eitaa logo
مهدوی زادگان
361 دنبال‌کننده
144 عکس
43 ویدیو
18 فایل
*رَبِّ إِنِّي لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ*
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻 "نکاتی پیرامون موضع اخیر حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای" ۱. در  مدتی معین ، با سکوتش، کنشگری معناداری کرد. ۲. با حضور به موقع اش ، به شایعات نادرست پایان داد. ۳. محیطی دانشگاهی- انتظامی  را انتخاب کرد (از اهمیت دانشگاه و امنیت توآمان گفت). ۴.  برای دیدارش مجموعه‌ای از نیروهای حافظ امنیت را برگزید. ۵. سان دید و اقتدار آفرید (و بر سلامت جسمانی‌اش صحه گذاشت). ۶. ایستاده  و باصلابت و وقار و صبوری سخنرانی کرد (درحالی‌که فرماندهان نشسته بودند). ۷. صراحت چشمگیری به خرج داد. ۸. به‌عنوان یک ایرانی، با غم ملی همدردی نمود. ۹. از «مظلومیت و اقتدار توأمانِ» جمهوری اسلامی و مردم ایران گفت. ۱۰. دوگانه جعلی حجاب/ بی‌حجابی را کمرنگ کرد. ۱۱. به اهانت‌های فراوانِ نسبت به خودش اشاره‌ای نکرد و حلیم و صبار بود ۱۲. مردم ایران (راضی و ناراضی، معترض و غیرمعترض) را ستود و دراقلیت‌بودگیِ آشوبگران را پدیدار کرد. ۱۳. نقش قدرت نرم و سخت «دولت‌های متخاصم» و «ضربه‌خوردگان جمهوری اسلامی» را برجسته نمود. ۱۴. علاوه بر جمهوری اسلامی، از ایده‌ی «ایران قوی و مستقل» دفاع کرد. ۱۵. گفت «کشور خیلی مشکل دارد»، و این که از سوی دیگر «حرکت جدّی‌ای وجود دارد برای برطرف کردن این مشکلات» درعین حال  طرح انحراف در اولویت های ایران را  از طریق اغتشاشات افشاء کرد ۱۶. خدشه به امنیت کشور و مردم را غیر قابل تحمل دانست و با مفروض گرفتن امنیت  به دفاع از پلیس پرداخت. ۱۷. از خواص جامعه، طلبِ موضعِ صریح کرد (و البته موضع‌گیریِ بدون تحقیق را نکوهید). ۱۸. با بی اهمیت دانستن برخی سلبریتی ها اما جامعه‌ی هنری و ورزشی ایران را تحسین نمود. ۱۹.  جوانان و نوجوانان را  غائله‌ی آشوبگران مستثنی کرد. ۲۰.همه  قومیت‌ها  (مخصوصاً  اقوام بلوچ و کرد) را ستود. و... اللهم احفظ قائدنا الخامنئی🤲
🔰 منطق ذهنیت سرکوبگر ✍ داود مهدوی زادگان ◀️ امروز، سازمان پزشکی قانونی گزارش خود را بعد گذشت بیست روز از فوت خانم مهسا امینی منتشر کرد. این امر باعث شد به یاد گفته های یکی از شرکت کنندگان چند روز پیش برنامه‌ شيوه بیافتم. ایشان که در قامت یک پژوهشگر و عضو علمی در این برنامه شرکت کرده بود، قریب به این مضمون گفته بود که اگر حاکمیت در همان ساعات اولیه فوت مهسا امینی دادگاهی تشکیل می داد و متهمان را محاکمه و مجازات می کرد، چنین غائله ای پیش نمی آمد. ◀️ این سخن از آن موقع تاکنون در ذهنم می چرخد و چون پتکی بر من می کوبد که ببین چه ذهنیت هایی بر ما حکومت می کنند. یعنی این پژوهشگر محترم مساله را تا این اندازه ناچیز و کم اهمیت پنداشته که برای ختم ماجرا، می توان ظرف چهار پنج ساعت، دادگاه صحرایی تشکیل داد و مساله را رسیدگی کرد. ایشان حتی اصول و قواعد اولیه دادرسی و محاکمه را هم نادیده گرفته است. لابد به عقیده ایشان بهترین دادگاه آن است که در کوتاه ترین زمان ممکن، حکم صادر کند حتی اگر پزشکی قانونی بیست روز بعد، گزارش فوت متوفیه را اعلام کند. آیا ذهنیت پژوهشی در ایران تا این اندازه تنزّل پیدا کرده است؟! ◀️ البته نخبگانی که در همان ساعات اولیه بیانیه صادر کردند، از این ذهنیت فاصله چندانی ندارند. آنها نیز در سریع ترین زمان ممکن در این مساله، داوری خود را اعلام کردند. ◀️ لکن به نظر می رسد که این ذهنیت لزوماً نشانه میان مایگی فکری نیست بلکه حکایت از تفکری بس خشن و سرکوبگرانه دارد. چنین دیدگاهی اساساً مبتنی بر منطق فکری دیکتاتورها است. اصولاً منطق حکمرانی های سرکوبگر و خشن بر این امر استوار است که برای جلو گیری از تبدیل شدن مساله عادی به غائله تهدید کننده حاکمیت، مساله را در کوتاه ترین زمان از طریق دادگاه فرمایشی و مجرم کردن چند مامور بی گناه و مجازات کردن آنها، ماجرا را فیصله می دهند. دیکتاتور ها برای حفظ حاکمیت خود حاضر به فدا کردن جان برکفان خود می شوند. برای آنها چه اهمیت دارد که چند سرباز وظیفه شناس در راه بر قراری نظام سرکوبگر، فدا شوند. به همین خاطر، قوانین دادرسی در حکومت دیکتاتوری بسیط و محدود است و طول و تفصیل ندارد. چنین منطقی توسط ذهنیت های تمامیت خواه و خشونت طلب، نظریه پردازی می شود و در افکار عمومی جا باز می کند. آنچنانکه در دیکتاتوری های آلمان هيتلری و ایتالیای موسولینی پیش آمد. ◀️ اما منطق حکمرانی عدالت خواه دقیقا در تقابل با منطق دیکتاتوری است. هرگز، حکمرانی حق مدار برای حفظ پایه های حکومت، حاضر به بی عدالتی نمی شود. در چنین منطقی، مامور امنیت جان و مال و ناموس و دین به اندازه آحاد جامعه محترم و عزیز است. 15 مهر 1401 @mahdavizadegan
