eitaa logo
مهدی یزدانی
2 دنبال‌کننده
14 عکس
6 ویدیو
1 فایل
مولودی و مدح
مشاهده در ایتا
دانلود
💥سبک: 🎤مداح: (ع) شهید ما شیعه می‌مونیم عشق علی تا اصل دین باشه باید تا دنیا هست حیدر امیرالمومنین باشه ما از گداهاتیم ما رو نگاهت سر به زیر کرده هرجا برم میگم هر کی گدای حیدرِ مَرده عشق تو بند جونمه عمریه گفتم به همه: بابامی تا یادمه بیمارتم تا یادمه تو مرحمه دردامی عمریه پای دارتم من میثم تمارتم یاحیدر عشقت عجینِ باگلم عمریه من گرم دلم باحیدر "حیدر امیرالمومنین"۲" یاحیدر" @AshaareMaddahi دلبند پیغمبر بودی و شد دلبند تو زهرا محشر میشه وقتی می‌خنده با لبخند تو زهرا ای صاحب محشر با تو همه دنیا بهشت میشه جنت تویی آقا بی تو بهشتم عین آتیشه تو سینمه این آرزو روزی بگی به نوکرت: فرزندم بادیدنت من بعد مرگم مطمئنم تو کفن میخندم از شوق دیدارتوئه آقا اگه مرگم برام شیرینه تنها امیدم اینه چشمام بعد مرگم عشقمو میبینه "حیدر امیرالمومنین"۲" یاحیدر" @AshaareMaddahi تو خستگی هر دم شیعه با هیئت نیرو میگیره از برکت روضه این ویروس از ایرانِ ما میره تو این چهل ساله ما جنگ های بدتر از این دیدیم اینکه یه ویروسه ما کل دنیا رو شکست میدیم تو این شرایط سنگر ما هیئت و روضه ست خدا میدونه انگار داره آهنگران تو سنگرای جبهه باز میخونه قاسم سلیمانی یکی از عاشقای حیدر کراره ایران پر از حاج قاسمِ ایران پر از عشقِ به این سرداره "حیدر امیرالمومنین"۲" یاحیدر" 💥بروزترین کانال متن و اشعار مداحی 💥 @AshaareMaddahi 👈
. تا صورت پیوند جهان بود، علی بود تا نقش زمین بود و زمان بود، علی بود سلطان سخا و کرم و جود، علی بود هم آدم و شیث و هم الیاس هم صالح پیغمبر و داوود، علی بود هم موسی و هم عیسی و هم خضر و هم ایوب هم یوسف و هم یونس و هم هود، علی بود مسجود ملائک که شد آدم، ز علی شد آدم چو یکی قبله مسجود، علی بود هم اول و هم آخر و هم ظاهر و باطن هم عابد و هم معبد و معبود، علی بود آن لحمک لحمی بشنو تا که بدانی آن یار که او نقش نبی بود، علی بود موسی و عصا و ید بیضا و نبوت در مصر به فرعون که بنمود، علی بود چندان که در آفاق نظر کردم و دیدم ازروی یقین در همه موجود، علی بود آن شاه سر افراز که اندر شب معراج با احمد مختار یکی بود، علی بود آن کاشف قرآن که خدا در همه قرآن کردش صفت عصمت و بستود، علی بود (مولوی) .
هدایت شده از کانون مداحان
علی کیست ، ذوالفَضلِ وَالاِمتنان علی کیست ، ذوالحِکمةِ وَالبَیان علی کیست ،آیینة ذوالجلال علی کیست ،ذوالرَأفةِ و اَلامان علی کیست ،گو : اَحسنُ الخالقین به او نام داده چنین ، مستعان علی کیست ، معنای توحیدِ محض علی کیست ،مسجودِ روح و روان علی کیست ،اَسماءِ حُسنای حق علی کیست ،الله را ترجمان علی کیست ،از « وَجهُ رَبِک » بپرس همه فانی اَند و علی جاودان علی کیست ،دانای لوح و قلم علی کیست ،اَسرارِ گَنجِ نهان علی کیست ،فرماندهِ اَنبیاء علی کیست ،با اَنبیا همزبان علی کیست ،عبد خدای کریم علی کیست ،سلطان جان و جهان علی کیست ،کعبه ،علی کیست ،رُکن علی کیست ،زمزم ،صفا، سَعی ،هان... علی کیست،صوت رسای خدا علی کیست ،رازِ مگویِ زبان علی کیست ، آن خِلقتِ بی نظیر که هرگز نگُنجد به وصف و بیان علی کیست ذکرِ کُلونِ بهشت علی کیست ،سرمایة جَنَتان علی کیست ،حج و جهاد و زکات علی کیست ،احکام دین را نشان علی کیست ،همتای زهرا علیست علی کیست ،بر مصطفی روح و جان علی کیست ،سالار خُم غدیر علی کیست ،رهبر به پیر و جوان علی کیست ،آقای هر مُتَقی علی کیست ،مولای ما مؤمنان علی کیست ،خورشید دستِ نبی ستون زمین ،لنگرِآسمان علی کیست ،میزان اعمالِ ما علی ، آن قسیمِ جحیم و جنان علی کیست ،رمز حیات و ممات علی کیست ،سِرِ صَلات و اَذان علی کیست ،آنکه به اَمرِ خداست به یک شب چهل جا عیان، همزمان علی کیست ،دل رحم ،با دوستان علی کیست ،دل سخت، با دشمنان علی کیست ،مَرد قنوتِ سحر علی کیست ،محراب را ارمغان علی کیست ،بخشنده ، وقت رکوع علی کیست ،در سجده ، فارغ ز جان علی کیست ،گریان ز اشک یتیم علی کیست ،الحق کسِ بی کسان علی کیست ،پشت و پناه ضعیف علی کیست ،حامیِ مستضعفان علی کیست ،آن سفره دارِ فلک بحق ، عالمی را علی میزبان علی صاحبِ سفرة مجتباست کریمانِ عالم بر او میهمان علی کیست ،بابای زینب ،حسین حسن، اُمِ کلثوم ، ما شیعیان علی کیست ،شیر خدا و رسول علی کیست ،سرمایة کُن فَکان علی کیست ،خشم خدا در عِقاب علی کیست ،چشم خدا در عَیان علی کیست ،خیبر شکن، بت شکن علی کیست ،بر مصطفی جانفِشان علی کیست ، هشیارِ صَفِین ها علی کیست ، بیدار در نهروان علی کیست ،فیروزِ جنگ جَمل علی کیست ،درپیری اَش پهلوان علی کیست ،شایستة ذوالفقار ولی بی سپر،بی زِره، بی کمان علی کیست ،مظلوم،تنها، غریب علی کیست ،با چاهها همزبان علی کیست ،هر کس که پرسد بگو: علی را تو در شقشقیه بخوان علی کیست ،آرامش)ِ فاطمه علی کیست ،همدردِ یارِ جوان علی کیست ،با دستِ بسته صبور علی کیست ،پیروزِ هر امتحان علی دست بسته نگردد ولی برای خدا می شود آنچنان علی را اگر میشناسی دلا خودت را مُریدِ مَرامش بدان علی بر همه بی پناهان ، پناه علی بر سرِ بی کسان ، سایبان علی نَه فقط هست بابای ما علی دین ما هست و ایمانمان و تا حوض کوثر علی ، راهبَر علی ساغر و ساقی و ساربان علی کیست ،بابای ارباب ما علی کیست ،مولای صاحب زمان رسد انتقام غدیرِ علی به دستانِ آن رهبرِ اِنس و جان و مهدی ، مسیرِ علی میرود امامت همین و ولایت همان ولیِ زمان را که دریافتی همان بیعت است و همین آرمان و آنان که پَرپَر در این رَه شدند همه کربلایی ، همه قهرمان محمود ژولیده ╭════•🍁•════╮ 🇮🇷ایتا https://eitaa.com/maddahanesf سروش http://sapp.ir/maddahanesf تلگرام https://t.me/madahanesfahan بله https://ble.im/maddahanesf گپ https://gap.im/maddahanesf اینستاگرام Www.instagram.com/maddahanesf ✉مقدمتان گرامی ╰════•🍁•════╯
. علیه السلام 🔅🔅🔹🔹🔹🔅🔅 🔶 جواب : یا اسدالله الغالب یاعلی بن ابیطالب 🔸🔸 بند اول : امیر مایی / برا همیشه راه ما از شما جدا نمیشه به عالم مینازیم / که آقای مایی همه از خاکیمو / تو بابای مایی دیوونه ی ابوترابم باعلیه حساب کتابم --------------------------- بند دوم: همه ی حرف / نبی همینه ولایته علی کمال دینه نماز بی حیدر / فقط یک بازیه یقینا از این کار / خدا ناراضیه عشق علی برام اصوله با علی عملم قبوله --------------------------- بند سوم : پا به رکابت / مالک اشتر ساخته ی دست تو میشه ابوذر فقط با ذکر تو / عبادت معنا شد فقط با تیغ تو / شجاعت معناشد توو دست تو ذوالفقاره نعره ی عدو الفراره --------------------------- بند چهارم: تا روز محشر / من حیدریم از دشمنه فاطمه بریم تولا.... تبرا / دوباله پروازه با هر دفعه لعنت / میشه روحم تازه از پای گهواره تا تابوت لعن خدا به جبت و طاغوت ⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜⚜ 🔶شاعر: مرتضی کربلایی 💠 💠💠 💠💠💠 👇
🕊💕 سرود زیبا ویژۀ عیدِ ولایت عیدالله الاکبر عیدِ غدیرِ خُم اجرا شده سال 1397 به نفسِ سید رضا نریمانی نمکِ زندگیم از نام علیِ دلِ من مرغِ سرِ بام علیِ من مسلمانِ حسینم ولی دینم تا ابد پیروِ اسلام علیِ اگه علی سامونمه ، کویرمُ بارونمه اگه دینُ ایمونمه ، حق یا علی .. اگه علی دلدارمه ، تویِ بی کسی یارمه اگه نوکریش کارمه ، حق یا علی دینُ دنیامه علی ، دینُ دنیامه آره اقامه علی ، آره آقامه همه جا میرم میگم ، همه جا میگم علی مولامِ علی ، علی مولامِ علی ... آسمون وصلۀ نعلینِ علیِ عالمی خلاصه تو عینِ علیِ علی منجیِ زمین و آسمونه یعنی که دنیا زیره دِینِ علیِ اگه علیِ بی بدیل ، به همۀ عالم دلیل زیر پرش جبرعیل ، حق یا علی اگه علیِ بهترین ، خلیفۀ رویِ زمین علی امیر المومنین ، حق یا علی نور چشمامه علی ، نورِ چشمامِ آره بابامِ علی ، آره بابامِ همه جا میرم میگم ، همه جا میگم علی مولامِ علی ، علی مولامِ علی علی مولامِ علی ، علی مولامِ علی ... نمکِ زندگیم از نام علیِ دلِ من مرغِ سرِ بام علیِ من مسلمانِ حسینم ولی دینم تا ابد پیروِ اسلام علیِ اگه علی سامونمه ، کویرمُ بارونمه اگه دینُ ایمونمه ، حق یا علی .. اگه علی دلدارمه ، تویِ بی کسی یارمه اگه نوکریش کارمه ، حق یا علی دینُ دنیامه علی ، دینُ دنیامه آره اقامه علی ، آره آقامه همه جا میرم میگم ، همه جا میگم علی مولامِ علی ، علی مولامِ علی ... دلِ من عاشقُ شیدایِ علیِ طرحِ جنت رخِ زیبایِ علیِ اگه اربعین میرم ، کربلا هر سال آخه ویزام زیرش امضایِ علیِ اگه علی اربابمه ، تاریکمُ مهتابمِ همیشه میِ نابمِ ، حق یاعلی اگه علیِ یاورم ، دم دمای آخرم اگه نوکرِ حیدرم ، حق یا علی بهترین نامِ علی ، بهترین نامِ آره بابامِ علی ، آره بابامِ همه جا میرم میگم ، همه جا میگم علی مولامِ علی ، علی مولامِ علی علی مولامِ علی ، علی مولامِ علی ..
