eitaa logo
یادداشت‌ها
162 دنبال‌کننده
9 عکس
27 ویدیو
3 فایل
ارتباط با من: @mahdaviarjmand
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸متصل و منقطع فرق است بین انسانی که هزار توجیه ریز و درشت می‌آورد تا نسبت امور را از خالق متعال قطع کند و بین کسی که همه‌ واسطه‌ها را حذف می‌کند تا حتی روزمره‌های زندگی را متصل به او ببیند. گویا خالقش نیز دیدگاه او را پسندیده است. در قرآن سخن او را چنین حکایت کرده است: الذی خلقنی فهو یهدین و الذی هو یطعمنی و یسقین و اذا مرضت فهو یشفین و الذی یمیتنی ثم یحیین. @mahdavi_arjmand
🔸برخیا آپلود شدن و برخی در صف آپلود ♦️در کافی شریف روایت شده: مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ رِبْعِيِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنِ الْفُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَقُولُ الْعِلْمُ عِلْمَانِ فَعِلْمٌ عِنْدَ اللَّهِ مَخْزُونٌ لَمْ يُطْلِعْ عَلَيْهِ أَحَداً مِنْ خَلْقِهِ وَ عِلْمٌ عَلَّمَهُ مَلَائِكَتَهُ وَ رُسُلَهُ فَمَا عَلَّمَهُ مَلَائِكَتَهُ وَ رُسُلَهُ فَإِنَّهُ سَيَكُونُ لَا يُكَذِّبُ نَفْسَهُ وَ لَا مَلَائِكَتَهُ وَ لَا رُسُلَهُ وَ عِلْمٌ عِنْدَهُ مَخْزُونٌ يُقَدِّمُ مِنْهُ مَا يَشَاءُ وَ يُؤَخِّرُ مِنْهُ مَا يَشَاءُ وَ يُثْبِتُ مَا يَشَاءُ. در تفسیر عیاشی نیز آمده است عن الفضيل: قال سمعت أبا جعفر ع يقول‏ من الأمور أمور محتومة كائنة لا محالة، و من الأمور أمور موقوفة عند الله، يقدم فيها ما يشاء و يمحو ما يشاء، و يثبت منها ما يشاء- لم يطلع على ذلك أحدا يعني الموقوفة، فأما ما جاءت به الرسل فهي كائنة- لا يكذب نفسه و لا نبيه و لا ملائكته. ♦️نکات: 1. مراد از علم در اینجا علم به رخدادها و پدیده های عالم است و نه علم ذات؛ چه آنکه علم ذاتی عین ذات است؛ نه قابل تقسیم و نه قابل دسترسی. 2. در روایت کافی از علم مخزون و علم آموزشی به انبیا و رسل و در روایت عیاشی و برخی روایات دیگر از همین دو نوع علم، به امور موقوفه و امور محتومه تعبیر شده است. 3. تعبیر به امور موقوف و محتوم شاهد دیگری است بر نکته اول که مراد علم ذات نیست. 4. از اموری که ملائکه، رسولان و انبیا آگاهند با تعبیراتی چون «محتوم»، «سیکون»، «کائنة لامحالة»، «لایکذب نفسه و...» توصیف شده که نشان از عدم ایجاد تغییر و تبدیل در این علوم دارد. 5. علمی که در نزد خداست با تعبیراتی چون «لم یطلع علیه احدا»، «یقدم منه ما یشاء»، «یؤخر منه ما یشاء»، «یثبت ما یشاء»، «یمحو ما یشاء» توصیف شده که نشان از ایجاد تغییر و تبدیل در آن است. 6. علم مخزون و به تعبیر روایت امور موقوف یا به تعبیر امروزی پدیدهایی که در صف آپلود در جهان خلقت هستند هیچ قطعیتی ندارند و معلق به اراده پروردگار هستند و مظهر خدایی خدا؛ چون در اینجاست که امید و ترس حتی از بنده ای که به مقام قاب