🔰 پی‌آمد خشونت عریان ✍ داود مهدوی زادگان 🔺** تنها زمانی می توانیم از خشونت دوری گزینیم که در عرصه اجتماعی نیز به نگرش عقلی پایبند باشیم. زیرا هر نگرش دیگری به راحتی به کاربرد خشونت منتهی خواهد شد ** ( کارل پوپر ) 🔺 سال ها پیش، نویسنده دگر اندیشی به قصد کالبد شکافی خشونت، این جمله پوپر را در اول کتابش آورده بود. آن روزها علیه خشونت زیاد سخن می گفتند و می نوشتند، اگرچه همان ها زیر پوستی خشونت را تجویز می کردند. مانند مقاله آرش نراقی با عنوان " جامعه مدنی و خشونت عادلانه" ( 1392 ) که در ناروایی خشونت تحت هر شرایطی تشکیک کرده است. اما در سال ها و حوادث اخیر حتی نخبگان فکری جبهه معارض با انقلاب در نفی خشونت و اغتشاش هیچ سخنی به میان نمی آورند. دیگر کسی از این جماعت هم داستان با پوپر معترضان را به نگرش عقلی و نفی خشونت فرا نمی خواند. به همین خاطر، خشونت عریان را در رفتار اغتشاش گرایان بی هیچ عذاب وجدانی مشاهده می کنیم. اما درباره چرایی خشونت عریان علیه نظام اسلامی احتمالات زیادی وجود دارد. 🔺 محتمل است که جریان ضد انقلاب به پایان نگرش عقلی خود رسیده است که اینچنین سیاست خشونت عریان را سرمشق خود قرار داده است. ولی در کدام کنش‌گری سیاسی می توان این نگرش عقلی را سراغ گرفت. 🔺 یا آنکه نگرش عقلی آنان به اینجا رسیده است و تجویز خشونت شان به همین دلیل است. در حالی که عقلای عالم چنین تجویزی را تایید نمی کنند. 🔺 شاید هم صبر جریان برانداز از اینکه حاکمیت دینی تا شش ماه دیگر پایان می پذیرد، به سر رسیده است و چاره کار را در خشونت عریان دیده اند. لکن هیچگاه چنین صبری را در چهل و اندی سال گذشته شاهد نبودیم تا بحث به سر رسیدن صبرشان طرح شود. 🔺 ممکن است که دلیل خشونت عریان، ورود جمهوری اسلامی به منطقه ممنوعه دشمن ملت باشد. چون کشورهای زیادی دعوی غیر متعهد بودن را دارند، ولی خصومت ورزی نظام سلطه جهانی فقط متوجه ایران اسلامی است. 🔺 شاید هم ترس ناشی از جهل شان است که آنان را به خشونت عریان کشانده است. چهل و خرده ای سال از حکمرانی دینی برای هر عاقلی کافی است که بفهمد میزان تسامح و تساهل جمهوری اسلامی خیلی بالا است. پس، باید جهل مرکبی در میان باشد که متوجه این واقعیت نشده‌اند. 📌 به هر حال، تاریخ به ما آموخته است که خشونت عریان زمینه ساز ظهور دیکتاتوری و حکومت وحشت است. ذهنیت های سرکوبگر اول کاری که می کنند، ستاندن یا تحریف آگاهی تاریخی ملت است. چنانکه این روزها شاهد تولید آگاهی کاذب از ناحیه آنان هستیم. 16 مهر 1401 @mahdavizadegan
سلام و ادب با توجه به فتنه کنونی علیرغم فرصت ناچیز، وظیفه خود دانستم با راه اندازی کانالی در ایتا سهمی هرچند کم مقدار، در دفع شر فتنه انگیزان داشته باشم. از این رو، لینک زیر را جهت معرفی کانال اینجانب توسط دوستان اعلام می دارم. ممنونم داود مهدوی زادگان 👇👇👇 @mahdavizadegan
🔰 کارکرد شیوه در حل مساله مرجعیت/ پیروان ✍ داود مهدوی زادگان 🔸 دوست روشنفکری در تحلیل فتنه شهریور به من گفت که حاکمیت مرجعیت جوانان دهه هشتادی را از دست داده است که اینطور علیه او شوریده اند. به او گفتم اولا اینطور نیست و جوانان ولایی لا تعد و لا تحصی است بلکه این روشنفکری ایران است که مرجعیت جوانان دهه هشتادی را از دست داده است. چون اگر قرار باشد روشنفکری مرجعیت قشری از جوانان را بر عهده داشته باشد، همین کسانی هستند که مرجعیت اندیشه دینی را نپذیرفته اند. در حالی که از کنش‌گری خشونت طلبانه در حوادث اخیر کاملا پیدا است که آنان حتی از مرجعیت روشنفکری عبور کرده اند. بطوری که شورش این گروه، فاقد مرجعیت و رهبری است بلکه سلبریتی های هنری و ورزشی جای مرجعیت روشنفکری را گرفته اند. مگر اینکه روشنفکری ایران رفتار خشونت بار اغتشاش‌گران را مانند آتش زدن مامور انتظامی و سوزاندن قرآن و مسجد، کشتن بسیجی و مامور امنیت، کشیدن چادر و روسری از سر زنان عفیفه، عریان شدن در خیابان و مجبور کردن بازاریان و کسبه محل به بستن مغازه وغیره، همه این امور را تایید کند. آن وقت می توان گفت که روشنفکری مرجع این حرکت خشونت طلبانه است. اما آیا روشنفکری ایران حاضر است مرجعیت فکری چنین جریان آشوب طلبی را قبول کند!! 🔸حال اگر فرض کنیم که شرافت و وجدان روشنفکری ایران راضی نمی شود که نمایندگی و مرجعیت فکری اغتشاشگران و نه معترضان را بپذیرد و نیز فرض کنیم که آشوب طلبان، مرجعیت بیرونی هم ندارند؛ نتیجه این می شود که اولاً روشنفکری ایران در حوادث اخیر، فاقد پیروان و حواریون است. زیرا جماعتی که در خیابان حضور دارند، اغتشاشگر ند. و ثانیاً اغتشاشگران فاقد رهبری هستند. پس، در اینجا، در یک طرف گروه مرجعی هست که پیروان ندارد. و در طرف دیگر، پیروانی هستند که مرجع و رهبر ندارند. از این مساله با عنوان " بحران مرجعیت/ پیروان" یاد می کنیم. 🔸 اکنون می خواهیم به کارکرد فرهنگی سیاسی صدا و سیما بویژه برنامه شیوه شبکه چهار در حل مساله مرجعیت/ پیروان اشاره کنیم. 🔸 متأسفانه در چندین برنامه شیوه که تاکنون اجرا شده است، مساله آشوب و اغتشاش های خیابانی و حجم خشونت آنها در مرکز گفتگو قرار نگرفته شده است بلکه بیشتر یا پس زمینه گفتگو یا اساساً نادیده گرفته شده است. گویی آنچه در خیابان اتفاق افتاده جنبش اعتراضی مسالمت آميزِ خشونت پرهیز است. و در این بین، شبکه چهار به مثابه میانجی نمایندگان دو طرف را برای گفتگو و تبادل نظر پیرامون راه حل های عبور از بحران دعوت کرده است. نتیجه قهری این شکل از مدیریت برنامه شیوه آن است که روشنفکری صاحب پیروان می شوند و پیروان بی سر، مرجع پیدا می کنند. اما این نتیجه گیری را تا کجا می توان تحمل کرد. 🔸اگر جماعت جوان اغتشاش گر از این طریق مرجع فکری پیدا کنند، ممکن است که از کنش گری خشونت طلبانه دست بردارند. لکن مشروط بر آنکه روشنفکری هم اعمال خشونت طلبانه را نفی و طرد کند. در این صورت، می توان از این دستاورد صدا و سیما به نیکی یاد کنیم. اما در غیر این صورت، برنامه شیوه دستاورد ناخرسندی خواهد داشت. چون دو سر و بدن ناهمگون را به هم اتصال داده است. مضافاً اینکه واقعیت عینی را به محاق برده است. ✅ اما راه حل مساله آن است که مجری و شرکت کنندگان همواره در طول گفتگو یک صدا رفتار های خشونت آمیز را محکوم کنند. در غیر این صورت، مردم در وضعیت تردید و آشفتگی شناختی قرار می گیرند. 18 مهر 1401 @mahdavizadegan
لیست_امضا[1].pdf
1.33M
بیانیه ۱۷۰۰ نفر از استادان سطوح عالی و خارج حوزه علمیه قم در محکومیت اغتشاشات اخیر و حمایت از نظام اسلامی و مقام معظم رهبری، امام خامنه‌ای(دام ظله العالی) ؛ دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر:👇 https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
🔰 توقعی که از می رود ✍ داود مهدوی زادگان اگر از همه اعضای جامعه، التزام به قوانین اساسی و مدنی را انتظار داشته باشیم، از جامعه حقوق دان ها چنین انتظاری دو صد چندان است. این انتظار از آنان بویژه در شرایط فتنه انگیزی و آشوب های خیابانی بسیار بیشتر است. چون آنان بیشتر از هر کس دیگری با حقوق و قوانین اجتماعی و مدنی آشنایی دارند بلکه آنان آموزگاران حقوق اجتماعی و فردی هستند. حقوق دانی که پای بیانیه سیاسی را امضا می کند، بی آنکه خود را ملتزم به قواعد حقوقی بداند، بنیاد حقوق را کرده است. بیانیه سیاسی نمی بایست اصول حقوق اساسی و مدنی را نفی کند، چون بیانیه سیاسی اساساً در اعتراض به پایمال شدن حقی منتشر می شود. حقوق دانی که در بیانیه سیاسی خود مرزی میان کنش اعتراضی و اغتشاش گری نمی گذارد، چگونه توقع دارد که با او بر مبنای قواعد و قوانین حقوقی گفتگو شود، در حالی که خود ملتزم به آن قوانین نیست. او بر اساس کدام منطق حقوق اجتماعی یا شهروندی، جولان گروهی خاص( ! ) در خیابان را تا هموار شدن مسیر اعتراض مجاز می شمارد؟ او چگونه و بر چه اساسی آشوب گرانی را که مرتکب رفتارهای فاجعه بار می شوند، معترض می خواند و تازه از حاکمیت می خواهد که نه فقط علیه این گروه خاص اقدام نکند و مانع جولان خیابانی آنها نشود بلکه عذرخواهی هم بکند! انحطاط فکری اینجاست که باز گذاشتن دست اغتشاشگران هتاک، در راستای صیانت از مصلحت عمومی و منافع ایران عزیز دانسته شود (!). هر عقل سلیمی گواهی می دهد که آشوب طلب و اغتشاشگر صدای ملت نیست تا چه رسد به اینکه صدای خدا باشد بلکه ملت است. دشمنی که به قصد نابودی و خشکاندن ریشه ملت، فریاد بر آورده است. حقوق دانی که خود را به جهالت زده و با وجودی که هنوز مدت کوتاهی از باز شدن پرونده مرگ خانم امینی نگذشته، از سریز شدن کاسه صبر ناظران منصف ( ! ) یاد می کند، حقوق دان نیست. کدام پرونده قضایی پیچیده ای را می توان سراغ داد که رسیدگی به آن در کمتر از یک ماه به صدور حکم منجر شده است؟ چنین دادرسی را تنها در محاکم قضایی دیکتاتوری سراغ داریم. هرگز چنین حقوق دانی را نمی توان استاد آزاد و مستقل نامید. او آنچنان اسیر ارزش داوری های غیر حقوقی و شخصی شده است که نمی تواند مرز میان اعتراض و اغتشاش را تشخیص دهد. تاسف بار اینجاست که جوان دانشجوی این مرز و بوم به چنین اساتیدی سپرده می شود تا دانش و معرفت حقوقی بیاموزد!! 19 مهر 1401 @mahdavizadegan
🔰 جهل نا مقدس و جهان برونویی ✍ داود مهدوی زادگان ◀️ روزگار امروز جهان، روزگار نامقدسی است. امر غیر قدسی بر جهان سیطره یافته است و بر آدمیان حکمرانی می کند. به هر سو بنگریم نشانی از نامقدس بودن را می توان مشاهده کرد. کمتر کسی می تواند ادعا کند در آنجایی که ایستاده نامقدس نیست. چون جهان امروز، جهان سراسر دنیوی شده است. ما در دنیای سکولار شده به سر می بریم. اگر این حقیقت را درک نکنیم، از فهم دقیق و درست مختصات زمانی و مکانی خود عاجز می مانیم. ◀️ اینکه حکیمی الهی با مردمی خدا جو تصمیم گرفتند بر این عالم سراسر دنیوی و نامقدس شده بشورند و آن را برهم زنند، بحث دیگری است که در جای خود باید بدان پرداخت. اما اکنون بحث