شروع نامه‌ام نامی کریم است که بسم‌الله الرحمن الرحیم است به آن نامی کزان عالم برافروخت بشر اسماء حُسنی را بیاموخت... به آن نامی که بر ما روح بخشید ز نورش زُهره زهرا درخشید چه زهرایی؟ که معنی‌بخش اسماست همانا اسم اعظم، اسم زهراست خدا گر مدح او نازل نمی‌کرد کتاب خویش را کامل نمی‌کرد به نام کوثرِ قرآن ستودش که لفظی بهتر از کوثر، نبودش حساب نام یازهرا به ابجد برآید یا علی و یا محمد که زهرا ز آن‌دو هست و آن‌دو، زهرا جدایی نیست آری مهر و مه را کسی‌که کُفوِ آن نور جلی بود علی بود و علی بود و علی بود خوش آن روزی که با اذن خداوند به دلخواه پیمبر یافت پیوند جهان رحمت و علم و کرامت به دنیای جمال و عشق و عصمت رسیدش در شب جشن عروسی عروس آسمان، بر خاکبوسی به سائل داد چون پیراهنش را به حکم «لن تنالو البر حتی...» اگرچه خانهٔ زهرا گِلین بود حریم افتخار مسلمین بود محبت، پایهٔ کاشانه او شرف، خشت بنای خانه او جهاز بانوی دنیا و عقبا بُد از پشم و سفال و لیف خرما سفالین کوزه‌ای و مشکی از پوست اساس چشم‌گیر خانهٔ اوست! سپهر، آیینه‌دار هستی‌اش بود رهین آسیای دستی‌اش بود حصیری گرچه فرشِ زیر پا داشت به روی سر، همه نور خدا داشت شُکوه آسمان‌ها صیت او بود گواه «فی بیوتٍ» بیت او بود سلام هر شب و صبحِ پیمبر شُکوه خانه‌اش کردی فزون‌تر سلام، ای وحی منزل در کلامت که حق از کودکی گفته سلامت به وحدت داده هر مویت شهادت ورم کرده‌ست پایت از عبادت زیارت‌گاه انجُم، خاک پایت زیارت‌نامهٔ حوران، ثنایت تویی یاسین تویی طاهای قرآن تویی رمز اشارت‌های قرآن زنان را با عمل، ارشاد کردی جهاد المرأه را فریاد کردی... خدا را بنده‌ای یک‌دانه بودی پدر را دل‌خوشی در خانه بودی دو تن بودید او را پشتوانه تو در خانه، علی بیرون ز خانه رسالت را گلستانی، بهاری امامت را نگهبانی، قراری خروش بی‌امان مسجدی تو رسول خطبه‌خوان مسجدی تو چو تو از دین طرفداری که کرده‌ست؟ امام خویش را یاری که کرده‌ست؟ خروشت حامی جان علی شد کلامت تیغ بُرّان علی شد الا، ای راز رحمت در دو دنیا تویی مشکل‌گشای هر دو دنیا نخستین زن که در جنت در آید تو هستی، کز قیامت محشر آید چو در صحرای محشر پا گذاری شفاعت را چو خورشیدی بر آری ملائک صف به صف در چار سویت علی و مصطفی در پیش رویت مهار ناقه‌ات در دست جبریل خلایق محو این اکرام و تجلیل به حیرت، کاین هیاهو چیست، یارب؟ کسی کاین‌سان در آید، کیست یارب؟ که از درگاه عزت در چپ و راست ندا آید که این زهراست! زهراست! در آن‌جا شیعیانت می‌درخشند نه تنها دوستانت را ببخشند، که می‌بخشد خدای مهربانت گناه دوستانِ دوستانت در آن روزی که عالم بی‌قرارند رسولان نیـز امید از تو دارند در آن غوغا که بهر کس، مَفَر نیست ز بیم جان، پدر فکر پسر نیست زهر سو بانگ وانفسا بلند است، ز ما فریاد یازهرا بلند است تو دستِ دست‌گیری چون برآری «مؤید» را مبادا واگذاری! سيدرضا مؤيد @marsiyeeh
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم سرود - سالروز ازدواج حضرت علی علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها - سبک صحن و سرات... از آسمون گل می ریزن رو سرِ دنیا کارتِ عروسی میارن از عرشِ اعلی رویِ سرِ عروس خانوم یک طاقه نوره آقا دوماد سوار شده رو بالِ اَبرا آقا دوماد دلبره دلِ ما رو می بره رو لبایِ عروس خانم ذکرِ جانم حیدره علی مولا یاعلی (۲) علی مولا علی علی علی مولا یاعلی حُجب و حیایِ این عروس ضرب المثل شد یه ضربه یِ همین داماد خیرالعمل شد عروس و داماد این بودن حاصلِ پیوند سردارِ صبر و فاتحِ جنگِ جمل شد مادریِ فاطمه پدریِ مرتضی پسری می سازه که... میشه شاهِ کربلا علی مولا یاعلی (۲) علی مولا علی علی علی مولا یاعلی دلتنگِ خاکِ کربلا دلتنگِ یارم کاشکی صورت رو ضریحِ دلبر بذارم آرزومه که عرفه واسهِ زیارت رو شونه هام مادرمو حرم بیارم خاکِ پایِ مادرم سرمه یِ چشمِ منه که میگه با افتخار پسرم سینه زنه آقام آقام یاحسین (۲) آقام آقام حسین حسین آقام آقام یاحسین @sehreashk
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم شور - ازدواج حضرت علی علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها یه آسمون پر از ستاره هدیه یِ جشنِ ازدواجه ذکرِ علی علیِ زهرا دوایِ دردِ لاعلاجه دوایِ دردِ لاعلاجِ .... سینه یِ بیمارِ من اینه خاکایِ چادریِ مادر رویِ سرِ گدا بشینه حال و هوایِ من عجیبه نگاهِ من به آسمونه کاش خدا با دعایِ زهرا منو به دلبر برسونه یا وجیهتاً عندالله اِشفعِی لنا عندالله (۴) می رسه با نگاهِ مادر دعایِ ما به استجابت خدا می دونه آرزومه زیارتِ یار و شهادت عرفه تویِ راهه امّا ترسم اینه که جا بمونم امام رضا می خوام دعایِ ... آقامو کربلا بخونم عاشقِ بین الحرمین و... غلامِ دربارِ حسینم من حیدری و فاطمی ام سربازِ صحنِ زینبِینم یا وجیهتاً عندالله اشفعی لنا عندالله (۴) چشم انتظاره مادرِ ما می رسه آرزویِ کوثر تکیه میده آقا به کعبه با رجزِ اَناَ ابنُ حیدر یه روزی می رسه که دنیا زیباتر از همیشه باشه آقایِ ما مهدی بیاد و ... مؤذّنِ کرب و بلا شه برایِ انتقامِ غمها ذوالفقارِ علیو بردار مادرتون چشم انتظاره بزن به کعبه تکیه سردار یا وجیهتاً عندالله اشفعی لنا عندالله (۴) @sehreashk
ویژهٔ عروسی اسلامی 🌷🌷🌷🌷🌺🌺🌺🌺🍀🍀🍀🍀🌹🌹🌹🌹 امشب چه شبِ دل دوماد مست شعف دوست و رفیقا کل میزنن با رقص و کف شادی میکنن عشق دوتا گل هر طرف خاطرهٔ خوش بمونه جز این نیست هدف ای یار مبارک بادا / ایشاءلله مبارک بادا ➖🌷🌷🌷🌷🌺🌺🌺🍀🍀🍀🌹🌹🌹🌹 به به به دوماد تو کهکشونها راه میره عروس قشنگه با عشوه و ادا میره دل میبره از یار خودش عاشقونه برا زندگی مشترک فردا میره ای یار مبارک بادا / ایشاءلله مبارک بادا ➖🌷🌷🌷🌷🌺🌺🌺🍀🍀🍀🌹🌹🌹🌹 هر کی یار گرفت دین او کامل تر شده دیگه ایمونش انگار که کامل تر شده دیگه دنبال کار بیهوده نمیره مزرع کمال ببین پر حاصل تر شده ای یار مبارک بادا / ایشاءلله مبارک بادا ➖🌷🌷🌷🌷🌺🌺🌺🍀🍀🍀🌹🌹🌹🌹 شما جوونا یاد بگیرید از شاه دوماد روزی رسونه خدا نعمت میده زیاد وقتش که شده آستین و بالا بزنید سنت نبی است خدا رو هم خوشش میاد ای یار مبارک بادا / ایشاءلله مبارک بادا ➖🌷🌷🌷🌷🌺🌺🌺🍀🍀🍀🌹🌹🌹🌹 یادم نمیره عروسیهای اون زمون ساده و قشنگ بپا میشد عروسی مون این همه اسیرِ قید و بند ها نمیشد (صفا ) یادته بگو بدونن دوستامون ای یار مبارک بادا / ایشاءلله مبارک بادا (کل میزنن)یعنی با دهانشان صدای هلهله در میارن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چه گویم، شرح فراقت چشمی و صد نَم، جانی و صد آه غمی نشسته به جایت🥀... رفتنش رفتن جان بود،نمی دانستيم...🍃 ♥️ 🌙| @javad_mohammady
