eitaa logo
محله شهیدمحلاتی
411 دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
5.2هزار ویدیو
93 فایل
برای ارتباط برقرار کردن به آیدی زیر پیام بدهید : @STabatabai
مشاهده در ایتا
دانلود
: ⛅️ قال مولانا الامام المهدی علیه السّلام: «وَلَوْ اَنَّ اشْیاعَنا ـ وَفَّقَهُمُ اللّهُ لِطاعَتِهِ ـ عَلَی اجْتِماع مِنَ الْقُلُوبِ فِی الْوَفاءِ بِالْعَهْدِ عَلَیْهِمْ لَما تَاَخَّرَ عَنْهُمُ الْیُمْنَ بِلِقائِنا، وَلَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعادَةُ بِمُشاهَدَتِنا عَلی حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَصِدْقِها مِنْهُمْ بِنا، فَما یَحْبِسُنا عَنْهُمْ اِلاّ ما یَتَّصِلُ بِنا مِمّا نَکْرَهُهُ وَلا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ . اگر شیعیان ما (که خداوند توفیق طاعتشان دهد) در راه ایفای پیمانی که بر دوش دارند، هم‌دل می‌شدند، میمنت ملاقات ما از ایشان به تاخیر نمی‌افتاد، و سعادت دیدار ما زودتر نصیب آنان می‌گشت، دیداری بر مبنای شناختی راستین و صداقتی از آنان نسبت به ما؛ علّت مخفی شدن ما از آنان چیزی نیست جز آن چه از کردار آنان به ما می‌رسد و ما توقع انجام این کارها را از آنان نداریم. 📚 بحارالانوار، ج۵۳، ص۱۷۷ یا بقیة الله الاعظم ظهورکن. @mahale114
✍️ خوشبختی 🔹وقتى گرسنه‌اى، يک لقمه نان خوشبختی است... 🔸وقتى تشنه‌اى، يک قطره آب خوشبختی است... 🔹وقتى خواب‌ داری، يک چرت كوچک خوشبختی است... 🔸خوشبختى بخش کوچکی از لحظات است… 🔹 يک مشت از نقطه‌هاى ريز كه وقتى كنار هم قرار می‌گيرند يک خط را می‌سازند به اسم "زندگى". 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 قدر خوشبختى‌هایتان را بدانيد. دنیا محلِ گذاره.... @mahale114
شبنامه 1002.mp3
11.48M
کنایه سنگین درباره حواشی ، مگر نمی‌گفتند فتوشاپ است؟ شبنامه / روز گذشته رهبر ایران صحبت هایی در جمع نخبه‌های ایران داشت / در بخشی از این سخنرانی در خصوص توان ایران در حوزه‌های مختلف بوده است / همچنین نکات مهمی در خصوص مسئله ی مطرح شده / اشاره‌ای هم به پهپاد شده و به همین بهانه کنایه‌ای به غربی ها زده شده است / @mahale114
ایثارگران برزول نماز ناتمام ، حجت‌الاسلام حسین شیراوند (ضرغام) نیروی رزمی-‌تبلیغی لشکر انصارالحسین(ع) استان همدان مصاحبه: مرتضی سمیعی‌نیا؛ کمیل کمالی تدوین: کمیل کمالی آغاز فصل پنجم : صفحه اول: دایه دایه وقت جنگه عملیات والفجر 5، عملیات عاشورا از بعد عید در درسم عقب‌افتادگی داشتم و حالا که اواخر مرداد بود، باید برای سال تحصیلی جدید آماده می‌شدم. دو روز بعد، خودم را به اصفهان رساندم و به‌طور جدی مشغول درس شدم. شیخ محمدرضا گودرزی که از قبل برای سال تحصیلی جدید قصد هجرت به حوزۀ اصفهان را داشت، خود را به ما رساند. باهم گروه بحثی تشکیل دادیم و مشغول درس‌وبحث شدیم. حالا که جبهه را می‌خواستم و نمی‌توانستم از جهاد دل بکنم باید جهادی درس می‌خواندم. نحوۀ درس خواندنم این‌گونه بود که از صبح خروس‌خوان تا آواز جیرجیرک‌ها، از خودم بیگاری می‌کشیدم. یا سرم در کتب شرح و مطالعه بود یا به مباحثه می‌نشستم تا بتوانم خود را به هم‌کلاسی‌ها برسانم. آخر شب، به‌اندازۀ یک روز جبهه خسته بودم و هنوز سرم نرسیده به بالش خوابم می‌برد. با این جدیت، بعد از حدود دو ماهی که از درس خواندنم