قوسین رسیده واقعی می‌شود و دست گشاده‌ی خدا از پشت تمام پرده‌ها و حجاب‌هایی که بشر برای خودش ساخته بیرون می‌زند؛ اینجاست که علم انبیا و رسولان و ملائکه لنگ میزند. سخنان ایشان نیز باید از اطلاق خارج شود و مقید به قید همیشگی و زیبا و عمیق و ریشه دار «ان شاء الله» گردد. (مخاطب خاص: این‌جاست که می‌دانمِ علی الاطلاق تنها از آن خداست و «نمی‌دانم» برای مخلوق اگر نگوییم همیشه لااقل در اکثر اوقات موجه است مخصوصا وقتی سائل خدا باشد: مثلا خدا از انبیا پرسیده ماذا اجبتم، انبیا هم فرمودند لا علم لنا إنک علام الغیوب) 7. به نظر قاصر بنده به دلیل آنچه در نکته هفتم بیان شد است که در روایات گفته شده «ما عبد الله بشیء مثل البداء» و نبیی به نبوت نرسید مگر بعد از این که به بداء اقرار کرد و اگر مردم اجر سخن گفتن در بداء را می دانستند از سخن درباره آن خسته نمی‌شدند. ♦️♦️پ.ن: تفکر رایج لوح محفوظ و محو و اثبات را گویا به عکس فهمیده است چه در نامگذاری و چه در ارزشگذاری. @mahdavi_arjmand
آیا چارچوب زندگی‌ات را خودت آگاهانه انتخاب کرده‌ای؟ می‌دانم طراحی آگاهانه تمام چارچوب‌های زندگی نه در توان ماست و نه شاید مطلوب، اما تعیین مهم‌ترین ویژگی‌های آن به یقین در حیطه‌ مسؤولیت ماست. 🔹اگر پانصد سال پیش به دوستان مشهدیت میگفتی من فردا صبح عازم تهران هستم تا ظهر اندکی کار دارم، انجام می‌دهم و شب حرم امام رضا دوباره زیارتت می‌کنم، به کل حرفایت بی معنا و مهمل به نظر می‌رسید؛ اما امروز که در دنیایی زندگی می‌کنی که سرعت یکی از مشخصه‌های اصلی آن است این حرف‌ها عادی است و برای مردم استبعادی ندارد. آنچه این حرف‌ها را بی‌معنا و گوینده آن را دیوانه یا عاقل می‌کند چیزی است که نامش را چارچوب می‌گذاریم. چارچوبی که تمام جزئیاتِ زندگی معنای خود را وام دار آن هستند. 🔹وقتی در تعامل با افراد یا مکاتب یا ادیان واژه‌هایی برایت مبهم می‌شوند یکی از عوامل آن همین تغییر چارچوب‌هاست مثل کسی که در دنیای پانصد سال پیش با مؤلفه‌های دنیای مدرن صحبت کند یا بالعکس. 🔹«ماه مهمانی خدا» در دنیایی که از جمله ویژگی‌های بارز آن حذف یا بی‌توجهی به ادمه حیات پس از مرگ و اولویت دادن به جسم و بی توجهی یا حذف روح است، مبهم و حتی مسخره به نظر می‌رسد. اما اگر چارچوب را عوض کنیم و زندگی پس از مرگ را به تعبیر قرآن بهتر و پاینده‌تر بدانیم، روح و صفات برتر انسانی را در کانون توجه خود قرار دهیم آنگاه نه تنها «ماه مهمانی خدا» را لبریز از معنا خواهیم دید بلکه ضرورت وجود آن را به خوبی درک خواهیم کرد. 🔹از مهم‌ترین انتخاب‌های متأسفانه ناخوآگاه ما انتخاب همین چارچوب‌هایی است که قرار است درون آن نفس بکشیم و جزئیات زندگی خود را طراحی کنیم. 🔹تعیین چارچوب زندگیمان را به دست رسانه‌ها، مشهورات زمانه، رسم و رسومات و ناخودآگاهِ خود نسپریم که در آن صورت به قول قرآن مانند بوته‌ای بی‌ریشه خواهیم بود که قرار و ثباتی برایمان متصور نیست و زود باشد که قاعده قطعی «إنّک مَیّتٌ و إنّهم مَیّتون» بر ما تطبیق شود و کارمان را یکسره کند. 🔻به قول آن استاد عزیز کسی که به وجود روزهای هزار ساله باور ندارد، ضرورتی برای درک شب‌هایی به ارزش هزار ماه نمی‌بیند. @mahdavi_arjmand
