eitaa logo
یادداشت‌ها
166 دنبال‌کننده
9 عکس
26 ویدیو
3 فایل
ارتباط با من: @mahdaviarjmand
مشاهده در ایتا
دانلود
💢اینجا جای منه! اتوبوس، مترو، مسجد، مهمانی، جلسات کاری، مسافرت، سر سفره، فرقی نمی‌کند؛ هیچ‌وقت جای خاصی برای نشستن‌شان مشخص نمی‌کنند. هر جا شد، شده؛ حاضر نیستند جوان‌ترها و حتی کوچک‌ترها را بلند کنند تا جای مناسبی برای نشستن خود فراهم کنند. اصلا به ذهن‌شان هم خطور نمی‌کند که بزرگ‌تر‌ها را در فشار قرار دهند تا جای مناسبی برای نشستن بیابند. فکر کنم در پارک وسیله‌ی نقلیه‌شان هم همین‌طور باشند. حقوق دیگران و ضایع نشدن حق آن‌ها در مرکز نگاه انسان فروتن است بر عکس خودبزرگ‌بین‌هایی که جز خود و خواست خودشان، توانایی دیدن دیگری را ندارند. بله این‌گونه فروتنی به جزئی‌ترین اعمالشان نفوذ کرده است. 📚الکافی 2: 122 عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ النَّوْفَلِيِّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مِنَ التَّوَاضُعِ أَنْ تَرْضَى بِالْمَجْلِسِ دُونَ الْمَجْلِس‏...
◾️اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى الصِّدِّيقَةِ فَاطِمَةَ الزَّكِيَّةِ حَبِيبَةِ حَبِيبِكَ وَ نَبِيِّكَ وَ أُمِّ أَحِبَّائِكَ وَ أَصْفِيَائِكَ الَّتِي انْتَجَبْتَهَا وَ فَضَّلْتَهَا وَ اخْتَرْتَهَا عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِينَ. ◾️اللَّهُمَّ كُنِ الطَّالِبَ لَهَا مِمَّنْ ظَلَمَهَا وَ اسْتَخَفَّ بِحَقِّهَا وَ كُنِ‏ الثَّائِرَ اللَّهُمَ‏ بِدَمِ أَوْلَادِهَا اللَّهُمَّ وَ كَمَا جَعَلْتَهَا أُمَّ أَئِمَّةِ الْهُدَى وَ حَلِيلَةَ صَاحِبِ اللِّوَاءِ وَ الْكَرِيمَةَ عِنْدَ الْمَلَإِ الْأَعْلَى فَصَلِّ عَلَيْهَا وَ عَلَى أُمِّهَا خَدِيجَةَ الْكُبْرَى صَلَاةً تُكْرِمُ بِهَا وَجْهَ أَبِيهَا مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ تُقِرُّ بِهَا أَعْيُنَ ذُرِّيَّتِهَا وَ أَبْلِغْهُمْ عَنِّي فِي هَذِهِ السَّاعَةِ أَفْضَلَ التَّحِيَّةِ وَ السَّلَام‏.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢بهشت زیر پای مادران است دوست ندارم سلبی بنویسم. چرا مثلا در روز مادر حدیث «الجنة تحت اقدام الأمهات» باید به تور من بخورد؟! سلبی نوشتنِ زیاد، حس خوبی به مخاطب منتقل نمی‌کند. انصافا خوب هم نیست که ذهن آمدم دائما دنبال اشکال گرفتن باشد. قلبا دوست ندارم دنبال نشان دادن نقاط ضعف مشهورات باشم؛ اما از یک طرف حجم گسترده اعتماد به مشهورات را می‌بینم و از یک طرف دیگر وظیفه قطعی ما طلبه‌ها حفاظت از مرزهای دین است. تفکر علمی بر ما لازم می‌کند مستند سخنان منسوب به دین را عیارسنجی کنیم و نتیجه را بدون کم و کاست اعلام کنیم. خوب از نظر من حدیث فوق مصدر درست و حسابی ندارد. باخودم کلنجار می‌روم که باید بگویم یا نه؟!بلاخره که می‌گویم این حدیث در منابع اهل سنت آمده است. اصلا شاید پیامبر یا فاطمه زهرا سلام الله علیهما فرموده باشند، اما دلیل محکمی برای اینکه چنین فرموده باشند در دست نداریم. در همان منابع اصلی هم که مورد اعتماد ما نیست به شکل دیگری روایت شده است. این کلنجار تمام شد و بازم گرفتار سلبی نوشتن شدم! ✅ می‌خواستم یه مقاله درباره‌اش بنویسم ولی خوب نوشتن قبلا و همون بسه از اینجا می‌تونین مقاله رو بخونین