گذشت توانستم چند ماه نبودنم را جبران کنم. روزی در مدرسۀ صدر اصفهان، حاج‌شیخ اسدالله طیاری را دیدم و با او هم‌کلام شدم. او پیرمردی ساده‌پوش بود با عمامه‌ای کوچک و بسیار متواضع. قبل از اینکه اوصافش را از دیگران بشنوم، ظاهرش به شیخ های ژولیدۀ التماس‌دعایی گوشۀ امامزاده می‌خورد. خیلی از چیزها را درمورد او، بعد از رحلتش فهمیدیم. این مرد، برخلاف ظاهر ناآشنایش، از علمای صاحب‌نفس و از عرفایی بود که از محضر آیت‌الله نجابت کسب فیض کرده بود و مرحوم سیدهاشم حداد در تعریف او به‌کرّات گفته بود: «طیارٌ لطیفٌ یطیر في الهواء.» بااین‌حال، با تواضعی که داشت، با طلبۀ تازه‌واردی چون من به صحبت نشست. از سرگذشتم پرسید و اینکه کجا هستی و چه می‌کنی؟ گفتم: «ابتدا طلبۀ نهاوند بودم. خیلی دوست داشتم به قم برم. حتی دو بار هم تلاش کردم، اما راه به جایی نبردم و فرستادنم اصفهان.» بی‌مقدمه گفت: «من پانزده روز دیگه قم هستم. شما رو کنار حوض فیضیه ببینم ان‌شاءالله.» حرفش برایم عجیب آمد. در دلم استبعاد کردم و گفتم: یعنی چه؟ من کجا؟ قم کجا؟ در قم ایشان را چطور پیدا کنم؟ اصلاً چطور می‌خواهد کار مرا حل کند؟ جدی نگرفتم و از کنار این قضیه گذشتم. دو هفته بعد، بدون اینکه این جریان در خاطرم باشد، شیخ محمدرضا پیشنهاد داد در تعطیلات آخر هفته به زیارت حضرت معصومه(س) برویم. من هم پذیرفتم و راه افتادیم. ابتدا به زیارت بی‌بی رفتیم و بعد از زیارت، به‌طور اتفاقی، گذرم به مدرسۀ فیضیه افتاد که حاج‌آقای طیاری را کنار حوض دیدم. اول ایشان را نشناختم؛ اما او گفت: «اِ؟ اومدی؟ منتظرت بودم.» @mahale114
هدایت شده از محله شهیدمحلاتی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 بسم الله الرحمن الرحیم 🍃🌼اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ 🌼🍃 🌿🌼🌿🌺🌿🌼🌿🌺 چه خوشحال می شوند عزیزان و شهیدان آسمانی مان وقتی... با فاتحه و صلوات و خیراتی هر چند کوچک یادآورشان باشیم🌺🙏 @mahale114
عیب های فرزند.mp3
1.67M
لطفا فقط بزرگترها گوش کنند. 📢 مضرات بیان عیب‌های فرزند در مقابل او ⁉️چه مضراتی برای بیان عیب‌های فرزند به همسر در مقابل او وجود دارد؟ 🎙پاسخ استاد حسینی را بشنوید. 📎https://b2n.ir/e45038 📎 📎 📎 📩 سوالات شما را مشاورین کانال پاسخگو هستند ✅ آیدی دریافت سوالات👇 @pasokhgo313 @mahale114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
درمان دردای ما کربلاست...💔 👤 کلیپ زیبای «مدیونِ حسین» با نوای کربلائی سید محمدرضا نوشه_ور تقدیم نگاهتان @mahale114
4_5947460481441598325.mp3
14.75M
صلی‌الله علیک یا اباعبدالله 🖤 🔰 در عصر جمعهٔ دلگیر برای منتظران ظهور حضرت یار، توسلی زدیم به ارباب بی‌کفنمان آقا اباعبدالله واهلبیت علیه‌السلام، هیئتی مجازی فراهم کردیم برای بهره‌مندی عزیزانی که امکان حضورِ فیزیکی در هیئت را ندارند ▪️باشد که این اشک‌ها و توسل‌ها مرهمی باشد بر قلب داغدیده حضرت حجت... عج 😔 @mahale114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای قائم عدالت‌گستر! طاقتمان طاق شده، بیا… «به کی شکایت ببرم؟» با نوای حاج‌مهدی رسولی تقدیم نگاهتان التماس دعا ◽ @mahale114
4_5783021211768324477.mp3
7.1M
28 نوع نگاهِ تو به دنیا تعیین کننده ی نحوه واکنش تو رو در برابر مشکلاته! اگه نمیتونی؛ خودتو در هجوم مشکلات کنترل کنی؛ اول باید پایه های نگاهت رو درست بچینی. 🎤 @mahale114