بسم الله الرحمن الرحیم 🔸همیشه برتری‌ها با ویژگی‌ها گره خورده هست؛ به عبارت دیگر برتری یک گزینه نسبت به دیگر گزینه‌ها بر اساس ویژگی‌ یا ویژگی‌هایی است که در آن گزینه جمع شده است و دیگر گزینه‌ها تمام یا برخی از آن‌ها را ندارند. 🔸بر این اساس با این سؤال مواجهیم که برتری شب قدر از دیدگاه قرآن برا اساس کدام ویژگی یا ویژگی‌هاست؟ 🔸در سوره قد لااقل سه ویژگی برای شب قدر بیان شده است: 1. با اینکه در یک کفه‌ ترازو هزار ماه و در کفه دیگر شب قدر قرار داده شده باز هم زبانه‌ی ترازو به نفع شب قدر پایین آمده است. 2. شب قدر، ملائکه و روح که کارگزاران عالم هستند برای تنفیذ یا اجرا یا ارائه یا تعین برنامه (با توجه به اختلاف تفسیری موجود) نازل می‌شوند؛ نکته‌ مهم، ارتباط آن تنفیذ، اجرا، ارائه یا تعیین برنامه با سرنوشت انسان است. 3. سلامت این شب تا طلوع فجر دیگر ویژگی این شب است. در اینکه سلامت برای کیست و یا نسبت به چیست ابهام وجود دارد. نکته‌ محکم اسناد سلامتی به خود شب قدر است و این بدان معناست که سلامتی مراسمی که در این شب برگزار می‌شود از تمام آفات و مشکلات و نقایص تضمین شده است و هیچ خللی به هیچ معنایی در این مراسم الهی (تنزل ملائکه و روح و همان تنفیذ و اجرا و...) ایجاد نمی‌شود. 🔻بنابراین لااقل از جمله علل اهمیت شب قدر، اجرای مراسمی ویژه و در نهایت سلامت توسط کارگزاران الهی مرتبط با تمام امور است. توجه به عجز انسان و بسط ید الهی به گستره‌ یمحوالله ما یشاء و یثبت ایجاب می‌کند برای تغییر برنامه به نفع خودمان به قدرت لایزال الهی و رحمت بی‌کران او تکیه کنیم و قلب و جوارح خود را در پیشگاه او و دستوراتش فرمان‌بردار کنیم تا او به فضل و رحمت خود برنامه را به نفع ما تغییر دهد. و الحمد لله رب العالمین. @mahdavi_arjmand
بسم الله الرحمن الرحیم 🔸مقدمات برگزاری مراسم شب قدر توسط کارگزاران الهی (ملائکه) و مدیر ایشان (روح) در حال طی شدن است و به زودی بزرگترین و مهم‌ترین مراسم تشریفات الهی آغاز می‌شود. 🔸ربطش به ما هم مشخص است؛ چیزی است در مایه‌های تعیین و ابلاغ کلیات و جزئیات برنامه یک‌سال آینده؛ مرگ و حیات، رشد و غیّ، ایمان و کفر، عافیت و بلا، سلامت و مرض، غنا و فقر، امنیت و ترس، جنگ و صلح و... 🔸چه کنیم تا برنامه بیشترین و باقی‌ترین نفع را برای ما داشته باشد؟ خداوند متعال به تصریح قرآن دوست و سرپرست کسانی است که در مقابل حقایق سر تعظیم فرود می‌آورند (ولی المؤمنین) و دشمن کسانی است که چشم خود را بر حقایق می‌بندند و آن را انکار می‌کنند (عدو للکافرین) بنابراین از مهم‌ترین صفاتی که باعث تغییر برنامه به نفع ما می‌شود ایمان است و از مهم‌ترین صفاتی که باعث تغییر برنامه به ضرر ما می‌شود کفر است. 