eitaa logo
محله شهیدمحلاتی
410 دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
5.2هزار ویدیو
93 فایل
برای ارتباط برقرار کردن به آیدی زیر پیام بدهید : @STabatabai
مشاهده در ایتا
دانلود
شما سیب خودت رو گاز بزن آره داداش... "خرس‌خاله" بازی در رسانه ملی... مظلومیتِ حق از حضرت هابیل تا امروز... همیشه دور و بر کدخدا و خان ها افرادی بودند بنام پیشکار و مباشر و یجورایی شیتیل و جایزه بگیر، از بس که هنرمند و وقت شناس بودند و معمولا به وقت حادثه و گیر و گورها ارباب ها دست به دامن این جماعت هفت خط می شدند... خوب بلد بودند خنده و گریه بگیرند و خلاصه دکترای شامورتی بازی داشتند یه وقت خانزاده ای ، ارباب زاده ای ، بچه پولداری ظلم و جنایتی و... می کرد در حق رعیت ستمکش و مظلوم، بعد خوابیدن گرد و خاک ظلم ، اولیای دم و ستمدیده که تظلم خواهی می کردند و دادستانی ... این جماعت دست بکار می شدند و در اتاق فکر ارباب ها فراخوان که برو ببین می تونی رضایت بگیری؟ تطمیع، تهدید و هزار جور خدعه دیگر ... آره جَوون هستن و یه شکری خوردن حالا گذشت کنید عفو کنید خدا هم جوون شما رو بیامرزه که هفتاد نفری ریختن سرش، شکنجه اش کردن و فیلم گرفتن و ... کشتنش. حالا شده دیگه... جوون بودن و از سر نادانی جوون شما رو لخت کردن و روی زمین کشیدن و کشتنش بچه ما هم قهرمان کاراته است یه اشتباهی کرده با آجر زده تو سر بچه تون... خلاصه به هر دری میزنن که به شیتیل برسن مهم نیست که هفتاد روز خون به دل ناموس مردم شده بود که از ترس این وحشی ها برای خرید نمیتونستن بیان بیرون گور بابای اون دست فروش و مغازه دار بدبخت که باید چک سر ماه پاس کنه. مهم نیست... جوون اند دیگه کاسب و راننده بدبخت رو تهدید به اعتصاب می کردند... یه وقتایی میگفتم با این جماعت هفت خط صورتک زن اشک و لبخند نباید روبرو شد. از فیلم عروس بگیر تا الان ملغمه ای از نقش و نگارهای رنگارنگ کاری نداره که تو برنامه زنده میاد از رهبر انقلاب هم خرج میکنه... به همین سادگی اما این تو بمیری از اون تو بمیری ها نیست ابوالفضل خان... شما برو سیب خودتو گاز بزن اگه یکی پسرتو اونطوری فجیعانه میکشت الان ننه قمر نمی شدی... تو هم مثل حمید فرخ نژاد میگفتی ۸۵ میلیون نفر فدای پسرم... آره خودتو از چش و چال مردم پایین ننداز ابوالفضل بمون..‌ ✍️ سعید خادم الامین @mahale114
4_5807550564564733558.m4a
16M
بدونه تعصب ،بدونه قضاوت... 🔻واین هم صوت مکالمه آقای حسن‌نیا رییس اداره صمت لاهیجان با خانمی که برای دریافت مجوز نمایشگاه به ایشان مراجعه کرده و با پیشنهاد رشوه ۱۵ میلیونی به نام فرمانده سپاه لاهیجان برای کمک به خانواده های شهدا مواجه شده! پ ن: 🔸خاطرات تکرار میشن، امامتآسفانه عبرت نمی‌گیریم! زمان دولت حسن روحانی بعضی از نمایندگان مجلس تصمیم گرفتن یکی از وزرای دولت را استیضاح کنند، 🔹وزیر مورد نظر برای دفاع ازخود به موردی اشاره کردکه جای تأمل داشت، ایشان گفت چند نفر از نمایندگان بمن گفتند نفری فلان مبلغ را بما پرداخت کن تا از استیضاح صرفه نظر کنیم...! 🔸اما نمایندگان گفتند وزیر به نمایندگان امضاکننده استیضاح پیشنهاد رشوه داده تا از استیضاح وزیر مورد نظر صرفه نظر کنند...! 🔹با توجه به اینکه اصل ماجرا درست بوده یا نه یکطرف و ضربه زدن به نظام هم یکطرف، 🔻اما در این میان دو حرف متضاد مطرح شد که قابل پیگیری بود، آن مطلب این بود، 👈یکی پیشنهاد رشوه گرفتن بود کی هم رشوه دادن... 🔸درآن روزهایادم هست که بعضی از دلسوزان انقلاب فریادزدندکه آقادراین میان یک نفر قطعا داره دروغ میگه چرا قوه قضائیه ورود نمیکند تا درس عبرتی شود برای آیندگان... 🔹الآنم این مورد مثل همانی هست که عرض کردم یا این مدیر دروغ میگه که سپاه باید مدعی شود، یا راست میگه که آن وقت ها باید معرفی شوند. 🔻مردم عزیز از زمان تشکیل سپاه پاسداران آن را مقدس وپاک و انقلابی دیدند، نباید اجازه داد یک مشت این نهاد مقدس وانقلابی را لجن مال کنند. ✍️سیدنا @mahale114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️فکر کن وسط هیئت داری سینه میزنی یک دفعه رهبری شروع کنن به سخنرانی! حتما شما هم این شعار رو شندید یا گفتید ببینید نظر رهبری چیه! @mahale114
فصل دهم : صفحه سیزدهم : نماز ناتمام ، حجت‌الاسلام حسین شیراوند (ضرغام) .................... دو شب بعد، سکوت عجیبی در منطقه برقرار شد. نه سروصدایی از تپۀ بغل می‌آمد و نه حتی دشمن خمپاره‌ای می‌زد. به برادر کرمعلی در تپۀ بغل بی‌سیم زدم تا ماجرا را جویا شوم، اما هیچ‌کس جواب نداد. این سکوت، ترس شد و با سوز سرما و در پس‌زمینۀ برف و بارانی که بر زمین نشسته بود، به عمق جانم نفوذ کرد. گفتم نکند اتفاقی برایشان افتاده یا همه باهم اسیر شده‌اند و ما بی‌خبریم؟ هیچ خبری از بچه‌ها در تپۀ بغل نبود. ساعتی نگذشت که یک ماشین پر از نیرو به جاده آمد. از گردان 155 حضرت علی‌اصغر(ع) بودند و از بینشان آقای ترابی از بچه‌های بهار همدان را می‌شناختم. آمد سلام‌وعلیکی کرد و گفت: «چرا آماده نیستید؟ تپه رو تحویل بدید و با همین ماشین‌ها برگردید.» با این جمله تازه خبردار شدیم در وضعیت تعویض هستیم و تپه‌های دیگر به‌طور مخفیانه، نیروها را از راهی غیر جاده عقب کشیده‌اند تا دشمن متوجه نشود. بالاخره پس از شش-هفت روز از جادۀ ماووت-سلیمانیه برگشتیم و عملیات بیت‌المقدس2 برای ما با موفقیت به پایان رسید. در این مدت، سرمای شدید زمستانی تبر شده بود و کاری کرده بود که استخوان پایم مدام تیر بکشد. پایم ورم کرده بود و چکمه‌ای که در این یک هفته، لحظه‌ای از پا بیرون نیاورده بودم، دیگر بیرون نمی‌آمد. در راه برگشت، نرسیده به ماووت در یک بیمارستان صحرایی پیاده شدم تا کمی دوا و درمان شوم. دکتر مسعودی از دکترهای خوب و جهادی نهاوند برای معاینۀ پایم آمد. هر کاری کرد چکمه از