واقعادرصداوسیماچه خبره؟
♦️نفوذ یا هک؟! | چندمین بار است که اختلال در تصاویر صداوسیما رخ میدهد؛ مسئولان اقدامات لازم برای امنیت را انجام دهند
🔺 دیشب بخش خبری ۲۱ شبکه خبر برای چند ثانیه از دسترس خارج شد.
🔸این اتفاق برای چندمین بار رخ داده است و به نظر مسئولان باید برای حفظ امنیت شبکه اقدامات لازم را انجام دهند.
💢 درحالی برخی رسانهها از هک صداوسیما سخن میگویند که عدهای معتقدند اصلا سوئیچر و باکس اصلی شبکهها به اینترنت وصل نمیشود و فقط با خرابکاری و اعمال نفوذ یک نفر چنین اتفاقاتی صورت میگیرد.
▫️آیا پیدا کردن افرادی که به این بخش دسترسی دارند کار سختی است؟!
#نفوذ
#بهائیت
#فتنه_گر
#پاکسازی
#فضای_مجازی
@mahale114
🟢 معنای وحدت اسلامی چیست؟
🔹معتقدین به اندیشه وحدت اسلامی میگویند هیچ ضرورتی ایجاب نمیکند که مسلمین به خاطر اتحاد اسلامی، صلح و مصالحه و گذشتی در مورد اصول یا فروع مذهبی خود بنمایند، همچنانکه ایجاب نمیکند که مسلمین درباره اصول و فروع اختلافی فیمابین بحث و استدلال نکنند و کتاب ننویسند.
🔸 تنها چیزی که وحدت اسلامی، از این نظر، ایجاب میکند، این است که مسلمین - برای اینکه احساسات کینهتوزی در میانشان پیدا نشود یا شعلهور نگردد - متانت را حفظ کنند، یکدیگر را سبّ و شتم ننمایند، به یکدیگر تهمت نزنند و دروغ نبندند، منطق یکدیگر را مسخره نکنند و بالاخره عواطف یکدیگر را مجروح نسازند و از حدود منطق و استدلال خارج نشوند و در حقیقت - لااقل- حدودی را که اسلام در دعوت غیرمسلمان به اسلام لازم دانسته است، درباره خودشان رعایت کنند: ادْعُ الی سَبیلِ رَبِّک بِالْحِکمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتی هِی احْسَنُ. (نحل/۱۲۵)
🔹 نتیجه آنکه منظور علمای روشنفکر اسلامی از #وحدت_اسلامی، حصر مذاهب به یک مذهب و یا اخذ مشترکات مذاهب و طرد مفترقات آنها و ایجاد مذهبی جدید که نه معقول و منطقی است و نه مطلوب و عملی، نیست؛ منظور از #وحدت_اسلامی متشکل شدن مسلمین است در یک صف در برابر دشمنان مشترکشان.
📒 استاد مطهری، شش مقاله، مقاله الغدیر و وحدت اسلامی، ص۳ و ۴
⭕️«استاد شهید مطهری»
#هفته_وحدت_گرامیباد
@mahale114
محله شهیدمحلاتی
فصل سوم: صفحه سیزدهم: نماز ناتمام #خاطرات_رزمندۀ_جانباز، حجتالاسلام حسین شیراوند (ضرغام)
فصل سوم:
صفحه چهاردهم:
نماز ناتمام
#خاطرات_رزمندۀ_جانباز،
حجتالاسلام حسین شیراوند (ضرغام)
.....................
سرازیری بودن شیار سرعت ما را بیشتر میکرد، اما تعداد گلولهها کمشدنی نبود. همینطور که میدویدیم پناهگاهی غارمانند سر راه ما سبز شد. از خدا خواسته خودمان را داخل آن انداختیم. افتادن تختهسنگی بزرگ در قسمتی از شیار، این جانپناه طبیعی را درست کرده بود و سپر بلای ما در مقابل دشمن شده بود. زیر آن پناه گرفتیم. دو ساعت تمام، دشمن هرچه گلولۀ آرپیجی و تیربار و دوشکا و هرچه دستش آمد را روی سر ما خالی کرد. تنها چیزی که نمیآمد خمپاره بود که آن هم چون نزدیک بودیم نمیتوانستند بزنند. این دو ساعت برای من دو سال گذشت. دائم در گوشمان صدای گلوله و کمانه کردن آرپیجی بود. طوری حریصانه صخره را هدف قرار میدادند انگار که حقد و کینهشان سنگ را شکاف میدهد.