امام صادق عليه السلام به شيعيانش می فرمود: 🔹بادِرُوا أَحْدَاثَكُمْ بِالْحَدِيثِ قَبْلَ أَنْ تَسْبِقَكُمْ إِلَيْهِمُ اَلْمُرْجِئَةُ 🔸نوجوانان را دريابيد و به آنان حديث و دين بيامـوزيد پيش از آن كه مرجـئه (گروهى منحرف در آن زمان) بـر شما پيشدستى كرده و آنها را بربايند 📗وسائل الشيعة ج ۱۷ ص ۳۳۱ @mahale114
✍️ آنچه باعث رشد انسان می‌شود تواضع است نه تکبر 🔹روزی حضرت عیسی علیه‌السلام به حواریون خود گفت: مرا به شما حاجتی است. 🔸گفتند: چه کنیم؟! 🔹عیسی برخاست و پاهای حواریون را شست‌وشو داد. 🔸عرض کردند: ای روح خدا! ما به این کار سزاوارتریم که پای شما را بشوییم. 🔹حضرت فرمود: سزاوارترین مردم به خدمت کردن، یک عالِم است. 🔸این کار را کردم که تواضع کرده باشم و شما آن را از من فرابگیرید و بین مردم فروتنی کنید آن طور که من انجام دادم. 🔹بدانید به تواضع حکمت روید و رشد کند، نه با تکبر. چنانچه در زمین نرم گیاه می‌روید، نه از زمین سخت و کوهستانی! @mahale114
39.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خیلی مهم / ایران برای پس گرفتن سرزمین‌های سابق خود آماده می‌شود؟ / عبور از ارس انجام شد... شبنامه / ایران می‌خواهد یک بازی جدید را علیه دشمنان وطن امتحان کند / هر کس به امان بدهد یا به دنبال تغییر در جغرافیای منطقه باشد به زودی خواهد فهمید که تنبیهش، باز گشت ایران به مرزهای سابق خواهد بود... / ایران عبور از رودخانه ارس را با موفقیت تمرین کرده است / این شبنامه را به دقت ببینید / @mahale114
فصل پنجم : صفحه دوم : نماز ناتمام ، حجت‌الاسلام حسین شیراوند (ضرغام) .................... بعداً که حساب کردم، دیدم این ملاقات دقیقاً پانزده روز بعد از ملاقات اول رخ داده است. ایشان بعد از سلام و احوالپرسی گرمی، برای ورود به حوزۀ قم فرمود: «ان‌شاءالله برات جور می‌شه. بنده هم پیگیری می‌کنم. بمون تا کارت درست بشه.» دیگر من با شیخ محمدرضا به اصفهان برنگشتم. حاج‌آقا با لطفی که داشتند رو زدند و مدرسۀ آیت‌الله لنگرودی را هماهنگ کردند. آنجا خوابگاه بود و درس‌ها را به‌طور آزاد، با اساتید انتخابی خودم باید شرکت می‌کردم. بعد گفتند: «مهم همین حجره است. بقیۀ چیزها هم ان‌شاءالله درست می‌شه.» بالاخره به مراد دلم رسیدم و با حضرت معصومه(س) هم‌جوار شدم. طلبگی در قم برای من با آرامشی عجیب همراه بود که در درس خواندن کمکم می‌کرد. دلم نیامد این آرامش را با حسن معظمی شریک نشوم. بعد از اینکه با مدیر مدرسه صحبت کردم به حسن زنگ زدم و پیشنهاد دادم به قم بیاید. حسن هم استقبال کرد و با آقای بابایی به قم آمدند. پس از شروع طلبگی در نهاوند، این بار این گروه سه‌نفره در قم شکل گرفت و باهم شروع به درس خواندن کردیم. یک روز جمعه، در ایام سرد زمستانی قم، به نمازجمعه رفتم و به‌صورت اتفاقی، سیدمجتبی حسینی عزیز و شالباف از فرماندهان گردان حضرت حر را آنجا دیدم. در حال سلام‌وعلیک بودیم که بقیۀ دوستان هم پیدایشان شد. همۀ کادر گردان و در رأس آن‌ها خود آقامحسن آنجا بود. آقامحسن به زیارت حضرت معصومه(س) مقید بود و اگر فرصتی پیش می‌آمد بچه‌ها را برمی‌داشت و برای زیارت به قم می‌آمد. از دیدن دوستان و مخصوصاً آقامحسن خیلی خوشحال شدم. آقامحسن گفت: «شیخ، عملیات نزدیکه. اگه می‌خوای شرکت کنی بسم‌الله!» از خدا چه می‌خواستم؟ همین خبر خوش را. بدون تعلل پرسیدم: «می‌تونم همراه شما به منطقه بیام؟» ایشان با کمال میل پذیرفتند و زمان و مکان حرکت را وعده کردیم. ساعت 4 عصرِ همان روز با مینی‌بوس سپاه راه افتادیم. بچه‌ها با گپ‌وگفت و شوخی و خنده، مینی‌بوس را روی سرشان گذاشته بودند. آن‌ها ترکی حرف می‌زدند و من چیز زیادی نمی‌فهمیدم. برادر سیدمجتبی حسینی جلو نشسته بود، برادر قوی‌دست پشت‌سر ما بود و با جلویی‌ها بگوبخند داشت و برادر مصطفوی که از فرماندهان دسته بود در کنارم جا داشت. مصطفوی برای اینکه از خنده‌ها جا نمانم تمام حرف‌ها و شوخی‌ها را ترجمه می‌کرد. او را قبلاً با قوی‌دست دیده بودم. باهم دوست بودند و اخلاق خوبش به چشمم آمده بود. اگر قرار بود کسی از جمع ما شهید شود قوی‌دست، مصطفوی و سیدمجتبی حسینی حتماً لایق آن بودند. به‌شوق شفاعت و دستگیری آنان، تصمیم گرفتم با این عزیزان عقد اخوت ببندم. از آن جمع برادرانه، فعلاً دو نفر به عهد و پیمان الهی وفا کردند و دو نفر دیگر انتظار می‌کشند. برادر قوی‌دست و مصطفوی با وعدۀ شفاعت به شهادت رسیدند و من و سیدمجتبی ماندیم. شب به ملایر رسیدیم و پس از نماز و صرف شام، به‌سمت پادگان ابوذر حرکت کردیم که مقرّ تیپ انصارالحسین(ع) بود. آنجا با دیدن رضا احمدوند، از دلتنگی درآمدم. اگرچه حسین خویشوند را نداشتیم و جایش خالی بود و بسیاری از لرها از گردان رفته بودند، اما مهمان تازه‌واردی به جمعمان اضافه شده بود که از جنس خودمان بود. اردشیر احمدوند را برای اولین بار همین‌جا دیدم. او دوست رضا بود و همراه او به گردان آمده بود. با صفا و صمیمیتی که داشت، خیلی زود دلبری کرد و به عضوی جدید از گروه ما بدل شد. جدای از جمع دوستانه، حال‌وهوای اردوگاه نیز دیدنی بود. طنین صدای بلندگوهای تبلیغات را هنوز در گوشم حس می‌کنم. مناجات‌های سحر، قرآن‌های قبل از اذان ظهر و مداحی‌های دم غروب به احساسات پاک بچه‌ها دامن می‌زد و فضایی معنوی را حاکم کرده بود. یک ماهی در این پادگان اردو زدیم و روزها را به تمرینات و مانور‌های مختلف سپری کردیم. یک روز برای مانوری همه‌جانبه به‌همراه گردان‌های دیگر به گیلان‌غرب رفتیم و در منطقه‌ای بسیار مشابه با منطقۀ عملیات رزمایش انجام دادیم. شباهت تپه‌ها و عوارض طبیعی با عملیات پیشِ‌رو به‌حدی زیاد بود که شب عملیات به خود می‌گفتیم انگار ما قبلاً اینجا بوده‌ایم. در همان مانور، در حال جابه‌جایی سنگی برای ساخت سنگر، سنگ بزرگی روی دستم افتاد و ناخن شَستم را غلفتی از جا کند. پارچه‌ای را دور آن بستم و به کارم ادامه دادم. شاید اگر احتمال می‌دادم برگشتی در کار است و از جنگ، جان سالم به‌در می‌برم به آن زخم و امثال آن توجه بیشتری می‌کردم. اما حتی تصور اینکه جنگ تمام شود و من محکوم به زندگی باشم را نداشتم. ادامه دارد... @mahale114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مهم! لطفا تا انتها بخوانید. آقایان خواص تحویل بگیرید! اینها فکر کردند واقعا در ایران انقلاب شده و جنبش فواحش روی کار آمده! ⛔️ الناز رکابی نماینده رسمی جمهوری اسلامی ایران در مسابقات سنگ‌نوردی آسیایی بدون رعایت اسلامی در مسابقات شرکت کرد 🔸این زنیکه نتوانست به مقامی بهتر از چهارمی دست یابد در حالیکه برعکس مسابقات قبلی نیز نمی‌تواند حجاب را باعث عدم موفقیتش بداند 🔹مسئولان مربوطه