eitaa logo
طرفداران گاندو 𖧷
157 دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
709 ویدیو
24 فایل
ایدی مدیر ♥*♡∞:。.。 @mahhdes 。.。:∞♡*♥ لینک کانال 💎💎💎💎💎💎💎💎 💎❄️ @mahdesg ❄️💎 💎❄️❄️❄️❄️❄️❄️ 💎 🏠👫⛄️👭🌲🏠💎 نیازمند ادمین فعال هستم در این کانال رمان هامون میذاریم @gandoo3 کانال ما بهترینه چون شما عضوش هستید 🥰
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز یک شنبه»
تیم نسل سردار رو میشناسید؟ همون تیمی که روز قدس ترکوندن 😉 کاراشون رو دیدی تا حالا؟ دمشون گرم واقعا خیلی خلاق و با پشتکارن 😃 الانم وارد ایتا شدن و دارن مجازی هم کار میکنن نسل سردار https://eitaa.com/GenerationSardar لطفا حتی اگر وارد کانال هم نشدین یه صلوات برای شادی روح سردارمون بفرستید
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز یک شنبه»
سلام سلام رمان صدای پای آشنا رسیدیم به قسمتی که حال و هواتون رو با یه کار خیلی کوچیک تغییر بده بله 😌😌 حالا چه اتفاقی 😌 بخشی از رمان محمد :چی شده __........ +این امکان نداره یعنی شهید شده واقعا 🥺ولی اون قول داده _......... +وصیت نامه هه واقعا رفته باورم نمیشه چیشده کی شهید شده 🥺 https://eitaa.com/joinchat/730792112C0845a5c7d5 بیا این جا بخون 🥺
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز یک شنبه»
رمانی متفاوت تر از بقیه! یک رمان خواندنی با شخصیت های گاندو! ولی در نقش پزشک! ' ' بخشی از رمان زیبای "سیب سرخ" اقاجواد با تماسی که از جانب سرهنگ گرفته شده بود سریع خودش را به بیمارستان رساند پریشان بود! ماجرا؛راکه شنید پریشان ترشد! دنیا روی سرش اوار شد! احساس میکرد سرش گیج میرود! ارام روی صندلی های سرد بیمارستان نشست! سردی صندلی تنش را لرزاند! با فکربه اینکه روزی دستان گرمِ طاها اینگونه سرد شود مردمک چشمانش لرزید! سعی کرد قوی باشد و تکیه گاه! اما سخت بود! سخت بود خودت احتیاج به گریه داشته باشی ولی سنگ صبور دیگران باشی! سخت بود احتیاج به حرف زدن داشته باشی ولی محرم اسرار دیگران باشی! سخت بود! گفتنش اسان است وگرنه واژه سخت کمرش خم شد زیر بار این جملات! حال طاها روی تخت بیمارستان میان آن همه دستگاه خوابیده بود و معشوقش در اتاقی دیگر........! خوابی که ممکن بود هرگز از آن بیدار نشوند! و این بود حقیقت....! حقیقتی تلخ و دردناک! ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خب حالا لابد میگید! طاها کیه؟! آقاجواد کیه؟! طاها استاد رسول خودمونه! آقاجوادم همون آقا محمده! حالا میخوای بدونی چه بلای سر طاها(رسول)اومده؟! یک لینک میدم باید عضو اون بشی https://eitaa.com/joinchat/638582965C72e0004665 بفرمایید!