1384/05/05 بیانات در دیدار جمعی از مداحان بسم الله الرّحمن الرّحیم خیلی استفاده کردیم. خیلی ممنون و متشکر از عزیزانی که این محفل را به ذکر نام مبارک فاطمه‌ی زهرا (سلام‌الله‌علیها) منور و معطر کردند. شعر و اجرا و ادا و همه چیز بحمدالله امروز در بخش‌های مختلف این برنامه جمع بود. یک نکته درباره‌ی مناسبتی که به خاطر سالروز ولادت بانوی دو جهان و سرور زنانِ اولین و آخرین در کشور ما مقرر شده، عرض کنیم؛ یعنی موضوع روز زن. روز زن، یعنی نگاه درست و مبتنی بر منطق به زنان، که نیمی از جمعیت بشر را تشکیل میدهند؛ آن هم نیمی که اگر نگاه کاوشگر انسان بخواهد نقش آن را با نقش‌های دیگر مقایسه کند، خواهد دید که نقش این نیم، حساس‌ترین، ظریف‌ترین، ماندگارترین و مؤثرترین نقش‌ها در حرکت تاریخ انسان و در سیر بشریت به سوی کمال است. خدا زن را این‌گونه آفریده. اگر بنای آفرینش انسان و جهان را به دو بخشِ کارهای ظریف و ریزه‌کاری و بخشِ کارهای مستحکم - و به تعبیر سازندگان بناها، سفتکاری - بگذاریم، بخش اول که ظریف‌کاریها و ریزه‌کاریها و رشته رشته پروردن احساسات و عواطف بشر است، در اختیار زن است. گناه بزرگ تمدن مادی، تضعیف و گاهی به فراموشی سپردن این نقش است. هرجا سخن از تضعیف خانواده است، نقش این بخشِ مهم نادیده گرفته شده. هرجا سخن از بیاعتنایی به هنر مادری و هنر تربیت فرزند در آغوش پُر مهر و محبت مادر است، این نقش نادیده گرفته شده. دنیای غرب این جرم بزرگ را دارد که این نقش را تضعیف کرده و در مواردی نادیده گرفته است. بخشی از بزرگىِ این گناه به این مربوط است که این حرکت فاجعه‌آمیز را با نام «حمایت از زن» انجام میدهد؛ در حالیکه این حمایت از زن نیست؛ این خیانت به زن و خیانت به انسان است. نقش مادر از دوران حمل و بارداری شروع میشود و تا آخر زندگی انسان ادامه دارد. مردی که به دوران جوانی رسیده یا از دوران جوانی هم عبور کرده، باز تحت تأثیر عطوفت و محبت و شیوه‌های خاص مادرانه‌ی مادر است. اگر زنان ما از لحاظ رتبه‌ی معرفتی و بینش و معلومات، سطح خود را ارتقاء دهند، این نقش با هیچ نقش دیگری، با هیچ مؤثر دیگری از مؤثرات فرهنگی و اخلاقی تا آخر قابل مقایسه نیست. یک وقت مادری از لحاظ معرفت سطح‌اش پایین است؛ البته این نمیتواند در دوران بزرگی اثرگذاری کند؛ این گناهِ کم بودن معلومات یک انسان است؛ این نقصِ تأثیر مادری نیست. مادر است که فرهنگ و معرفت و تمدن و ویژگیهای اخلاقىِ یک قوم و جامعه را با جسم خود، با روح خود، با خُلق خود و با رفتارِ خود، دانسته و ندانسته به فرزند منتقل میکند. همه تحت تأثیر مادران هستند. آن که بهشتی میشود، پایه‌ی بهشتی شدنش از مادر است؛ که «الجنة تحت اقدام الأمهات». البته نقش زن به عنوان همسر هم داستان بسیار طولانىِ دیگری است. دنیایی که زن را از داخل خانواده جدا میکند و با وعده‌های توهم‌آمیز بیرون میکشد و او را در مقابل نگاه و حرکت هرزه‌ی جامعه، بیپناه و بیدفاع میکند و میدان را برای تعرض به حقوق او باز میکند، هم زن را تضعیف میکند، هم خانواده را نابود میکند، هم نسل‌های آینده را به خطر می‌اندازد. هر تمدن و هر فرهنگی که این منطق را داشته باشد، دارد فاجعه ایجاد میکند؛ و این امروز در دنیا اتفاق افتاده است و روزبه‌روز هم دارد بیشتر میشود. و به شما عرض کنم؛ این از آن سیل‌های خطرناکی است که آثار تخریبی آن در بلندمدت ظاهر میشود و بنای تمدن غرب را در هم خواهد کوبید و فرو خواهد ریخت. در کوتاه مدت چیزی فهمیده نمیشود؛ اینها چیزهایی است که صد ساله و دویست ساله خودش را نشان میدهد؛ و نشانه‌های این بحران‌های اخلاقی در غرب الان دارد بروز میکند.
اسلام به معنای واقعی زن را تکریم کرده است. اگر روی نقش مادر و حرمت مادر در درون خانواده تکیه میکند، یا روی نقش زن و تأثیر زن و حقوق زن و وظایف و محدودیت‌های زن در داخل خانواده تکیه میکند، به‌هیچ‌وجه به معنای این نیست که زن را از شرکت در مسائل اجتماعی و دخالت در مبارزات و فعالیت‌های عمومی مردم منع کند. عده‌یی بد و یا کج فهمیدند؛ یک عده‌ی مغرض هم از این کج‌فهمی استفاده کردند؛ کأنّه یا باید زن، مادر خوب و همسر خوبی باشد یا باید در تلاش‌ها و فعالیت‌های اجتماعی شرکت کند؛ قضیه این‌طوری نیست؛ هم باید مادرِ خوب و همسر خوبی باشد، هم در فعالیت اجتماعی شرکت کند. فاطمه‌ی زهرا (سلام‌الله‌علیها) مظهر چنین جمعی است؛ جمع بین شؤون مختلف. زینب کبری نمونه‌ی دیگر است. زن‌های معروف صدر اسلام و زن‌های برجسته، نمونه‌های دیگرند؛ اینها در جامعه بودند و حضور داشتند. نفهمیدنِ مفهوم تکریم زن در اسلام، همراه شده است با بدآموزیهای القاء شده‌ی به عنوان تکریم زن در تمدن غرب؛ اینها با هم آمیخته شده و یک جریان غلط ذهنی و فکری به‌وجود آورده. زن در داخل خانواده، عزیز و مکرّم و محور مدیریت درونی خانواده است؛ شمع جمع افراد خانواده است؛ مایه‌ی انس و سکینه و آرامش است. کانون خانواده - که حوضچه‌ی آرامش زندگىِ پُرچالش و پُرتلاش هر انسانی است - به وجود زن آرام میگیرد و سکینه و اطمینان پیدا میکند. آن وقت نقش او به عنوان همسر، به عنوان مادر، به عنوان دختر خانواده، هر کدام یک فصل طولانی در تکریم دارد. بنابراین حقیقتاً باید در زمینه‌ی ارزش و کرامت زن در نظر اسلام، بازنویسی و بازگویی و بازبینی کرد. مطلب دیگر این است که ما این بزرگوار را با زبان‌های ناقصِ خودمان توصیف میکنیم. امروز هم شعرای عزیز ما همین مضمون را بارها تکرار کردند، که ما با این بیان ناقص و با این دید قاصر، فاطمه‌ی زهرا (سلام‌الله‌علیها) را توصیف میکنیم. این دید، ناظر به آن مقامات معنوی نیست. چون به آنها دسترسی نداریم، آنها را نمیفهمیم و درک نمیکنیم. گاهی تعبیراتی گفته میشود که خیلی هم دقیق نیست. مثلاً «عرش خدا زیر پای تو» یعنی چه؟ عرش خدا چیست؟ اینها خیلی روشن نیست؛ همین‌طور یک تعبیری است. چون میخواهند تکریم و تعظیم کنند، اما واقعیت مطلب در ذهن کوچک ما نمیگنجد، از چنین تعبیراتی استفاده میشود؛ گاهی خوب است، گاهی هم خوب نیست؛ گاهی درست است، گاهی هم درست نیست. بخشی از قضیه برای ما قابل فهم است. من میخواهم روی نکته‌ی کوتاهی از این بخش تکیه کنم. میخواهم عرض کنم که ارزش فاطمه‌ی زهرا (سلام‌الله‌علیها) به عبودیت و بندگی خداست. اگر بندگی خدا در فاطمه‌ی زهرا (سلام‌الله‌علیها) نبود، او صدیقه‌ی کبری نبود. صدّیق یعنی چه؟ صدّیق کسی است که آنچه را میاندیشد و میگوید، صادقانه در عمل آن را نشان دهد. هرچه این صدق بیشتر باشد، ارزش انسان بیشتر است؛ میشود صدّیق؛ «اولئک مع الذین انعم الله علیهم من النبیین و الصدیقین». «صدّیقین» پشت سر «نبیین»اند. این بزرگوار صدیقه کبری است؛ یعنی برترین زن صدیق. این صدیق بودن به بندگی خداست. اگر بندگی خدا نمیکرد، صدّیقه‌ی کبری نمیشد. اساس، بندگی خداست. نه فقط فاطمه‌ی زهرا (سلام‌الله‌علیها)، بلکه پدر فاطمه هم - که مبدأ و سرچشمه‌ی فضائل همه‌ی معصومین اوست و امیرالمؤمنین و فاطمه‌ی زهرا (سلام‌الله‌علیها) قطره‌هایی هستند از دریای وجود پیغمبر - ارزشش پیش خدا به خاطر عبودیت است؛ «اشهد ان محمداً عبده و رسوله»؛ اول، عبودیت اوست؛ بعد رسالت او. اصلاً رسالت - این منصب والا - به او داده شد، به خاطر عبودیت؛ چون خدا صنیعِ دست و مخلوقِ خود را میشناسد. مگر در زیارت حضرت زهرا عرض نمیکنیم: «امتحنک الله الذی خلقک قبل ان یخلقک»؟ در علم خدای متعال معلوم است که عمل من و شما چیست. ما در مقابل گناه و هوس و پول و نام نیک قرار میگیریم؛ آیا به‌خاطر به‌دست آوردن اینها حاضریم از شرف و ایمان و تکلیفِ خود و امر و نهی الهی درباره‌ی خود صرف‌نظر کنیم یا نه؟ این اختیار ماست. چه راهی را انتخاب خواهیم کرد؟ وقتی گفتن سخنی برای انسان ضرر مادی دارد، وقتی حرکتی هوس‌های گناه‌آلود انسان را برآورده میکند، ما سر دو راهی قرار میگیریم. کدام راه را انتخاب خواهیم کرد؟ راه هوس و گناه و پول را، یا راه پاکدامنی و تقوا و بندگی خدا را؛ یکی از این دو را انتخاب خواهیم کرد. انتخاب و اختیارِ ماست، اما خدای متعال میداند که ما چه راهی را اختیار خواهیم کرد؛ این در علم الهی هست. اگر شما انسانی هستید که این قدرت در شما وجود دارد که در مقابل کوهی از ارزش‌های مادی و برآورنده‌ی هوس‌ها محکم بایستید و تکان نخورید، خداوند برای شما شایستگیهایی در نظر میگیرد. «و مریم ابنة عمران التی احصنت فرجها فنفخنا فیه من روحنا»؛ خدای متعال بیهوده به مریم این‌قدر لطف نمیکند. این، کلام قرآن است. او با همه‌ی وجود پاکدامنی خود را حفظ کرد، لذا شایسته‌ی این شد که مادر عیسی شود.
حضرت یوسف در عین جمال و جوانی و برخورداری از عزت مادی در خانه‌ی عزیز مصر، روی هوس خود پا گذاشت؛ لذا شایسته‌ی مقام والایی شد که خدا به او داد؛ یعنی پیغمبری. خدا این را میداند که این بنده چنین جوهری دارد و این‌چنین اراده‌ی خود را صرف راه او خواهد کرد؛ لذا برای او مسؤولیت‌های بزرگ و سنگین دیگری - که هر کدام باز به نوبه‌ی خود اجرهای بزرگی دارد - در نظر میگیرد. «امتحنک الله الذی خلقک قبل ان یخلقک فوجدک لما امتحنک صابرة»؛ خدای متعال میداند که فاطمه‌ی زهرا در دوران زندگی چگونه انتخاب و اختیار خواهد کرد و چگونه قدم خواهد برداشت. عبودیت خدا معیار است. این شد برای ما خط روشن. برادران و خواهران عزیز! من و شما باید دنبال عبودیت خدا باشیم. تمجید از فاطمه‌ی زهرا نتیجه‌اش باید این باشد. شما برادران عزیز مداح کسانی هستید که از زبان و حنجره‌ی شما امواج نورانی و معطر مدیحه‌ی دختر پیغمبر و ائمه‌ی هدی (علیهم‌السلام) ساطع میشود و در دل مخاطبانتان مینشیند؛ این خیلی ارزش است. الان بیست‌وچند سال است که ما این جلسه را با همین دوستان آقای سازگار و بقیه‌ی دوستان داریم؛ به نظرم از سال 62 و 63 این جلسه هر سال در چنین روزی برقرار است. من بارها این مطلب را به شما عرض کرده‌ام که رتبت مداحی و منبر مداحی یکی از باشرافت‌ترین رتبه‌ها و منبرهاست. در این زمینه ما خیلی صحبت کرده‌ایم، که دیگر نمیخواهیم تکرار کنیم. امروز هم بحمدالله اقبال مردم و جوان‌ها به نوای مداحان، اقبال خوبی است. میبینید مردم، استقبال میکنند، علاقه نشان میدهند، اجتماع میکنند، صحبت میکنند، پول میدهند؛ این یک موقعیت است. موقعیت وقتی حساس شد، وظیفه حساس و خطیر میشود. اول جلسه، قاری عزیزمان آیاتی را تلاوت کردند که خیلی مهم است و من چند آیه قبل از آن را عرض میکنم. «یا نساء النبی من یأت منکنّ بفاحشة مبیّنة یضاعف لها العذاب ضعفین» - خطاب به زنان پیغمبر است - هر که از شما گناه کند، عذابش دو برابر است.چرا؟ زن پیغمبر چون زن پیغمبر است، اگر گناه کرد، عذابش دو برابر است. «و کان ذلک علی الله یسیرا». «و من یقنُت منکنّ لله و رسوله و تعمل صالحا نؤتها اجرها مرّتین»؛ آن طرف قضیه هم همین‌طور است: اگر عبادت کردید، اگر کار خوب کردید، اگر عمل صالح انجام دادید، دو برابر مردمِ دیگر به شما اجر میدهیم. یعنی نماز زن پیغمبر به‌طور معمولی دو برابر نماز دیگران اجر دارد؛ عبادتش دو برابر عبادت دیگران اجر دارد. اگر هم خدای نکرده غیبت کسی را بکند، غیبتش دو برابر غیبت دیگران گناه دارد. بعد، آیه‌یی که این قاری خواندند، از این‌جا شروع میشود: «یا نساء النّبی لستنّ کأحد من النّساء اِن اتّقیتن»؛ شما اگر تقوا پیشه کنید، مثل دیگر زنها نیستید؛ از بقیه‌ی زنهای دیگر امتیاز دارید. آن وقت بعد دنباله‌اش میفرماید: «فلا تخضعن بالقول فیطمع الّذی فی قلبه مرض و قلن قولا معروفا». این، خطاب به زنهای پیغمبر است. اما زنهای پیغمبر خصوصیتی ندارند؛ خصوصیت زنهای پیغمبر، انتصاب به پیغمبر است. من و شما هر کدام انتصاب بیشتر و موقعیت خطیر و ممتازی در جامعه داشته باشیم، همین خصوصیت در ما هم هست. البته نمیگویم دو برابر - این را ادعا نمیکنم - اما با دیگر مردم فرق داریم، و من از شما بیشتر. اگر ما خطایی انجام دهیم، خطای ما مثل خطای مردمِ عادی نیست؛ سنگین‌تر و سخت‌تر است. اگر ما خدای نکرده کسی را به وادی ضلالت و گمراهی انداختیم، با عمل مشابهِ دیگری تفاوت دارد. مداح‌ها بدانند چه میخوانند و چه میگویند. صدای خوش، آهنگ قشنگ، موقعیت ممتاز، تریبون خوب، اقبال فراوان؛ امروز هم که جوانها بحمدالله جامعه و کشور ما را با صفای دلِ خودشان مصفا کرده‌اند - این همه جوان در این کشور وجود دارد - همه متوجه شماست. شما چه میخواهید به مردم بدهید؟ این‌که من همیشه روی آنچه میخوانید و آن‌چنان که میخوانید - در جلسه‌ی مداح‌ها و با افراد گوناگون - تأکید میکنم، به‌خاطر این حساسیت است.