🔸چالش اصلی برای کسی که زمان را از دست داده و قلبی سرشار از ایمان برای چنین شبی آماده نکرده، رسیدن به گوهر ایمان در این فرصت اندک است. شاید بگویید جوهر اصلی ایمان تصمیم به پذیرش و اقرار به حقایق است که می‌توان در لحظه به سرانجامش رساند. تصمیم را می‌توان در لحظه گرفت اما کسی که تصمیم ما را صحت سنجی می‌کند دانای سر و اخفی است (سر امور پنهانی است و اخفی بر اساس روایات امور پنهانی است که خود شخص نیز از آن مطلع نیست) با این حال نمی‌توان خیلی روی تصمیم‌ها حساب باز کرد؛ مخصوصاً با تجربه‌ای که امثال بنده در تصمیم‌هایشان دارند 🔻به نظر قاصر بنده راهی آرامش‌بخش‌تر از دعا و تکیه به کسی که در وصف خود گفته «یمحوالله ما یشاء و یثبت و عنده ام الکتاب» و ما را مخاطب ساخته و فرموده: یا عبادی الذین اسرفوا علی أنفسهم لا تقنطوا من رحمة الله، إن الله یغفر الذنوب جمیعا؛ إنه هو الغفور الرحیم (از جمله آیاتی است که می‌توانیم بدون تردید خودمان را مخاطب آن بدانیم) نداریم. والحمد لله رب العالمین @mahdavi_arjmand
یادداشت‌ها
@mahdavi_arjmand
🔸شکی نیست که یکی از مهم‌ترین ارکان پیشرفت رسوخ تفکر انتقادی (به معنای علمی اون نه ژورنالیستی) در بدنه‌ علمی کشور است. تفکری که بتواند بتواند به قول دوستان عرب نقد بنّاء را در همه زوایای علم و عمل پیگیری کند. به عنوان مثال گویندگان این کلیپ دائما رفرنس می‌دهند به اینکه فلان دانشگاه غربی مقاله طلب نمی‌کند؛ خوب اگر فردا فلان دانشگاه مقاله طلب کرد قضیه حل می‌شود؟! ایشان هرچند غرض درستی دارند ولی دائما در ناخودآگاه افراد ناآگاه این نکته را که فلان دانشگاه درست می‌فهمد و شما نمی‌فهمید، القا می‌کنند. 🔸علم گاهی خودش را در طراحی دقیق یک پروژه اجرایی نشان می‌دهد؛ گاهی در قالب مقاله؛ گاهی در قالب سخن و گفتار؛ گاهی در قالب مدیریت صحیح یک مجموعه؛ گاهی در ایده پردازی‌های نو؛ این که مقاله را به جای همه‌ اینها بنشانیم واضح است که اشتباه بزرگی است و نیازی به تایید هیچ اندیشکده و دانشگاهی نیست. 🔸نکته دیگر در مقاله نویسی، مقاله بازی و مقاله سازی است، شبه مسئله را تبدیل به مسئله می‌کنیم، نامسئله را مسئله می‌کنیم و بعد به حلِ هیچ می‌پردازیم تا با حلّ این هیچ‌ها ارتقای رتبه یا ضمانت استخدام بگیریم؛ این هم بطلان و سراب بودنش واضح است. 🔸گاهی اسم مبارک پژوهش را بر روی مقالاتی می‌گذاریم که با توجیهات غیر معقول نیز نمی‌توان اندک شباهتی بین آن‌ها و پژوهش یافت. 🔸اما در این میان عده‌ای هر چند اندک با ارائه مقالات علمی وزین زنجیره علم را تکمیل می‌کنند و پیش می‌برند؛ زیرآب این را هم زدن پرواضح اشتباه و نادرست است؛ هر چند مریم میرزا خانی از این نوع مقالات نداشته باشد. 🔹🔹به هر حال مهم آن است که علم، مشکلی را بتواند حل و گرهی را باز و راهی را که منجر به سعادت بشر می‌شود روشن کند و الا آنچه زیاد است سخن مفتی است که در قالب علم به جامعه تزریق می‌شود و هر روز بر خود عالم پنداری عده‌ای می‌افزاید. @mahdavi_arjmand
