مهدي عاملي [کانال]
یا بابَ رَحمَةِ اللهِ الواسعةِ
.
وجودِ خاکیِ من گرچه از تو رفت بر باد
خوشام از اینکه غبارش به دامنات نَنِشَست
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیت الله خامنهای برای ایران چه کرده است؟
کاش ایشان رهبر نمیشد.
جهان به مجلسِ مَستانِ بیخِرد مانَد
که در شکنجه بوَد هر کسی که هشیار است
گرچه دهلویْ صائب است در اینکه:
ناله را هرچند میخواهم که پنهان بَرکِشَم
سینه میگوید که من تنگ آمدم فریاد کن
امّا أصوَبْ سخنِ صائب است، که:
سینهها را خامُشی گنجینهی گوهر کند
یاد دارم از صدف این نکتهی سَربسته را
فَٱللهمّ حوّلني من القول الصائب إلی قول الصائب
جالب است،
در نرمافزار سروش، پیامای را تبلیغ کرده که وقتی کلیک میکنی، هدایتات میکند به نرمافزاری که منحصراً در گوگلپلی موجود است. گوگلپلیای که فیلتر است.
مثل اینکه در ایتا تبلیغِ پیجای از اینستاگرام را بکنند.
عَلیٰ نَمْنَمَنَةِ الله.
مهدي عاملي [کانال]
جالب است، در نرمافزار سروش، پیامای را تبلیغ کرده که وقتی کلیک میکنی، هدایتات میکند به نرمافز
.
راستی،
این «عَلیٰ برکة الله» هم اصطلاحِ یزید علیهاللعنة بوده؛
هر خلیفهای کلامای داشت برای اینکه به درباریان و وزراء و غیرهم بفهماند که «خسته شدهام، دیروَقت است، میخواهم استراحت کنم، مرخصاید که بروید»،
و اصطلاحِ یزید ملعون، «علی برکة الله» بود.
مهدي عاملي [کانال]
آیت الله خامنهای برای ایران چه کرده است؟ کاش ایشان رهبر نمیشد.
.
(شاید استخاره کردم، اگر خوب بیاید إرسالاش میکنم)
مهدي عاملي [کانال]
جالب است، در نرمافزار سروش، پیامای را تبلیغ کرده که وقتی کلیک میکنی، هدایتات میکند به نرمافز
برایام از این جهت جالب آمد که پارادوکسِ بانمکای دارد؛ ما اینستاگرام و گوگلپلی و تلگرام را فیلتر کردیم، تا میدان را برای اپهای وطنی مثل روبیکا و بازار و سروش/ایتا وسیعتر کنیم و حمایتی از آنها کرده باشیم. تا اینجایاش فرضاً ایرادی ندارد، بلکه بسیار هم عالی. ولی اینکه سروش بیاید چیزی را تبلیغ کند که فقط در گوگلپلی موجود است، نابَرادری و بیوفایی در حقِّ داداشهایاش (یعنی بازار و مایکت) است.
[محض تلطیف فضا]
مهدي عاملي [کانال]
برایام از این جهت جالب آمد که پارادوکسِ بانمکای دارد؛ ما اینستاگرام و گوگلپلی و تلگرام را فیلتر
.
[۱: آیا من یکعدد انسانِ بیکار هستم؟ بله، بیکار هستم؛ چون ارزانترین کارِ وطنی، که حضرتِ پَرایِد هرچه زایِد باشد، سهملیارد ریال پولاش هست، و حال آنکه ما -و لولیه الحمد و الشکر- حتی نمیدانیم سیملیون چند صفر دارد.
۲: آیا من خیال میکنم خیلی بانمک هستم؟ نه، ابداً؛ بلکه یقین دارم.
۳: آیا گریزی نمیبینم؟ نه، مطلقا: مؤمن باید دنیا و تلخیهایاش را، با مَزّاح و شوخبودن، و با دایورتکردناش آنها را بهسوی دمپاییاش، به سخره بگیرد. هرچند بعداً عُمَرها بگویند: علی زیاد مزاح میکند؛ لذا سزاوارِ این امر نیست]
تلطیف۲
مهدي عاملي [کانال]
. [۱: آیا من یکعدد انسانِ بیکار هستم؟ بله، بیکار هستم؛ چون ارزانترین کارِ وطنی، که حضرتِ پَرایِ
.
.