از جهان نا مقدس است که در آن زیست می کنیم و بر ما حکمروایی می کند. ◀️ یک رویه دنیای نامقدس امروز دانش است و رویه دیگر آن جهل نامقدس است. این جهل از امر قدسی ناشی نمی شود. چون هیچ سنخیتی با آن ندارد. باز گرداندن جهل مقدس و نامقدس به امر قدسی که به نظر برخی ها در دنیای امروز نا ممکن است، مکابره و جفای بزرگی است. ◀️ همگان، در اغتشاش های چند روز اخیر دیدیم و دیدند که چگونه آشوب طلبان از روی کینه و خشم، قرآن و مسجد و مامور امنیت را آتش زدند و بسیجی خدا جو را به شهادت رساندند و روسری از ناموس مردم کشیدند و بر شعائر الهی مانند حجاب هتاکی و جسارت کردند و زنان شان عفت و حیا را کنار گذاشته در خیابان برهنه شدند و علنا از جنسی شدن شهر دفاع کردند. هیچیک از این اعمال شنیع و کفر آلود و شیطان پرستانه را نمی توان به جهل مقدس نسبت داد. آنها علیه امر قدسی شوریده بودند و خیابان را به آتش کشیدند. در این ماجرا نه از بوکو حرام خبری بود و نه از داعش و طالبان تا بتوان پای جهل مقدس را به میان کشید. گرچه اگر آنها هم بودند در کنار اغتشاش گران بودند و نه در کنار مردم دیندار و بسیجیان خدا جو. ◀️ هر چه در این چند روز اتفاق افتاد، بخشی از آن به دانش مدرن باز می گشت. به عقلانیت ابزاری بر می گردد که در خدمت نظام سلطه جهانی است و علیه ملت انقلابی توطئه می کند. اما بخش مهم تر آن هم به جهل نا مقدس جماعت اغتشاشگر و آشوب طلب باز می گشت. ◀️ جهل نامقدس همان آگاهی های کاذبی است که علیه معرفت و سنت و شعائر الهی تولید شده است. معرفت توحیدی طاغوت ستیز را به افیون توده ها؛ سنت مردانگی و آزادگی دینی را به رعيت پروری؛ و حکم شرعی حجاب را که مایه سرافرازی و تعالی زن است، به اجبار و اکراه تعریف و تفسیر کردند. ◀️ اکنون روشنفکر نمایان غربزده دوشادوش پروپاگاندای رسانه ای نظام سلطه جهانی در تولید جهل نامقدس و آگاهی کاذب، بیش از گذشته دست به کار شده اند. فهرست بلند بالایی از این آگاهی کاذب را در گفتار و رفتار شان می توان مشاهده کرد. اغتشاش‌گران مامور امنیت را آتش می زنند و روشنفکر نمای ایرانی نیروی انتظامی را به خشونت و سرکوب متهم می کند و خواهان عذر خواهی است. ادامه متن: 👇👇👇
◀️ اما آه سوزان و دردمندی آنجا است که دانشور دیندار مان در این تولید جهل نامقدس و آگاهی کاذب سکولارها، همدلانه مشارکت می کند. بدترین شکل کار این است که جهل مقدس بجای جهل نامقدس جا زده شود. در این حالت، جهل نا مقدس از وجه بسیط آن به جهل مرکب سوق داده می شود. این کار توسط اهل دیانت بهتر اثر می کند. مانند کشیشی که در دنیای سکولار شده، علیه سلطه پانصد سال قبل کلیسا، گریبان به در می کند. امروز ماجرای جُردانو برونویی تکرار نشده که الهام گرفتن از او را تجویز کنیم. ایران اسلامی اروپای قرون وسطای مسیحی نیست که به آن اشارت می رود. مگر بوکوحرام و داعشی در اینجا حضور دارند که بجای جهل نا مقدس جا زده می شوند. ◀️ در ساده ترین سطح تحلیل، به نظر می رسد که برخی از دانشوران دینی هنوز التفاتی به مختصات زمانی و مکانی خود ندارند که همچنان در دنیای برونویی پانصد سال قبل سیر می کنند. در دنیای امروز، جهل نا مقدس بر جهل مقدس غلبه و سیطره دارد. نگذاریم خشونت و سرکوب سازماندهی و برنامه ریزی شده جهل نامقدس بر تقدیرات ملت مسلط شود. 19 مهر 1401 @mahdavizadegan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از جامعه‌جنسی تا جامعه الهی 🎤شهید بهشتی :وای اگر مساله ارضائ جنسی بشود محور روابط اجتماعی https://eitaa.com/joinchat/1564672000C862dbe03c9
🔰 خدا و عقل سلیم را ببین ✍ داود مهدوی زادگان 📌 آقای مهندس ضرغامی، وزیر محترم گردشگری در توئیتی گفته است که: " باباجون مردم اگر نخوان امر به معروف بشن کیو باید ببینن؟!". 📌 این جمله از جهت آنکه وزیر دولت جمهوری اسلامی ابراز کرده مبهم است. چون چنین حرفی از کارگزار دولت اسلامی که متعهد به اجرای شریعت اسلامی است، بسیار بعید و عجیب است. به همین خاطر، لازم است که ایشان درباره گفته خود توضیح دهد. 📌 انشالله که آقای ضرغامی با این جمله دور از انتظار، دنبال غایات تبلیغاتی و رأی جمع کردن برای آینده نباشد که اگر این باشد، راه درستی را انتخاب نکرده است. 📌 اما حالا که ایشان چنین سوألی را طرح کرده پاسخش این است که اولا ایشان مردم ایران را نشناخته که چنین نسبت ناروایی را به آنان داده است. ملت ایران دیندار است. به فرموده شهید عزیز مان، سردار حاج قاسم سلیمانی، مردم ایران امام حسینی و ملت شهادت هستند. الگو و راهنمای این مردم ابا عبدالله الحسین علیه السلام است که غایت قیام خود را اصلاح امت و امر به معروف و نهی از منکر، اعلام کرده است: «وَ إِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الاِصْلاحِ فِی أُمَّةِ جَدِّی، اُرِیدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهى عَنِ الْمُنْکَرِ، وَ اَسِیرَ بِسِیرَةِ جَدِّی وَ أَبِی عَلِىِّ بْنِ أَبِی طالِب». 