باید توبیخ و خود این زنیکه نیز به دلیل اهانت بی سابقه به قانون اسلامی کشور، باید شدیدا مجازات شود. پ ن: این خبر برای هفته قبله. من به چند دلیل دوست نداشتم این خبر در کانال محله کاربشه. اما انگار این کشف حجاب برای بعضی ها نان و آب خوبی را فراهم کرده. و واقعا فکر کردند کار نظام وانقلاب تمام شده وخواستند ماهی خود را ازاب گل آلود گرفته باشند،زهی خیال باطل... سرکار خانم رکابی اوایل گفتند حواسم نبود سهوا حجاب از سرم افتاده. که این حرف هیچ وجه قابل قبول نیست. حالا چند پست و مطلب را در همین رابط باهم نگاه میکنیم قضاوت با شما... @mahale114
وزیر ورزش در یک حرکت جهادی! و انقلابی! و فوری با دختر کشف حجاب کرده جمهوری اسلامی در رقابتهای فرامرزی دیدار کرد تا هم از ایشان بابت کشف حجابش تشکر کند و هم به جنبش فواحش بفهماند که در صف آنها قرار دارد!! اُف بر شما... که آفت انقلابید... پ ن: جناب اسماعیل احمدی مسئول جبهه جهادی منتظران خورشید و عضو شورای شهر تهران فکر نمی کنید امروز وظیفه شما حمایت از ورزشکاران و شهروندان محجبه است نه کشف حجاب کرده ها..!؟ اماحالا که رفتید وما دوست داریم فرض کنیم سرکار خانم رکابی بگفتهٔ خودش سهوا حجابش افتاده بوده! اوکی! پس چرا الآن حجاب ندارد؟. از مسئولین دولت انقلابی انتظار بیشتری میرود... @mahale114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این ویدئو را هم راجع به کشف حجاب الناز رکابی و ملاقات وزیر ورزش با این دخترِ حجاب نورد ببینید مسئولین مختلف در جمهوری اسلامی نمی خواهند اوضاع عفاف و حجاب در کشور سامان یابد! @mahale114
🔴انتقاد آیت الله علم الهدی از دیدار وزیر ورزش با الناز رکابی 🔹امام جمعه مشهد: اخیراً شاهد بودیم که یک دختر فریب‎خورده که در اجرای مراسم سنگ‌نوردی روسری برداشته، کشف حجاب کرده و در پیش چشم همه مردم دنیا آبروی نظام را برده است، به کشور بازگشته و با آقای و جوانان دیدار کرده است. در این باره اساساً فرض کنیم که ملاحظات سیاسی درست باشد و بهتر باشد که این خانم طرد نشود و به نظام برگردد اما نکته اینجاست که چرا وزیر ورزش با این خانم ملاقات کرد درحالی‌که او بازهم بدون حجاب، تنها به یک کلاه اکتفا کرده است؟ 🔹بانوان ورزشکار بسیاری در مسابقات هم‌زمان و در رشته‌های مختلف مدال آوردند. چرا وزیر ورزش با این قهرمانان دیدار نکرد؟ شما وزیر کدام دولت هستید؟ دولتی که متدینین به آن رأی دادند و رئیس آن نایب‌رئیس دوم مجمع فقهای مجلس خبرگان رهبری است. این عکس انداختن‌ها نشانه بی‌محلی به بانوان محجبه قهرمانی است که سوغات حضور آنان در مسابقات بین‌المللی، فرهنگ عفاف و بوده است. @mahale114
خانواده آسمانی ۳۱.mp3
11.27M
۳۱ تمام جهان به صورت ریاضی خلق شده است! و برای تمام روابط و رفتارهای انسان فرمول‌هایی وجود دارد که اگر طبق آن‌ها عمل کند شاه‌کلید سعادتمندی را در دست دارد. و مهمترین فرمول زندگی این است ↓ ✦ عشق ورزی به دیگران در عین عزت نفس، و بدون محتاج شدن به محبت دیگران و لِه شدگی، تنها در صورتی امکان پذیر است که بتوان به شناخت دو گزاره مهم رسید! - آن دو گزاره چیست؟ 🎤 @mahale114
سه خانم در میدان ورزش تلاش کردند، دو نفر مدال طلا گرفتند و یکی حذف شد اما فقط گزینه حذف شده در رسانه‌های معاند برجسته شد، چرا؟ چون حجاب نداشت! مگر شعار اینها نبود؟! @mahale114