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز یک شنبه»
اگر شماهم میخواید که از کانالتون همینجوری تبلیغ بشه در کانال تبادلات عضو بشید توضیحات بیشتر اونجا سنجاقه🖇👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/443613348C1213ff3558 مدیر های محترم حتما در کانال تبادلات عضو باشید و حتما جذبتون رو پیوی بگید💫 بعد از یک ساعت همه بنر هارو پاک کنید✅
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز یک شنبه»
به خاطر مقام داداشت باهات ازدواج کردم...! . . رمانی از جنس: عشق، هیجان و غم...🥲♥ فکرشو بکن عطیه و رسول خواهر برادرن😐😂 محمد عاشق خواهر رسول شده و رسولم عاشق خواهر محمد شده😂❤️ ـــــــ رسول: سخت بود گفتن این حرفا... نفس عمیقی کشیدم اشکامو پاک کردمو شروع کردم:: من اصلا اون آدمی که فکر میکنی نیستم... آوا: یعنی چی؟ 🙂🤨 رسول: چشمام پر از اشک بود... ماجرای کاترین و یادته... آوا: اهوم... رسول: اون واقعی بود... آوا: چییی! رسول: سکوت کردم.... آوا: چی میگی رسول! بازم ساکت بود با ضدای بلند تر گفتم: رسول.. حرف بزن رسول: منو کاترین قرار گذاشته بودیم که کاترین بگه منو کشته و.... ما باهم ازدواج کنیم... من از اولم...از اولم... ک.. کا.. کاترینو.. دوست داشتم... اون روز سر مراسم عقد اگه کاترین نمیگفت نه... باهاش ازدواج میکردم... آوا: نزاشتم اشکام سرازیر بشن پاکشون کردم.... رسول من میدونم تو الان تحت فشاری... اعصابت خورده... حوصله نداری... ولی... چرا این حرفای دروغو میزنی قربونت برم... رسول: همشون عین حقیقتن... باید باور کنی... من به خاطر مقام محمد راضی شدم باهات ازدواج کنم براس اینکه بیشتر به دم و دستگاهش نزدیک بشم.. من کاترینو دوست دارم نه تورو... آوا: اشکام سرازیر شد... غرورم له شده بود.. دنیا دور سرم میچرخید.. پ.ن: از اولم یکی دیگه رو دوست داشته💔 ــــــ رمان هایی تو این کانال قرار میگیرن که هیچ جا نمیتونی پیداشون کنی😍 @rooman_gando_1400🇮🇷 @rooman_gando_1400🇮🇷 بدووو عضو شووو الان پاک میکنمااااا😱
وقت همگی بخیر🌹🍃 هدف ما پیشرفت شماست✅ جذب بالای 80 هم داشتم💫 شرایط تبادلاتمون👇🏻 1_کانالتون حتما حتما گاندویی باشه 2_آمارتون بالای 50 باشه 3_حتما در کانال تبادلات عضو باشید جذبتون بستگی به بنرتون داره👌🏻 تا نیم ساعت بعد از ارسال تمومی بنر ها هیچ پیامی ندید❌ اطلاعات بیشتر از نحوه کاری در کانال زیر سنجاقه🖇👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/443613348C1213ff3558 اگر شرایط رو داشتید تشریف بیارید پیوی...
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز دو شنبه»
🍓هدیه ایتا 🍓 🍓پر از هدیه و چالش و پروفایل 🍓 https://eitaa.com/Maaaaaaahh 🍓فقط دخترا عضو بشن🍓
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز دو شنبه»
سلام گاندو رو دیدی؟ آخه کیه که گاندو رو ندیده این کانال همه چی میزاره از رمان گاندو بگیر تا هر چی که فکرشو بکنی و خیلی چیزای دیگه حالا یک تیکه رو بخون اگه خوشت اومد برو تو کانالش 👇 رفتیم خونه و ماجرا رو برای روهام و مامان توضیح دادیم رها: رفتم خونه درو که کلید زدم همه چشما اومد سمتم سلام چیزی شده؟ سعید:(دست زد) احسنت رها خانم احسنت شما مگه توی این خاک به دنیا نیومدی چرا اینکارو کردی چرا رها: چیشده میشه بگی چی شده سعید: میری جاسوسی این مملکتو میکنی ها مامان بابا اینطوری تربیتت کردن ها رسول: چرا جاسوسی کردی چرا با امیر و شارلوت رفتی چرا ها چرا رها (با بغض): من توضیح میدم سعید: چه توضیحی ها چه توضیحی رها از جلوی چشمام گمشو برو حالا اگر دوست داری ادامه ی رمان رو بخونی بیا توی این کانال زود باش 👇 🇮🇷عاشقان شهادت🇮🇷 @dkyhmspek
