eitaa logo
مهدوی زادگان
351 دنبال‌کننده
140 عکس
40 ویدیو
18 فایل
*رَبِّ إِنِّي لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ*
مشاهده در ایتا
دانلود
🖌 پوستین وارونه اسلام رحمانی امام علی علیه السلام در خطبه بلیغی دینداری برخی از مردمان در آینده را چنین توصیف کرده است که پوستین اسلام را به گونه ای وارونه به تن می کنند: «لُبِسَ الإِسْلاَمُ لُبْسَ الْفَرْوِ مَقْلُوباً» ( نهج‌البلاغه: خ ۱۰۸ ). گرچه ما علم به آخر الزمان نداریم و فقط خدا می داند و بس، اما دلیل نمی شود که این خطبه امام علی علیه السلام را بویژه همین جمله آخر را با زمانه خود انطباق ندهیم. شاید هم ما به آخر الزمان نزدیک شده ایم. امروز شاهد فعالیت جریانی هستیم که خود را نواندیش دینی می نامند و از بر تن داشتن پوستین اسلام رحمانی سخن می گویند و مردم را به آن دعوت می کنند‌؛ لکن از گفتار و کردار شان پیداست که آنان لباس اسلام رحمانی را وارونه بر تن کرده اند. برای فهم اینکه آیا لباس اسلام را مقلوبه و وارونه بر تن کرده ایم یا نه، باید به کلام وحی رجوع کرد. آیات قرآن کریم بهترین محک برای درست پوشیدن لباس اسلام است. در اینجا به آیه ای اشاره می شود که ما را متوجه پوستین وارونه مدعیان اسلام رحمانی می کند. " مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُكَّعًا سُجَّدًا يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا "؛ محمّد فرستاده‌ی خداست و كسانى كه با او هستند در برابر كفّار سرسخت و شديد، و در ميان خود مهربانند پيوسته آن‌ها را در‌حال ركوع و سجود مى‌بينى درحالى‌كه همواره فضل خدا و رضاى او را مى‌طلبند ( فتح: ۲۹ ). مطابق این آیه شریفه، اسلام فقط رحمانیت نیست بلکه زاجریت و تندی و سرسختی هم دارد. رحمانیت اسلام معطوف به مؤمنین و مومنات است و تندی و شدت اسلام متوجه کفار و منافقین و بطور کلی متوجه دشمنان رسول خدا صلی الله علیه و آله است. باید با مومنین به مهربانی رفتار کرد و با دشمنان خدا به سختی و درشتی. اکنون بنگرید به گفتار و رفتار مدعیان اسلام رحمانی که چگونه آن را بر تن کرده اند. آنان با مؤمنین و دینداران انقلابی به درشتی و تندی برخورد می کنند ولی با دین ستیزان و ظالمین و مستکبرین با ادبیاتی نرم و لطیف و دوستانه مواجه می شوند. اگر مؤمنی خبطی کند، اینان تا مرزهای هتاکی و تهمت و حذف فیزیکی پیش می روند و بخاطر آن قیصریه را به آتش می کشند. اما وقتی اغتشاش گران مسجد و قرآن و مامور امنیت را آتش می زنند و طلبه مؤمن را با شکنجه به شهادت می رسانند و پیکر بی جان بسیجی را کف خیابان می کشند، با آنان مدارا می کنند و در توجیه جنایت و کینه توزی آنان به اضطرار سیاسی احتجاج می کنند . جماعت اسلام رحمانی برابر جنایات رژیم صهیونیستی علیه مسلمانان بی دفاع غزه سکوت می کنند و حاضر نیستند حتی بیانیه خنثی انسان دوستانه صادر کنند. ترور دلاورمردان خدایی را محکوم نمی کنند بلکه دفاع آنان از مظلومان فلسطین و لبنان و یمن و سوریه را با ادبیات سخیف تقبیح می کنند ولی با جنایتکاران تروریست از سر نرم خویی و مهربانی وارد می شوند بلکه به نمایندگی از آنها با جامعه ایمانی تندی و پرخاشگری می کنند که چرا به دشمنان خدا چپ نگاه می کنید. بنگرید به ادبیات تند و پرخاشگرانه این جماعت با جامعه ایمانی