یکوقت یکی از برادران مداح میگفت ما اگر از شعرهای خوب و شعرای بزرگ شعری انتخاب کنیم، مردم نمیفهمند؛ بنابراین مجبوریم از این شعرها استفاده کنیم. این‌طوری نیست؛ من این را قبول ندارم. وقتی با زبان شعر با مردم حرف بزنید، هرچه شعر پیچیده هم باشد، وقتی مداح با هنر مداحی خود توانست این را کلمه کلمه به مردم القاء و مخاطبه کند، در دل مردم اثر میگذارد. ما غزلیات زیادی داریم. شما به دیوان صائب نگاه کنید. من یک وقت چند بیت از این اشعار را تصادفی انتخاب کردم و به بعضی از برادرهای مداح گفتم روی اینها کار کنید. دیوان صائب غزلهای بسیار خوب و مفیدی دارد که در دلها اثر میگذارد. دیگران هم از این‌گونه اشعار دارند. بعضی از شعرا - که امروز هم بحمدالله در شعرها آمده بود - درباره‌ی عبادت و خضوع و جهاد و تضرع و انفاق و جهاد ائمه (علیهم‌السّلام) بیانات خیلی خوب و زیبایی داشتند. شعر را از لحاظ هنری، سطح خوب انتخاب کنید؛ چون اثرگذار است. شعر خوب و شعر هنری، همان خاصیت عمومی هنر را دارد. خاصیت عمومی هنر این است که بدون این‌که خود گوینده حتّی در خیلی از موارد توجه داشته باشد و غالباً بدون این‌که مستمع توجه داشته باشد، اثر میگذارد. تأثیر شعر، نقاشی، بقیه‌ی انواع هنر، صدای خوش و آهنگ‌های خوب - که اینها همه هنر است - روی ذهن مخاطب، من حیث لایشعر به‌وجود می‌آید؛ یعنی بدون این‌که مخاطب متوجه باشد، آن اثر را در او میبخشد؛ این بهترین نوع اثرگذاری است. شما ببینید خدای متعال برای بیان عالیترین معارف، فصیح‌ترین بیان را انتخاب کرد؛ یعنی قرآن. میشد خدای متعال مثل حرفهای معمولی، قرآن و معارف اسلامی را با بیان معمولی بگوید؛ اما نه، خدا این را در قالب فصیح‌ترین و زیباترین بیان هنری ریخته، که خود قرآن هم میگوید نمیتوانید مثل لفظ و ساخت هنرىِ آن را بیاورید؛ معنایش که معلوم است. به خطبه‌های نهج‌البلاغه نگاه کنید؛ آیت زیبایی است. امیرالمؤمنین میشد معمولی حرف بزند؛ اما نه، از بیان هنری استفاده میکند؛ «و بعد فنحن امراء الکلام». خود این بزرگوارها گفته‌اند که ما امیران سخن‌ایم. واقعاً هم امیر سخن بوده‌اند. امیر سخن، یعنی بیان را به بهترین و شیواترین وجه انتخاب کنید؛ شعر خوب، شاعر خوب - که الحمدلله کم هم نداریم - مفاهیم خوب. نکته‌ی آخر هم آهنگ است. من شنیده‌ام در مواردی از آهنگ‌های نامناسب استفاده میشود. مثلاً فلان خواننده‌ی طاغوتی یا غیرطاغوتی شعر عشقىِ چرندی را با آهنگی خوانده؛ حالا ما بیاییم در مجلس امام حسین و برای عشاق امام حسین، آیات والای معرفت را در این آهنگ بریزیم و بنا کنیم آن را خواندن؛ این خیلی بد است. خودتان آهنگ بسازید. این همه ذوق و این همه هنر وجود دارد. یقیناً در جمع علاقه‌مندان به این جریان کسانی هستند که میتوانند آهنگ‌های خوبِ مخصوص مداحی بسازند؛ آهنگ عزا، آهنگ شادی. این را هم عرض بکنم که آهنگ شادی از آهنگ عزا جداست. الان معمول شده که برای روزهای عید جلساتی تشکیل میدهند. بنده مخالف این کار نیستم؛ بد هم نیست که دست میزنند. البته اگر از رادیو بشنویم - که بنده خودم گاهی از رادیو شنیده‌ام - و شعر را درست گوش نکنیم، خیال میکنیم دارند سینه میزنند! هم لحن، سینه‌زنی است؛ هم آن دستی که میزنند، مثل زدن روی سینه است. این چه شادییی شد؟! اگر برای روزهای شادی، آهنگ‌های مناسب - نه آهنگ‌های مبتذل، نه آهنگ‌های طاغوتی، نه آهنگ‌های حرام - و شیوه‌های خوب انتخاب کنند، مؤثرتر و بهتر است. این‌طور نباشد که چون به روضه‌خوانی عادت کرده‌ایم، روز شادی هم که میخواهیم حرف بزنیم، لحنمان بشود لحن روضه‌خوانی. قدیم‌ها میگفتند فلانی هرچه میخواند، مثنوی درمی‌آید؛ هر آهنگی را که شروع کند، مثنوی میشود! این‌طوری نباشد. به‌هرحال میدان شما، میدان وسیعی است؛ میدان کار و اثرگذاری است. امروز مداحان جوان بحمدالله خیلی هستند؛ اقبال جوانها هم خیلی زیاد است. این مزرع، بسیار مستعد و قابل بذرافشانی است. اگر خوب بذرافشانی شود، تأثیرات و محصولش فوق‌العاده باارزش خواهد بود. از این فرصت استفاده کنید، استفاده کنیم، نظام اسلامی استفاده کند - شعر خوب، آهنگ خوب، مضمون خوب، اجرای خوب، صدای خوب - این یک چیز استثنایی و فوق‌العاده خواهد بود. خداوند ان‌شاءالله به همه‌ی شما توفیق دهد. از برادرانی که تشریف آوردند، خیلی متشکریم؛ بخصوص آقایانی که از راه‌های دور تشریف آوردند؛ آقای مؤید، آقای کلامی، آقای اکبرزاده و بقیه‌ی دوستان. والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
چیز دیگری که بنده در بعضی از خوانندگان جلسات مداحی اطلاع پیدا کردم، استفاده‌ی از مدح‌ها و تمجیدهای بیمعناست، که گاهی هم مضر است. فرض کنید راجع به حضرت اباالفضل (سلام‌الله‌علیه) صحبت میشود؛ بنا کنند از چشم و ابروی آن بزرگوار تعریف کردن؛ مثلاً قربون چشمت بشم! مگر چشم قشنگ در دنیا کم است؟ مگر ارزش اباالفضل به چشمهای قشنگش بوده؟! اصلاً شما مگر اباالفضل را دیده‌اید و میدانید چشمش چگونه بوده؟! اینها سطح معارف دینی ما را پایین میآورد. معارف شیعه در اوج اعتلاست. معارف شیعی ما معارفی است که یک فیلسوفِ در غرب پرورش یافته‌ی با مفاهیم غربی و بزرگ شده‌ی آشنای با معارف فلسفىِ غرب مثل هانریکُربن را میآورد دو زانو جلوی علامه‌ی طباطبایی مینشاند؛ او را خاضع میکند و میشود مروج شیعه و معارف آن در اروپا. میشود معارف شیعه را در همه‌ی سطوح عرضه کرد؛ از سطوح ذهن متوسط و عامی بگیرید تا سطوح بالاترین فیلسوف‌ها. ما با این معارف نباید شوخی کنیم. ارزش اباالفضل العباس به جهاد و فداکاری و اخلاص و معرفت او به امام زمانش است؛ به صبر و استقامت اوست؛ به آب نخوردن اوست در عین تشنگی و بر لب آب، بدون این‌که شرعاً و عرفاً هیچ مانعی وجود داشته باشد. ارزش شهدای کربلا به این است که از حریم حق در سخت‌ترین شرایطی که ممکن است انسان تصورش را بکند، دفاع کردند. انسان حاضر است در یک جنگ بزرگ و مغلوبه برود و احیاناً در حرارت جنگ کُشته هم بشود - که البته مقام خیلی والایی است، همه هم حاضر نیستند، شهدا و مجاهدان فی‌سبیل‌الله معدودند؛ در زمان ما هم بحمدالله شهدای برجسته‌یی داشته‌ایم - اما شهید شدنِ این‌طوری در آن میدان جنگ، با شهید شدن در صحنه‌ی کربلا، با آن غربت، با آن فشار، با آن تشنگی، با آن تهدید به اذیت و آزار کسان انسان، خیلی تفاوت دارد. انسان خیلی اوقات میگوید من حاضرم در این میدان جانم را بدهم؛ اما چه‌کار کنم، بچه‌ام دارد از گرسنگی یا از بیدارویی میمیرد؛ این میشود یک بهانه برای انسان. انسان گاهی ملاحظه‌ی ناموس خودش را بیشتر از جانش میکند؛ ملاحظه‌ی بچه‌ی شیرخوارش را بیشتر از جانش میکند. انسان در این میدان برود، بچه‌ی شیرخوارش هم باشد، زنش هم باشد، مادرش هم باشد، ناموس‌اش هم باشد، همه‌ی اینها هم در معرض خطر قرار بگیرند و پایش نلرزد؛ ارزش اباالفضل، ارزش حبیب‌بن‌مظاهر، ارزش جُون در اینهاست، نه در قد رشیدش یا بازوی پیچیده‌اش. قد رشید که خیلی در دنیا هست؛ ورزشکارهای زیبایی اندام که خیلی هستند؛ اینها که در معیار معنوی ارزش نیست. گاهی روی این تعبیرها تکیه هم میشود! حالا یک وقت شاعری در یک قصیده‌ی سی، چهل بیتی اشاره‌یی هم به جمال حضرت اباالفضل میکند؛ آن یک حرفی است؛ ما نباید خیلی خشکی به خرج دهیم و سختگیری کنیم؛ اما این‌که ما همه‌اش بیاییم روی ابروی کمانی و بینی قلمی و چشم خمار این بزرگواران تکیه کنیم، این‌که مدح نشد؛ در مواردی ضرر هم دارد؛ در فضاهایی این کار خوب نیست. نباید بگذارید منبرِ ده دقیقه‌یی یا بیست دقیقه‌یی شما از معارف خالی بماند. امسال دیدم بعضی از برادران مداح در ماه محرم و در دهه‌ی فاطمیه بحمدالله این نکته را رعایت کرده بودند. در منبر مداحی حتماً در اول، فصلی اختصاص بدهید به نصیحت یا بیان معارف به زبان زیبای شعر. اصلاً رسم مداحی از قدیم این‌طوری بوده است؛ الان یک مقدار آن رسم‌ها کم شده. مداح در اول منبر یک قصیده، یک ده بیت شعر - کمتر، بیشتر - فقط در نصیحت و اخلاق، با الفاظ زیبا خطاب به مردم بیان میکرد؛ مردم هم میفهمیدند و اثر هم میگذارد. من یک وقت گفتم که گاهی شعر یک مداح از یک منبر یک ساعتىِ ما اثرش بیشتر است. البته همیشگی نیست؛ گاهی است.اگر خوب انتخاب و اجرا شود، این‌طوری خواهد بود.