یکی از مجروحانی که همراهمان بود، بیسیمچی بود. با بیسیم پیغام فرستاد و تقاضای کمک کرد. آقای اسلامیان از فرماندهان تیپ، پشت خط بود. وقتی جریان ما را شنید گفت: «مکان دقیقتون رو بگید.»
بیسیمچی گفت: «ما مقر و میدانمین عراقیها رو رد کردیم و الان داخل یه شیار گیر افتادیم.»
«کدام مقر منظورته؟»
«همین مقری که روی تپه هست.»
«خب همۀ مقرهای عراق روی تپهس. دقیق بگو کدوم تپه؟»
«همین تپۀ تخممرغی.»
«همۀ تپههای اینجا همینشکلیه. برید اطراف رو ببینید یه نشانی دقیق بدید، بلکه بتونیم کاری کنیم.»او درست میگفت، اما حجم آتشی که بر روی ما متمرکز شده بود، اجازۀ هیچ کاری نمیداد. ناچار به انتظار نشستیم. دیگر ذهنمان به جایی قد نمیداد. سکوت بینمان فقط با صدای مرگبار رگبارها شکسته میشد و روحیهمان هدف قرار میگرفت. بعد از دو ساعت، رگبار گلولهها به تکتیر تبدیل شد. شاید گمان کردند زهرهترک شدیم. شاید خسته شدند یا شاید بعد از این عملیات روانی منتظر تسلیم شدن ما بودند؛ نمیدانم! هرچه بود کمی سرم آرام گرفت.
به اطرافیان گفتم: «باید یه کاری کنیم. از این شیار تا بالای تپه بیست متر بیشتر نیست. کافیه یه لحظه خودمون رو به بالا برسونیم و بفهمیم کجا هستیم تا بلکه بشه با بیسیم کمک گرفت.» همه موافق بودند. ازآنجاکه من سالمترین آنها بودم خودم اجرای این مأموریت را به عهده گرفتم.
بهدو از پناهگاه بیرون دویدم. خودم را روی تپه انداختم و بالا رفتم. تا قبل اینکه بعثیها به خودشان بیایند، مقداری از راه را طی کردم. اما بهمحض دیدن من، دوباره تیراندازیها شدت گرفت. بهقدری آماج گلوله بودم که اگر درصدی از آن تیرها به من میخورد، تیرباران شده بودم. اما تقدیر طور دیگری رقم خورده بود. تیر شلوارم را سوراخ کرد، اما در کمال ناباوری به من نخورد. شلوار را تا چند سال پیش داشتم. هرکس میدید، میگفت: «عجیبه! تو چطور زنده موندی؟»هرطور بود خودم را به بالای تپه رساندم و دور و اطراف را سریع نگاه کردم. ازآنجا دیدم فاصلهای تا خاکریز خودمان نداریم. حتی سنگرهایمان دیده میشد. دیگر درنگ نکردم و با یک خیز روی تپه سُر خوردم و خود را به پناهگاه رساندم. رفقا گفتند: «چه خبر؟»
گفتم: «زیاد دور نیستیم، فقط باید همت کنیم. سختیش بالا رفتن از همین تپهس. از اونجا غلت میخوریم و بعد از مسافتی کوتاه به خط خودمون میرسیم.»
به سرهنگ فهماندم کاری که ما میکنیم خطر دارد. اگر میخواهد، میتواند بیاید و اگر نه آزاد است برگردد. گفت: «من با شما میآیم.»
فکر کردم شاید نفهمیده؛ با دست و اشاره تکرار کردم: «اگر میخوای بمون و اگر میخوای برگرد. اختیار با خودته.»
گفت: «نه؛ من میآیم.»
بیسیمچی ما با آقای اسلامیان ارتباط گرفت و خبر از بازگشتمان داد تا اشتباهاً هدف قرار نگیریم. بعد از هماهنگی، فرمان حرکت صادر شد. یکی پس از دیگری از پناهگاه بیرون زدیم و برای رسیدن به نوک تپه با سنگ و صخره گلاویز شدیم. این بار بعثیها انتظارمان را میکشیدند و از همان ابتدا تیراندازی آغاز شد. یک سیبل کوچک با پنج هدف متحرک. من و سرهنگ زودتر به بلندی رسیدیم، اما مجروحان عقب افتادند. بهانتظارشان ماندم. مجروحان بهسختی خود را رساندند. یکی از آنها همان روی تپه تیر خورد و با ما بهسمت پایین غلت خورد. وقتی به پایین رسیدیم دو مجروح بلند شدند، اما نفر سوم شهید شده بود.