تا معلوم گردد که هیچ نشانی از رحمانیت و شفقت در فکر و جان شان نیست. اما در برابر دشمنان دین و ملت از ادبیاتی نرم و خائفانه و برده وار بهره می گیرند. طبیعی است که اسلام رحمانی وارونه مؤمنین و مومنات را به خواری و خفت می کشاند و دشمنان دین و ملت را به شادکامی و سلطه می رساند. و خداوند چه بد عاقبتی در دنیا و آخرت برای کسانی که اسلام رحمانی را وارونه بر تن کرده‌اند، مقدر فرموده است. ✍ داود مهدوی زادگان 👉 @mahdavizadegan
🔸 ذکر قرآنی رزمندگان اسلام در شبهای عملیات وَجَعَلْنَا مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْنَاهُمْ فَهُمْ لَا يُبْصِرُونَ ( يس : ۹ ) این آیه شریفه ذکر رزمندگان اسلام به هنگام شروع عملیات برای عبور از موانع دشمن بود. پس، خواندن آن فراموش نشود. انشالله @mahdavizadegan
🖌 اسلام سیاسی؛ گفتمان اقتدار آفرین بعد از موسس سلسله قاجاریه که تقریبا مرزهای کهن ایران را احیا کرده بود، هر یک از شاهان بعدی به دلیل سستی و بی تدبیری تکه تکه از این سرزمین مادری را به باد فنا دادند تا جمهوری اسلامی وارث بخش کوچک شده آن شد. خدا می داند که اگر شاه پهلوی باقی بود، با آن دست و دلبازی هایش که بحرین را از ایران جدا کرد، چقدر دیگر از این آب و خاک اجدادی را از دست می دادیم. اگر چه در همان زمان هم با استیلایی که به مستشاران آمریکایی و اسرائیلی داده بود عملا مملکت به تاراج رفته بود. اما بر خلاف پهلوی ها و شاه سلطان حسین ها، اصلی ترین راهبرد نظام اسلامی حفظ امانت الهی و ملی؛ یعنی آب و خاک میهن عزیز مان تا آخرین نفس است. به همین خاطر، گفتمان اسلام سیاسی نسلی جان برکف از مجاهدان و دلاور مردان خدایی را تربیت کرده است که هرگز به بدخواهان و طمع ورزان این مرز و بوم حتی اجازه نگاه چپ و تحقیر آمیز هم نمی دهند. سیلی سخت و پشیمان کننده ای که مردان مرد ایران اسلامی در عین الاسد به آمریکا و در سرزمین های اشغال شده فلسطینی ها به صهیونیست ها زدند بیانگر آن است که شور انقلابی مجاهدان در ستیز با دشمنان این آب و خاک و امت اسلامی روز به روز شدت یافته است تا بدانجا که جهانیان را به حیرت و شگفتی واداشته است. موشکباران رژیم جنایتکار صهیونیستی نه فقط برتری قدرت گفتمان اسلام سیاسی را ثابت کرد بلکه امیدها را در جان مردم مظلوم منطقه زنده کرد. اقتدار آفرینی از مهم ترین دستاوردهای این گفتمان است. آنچه که مردم منطقه را در یک صد سال گذشته رنجور تر ساخته بحران گفتمان اقتدار است که موجب نا امیدی و سرخوردگی از اینکه بتوان حقوق و عزت از دست رفته شان را احیا کنند. چون تمام گفتمان های سیاسی ملی گرا و مارکسیستی عملا نشان دادند که در تولید اقتدار ملی و روحیه مقاومت عاجز و نا توانند. اینگونه گفتمان ها بیش از آنکه اقتدار آفرین باشند، اقتدارگرا هستند. اما امروز ملت های مسلمان منطقه با هر نوع گرایش سیاسی و مذهبی دریافتند که با گفتمان اسلام سیاسی می توانند آن عزت و شکوه اسلامی گذشته را باز یابند و بدان افتخار کنند. این گفتمان نشان داد که می تواند برای امت اسلامی اقتداری را که جباران و نظام سلطه را به زانو در آورد، باز سازی و ایجاد کند انشالله. ✍ داود مهدوی زادگان 👉 @mahdavizadegan