«کلمة» از «کَلْم» است، و کَلمْ یعنی «جراحت»؛ چراکه «کلمه» آنچنان در روحها اثر کند که «جراحتِ شمشیر» در تَنها.
و از غریب الأمور، اینکه
ما زخمهایمان را با «کلمة» مداوا میکنیم.
و قسم به عصارهی هستی،
که هر انسانای قطعاً فرورفته در تباهی است، بهجز آنانکه ایمان آوردند و کردارِ نیک کردند و ..
قبولکردنِ اصلِ کرامت، دلیل بر پذیرفتنِ هر کرامتای برای هرکسی نیست.
چنانچه ما پرواز را قبول داریم، ولی اگر کسی ادعاء کند شتر و گاوش میتوانند پرواز کنند، لازم نیست حتما بپذیریم.
مهدي عاملي [کانال]
قبولکردنِ اصلِ کرامت، دلیل بر پذیرفتنِ هر کرامتای برای هرکسی نیست. چنانچه ما پرواز را قبول داریم
.
اگر از شروحِ «الکبریٰ فی المنطق» درست یادم مانده باشد، استعمال «چنانچه» در اینجا غلط است، و باید بهجایاش مینوشتم «چنانکه». چون «چنانچه» ظرف است، یعنی «هرگاه»، و «چنانکه» بهمعنای «همانطور که».
اینکه یک کانالِ شناختهشدهی تلگرامی با یکملیون و چهارصدهزار نفر عضو -که طبعاً مدیراناش (مثل مدیرانِ گیزمیز و خبرِفوری و سائرِ کانالهای مشهورِ ملیونی هستند؛) ناشناس نیستند و با اسم و مشخصات و حتی آدرس منزلشان مشخص و معلوم هستند- بیاید چنین تبلیغی بکند، خبرِ خوبای نیست؛ یک زنگِ خطرِ بزرگ است.
شخصاً معتقد به وجودِ «فسادِ سیستماتیک» نیستم، ولی این عکسْ نشان میدهد که در حوزهی تألیفات و مدارکِ دانشگاهیِ قانونی و رسمیمان فسادی گسترده و -متأسفانه- مغفولٌعنه در جریان است.
نقل است که روزی أمیرالمؤمنین علیهالسلام بر گروهای از مسلمانان گذشت، که حلقه زده بوده و مشغولِ ذکر و سخن و عبادت بودند. از آنها پرسید: شما چه کسانی هستید؟ گفتند: ما زاهد هستیم. امام پرسید: گواه و نشانهی زهدِ شما چیست؟ گفتند: این است که هرگاه طعامای بیابیم، بخوریم و خدا را شکر کنیم، و هرگاه چیزی نیافتیمْ صبر پیشه کنیم تا زمانای که چیزی برسد. امام فرمود: سگهای کوفه نیز همینچنیناند که شما میگویید (هرگاه استخوانای بیابند بخورند و هرگاه چیزی نیابند صبر کنند). گفتند: پس علامتِ زهد چیست؟ فرمود: این است که هرگاه یافتی، با دیگرانْ قسمت کنی و هرگاه نیافتیْ شاکر و صابر باشی.
حقیقت این است که «خستهشدن در مقابلِ ناگواریها» را همه بلد هستند. تسلیمشدنْ هنر نیست.
انسانِ بالغ باید این را بداند که «چارهای جز امید و تلاش و استقامت وجود ندارد». باید با این حقیقت کنار بیاید که قرار نیست بدون تحملِ مشکلات و سختیها به جایی برسد.
سفیدکردنِ ریشْ کارِ «گذرِ زمان» است، نه هنرِ «ما». بزرگشدن، به این است که بدانیم عمْر کوتاه است و قیامت حق است و چارهای جز «حرکت» و «رشد» و «تحصیلِ زاد المعاد» نیست.
اللهمّ أصلِح نیّاتِنا و قَوِّ علیٰ خِدمتِك جوارحَنا. آمین.
سخنان حضرت إمام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) در أواخر عمر شریفشان:
«اینجانب از روی جِدّ، نه تعارفِ معمولی، میگویم كه: از عمرِ به باد رفتهی خود تأسف میخورم. شما ای فرزندانِ برومندِ اسلام، حوزهها و دانشگاهها را به شئوناتِ قرآن و أبعادِ بسیار مختلفِ آن توجه دهید؛ تدریسِ قرآن را در هر رشتهای مقصدِ أعلیٰ، نه در حاشیه، قرار دهید. مبادا خدای ناخواسته در آخرِ عمر كه ضعف و پیری بر شما هجوم آورد، از كردهها پشیمان و تأسف بر أیامِ جوانی بخورید. همچون نویسنده».
