eitaa logo
مهدیه
756 دنبال‌کننده
3هزار عکس
1.3هزار ویدیو
20 فایل
همه عمر برندارم سر از این خمار مستی که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی @khadememahdeea : ارتباط با ما
مشاهده در ایتا
دانلود
نفس المهموم تالیف: شیخ عباس قمی ترجمه: ابوالحسن شعرانی قسمت ۷۸ ﺁﻧﮕﺎﻩ ﻳﺰﻳﺪ ﭼﻮﺏ ﺧﻴﺰﺭﺍﻥ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﻭ ﺑﺪﺍﻥ به دندان ﺍﺑﻲ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ میزد. ﺍﺑﻮﺑﺮﺯﻩ ﻱ ﺍﺳﻠﻤﻲ ﺭﻭﻱ ﺑﺪﻭ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﻭﺍﻱ ﺑﺮ ﺗﻮ ﺍﻱ ﻳﺰید ﺁﻳﺎ ﺑﻪ ﭼﻮﺑﺪﺳﺘﻲ ﺧﻮﺩ ﺑﺮ ﺩﻫﺎﻥ ﺣﺴﻴﻦ ﺑﻦ ﻓﺎﻃﻤﻪ ﻋﻠﻴﻬﺎﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﻣﻲ‌ﺯﻧﻲ؟ ﮔﻮﺍﻫﻲ ﻣﻲ‌ﺩﻫﻢ ﻛﻪ ﺩﻳﺪﻡ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺛﻨﺎﻳﺎﻱ ﺍﻭ ﻭ ﺑﺮﺍﺩﺭﺵ ﺣﺴﻴﻦ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻠﺎﻡ ﺭﺍ ﻣﻲ‌ﻣﻜﻴﺪ ﻭ ﻣﻲ‌ﮔﻔﺖ: ﺷﻤﺎ ﺳﻴﺪ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﺍﻫﻞ ﺑﻬﺸﺘﻴﺪ. ﭘﺲ ﺧﺪﺍﻱ ﻗﺎﺗﻞ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﻜﺸﺪ ﻭ ﻟﻌﻦ ﻛﻨﺪ ﻭ ﺟﻬﻨﻢ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﺍﻭ ﺁﻣﺎﺩﻩ ﺳﺎﺯﺩ ﻭ ﺑﺪ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﮔﺎﻫﻲ ﺍست. ﺭﺍﻭﻱ ﮔﻔﺖ: ﻳﺰﻳﺪ ﺧﺸﻤﮕﻴﻦ ﺷﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﻛﺮﺩﻥ ﺍﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ و گفت: «ﺍﻱ ﻛﺎﺵ ﭘﻴﺮﺍﻥ ﻭ ﮔﺬﺷﺘﮕﺎﻥ ﻗﺒﻴﻠﻪ ﻣﻦ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺑﺪﺭ ﻛﺸﺘﻪ ﺷﺪﻧﺪ ﻣﻲ‌ﺩﻳﺪﻧﺪ ﺯﺍﺭﻱ ﻛﺮﺩﻥ ﻗﺒﻴﻠﻪ ﻱ ﺧﺰﺭﺝ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺯﺩﻥ ﻧﻴﺰﻩ (ﺩﺭ ﺟﻨﮓ ﺍﺣﺪ) ﺍﺯ ﺷﺎﺩﻱ ﻓﺮﻳﺎﺩ ﻣﻲ‌ﺯﺩﻧﺪ ﻭ ﻣﻲ‌ﮔﻔﺘﻨﺪ ﺍﻱ ﻳﺰید ﺩﺳﺘﺖ ﺷﻞ ﻣﺒﺎﺩ، ﻣﻬﺘﺮﺍﻥ ﻭ ﺑﺰﺭﮔﺎﻥ ﺁﻥ‌ﻫﺎ ﺭﺍ ﻛﺸﺘﻴﻢ، ﺍﻳﻦ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﺎﻱ ﺑﺪﺭ ﻛﺮﺩﻳﻢ ﻭ ﺳﺮ ﺑﻪ ﺳﺮ ﺷﺪ، ﻗﺒﻴﻠﻪ ﻱ ﻫﺎﺷﻢ ﺑﺎ ﺳﻠﻄﻨﺖ ﺑﺎﺯﻱ ﻛﺮﺩﻧﺪ، ﻧﻪ ﺧﺒﺮﻱ ﺍﺯ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺁﻣﺪ ﻭ ﻧﻪ ﻭﺣﻲ ﻧﺎﺯﻝ ﺷﺪ، ﻣﻦ ﺍﺯ ﺩﻭﺩﻣﺎﻥ ﺧﻨﺪﻑ ﻧﻴﺴﺘﻢ ﺍﮔﺮ ﻛﻴﻦ ﺍﺣﻤﺪ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﺍﻭ ﻧﺠﻮﻳﻢ». ﺭﺍﻭﻱ ﮔﻔﺖ: ﺯﻳﻨﺐ ﺩﺧﺘﺮ ﻋﻠﻲ ﺑﻦ ﺍﺑﻲ ﻃﺎﻟﺐ ﺑﺮﺧﺎﺳﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ: «ﺳﭙﺎﺱ ﺧﺪﺍﻱ ﺭﺍ ﻛﻪ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﺟﻬﺎﻧﻴﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺩﺭﻭﺩ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺑﺮ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﻭ ﺧﺎﻧﺪﺍﻥ ﺍﻭ ﺑﺎﺩ. ﺧﺪﺍﻱ ﺳﺒﺤﺎﻧﻪ ﺭﺍﺳﺖ ﮔﻔﺖ:( ﺳﺰﺍﻱ ﺁﻧﻬﺎ ﻛﻪ ﻛﺎﺭ ﺯﺷﺖ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﺯﺷﺖ ﺑﺎﺷﺪ، ﻛﻪ ﺁﻳﺎت ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺗﻜﺬﻳﺐ ﻛﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺍﺳﺘﻬﺰﺍﺀ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ)، ﺍﻱ ﻳﺰید ﺁﻳﺎ ﭘﻨﺪﺍﺭﻱ ﻛﻪ ﭼﻮﻥ ﺍﻃﺮﺍﻑ ﺯﻣﻴﻦ ﻭ ﺁﻓﺎﻕ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻣﺎ ﺑﺴﺘﻲ ﻭ ﺭﺍﻩ ﭼﺎﺭﻩ ﺑﺮ ﻣﺎ ﻣﺴﺪﻭﺩ ﺳﺎﺧﺘﻲ ﺗﺎ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﻩ ﻭﺍﺭ ﺑﻪ ﻫﺮ ﺳﻮﻱ ﻛﺸﺎﻧﻴﺪﻧﺪ، ﻣﺎ ﻧﺰﺩ ﺧﺪﺍ ﺧﻮﺍﺭﻳﻢ ﻭ ﺗﻮ ﮔﺮﺍﻣﻲ؟ ﻭ ﺍﻳﻦ ﻏﻠﺒﻪ ﻱ ﺗﻮ ﺑﺮ ﻣﺎ ﺍﺯ ﻓﺮ ﻭ ﺁﺑﺮﻭﻱ ﺗﻮ ﺍﺳﺖ ﻧﺰﺩ ﺧﺪﺍ؟! ﭘﺲ ﺑﻴﻨﻲ ﺑﺎﻟﺎ ﻛﺸﻴﺪﻱ ﻭ ﺗﻜﺒﺮ ﻧﻤﻮﺩﻱ ﻭ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﺎﻟﻴﺪﻱ، ﺧﺮﻡ ﻭ ﺷﺎﺩﺍﻥ ﻛﻪ ﺩﻧﻴﺎ ﺩﺭ ﭼﻨﺒﺮ ﻛﻤﻨﺪ ﺗﻮ ﺑﺴﺘﻪ ﻭ ﻛﺎﺭﻫﺎﻱ ﺗﻮ ﺁﺭﺍﺳﺘﻪ، ﻣﻠﻚ ﻭ ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﻲ ﻣﺎ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺻﺎﻓﻲ ﮔﺸﺘﻪ. ﺍﻧﺪﻛﻲ ﺁﻫﺴﺘﻪ تر ﺁﻳﺎ ﻗﻮﻝ ﺧﺪﺍﻱ ﺗﻌﺎﻟﻲ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻛﺮﺩﻱ«ﻭ ﻟﺎ ﻳﺤﺴﺒﻦ... ﺍﻟﺦ». ﻛﺎﻓﺮﺍﻥ ﻧﭙﻨﺪﺍﺭﻧﺪ ﻛﻪ ﭼﻮﻥ ﻣﻬﻠﺖ ﺩﺍﺩﻳﻢ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺧﻮﺑﻲ ﺍﻳﺸﺎﻥ ﺧﻮﺍهیم ﻧﻪ ﭼﻨﺎﻧﺴﺖ، ﺑﻠﻜﻪ ﻣﺎ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻣﻬﻠﺖ ﺩﻫﻴﻢ ﺗﺎ ﮔﻨﺎﻩ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﻛﻨﻨﺪ ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﻋﺬﺍﺑﻲ ﺑﺎﺷﺪ ﺩﺭﺩﻧﺎﻙ». «ﺍﻱ ﭘﺴﺮ ﺁﻥ ﻣﺮﺩﻣﻲ ﻛﻪ ﺟﺪ ﻣﻦ ﺍﺳﻴﺮﺷﺎﻥ ﻛﺮﺩ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺁﺯﺍﺩ ﻓﺮﻣﻮد ﺍﺯ ﻋﺪﻝ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺗﻮ ﺯﻧﺎﻥ ﻭ ﻛﻨﻴﺰﺍﻥ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﭘﺸﺖ ﭘﺮﺩﻩ ﻧﺸﺎﻧﻲ ﻭ ﺩﺧﺘﺮﺍﻥ ﺭﺳﻮﻝ ﺭﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺍﺳﻴﺮ ﺑﺪﻳﻦ ﺳﻮﻱ ﻭ ﺁﻥ ﺳﻮﻱ ﻛﺸﺎﻧﻲ؟ ﭘﺮﺩﻩ ﻱ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺑﺪﺭﻱ، ﺭﻭﻱ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﮕﺸﺎﻳﻲ؟ ﺩﺷﻤﻨﺎﻥ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺷﻬﺮﻱ ﺑﻪ ﺷﻬﺮﻱ ﺑﺮﻧﺪ ﻭ ﺑﻮﻣﻲ ﻭ ﻏﺮﻳﺐ ﭼﺸﻢ ﺑﺪﺍﻧﻬﺎ ﺩﻭﺯﻧﺪ ﻭ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﻭ ﺩﻭﺭ، ﻭﺿﻴﻊ ﻭ ﺷﺮﻳﻒ ﭼﻬﺮﻩ ﻱ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﻣﻲ‌ﻧﮕﺮند ﺍﺯ ﻣﺮﺩﺍﻥ ﺁﻥ‌ﻫﺎ ﻧﻪ ﭘﺮﺳﺘﺎﺭﻱ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ، ﻧﻪ ﻳﺎﻭﺭﻱ، ﻧﻪ ﻧﮕﻬﺪﺍﺭﻱ ﻭ ﻧﻪ ﻣﺪﺩﻛﺎﺭﻱ، ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺍﻣﻴﺪ ﺩﻟﺴﻮﺯﻱ ﻭ ﻏﻤﮕﺴﺎﺭﻱ ﺑﺎﺷﺪ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻛﻪ ﺩﻫﺎﻧﺶ ﺟﮕﺮ ﭘﺎﻛﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺨﺎﺋﻴﺪ ﻭ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭ ﮔﻮﺷﺘﺶ ﺍﺯ ﺧﻮﻥ ﺷﻬﻴﺪﺍﻥ ﺑﺮﻭﺋﻴﺪ؟! ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺑﻪ ﺩشمنی ﻣﺎ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺷﺘﺎﺏ ﻧﻨﻤﺎﻳﺪ ﺁﻥ ﻛﻪ ﺳﻮﻱ ﻣﺎ ﺑﻪ ﭼﺸﻢ ﻛﻴﻨﻪ ﻭ ﺑﻐﺾ ﻧﮕﺮﺩ؟! ﺑﺎﺯ ﻣﻲ‌ﮔﻮﻳﻲ «ﻟﺄﻫﻠﻮﺍ... ﺍﻟﺦ» ﺍﻱ ﻳﺰﻳﺪ ﺩﺳﺘﺖ ﺷﻞ ﻣﺒﺎﺩ، ﻭ ﺑﻪ ﭼﻮﺏ ﺁﻫﻨﮓ ﺩﻧﺪﺍﻥ ﺍﺑﻲ ﻋﺒﺪﺍﻟﻠﻪ ﺍﻟﺤﺴﻴﻦ ﺳﻴﺪ ﺟﻮﺍﻧﺎﻥ ﺍﻫﻞ ﺑﻬﺸﺖ ﻛﺮﺩﻱ، ﻧﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﮔﻨﺎﻫﻜﺎﺭ ﺩﺍﻧﻲ ﻭ ﻧﻪ ﺍﻳﻦ ﻋﻤﻞ ﺭﺍ ﺑﺰﺭﮒ ﺷﻤﺎﺭﻱ! «ﭼﺮﺍ ﻧﮕﻮﻳﻲ ﻛﻪ ﺯﺧﻢ ﺭﺍ ﻧﺎﺳﻮﺭ ﻛﺮﺩﻱ ﻭ ﺷﻜﺎﻓﺘﻲ ﻭ ﺭﻳﺶ ﺭﺍ ﺭﻳﺸﻪ ﻛﻦ ﻛﺮﺩﻱ ﻭ ﺳﻮﺧﺘﻲ؟! ﺧﻮﻥ ﺫﺭﻳﺖ ﭘﻴﻐﻤﺒﺮ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺭﺍ ﺭﻳﺨﺘﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺁﻝ ﻋﺒﺪﺍﻟﻤﻄﻠﺐ ﺳﺘﺎﺭﮔﺎﻥ ﺯﻣﻴﻦ ﺑﻮﺩند ﺍﻛﻨﻮﻥ ﻳﺎﺩ ﺍﺳﻠﺎﻑ ﻭ ﻧﻴﺎﻛﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﻛﺮﺩﻱ ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻧﺪﻱ (ﻭ ﻧﺎﺯﺷﺴﺖ ﺧﻮﺍﺳﺘﻲ؟ ﻏﻢ ﻣﺨﻮﺭ) ﻛﻪ ﺩﺭ ﻫﻤﻴﻦ ﺯﻭﺩﻱ ﻧﺰﺩ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﻭﻱ ﻭ ﺁﺭﺯﻭ ﻛﻨﻲ ﻛﺎﺵ ﺩﺳﺘﺖ ﺧﺸﻚ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺯﺑﺎﻧﺖ ﮔﻨﮓ ﻭ ﺁﻥ ﺳﺨﻦ ﻧﻤﻲ ﮔﻔﺘﻲ ﻭ ﺁﻥ ﻋﻤﻞ ﻧﻤﻲ ﻛﺮﺩی ﺧﺪﺍﻳﺎ ﺩﺍﺩ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﺴﺘﺎﻥ ﻭ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺳﺘﻤﮕﺮﺍﻥ ﺍﻧﺘﻘﺎﻡ ﻣﺎ ﺭﺍ بکش ﻭ ﺧﺸﻢ ﺗﻮ ﻓﺮﻭﺩ ﺁﻳﺪ ﺑﺮ ﺁﻥ ﻛﻪ ﺧﻮﻥ ﻣﺎ ﺑﺮﻳﺨﺖ ﻭ ﺣﻤﺎﺕ ﻣﺎ ﺭﺍ بکشت ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻗﺴﻢ ﻛﻪ ﭘﻮﺳﺖ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﺷﻜﺎﻓﺘﻲ، ﮔﻮﺷﺖ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﭘﺎﺭﻩ ﭘﺎﺭﻩ ﻛﺮﺩﻱ ﻭ ﺑﺮ ﺭﺳﻮﻝ ﺧﺪﺍ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺩﺭ ﺁﻳﻲ ﺑﺎ ﺁﻥ ﺑﺎﺭ ﻛﻪ ﺑﺮ ﺩﻭﺵ ﺩﺍﺭﻱ ﺍﺯ ﺭﻳﺨﺘﻦ ﺧﻮﻥ ﺩﻭﺩﻣﺎﻥ ﻭﻱ ﻭ ﺷﻜﺴﺘﻦ ﺣﺮﻣﺖ ﻋﺘﺮﺕ ﻭ ﭘﺎﺭﻩ ﻱ ﺗﻦ ﺍﻭ، ﺟﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﭘﺮﻳﺸﺎﻧﻲ ﺁﻥ‌ﻫﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟﻤﻌﻴﺖ ﻣﺒﺪﻝ ﻛﻨﺪ ﻭ ﺩﺍﺩ ﺁﻥ‌ﻫﺎ ﺑﺴﺘﺎﻧﺪ، ﻭ ﻣﭙﻨﺪﺍﺭ ﺁﻥ‌ﻫﺎ ﺭﺍ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺧﺪﺍ ﻛﺸﺘﻪ ﺷﺪﻧﺪ ﻣﺮﺩﻩ ﺍﻧﺪ، ﺑﻠﻜﻪ ﺯﻧﺪﻩ ﺍﻧﺪ ﻭ ﻧﺰﺩ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﺧﻮﺩ ﺭﻭﺯﻱ ﻣﻲ‌ﺧﻮﺭﻧﺪ ﻫﻤﻴﻦ ﺑﺲ ﻛﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﺣﺎﻛﻢ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻣﺤﻤﺪ ﺻﻠﻲ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭ ﺁﻟﻪ ﺧﺼﻢ ﻭ ﺟﺒﺮﺋﻴﻞ ﭘﺸﺘﻴﺒﺎﻥ». «ﺁﻥ ﻛﺲ ﻛﻪ ﻛﺎﺭ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻱ ﺗﻮ ﺳﺎﺧﺖ ﻭ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﻭ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﺎﺭ ﮔﺮﺩﻥ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﻛﺮﺩ، ﺑﺰﻭﺩﻱ ﺑﺪﺍﻧﺪ ﻛﻪ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﺳﺘﻤﻜﺎﺭﺍﻥ ﺑﺪ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺁﮔﺎﻩ ﮔﺮﺩﺩ ﻛﻪ ﻣﻘﺎﻡ ﻛﺪﺍﻡ ﻳﻚ ﺷﻤﺎ ﺑﺪﺗﺮ ﻭ ﻟﺸﻜﺮ ﻛﺪﺍﻡ ﻳﻚ ﺿﻌﻴﻒ ﺗﺮ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺍﮔﺮ ﻣﺼﺎﺋﺐ ﺭﻭﺯﮔﺎﺭ ﺑﺎ ﻣﻦ ﺍﻳﻦ ﺟﻨﺎﻳﺖ ﻛﺮﺩ (ﻭ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﺍﺳﻴﺮﻱ ﺑﻪ ﺍﻳﻨﺠﺎ ﻛﺸﺎﻧﻴﺪ) ﻭ ﻧﺎﭼﺎﺭ ﺷﺪﻡ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺳﺨﻦ ﮔﻮﻳﻢ ﺑﺎﺯ ﻗﺪﺭﺕ ﺭﺍ ﺑﺴﻴﺎﺭ ﭘﺴﺖ ﺩﺍﻧﻢ ﻭ ﺳﺮﺯﻧﺶ‌ﻫﺎﻱ ﻋﻈﻴﻢ ﻛﻨﻢ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻭ ﻧﻜﻮﻫﺶ ﺑﺴﻴﺎﺭ (ﻭ ﺣﺸﻤﺖ ﻭ ﺍﻣﺎﺭﺕ ﺗﻮ ﺳﺒﺐ ﺗﺮﺱ ﻭ ﻭﺣﺸﺖ ﻣﻦ ﻧﺸﻮﺩ ﻭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻧﺒﺎﺯﻡ ﻭ ﻧﺘﺮﺳﻢ ﻭ ﺍﻳﻦ ﺟﺰﻉ ﻭ ﺑﻴﺘﺎﺑﻲ ﻛﻪ ﺩﺭ ﻣﻦ ﺑﻴﻨﻲ ﻧﻪ ﺍﺯ ﻫﻴﺒﺖ ﺗﺴﺖ) که (ﺍﺯ ﻣﺼﻴﺒﺖ ﺑﺮﺍﺩﺭ ﻭ ﺧﺎﻧﺪﺍﻧﻢ) ﺳﺨﺖ ﻋﺠﻴﺐ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺣﺰﺏ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻃﻠﻘﺎ ﻭ ﺣﺰﺏ ﺷﻴﻄﺎﻥ ﻛﺸﺘﻪ ﻣﻲ‌ﺷﻮند ﺧﻮﻥ ﻣﺎ ﺍﺯ ﺳﺮ ﭘﻨﺠﻪ‌ﻫﺎﻱ ﺷﻤﺎ ﻣﻲ‌ﺭﻳﺰﺩ ﻭ ﮔﻮﺷﺘﻬﺎﻱ ﻣﺎ ﺍﺯ ﺩﻫﻨﻬﺎﻱ ﺷﻤﺎ ﺑﻴﺮﻭﻥ می افتد. 💔💔💔💔💔 https://eitaa.com/Mahdeea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🌸 🌸 السلام علیک ایها الامام الرئوف: آقا بچه ام را شفا داد تو صحن گوهرشاد ع 🌸🌸🌸🌸🌸 به مهدیه بپیوندیم👇 https://eitaa.com/Mahdeea
کرامات معصومین قسمت ۳۵: كاغذ برائت: مرحوم محدث نوري عليه الرحمه فرمود جمعي از ثقات خبر دادند كه: جماعتي از اهل آذربايجان به زيارت حضرت رضا (ع) مشرف شدند يكنفر از آنها كور و نابينا بود چون به مقصود رسيدند يعني به فيض زيارت آن بزرگوار نائل شدند و بعد از چندين روز توقف عتبه مباركه را بوسيده رو به وطن حركت نمودند تقريباً در دو فرسخي مشهد فرود آمده و منزل كردند در آنجا نزد يكديگر نشستند. كاغذ هائي را كه نقش قبه منوره و روضه مقدس و اطراف آن بر كاغذ بود براي تبرك و سوغاتي خريده بودند بيرون آورده و نظر مي‌كردند و اظهار مسرّت و خوشحالي مي‌نمودند. آن شخص نابينا چون چشم نداشت و نمي ديد و خبري هم از آن كاغذها نداشت تا صداي كاغذ را شنيد و اظهار خوشحالي رفقاي خود را متوجه گشت. پرسيد سبب خوشحالي شما چيست؟ و اين كاغذها چيست و از كجاست. رفقا بعنوان شوخي گفتند مگر تو نمي داني اين كاغذها برات خلاصي و بيزاري از آتش جهنم است كه حضرت رضا (ع) به ما مرحمت فرموده است. تا اين سخن را شنيد باورش شد يعني قطع به صحت اين خبر نمود و گفت معلوم مي‌شود كه اما هشتم (ع) به هريك از شما كه چشم داشته ايد (كاغذ) برات داده و من كه كور و ضعيف هستم برات مرحمت نفرموده است بخدا قسم كه من دست برنمي دارم و الساعه برمي گردم و مي‌روم و برات خود را مي‌گيرم. عازم برگشتن شد و رفقاي او چون جديت او را براي برگشتن دانستند گفتند اي مرد حقيقت مطلب اين است كه ما شوخي و مزاح كرديم و اين كاغذها چنين و چنان است. آن مرد باور نكرد و با نهايت پريشاني ترك رفقاي خود نموده و برگشت به مشهد مقدس و يكسره به آستان عرش درجه مشرف گرديد و ضريح مطهر را محكم گرفت و بزبان خود عرض كرد: اي آقا من كور و عاجزم و از وطن خود به زيارت حضرتت با كوري آمده‌ام و حال از كرم جنابت بعيد است كه به رفيقان من كه چشم دارند برائت بيزاري از آتش دوزخ مرحمت كني و بمن كه عاجز و ضعيفم مرحمت نفرمائي. بحق خودت قسم كه دست از ضريحت برنمي دارم تا بمن نيز برات آزادي عطا فرمائي. يكمرتبه ديد پاره كاغذي به دستش رسيد و هر دو چشمش روشن و بينا گرديد و بر آن كاغذ سه سطر بخط سبز نوشته بود كه فلان پسر فلان از آتش جهنم آزاد است. پس با كمال خوشحالي از خدمت قبر شريف آن حضرت بيرون آمد و خود را به رفقاي خود رساند. 🌸🌸🌸🌸🌸 به مهدیه بپیوندیم👇 https://eitaa.com/Mahdeea