#بیاد_شهدا
#رهبر_انقلاب
#دفاع_مقدس
#جنگ_تحمیلی
#هفته_دفاع_مقدس
@mahale114
4_6037133458642305154.mp3
14.6M
#شکر_در_سختی_ها 21
خودتو خسته نکن!
غصه هایی که زودگذرند؛
می گذرند...
اونا رو از آنچه هستند؛ بزرگتر نکنید.
چون...
شما رو بیش از حد لازم
به خود مشغول می کنند.
#استاد_شجاعی 🎤
#مبارزه_با_نفس
#من_شاکرم
#من_شکرگذارم
#من_ناسپاس_نیستم
@mahale114
خانواده آسمانی ۲۳.mp3
11.44M
#خانواده_آسمانی ۲۳
💢 در چارچوب قوانین خداوند، تنها محبتی قابل قبول و رشد دهنده است که، در این دایره قرار داشته باشد ؛ ↓
۱. عشق به خداوند
۲. عشقی که در راه رسیدن به خداوند باشد.
با این تعریف، محبت و مودّت به اهل بیت علیهمالسلام چگونه تعریف میشود؟
#استاد_شجاعی 🎤
#استاد_پناهیان
#سبک_زندگی
#فرهنگ_دینی
#خانواده_سبک_زندگی
@mahale114
امیرالمؤمنین #امام_علی عليه السلام میفرماید:
✍️ حقُّ الوالِدِ عَلَى الوَلَدِ أن يُطيعَهُ في كُلِّ شَيءٍ إلاّ في مَعصيَةِ اللّهِ سُبحانَهُ
🔴 حق پدر بر فرزند، اين است كه از او در هر كارى جز معصيت خدا، فرمانبردارى كند.
📚حکمت ۳۹۹ نهج البلاغه
#حدیث_روز
@mahale114
#سلام_همسایه
#پندانه
✍️ توکلت به خدا باشد
🔹روزی با خودرو با یکی از دوستان به اطراف شهر رفتیم. در راه برگشت دو نفر را هم که در راه مانده بودند، سوار کردیم.
🔸با دوستم درمورد توکل به خدا آرام حرف میزدیم و میگفتیم اگر به خدا توکل کنیم هیچ مشکلی در زندگی نداریم و تمام بدبیاریهای ما از گناهانمان است و...
🔹مطمئن بودم آن دو نفر هم حرفهای ما را هرچند آرام حرف میزدیم، میشنیدند و شاید به خیال خودشان که از درون ما خبر نداشتند، گمان میکردند ما انسانهای پاکی هستیم.
🔸بر خلاف انتظار دیدم در مسیر، افسر راهنمایی ایستاده است و ما را که دید کفگیرش بالا رفت.
🔹کنار زدم. به ناگاه متوجه شدم هیچیک از مدارکم همراه من نیست.
🔸بهشدت ناراحت شدم و در دلم گفتم:
خدایا! تو مرا خوب میشناسی که چه گنهکاری هستم ولی این دو نفر نمیشناسند. ما هم در راه از فضل تو گفتیم. این دو نفر ببینند من جریمه شدم، به صدق حرفهای من شک خواهند کرد و مطمئنم به کلام حق تو بدبین خواهند شد. مرا اینجا مؤاخذه نکن تا در ایمان این دو نفر شک بهخاطر ضعف من ایجاد شود.
🔹در این زمان بود که افسر گفت:
مدارک؟
🔸تا خواستم چیزی بگویم، کنارمان تصادف عجیبی شد و افسر گفت:
برو مسیر را باز کن.
🔹نفس سردی کشیدم و داستان را به مسافران گفتم تا ایمانشان به خدا قویتر شود.
@mahale114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببينيد | خاطره رهبر انقلاب از دوران تبعيد در ايرانشهر و برگزاری هفته وحدت
#هفته_وحدت در بیانات حضرت آیتالله خامنهای
......................