🔸 علوم انسانی و تجربه وعده صادق عملیات وعده صادق در نوع خود بی نظیر است. چون دستاورد این عملیات فراتر از موشکباران چند پایگاه نظامی و مرکز جاسوسی رژیم جنایتکار صهیونیستی بود. چنانکه این مطلب از تحلیل های چند روز اخیر دوست و دشمن کاملاً پیدا است. به همین خاطر، لازم است صاحب نظران منصف این واقعه عظیم را نه فقط در قاب عملیات نظامی و مطالعات استراتژیک بلکه از جهات فلسفی، جامعه شناختی، فرهنگی و نظام بین الملل و حتی از بعد آینده پژوهشی بدان توجه عمیق پیدا کنند. پیش از این عملیات، حجم گسترده تبلیغات غربی و نظام سلطه علیه ایران انقلابی نه فقط افکار عمومی بلکه حتی اندیشه ورزان غربزده را دچار توهم بزرگی کرده بود. تمام تحلیل های آنان مبتنی بر آموزه‌های علوم انسانی مدرن بر این باور کاذب متصلب شده بود که طرف غربی برنده بازی و غالب و برتر مطلق است و طرف مقابل یا همان اسلام سیاسی، بازنده و مغلوب و مرعوب مطلق است. در نتیجه مغلوب در برابر غالب چاره ای جز تسلیم و رضا ندارد. در غیر این صورت، محکوم به فنا و نیستی است. بیش از چهل سال است که این آگاهی کاذب توسط رسانه های نظام سلطه و روشنفکران غربزده و مرعوبین رسانه ای و خوارجی مسلکان و ستون پنجمی ها در قالب های مختلف در افکار عمومی تزریق شده است. حتی حجم این تبلیغات در روزهای منتهی به عملیات وعده صادق بسیار گسترده تر شده بود. اما همه این تلاش های ایدئولوژیک چندین ساله علیرغم سختی و استواری کاذب رسانه ای شان یک شبه دود شد و به هوا رفت. بطوری که اردوگاه داخلی و خارجی جبهه معارض با خلاء ایدئولوژیک مواجه شده است. آنان بالاخره، امروز یا فردا از خود می پرسند که این چه تجربه ناشناخته ای بود که رخ داده است؟ این شوک وارده بر ذهنیتِ ذهنیت سازان غرب گرا خیلی عمیق تر از آن است که آنان بتوانند با سرعتی بالا به تحلیلی واقعی و دقیق دست یابند. آنان در چنین حالتی یا صرفاً به ابراز شگفتی رو می آورند یا مجبور به سکوت و گذر زمان و خود فراموشی می شوند. چون علوم انسانی که آنان را تغذیه فکری می کند هیچ تحلیل و نظریه ای برای پدیده عملیات وعده صادق ندارد. قطعاً اگر علوم انسانی مدرن به دنبال فهم درست و دقیق تجربه وعده صادق باشد؛ باید به سراغ لایه های معنوی آن برود. واگذاری این کار به متخصصان صنعت موشک سازی سودی برای آنان ندارد. چون آنچه که به این عملیات جان داده است، جهان بینی است که با ولایت الله پیوند وثیق دارد. همانطور که ولایت طاغوت به موشک‌های آمریکایی - صهیونیستی جان شیطانی می دهد. ✍ داود مهدوی زادگان 👉 @mahdavizadegan
انا لله و انا الیه راجعون درود و رحمت خدا بر دکتر پرویز داودی اکنون در سوگ فقدان انسانی بسیار متخلق و وارسته نشسته‌ایم. به یقین ایشان از رهروان ترویج علوم اسلامی بود. چنانکه خود نیز در دانش اقتصاد اسلامی صاحب نظر و خوش فکر بود و شاگردان خوبی در دانشگاه و حوزه تربیت کرد. از افتخارات سازمان «سمت» عضویت ایشان در هیئت امناء و شورای سازمان بود که با بیان نظرات دقیق و دلسوزانه‌اش راهنما بود. خداوند ایشان را با اولیای الهی محشور فرماید و به خانواده‌شان صبر جمیل و اجر جزیل عنایت فرماید. آمین یا رب العالمین داود مهدوی زادگان