🔹دعای  فـــــرج🔹 🕊بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ🕊 ☀️اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيان وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛يا مَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ☀️ 🌸🌸🌸🌸🌸 به مهدیه بپیوندیم👇 https://eitaa.com/Mahdeea
زندگینامه امام خمینی قسمت سوم: سال 1342 با تحريـم مراسـم عيد نوروز آغاز و با خـون مظلـوميـن فيضيه خـونرنگ شد. شاه بر انجام اصلاحات مـورد نظر آمريكا اصرار مـى ورزيد و امام خمينى بر آگاه كردن مردم و قيام آنان در برابر دخـالتهاى آمـريكـا و خيـانتهاى شاه پـافشـارى داشت. در چهارده فرورديـن 1342 آيه الله العظمـى حكيـم از نجف طـى تلگرافهايى به علما و مراجع ايران خـواستار آن شد كه همگـى به طـور دسته جمعى به نجف هجرت كنند. اين پيشنهاد براى حفظ جان علما وكيان حـوزه ها مطرح شده بود . حضرت امام خمينى بـدون اعتنا به ايـن تهديـدها, پاسخ تلگراف آيه الله العظمى حكيـم را ارسال نمـوده و در آن تإكيد كرده بـود كه هجرت دسته جمعى علما و خالـى كـردن حـوزه علميه قـم به مصلحت نيست . امام خمينـى در پيامـى( به تايخ 12 / 2 / 1342 ) بمناسبت چهلـم فاجعه فيضيه بـر همـراهـى علما و ملت ايران در رويارويـى سـران ممـالك اسلامـى و دول عربـى بـا اسـرأيل غاصب تـإكيـد ورزيـــد وپيمـانهاى شـاه و اسـرأيل را محكـوم كرد .  قيام 15 خرداد: ماه محرم 1342 كه مصادف با خرداد بـود فرا رسيد. امام خمينى از ايـن فـرصت نهايت استفاده را در تحـريك مردم به قيام عليه رژيـم مستبد شاه بعمل آورد . امام خمينى در عصر عاشـوراى سال 1383 هجرى قمـى( 13 خرداد 1342 شمسى ) در مدرسه فيضيه نطق تاريخـى خـويـش را كه آغازى بر قيام 15 خرداد بود ايراد كرد .  در هميـن سخنرانى بـود كه امام خمينى با صداى بلند خطاب به شاه فرمـود : آقا مـن به شما نصيحت مـى كنـم, اى آقاى شاه ! اى جناب شاه! مـن به تو نيصحت مى كنم دست بردار از اين كارها, آقا اغفال مى كنند تو را. مـن ميل ندارم كه يك روز اگر بخـواهند تـو بروى, همه شكر كنند ... اگر ديكته مى دهند دستت و مى گـويند بخـوان, در اطـرافـش فكـر كـن .... نصيحت مرا بشنـو ... ربط ما بيـن شاه و اسرأيل چيست كه سازمان امنيت مـى گـويد از اسرأيل حـرف نزنيـد ... مگر شاه اسـرأيلـى است ؟ شاه فـرمان خامـوش كـردن قيام را صادر كـرد. نخست جمع زيادى از ياران امام خمينـى در شـامگاه 14 خرداد دستگيـر و ساعت سه نيمه شب ( سحـرگاه پانزده خـرداد 42 ) صـدها كماندوى اعزامـى از مركز, منزل حضرت امام خمينى را محاصره كردند و ايشان را در حاليكه مشغول نماز شب بـود دستگير و سـراسيمه به تهران بـرده و در بازداشتگاه باشگاه افسـران زندانـى كـردنـد و غروب آنروز به زندان قصر منتقل نمـودنـد . صبحگاه پانزده خرداد خبـر دستگيرى رهبـر انقلاب به تهران, مشهد, شيـراز وديگـر شهرها رسيـد و وضعيتـى مشـابه قـم پـديد آورد .  نزديكترين نديم هميشگى شاه, تيمسار حسيـن فردوست در خاطراتش از بكارگيرى تجربيات و همكارى زبده ترين مإموريـن سياسى و امنيتى آمريكا براى سركـوب قيام و همچنيـن از سراسيمگـى شاه و دربار و امراى ارتـش وساواك در ايـن ساعات پرده بـرداشته و تـوضيح داده است كه چگـونه شاه و ژنرالهايـش ديـوانه وار فرمان سركـوب صادر مى كردند .  