بسم الله الرحمن الرحیم 🔹جلد 14 وسایل الشیعة را باز کردم، از این نسخه‌هایی که همراه مستدرک چاپ شدن؛ بابی آمد با عنوان «تحریم کفر المعروف من الله کان أو من الناس». عنوان خودش جذاب هست و جای تأمل دارد. 16 روایت در وسایل و 15 روایت در مستدرک در ذیل این باب جای داده شده است. برخی روایات در باب شکر نعمت و برخی دیگر ضد آن یعنی کفر نعمت را مورد بحث قرار داده‌اند. 🔹آیه «لئن شکرتم لأزیدنکم و لئن کفرتم إن عذابی لشدید» چون نگینی در وسط باب می‌درخشد؛ آیه‌ای که نتیجه هر دو عمل مهم انسانی را به خوبی ترسیم می‌کند. 🔹مضمون دیگری که قابل توجه هست قسم الهی است که فرمود: قسم خورده‌ام شکر بنده‌ای را در قبال نعماتم نپذیرم تا در مقابل بندگانی که وسیله رسیدن آن نعمت به او شده‌اند نیز سپاسگزار باشد. این معنا چندین بار به لسان قسم و غیر قسم در روایات باب تکرار شده است. 🔹در روایت اول باب «قاطعان سبیل معروف» ملعون دانسته شده‌اند. راوی پرسیده این‌ها چه کسانی هستند؟ پاسخ شنیده کسانی هستند که در مقابل کار خیر دیگران شکرگزاری نمی‌کنند و باعث می‌شوند صاحبان معروف رغبت خود به انجام کار خیر را از دست بدهند. در روایت دیگری فرموده کسی که در حقش کار خیری انجام شده اولاً جبران کند، اگر ناتوان از جبران است، حداقل از تشکر زبانی غافل نشود، اگر چنین نکند مرتکب کفران نعمت شده است. والحمدلله رب العالمین
صد سال معطلی تصورش رو بکن قیامت بر پا بشه و ببرنت دم در بهشت بعد رات ندن داخل و بگن به خاطر فلان گناهت صد سال باید اینجا واستی و دوستانت و عزیزانت که داخل هستند رو تماشا کنی؛ اما خودت اجازه نداری داخل بشی🤦‍♂🤦‍♂🤦‍♂🤦‍♂🤦‍♂ حالا چی‌کار کردی؟ هیچی به خاطر فلان رفیقم یه دروغ الکی گفتم! الکی سر یکی داد زدم! حقوق مادی یا معنوی فلان دوستم یا کارگرم رو کامل بهش ندادم! یه لقمه نون که حقم نبود خوردم! کلاس بی جا گذاشتم! جواب سر بالا دادم! یا هر غلط اضافی دیگه... سرآدم سوت میکشه یه لحظه فکر میکنه بهش...خدایا بحق خوبانت از ما درگذر... ر.ک: وسایل الشیعة و مستدرکها ج 14 ص 209 ح 4 و 5
حرز امام جواد علیه السلام برخی از دوستان در مورد حرز امام جواد پرسیدند، ان شاءالله در فرصت مناسب با تفصیل بیشتری متن حدیث را مورد بررسی قرار می‌دهم؛ اما اجمالا این حرز از لحاظ فن حدیثی سند صحیح و منبع قوی ندارد و متن آن هم جای سؤال و ابهام دارد. روشن است نبود سند صحیح و منبع قوی لزوماً به معنای جعلی بودن نیست؛ بلکه بدان معناست که ما حجتی در عمل به حدیث و استناد آن به دین نداریم. والحمدلله رب العالمین.