🖌 خیر بی حجابی در چیست؟ عقل سلیم به ما می‌گوید برای ترجیح یا تخییر هر امری نسبت به امر دیگر به ملاک و دلیل نیاز است. ترجیح بدون دلیل مرجح یا برابر انگاری معقول و شنیدنی و محکمه پسند نیست. این اصل عقلایی را حتی آن دسته از آخوندهای سکولار و عرفی گرا می دانند و قبول دارند. لذا برای اثبات آن نیاز به استدلال نیست. بلکه مساله مهم کشف ملاک دلیل رجحان است. قرآن کریم ملاک دلیل رجحان و برتری و انتخاب خوب را در خیر بودن هر امری عنوان کرده است. چنانکه اگر دنبال برترین و بهترین حافظ باشیم، او الله است: " فَاللَّهُ خَيْرٌ حَافِظًا وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ" ( يوسف : ۶۴ ). او برترین یاری دهنده است: "بَلِ اللَّهُ مَوْلَاكُمْ ۖ وَ هُوَ خَيْرُ النَّاصِرِينَ" ( آل عمران : ۱۵۰ ). فضیلت و برتری حکمت بر هر دانش دیگری به دلیل آن است که حکمت حامل خیر کثیر است. و البته این را صاحبان خرد ناب می دانند:" يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَنْ يَشَاءُ ۚ وَمَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ" ( البقرة : ۲۶۹ ). قرآن کریم از رستگارانی ( مفلحون ) یاد می کند که مردم را به امر خیر دعوت می کنند و امر به معروف و نهی از منکر می کنند:" وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ ۚ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ " ( آل عمران : ۱۰۴ ). قرآن کریم پوشش و عفاف را برای زنان سن بالایی که امیدی به نکاح ندارند، به دلیل خیر بودن آن نسبت به نا پوششی ترجیح داده است: " أَنْ يَسْتَعْفِفْنَ خَيْرٌ لَهُنَّ وَ اللهُ سَميعٌ عَليمٌ " ( نور: ۶۰ ). حتی دلیلی که ابلیس برای سجده نکردنش بر آدم می آورد همان خیر و بهتر دانستن خود نسبت به آدم است:" قَالَ مَا مَنَعَكَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ ۖ قَالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نَارٍ وَخَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ " ( اﻷعراف : ۱۲ ). بنابراين، قرآن کریم ملاک برتری و رجحان هر چیزی یا امری بر هر چیز یا امر دیگر را در خیر بودن عنوان کرده است. هر امری که نسبت به امر دیگر بهتر است یا خیرش بیشتر باشد، آن امر رجحان دارد و باید همگان را به آن امر راجح دعوت کرد. اکنون در بحث پوشش و نا پوششی، سوال این است که کدامیک نسبت به دیگر خیری دارد یا خیر بودن آن بیشتر است، آیا خیر بودن در جانب حجاب و پوشش است یا در طرف بی حجابی و نا پوششی است؟ تا یکی را بر دیگری ترجیح دهیم. گمان نمی رود که کسی قائل به خیر بودن حجاب نباشد. برای خیر بودن پوشش دلایل زیادی می توان ذکر کرد. اما چه دلیل یا دلایلی برای خیر بودن بی حجابی و نا پوششی می توان ذکر کرد تا گفته شود بی حجابی بر امر پوشش رجحان دارد یا زنان را در انتخاب هر طرف مسأله مختار می سازد. بنابراین، آن دسته از حوزویان عرفی گرایی که ایده مقاصد الشریعه را طرح می کنند و حجاب را اختیاری می دانند، باید به مخاطبان خود توضیح دهند که بی حجابی چه خیری دارد که بانوان را در نسبت با حجاب مختار می دانند. چون اگر خیری در بی حجابی نباشد، اختیاری بودن حجاب معنا ندارد. ✍ داود مهدوی زادگان 👉 @mahdavizadegan