امام خمينـى, پـس از 19 روز حبـس در زندان قصـر به زنـدانـى در پـادگـان نظامـى عشـرت آبـاد منتقل شـد . با دستگيرى امام خمينى  و كشتار وحشيانه مـردم در روز 15 خـرداد 42, قيام ظاهرا سركوب شد. امام خمينى در حبـس از پاسخ گفتـن به سئوالات بازجـويان, با شهامت و اعلام اينكه هيئت حاكمه در ايـران و قـوه قضأيه آنرا غير قانـونـى وفاقـد صلاحيت مـى داند, اجتناب ورزيد. در شامگاه 18 فرورديـن سال 1343 بدون اطلاع قبلـى, امام خمينى آزاد و به قـم منتقل مـى شـود. به محض اطلاع مردم, شادمانى سراسر شهر را فرا مـى گيرد وجشنهاى باشكـوهـى در مـدرسه فيضيه و شهر به مـدت چنـد روز بـر پا مـى شـود. اوليـن سالگـرد قيام 15 خـرداد در سال 1343 با صـدور بيانيه مشتـرك امام خمينـى و ديگر مراجع تقليد و بيانيه هاى جداگانه حـوزه هاى علميه گرامـى داشته شـد و به عنـوان روز عزاى عمـومـى معرفـى شـد.  امـام خمينـى در هميـن روز ( 4 آبـان 1343 ) بيانيه اى انقلابـى صادر كرد و درآن نـوشت : دنيا بـدانـد كه هر گرفتارى اى كه ملت ايـران و ملل مسلميـن دارنـد از اجـانب است, از آمـريكاست, ملل اسلام از اجـانب عمـومـا و از آمـريكـا خصـوصـا متنفــر است ... آمـريكـاست كه از اسـرأيل و هـواداران آن پشتيبـانـى مـى كنـد. آمريكاست كه به اسرأيل قـدرت مـى دهـد كه اعراب مسلـمان را آواره كند. افشاگرى امام خمينى عليه تصـويب لايحه كاپيتـولاسيون, ايران را در آبـان سـال 43 در آستـانه قيـامـى دوبـاره قرار داد .   🌸🌸🌸🌸🌸 به مهدیه بپیوندیم👇 https://eitaa.com/Mahdeea
🌸🌸 🌸 السلام علیک یا اباعبدالله: حالم به جزنگاه توبهترنمیشود یک شب بدون ذکرحسین سَرنمیشود ❤️❤️❤️❤️❤️ به مهدیه بپیوندیم👇 https://eitaa.com/Mahdeea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السلام علیک یا ابا عبدالله 🌸🌸🌸🌸🌸 به مهدیه بپیوندیم👇 https://eitaa.com/Mahdeea
🌸🌸 🌸 السلام علیک یا صاحب الزمان عج: ای آنکه در نگاهت صد آیه نور داری؟ کی از مسیر کوچه قصد عبور داری؟   در خواب دیده بودم یک شب فروغ رویت؟ کی در سرای چشمم قصد ظهور داری؟ ✍سید حبیب نظاری 🌸🌸🌸🌸🌸 به مهدیه بپیوندیم👇 https://eitaa.com/Mahdeea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السلام علیک یا بقیه الله فی ارضه 🌸🌸🌸🌸🌸 به مهدیه بپیوندیم👇 https://eitaa.com/Mahdeea
کرامات معصومین قسمت ۳۶ شیخ مفید و طبرسی و دیگران روایت کرده اند از علی بن خالد که گفت: زمانی در عسکر یعنی در سر من رای بودم شنیدم که مردی را از شام در قید و بند کرده اند و آورده اند در اینجا حبس نموده اند و می‌گویند او ادعای نبوت و پیغمبری کرده، گفت من رفتم در آن خانه که او را در آنجا حبس کرده بودند و با پاسبانان او مدارا و محبت کردم تا مرا به نزد او بردند. چون با او تکلم کردم یافتم او را صاحب فهم و عقل پس از او پرسیدم که ای مرد بگو قصه تو چیست؟ گفت: بدان که من مردی بودم که در شام در موضع معروف به راءس الحسین علیه السلام یعنی موضعی که سر امام حسین علیه السلام را در آنجا گذاشته یا نصب کرده بودند عبادت خدا را می‌نمودم، شبی در محراب عبادت مشغول به ذکر خدا بودم که ناگاه شخصی را دیدم که نزد من است و به من فرمود: برخیز! پس برخاستم و مرا کمی راه برد ناگاه دیدم در مسجد کوفه می‌باشم، فرمود: این مسجد را می‌شناسی؟ گفتم: بلی این مسجد کوفه است، پس نماز خواند و من با او نماز خواندم. پس بیرون رفتیم و مرا کمی راه برد دیدم که در مسجد رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم می‌باشم پس سلام کرد بر رسول خدا صلی اللّه علیه و آله و سلم و نماز کرد و من هم نماز کردم پس با هم بیرون آمدیم پس قدر کمی راه رفتیم دیدم که در مکه می‌باشم پس طواف کرد و طواف کردم با او و بیرون آمدیم و کمی راه آمدیم دیدم که در همان محراب عبادت خود در شام می‌باشم و آن شخص از نظر من غائب شد. پس من در تعجب ماندم تا یکسال، چون سال دیگر شد باز آن شخص را دیدم که نزد من آمد، من از دیدن او مسرور شدم پس مرا خواند و با خود برد به همان موضعی که در سال گذشته برده بود، چون مرا برگردانید به شام و خواست از من مفارقت کند با او گفتم که ترا قسم می‌دهم به حق آن خدایی که این قدرت و توانایی را به تو داده بگو تو کیستی؟ فرمود: منم محمّد بن علی بن موسی بن جعفر علیهم السلام. پس من این حکایت را برای شخصی نقل کردم، این خبر کم کم به گوش وزیر معتصم محمّد بن عبدالملک زیات رسید فرستاد مرا در قید و بند کردند و آوردند مرا به عراق و حبس نمودند چنانکه می‌بینی و بر من بستند که من ادعای پیغمبری کرده ام. راوی گفت: به آن مردم گفتم میل داری که من قصه ترا برای محمّد بن عبدالملک بنویسم تا بر حقیقت حال تو مطلع گردد و ترا رها کند؟ گفت: بنویس. پس من نامه ای به محمّد بن عبدالملک نوشتم و شرح حال آن مرد محبوس را در آن درج کردم چون جواب آمد دیدم همان نامه خودم است در پشت آن نوشته که به آن مرد بگو که بگوید به آن کسی که او را در یک شب از شام به کوفه و مدینه و مکه برده و از مکه به شام برگردانیده بیاید او را از زندان بیرون برد. راوی گفت من از مطالعه جواب آن نامه خیلی مغموم شدم و دلم بر حال آن مرد سوخت روز دیگر صبح زود گفتم بروم و او را از جواب نامه اطلاع دهم و امر کنم او را به صبر و شکیبایی، چون به در زندان رسیدم دیدم پاسبانان زندان و لشکریان و مردمان بسیاری به سرعت تمام گردش می‌کنند و جستجو می‌نمایند. گفتم مگر چه خبر است؟ گفتند: آن مردی که ادعای نبوت می‌کرد در زندان حبس بود دیشب مفقود شده و هیچ اثری از او نیست نمی دانیم به زمین فرو رفته یا مرغ هوا او را ربوده علی بن خالد گفت فهمیدم که حضرت امام محمّد تقی علیه السلام به اعجاز او را بیرون برده است و من در آن وقت زیدی مذهب بودم چون این معجزه را دیدم امامی مذهب شدم و اعتقادم نیکو شد. (۲۹) 🌸🌸🌸🌸🌸 به مهدیه بپیوندیم👇 https://eitaa.com/Mahdeea
🔹دعای  فـــــرج🔹 🕊بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ🕊 ☀️اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيان وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛يا مَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ☀️ 🌸🌸🌸🌸🌸 به مهدیه بپیوندیم👇 https://eitaa.com/Mahdeea
4_350970489612533899.mp3
1.31M
🎤صوتی 👆🏻👆🏻👆🏻 ♻️ آموزش ساده تلفّظ حروف ♻️ 📌جلسه نهم ♦️موضوع این جلسه : آموزش تلفّظ حرف « طاء (ط دسته دار) » 🌸🌸🌸🌸🌸 به مهدیه بپیوندیم👇 https://eitaa.com/Mahdeea
4_465277079940759580.mp3
2.99M
♻️ آموزش تلفّظ حروف ♻️ 🌸سطح ۲🌸 📚استاد سید جواد سادات فاطمی ♦️موضوع این جلسه : آموزش تلفّظ حرف «طاء» 🌸🌸🌸🌸🌸 به مهدیه بپیوندیم👇 https://eitaa.com/Mahdeea
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔳آموزش تصویری تلفّظ حروف توسط استاد موسوی بلده حرف طاء 🌸🌸🌸🌸🌸 به مهدیه بپیوندیم👇 https://eitaa.com/Mahdeea
صحیفه سجادیه قسمت ۱۱۰ بقیه دعای ۱۹ در طلب باران: اللّهُمّ اسْقِنَا غَیْثاً مُغِیثاً مَرِیعاً مُمْرِعاً عَرِیضاً وَاسِعاً غَزِیراً، تَرُدّ بِهِ النّهِیضَ، وَ تَجْبُرُ بِهِ الْمَهِیضَ. اللّهُمّ اسْقِنَا سَقْیاً تُسِیلُ مِنْهُ الظّرَابَ، وَ تَمْلَأُ مِنْهُ الْجِبَابَ، وَ تُفَجّرُ بِهِ الْأَنْهَارَ، وَ تُنْبِتُ بِهِ الْأَشْجَارَ، وَ تُرْخِصُ بِهِ الْأَسْعَارَ فِی جَمِیعِ الْأَمْصَارِ، وَتَنْعَشُ بِهِ الْبَهَائِمَ وَ الْخَلْقَ، وَ تُکْمِلُ لَنَا بِهِ طَیّبَاتِ الرّزْقِ، و تُنْبِتُ لَنَا بِهِ الزّرْعَ وَ تُدِرّ بِهِ الضّرْعَ وَ تَزِیدُنَا بِهِ قُوّةً إِلَی قُوّتِنَا. اللّهُمّ لَا تَجْعَلْ ظِلّهُ عَلَیْنَا سَمُوماً، وَ لَا تَجْعَلْ بَرْدَهُ عَلَیْنَا حُسُوماً، وَ لَا تَجْعَلْ صَوْبَهُ عَلَیْنَا رُجُوماً، وَ لَا تَجْعَلْ مَاءَهُ عَلَیْنَا أُجَاجاً. اللّهُمّ صَلّ عَلَی مُحَمّدٍ وَ آلِ مُحَمّدٍ، وَ ارْزُقْنَا مِنْ بَرَکَاتِ السّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ، إِنّکَ عَلَی کُلّ شَی ءٍ قَدِیرٌ. خدایا ما را از بارانی سیراب فرما که خشکسالی را از بین ببرد و همه جا گیر باشد تا به وسیله آن گیاهان همانند سالهای قبل برویند و جبران خسارت‌های خشکسالی شود و باعث شوی تا گیاه شکسته و پژمرده