💢مروری بر 16 حدیث از کافی کلینی 🔹کلینی در کافی بابی را باز کرده است به نام «رفتارهایی از امامان در مسیر طلب رزق که اقتدا به آن‌ها واجب است» در این باب علاوه بر سیره امامان شیعه برخی از مدل‌های رفتاری انبیا هم ذکر شده است. در 16 روایتی که در این باب آمده نکاتی ساده، شفاف اما بسیار بنیادی و پر اهمیت بیان شده که دیدگاه ما را به مسائل اقتصادی تغییر می‌دهد. 🔹فعالیت اقتصادی توسط شخص پیشوای دینی با وجود امکان واگذاری آن به دیگران مورد تأکید واقع شده است. روایت 10، 13، 14، 15 این معنا را به خوبی بیان کرده‌اند. در روایت 10، این رفتار سیره تمام ائمه و انبیا معرفی شده است. حتی در روایت 13 تأکید شده که امام صادق دوست داشته در طلب روزی گرمای سوزان آفتاب را بچشد. برخی دیگر از روایات، همین معنا را بیان کرده‌اند اما در آن‌ها تأکید بر وجود امکان واگذاری بیان نشده است. صرفا گزارشی از انجام فعالیت اقتصادی توسط شخص ایشان بیان شده است. روایت 1، 2، 3، 4، 5، 6، 7، 9، 11 این معنا را بیان کرده‌اند. این بدان معنا نیست که پیشوایان تمام کارهای اقتصادی را شخصا متکفل می‌شده‌اند. بخشی از کنش اقتصادی ایشان به این روش بوده است. در بخشی دیگر کار تجاری را واگذار می‌کرده و سرمایه گذاری می‌کرده‌اند. روایت 16 و 12 ورود با واسطه ایشان به کار تجاری را مطرح کرده است. 🔹کارهایی اقتصادی که در این باب از کافی بیان شده است عبارت است از کشاورزی، تأسیس باغ و تجارت. در روایت پنجم دریافت حقوق از بیت المال به وضوح امری منفی هر چند غیر حرام معرفی شده است. 🔹در برخی روایات مانند روایت 12 دیدگاه توحیدی عمیقی را مشاهده می‌کنیم. فرموده کسب سود را دوست دارم ولی بیشتر از کسب سود، دوست دارم خدا من را در حال تلاش برای به دست آوردن بهره‌های الهی و رزق حلال ببیند. از دیگر هدف گذاری‌های کارهای تجاری در نظر روایات این باب، می‌توان به تأمین مخارج خود و افراد تحت تکفل به گونه‌ای که نیازمند مردم نباشند (روایت اول) ادای قرض و رسیدگی به نزدیکان (روایت هشتم) اشاره کرد. در روایت دوم و چهارم بیان شده که ثمره تلاشِ یدیِ حضرت امیر آزاد سازی 1000 بنده بوده است. 🔹در این باب از کافی رد پای جریانی که کار اقتصادی را منافی شأن پیشوایان دین و طالبان آخرت می‌دیده‌اند، مشهود است. برخی از ایشان «رجال لا تلهیهم تجارة و لابیع عن ذکر الله» را نافی تجارت می‌دانسته‌اند ولی طبقِ نقل، امام باقر به صراحت کار اقتصادی را طاعت خدا و مرگ در حال کار اقتصادیِ درست را مرگ در راه طاعت دانسته و امام صادق ضمن تکذیب آن تفسیر تأکید کرده‌اند آیه منافی تجارت نیست بلکه ترغیب به تجارتی است که مانع از ذکر الهی و نماز نباشد. ایشان علاوه بر این، نماز کاسبی که در وقت ادا می‌شود را از دیگران دارای فضیلت بیشتر دانسته‌ است. 🔹امید به فضل الهی در حدیث 6 و 9 موج می‌زند به گونه‌ای که وقتی از هسته‌های خرمای داخل کیسه پرسیده‌اند حضرت پاسخ نداده این‌ها دانه خرماست بلکه با تعلیق به مشیت الهی، هسته‌ها را نخل خرما معرفی کرده است.