⁉️ چرا برخی ها وقتی نیروی انتظامی وارد کار می شود به یاد کار فرهنگی می افتند؟! سالهای مدیدی است که هر گاه نیروی انتظامی وظیفه شناس در مقابله با هنجار شکنان و هرزه گردی های خیابانی جدیت بیشتری از خود نشان می دهد - مانند این روزها که طرح نور را اجرا می کند - به یکباره جماعتی از نویسندگان و اصحاب علوم انسانی و روزنامه چی های غربگرا بسیج شده با طرح این مساله که اول باید کار فرهنگی کرد، سد راه انجام وظیفه این عزیزان می شوند. اما چرا این حضرات مدافع کار فرهنگی هر وقت که نیروی انتظامی برای مقابله با هنجار شکنی و عفاف ستیزی دست به کار می شود، به یاد لزوم کار فرهنگی می افتند. چرا آخرین باری که این شعار را سر دادند به سهم خود کار ترویج فرهنگ عفاف و حجاب را شروع نکردند تا نیروی انتظامی مجبور به تشدید در وظیفه شناسی خود نشود. مسلما طرح ضرورت کار فرهنگی از سوی این جماعت فی نفسه اعتراف مهمی است بر اینکه بی حجابی و بی عفتی ناهنجاری اخلاقی است و باید از طریق کار فرهنگی و تربیتی با آن مقابله و برخورد کرد. اگر این جماعت مدعی، علیرغم باور قلبی شان چنین مساله ای را طرح می کنند، معلوم می شود که نفاق می ورزند و در واقع، خواهان عدم مقابله با هنجار شکنی هستند و هیچ مخالفتی با بد اخلاقی ها و بزهکاری های اجتماعی ندارند. قرآن کریم از این دسته افراد که به زبان، ابراز لزوم کار فرهنگی می کنند ولی در باطن خواهان ترویج منکرات هستند به روشنی با عنوان منافق یاد کرده است. آنان کسانی هستند که بر زبان سخنی جاری می کنند که نسبت به آن اعتقاد و باور قلبی ندارند: " يَقُولُونَ بِأَفْوَاهِهِمْ مَا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يَكْتُمُونَ " ( آل عمران : ۱۶۷ ) اما اگر باور شان این نیست و بی حجابی و بی عفتی را منکر می دانند و با وصف این، چنین مساله ای را مطرح می کنند، معلوم می شود که اینان اساساً با هر گونه مقابله قهر آمیز قانونی و شرعی با نا هنجاری های اخلاقی و فرهنگی مخالفند. در این صورت، آنان نه فقط باید توضیح دهند که چگونه چنین چیزی ممکن است بلکه باید مصادیق تاریخی آن را نشان دهند. به هر روی، آن دسته از کسانی که در مساله هنجار شکنی های اخلاقی صادقانه از ضرورت کار فرهنگی دفاع می کنند و مخالفتی با انجام وظیفه نیروی انتظامی ندارند؛ باید پیش قدم شده قبل از اینکه نیروی انتظامی وارد عمل شود و خیابان را با کار فرهنگی که همان امر به معروف و نهی از منکر است صیانت کنند. اگر هم توان چنین کاری را ندارند، بگذارند نیروی انتظامی به وظیفه شرعی و قانونی خود عمل کنند. انشالله ✍ داود مهدوی زادگان 👉 @mahdavizadegan
🖌 قدرت روشنگری وعده صادق معترضی طرح نور را با عملیات وعده صادق اینطور پیوند زده که: " فناوریِ موشک آن بود که در آسمان تل‌آویو دیده شد و الاهیاتِ موشک آن است که در خیابان‌های تهران شاهدیم. این هردو (فناوری و الاهیات) را در پیوست و امتداد هم باید دید و فهم و تفسیر کرد". به زعم وی این دو عملیات خروجی یک سیستم حکمرانی است. البته فناوری موشک وعده صادق در آسمان تل آویو دیده نشد بلکه در آسمان پایگاه های جاسوسی و نظامی رژيم اشغالگر قدس دیده شد. بگذریم که در غیر نظامی بودن تل آویو تردیدهایی وجود دارد. پیش تر در یادداشتی عرض کردم که نباید بازتاب عملیات وعده صادق را محدود به دستاوردهای نظامی و امنیتی کرد بلکه آثار آن فراتر از این است و حوزه های معرفتی را نیز در بر می‌گیرد. چنانکه یک نمونه آن جمله ای است که در بالا نقل کردیم. سالیان درازی است که گفتمان اسلام سیاسی می کوشد