📌 ثانیاً، به ایشان می گوییم که " باباجون برای نخواستن امر بمعروف، باید خدا و عقل را ببینی". نمی گویم ببینند، چون گفتیم که مردم ایران به جهت دینداری شان چنین خواسته ای ندارند. باری، باید ایشان خدا و عقل را ببیند. چون امر بمعروف، هم حکم خدا است: " الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ ۗ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ" ( الحج : 41 ) 📌 و هم حکم عقل است. عقل سلیم به جامعه سالم و سعادت خواه توصیه امر بمعروف و نهی از منکر می کند. اگر آقای ضرغامی منکر چنین توصیه ای از سوی عقل است، باید اثبات کند. چون معقولیت چنین توصیه ای کاملا بدیهی و برهانی است. 📌 بنابر این، اکنون که خداوند متعال به مومنی چون جناب مهندس ضرغامی تمکّن حضور در حکمرانی را داده است، بهتر است که اولاً شکر این نعمت الهی را بجا آورد و ثانیاً به تعریفی که کتاب وحی از کارگزار مؤمن کرده عمل کند و ثالثاً در امر حکمرانی و اصلاح جامعه همواره از عقل سلیم تبعیت کند. 20 مهر 1401 @mahdavizadegan
🔰 راز بقای دو قطبی انقلابی و برانداز ✍ داود مهدوی زادگان 🔺 عرصه سیاست تا پیش از انقلاب اسلامی محدود و کنترل شده بود. اما بعد انقلاب اسلامی این عرصه وسعت چشمگیری پیدا کرد و افراد و جریانات سیاسی مختلفی را در خود جای داد. تمام این جریانات در طول این سال های پر افت و خیز، فعالانه به کنش‌گری سیاسی مشغول بوده و هستند. جدید ترین این کنش‌گری را در حوادث شهریور امسال شاهد هستیم. صف آرایی این عمل سیاسی از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی تا امروز، به تدریج در چارچوب دو قطبی انقلابی و ضدانقلاب یا برانداز شکل گرفته است. کنش سیاسی گروهی در راستای حفظ و تثبیت نظام اسلامی است و گروه دیگر در جهت ضد نظام و مخالفت عملی با آن کنش گری می کنند. 🔺 اکنون، سوال مهم این است که راز بقای این دو قطبی سیاسی در چیست؟ دلیل مانایی دو قطب سیاسی انقلابی و ضد انقلاب چه چیزی است؟ 🔺 راز بقای جریان سیاسی هر آن چیزی است که اگر از او ستانده شود، معدوم و مطرود می شود. بر همین اساس، بقای جریان انقلابی به صداقت و راستگویی است. اما بقای ضد انقلاب به وارونه گویی و بی صداقتی است. چون بنیاد جریان اسلام سیاسی بر اخلاق مداری و دینداری است. به همین خاطر، مردم از کنشگر انقلابی فقط راستگویی و راست کرداری را انتظار دارند. اما بنیاد جریان مخالف و برانداز در رئالیسم سیاسی و ماکیاوللی بودن است. این جریان بر پایه اصل هدف وسیله را توجیه می کند، هر گونه وارونه گویی را جایز می سٌمارد. ماکیاولیسم سیاسی برای تصاحب و حفظ قدرت، هر گونه دروغ و نیرنگ و بد اخلاقی های بظاهر مثبت را توصیه می کند. لذا اگرچه مردم از فرد انقلابی اخلاق گرا انتظار وارونه گویی و بی صداقتی را ندارند ولی اگر ضدانقلاب دروغ بگوید و خشونت بورزد، تعجب نمی کنند. چون مردم برای تحلیل قطب های سیاسی، بر اساس کل شئٍ یرجع الی اصله، آنها را به اصل و بنیادشان بر می گردانند. 🔺 بنابر این، اگر انقلابی را دیدید که دیگر انقلابی نیست، بدانید که عامل بقای انقلابی بودن خود را از دست داده یا کنار گذاشته است. اگر او را در جبهه ضد انقلاب و برانداز مشاهده کردید، تردید نکنید که او با بنیاد اخلاق مداری خدا حافظی کرده است و برای احیای خود و بدست آوردن عامل جدید بقای سیاسی به ماکیاولیسم و رئالیسم سیاسی رو آورده است. 20 مهر 1401 @mahdavizadegan
🔰 قاعده سازی فقه خوارجی برای شعله ور ماندن آتش فتنه ✍ داود مهدوی زادگان 🔸 ویژگی فقه خوارجی این است که از سنت نبوی و علوی بهره بگیرد تا از سویی بر حکومت اسلامی اتهام زند و آن را نفی کند، و از سوی دیگر حکومت طاغوت و نظام سلطه جهانی را مشروعیت ببخشد. آنچنان که در آستانه میلاد پیامبر فرصت را برای تشویش اذهان عمومی مغتنم شمرده از سنت نبوی برای روشن نگه داشتن آتش فتنه اخیر، قاعده سازی می کند. 🔸 فقه خوارجی با دانش اصول الفقه که حاصل زحمات خالصانه علمای پاک سرشت است، نگاه نا پاک انداخته آن را خرج امیال سیاسی خشونت طلبانه خود می کند. بنگرید که چگونه قاعده " اصاله البرائه " را در دو جای بظاهر متفاوت به خدمت می گیرد. 🔸 فقه خوارجی در جایی که حاکمیت بدلیل اهمیت و خطیر بودن مساله واگذاری امر حکمرانی به افراد، باید صلاحیت داوطلبان انتخابات را احراز کند؛ بر مبنای اصالت البرائه با لزوم احراز صلاحیت داوطلب مخالفت می کند تا به این وسیله، داوطلب غیر ذی صلاح هم بتواند وارد حاکمیت شود. اما فقه خوارجی وقتی می خواهد حاکمیت را به ناحق محکوم کند، جریان اصالت البرائه را منتفی می داند تا بتواند مأمور انتظامی را تحت هر شرایطی متهم کند!! 