پایم خارج نشد. با یک تیغ آن را برید و دیدیم پایم سیاه شده. می‌توانستم پا را تکان دهم، اما تیر می‌کشید. دکتر گفت: «یه‌کم دیگه مونده بودی، سرما به استخونت می‌زد و باید پا رو قطع می‌کردیم. وضع خطرناکی داری و باید بفرستیمت عقب.» گفتم: «من عقب نمی‌رم. پام که طوری نشده.» گفت: «تو رنگ پات‌ رو ببین.» دیدم راست می‌گوید و پایم وضع خوبی ندارد. همان‌جا آمپولی برایم زد که سبب شد بدنم گرم شود و دوباره جریان خون را حس کنم. با آب شدن یخ بدنم تازه تیر کشیدن‌های اصلی شروع شد. حتی اکنون که برای شما از آن دردها می‌گویم پایم یاد آن خاطرات می‌کند و تیر می‌کشد. به دکتر گفتم: «آقای دکتر، من نمی‌تونم از بچه‌ها جدا شم ولی مراقبت می‌کنم.» دکتر مسعودی وقتی دید به هیچ صراطی مستقیم نیستم، چند آمپول دستم داد و گفت: «تا برسی نهاوند، حتماً در چند نوبت، این آمپول‌ها رو بزن.» با یک دمپایی سوار ماشین شدم و به همان مدرسه‌ای رفتم که مقر بچه‌ها بود. در مدرسه حمام آب گرم راه ‌انداخته بودند. زیر مخزن آب، آتش زیادی روشن بود و دوش گرفتن زیر آن آب، سرما را از بدن یخ‌زده‌مان خارج می‌کرد. بااینکه دشمن دود آتش را می‌دید و حوالی حمام را با خمپاره می‌زد، اما ارزشش را داشت. وقتی پایم را زیر آب گرفتم هنوز احساس نداشت و فقط گزگز می‌کرد. با برگشت به خانه، مادرم تا ماه‌ها مشغول رسیدگی به پاهای من بود و با انواع و اقسام داروهای محلی آن را گرم می‌کرد تا درنهایت، سلامتی خود را به‌دست آوردم و توانستم دوباره با آن گام بردارم. پایان فصل دهم ادامه دارد @mahale114
🔰 بالاخره مالکان مهر و ماه نون ۷۰۰ نفر از کارکنان مهروماه را آجر کردند!!/مهروماه پلمپ شد. 📌 اگر شما دغدغه بیکار شدن صدها نفر و فرهنگ شهر مقدس قم را دارید تا آخر بخوانید. 🔹 در تمام دنیا قانون وجود دارد و با متخلفین برخورد صورت می گیرد. 🔹مقصرِ زندان افتادن دزد، جریمه شدن راننده متخلف، پلمپ شدن مغازه چپاول‌گران؛ قاضی و پلیس نیستند. مقصر اصلی خود متخلف است. 🔹 پس از تذکرات و جلسات پی در پی ستاد امر به معروف با مسئولین مهروماه و تذکرات خیرخواهانه و نصیحت های فراوان و اخطارهای دستگاه قضایی ، اما مالکان تصمیمی بر اصلاح نگرفتند و موجبات پلمپ شدن مجموعه را فراهم آوردند. ارتباط و ارسال گزارش : @Admin_Sajjad_Qom @mahale114
✍ نکات قابل توجه در خصوص ۱- از سال گذشته گزارشهای متعددی از برخی ناهنجاریها و عدم توجه به تذکرات مردمی دریافت گردید. ۲- در تاریخ ۲۸ خرداد بصورت رسمی تذکرات لازم به مالک و مدیر مجتمع ابلاغ شد. ۳- در تیرماه ۴۰۱ طی جلسه حضوری مشترک راهکارهای اجرایی برای بر طرف شدن ناهنجاریها به مدیر مجتمع ارائه گردید. ۴- با در خواست مدیر مجتمع مبنی بر مهلت سه هفته ای جهت اصلاح وضعیت موافقت گردید. ۵- پس از چهار هفته (یک هفته بیشتر از مهلت در خواستی) طی بازدید میدانی تغییر قابل توجهی احساس نشد. ۶- در جلسه