندن تجمع برپا می کنند!
تحقیرمان می کنند!
ایران را سیاه مطلق نشان می دهند!
اصغر فرهادی بیانیه می خواند
گلشیفته اشک تمساح می ریزد
شعار زن زندگی آزادی ردیف می کنند!
که اگر شما ایرانیان شبیه ما شوید: آزاد خواهید شد!!
چند روز بعد
مردم در پاریس بخاطر افزایش قیمت انرژی و تورم به خیابان می آیند.
کتک خوردن این زن را ببینید!
پلیس شان را ببینید
در همین یک هفته، کشورهای اروپایی بخاطر سرکوب در ایران علیه کشورمان تحریم جدید وضع کرده اند!
خدا اینطور رسوا می سازد
زن زندگی! این هم آزادی!
#نفوذ
#قانون
#حجاب
#بصیرت
#فتنه_گر
#سلبریتی_های_بیسواد
#آمریکاواروپابدونه_روتوش
@mahale114
امیرالمؤمنین #امام_علی علیه السلام میفرماید:
💠 من لا يَعقِل يَهُن، ومَن يَهُن لا يُوَقَّر
❇️ هر كه انديشه نكند، سَبُک شود و هر كه سبک گشت، مورد احترام قرار نگيرد.
📚 غررالحكم حدیث ۷۹۲۷
#حدیث_روز
@mahale114
#سلام_همسایه
#پندانه
✍ لطفا هیچوقت عوض نشو
🔹چند روز پیش رفتم نزد تعمیرکار مانیتور خودرو و گفتم:
ببخشید مانیتور خودروام بهنظر نیاز به تعمیر داره چون یههویی خاموش و روشن میشه و تصویرش میره.
🔸تعمیرکار گفت:
باشه، یه نگاهی بهش میندازم. ممکنه از نظر برقی یا شاید... سوخته باشه. اگه سوخته بود باید عوضش کنی.
🔹گفتم:
باشه، چک کنید ببینید چه میشه کرد. من میرم و یکیدو ساعت دیگه برمیگردم.
🔸با خودم گفتم:
خب دوسهمیلیون تومنی افتادم تو خرج.
🔹دوسه ساعت بعد رفتم سراغش و مانیتور خودرو رو سالم بهم تحویل داد.
🔸گفتم: هزینهاش چقدر میشه؟
🔹گفت:
هیچی، چیز مهمی نبود. فقط کابل سوکتش شل شده بود، سفت کردم. کار خاصی نکردم.
🔸تشکر کردم و اومدم بیرون. نشستم تو ماشین ولی دلم طاقت نیاورد. میتونست هر هزینهای رو به من اعلام کنه و منم خودمو آماده کرده بودم.
🔹بعد از چند دقیقه کنار یک شیرینیفروشی توقف کردم و یک بسته شکلات گرفتم و دوباره برگشتم پیشش.
🔸بسته شکلات رو گذاشتم رو میز کارش و بهش گفتم:
دنیا به آدمهایی مثل شما نیاز داره. لطفاً هیچوقت عوض نشو.
🔹یه نگاهی بهم انداخت و متوجه موضوع شد.
🔸گفت:
آقا، حرف پدرم رو بهم زدی. اونم بهم میگه همیشه خوب باش و عوض نشو، حتی اگه همه بهت بدی کنن.
🔹تو راه برگشت به این فکر میکردم که تغییر تو آدما به تدریج اتفاق میفته. تنها چیزی که میتونه ما رو تو مسیر درستکاری و امانتداری حفظ کنه، یک جمله ساده از عزیزترین آدما تو زندگیمونه؛
🔸«آدمِ خوب! هیچوقت عوض نشو...»
@mahale114
45.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#خبر
مهم / ۱۶ پرچم عجیب در تجمع برلین / اتحاد تجزیه طلبان و ویرانی طلبان در #جنگ_احزاب علیه ایران
#شبنامه / رصد تصاویر مربوط به #تجمع_برلین نشان میدهد که شانزده پرچم در این تجمع علیه ایران حضور داشته است / در این پرچمها از حکومت خودمختار مهاباد تا پرچم #تجزیه_طلب های کرد سوریه دیده میشود / آنچه میبینیم بخشی از نبرد ویرانی طلبان و تجزیه طلبان در جنگ احزاب علیه ایران است. #آقای_تحلیلگر
@mahale114
#رفیق_آسمانی | آنچه خرمشهر را ویژهتر کرد
🔹️آنچه که خرمشهر را ویژه و آزادسازی آن را ویژهتر کرده، عقیدهای است که پشت سر این جریان وجود دارد و ایدئولوژیای است که این جریان را رقم زده و از این جهت بسیار مهم است.
🔸️خرمشهر برای ما تقدّس دارد چون جزئی از وطنمان است و نسبت به آن تعصب داریم و آن را دوست داریم. در واقع به تمام وطنمان تعصب داریم اما آنچه که خرمشهر را عجیب و آن منطقه را عجیبتر کرده است، خونهای پاکی است که در آنجا ریخته شده و واقعاً خون اولیاءالله است. بالاخره خداوند دری را باز کرد و اتفاقاتی افتاد و برخی ره صدساله را یکشبه طی کردند.