🔻متولدین ۱۳۶۳، تاوان و جبران کلینی و صدوق به سند صحیح از امام صادق علیه السلام نقل کرده‌اند: إِنَّ الْعَبْدَ لَفِي فُسْحَةٍ مِنْ أَمْرِهِ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ أَرْبَعِينَ سَنَةً فَإِذَا بَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً أَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى مَلَكَيْهِ قَدْ عَمَّرْتُ عَبْدِي هَذَا عُمُراً فَغَلِّظَا وَ شَدِّدَا وَ تَحَفَظَّا وَ اكْتُبَا عَلَيْهِ قَلِيلَ عَمَلِهِ وَ كَثِيرَهُ وَ صَغِيرَهُ وَ كَبِيرَهُ. "إِنَّ الْعَبْدَ لَفِي فُسْحَةٍ مِنْ أَمْرِهِ مَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَ أَرْبَعِينَ سَنَةً": این عبارت نشان می‌دهد که انسان در مرحله قبل از چهل سالگی در وسعت و گشایشی از کار خود قرار دارد، یعنی خداوند متعال برای او آسان می‌گیرد و ممکن است نوعی تخفیف در حساب و مؤاخذه برایش وجود داشته باشد. گویا این مرحله به عنوان دوره شکل‌گیری، آزمایش و تجربه برای انسان محسوب می‌شود. "فَإِذَا بَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً أَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى مَلَكَيْهِ": رسیدن به چهل سالگی نقطه عطفی در زندگی انسان است. در این هنگام، خداوند متعال به دو فرشته‌ای که مأمور ثبت اعمال انسان هستند دستور ویژه‌ای ابلاغ می‌کند. "قَدْ عَمَّرْتُ عَبْدِي هَذَا عُمُراً": این عبارت بیانگر لطف خدا تا این مرحله از زندگی است، به طوری که خداوند آن را عمری قابل توجه می‌داند که به بنده‌اش ارزانی داشته است. "فَغَلِّظَا وَ شَدِّدَا وَ تَحَفَظَّا وَ اكْتُبَا عَلَيْهِ قَلِيلَ عَمَلِهِ وَ كَثِيرَهُ وَ صَغِيرَهُ وَ كَبِيرَهُ": این گزاره، جوهر اصلی حدیث است و به تشدید نظارت و محاسبه بر اعمال انسان پس از رسیدن به چهل سالگی اشاره دارد. "غلظا و شددا و تحفظا" به معنای دستور به دقت و سختگیری بسیار در ثبت اعمال فرد چهل ساله است. اما "اكتبا عليه قليل عمله وكثيره وصغيره وكبيره" به معنای جامعیت ثبت و عدم غفلت از هیچ عمل فرد، اعم از عمل کوچک یا بزرگ، کم یا زیاد است. 📿این حدیث انسان را به اهمیت مرحله بعد از چهل سالگی آگاه می‌کند، زمانی که انسان در برابر خداوند مسئولیت بیشتری پیدا می‌کند. این مرحله نیازمند محاسبه دقیق نفس، تلاش ویژه در انجام اعمال نیک و دوری از گناهان و جبران گذشته است. رسیدن به چهل سالگی هشداری لطیف برای انسان است تا مسیر زندگی خود را مرور کند، اشتباهاتش را اصلاح کند و به انجام وظایف دینی و دنیوی خود به بهترین شکل ممکن بپردازد. این حدیث و برخی از احادیث مشابه پیرامون هشدار به چهل‌ساله‌ها، به این معنا نیست که انسان قبل از چهل سالگی مسئولیتی ندارد، بلکه او نیز مسئول است، اما بعد از چهل سالگی مسئولیت به طور خاص افزایش می‌یابد. متولدین ۱۳۶۳: عقلتان کامل‌تر و تجربه‌تان بیشتر و مرگتان نزدیک‌تر شد. گذشته‌های دوری از خدا و غفلت از امور مهم دنیوی و اخروی را به یاد بیاوریم که جز خسران و افسوس چیزی نداشت. از این بیشتر تاوان ندهیم، جبران کنیم. عمرتان دراز باد @tavanerejal