هفته وحدت بر عموم مسلمین مبارک
#رهبر_انقلاب
@mahale114
شبنامه 991.mp3
12.48M
#خبر
مهم !! این عملیات اگر دو هفته پیش خنثی نمیشد؛ کار #ایران تمام بود / اقدام هولناک #نفوذ که شکست خورد!
شبنامه / یک سوال از خودتان بپرسید: مگر میشود ۶ ماه برای یک ناآرامی در ایران تدارک دیده باشند و صرفا به خاطر یک تجمع امید داشته باشند که کار کشور تمام شود؟ / ماجرا پیچیدهتر بوده است، نفوذیها قرار بود کارهایی بکنند که به شکلی معجزه آسا خنثی شد ... / #آقای_تحلیلگر
@mahale114
محله شهیدمحلاتی
فصل سوم: صفحه چهاردهم: نماز ناتمام #خاطرات_رزمندۀ_جانباز، حجتالاسلام حسین شیراوند (ضرغام)
فصل سوم:
صفحه پانزدهم:
نماز ناتمام
#خاطرات_رزمندۀ_جانباز،
حجتالاسلام حسین شیراوند (ضرغام)
.....................
مختصات آنجا را به خاطر سپردم تا بعد پیکرش را برگردانیم. در آنجا طبق روال، منتظر تیر و ترکش بعثیها بودیم. وقتی خبری نشد با تعجب به پشتسر نگاه کردم. تپهای که استوار، بین ما و دشمن حائل شده بود را کاویدم. دنبال روزنهای برای ورود تیر بودم، اما خوشبختانه امنیت برقرار شده بود و تیر مستقیمی ما را تهدید نمیکرد.
بهسمت خاکریز خودمان حرکت کردیم. تشنگی امانم را بریده بود. چقدر خسته بودم! بچهها برای استقبال آمده بودند و صدای تکبیرشان آدم را در این قدمهای خسته یاری میداد. سرانجام پایم به خاک خودمان باز شد و با دیدن دوستان و همشهریها قوت گرفتم. آنها را در آغوش کشیدم و خوشوبش کردم.
هنوز در کانون توجهات دوستان، گرم محبت آنان بودم که این وسط صمد، از بچههای پاقلعۀ نهاوند، دودستی به سرم زد و با ناراحتی گفت: «آخه به تو هم میگن بسیجی؟!»
«چرا؟ مگه چی شده؟»
«ببین جمهوری اسلامی رو کی میخواد حفظ کنه! تو میخوای حفظ کنی؟»
«خب بگو چی شده.»
«یعنی خودت ندیدی چی شده؟ بیا سلاح و وسایل این اسیر رو ببین! نمیتونستید وقتی میآریدش خلعسلاحش کنید؟»
با خنده گفتم: «صمد، ما که این اسیر رو نیاوردیم؛ این اسیر ما رو آورده. اگر نبود که الان ما از میدونمین عبور نکرده بودیم.»با این حرف، صمد آرام شد. اما وقتی وسایل سرهنگ را دیدم، اوج فاجعه را لمس کردم. فهمیدم بیراه هم نمیگوید. یک کلت کمری بههمراه خشاب اضافه و چهار عدد نارنجک به فانسقه بسته بود و ما اصلاً متوجه نشده بودیم. با خودم خیال میکردم حالا که یک کلاش دست گرفتهام، همهچیز تمام است. جالب اینجاست که وقتی همین کلاش را هم نگاه کردم دیدم خالی است و اصلاً فشنگ ندارد. صمد را صدا زدم و گفتم: «صمد، تازه اینجاشو ندیدی. اسلحه هم تیر نداشت. با سلاح خالی اسیر گرفتم.»
در میان بچهها دهانبهدهان گشته بود که شیراوند بهتنهایی یک سرهنگ را اسیر کرده. اگر این جریانات را میدانستند، حرفشان را پس میگرفتند و بهجای من، سرهنگ را تحسین میکردند!