🔸 سوال اینجا است که اگر حاکمیت، داوطلب نیروی انتظامی را بر مبنای اصالت البرائه به استخدام خود در آورده است، دیگر نمی توان مامور انتظامی را با نفی قاعده برائت متهم کرد. چون صلاحیت او پیش تر با همان قاعده، مسلم فرض شده است. لذا تا وقتی جرمی علیه مأمور انتظامی اثبات نشود، اتهامی بر او متوجه نیست. و در این مورد " اصل برائت " جاری است. 🔸 اما استنباط قاعده حکومتی از این فرمایش رسول اکرم صلی الله علیه و آله: " کل من طرق رجلا باللیل فاخرجه من منزله فهو له ضامن ..." ( کافی . فقیه . تهذیب )؛ محل تردید است و دلالتی بر حاکمیت ندارد. چون روایت مربوط به قطاع الطریق ( راهزنان ) است. نمی توان فروعات اتهام علیه مأمور حکومت را از این روایت نبوی استخراج کرد. بلکه برای شمول ضمانت کارگزار حاکمیت به دلایل دیگری مانند اتفاقی که برای خلیفه دوم افتاد ( سقط جنین زن متهمه ) نیاز است. حتی امیر المومنین علی علیه السلام خلیفه را متهم به قتل نکرد بلکه فقط او را محکوم به پرداخت دیه جنین کرد. مجازات قاتل قصاص است و نه پرداخت دیه. از کلام فقهای بزرگ مانند مرحوم علامه حلی نیز بیش از این فهمیده نمی شود. بویژه که گفتار آنان در بستر فقه حکومتی شکل نگرفته است. 🔸 اگر فقه خوارجی در نیت و گفتار خود صادق است و تقوای الهی را در نظر دارد و صرفاً در صدد بیان حکم مساله درگذشت متوفا است‌؛ باید برای مردم حکم فقهی کسانی که به ناحق مأمور انتظامی را آتش زدند و مضروب ساختند و بسیجیان پشتیبان نظم و امنیت را به شهادت رساندند و چادر و روسری از زن مسلمان کشیدند، معلوم کند. خصوصاً باید حکم فقهی آن کسانی که با صدور بیانیه های سیاسی آتش اغتشاش و هرج و مرج را شعله ور کردند، معلوم کند. 🔸 اگر فقه خوارجی در پاسخ به این پرسش از جریان " اصل بر برائت " استفاده کند، نباید در بی شرمی او تردید کرد حتی اگر از پاسخ دادن به این سوال طفره رود. 20 مهر 1401 @mahdavizadegan
🔰 ادبیات استعاری اپوزیسیون دیگر نخ نما شده است ✍ داود مهدوی زادگان 🔹 سالها ست که جریان مخالف و برانداز و خوارجی مسلکان در ستیز با نظام اسلامی از ادبیات استعاری و رمزنگاری شده استفاده می کنند. اپوزیسیون از این نوع ادبیات در نظام های استبدادی و دیکتاتوری به دلیل مواجهه با محرومیت و سرکوب شدید، استفاده می کند. مانند کتاب نامه های ایرانی منتسکیو که با ادبیات استعاری نظام پادشاهی فرانسه را به نقد کشیده بود. 🔹 اما اپوزیسیون جمهوری اسلامی که غالباً با برخورداری از امکانات و ظرفیت های بالا و نفوذ در حاکمیت، آزادانه می نویسند و حرف می زنند و عمل می کنند. با وصف این، آنان نیز از ادبیات سیاسی استعاری استفاده می کنند. 🔹 مفاهیم زیادی مانند گفتگو، اعتراض، آزادی، استبداد، نفی خشونت، تسامح و تساهل و غیره در ادبیات اپوزیسیون وجود دارد که میان تهی شده است و از معنای حقیقی برخوردار نیست و غالباً ماهیت استعاری و رمزی شده پیدا کرده است. بطوری که عدم التزام حقیقی آنان به این مفاهیم را می توان در آشوب های خیابانی مشاهده کرد. این معنا در حوادث خشونت بار اخیر کاملا بر مردم آشکار شد. مردم دیدند که چگونه جریان مخالف و برانداز که سالها از مفاهیم مردم پسند بهره می برد، به یکباره در چشم بر هم زدنی باطن خشونت طلبانه و سرکوب گرانه شان را نشان دادند و شهر را به آتش کشاندند. اپوزیسیون در چند هفته ای که فرصت جولان را پیدا کرده بود، ترس و وحشت را در خیابان مستولی کرد. 🔹 متاسفانه تولیدکنندگان فکری این جریان و روشنفکران شان، نه فقط برابر این فجایع سکوت اختیار کردند بلکه بعضاً در صدد توجیه آن بر آمده اند و نا جوانمردانه حاکمیت را مقصر دانسته اند. 🔹 اما این رفتار خشونت طالبانه اپوزیسیون و توجیه گری نویسندگان شان بر مردم آشکار ساخت که ادبیات استعاری آنها به مثابه اسم رمزی برای آشوب و اغتشاش خیابانی بوده است. مردم بویژه با حوادث اخیر پی برده اند که تلاش رسانه ای آنها برای زمینه سازی فکری و آماده سازی افکار عمومی است. به همین خاطر، این ادبیات مظلوم نمای استعاری نزد مردم نخ نما شده است و اثر خود را از دست داده است. 21 مهر 1401 @mahdavizadegan
بیانیه بانوان نهایی.pdf
281.4K
بیانیه بیش از 4000 نفر از بانوان اندیشمند و فعالان فرهنگی-اجتماعی، دانشجویان، طلاب، استادان حوزه و دانشگاه در حمایت از نظام مقدس جمهوری اسلامی و محکومیت مواضع غرب در موضوع زن و خانواده 🔶متن این بیانیه به زبان‌های عربی، انگلیسی، روسی و اردو نیز ترجمه شده است: ترجمه عربی: https://eitaa.com/rozaneebefarda/11721 ترجمه انگلیسی: https://eitaa.com/rozaneebefarda/11723 ترجمه روسی: https://eitaa.com/rozaneebefarda/11724 ترجمه اردو: https://eitaa.com/rozaneebefarda/11726 ؛ دریچه ای به تاریخ، سیاست و اندیشه دینی معاصر:👇 https://eitaa.com/joinchat/2032861191C0a0a43a053