دوم با حضور مدیر مجتمع و مسئول حراست مجتمع مجددا ضمن ارائه پیشنهاد اجرایی مهلت مجدد جهت اصلاح امور داده شد. ۷- طی بازرسیهای مجدد در شهریور ۴۰۱ هیچگونه تغییر قابل توجهی مشاهده نشد. ۸- طی مکاتبه رسمی ناهنجاریهای موجود یادآوری و تا مهرماه ۴۰۱ مهلت نهایی مقر گردید. ۹- متاسفانه بازهم اقدام قابل توجهی از طرف مدیریت مجتمع ملاحظه نگردید. ۱۰- آخرین اخطار در آذر ۴۰۱ به مدیر مجتمع ابلاغ گردید. ✅ باتوجه به ترک فعل توسط مسئولین مجتمع و تخلف قطعی از قوانین و مقررات جاری کشور توسط مراجع صالحه اعمال قانون و مجتمع پلمب گردید. ارتباط و ارسال گزارش : @Admin_Sajjad_Qom @mahale114
8037974536.mp3
7.03M
آنچه خواهید شنید؛ ✍ایجاد نگرانی و ترس از آینده؛ یکی از حمله های مهلک شیطان است. 👈اگر دلشوره، و ترس از آینده،رهایتان نمیکند؛ فایل صوتی زیر رااز دست ندهید @mahale114
علیه السلام میفرماید: لَوْ سَكَتَ الْجاهِلُ مَا اخْتَلَفَ النّاسُ اگر جاهل سكوت مى‏‌كرد، مردم اختلاف نمى‏‌كردند. 📚 بحارالانوار: ج۷۵، ص۸۱   @mahale114
✍ کودکانه زندگی کنید 🔹ﺍﺯ ﺭﻭﺍن‌شناسی ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ: ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺍﻟﮕﻮ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﯿﺮﻭﯼ در زندگی ﭼﯿﺴﺖ؟ 🔸ﮔﻔﺖ: ‏ «ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ‏» ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺍﻟﮕﻮ ﻫﺴﺘﻨﺪ. 🔹ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﻨﺪ! 🔸ﮔﻔﺖ: ﺳﺨﺖ ﺩﺭ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﯿﺪ، ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ۶ ﺧﺼﻮﺻﯿﺖ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﮐﻪ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﻫﯿﭻﮔﺎﻩ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩ. ۱. ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﯽﺩﻟﯿﻞ ﺷﺎﺩ ﻫﺴﺘﻨﺪ؛ ۲. ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺳﺮﺷﺎﻥ ﺑﻪ ﮐﺎﺭﯼ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺍﺳﺖ؛ ۳. ﻭﻗﺘﯽ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﺍ می‌خواهند، ﺗﺎ به‌دست ﻧﯿﺎﻭﺭﻧﺪ ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﺑﺮﻧﻤﯽﺩﺍﺭﻧﺪ؛ ۴. ﺑﻪ ﻫﯿﭻ‌ﭼﯿﺰ ﺩﻝ ﻧﻤﯽﺑﻨﺪﻧﺪ؛ ۵. ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺎﻫﻢ ﺩﻋﻮﺍ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ، ﺳﺮﯾﻊ ﺁﺷﺘﯽ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻫﻢ ﮐﯿﻨﻪ ﺑﻪ ﺩﻝ ﻧﻤﯽﮔﯿﺮند؛ ۶. و ﺑﻪ ﺭﺍﺣﺘﯽ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ. @mahale114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️ رفقا دقت کنید لطفا اول کلیپ وببینیدشرعا بر گردن همه ی شماست که این کلیپ را منتشر کنید اگر یک عمل صالح در طول عمرمان بتوانیم انجام بدیم و قدمی برای ظهور برداریم و مورد قبول خداوند قرار بگیره، شاید انتشار همین کلیپ چند دقیقه ای باشه.... خواهشا تمام دوستان با دقت ببینند و نشر دهند وظیفه خودمون را در قبال ظهور بدانیم و کوتاهی نکنیم😔 @mahale114