سرهنگ در همان بازجوییهای اولیه گفته بود چهار ماه است که آمادگی اسارت را داشته است و تمام این مدت بهدنبال فرصتی مناسب بوده تا بتواند خود را تسلیم کند. سرگذشت او را بعدها از دوستان جویا شدم. گویا او بعد اسارت بهدرخواست خود، در تیپ بدر حاضر شده و در کنار دیگر مجاهدان عراقی به جهاد مشغول میشود و سرانجام در عاقبتی خوش، در همان عرصه بهشهادت میرسد.حسن قبل از ما رسیده بود و در میان بچهها او را دیدم. با تعجب گفتم: «چطور میدونمین رو رد کردی؟»
گفت: «میدانمینی در کار نبود. نکنه دوراهی رو اشتباه رفتید؟»
تازه فهمیدیم مسیر ساده و مستقیم را با یک اشتباه بهسمت بعثیها رفتهایم و به اینهمه مشکل برخوردهایم. بچههای برزول که آنجا بودند برای رفع عطش و خستگی، یک کمپوت به دستم دادند و به صحبت نشستیم. هنوز تشنه بودم، اما گرم حرف شدیم و کمپوت در دستم ماند: «اینجا چه میکنید؟ در جهاد هستید؟ از بچهها چه خبر؟»
مشتاق سلگی از سوز دل گفت: «بچهها؟ همه مردند. همه رفتند. همه اسیر شدند...» حرفش تمام نشده بود که غش کرد و افتاد.
حاجفخرالدین حیدری مسئول جهاد گیلان در منطقۀ غرب، گفت: «چیزی نیست. دلش برای خودش میسوزه که شهید نشده. او هم دوست داشت همراه دوستانش شهید بشه.»
گفتم: «مگه چه کسانی شهید شدن؟»
گفت: «خبر نداری؟ ابراهیم تبریزی و محمد گودرزی شهید شدن.»
گفتم: «من تا اومدن بعثیها به رودخانۀ خشک رو خبر دارم.»
گفت: «بله، با اومدن بعثیها همونجا اسیر شدن و در اسارت شهیدشون کردن. با غش کردن مشتاق، کمپوت را به او دادم و از خبر شهادت دو شهید جهادگر روستا، حسرتزده نشستم. محمد گودرزی پدر شیخ محمدرضا گودرزی، داماد خواهرم بود. با او علاوهبر خویشاوندی، رفاقتی صمیمی داشتم و از همان زمان از طلاب خوب برزول بود.
#بیاد_شهدا
#رهبر_انقلاب
#دفاع_مقدس
#جنگ_تحمیلی
#هفته_دفاع_مقدس
@mahale114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 گفتگوی جمعی از اندیشمندان و فعالان مسیحی فرانسوی با علیرضا پناهیان دربارۀ حجاب
🔹ریشۀ بیبندوباری در همۀ دنیا سیاسی است؛ ایران هم استثناء نیست!
🔸لعنت خدا بر سیاسیونی که به خاطر رأی آوردن، فرهنگ مبتذل را تبلیغ میکنند
#قانون
#حجاب
#بصیرت
#رهبر_انقلاب
#جنگ_ترکیبی
#حجامت_نظام
@mahale114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببينيد | خاطره رهبر انقلاب از دوران تبعيد در ايرانشهر و برگزاری هفته وحدت
#هفته_وحدت در بیانات حضرت آیتالله خامنهای
......................
هفته وحدت بر عموم مسلمین مبارک
#رهبر_انقلاب
@mahale114
هدایت شده از موسسه مصاف
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیشبینی استاد #رائفی_پور از حوادث و آشوبهای اخیر و طرح ققنوس و انقلاب زنان و تحلیل تبعاد مختلف ایجاد این ناآرامیها در برنامه ثریا
🗓 ۱۷ مهر ۱۴۰۱ - شبکه یک سیما
🆔 @Masaf
هدایت شده از موسسه مصاف
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 صحبتهای استاد #رائفی_پور درباره عملکرد غلط در مورد محاکمه مفسدین اقتصادی که باعث ناراحتی مردم شده
🆔 @Masaf
هدایت شده از موسسه مصاف
📽 دانلود برنامه «ثریا» با حضور استاد #رائفی_پور
✅ لینک فایل تصویری
https://t.me/masaf/73857
🗓 ۱۷ مهر ۱۴۰۱ - شبکه اول سیما
🆔 @Masaf
فرمانده کل ارتش ایران:
یک روز خواهد رسید که با تمام دست های پشت پرده اتفاقات اخیر یکجا تسویه حساب کنیم
عبدالرحیم موسوی، فرمانده کل ارتش با بیان اینکه ارتش، سپاه، بسیج و فراجا پشتیبان یکدیگرند، گفت: «روزی خواهد رسید که یکجا تسویه حساب خواهیم کرد و شما جوانان عزیز آن روز را به چشم خود خواهید دید.»