🔰 احساسات شایست و نا شایست ✍ داود مهدوی زادگان 📌 برخی از مدافعین حوادث اخیر برای توجیه احساساتی شدن جوانان شرکت کننده در اغتشاشات خیابانی، به مقایسه احساسات آنان با احساسات جوانان دهه شصتی شرکت کننده در دفاع مقدس رو آورده اند. بزعم آنها چه فرقی میان آن شور و احساس جوان جبهه ای با این کنش هیجانی جوان دهه هشتادی است. کنش گری هر دو از جنس احساس و هیجان است. اما آیا حقیقتاً هیچ فرقی میان این دو احساس و هیجان نیست؟ 📌 البته آن جوان احساساتی دهه شصتی همچنان پابرجاست و امروز هم حضور پر رنگی دارد. یک نمونه آن شهید حججی است که هزاران نفر مثل او بسیجیان جوان جان برکفی هستند که در جمع دانشجویان و دانش آموزان حضور دارند. لذا لزومی ندارد که آن برخی ها، جوان اغتشاشگر را با جوان جبهه ای دهه شصتی مقایسه کنند بلکه با همین حججی های امروز هم می توان مقایسه کرد. 📌 عمل مقایسه، کار درست و ارزشمندی است. علی الخصوص در جایی که امر مشتبه شده است و ابهام پیدا کرده است و به راحتی نمی توان یکی را بر دیگری ترجیح داد بلکه ممکن است امر ناشایست را شایسته تلقی کنیم. در اینجا از راه مقایسه می توان به حقیقت امر نزدیک شد. لکن به شرط آن که مقایسه بجا و معقول باشد. در غیر این صورت، مقایسه شیطانی می شود. آنجا که شیطان با قیاسی نا بجا خود را برتر از آدم دانست. پس، باید مقایسه به گونه ای نباشد که بگویند خلق را از قیاسش خنده آمد. 📌 اما خوب است بدانیم جوان بسیجی دهه شصتی برای چه چیزی احساساتی شده بود؟ او برای مقاومت برابر دشمن متجاوز، برای حفظ آب و خاک میهن خود، برای حفظ امنیت و آرامش هموطنانش، برای دفاع از دین و ایمان مردم، برای مقابله با تجزیه طلبان، برای صیانت از ناموس و حفظ حجاب و شرف خواهر و مادرش و دفع رعب و وحشت از آنان، برای آنکه دشمن ملت به ایران نگاه چپ نیاندازد، برای عشق بازی با خدا و عرض ارادت به ساحت مقدس امام زمان عج و دفاع از حرم ائمه اطهار علیهم السلام، ووو 📌 آری جوان بسیجی دیروز و امروز بخاطر این امور، احساساتی و هیجانی می شد و در جبهه‌های دفاع مقدس و سوریه برابر صدام حسین متجاوز و داعشیان جنایتکار می ایستاد. هیچ کس نیست که چنین احساساتی را ناشایست بداند بلکه خیلی ها غبطه چنین احساساتی را می خورند. 📌 اما آیا گوشه و شمه ای از این احساسات ناب و مقدس را می توان در احساسات جوان اغتشاشگر مشاهده کرد که تا احساسات او را به مثل جوان بسیجی شایسته و مقدس دانست؟ 📌 چگونه می توان احساساتی که موجب تهدید امنیت و آرامش، تخریب اموال عمومی و خصوصی، تجزیه آب و خاک میهن و طمع ورزی دشمن به آن، نفوذ داعشیان به میهن، تهدید شرافت و کرامت مادران و خواهران، ایجاد رعب و وحشت خیابانی، تعطیلی مدارس و دانشگاه ها و بی حرمتی به ماموران امنیت جان و مال و ناموس و دین، سوزاندن قرآن کریم و مساجد و تعطیلی بازار می شود، چگونه احساسات جوانی را که به اینگونه فجایع ختم می‌شود، می توان با احساسات جوان دهه شصتی هم تراز دانست؟! کدام عقل سلیمی چنین احساس و هیجانی را شایسته می داند و می توان به آن غبطه می خورد؟! 26 مهر 1401 @mahdavizadegan
🔰 دولت بی حاشیه و دغدغه های اقتصادی آن ✍ داود مهدوی زادگان 🔺 هر از گاهی که در سال های اخیر موضوع حجاب به میان می آمد و حاکمیت بر مشروع و قانونی بودن اجرای آن در جامعه ایستادگی می کرد؛ مخالفین و جریان برانداز به یکباره هجمه می آوردند که مسائلی بسیار مهم تر از حجاب وجود دارد و باید به آنها بپردازید. مهم ترین این مسائل، مشکلات اقتصادی است. اما کنش گری جبهه معارض در اغتشاشات چند هفته گذشته نشان داد که آنان اساساً دغدغه رفع مشکلات اقتصادی مردم را ندارند بلکه بیشتر برای باز داشتن حاکمیت از پرداختن به مسائل فرهنگی و تربیتی جامعه بوده است که اهمیت مسائل اقتصادی را طرح می کردند. زیرا خواسته ها و شعارهای معترضین و آشوب طلبان در چند هفته گذشته معطوف به مشکلات اقتصادی مردم نبوده است. چنانکه شعار زن، زندگی، آزادی دلالت روشتی بر مطالبات اقتصادی مردم ندارد. 🔺 دقیقا به همین خاطر بود که طبقات پایین جامعه با این حرکت خشونت طلبانه همراهی نکرد. چون آنها شاهد این معنا بودند که حرکت اعتراضی پیش آمده توسط طبقه مرفهین بی دردی سازمان دهی شده که دغدغه حل مشکلات اقتصادی مردم را ندارند. مردم مشاهده کردند که چگونه همان کسانی که در پدید آمدن مشکلات اقتصادی موجود نقش بسزایی داشتند یا سلبریتی هایی که هیچگونه دردمندی با طبقه کارگر و مستضعف ندارند از حوادث خشونت بار اخیر حمایت و پشتیبانی می کنند. 🔺 اما آشوب خیابانی چند هفته گذشته نه تنها جدی نبودن معترضان در حل مشکلات اقتصادی را معلوم ساخت بلکه از آن طرف، معلوم شد که دولت سیزدهم توجه جدی در حل مشکلات اقتصادی مردم را دارد. اکنون بر همگان معلوم گشت که دولت آیت الله رئیسی بی حاشیه ترین دولت بوده است و بی آنکه از التزام به اجرای قانون عفاف و حجاب پا پس بکشد، دغدغه حل معضلات و مشکلات اقتصادی مردم را دارد. در همین چند هفته که اغتشاشگران در حال ضربه زدن و ایجاد اختلال در نظام اقتصادی مملکت بودند، دولت آیت الله رئیسی دغدغه بازسازی و ارتقاء جایگاه اقتصادی ایران در نظام بین الملل را داشته است. عضویت رسمی ایران در پیمان شانگهای و بازگرداندن کارخانه های ورشکسته به چرخه اقتصاد و اجرای طرح های بزرگ عمرانی و فعال سازی طرح های دانش بنیان و کاهش 40 درصدی واردات گندم و موارد دیگر، همگی بیانگر آن است که حرکت اغتشاشی دشمن ملت برای متوقف کردن دولت سیزدهم از تغییر وضعیت موجود و اصلاح امور اقتصادی با شکست جدی روبرو شده است. آیت الله رئیسی به خوبی نشان که هرگز وارد بازی دشمن نخواهد شد و از مسیر درست خود منحرف نمی شود. 26 مهر 1401 @mahdavizadegan
