مهدي عاملي [کانال]
آیت الله خامنهای برای ایران چه کرده است؟ کاش ایشان رهبر نمیشد.
.
(شاید استخاره کردم، اگر خوب بیاید إرسالاش میکنم)
مهدي عاملي [کانال]
جالب است، در نرمافزار سروش، پیامای را تبلیغ کرده که وقتی کلیک میکنی، هدایتات میکند به نرمافز
برایام از این جهت جالب آمد که پارادوکسِ بانمکای دارد؛ ما اینستاگرام و گوگلپلی و تلگرام را فیلتر کردیم، تا میدان را برای اپهای وطنی مثل روبیکا و بازار و سروش/ایتا وسیعتر کنیم و حمایتی از آنها کرده باشیم. تا اینجایاش فرضاً ایرادی ندارد، بلکه بسیار هم عالی. ولی اینکه سروش بیاید چیزی را تبلیغ کند که فقط در گوگلپلی موجود است، نابَرادری و بیوفایی در حقِّ داداشهایاش (یعنی بازار و مایکت) است.
[محض تلطیف فضا]
مهدي عاملي [کانال]
برایام از این جهت جالب آمد که پارادوکسِ بانمکای دارد؛ ما اینستاگرام و گوگلپلی و تلگرام را فیلتر
.
[۱: آیا من یکعدد انسانِ بیکار هستم؟ بله، بیکار هستم؛ چون ارزانترین کارِ وطنی، که حضرتِ پَرایِد هرچه زایِد باشد، سهملیارد ریال پولاش هست، و حال آنکه ما -و لولیه الحمد و الشکر- حتی نمیدانیم سیملیون چند صفر دارد.
۲: آیا من خیال میکنم خیلی بانمک هستم؟ نه، ابداً؛ بلکه یقین دارم.
۳: آیا گریزی نمیبینم؟ نه، مطلقا: مؤمن باید دنیا و تلخیهایاش را، با مَزّاح و شوخبودن، و با دایورتکردناش آنها را بهسوی دمپاییاش، به سخره بگیرد. هرچند بعداً عُمَرها بگویند: علی زیاد مزاح میکند؛ لذا سزاوارِ این امر نیست]
تلطیف۲
مهدي عاملي [کانال]
. [۱: آیا من یکعدد انسانِ بیکار هستم؟ بله، بیکار هستم؛ چون ارزانترین کارِ وطنی، که حضرتِ پَرایِ
.
.
«کلمة» از «کَلْم» است، و کَلمْ یعنی «جراحت»؛ چراکه «کلمه» آنچنان در روحها اثر کند که «جراحتِ شمشیر» در تَنها.
و از غریب الأمور، اینکه
ما زخمهایمان را با «کلمة» مداوا میکنیم.
و قسم به عصارهی هستی،
که هر انسانای قطعاً فرورفته در تباهی است، بهجز آنانکه ایمان آوردند و کردارِ نیک کردند و ..
قبولکردنِ اصلِ کرامت، دلیل بر پذیرفتنِ هر کرامتای برای هرکسی نیست.
چنانچه ما پرواز را قبول داریم، ولی اگر کسی ادعاء کند شتر و گاوش میتوانند پرواز کنند، لازم نیست حتما بپذیریم.
مهدي عاملي [کانال]
قبولکردنِ اصلِ کرامت، دلیل بر پذیرفتنِ هر کرامتای برای هرکسی نیست. چنانچه ما پرواز را قبول داریم
.
اگر از شروحِ «الکبریٰ فی المنطق» درست یادم مانده باشد، استعمال «چنانچه» در اینجا غلط است، و باید بهجایاش مینوشتم «چنانکه». چون «چنانچه» ظرف است، یعنی «هرگاه»، و «چنانکه» بهمعنای «همانطور که».
اینکه یک کانالِ شناختهشدهی تلگرامی با یکملیون و چهارصدهزار نفر عضو -که طبعاً مدیراناش (مثل مدیرانِ گیزمیز و خبرِفوری و سائرِ کانالهای مشهورِ ملیونی هستند؛) ناشناس نیستند و با اسم و مشخصات و حتی آدرس منزلشان مشخص و معلوم هستند- بیاید چنین تبلیغی بکند، خبرِ خوبای نیست؛ یک زنگِ خطرِ بزرگ است.