او افزود «عصر غیبت» ریزشها و رویشهای بعضا غیرمنتظره دارد.
#آشوب
#بصیرت
#آشوبگران
#فضای_مجازی
#حجامت_نظام
#تسویه_حساب
@mahale114
محله شهیدمحلاتی
فصل سوم: صفحه پانزدهم: نماز ناتمام #خاطرات_رزمندۀ_جانباز، حجتالاسلام حسین شیراوند (ضرغام)
فصل سوم:
صفحه شانزدهم:
نماز ناتمام
#خاطرات_رزمندۀ_جانباز،
حجتالاسلام حسین شیراوند (ضرغام)
.....................
مواجهه با خانوادۀ شهدا سختترین چیزی بود که با آن روبهرو بودیم و البته ناگریز از آن. بالاخره باید برمیگشتیم و در میان تسلیت دادن بازماندگان، از عطش آنان برای فهمیدن ماجرا سخن میگفتیم. از طرفی، سه همشهری دیگر ما یعنی نورالدین موسیوند، مولایار مالمیر و فیروز کهریزی از گردان یاسر، شهید شده بودند و این خبر همۀ مردم را عزادار، نگران و وحشتزده کرده بود. شایع شده بود که بقیۀ همراهان هم شهید شدهاند، اما بهخاطر مراعات خانوادهها، میخواهند کمکم اخبار شهادت را بدهند.
حق داشتند. آنها هر بار جمع رزمندگان را بدرقه کرده بودند و هر بار به استقبال جمعمان آمده بودند. هر بار مادرها بچههایشان را به بزرگترها میسپردند و سفارش عزیزشان را میکردند، به این امید که باهم میروند و باهم برمیگردند. اما این بار قضیه متفاوت بود. خبر شهادت شهدا رسیده بود و از سرگذشت ما خبری نبود.
نعمت و احمد پیگیر شده بودند تا از من خبری بهدست بیاورند، اما به در بسته خورده بودند و درنهایت به آنها گفته بودند ضرغام مفقود است. با همین یک جمله، برادرانم خود را برای همهچیز آماده میکنند. دنبال عکس حجله برای من و مهیا کردن مجلس ختم بودند که خبر میرسد رزمندگان در حال بازگشت به روستا هستند. دو مینیبوس برای برگشت ما تدارک دیده شده بود و من در مینیبوس دوم بودم. ازقضا، این مینیبوس کمی عقب افتاد و مثل همیشه، همزمان وارد روستا نشدیم. مادرم با ندیدن من در مینیبوس اول، بیشتر نگران شده بود. وقتی وارد روستا شدیم، بااینکه خبر داده بودند ما در راه هستیم، کسی چشمانتظار ما نبود و همه ناامیدانه به خانهها رفته بودند. مستقیم راهی خانه شدم. مادرم همینکه مرا در چارچوب در دید، انگار دنیا را به او داده باشند، خوشحال مرا در بغل گرفت و شروع کرد به بوسیدن. انگار ازآن دنیا رجعت کرده و دوباره حیات یافته بودم. نمیخواست لحظهای از کنارش جنب بخورم. مدام قربانصدقهام میرفت و بهاندازۀ تمام نبودنها به من نگاه میکرد.
کمی که آرام شد گفتم: «مادر، در جبهه به یاد شما بودم.»
گفت: «چطور؟»
گفتم: «شما باعث شدید من اسیر نشم.»
با ترس و وحشت گفت: «مگر قرار بود اسیر بشی؟»
گفتم: «دیگه چیزی نمونده بود که اسیر بشم. دستهام بالا بود و دشمن بالای سرم بود که...» هنوز چیزی تعریف نکرده، دیدم عرق ترس بر پیشانی مادرم نشست. انگار داشت جان میداد. صحیح و سالم روبهرویش نشسته بودم و فقط داشتم تعریف میکردم، اما حتی تحمل شنیدن از اسارت را نداشت. از ماجرا فاکتور گرفتم و بهاندازۀ قدردانی از نقش او در رهاییام بسنده کردم.
#بیاد_شهدا
#رهبر_انقلاب
#دفاع_مقدس
#جنگ_تحمیلی
#هفته_دفاع_مقدس
@mahale114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در بین گروهک های مختلف ضد انقلاب که امروز شعار «زن، زندگی، آزادی» سر می دهند، سلطنت طلب ها از همه رسواتر هستند.