بانوی بی همتا.mp3
4.57M
🔊 صوتی : ◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️ بانوی بی‌همتا حاج‌سیدمجید بنی‌_فاطمه @mahale114
4_5805228245683015326.mp3
17.39M
🔊 صوتی:              ◼️◼️◼️◼️◼️◼️◼️ سیدة النساء عالمینی حاج‌مهدی رسولی                               @mahale114
شبنامه 1067.mp3
10.98M
سه سال بعد از شهادت قاسم سلیمانی منطقه چگونه است؟ پایگاه انگلیسی: تاریخی‌ترین غلط ما ترور سلیمانی بود شبنامه / پایگاه انگلیسی: پس از ترور قاسم سلیمانی این ایران بود که به اهدافش رسید / سه سال بعد از ترور او باید گفت بزرگترین اشتباه تاریخی، ترور او بوده است / آمریکا تصور میکرد بعد از ترور قاسم سلیمانی "ایران تنبیه شده" را پای میز مذاکره خواهد آورد / @mahale114
37.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مباحث مهدوی 👈💢 شرح و تفسیر دعای ندبه و امام شناسی 👈 رائفی پور جلسه سوم3⃣ قسمت دوم2⃣( ادامه دارد...) ✅به یاری خدا و یاری امام زمان (عج) ادامه مباحث را روزانه تقدیم حضورتان خواهیم کرد. 👈 حداکثری لطفا به ترتیب شماره بندی، با یک صلوات به نیت ظهور منتشر بفرمایید ‏‏🌺 ‏‏‏ @mahale114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بارندگی شدید، جمعه گذشته: 🎥 بحران در پی جاری‌شدن سیل در شهر مکه 🔺منابع خبری از وضعیت بحرانی در شهر مکه خبر می‌دهند. 🔸سیل، خسارت گسترده‌ای به شهر وارد کرده است. @mahale114
recording-۲۰۲۲۱۲۲۲-۱۲۳۶۴۷.mp3
16.74M
❇️ سخنان جذاب و کاربردی حاج حسین یکتا در جمع طلاب و روحانیون مدرسه علمیه معصومیه قم .👆👆 تحلیلی متفاوت از مسائل جنگ ترکیبی از نگاه مکتبی . 👆 پ ن؛ خدا حفظش کند حاج حسین یکتا انصافا جمع بندی بسیار عالی از صحنه داشتند بنظرم باید چند بار با دقت گوش دهیم و آنرا منتشر کنیم. ظاهرا توصیفی شاعرانه است اما نه در واقع کدهای بسیار دقیقی را اشاره میکند که توجه به این کدها و تکرار و تذکر آنها غفلت زدایی و لازم و ضروری است. @mahale114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⛔️ سامری بلوچستان 💬 در خطبه های نمازجمعه جنگ و آشوب را برپا کردید و حالا که زمان محاکمۀ اغتشاشگران رسیده به فکر عفو و بخشش افتاده‌اید؟ شما بعنوان یکی از عوامل تحریک مردم، باید پیشاپیش اغتشاش‌گران محاکمه و مجازات شوید نه اینکه روی منبر غصبی خواسته های وهابیت خبیث را تکرار نمائید! آقای عبدالحمید زمانی که با چاقو به پلیس حمله ‌‌می کردند، روی بدن بسیجیان بنزین ‌می ریختند و جسم پاکشان را به آتش می کشیدند، اموال عمومی و آمبولانس‌ حامل بیمار را آتش ‌می زدند، به مسجد و حسینیه حمله ‌می کردند، قرآن‌ها را می ‌سوزاندند، چادر از سر زن محجبه بر‌می داشتند و مردم و زائران بیگناه را قتل عام می ‌کردند کجا تشریف داشتید؟ چرا حتی یک بار هم به شکنجه‌های داعش‌مسلکی حرامیان بر جسم آن طلبۀ پاک، شهید آرمان علی‌وردی اشاره‌ای نکردید؟ آیا نمی‌دانستید که حرامیان با لگد و سنگ و قمه به جان شهید عجمیان افتاده و آن کارگر ساده که جز تعهد به اسلام و انقلاب جُرمی نداشت را به فجیع‌ترین شکل به شهادت رساندند؟ حتماً می‌دانید که پدر آن شهید چند سال در جبهه‌های نبرد به دفاع از جان، مال و نوامیس مردم و از جمله شما مشغول بوده، راستی شما در آن هنگامۀ خون و آتش کجا تشریف داشتید؟ حیف است حتی به شماها گفت: سامری! شماها از سامری هم کمترید! پ ن: صوت پاسخ امام جمعه آمل به سخنان نسنجیده حمید اسماعیل زهی @mahale114
فصل یازدهم : صفحه اول : ایثارگران برزول نماز ناتمام ، حجت‌الاسلام حسین شیراوند (ضرغام) .................... مصاحبه: مرتضی سمیعی‌نیا؛ کمیل کمالی تدوین: کمیل کمالی آوارگی تقدیر من است... عملیات مرصاد: ایرج شهید شد. شنیدن این خبر در خردادماه1366 مرا از درون متلاشی و به‌غایت داغ‌دار کرد. این مصیبت صبری می‌خواست که من نداشتم و طاقتی می‌خواست که دیگر طاق شده بود. حتی طاقت نداشتم بشنوم او چگونه و با چه زخمی ‌شهید شده است. هنوز هم شنیدن شرح شهادت او در توان من نیست. با رفتن هریک از عزیزانم، من هم جانی از دست دادم و شهادت ایرج تیر خلاصی بر پیکر نیمه‌جانم بود. او به غمزه‌ای دل برده بود و به کرشمه‌ای نیز از دنیا دست کشید. مثل چشم بر هم زدنی، عمر رفاقت با او کوتاه، ولی زیبا بود. بیچاره مرتضی خانجانی! او از این داغ چه می‌کشید؟ معروف بود که ایرج و مرتضی دوقلوهای جنگی هستند. باهم به شناسایی‌های طولانی‌مدت می‌رفتند، باهم می‌جنگیدند و باهم زندگی می‌کردند. علت اینکه ایرج کمتر در گردان 152 حضرت اباالفضل حاضر می‌شد خود مرتضی بود. همیشه بین حاج‌مهدی فرمانده گردان 152 و مرتضی فرمانده گردان کمیل کشمکش بود که ایرج در کدام گردان باشد. پس از بیت‌المقدس2 مرتضی دوباره ایرج را به گردان کمیل برد و به‌فاصلۀ کمتر از پنج ماه، او در عملیات کربلای7 در منطقۀ طلائیه به شهادت رسید. پیکر او تا مدت‌ها جا مانده بود و مراسم ختم، بدون تشییع جنازه در روستای چناری برگزار شد. در آن مجلس همۀ دوستانش صاحب‌عزا بودند و انگار همه برادر از دست داده‌اند. مرتضی خانجانی هم آمده بود و با دل داغ‌دیده‌ای گریه می‌کرد. بعدتر، شیخ حمزه سوری وصیت‌نامۀ ایرج را به دستم داد و گفت: «بگیر. ایرج در بین دوستان خود، از تو هم نام برده و با تو سخن گفته است.» وصیت‌نامه را گشودم و مبهوت کلمات اعجازگر آن شدم: ...آیا حقیقت را عریان و بی‌پیرایه دیده‌اید؟ آیا اخلاص را به‌تنهایی لمس کرده‌اید؟... و یا دست و پاهای گم‌شدۀ شهدا را در جبهه، در لابه‌لای خاکریز که بعضی وقت‌ها پس از سال‌ها داغ می‌ماند دیده‌اید؟ اینک دست بده و دستشان را بگیر و پاهایشان را ببوس که دستشان را خدا گرفته و ملائک پاهایشان را بوسیده. ...به یاد آرید آنگاه که بخار داغی... از خونِ جاری شده از بدنم به هوا برمی‌خاست، می‌دانید آن بخار به کجا رفت و چه چیزی می‌برد؟ یا نه، بنگرید که خون گرمی ‌که از تمام رگ‌های بدنم در اعماق زمین مخفی می‌شد... آیا محو می‌شد؟ ...آنچه محو می‌شد مصداق همان «حدیث اولین قطره» و پاک ‌شدن... گناهان بود. [و] آنچه می‌ماند خون سرخ در راه شهید است. و آن بخار که می‌رفت مرغ روحم [بود] که همان دم اول به‌سوی جای از پیش تعیین‌شده می‌رفت. من همۀ شما را می‌بینم و شما نیز مرا می‌بینید. تعجب نکنید. مرغ روحم در آسمان، شاهد شماست... من آن تفنگ را که هنوز لوله‌اش سرد نشده و گلوله‌هایش تمام نشده، نشانه کرده‌ام. من آن سنگر خلوت و دلنشینم را به یاد دارم. شما نگذارید تفنگ من سرد شود و سنگرم خالی بماند و سرخی خونم پاک شود. شما یاحسین‌های آخر مرا آن‌قدر بگویید که تا کربلا برسند. ...آری، اینک چه احساسی داری که با شهید سخن می‌گویی و این نوشته را می‌خوانی؟ همۀ شما که گوش داده‌اید به این قصه، اینک بروید... در تابوت را آرام‌آرام باز کنید شاید مرا دریابید. ناراحت نشوید و به خود ننگرید. من همانم که تا الان با گرمی ‌با شما سخن می‌گفتم و حرف می‌زدم. به‌آرامی ‌پارچۀ سفید روی مرا بردارید و نگاهی بر چهرۀ من بیندازید. آنگاه دوباره به حرف‌هایم گوش فرادهید که حکایت عاشقی و دیوانگی برای خدا چه سرنوشتی دارد. ...این بود آنچه وصیت‌نامه بود؟ نه، هرگز. اما بس است؛ چون حکایت طولانی و داستان بسی بی‌منتهاست. منگر که تا کجای داستان را شنیده‌ای. می‌دانی باقی‌ماندۀ حکایت و داستان را در کجا باید دریافت؟ حتماً در سنگرها و جبهه. در چادرها و میدان‌های رزم. در پشت سیم‌های خاردار. در میدان‌مین‌های دشمن و آن‌سوی آن‌ها. در قلب سپاه دشمن و گام‌هایت [را] بلندتر بگذار. داستان را در هرجا دشمن است باید شنید. نه در یک جبهه و یک عملیات و یک جنگ و یک سرزمین. آری در لبنان، فلسطین، افغانستان، اِریترِه و آفریقا و ایرلند شمالی ودر کنج‌کنج کرۀ خاکی. ...پیامی‌به دوستانی که رفت‌وآمدنزدیک باهم داشته‌ایم. خدایا، اینک که امید دارم مرا دریابی نا‌امیدم مکن. برادرها، شما می‌دانید که زمانی گرچه کوتاه با شما رفیق ودوست و برادر بودم و انصافاً جزبدی،چیزی از من ندیدید؛ ولی آن‌قدر محبت کردید که هیچ‌گاه در بین شما احساس نمی‌کردم که چگونه آدمی ‌هستم.و اینک نیزاگرخدامرا قبول کندواجازۀ شفاعت دهد،خواهم گفت وحتی اگرراه باشدحرف دل شمارابه دوستانی که قبل ازمابدانجارفته آند خواهم گفت. @mahale114
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 آقای تاج هستند؛ قبل از انتخابات و بعد از انتخابات! پ ن: البته بعداً عذرخواهی کرد! @mahale114