به بزرگ و کوچک روشنفکر وطنی این مطلب را بفهماند که فناوری و ایدئولوژی ( بخوانید فناوری و الهیات ) در پیوست و امتداد هم هستند. هر موشکی منضم با الهیات است. موشک هایی که در دو جنگ جهانی در آسمان شهرهای اروپایی دیده شدند در پیوست با الهیات سیاسی فاشیسم، لیبرالیسم و کمونیسم بودند. پرتاب دو بمب اتمی بر سر مردم بی دفاع دو شهر ژاپنی در پیوست با الهیات سیاسی لیبرالیسم بود. و همینطور در ویتنام و عراق و هٔ٠سوریه و لبنان و یمن. همچنین آن مدالی که فرمانده ناو جنگی آمریکایی بخاطر پرتاب موشک به هواپیمای مسافربری ایران دریافت کرد، ریشه در همین الهیات سیاسی لیبرالیسم دارد. الهیات فناوری موشک های آمریکایی و انگلیسی را که توسط نظامیان صهیونیست بر سر مردم مظلوم غزه ریخته می شود، باید در دانشگاه‌های آمریکایی مشاهده کرد که چگونه دانشجویان معترض به جنایات صهیونیست ها توسط پلیس سرکوب و دستگیر می شوند. آن موشک و این سرکوب، هر دو خروجی حکمرانی لیبرالیسم سیاسی است و باید هر دو را در امتداد و پیوست با هم دید و فهم و تفسیر کرد. این واقعیتی است که غربگرایان وطنی تا پیش از عملیات وعده صادق مایل به فهم و درک آن نبودند و همواره از پذیرفتن آن طفره می رفتند تا این که وعده صادق اتفاق افتاد و این جماعت را متوجه ساخت که فناوری و الهیات در امتداد و پیوست با هم هستند و به سختی می توان این دو را از هم جدا کرد. اما دلیل اینکه چرا این جماعت با دیدن موشک‌های وعده صادق بر آسمان رژيم غاصب صهیونیستی متوجه چنین پیوست و امتدادی شدند و نه با موشک های آمریکایی صهیونیستی، خیلی روشن است. چون موشک های وعده صادق قدرت روشنگری دارند و می توانند خواب زده ها را از غفلت عدم پیوست میان فناوری و الهیات نجات دهند. با وصف این، گمان نمی رود که جماعت خود تحقیر وطنی مایل باشند این فهم صادق را در جای درست به کار بندد. آنان هرگز پیوست و امتداد میان موشک‌های آمریکایی ریخته شده بر سر مردم بی گناه غزه با سرکوب دانشگاهیان آمریکا را اذعان نخواهند کرد. چون می دانند که با چنین اعترافی، الهیات سیاسی لیبرالیسم فرو می ریزد و بی اعتبار می شود. ✍ داود مهدوی زادگان 👉 @mahdavizadegan
⁉️ تنها فقیه خوارجی است که دشنام و ناسزاگویی بر شخص اول حکومت علوی را جایز می شمارد برنامه سحری یکی از شب‌های ماه مبارک رمضان امسال بود که خطیب مشهور پایتخت در تحلیل حسادت ورزی حسودان امام علی علیه السلام جمله اهانت آمیزی را از آنان علیه آن حضرت نقل کرد. فردای همان شب به یکباره خوارجی مسلکان و مقدس نمایان حوزوی و تابعین شان بلوایی به راه انداختند که ای مسلمان چه نشسته ای که منبری نزدیک به حاکمیت مولای مان علی را به باد فحش و اهانت گرفته است. آنان در تلاش بودند که به این وسیله جامعه دینی را به آشوب کشانند و به اصطلاح قیصریه را به آتش کشند. اگرچه منبری مشهور در برنامه سحری بعدی ضمن عذر خواهی توضیح داد که قصد نقل گفتار حسودان امام علی علیه السلام را داشته‌ است و نه اهانت به آن حضرت، اما از آنجا که خناسان در پی فتنه انگیزی و التهاب آفرینی هستند به توضیحات وی گوش ندادند و او را تا سر حد مجرم خطرناک محکوم کردند و خواهان اشد مجازات برای او شدند. ‌اما حضرت حق چه زود نفاق گفتار این جماعت نیرنگ باز را بر مردم آشکار کرد. چنانکه به