در قسمت 37 برنامه حافظه تاریخی ایرانی با استناد به دو مصاحبه مهم آخرین شاه ایران توضیح داده ایم که نگاه ابزاری و حیوانی او به زنان چقدر تحقیر آمیز بود و طنز تاریخ اینجاست که امروز سلطنت طلب ها مدعی حقوق زنان شده اند!
#بصیرت
#استقلال
#گام_دوم
#ایران_قوی
#جهاد_تبیین
#حافظه_تاریخی_ایرانی
@mahale114
RISMAN10.mp3
7.87M
#دوره_ریسمان
آموزش امربه معروف ونهی ازمنکر این واجب فراموش شده...
توسط استادعلی تقوی
مرکز تخصصی #واجب_فراموش_شده
جلسه دهم:
#تذکر_لسانی
#تذکر_عملی
#سبک_زندگی
#فرهنگ_دینی
#تربیت_اسلامی
#خانواده_سبک_زندگی
#امربه_معروف_و_نهی_ازمنکر
@mahale114
رایفی پور اغتشاشات @pasdarane_enghelab.mp3
48.62M
🔻فایل کامل سخنرانی استاد
#رائفی_پور
🔹برنامه «ثریا»
🗓 ۱۷ مهر ۱۴۰۱ - شبکه اول سیما
#بصیرت
#فتنه_گر
#حجاب
#جهاد_تبیین
@mahale114
✂️ لوح | قیچی اختلاف افکنی
🔻 حضرت آیتالله خامنهای: «شیعهی انگلیسی و سنّی آمریکایی مثل هم هستند؛ همه، دولبهی یک قیچی هستند... استکبار میخواهد خطوط فاصل در دنیای اسلام را پُررنگ کند با جنگ #شیعه و #سنی، جنگ عرب و عجم، گاهی جنگ شیعه - شیعه و جنگ سنّی ـ سنّی... یک خطّ فاصل، خطّ فاصل برجسته است و آن مقابلهی بین دنیای اسلام و دنیای کفر و استکبار است؛ بقیّه خطوط فاصل باید کمرنگ بشود.» ۱۴۰۱/۰۶/۱۲ و ۱۳۹۵/۰۹/۲۷
🗓 رسانه KHAMENEI.IR به مناسبت فرارسیدن #هفته_وحدت، براساس این بخش از بیانات رهبر انقلاب لوح «قیچی اختلاف افکنی» را منتشر میکند.
#بیاد_شهدا
#رهبر_انقلاب
@mahale114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻وضعیت مهد کودک های ژاپن...
⬅️ مقایسه کنید بابچه هایی که ما تربیت میکنیم❗️
⬅️ آسیب بزرگ این نوع #تربیت #فرزند ...
❌ اگر کاری نکنیم فاجعه در پیش است❗️
استاد_رحیم_پور
#فرهنگ_غلط
#غیرت_دینی
#جوان
#راهکار
#فرزندپروری
#تربیت_فرزند
#تربیت_مهدوی
#جاهلیت_مدرن
#هنر_نسل_سازی
@mahale114
وقتی سناریو رو لومیدی...
ساعتها برنامه به اندازه توییت زیر نمیتوانست هدف اصلی این اغتشاشات که همان "سوریه کردن ایران" است را برای مخاطب تبیین کند.
صراحتاً یک تحزیه طلب به اغتشاشگران پلنی را معرفی میکند که در سوریه موفق بوده است. / سوریه..! موفق ! الله اکبر از حماقت خواصی که هنوز نمیفهمند. البته فهمید چه گافی داده و به این طریق اکنون تصحیح نمود...
#بصیرت
#فتنه_گر
#سواد_رسانه
#فضای_مجازی
@mahale114
محله شهیدمحلاتی
فصل سوم: صفحه شانزدهم: نماز ناتمام #خاطرات_رزمندۀ_جانباز، حجتالاسلام حسین شیراوند (ضرغام)
فصل سوم:
صفحه هفدهم:
نماز ناتمام
#خاطرات_رزمندۀ_جانباز،
حجتالاسلام حسین شیراوند (ضرغام)
.....................