هدایت شده از مدرسه علم و دین
تاریخ مستطاب آمریکا .pdf
10.9M
| تاریخ مستطاب آمریکا روایتی طنزگونه از تاریخ آمریکا به قلم دکتر کوشکی و تصویرگری مازیار بیژنی 🏫 مدرسه علم و دین؛ نقد الحاد جدید |ایتا|تلگرام|وبگاه|گروه|
«انصاف آن است که استعمال زیاد این دو لفظ (کفر و شرک) در غیر کفر و شرک ظاهری باعث شده است که ظهورشان از بین برود. از دست دادن این ظهور باعث شده در مواردی که اجماع و دلیل دیگری بر نجاست نداریم نتوانیم به آن دو برای اثبات کفر و شرکِ موجب نجاست و تنزل تمام آثار استناد کنیم. این مطلب برای کسانی که در روایات تتبع کنند بسیار واضح است.» 📚 امام خمینی، کتاب الطهارة 3: 460
⚠️ ليلة الرغائب چند نفر از ما نافله‌های نماز‌های واجب روزانه را می‌خوانیم؟ روایات فراوان داریم که به خواندن نافله‌های روزانه، تشویق کرده‌اند. روایات معتبر و متقن و بی‌شمار. چقدر در جامعه دیده‌ایم که مردم برای یکدیگر پست و پیام فوروارد کنند که نافله‌های روزانه و پرثواب و پرفایده و نجات‌بخش را بخوانند؟ چقدر رسانه‌های رسمی و غیررسمی، از نافله‌های مستحب مؤکد که بر اساس احادیث حتی به وجوب نزدیک‌اند سخن گفته‌اند؟ خوب، تقریبا صفر. اما تا دلتان بخواهد، همه چسبیده‌ایم به یک حدیث غیرشیعی از طریق اهل‌سنت؛ حدیث "ليلة الرغائب" که بسیاری از خود اهل‌سنت هم ردش کرده‌اند و پنبه‌اش را زده‌اند. حدیثی که راوی‌اش جاعلی معلوم الحال است و از متنش آثار جعلی‌بودن بیرون زده را متدیّن و مقیّدیم و احادیث نمازهای پربرکت و دنیاوآخرت‌ساز نوافل را هیچ! مردمان عجیبی هستیم پ.ن: دست آقای فرزاد حسنی هم درد نکند
آنچه از بین می‌رود (هر چه هم زیاد باشد) زیاد نیست؛ چون از بین می‌رود. آنچه باقی می‌ماند (هر چند کم باشد) کم نیست؛ چون باقی می‌ماند. 📚صحیفه سجادیه دعای هجدهم.
💢مروری بر «باب الأسعار» با اندکی چاشنی تحلیل 🔹کلینی در فصلی از کافی به نام «کتاب زندگی» بابی باز کرده به نام «باب قیمت‌ها» و در آن 7 روایت ثبت کرده است. 🔹از آخر شروع کنم! شعیب به مردم شهر مدین گفت: «شما که اوضاع خوبی دارید کم فروشی نکنید». (ن.ک هود: 84) روایت هفتم می‌گوید مقصود شعیب از اوضاع خوب، ارزانی بوده است. 🔹گرانی و ارزانی در منطق ما غالبا ناشی از ناترازی است که البته امروزه با شنیدنش گوشت تنمان آب می‌شود، اما در نگاه توحیدی کوچک‌ترین رخدادهای عالَم نیز بدون خواست و امضای الهی رخ نمی‌دهد. ناترازی اگر چه بی‌تأثیر نیست اما خود معلول علت دیگری است. پس به یک اعتبار می‌شود علیت را از ناترازی نفی کرد(روایت دوم). علت اصلی، نه دستِ پنهانِ بازار بلکه دستِ پنهان مأمورِ خداست. آن مأمور وظیفه‌شناس به نحو شایسته از ابزارهای در اختیار خود برای پدیدار ساختن علل دم دستی اقتصاددانان اقدام می‌کند. مأمورِ وظیفه‌شناس همان ملکی است که در روایت 2، 3، 4 یادی از او به میان آمده است. تصور نکنید آن مَلَک مستقلا عمل می‌کند، خیر! علتِ اصلی خود خداست.