ـ - - - - - - - - -
🇮🇷 شهیده زینب کُمایی
🔅 ولادت: ۸ خرداد ۱۳۴۷
❣شهادت: ۱ فروردین ۱۳۶۱
📍محل شهادت: به دست منافقین کوردل
🕌 آرامگاه: گلستان شهدای اصفهان
ـ - - - - - - - - -
🔺 بیعت با شهدا
#بیاد_شهدا
#دفاع_مقدس
#جنگ_تحمیلی
@mahale114
محله شهیدمحلاتی
فصل پنجم : صفحه پنجم : نماز ناتمام #خاطرات_رزمندۀ_جانباز، حجتالاسلام حسین شیراوند (ضرغام)
فصل پنجم : صفحه ششم :
نماز ناتمام
#خاطرات_رزمندۀ_جانباز،
حجتالاسلام حسین شیراوند (ضرغام)
....................
ابتدای روز، آمبولانسها برای انتقال مجروحان آمدند. بهکمک امدادگرها بچهها را در آمبولانس گذاشتم و برگشتم به تپهای که به دستۀ ما سپرده شده بود. مَثَل فتوحات جنگ در زندگی بهمانند کار خوب است. آسان بهدست میآید، اما نگه داشتنش مکافات است. همینکه دستت به آن میرسد باید مواظب شیطانهایی باشی که برای ربودنش دیر یا زود میآیند و میخواهند به هر قیمتی شده آن را از چنگت دربیاورند. آن روز خودمان را با تمام توان برای رویارویی با این شیاطین آماده کردیم. در بعضی جاها نیاز به احداث سنگر جدید بود و در بعضی جاها مقاومسازی کفایت میکرد. مهمات را صندوقصندوق آوردیم و در سنگرها بهمقدار نیاز چیدیم.
فردای آن روز، دشمن بعثی پاتک خود را برای بازپسگیری چنگوله آغاز کرد. آتش توپ و خمپارۀ دشمن بهعلاوۀ تعداد زیادی جیپ، تانک و نفربر برای اجرای این پاتک طراحی شده بود. از آسمان خمپاره میبارید و از زمین ماشینهای نظامیشان میجوشید. جیپها مسلح به توپ 106 بودند. با آنها خیلی راحت از تپه بالا میآمدند و سنگرها را به توپ میبستند. سریع بودن جیپها و قدرت مانور بالای آن، کار را برای ما آرپیجیزنها سخت کرده بود. خیلی اوقات، تیربارچی بهکمک ما میآمد. بهسمت رانندۀ جیپ رگبار میگرفت و بدین صورت ماشین را متوقف میکرد. وقتی پیشروی جیپهایشان را دیدند، تانکها و خشایارها را جلو فرستادند. خشایار نفربری سبک بود که با تیربار رویش تا هرجا میخواست جلو میآمد. اینجا دیگر کمکتیرباچی بهکار نمیآمد و فقط باید آرپیجی میزدیم.
تپۀ ما بلندترین بود و دشمن برای تصاحب آن هر کاری میکرد. وقتی آقامحسن پیش ما مستقر شد، فهمیدیم تپۀ ما شدیدترین درگیری را دارد، چراکه او همیشه در سختترین معرکه حاضر میشد و نیروهایش را یاری میکرد. بچهها انصافاً خوب مقاومت کرده بودند، ولی دشمن با سلاح و ادواتش عرصه را بر ما تنگ کرده بود. با افتادن هر رزمنده، وظیفهاش نیز به دوش دیگران میافتاد و همین کار را سخت میکرد. در آن اوضاع آشفته که از همهجا تیر و ترکش میآمد و نمیدانستی حواست باید به کدام طرف باشد، بالگردهای بعثی هم از بالا روی سرمان آتش میریختند و شده بودند قوزِبالاقوز.
روز سختی بود وسختتر داشت به پایان میرسید. تا پایان روز ساعاتی بیش نمانده بود و دشمن وحشیتر از همیشه، هر کاری میکرد تا فاتح میدان باشد. بچهها دیگر کم آوردند و به سنگر چسبیدند. کسی جرئت نمیکرد سرش را بالا بیاورد. جنگ را باخته بودیم، فقط منتظر بودیم آقامحسن فرمان عقبنشینی صادر کند و ما را از این مخمصه نجات دهد. در این شرایط سخت، آقامحسن فریاد زد: «لرها! بچههای لُرزبان، هرکجا هستید بیاید اینجا کارتون دارم.»
چهار نفری بیشتر از لرها باقی نمانده بودیم. خودمان را به آقامحسن رساندیم تا ببینیم چه فرمان مهمی دارد. آقامحسن گفت: «شماها نمیخواد هیچ کاری انجام بدید، فقط بین سنگرها بچرخید و با صدای بلند لری بخونید!»
رضا احمدوند لری و لکی بلد بود و شعرهای زیادی از حفظ داشت. سر تکان داد و گفت: «باشه.»