تازگی یکی از آنان در کانون توحید نما از سیره رواداری امام علی علیه السلام در مواجهه با تعرض و اهانت اهل خوارج چنین نتیجه هتاکانه ای را گرفته است که " گویی فحش و اهانت به شخص اول حکومت از اساس جرم انگاری نشده است"!! این چه سواد فقهی و لسان دینداری است که با کژ فهمی از سیره حکمرانی علوی اینگونه فحش و ناسزا بر شخص اول حکومت را - علی باشد یا هر حاکم شرع دیگر - جایز می شمارد و جرمی بر آن مترتب نمی داند؟! با این کژفهمی جواز ناسزاگویی به بزرگان دین را تئوریزه کرده است. چگونه‌ ممکن است که محب علی دشنام بر آن حضرت را نه فقط بشنود و قلبش به درد نیاید بلکه آن را جایز هم بداند. چقدر باید این مساله برای مدعی فقاهت مهم باشد که بر بالای منبر جواز فحش و اهانت بر معصوم علیه السلام را روا می دارد و می پرسد " چرا ما نمی‌توانیم در عمل از این سیره امیرالمؤمنین(ع) استفاده کنیم؟ ". اسفبار تر اینکه به زعم وی فحش و اهانت چونان حقی برای مخالف و معترض مفروض است! اگر اینچنین است، پس من نیز که معترض و مخالف با این مدعی هستم، حق ناسزاگویی با او را دارم. در این صورت، آیا در جامعه ایمانی چیزی از ادب و احترام متقابل باقی می ماند. بگذریم که جواز ناسزاگویی راه را بر اخلاق مداری می بندد و باب خشونت گفتاری را مفتوح می گرداند. این معمم مدعی، هنوز نفهمیده است که امام علی علیه السلام فحش و اهانت به شخص اول حکومت را جایز نشمرده است بلکه از حق خود که جواز مجازات شخص هتاک است، گذشت کرده است. فرق است میان عفو در مجازات با جواز عمل مجرمانه. هیچیک از فقهای امامیه از این سیره علوی برداشت جواز فحش و هتاکی را نکرده اند. بخصوص که روایات سابّ النبی اشد مجازات را تعیین کرده است. در کجا حضرات معصومین علیهم السلام که مخالف و معترض خلفای اموی و عباسی بودند آنان را به باد فحش و اهانت گرفته اند. آیا آنها از این سیره جدّ شان خبر نداشتند. این آقای معمم در خلوت نفسانی خود گمان کرده به مکاشفه فقهی مهمی نائل شده و باید بر بالای منبر همگان را خبر دهد که فحش و اهانت به شخص اول حکومت جایز است! آیا اینان با اینگونه توصیه های مشعشع فقه نما می خواهند جامعه را به سمت اخلاق مداری و مدارا با دیگران سوق دهند؟! تنها جامعه سکولار و اهل خوارج است که بر مبنای آزادی بیان هر گونه بی حرمتی به مقدسات را جایز می شمارند. او گمان باطل برده که جامعه سکولار میان مقدس و نا مقدس تمایز می گذارد و فحش و اهانت بر یکی را جایز می شمارد و بر دیگری روا نمی دارد. قرآن کریم مؤمنین را نهی کرده که به معبود كسانى كه غير الله را مى‌خوانند دشنام ندهند تا مبادا آن‌ها [نيز] از روى ظلم و جهل، خدا را دشنام دهند: " وَلَا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَيْرِ عِلْمٍ" ( اﻷنعام : ١٠٨ ). این آیه شریفه اصل و سنت الهی و طبعاً قاعده فقهی است ولی این فقه خوانده حوزه برای مخالفین و معترضین شخص اول حکومت علوی فتوا به جواز فحش و اهانت علیه او را می دهد! حقیقتاً معلوم نیست که آیا این آقای معمم فقیه امامیه است یا فقیه اهل خوارج و سکولارها. به هر روی، راه مخالفت و اعتراض با سیره حکمرانی علوی رفتن به راه قاسطین و ناکثین و مارقین نیست. چون اصلا چنین راهی مشروعیت ندارد. چنانکه معصومین علیهم السلام در مخالفت با بنی امیه و بنی العباس به این سه راه نرفتند بلکه به راه جدّ شان رفتند و هیچگاه فحاشی و هتاکی دشمن را جایز نشمردند. چنانکه داستان خدو انداختن عمرو بن عبدود بر گونه پاک و مطهر امام علی در جنگ خندق را همه شنیده ایم ✍ داود مهدوی زادگان 👉 @mahdavizadegan