(روایت اول) در این روایت خشم و رضایت الهی از مردم عامل اصلی گرانی و ارزانی معرفی شده است. خشم و رضایت خدا هم که جز با تغییر رفتار مردم قابل تغییر نیست (ن.ک انفال: 53؛ رعد: 11) این چرخه (قانون الهی درباره رفتار انسان ← رفتار انسان ← دستور خدا به ایجاد نعمت یا نقمت ← فعال شدن دست یا دست‌های پنهان و پیدای خدا ← ایجاد نعمت یا نقمت) در خیلی مسائل دیگر هم مطرح است. چرخهٔ معقولی است انصافا، ولی خب برخی دوست دارند مسخره کنند. بگذریم! 🔹لبّ روایت پنجم خبر از امتناع جناب یوسف نسبت به اعلان مسئله گرانی برای کارگزارانش می‌دهد و بیان می‌کند که ایشان خوش نداشت به کارگزارانی که مسؤول فروش گندم سیلوها بودند اعلام کند گندم گران شده است و این‌گونه گرانی را به زبان بیاورد، مسئله را به همان دست نامرئی و تدبیر او سپرد. 🔹روایت ششم هم آثار این گرانی در زمین سخت واقعیت را بیان کرده؛ اعصابِ مردم را به هم می‌ریزد، خیانت در امانت را رواج می‌دهد و مرد مسلمان را خسته و غمگین می‌کند. پناه بر خدا 📚الکافی 5: 162
💢تنها در راه 🔹عقل وسیلهٔ بازداشتن انسان از رفتار جاهلانه است. نفس انسان هم قوهٔ شرّی است که اگر با قدرت عقل مهار نشود انسان را به اعمال جاهلانه وادار می‌کند. (إنَّ اَلْعَقْلَ عِقَالٌ مِنَ اَلْجَهْلِ وَ اَلنَّفْسَ مِثْلُ أَخْبَثِ اَلدَّوَابِّ فَإِنْ لَمْ تُعْقَلْ حَارَتْ فَالْعَقْلُ عِقَالٌ مِنَ اَلْجَهْلِ) پس رفتار ما نتیجه پیروزی یکی از این دو نیروی درونی است. 🔹اگر بر اساس روش و داده‌های موجه، صحت رفتار یا اندیشه‌ای برای ما ثابت شد باید بتوانیم در حالتی که همراه و همدلی نداریم نیز بر آن رفتار یا اندیشه ایستادگی کنیم. هر گونه تردیدی که ناشی از تنهایی در مسیر حق باشد نشانه ضعف قوهٔ عاقله‌ٔ و حملات مکرر نفس به بنیان‌های عقل است. (الصَّبْرُ عَلی الوَحْدةِ عَلامةُ قوةِ العَقْل) 🔹تنها شدن گاهی نشانهٔ لجاجت‌ و خودنمایی است، باید حواسمان باشد بازی نخوریم. این ایستادگی فقط در مواردی موجه است که سره از نا سره را با داده‌های صحیح در مرحله قبل تشخیص داده‌ایم. (أَ تَرَى هَذَا اَلْخَلْقَ كُلَّهُ مِنَ اَلنَّاسِ فَقَالَ أَلْقِ مِنْهُمُ... اَلْمُخَالِفَ عَلَى أَصْحَابِهِ فِي اَلْحَقِّ وَ قَدِ اِتَّفَقُوا عَلَيْهِ) 🔹بازی دیگری که امکان دارد نفس ما را وارد آن کند این است که مرز ایستادگی و مقاومت را با لجاجت درهم آمیزد و به اسم انصاف و دوری از لجاجت دائما از ما بخواهد در دانسته‌های خود شک کنیم و دوباره بررسی کنیم. (لاَ تَرْتَابُوا فَتَشُكُّوا وَ لاَ تَشُكُّوا فَتَكْفُرُوا وَ لاَ تُرَخِّصُوا لِأَنْفُسِكُمْ فَتُدْهِنُوا وَ لاَ تُدْهِنُوا فِي اَلْحَقِّ فَتَخْسَرُوا) پناه بر خدا