.............................................................................................................................................................................................................................................................................................. ................................... ................................................................................................................................................................................................................................ ..............................................................................................................................................................................
1392/02/11 بیانات در دیدار جمعی از مداحان در سالروز ولادت حضرت فاطمه‌ی زهرا سلام‌الله‌علیها بسم‌اللّه‌الرّحمن‌الرّحیم‌ این عید شریف را، میلاد مسعود را، روز شادی و فرح و طراوت دلهای شیعیان را در طول تاریخ، به همه‌ی شما عزیزان، برادران، خواهران، بلبلان باغ مدحت آل پیغمبر، و ثناگستران برترین و بهترین خلایق عالَم و آدم تبریک عرض میکنم. امیدواریم خداوند متعال از همه‌ی شما عزیزانی که برنامه اجرا کردید - خوانندگان، سرایندگان، اجرا کنندگان و مجموعه‌ی شما عزیزان - این توسل را به بهترین وجهی قبول بفرماید. بنده‌ی حقیر، خدا را سپاسگزارم که توفیق مرحمت کرده است؛ شاید حدود سی سال یا بیشتر است که ما این توسل را در این روز داریم و بحمداللّه رونق و شکوه و معنویت و رشد مفاهیم و معانی را انسان در پیشرفت سالها مشاهده میکند. امسال برنامه‌ای که اجرا کردید، بسیار خوب بود؛ هم از لحاظ محتوا، هم از لحاظ قالب؛ شعرها خوب بود، اجراها و خواندنها خیلی خوب بود. ان‌شاءاللّه که شما دوستان و عزیزان روزبه‌روز در جهت معرفت‌افزائی و نورپراکنی در فضای ذهنی جامعه، موفق‌تر باشید. دو مطلب در این جلسه گفتنی است - اگرچه حرفِ گفتنی بیش از اینها است - یک مطلب در مورد مدیحه‌سرائی خاندان پیغمبر است؛ این مهمی که شماها بر عهده گرفته‌اید. امروز بحمداللّه در سرتاسر کشور شبکه‌ی مداحان و ثناگستران خاندان پیغمبر توسعه پیدا کرده است؛ جمعیت زیادی، استعدادهای زیادی، دلهای مشتاقی در میان خود مداحان - که از جوانهای ما، پیشکسوتهای ما، اساتید ما تشکیل شده است - بحمداللّه میان مردم میروند و وسیله‌ی توسل مردم را فراهم میکنند و سفره‌ی برکت اهل‌بیت را میگسترانند؛ این یک فرصتی است برای کشور ما؛ مثل خیلی از فرصتهای دیگری که ما داریم. برادران مسلمان ما در کشورهای دیگر، خیلی از فرصتهای ما را ندارند؛ یکیاش همین است. این سلسله و رشته و جریان و شبکه‌ی توسل به اهل‌بیت و محبت اهل‌بیت و برانگیختن عواطف، خیلی فرصت مهمی است. حالا به هر دلیلی، دیگران در مناطق دیگر، از این نعمت بزرگ، از این برکت عام، به این شکل برخوردار نیستند؛ ما داریم. یقیناً یکی از عواملی که دین را، معنویت را، عقیده را و اخلاق را در یک جمعیتی در طول تاریخ حفظ میکند، عواطف است؛ در کنار عقل و خرد و استدلال. انبیاء و فرستادگان الهی ننشسته‌اند با مردم با زبان فلسفی حرف بزنند؛ اگرچه برای فهمیدن کلام آنها و تعمق در بیان آنها، عقل فلسفی لازم بود و هست؛ یعنی فلاسفه‌ی بزرگ از سفره‌ی گسترده‌ی عمومی انبیای الهی بیشترین بهره را میبرند؛ اما این سفره، سفره‌ی خاص نیست؛ لذا زبان آن، زبان استدلال عقلی و بگو و مگو و ان قلت و قلت نیست؛ این زبان، ترکیبی است از اندیشه و عقل و عواطف؛ عاطفه است که میتواند مسیر فهم عقلی و حرکت عقلی و جریان عقلی را هموار کند. ما به طور طبیعی این جریان را داریم؛ هم در جلسات مدح و عزا و شادی و مولودیخوانی و عزاداری، هم در جلسات دعاخوانی؛ این دعای کمیل، این دعای ندبه، این دعای امام حسین در عرفه، و دعاهائی که مخصوص ما است. در میان دیگران، این مقدار دعای خوش‌لفظِ خوش‌معنای خوش‌مضمون وجود ندارد؛ این هم از اختصاصاتِ امتیازاتی است که بحمداللّه پیروان اهل‌بیت از آن برخوردارند. اینها همه‌اش عقل و عاطفه را درآمیخته‌ی با یکدیگر در طول تاریخ و در عمق ذهن بشر و عواطف انسان جاری میکند. بنابراین شأن مداح این است؛ یعنی برانگیختن عواطف، و به کمک اندیشه و خرد بردنِ این عواطف. شأن مداح و ستایشگر - این حرفه‌ای که امروز در کشور ما بحمداللّه بوفور وجود دارد - این است که بتواند با بیان هنری، با شیوه‌ی هنری، با اجرای هنری، معرفت را در بین مردم گسترش دهد. این شد محور اصلی. شعری که انتخاب میکنید، لحنی که انتخاب میکنید، شیوه‌ای که در آن با مردم حرف میزنید، در این جهت قرار بگیرد؛ در جهت افزایش معرفت و عمق بخشیدن به هدایت مردم و دانائیهای آنها از دین و از راه زندگی؛ این کاری است که جامعه‌ی مداح به بهترین وجهی میتواند انجام دهد.
بارها عرض کرده‌ایم و این یک حقیقتی است که وقتی شما یک قصیده را یا یک غزل را که حامل معارف است، در یک مجلسی میخوانید، گاهی از ساعتها سخن گفتن فصیح و بلیغِ یک گوینده تأثیرش بیشتر و عمیق‌تر میشود؛ این یک فرصت است؛ از این فرصت باید استفاده کرد؛ این فرصت را نباید ضایع کرد. شعری که محتوا نداشته باشد، این فرصت را ضایع میکند؛ یا اگر چنانچه در آن یک نکته‌ی ضعیف و احیاناً غلط وجود داشته باشد، این فرصت را ضایع میکند؛ یا اگر چنانچه کیفیت اجرا جوری باشد که مرزهای شرعی را مخدوش کند، این فرصت ضایع شده است؛ یا اگر جوری باشد که نیازهای نقد را که امروز مردم به دانستن آنها احتیاج دارند، ندیده بگیرد، این فرصت ضایع شده است. فرض کنیم در دوران جنگ تحمیلی که کشور نیاز داشت به یک حماسه‌ی پرشورِ عملی و جهاد در میدان، جوانها هم آماده بودند، پدر و مادرها هم آماده بودند، یک نفری برود در مجالس و محافل خود، شعر هم بخواند، خوب هم اجرا کند، منتها اشاره‌ای به این نیاز وقت نکند؛ این ضایع کردن فرصت است. آن روز مداحها نقشهای خیلی خوبی آفریدند. در این جبهه کارهائی که مداحهای ما کردند، اثری که آنها در اعماق جان رزمندگان ما گذاشتند، کم‌نظیر است. من بعضی را اطلاع دارم؛ مداحهای ترکزبان یک جور، مداحهای فارس‌زبان یک جور، همین آقایان مداحهای زنجان که امروز یکی از آنها اینجا خواندند، و جاهای دیگر و جاهای دیگر و از همه جا، و همچنین شعرائی که این مداحها را پشتیبانی میکردند، آن روز همه به وظیفه‌شان عمل کردند. امروز هم من نگاه میکنم، میبینم در میان این شعرهائی که خوانده شد، به نیازهای نقد توجه شده بود؛ نمونه‌ی کاملش همین شعر آقای سازگار است، که هر سال همین جور است. ایشان در این شعرها و سرودها یک پیوند لطیفِ درستِ هنریای بین عرش و فرش میزند؛ از حریم ملکوت همین طور آرام و با شیوه‌ی هنری حرکت میکند، می‌آید در نیاز امروز، آنجا به این نیاز میرسد. ببینید، این ترکیبِ هنرمندانه است؛ شعر هم خوب است. شما از حنجره استفاده میکنید، که نعمت خدا است؛ از لحن و آهنگ استفاده میکنید، که نعمت خدا است؛ از شعر استفاده میکنید، که قریحه‌اش نعمت خدادادِ الهی است. این نعمتها در اختیار شما است؛ اینها را در خدمت چه قرار میدهید؟ در خدمت معرفت‌افزائی. اگر در خدمت اختلاف‌افکنی واقع شد، اگر در خدمت تحریک عصبیتهائی قرار گرفت که امروز به خاطر این عصبیتها، متعصبین لجوج در نقاطی از دنیا بیست تا، سی تا سر میبُرند، این استفاده، استفاده‌ی بدی است؛ این را خیلی مراقب باشید. شما اینجا یک شعری بخوانید، امروز هم که ویدئو و اینترنت و وسائل گوناگون انتقال پیام وجود دارد؛ عکس و تفصیلات آن برود در فلان نقطه، چهار تا آدم جاهلِ متعصب را تحریک کند، بیندازد به جان یک مشت زن و بچه‌ی بیگناه، خون اینها را بریزد. مراقب این چیزها باشید. اینکه بنده این همه اصرار میکنم، تأکید میکنم برای اینکه اختلافات مذهبی و طایفه‌ای را کمرنگ کنید، برای این است. کسی خیال نکند که اگر ما بخواهیم نعمت این عشقی که دلهای مردم ما را بحمداللّه پر کرده و مالامال از محبت اهل‌بیت است، شکرگزاری کنیم و این عواطف را تحریک کنیم، راهش آن است؛ نه، اشتباه است. اختلاف‌افکنی یا تحریک عصبیتهای اختلاف‌افکن، مصلحت نیست؛ نه امروز مصلحت است، نه زمان امام صادق (علیه‌السّلام) مصلحت بود؛ آنها هم جلویش را گرفتند. بعضی از افراد سطحینگر به این مسئله توجه ندارند همین طور است اختلافات داخلی و درونی. امروز مردم ما باید امید داشته باشند؛ اگر امید بود، حماسه خواهد بود. اینکه ما عرض کردیم «حماسه» ، حماسه که دستوری نیست، بخشنامه‌ای نیست؛ بخشنامه صادر میکنیم، مردم حماسه ایجاد کنند! مگر میشود چنین چیزی؟ مگر معقول است؟ حماسه از دل میجوشد، حماسه با عقل هدایت میشود، حماسه با ایمان پشتیبانی میشود؛ اینها که دستوری نیست. اگر چنانچه دل از امید خالی شد، فکر از منطق صحیح تهی شد، حماسه به وجود نمی‌آید. ما در ذهنها تردید ایجاد کنیم، در دلها یأس تزریق کنیم، حماسه به وجود می‌آید؟ معلوم است که نه. حماسه‌آفرینی این است: فضای بدبینی به وجود نیاید؛ فضای سوء ظن به وجود نیاید؛ فضای امید، فضای خوشبینی، فضای نگاه به چشم‌اندازها به وجود آید؛ چشم‌اندازهائی که قطعی است، یقینی است، حقیقی است، تلقینی نیست.