را شاداب نمایی. بارالها ما را بارانی ده که از آن دیم‌ها سیراب گردند و چاه‌ها پر شوند و رودها جاری گردند و درختها را به وسیله آن برویانی، تا ثمره اش ارزانی ارزاق در شهرها شود. و چهارپایان و خلایق را شادمان نمایی، و به وسیله آن نعمت‌های پاکیزه ات را برایمان کامل کنی و زراعت را برایمان برویانی و چهارپایان شیرده پرشیر شوند و بر قدرت و توانایی اقتصادی ما افزوده گردد. پروردگارا سایه ابرها را برای ما مسموم و سرمایش را برایمان شوم و بارشش را عذاب و آبش را شور مگردان. خداوندا بر محمد و آل او درود فرست و از برکات آسمانها و زمین روزی مان کن که تو بر همه چیز توانایی. 🌸🌸🌸🌸🌸 به مهدیه بپیوندیم👇 https://eitaa.com/Mahdeea
🔹دعای  فـــــرج🔹 🕊بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ🕊 ☀️اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيان وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛يا مَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ☀️ 🌸🌸🌸🌸🌸 به مهدیه بپیوندیم👇 https://eitaa.com/Mahdeea
تفسیر قرآن کریم قسمت ۱۴۰ سوره بقره آیه ۱۳۲ وَوَصَّىٰ بِهَا إِبْرَاهِيمُ بَنِيهِ وَيَعْقُوبُ يَا بَنِيَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَىٰ لَكُمُ الدِّينَ فَلَا تَمُوتُنَّ إِلَّا وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ و ابراهیم و یعقوب، پسران خود را به همان (آیین) سفارش کردند؛ (و هر دو در وصیتشان چنین گفتند:) (ای پسران من، خداوند برای شما این دین را برگزید؛ پس، البته نباید جز مسلمان بمیرید..) نکته ها: 1- در فکر سلامت عقیده وایمان نسل وفرزندان خود باشیم و در وصایای خود تنها به جنبه های مادّی اکتفا نکنیم وصیّ.. فلاتموتن الاّ وانتم مسلمون 2- راه حقّ، همان راه اسلام و تسلیم بودن در برابر خداوند است انبیا همین راه را سفارش مینمودند. وصیّ بها ابراهیم بنیه ویعقوب 3- خداوند در میان همه راهها، راه دین را برای ما برگزیده است ان اللّه اصطفی لکم الدین 4- حسن عاقبت ومسلمان مردن مهم است 429 فلاتموتنّ الاّ وانتم مسلمون 5 - گرچه زمان ومکان مردن به دست ما نیست، ولی میتوانیم زمینه ی حسنِ عاقبت خود را از طریق عقیده وعمل درست ودعا ودوری از گناه و افراد فاسد، فراهم کنیم فلاتموتنّ الاّ وانتم مسلمون 429) بسیار افرادی که اهل ایمان بودند، ولی مرتد وکافر شدند. آمنوا ثم کفروا نساء، 137. 🌸🌸🌸🌸🌸 به مهدیه بپیوندیم👇 https://eitaa.com/Mahdeea
4_5899913252149658775.mp3
7.7M
ره یافتگان وصال قسمت ۲۲: ✅حجت الاسلام هاشمی نژاد 🌷ماجرای بسیار شنیدنی تشرف خدمت امام زمان(عج) 🌸🌸🌸🌸🌸 به مهدیه بپیوندیم👇 https://eitaa.com/Mahdeea
نامه های مولی امیرالمومنین قسمت ۳۵ ادامه نامه ۲۸ در جواب معاویه: وَ قَدْ يَسْتَفِيدُ الظِّنَّةَ الْمُتَنَصِّحُ* وَ مَا أَرَدْتُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ، وَ مَاتَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ إِلَيْهِ أُنِيبُ. وَ ذَكَرْتَ أَنَّهُ لَيْسَ لِي وَ لِأَصْحَابِي عِنْدَكَ إِلَّا السَّيْفُ، فَلَقَدْ أَضْحَكْتَ بَعْدَ اسْتِعْبَارٍ! مَتَى أَلْفَيْتَ بَنِي عَبْدِالْمُطَّلِبِ عَنِ الْأَعْدَاءِ نَاكِلِينَ، وَ بِالسَّيْفِ مُخَوَّفِينَ. ف* لَبِّثْ قَلِيلًا يَلْحَقِ الْهَيْجَا حَمَلْ* فَسَيَطْلُبُكَ مَنْ تَطْلُبُ، وَ يَقْرُبُ مِنْكَ مَا تَسْتَبْعِدُ، وَ أَنَا مُرْقِلٌ نَحْوَكَ فِي جَحْفَلٍ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَ الْأَنْصَارِ، وَ التَّابِعِينَ لَهُمْ بِإِحْسَانٍ، شَدِيدٍ زِحَامُهُمْ سَاطِعٍ قَتَامُهُمْ، مُتَسَرْبِلِينَ سَرَابِيلَ الْمَوْتِ؛ أَحَبُّ اللِّقَاءِ إِلَيْهِمْ لِقَاءُ رَبِّهِمْ، وَ قَدْ صَحِبَتْهُمْ ذُرِّيَةٌ بَدْرِيَّةٌ، وَ سُيُوفٌ هَاشِمِيَّةٌ، قَدْ عَرَفْتَ مَوَاقِعَ نِصَالِهَا فِي أَخِيكَ وَ خَالِكَ وَجَدِّكَ وَ أَهْلِكَ «وَمَا هِيَ مِنَ الظَّالِمِينَ بِبَعِيدٍ». .....