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز دو شنبه»
سلام یه کانال هست که فقط چالش های پرداخت میزاره سارا . 🍓واقعا سال هاست که دنبال کانال پرداخت میگردم 🍓 محیا . 🍌بله الان لینک میدم نری از دست میدی یعنی عالیه تازه تاسیس 🍌 سارا . 🍓ممنونم ازت 🍓 محیا . 🍌لینک کانال 🍌 @Maaaaaaahhj
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز دو شنبه»
علی — سلام محمد — سلام علی — محمد یه کانال خوب نداری که توش مطالب مذهبی و اخبار روز دنیا باشه و توی کانال کتاب خوب معرفی کنن و فایل کتاب رو قرار بدن محمد — یه کانال دارم که همه ی چیز های که گفتی رو داره علی — واقعاً محمد — آره علی — لینکش رو بده محمد — یه شرط داره علی — چه شرطی محمد ‐ به دوستات معرفی کنی علی — باشه محمد – اینم لینکش⬇️⬇️ 🌐eitaa.com/srbazan علی – برم زود عضوشم اگر کسی میخواد آدمین بشه بیاد پی وی 🌐eitaa.com/Mohamad_Hadi_123 🌹🕊سربازان ولایت🕊🌹 🌐eitaa.com/srbazan
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز دو شنبه»
یه کانال پر از کلیپ های گاندویی،عکس نوشته ها گاندویی ، کلی چالش و فال و رمان های جذاب و هیجانی😍😍😍😍😍زود عضو شو تا از دستش ندادی😉😉😉😉https://eitaa.com/tarafdarangondoo بخشی از رمان : بعد از مراسم عروسی که در مهاباد بود به سمت تهران حرکت کردیم.در بین راه تلفنم زنگ خورد.نگاه کردم دیدم عزیزه،وقتی جواب دادم عطیه بود میخواست بپرسه کی میرم خونه.داشتیم صحبت میکردیم که...... میخوای بدونی بقیش چیه ؟😊پس سریع روی لینک بزن و عضو کانال شو😍 راستی توی رمان داوود با خواهر رسول ازدواج میکنه 😍 رسول هم با خواهر داوود 😍
هدایت شده از تبادلات گاندویی «روز دو شنبه»
گاندویی ها یک کانال جذاب اوردم..توی کانال یک رمان قرار میگیره که کلی اتفاق جذاب وخفن توش رخ میده🤩👇🏻 رااستی محمد و رسول باهم برادرن😳🤣 فکرشو بکن🤭 تازه یه دعوا حسابی هم کردن🤫😬 داوود از خواهر محمد و رسول خاستگاری کرده اونم وقتی که گروگان گرفته بودنشون😳 فقط باید عکس العمل رسولو ببینی😡🙄 رسول هم به خاطر ماموریت به روژان محرم شدن و همین باعث ازدواجشون شد🎉 ولی با کلی کَل کَل😂 فرشید عاشق خواهر سعید شده ولی سعید خیلی مخالفت کرد😕 سعید عاشق خواهر فرشید شده😳 علی سایبری و امیر هم با جناق همن😐😂 ــ امنیت🇮🇷 رسول: محمدددد خیلی ناامردیی خیلیی محمد: رسول بسه رسول: نمیخوااام تو مثلا داداش منی چرااا انقدر اذیتم میکنی چرا انقدر جلو بقیه ضایعم میکنی😭😭😭😭😭 تو انگار داداش من نیستی اصلا حواست به من نیست بگی اینم غرور داره انقدر جلو بقیه ضایعش نکنم تو چجور داداشی هستیی😭 محمد: با این حرفش یدونه محکم زدم تو گوشش.. انقدر محکم زدم رد انگشتام مونده بود رو صورتش و لبش پاره شد و خون اومد رسول: باورم نمیشه محمد.. ممنون خان داداش گل کاشتی محمد: اینو گفت و رفت تو خیابون که یه دفعه....یاااا خدااا رسسسووووووولللللل رسول: رفتم تو خیابون چشمام جایی رو نمیدید دیدم یه ماشین داره میاد سمتم که محمد منو پرت کرد اونور و خودشو انداخت جلو ماشین😱😭 ــ برای خواندن رمان و عضویت در کانال روی لینک زیر کلیک کنید👇🏻 @rooman_gando_1400 @rooman_gando_1400 رمانی که الان خوندید توی کانال به صورت کامل بارگذاری شده👆🏻 یک رمانم درمورد ادامه گاندو2 نوشته😍 ورود آقایون ممنوع و حرام است🚫