🔰 دستآورد سند 2030 در کف خیابان ✍ داود مهدوی زادگان ◀️ حوادث خشونت بار چند هفته اخیر تجربه ای بود برای نقد و ارزیابی طرح ها و سندها و اقدامات بظاهر اصلاح جویانه ای که مدافعین آنها هر گونه قضاوت و داوری قبل از اقدام و عمل را پیشینی و ایدئولوژیک می خواندند و حاضر به شنیدن سخن منتقدان نبودند و به کمک قدرت دولتی دیکتاتورمابانه، زیر پوستی و آشکارا به کار خود ادامه دادند. ◀️ اکنون دستاورد عینی اسناد فرمایشی بیگانگان، مانند سند 2030 را که از سوی دولتمردان غربگرای گذشته اصرار زیادی بر انجام آن داشتند، مشاهده می کنیم. خشونت و نفرت خیابانی که در این چند هفته از ناحیه جماعتی آشوب طلب و هرج و مرج خواه مشاهده کردیم، نتیجه عمل به سند 2030 بود. محتوای این سند علیرغم دعوی تغییر وضع موجود برای توسعه پایدار، چیزی بیش از حيات میان مایگی این جهانی نیست. ◀️ خواسته ها و شعارهای آشوب طلبان همسویی زیادی با غایت میان مایگی سند 2030 و بلکه نازل تر از آن دارد. بی جهت هم نیست که این حرکت اغتشاشی از ناحیه طراحان و مجریان سند 2030 مورد حمایت قرار گرفته است. ◀️ تجربه اغتشاش خیابانی هفته های گذشته نشان داد که نویسندگان و مجریان آن یا هیچ آگاهی از ریشه های الهیاتی دنیای مدرن و قواعد جامعه مدنی و اصول توسعه پایدار همگانی ندارند یا اساساً در پی یکسان سازی و رفع نابرابری در جهان نبودند بلکه آنان بیشتر در صدد تسلیم کردن جوامع سرکش برابر سلطه جهانی سرمایه داری بودند. چنانکه رفتار اغتشاشگران، شورشی علیه سرکشی های جامعه انقلابی برابر امپریالیسم بود. بی جهت نبود که نظام سلطه جهانی با همه توان مادی و رسانه ای خود از این حرکت خیابانی حمایت و پشتیبانی کرد. ◀️ امروز سند 2030 را علاوه بر داوری های پیشینی می توان با التفات بر حوادث فاجعه بار اخیر به نحو پسینی نیز ارزیابی کرد. دستاورد سند 2030 همین چیزی است که مردم در کف خیابان شاهد آن بودند. این سند جوامع ترقی خواه را به سمت تعالی و توسعه پایدار سوق نمی دهد. ◀️ امروز، باید مجریان سند 2030 پای میز محاکمه آورده شوند و نسبت به نتایج کارشان پاسخگو باشند. آنان نمی توانند طلب کارانه در جایگاه معترض و شاکی قرار گیرند. معترض واقعی، ملت شریف بویژه نسل دهه هشتادی هستند که از الگوهای آموزشی و تربیتی آنان پیروی کردند. باید مجریان سند 2030 در ایران به سوالات بسیاری پاسخ دهند. آنان باید پاسخ دهند که چگونه می خواستند با پرورش جماعتی پرخاشگر و آشوب طلب، توسعه پایدار را در ایران محقق سازند؟ 27 مهر 1401 @mahdavizadegan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥رهبرمعظم انقلاب : اگه صد مورد خیانت خواص را هم دیدید ناامید نشوید؛ ان شاءالله همه شما نابودی تمدن منحط آمریکایی و صهیونیسم را خواهید دید. الهم عجل لوليك الفرج
🔰 فتنه، محکی برای درستی ملاک احراز صلاحیت داود مهدوی زادگان 🔹 ملاک شورای نگهبان در تعیین صلاحیت داوطلبان نامزدی انتخابات، احراز صلاحیت است. اما مخالفین نظارت استصوابی با این ملاک شورای نگهبان مخالفند و اصل را بر جریان برائت می دانند. آنان بر همین اساس، نسبت به رد صلاحیت داوطلبان همسو با دولت مستقر در انتخابات 1400 معترض بودند. 🔹 برای درستی ملاک احراز صلاحیت، دلایل مختلفی را می توان ذکر کرد. از جمله اینکه جریان اصل برائت، اثبات صلاحیت نمی کند. در حالی که برای انتخاب نماینده مجلس یا رئیس جمهور به احراز شرایط لازمه نیاز است. 🔹 یکی از راه های احراز شرایط صلاحیت، نحوه تعامل و مواضع داوطلبان نامزدی انتخابات در حوادث و فتنه های زمانه است. طبیعی است که نمی توان زمام حکومت را به کسانی که برابر فتنه سکوت یا همسو با آن موضع گیری می کنند، واگذار کرد. چون حکومت، امانت مردم در دستان کارگزار است و ساکتین و هم داستانان با فتنه امانتدار خوبی نیستند. لذا فتنه، محک معقولی برای درستی ملاک احراز صلاحیت است. 🔹 وقتی جریان یا شخصیت سیاسی برابر فجایع ضد امنیت ملی و علیه حکمرانی دینی سکوت می کنند یا شعارهای اعتراضی خود را از اغتشاش گران تفکیک و تمییز نمی دهند، چگونه می توان کارگزاری حاکمیت را به آنان واگذار کرد. این شکل از موضع گیری سیاسی واجد شرط اصلی کارگزاری؛ یعنی امانت داری نیست. بر این اساس، همسویی با فتنه دلیل قاطعی بر رد صلاحیت است و نه بهانه و اسم رمز. 28 مهر 1401 @mahdavizadegan