و به گفته شاعر: «گاهى شخص ناصح و خيرخواه از بس اصرار در نصيحت مى كند، مورد تهمت قرار مى گيرد». و من قصدى «جز اصلاح تا حدّ توانايى ندارم و موفقيّت من تنها به لطف خداست وتوفيق را جز از خداوند نمى خواهم، بر او توكّل كردم و به او بازگشتم». [۲] و گفته اى كه نزد تو براى من و اصحابم جز شمشير چيزى نيست؛ راستى مضحك است بعد از آن گريه كردن!... كى به ياد دارى و چه وقت بوده كه فرزندان «عبدالمطلب» به دشمن پشت كنند و از شمشير بترسند؟! «پس كمى صبر كن كه حريفت به ميدان خواهد آمد»! بزودى آن كس را كه تعقيب مى كنى به تعقيب تو برخواهد خواست و آنچه را كه از آن فرار مى كنى، در نزديكى خود خواهى يافت و من در ميان سپاهى عظيم از مهاجران و انصار و تابعان، به سرعت به سوى تو خواهم آمد، با كسانى كه جمعيّتشان به هم فشرده است، به هنگام حركتشان غبار، آسمان را تيره و تار مى كند؛ لباس شهادت در تن دارند، بهترين ملاقات برايشان ملاقات با پروردگارشان است. همراه اين لشكر فرزندان بدرند و شمشيرهاى هاشمى، كه مى دانى لبه تيز آنها چگونه بر پيكر برادر، دايى، جد و خاندانت قرار گرفت! «وَ ما هِىَ مِنَ الظَّالِمينَ بِبَعيدٍ؛ و اين از ستمگران دور نيست». [۱] ---------- [۲]: سوره هود، آيه ۸۸. [۱]: سوره هود، آيه ۸۳. 🌸🌸🌸🌸🌸 به مهدیه بپیوندیم👇 https://eitaa.com/Mahdeea
🔹دعای  فـــــرج🔹 🕊بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ🕊 ☀️اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيان وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛يا مَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ☀️ 🌸🌸🌸🌸🌸 به مهدیه بپیوندیم👇 https://eitaa.com/Mahdeea
کرامات معصومین قسمت ۳۷ نگاه به چهره علي ✍علی میرخلف زاده حضرت سلمان (ع) فرمود: يك روز خدمت حضرت رسول اللّه (ص) مشرف شدم، ديدم حضرت در حال سجده هستند و كلماتي را مي‌فرمايند. خوب كه گوش دادم شنيدم مي‌فرمايد: اِلهي بِحَقِّعليِّ خَفّف عَليَّ اَوزاري خدايا بحق علي (ع) قسمت مي‌دهم گناهاني را كه بر دوش من گذاشته اند سبك گردان. سلمان مي‌گويد: من تعجب كردم. صبر كردم تا حضرت سر از سجده برداشت بعد عرضكردم يا رسول اللّه شما خدا را بحق علي (ع) قسم مي‌دهيد؟ حضرت فرمود: اي سلمان اگر مي‌خواهي مقام علي (ع) برايت ظاهر و واضح گردد برو به بقيع و صدا بزن بندار. وقتي او را ديدي مقام علي (ع) را از او بپرس. سلمان مي‌گويد: وارد بقيع شدم و صدا زدم بندار، ناگهان شخص عظيم الجثه اي را در كنارم مشاهده كردم از احوالاتش جويا شدم؟! گفت: من يكي از يهوديهاي مدينه بودم. لكن در دل محبت علي (ع) را داشتم. بطوريكه هرروز صبح مي‌آمدم كنار راه مي‌ايستادم تا آقا علي (ع) از منزل بيرون آيد و جمال نوراني او را زيارت كنم. يكروز صبح كه از منزل بيرون آمدم و بسر راه حضرتش ايستادم خبري نشد پرس جوئي كردم گفتند آقا علي (ع) به مسجد تشريف برده اند من از ترس مسلمانها جرأت نمي كردم وارد مسجد شوم. و تا جمال آقا را زيارت نمي كردم ممكن نبود دنبال كار روم. لذا از آمدم محاذي در مسجد ايستادم باميد آنكه شايد چشمم بجمال نورانيش بيفتد. بمجرد آنكه محاذي در آمدم ديدم آقا علي (ع) در ميان مسجد است از جاي خود حركت كرد و نگاهي بطرف من فرمود مثل اينكه ميدانست من منتظر ديدن اويم. من هم جمال دل آراي او را زيارت كردم و پي كارم رفتم تا اينكه اجلم رسيد و در حال كفر از دنيا رفتم و مرا به آتش مبتلا نمودند و لكن قريب به يك ميل آتش از من دور است و بمن صدمه اي وارد نمي كند بخاطر اينكه در دلم محبت علي (ع) است. پيغمبر اكرم (ص) فرمود: حبّ عليٌ ايمان و بعضه كفرٌ و نفاق محبت علي (ع) ايمان و بغض و دشمني با او كفر و نفاق است. و نيز فرمود: لو اجتمع الناس علي حبه ما خلق اللّه النار اگر همه مردم محبت علي (ع) را داشتند خداوند آتش جهنم را خلق نمي كرد. 🌸🌸🌸🌸🌸 به مهدیه بپیوندیم👇 https://eitaa.com/Mahdeea