من به آقامحسن گفتم: «آخه من چیز خاصی بلد نیستم.»
«چی بلدی؟»
«دایهدایه بلدم.»
«همونو بخون.»
آقامحسن رفت و من هاجوواج ماندم. به رضا گفتم: «امیدی چی میگه؟ اینها ترک، ما لر، چرا باید در این شرایط سخت لری بخونیم؟»
گفت: «کارت نباشه، وظیفهت رو انجام بده.»
#بیاد_شهدا
#رهبر_انقلاب
#دفاع_مقدس
#جنگ_تحمیلی
#هفته_دفاع_مقدس
@mahale114
💠 اولین خورشید گرفتگی قرن سهشنبه ۳ آبان
▪️ پيامبر أعظم (صلّى اللّٰه عليه و آله):
همانا خورشيد و ماه دو نشانه از نشانههاى خداوند متعال است، كه به تقدير او حركت مىكنند و فرمانبردار و مطيع امر خداى متعالند،
و به سبب مردن يا زنده شدن كسى نمیگيرند،
پس هرگاه يكى از آن دو (خورشيد و ماه) گرفت، در اين صورت وقت را از دست ندهيد و براى خواندن نماز در رفتن به مساجد خود پيشدستى كنيد. (من لا يحضره الفقيه؛ ج ۱ ص ۵۴۰)
پ ن:
هنگام خورشیدگرفتگی ویا ماه گرفتگی خواندن نماز آیات واجب میشود.
#نیایش
#فقط_خدا
#من_شاکرم
#من_شکرگذارم
#من_ناسپاس_نیستم
@mahale114
10.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#احکام
#کوتاه_اما_مفید
چهجوری نماز آیات بخونیم؟
#نیایش
#فقط_خدا
#من_شاکرم
#من_شکرگذارم
#من_ناسپاس_نیستم
@mahale114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#خبر
تایید حضور سرویس جاسوسی آمریکا در بیمارستان کسری دقایقی بعد از فوت مهسا امینی
امیرآبادی فراهانی، نماینده مجلس: اولین عکس را ۲ نفر از اعضای سرویس جاسوسی آمریکا گرفتند.
پ ن: اگر این گفته صحیح باشد پس میتواند بخشی از نفوذ هم در گشت ارشاد وبا هماهنگی قبلی در پلیس امنیت اخلاقی صورت گرفته باشد.
#نفوذ
#نفوذی
#بصیرت
#فتنه_گر
#دانشگاهی
#دانشگاه_شریف
#دانشگاه_ناشریف
@mahale114
🔴 این متن منسوب به سیدجواد رضویان در ایام سقوط هواپیمای اوکراینی منتشر شد، خودش همان زمان آن را تکذیب کرد ولی هر کس که نوشته گرچه نباید از قول جواد رضویان منتشر می کرد ولی به خواندنش می ارزد:
امشبم همه میخوابیم
چه اونا که گفتن پای نظام و سپاه هستند...
چه اونها که علیه سپاه شعار دادند و فحش دادند ...
ولی یک عده پای همون پدافند ، پای همون شاسی ، امشب نمیخوابند !!
۴۰سال است که نمیخوابند !!
برادر عزیزی که پای پدافند نشستی دست و دلت نلرزد !!
حتی اونی که دارد فحش میدهد به امید بیدار بودن تو ، خودش و زن و بچه اش راحت میخوابند ...
تو صبور باش
اينها داعش نديده اند. جهاد نكاح و فروختن ناموس را به نظاره ننشسته اند. تجاوز به زن و فرزند را در مقابل چشم شان شاهد نبوده اند
كسى اطفال دوساله آنها را مجبور نكرده با سر بريده پدر فوتبال كند
زنده پوست كندن و به آتش افكندن و هر روز و هر ساعت انتحار و انفجار و هزاران جنايت و قصه نا گفته كه هيچ درنده اى در حق هم نوع خود نكرد
تو صبور باش كه قدر عافيت كسى داند كه به مصيبتى گرفتار ايد
قدر يك شب در امنيت خوابيدن را از افغانستانى بپرس و از آواره سوری و عراقی و لبنانی
آنها به عظمت کار تو و بزرگی و جایگاه سردار علمدارت بهتر واقفند تا برخی هموطنان ایرانی تو که این روز ها به تو فحش دادند.
انها نمیدانند و در عجبم که چگونه درک نمی کنند که اگر تو نباشی داعش حسرت همین فحش دادن را نیز به دل آنها خواهد گذاشت
ترامپ هم دیگر توئیت نخواهد کرد و شعار دهندگان نیز هیچگاه مرد میدان نبوده اند
اینها در پناه امنیتی که تو و سردارانت برای تأمین آن از جان مایه گذاشتی فقط نامردانه و نابخردانه بلدند فحش بدهند
تو صبور باش و پای ماشه بمان...
#امنیت #ایران_قوی
#ایران_حرم_است
#نفوذ
#بصیرت
#فتنه_گر
#دانشگاهی
#دانشگاه_شریف
#دانشگاه_ناشریف
#تاپای_جان_برای_ایران
@mahale114