و اما نکته‌ی دوم که امروز شایسته است درباره‌اش صحبت شود، مسئله‌ی زن است. یکی از سیئات تمدن مادی، حرکتی است که در مورد زن انجام دادند. ما در این زمینه خیلی حرف داریم. گناه بزرگی که تمدن غرب در مورد جنس زن مرتکب شده است، نه به این زودی قابل پاک شدن است، نه به این زودی قابل جبران شدن است، حتّی نه به‌آسانی قابل بیان کردن است. حالا اسمهای گوناگونی هم میگذارند - مثل همه‌ی کارهایشان - جنایت میکنند، اسمش را حقوق بشر میگذارند! ظلم میکنند، اسمش را طرفداری از ملتها میگذارند! حمله‌ی نظامی میکنند، اسمش را دفاع میگذارند! یکی از طبایع تمدن غربی، فریب است؛ دوروئی، نفاق، دروغگوئی، تناقض در رفتار و گفتار؛ در قضیه‌ی زن هم عیناً همین جور است. آنها متأسفانه فرهنگ رائج خودشان را در کل دنیا گسترش داده‌اند. امروز در دنیا کاری کرده‌اند که یکی از مهمترین وظائف زن - اگر نگوئیم مهمترین وظائف - این است که جلوه‌گری کند، زیبائیهای خودش را در معرض التذاذ مردان قرار دهد؛ این شده خصوصیت حتمی و لازم زن! متأسفانه الان در دنیا اینجور شده. در رسمیترین مجالس - مجالس سیاسی، مجالس گوناگون - مردها باید با شلوار بلند بیایند، باید با لباس پوشیده بیایند، اما زنها هرچه برهنه‌تر و عریانتر بیایند، اشکالی ندارد! این عادی است؟ این طبیعی است؟ این یک حرکت بر طبق طبیعت است؟ آنها این کار را کردند. زن باید خودش را در معرض دید مرد قرار دهد، برای اینکه مایه‌ی التذاذ مرد شود! ظلمی از این بالاتر؟ اسم این را گذاشته‌اند آزادی، اسم نقطه‌ی مقابلش را گذاشته‌اند اسارت! در حالی که احتجاب زن، حجاب قرار دادن زن برای خود، تکریم زن است؛ احترام زن است؛ ایجاد حریم برای زن است. این حریم را شکستند و دارند روزبه‌روز هم بیشتر میشکنند؛ اسمهای گوناگون هم رویش میگذارند. اوّلین یا شاید یکی از اوّلین آثار سوئی که این مسئله گذاشت، ویران کردن خانواده بود؛ بنیان خانواده سست شد. وقتی در یک جامعه‌ای خانواده متزلزل شد و از بین رفت، مفاسد در این جامعه نهادینه میشود. مشکلاتی که امروز در غرب وجود دارد، این قانونهای ابلهانه و خباثت‌آمیزی که اینها در زمینه‌ی مسائل جنسی دارند میگذرانند، اینها را به ته درّه دارد حرکت میدهد. این انحطاط، قابل جلوگیری هم نیست؛ اینها محکوم به سقوطند. تمدن غربی چه بخواهد، چه نخواهد، دیگر قادر نیست جلوی این سقوط را بگیرد. ترمز این وسیله بریده است، جاده هم بشدت لغزنده و سراشیب است. اینها گناه کردند آن وقتی که ترمز را بریدند و آمدند خودشان را در لب این پرتگاه قرار دادند؛ لذا محکوم به شکستند. زوال تمدنها، مثل سر برآوردن تمدنها، یک امر تدریجی است - یک امر دفعی و فوری نیست - و این تدریج دارد اتفاق میافتد و گمان نمیکنم از چشم این نسل یا نسل بعد از این نسل دور بماند؛ خواهند دید که چه اتفاقی میافتد. خدای متعال در قرآن حدود تکریم زن را معین کرده است. زن پیش خدای متعال مثل مرد است. در طی مراتب معنوی و الهی، بین این دو جنس هیچ تفاوتی نیست. آن که این جاده را برایش درست کرده‌اند، انسان است، نه مرد یا زن. خدای متعال در تاریخ زنی مثل فاطمه‌ی زهرا (سلام اللّه علیها) میآفریند که امام عسکری یا امام هادی (علیهما السّلام) - طبق حدیثی که از آنها نقل شده - میفرمایند: «نحن حجج اللّه علی خلقه و فاطمة حجّة اللّه علینا». فاطمه‌ی زهرا (سلام اللّه علیها) حجتِ حجت خدا است، امام ائمه است؛ شخصیت، دیگر از این بالاتر؟ آن حضرت دارای مقام عصمت است. یک چنین انسانی، زن است. زنان بزرگ عالم: مریم، سارا، آسیه و دیگران و دیگران - بزرگانی که بودند - برجسته‌های عالم خلقتند. در این جاده‌ی تکامل و تعالی، آن که حرکت میکند، انسان است. در حقوق اجتماعی، فرقی بین زن و مرد نیست. در حقوق شخصی و فردی، بین زن و مرد تفاوتی وجود ندارد. در چند مسئله‌ی اختصاصىِ شخصی امتیازاتی به زن داده شده است، در چند مسئله امتیازاتی به مرد داده شده؛ آن هم بر اساس اقتضای طبیعت زن و مرد؛ این اسلام است؛ متین‌ترین، منطقیترین، عملیترین قوانین و حدود و مرزهائی که ممکن است انسان در زمینه‌ی مسئله‌ی جنسیت فرض کند. باید دنبال این راه رفت؛ یکی از اساسی‌ترینش تشکیل خانواده است، یکی از اساسی‌ترینش اهتمام به حفظ محیط خانواده و انس خانوادگی است؛ که این به عهده‌ی کدبانوی خانه است. مادر میتواند فرزندان را به بهترین وجهی تربیت کند. تربیت فرزند به وسیله‌ی مادر، مثل تربیت در کلاس درس نیست؛ با رفتار است، با گفتار است، با عاطفه است، با نوازش است، با لالائی خواندن است؛ با زندگی کردن است. مادران با زندگی کردن، فرزند تربیت میکنند. هرچه زن صالح‌تر، عاقل‌تر و هوشمندتر باشد، این تربیت بهتر خواهد شد. بنابراین برای بالا رفتن سطح ایمان، سطح سواد، سطح هوش بانوان، در کشور باید برنامه‌ریزی شود.