صحیفهی إمام خمینی (ره)، جلد ۲۰، صفحهی ۹۳
-------------------
حاشیه: سـابـقـاً نیز أشعاری از حضرت إمام در همین معنیٰ به اشتراک گذاشتهام.
نمیگویم تبعیّت از رهبرِ کبیرِ انقلاب در چنین مسائلای (که به حکومت و فقاهت ربطی ندارند، بلکه مسائلِ صِرفاً علمی هستند) که هرکس ممکن است نظرِ خودش را داشته باشد، لازم و واجب است، یا مثلا از نشانههای ولایتمداری است؛ نـه. ولی آیا سخنِ ایشان بهعنوانِ یک فیلسوف و عارفِ دانا و خِبرهای که بعد از غور در فلسفه و عرفان (که کسی نتواند بگوید: او که فیلسوف یا عارفِ قَدَر و متبحری نبود که بفهمد فلسفه و عرفان چه جایگاه بلندی دارند. و او که خیلی بیشتر از أمثال و أقران و معاصریناش در فقه و قرآنْ تحقیق کرده بود، وقتی چنین انسانای) این حرف را میزند و صَرفِ عمر در فلسفه و عرفان، و نه در قرآن و علومِ قرآن را، بر باد دادنِ عمر و موجبِ تأسف میداند، از حیثِ «شهادتِ خبیرِ عادل» نیز إعتبار و حجیّت ندارد؟
چرا، بالبداهة إعتبار دارد؛ أهلُ البیتِ أدریٰ بما فی البیت.
#فلسفه
مهدي عاملي [کانال]
. وجودِ خاکیِ من گرچه از تو رفت بر باد خوشام از اینکه غبارش به دامنات نَنِشَست
..
شادم به مرگِ خود که هلاکِ تو میشوم
با زندگی خوشام که بمیرم برای تو
«وَ أنْ یَرزُقَني طَلَبَ ثاري [ثارکم] مَعَ إمامٍ هُدیً»
طلبْ مفعول، ثار مضافإلیه، مع حال از یاء در یرزقني، و هُدیً صفتِ إمام است؛ این کلمه، یا مصدرِ هَدیٰ یَهدي هدایةً است، پس إمامٍ هدیً مثلِ «رجلٌ عَدلٌ» است، یعنی إمامای که از غایتِ هدایتگریاش انگار که خودِ هدایت است. و یا اینکه اسمِ ذات است بهمعنای «طریق» و صراط، یعنی إمامای که همان طریقِ معهودِ سعادت، و همان صراطِ مستقیم است.
در برخی از نسخهها «ثارِکُم» آمده؛
یعنی: از خدا میخواهم که روزیام کند [این را که] به خونخواهیِ شما قیام کنم درحالیکه همراه با إمامای هستم که نَفْسِ هدایت است.
و در برخی از نسخهها، «ثاري» آمده؛
یعنی: و از خدا میخواهم که روزیام کند که به خونخواهیِ خودم قیام کنم، در حالیکه همراهِ إمامای هستم که نَفْسِ هدایت است.
خونخواهیِ خود را، دو جور میشود معنیٰ کرد:
یک: آنها با کُشتنِ شما و محرومکردنِ ما از وجود و حضورِ شما بهعنوانِ حاکمِ جامعه، ما را بدبخت و گرفتارِ جهالتها و مصیبتها کردهاند، پس گویا که خونِ ما را ریخته و ما را کُشتهاند.
دو: از آنجا که شیعتُنا خُلِقوا مِن فاضلِ طینَتِنا: شیعیانِ ما از باقیماندهی خاک و گِلِ ما آفریده شدهاند، و إمامانْ حُکمِ پدرانِ أمّت را دارند، پس آنها با ریختنِ خونِ إمام، انگار که خونِ ما را ریختهاند و خودِ ما را به قتل رساندهاند. چرا که ما در أصل و ریشه و معدن و جوهرهی وجودِمان بیگانه و جُدا از ایشان نیستیم، بلکه همه از یک اصل و شجرهایم.
و الله أعلم