شهادت همزمان پنج نفر برای روستای کوچک ما غم بزرگی بود و حالوهوای روستا را متحول کرده بود. مراسم بزرگداشت خوب و پرشوری برای شهدا توسط انجمن اسلامی تدارک دیده شد و همهچیز، در نوعی بدیع برگزار گردید. حالا علاوهبر مراسمات ختم مرسوم، خود گلزار شهدا به یک پایگاه فرهنگی تبدیل شده بود. همانجا میز گذاشتند و بهجای جمع آوری کمکهای مردمی برای جبهه ثبتنام میکردند. خیلی از جوانان همانجا برای رفتن به جبهه متقاعد و اهل جنگ شدند. من هم در این مسئله پایِکار بودم و قبلتر از آن فعالیت خود را شروع کرده بودم.
در آن ایام، جوانی در روستایمان داشتیم که به بیقیدوبندی شهره بود. پشتسرش همهچیز میگفتند. هر شری بهپا میشد، از چشم او میدیدند و بهسراغش میرفتند. من او را میشناختم. از خانوادۀ خوب و ذات پاکی برخوردار بود، اما در اثر بیمهری و سرکوفت دیگران عملاً باور کرده بود نمیتواند خوب باشد.
روزی از در خانۀ ما رد میشد. حسابی با او خوشوبش کردم و او را تحویل گرفتم. گفتم: «فلانی، چرا مسجد نمیآی؟ چرا انجمن اسلامی نمیآی؟»
گفت: «شوخیت گرفته؟ من کجا مسجد کجا؟»
گفتم: «چه عیبی داره؟ همۀ بچهها هستن، تو هم بیا.»
کمی مِنمن کرد، دیدم برایش سخت است. گفتم: «حالا یه بار اومدن که ضرری نداره. قرار نیست مسجدو دستت بگیری و سخنرانش باشی! بیا و ببین. شاید لطف خدا همون لحظه رسید و شامل حالت شد.»
فردایش به مسجد آمد. همه او را چپچپ نگاه میکردند و هیچکس تحویلش نمیگرفت. من جلو رفتم و با آغوش باز او را کنار خود نشاندم. اتفاقاً همان شب، روحانیای که منبر بود، سخنرانی تأثیرگذاری کرد. از خدا گفت و اینکه در همه حال بنده را میپذیرد و تحت هیچ شرایطی نباید از رحمتش ناامید شد.
مراسم که تمام شد باهم بهسمت خانه راه افتادیم. ازآنجاکه مسیرمان یکی بود، تمام مسیر را دربارۀ صحبتهای سخنران گفتگو کردیم. به خانه که رسیدیم تا آمد خداحافظی کند، گفتم: «شام مهمون ما هستی.» یاالله گفتم و وارد شد.
مادرم نیز بهخوبی او را احترام کرد. همان شام سادهای که شاید نیمرو بود را خوردیم و از همانجا با ما احساس راحتی کرد. احساس کرد سرپناهی جدید دارد و از همهجا رانده نیست. همان شد که باهم رفیق شدیم و از مسجد و انجمن اسلامی تا برنامههای گلزار، همهجا باهم میرفتیم.
ابتدا دوستان انجمن روی خوش نشان ندادند و حتی به من اعتراض میکردند که فلانی مسئلهدار است و چرا پایش را به اینجا باز میکنی؟ اما رفتهرفته، نهتنها تمامی مسائل حل شد بلکه یک روز گفت: «میخوام با شما بیام جبهه.»
خودم توقعش را نداشتم و طفره رفتم. اما آنقدر اصرار کرد تا در اعزامهای بعد همراهم شد و با کنار گذاشتن گذشتهاش، زندگی جدیدی برای خود رقم زد.
پایان فصل سوم
ادامه دارد...
#بیاد_شهدا
#رهبر_انقلاب
#دفاع_مقدس
#جنگ_تحمیلی
#هفته_دفاع_مقدس
@mahale114
خانواده آسمانی ۲۴.mp3
12.68M
#خانواده_آسمانی ۲۴
🎯 رسیدن به هدفی که خداوند برای انسان در نظر گرفته، به دو عامل اساسی بستگی دارد؛
- محبت همراه با اطاعت (مودّت)
- عشق
این دو چگونه میتوانند انسان را به خداوند برسانند؟
#استاد_شجاعی 🎤
#استاد_پناهیان
#سبک_زندگی
#فرهنگ_دینی
#خانواده_سبک_زندگی
@mahale114