🖌 از بوسنی تا کانادا؛ تغییر موضع یا انداختن نقاب نفاق افراطی دیروز و امروز که اکنون به دعوت فرزندش که کارمند یکی از بزرگ‌ترین رسانه های نظام سلطه جهانی و ضد ایرانی است، در کانادا به سر می برد. به گفته خودش این اولین سفرش به غرب نیست. او اول بار در سال ١٣٧٠ برای گزارش اخبار جنگ تحمیلی غرب علیه مسلمانان مظلوم بوسنی ( ١٩٩٢ - ١٩٩۵ م ) به بلاد کفر سفر کرده بود. از آنجا که زمانه آبستن تغییر و تحول است، فهم نماد شناسانه کنشگران سیاسی بویژه گونه های افراطی آن در بستر زمان مهم است. چون با شناخت نمادها است که می توان به درک عمیق تری از میزان صلابت و پایداری گفتمان های سیاسی نائل گشت. آیا تغییراتی که در فاصله زمانی میان این دو سفر در سوژه بحث شاهد آن هستیم نتیجه تحول چه امری است؟ آیا میدان تغییر کرده است یا کارگزار؟ حق و باطل جابجا شده است یا مدعیان و عاملان آن تغییر کرده اند؟ آنچه مسلم است، تغییری در میدان رخ نداده است. چون سی سال پیش مسلمانان مظلوم بوسنی گرفتار نسل کشی و جنگ تحمیلی نظام سلطه جهانی شده بود و امروز هم مردم مظلوم غزه مبتلا به شدیدترین جنایات جنگی توسط دولت های غربی به سر کردگی آمریکا و اسرائیل غاصب شده است. جمهوری اسلامی هم تغییر نکرده است. گفتمان اسلام سیاسی همچنان بر عهد خود در دفاع و پشتیبان از مسلمانان مظلوم در سراسر جهان باقی مانده است. دیروز حامی مظلومان بوسنیایی بود و امروز هم مدافع مردم مظلوم غزه است. تنها تغییر محسوس تشدید پشتیبانی از مردمان مظلوم است. بنابر این، وقتی دو نقطه تقابلی و متعارض در گذر زمان دچار تغییرات ایدئولوژیکی و راهبردی نشده‌اند، لاجرم باید تغییرات اساسی را در مسافران میان این دو نقطه جستجو کرد. آنهایی که از اردوگاه استکباری و نظام سرمایه داری رو به جانب جبهه مقاومت و استکبار ستیزی کرده اند و آنهایی که عکس این سفر را سیر کرده‌اند. ممکن است که تغییرات پدید آمده در سوژه را نمادی از بیان سیر هویتی در قرآن کریم تلقی کرد؛ یعنی سیر از طاغوت به نور یا بالعکس ( بقره: ٢۵٧ ). چون دیگر خبری از دفاع از مسلمانان مظلوم و استکبار ستیزی در گفتار سوژه نیست. افراطی دیروز و امروز نه فقط از احیای حکومت طاغوت حمایت می کند و در این راه خواهان اتحاد " تاج زاده و شاهزاده" است بلکه تا ترجیح بلاد کفر بر بلاد اسلامی هم پیش رفته است. اما از آنجا که در سنخ شناسی سیاسی قرآن کریم گونه نفاق گری هم وجود دارد، اینگونه از کنش‌گری سیاسی را نمی‌توان مصداقی از آن بیان قرآنی ( سیر هویتی ) دانست. چون قرآن کریم هرگونه تغییر در شخصیت منافق را نفی کرده است: " هُمْ لِلْكُفْرِ يَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلْإِيمَانِ ۚيَقُولُونَ بِأَفْوَاهِهِمْ مَا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ ۗوَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يَكْتُمُونَ " ( آل عمران : ١۶٧ ). مهم ترین نشانه نفاق ورزی افراطی گری کنشگر سیاسی است. ✍ داود مهدوی زادگان 👉 @mahdavizadegan