💢اعتبارسنجی حدیث با متد ابوحنیفه خطا در فهم توحید، بسیار آسیب‌زا و آفت‌افزا است. این خطا، در فهمِ صحیحِ نسبتِ خدای متعال با رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم و امامان علیهم السلام ایجاد اختلال می‌کند؛ به گونه‌ای که به انکار یک آموزه صحیح می‌انجامد. به نمونه‌های زیر توجه کنیم: در برخی روایات از امام علیه السلام منقول است که پس از میل غذا عرضه داشت: « اللَّهُمَّ هَذَا مِنْكَ وَ مِنْ مُحَمَّدٍ رَسُولِك‏» یا «الْحَمْدُ لِلَّهِ هَذَا مِنْكَ وَ مِنْ مُحَمَّدٍ» (کافی ج6 ص296). 🔻پرسش این است که با توجه به اعتقادات توحیدی و ضد شرک که ضروری‌ترین باور اسلامی است، آیا اعتقاد به محتوای این سخن که غیر خدا را به هنگام شکر بر نعمت در کنار خدا قرار می‌دهد و یا حداقل کاربست این ادبیات، غلط و خطاست؟ نیز اگر در زیارتی می خوانیم: «حَسْبِيَ اللَّهُ وَ أَوْلِيَاءُ اللَّهِ»، می‌توانیم آن را ناسازگار با توحید قلمداد کنیم؟ 🔻الفاظ قابلیت تحمل معانی گوناگون و گاه متضاد را دارند. دو نمونه بالا می‌تواند با نیت شریک قائل شدن برای احدِ بلا شریک سبحانه صادر شود و پرده از شرک گوینده و غلو وی نسبت به رسول خدا و امامان بردارد. همچنین می‌تواند از سر اعتقاد صحیح و توحیدِ غیرِ مشوب به شرک و خداشناسی و نبی‌شناسی و امام‌شناسیِ راستین صادر شود. در مورد توضیح دو گزاره اول، در کنزالفوائد می‌خوانیم که ابوحنیفه به امام صادق علیه السلام و جمله «اللهم هذا منک و من رسولک» اشکال گرفت و آن را شرک خواند. امام در اثبات توحیدی‌بودن این حمد، به آیه « وَ ما نَقَمُوا إِلَّا أَنْ أَغْناهُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ مِنْ فَضْلِهِ‏» و «وَ لَوْ أَنَّهُمْ رَضُوا ما آتاهُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ سَيُؤْتِينَا اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ رَسُولُه‏» استناد کردند. کنار هم قرار دادن خدا و رسول و نسبت دادن نعمت و فضل به هر دو، وقتی با اعتقاد به استقلالی‌بودن فضل الهی و عرضی‌بودن فضل رسول باشد، عین توحید و شکر راستین و اساسا لازمه آن دو است. در مورد عبارت «حسبی الله و اولیاءالله» نیز وقتی به قرآن رجوع می‌کنیم می‌خوانیم: «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَسْبُكَ اللَّهُ وَ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ ». خداوند می‌فرماید ای پیامبر، خدا و پیروان مومن تو، تو را بس هستند. این آیه هیچ تعارضی با حسبی الله یا حسبک الله یا حسبنا الله ندارد که توضیح آن مانند مورد قبل است. اگر فهم دقیقی از توحید پروردگار پاک صمد و نسبت آن با مخلوق فقیر نداشته باشیم، دچار اعتبارسنجی‌هایی به خطا و مچ‌گیری‌های ابوحنیفه‌ای خواهیم شد. ✍مصطفی قناعتگر @tavanerejal
💢جنایت بیمارستان غزه و فهم حقیقت 🔹در میان جنایات هولناکی که امروز در جریان است هر کس ذره‌ای وجدان داشته باشد به وضوح می‌بیند اخلاقی‌ترین حکومت و گروه‌ها سیاسی روی این کره خاکی جمهوری اسلامی ایران و گروه‌های مقاومت هستند. الحمد لله که مدال افتخار مبارزه با اسرائیل و دفاع از مظلوم در این دنیای آکنده از ظلم، بر سینه شیعیان علی بن ابی طالب می‌درخشد. 🔹کثافت‌تر از آمریکا و دولت‌های اروپایی هم روی این کره خاکی وجود ندارد؛ این‌ها همان عنترهایی هستند که تا دیروز می‌گفتند جمهوری اسلامی در قضیه هواپیمای اکراینی با دو روز تاخیر راستش را گفته؛ در قضیه مهسا امینی دروغ گفته و خود را مدافع حقوق بشر و دفاع از زن می‌خواندند(واقعا نجاست بر اون حقوق بشر آمریکایی و اروپایی) و به خاطر این دو روز تاخیر در راست گفتن و اتهام به دورغ چه خونها که بر زمین نریختند و چه مغزهای که شست و شو داده نشدند! 🔹دوستداران این خوک های کثیف امروز باید چشم خود را باز کنند و ببینند یکایک این دولت های کثیف اروپایی، از آلمان با آن همه مثلا تمدن گرفته تا انگلیس و فرانسه و آمریکای خونخوار همه در کنار اسرائیل با مردم اسرائیل به خاطر حملات خونین حماس به اسرائیل با ایشان همدردی می کنند؛ ای وای بر کسی که هنوز پس از این بخواهد به دروغ و تزویر رسانه‌های این انسان‌های کثیف خوش بین باشد. @mahdavi_arjmand