شخصاً معتقد به وجودِ «فسادِ سیستماتیک» نیستم، ولی این عکسْ نشان میدهد که در حوزهی تألیفات و مدارکِ دانشگاهیِ قانونی و رسمیمان فسادی گسترده و -متأسفانه- مغفولٌعنه در جریان است.
نقل است که روزی أمیرالمؤمنین علیهالسلام بر گروهای از مسلمانان گذشت، که حلقه زده بوده و مشغولِ ذکر و سخن و عبادت بودند. از آنها پرسید: شما چه کسانی هستید؟ گفتند: ما زاهد هستیم. امام پرسید: گواه و نشانهی زهدِ شما چیست؟ گفتند: این است که هرگاه طعامای بیابیم، بخوریم و خدا را شکر کنیم، و هرگاه چیزی نیافتیمْ صبر پیشه کنیم تا زمانای که چیزی برسد. امام فرمود: سگهای کوفه نیز همینچنیناند که شما میگویید (هرگاه استخوانای بیابند بخورند و هرگاه چیزی نیابند صبر کنند). گفتند: پس علامتِ زهد چیست؟ فرمود: این است که هرگاه یافتی، با دیگرانْ قسمت کنی و هرگاه نیافتیْ شاکر و صابر باشی.
حقیقت این است که «خستهشدن در مقابلِ ناگواریها» را همه بلد هستند. تسلیمشدنْ هنر نیست.
انسانِ بالغ باید این را بداند که «چارهای جز امید و تلاش و استقامت وجود ندارد». باید با این حقیقت کنار بیاید که قرار نیست بدون تحملِ مشکلات و سختیها به جایی برسد.
سفیدکردنِ ریشْ کارِ «گذرِ زمان» است، نه هنرِ «ما». بزرگشدن، به این است که بدانیم عمْر کوتاه است و قیامت حق است و چارهای جز «حرکت» و «رشد» و «تحصیلِ زاد المعاد» نیست.
اللهمّ أصلِح نیّاتِنا و قَوِّ علیٰ خِدمتِك جوارحَنا. آمین.
سخنان حضرت إمام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) در أواخر عمر شریفشان:
«اینجانب از روی جِدّ، نه تعارفِ معمولی، میگویم كه: از عمرِ به باد رفتهی خود تأسف میخورم. شما ای فرزندانِ برومندِ اسلام، حوزهها و دانشگاهها را به شئوناتِ قرآن و أبعادِ بسیار مختلفِ آن توجه دهید؛ تدریسِ قرآن را در هر رشتهای مقصدِ أعلیٰ، نه در حاشیه، قرار دهید. مبادا خدای ناخواسته در آخرِ عمر كه ضعف و پیری بر شما هجوم آورد، از كردهها پشیمان و تأسف بر أیامِ جوانی بخورید. همچون نویسنده».
صحیفهی إمام خمینی (ره)، جلد ۲۰، صفحهی ۹۳
-------------------
حاشیه: سـابـقـاً نیز أشعاری از حضرت إمام در همین معنیٰ به اشتراک گذاشتهام.
نمیگویم تبعیّت از رهبرِ کبیرِ انقلاب در چنین مسائلای (که به حکومت و فقاهت ربطی ندارند، بلکه مسائلِ صِرفاً علمی هستند) که هرکس ممکن است نظرِ خودش را داشته باشد، لازم و واجب است، یا مثلا از نشانههای ولایتمداری است؛ نـه. ولی آیا سخنِ ایشان بهعنوانِ یک فیلسوف و عارفِ دانا و خِبرهای که بعد از غور در فلسفه و عرفان (که کسی نتواند بگوید: او که فیلسوف یا عارفِ قَدَر و متبحری نبود که بفهمد فلسفه و عرفان چه جایگاه بلندی دارند. و او که خیلی بیشتر از أمثال و أقران و معاصریناش در فقه و قرآنْ تحقیق کرده بود، وقتی چنین انسانای) این حرف را میزند و صَرفِ عمر در فلسفه و عرفان، و نه در قرآن و علومِ قرآن را، بر باد دادنِ عمر و موجبِ تأسف میداند، از حیثِ «شهادتِ خبیرِ عادل» نیز إعتبار و حجیّت ندارد؟
چرا، بالبداهة إعتبار دارد؛ أهلُ البیتِ أدریٰ بما فی البیت.
#فلسفه