یکی از مهمترین وظائف زن، خانه‌داری است. همه میدانند؛ بنده عقیده ندارم به این که زنها نباید در مشاغل اجتماعی و سیاسی کار کنند؛ نه، اشکالی ندارد؛ اما اگر چنانچه این به معنای این باشد که ما به خانه‌داری به چشم حقارت نگاه کنیم، این میشود گناه. خانه‌داری یک شغل است؛ شغل بزرگ، شغل مهم، شغل حساس، شغل آینده‌ساز. فرزندآوری یک مجاهدت بزرگ است. ما با خطاهائی که داشتیم، با عدم دقتهائی که از ماها سر زده، یک برهه‌ای در کشور ما متأسفانه این مسئله مورد غفلت قرار گرفت و ما امروز خطراتش را داریم میبینیم؛ که من بارها این را به مردم عرض کرده‌ام: پیر شدن کشور، کم شدن نسل جوان در چندین سال بعد، از همان چیزهائی است که اثرش بعداً ظاهر خواهد شد؛ وقتی هم اثرش ظاهر شد، آن روز دیگر قابل علاج نیست؛ اما امروز چرا، امروز قابل علاج است. فرزندآوری یکی از مهمترین مجاهدتهای زنان و وظائف زنان است؛ چون فرزندآوری در حقیقت هنر زن است؛ اوست که زحماتش را تحمل میکند، اوست که رنجهایش را می‌برد، اوست که خدای متعال ابزار پرورش فرزند را به او داده است. خدای متعال ابزار پرورش فرزند را به مردها نداده، در اختیار بانوان قرار داده؛ صبرش را به آنها داده، عاطفه‌اش را به آنها داده، احساساتش را به آنها داده، اندامهای جسمانیاش را به آنها داده؛ در واقع این هنر زنها است. اگر چنانچه ما اینها را در جامعه به دست فراموشی نسپریم، آن وقت پیشرفت خواهیم کرد. احترام زن و تکریم زن، یک مسئله است - که این حتماً باید مورد توجه و عنایت خاص باشد - رفتارهای زنان در محیط خانوادگی، در محیط کسب و کار، در محیط سیاست، در محیط اجتماعی، یک مسئله است؛ رفتار با زنان هم یک مسئله است. رفتار با زنان، ناظر به مردان است؛ چه مردان خانواده - مثل پدران، برادران و همسران - چه مردانی که در محیطهای کار برخورد میکنند. رفتار با زن باید احترام‌آمیز، محبت‌آمیز، همراه با نجابت و همراه با عفت باشد. بنابراین، هم تکریم زن، هم وظیفه‌ی زن، هم وظیفه‌ی نسبت به زن، جداگانه باید مورد توجه و برنامه‌ریزی قرار بگیرد. روز زن و روز مادر که خوشبختانه در نظام جمهوری اسلامی انطباق پیدا کرده است با روز ولادت برگزیده‌ی خلقت، حضرت فاطمه‌ی زهرا (سلام اللّه علیها)، باید همه را توجه دهد به این نکات. اگر ما توانستیم در زمینه‌ی زن و خانواده و مادر و همسر، درست فکر کنیم، درست تصمیم بگیریم و درست عمل کنیم، بدانید که آینده‌ی این کشور تضمین شده است. خداوند ان‌شاءاللّه به همه‌ی شما خیر بدهد، به همه‌ی شما برکت بدهد؛ به حنجره‌ی شما، به سینه‌ی شما برکت بدهد. والسّلام علیکم و رحمةاللّه و برکاته‌
مثلاً در اوائل دهه‌ی ۶۰ - سی سال قبل از این - اگر چنانچه ما میگفتیم آینده چنین و چنان خواهد شد، ممکن بود بعضیها بگویند بله، اینها دارند تلقین میکنند؛ اما امروز که دیگر این حرفها نیست؛ امروز که داریم میبینیم حرکت عمیقِ وسیعِ پیشرونده‌ی انقلاب و کشور را به سوی اهداف؛ هم اهداف مادی، هم اهداف معنوی؛ هم اهداف سیاسی، هم اهداف اجتماعی؛ هم اهداف داخلی، هم اهداف بین‌المللی؛ اینها جلوی چشم ما است؛ مگر کسی میتواند منکر شود؟ آن وقت این چشم‌اندازی را که امروز ما برای خودمان ترسیم میکنیم، کسی بیاید در آن تردیدآفرینی کند، یأس‌آفرینی کند، ناامیدی به وجود بیاورد؛ همچنین در حرکت و جهاد مداوم که نیاز یک کشور و یک امت و یک تاریخ است. جهاد مداوم، نیاز همه است. همه‌ی پیشرفتها، همه‌ی تمدن‌سازیها، به برکت مجاهدتِ دائم شده است. مجاهدتِ دائم هم همه‌اش به معنای رنج کشیدن نیست. جهاد، شوق‌آفرین است. جهاد، شادی و نشاط آفرین است. امروز که نیاز به این جهاد داریم، کسی بیاید به تنبلی و کسالت و انزوا و بیکاری و بیکارگی دعوت کند، اینها میشود کفران نعمت الهی؛ «أ لم تر الی الّذین بدّلوا نعمت اللّه کفرا و احلّوا قومهم دار البوار» ؛ (۱) این نباید بشود. در بین شما عزیزان بحمداللّه هم پیشکسوتها هستند، هم جوانها هستند، استعدادهای خوبی هم وجود دارد. در میان شما، گلهای پرطراوتِ نورسی من مشاهده میکنم، که توانسته‌اید خوب وسط میدان بیائید و جای خالی گذشتگان را نه فقط پر کنید، بلکه برتر و بهتر از آنها - ما خیلی از گذشتگان را هم دیدیم - حرکت کنید. آنچه که من به شما عرض میکنم، این است: مداحی، معرفت‌افزائی است. مداحی، پراکندن معرفت و حکمت و امید و عقیده‌ی راسخ است. مداحی، جوشاندن چشمه‌های عواطف در دلها است؛ با استفاده‌ی از هنر شعر، هنر آواز، هنر اجرا. البته یک اصل مسلّمی وجود دارد عزیزان من! مردم از صدای شما خوششان می‌آید، از شعر شما لذت میبرند، از اجرای شما - چه در مدحتان، چه در مصیبتتان - دلهایشان تکان میخورد و اشک میریزند؛ اما به خود شما هم نگاه میکنند. اگر شما از لحاظ اخلاق، از لحاظ تدین، از لحاظ عفت، نمود تحسین‌آوری داشتید، همه‌ی آنچه را که عرض کردیم، به صورت مضاعف در مردم اثر خواهد کرد. اما اگر خدای نکرده بعکس شد؛ مردم نشانه‌ی تزلزل اخلاقی، نشانه‌ی عقب‌ماندگی از لحاظ اخلاق و رفتار و خدای نکرده عفت و این چیزها مشاهده کنند، اثر این هنرها و زیبائیهائی که در کار شما هست، از بین خواهد رفت؛ این را مراقب باشید. همه‌مان باید مراقب باشیم؛ ما عمامه‌ایها بیشتر از دیگران، گویندگان مذهبی بیشتر از دیگران، نامداران عرصه‌ی دین و تقوا بیشتر از دیگران. همه باید مراقب باشیم؛ شما هم همین طور. شما کسانی که در عرصه‌ی دین و معرفت و امور الهی دارید کار میکنید، خیلی باید مراقب باشید؛ مراقب اخلاق، مراقب پاکی زبان، پاکی دامان، پاکی دل، پاکی دست. خدای متعال به شما کمک کند. یک مادح آستان فاطمی (سلام اللّه علیها) وقتی که در یک چنین جایگاهی قرار گرفت، یک انسان برجسته است. یعنی همین جوری که بین ماها فهمیده شده، دانسته شده و اعتقاد پیدا کرده‌ایم، کسانی که در راه مدح ائمه (علیهم‌السّلام) و اظهار ارادت به این بزرگوار و توجه دادن دلها به این بزرگواران هستند، اینها پیش خدای متعال عزیز و محبوبند. البته امروز یک نکته‌ای در جلسه‌ی ما وجود داشت که این نکته، نکته‌ی مستحسنی است. من در این سالهای طولانی، خیلی اوقات به برادران مداح که اینجا میخواندند، این اعتراض را میکردم که جلسه‌ی جشن و مولود را تبدیل میکردند به مجلس عزاداری؛ مفصّل روضه خواندند و اشک گرفتند! هر چیزی به جای خودش. به شما میگویند مداح. مداح یعنی چه؟ شاخصه‌ی اصلی شما مداحی است، نه روضه‌خوانی. روضه بخوانید، بنده طرفدار روضه‌خوانیام، خودم هم روضه‌خوانم. اینجور نیست که در مجلس مولودیخوانی ائمه (علیهم‌السّلام) هم حتماً باید یک روضه‌ای خوانده شود، یک دمی داده شود، یک اشکی گرفته شود؛ هیچ لزومی ندارد. بگذارید عواطفی که مردم نسبت به ائمه (علیهم‌السّلام) دارند، در خارج اینجور وانمود نشود که منحصر است در قضیه‌ی گریه و سینه‌زنی و عزاداری؛ نه، عزاداری به جای خود، مدیحه و مولودیخوانی و شادی هم به جای خود؛ اینها را نباید با هم مخلوط کرد.
51.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دسته ی زنجیر زنی صبح عاشورای حسینی سال ۱۳۹۸ http://eitaa.com/ehsanamini_pic
| 🔸مراسم عزاداری دهه اول 📆 زمان: 👈 پنجشنبه 5 مرداد ماه ۱۴۰۲ 🔷 با سخنرانی: 👈 حجت الاسلام والمسلمین رنجبر 🔷 با مداحی: 👈  حاج سید رضا نریمانی 🚩مکان: 👈 اصفهان، چهارراه عسگریه، امامزاده شاه میرحمزه علیه السلام 🔊 | حجت الاسلام والمسلمین رنجیر 🔊 بخش اول | مانند مویت شد پریشان روزگارم 🔊 بخش دوم | شب جمعه به دل هوا دارم 🔊 بخش سوم | خوش بود زندگیه در هوای تو 🔊 بخش چهارم | ای وای پر از زخمی 🔊 بخش پنجم | سیدی ابی عبدالله 🔊 بخش ششم | امشبی را شه دین در حرمش مهمان است 🔊 بخش هفتم | تو را که تنها دیدن 🔊 بخش هشتم | ماییم همین حسرت در خون نتپیدن 🔊 بخش نهم | ما نباشیم بقیه هستن 🔊 بخش دهم | پرچم دار اومد بنظر که حیدر کرار اومد 🔊 بخش یازدهم | دلی که با تو نیست بمیره بهتره 🔊 بخش دوازدهم | گمنام یعنی شیدا باشی 🔊 بخش سیزدهم | حسین جانم حسین (ع) 🖥 وب سایت : Fadaeianhosein.ir 📱کانال تلگرام،روبیکا،ایتا: @Fadaeianhoseinir @Seyedrezanarimani