حرّیتِ کلام یا همان آزادیِ بیان، یعنی شما بتوانید تحلیلتان از وقائع را با آزادیِ کامل بیان کنید و ضربهای بابتِ بیاناش به شما نرسد. نه اینکه صرفاً آزاد باشید در «گزارشِ ما وَقَع». که این مرتبهای نازل، و شغلِ چاپارها و خبرنگارها است. مثلاً این گزاره که «معاویه إجازه میداد مسلمانها قرآن تلاوت کنند»، بر وجودِ آزادیِ بیان در زمانِ او دلالت نمیکند (چون صرفاً إجازه داده است که آنچه که هست و واقع شده است را -یعنی سخنانای که همه میدانند که آیههای قرآن هستند را- نقل و روایت کنند)، بلکه آزادیِ بیان این بود که إجازه بدهد مفسّران به مردم بگویند که فلانآیه در شأنِ علی است، طبقِ حدیثِ پیامبر منظور از پیشوا در فلانآیه علی است، منظور از فاسق در آیهی فلانْ فلانی است. بلکه آزادیِ بیان این است که علی وقتی حکومت را در إختیار داشت، روزی از روزها سخنای بگوید و کسی از دشمناناش که از این سخن به وجد آمده است و از سویی هم دشمنِ علی است، بگوید: «خدا تو را بکُشد، چه دانا هستی!»، یارانِ مولیٰ به او هجوم ببرند، که حکمِ توهین به أمیرالمؤمنین و حاکمِ إسلامْ و حجةالله و إمامِ معصومْ قتل است، ولی خودِ مولیٰ آنها را منع کند که «او صِرفاً سخنای گفته است، شما نیز یا سخنای در پاسخاش بگوئید و یا او را رها کنید [یعنی چیزی به او نگوئید؛ انگار که چیزی نشنیدهاید]
حالا تصور کنید کارِ سانسور و عدمِ مداراتمان به جائی برسد که حتی «گزارشِ واقعیتها» را هم بَرنَتابیم، چه رسد به تحلیلهای مخالف با نگاهِ ما. و تصور کنید که این ضیقِ صدر و تحملنکردنِ مخالف نه ساری در سیرهی عوام بلکه جاری بر رویّهی خواص باشد.
فقط همین را عرض کنم که
حرّیت در کلام، فخر و شِعارِ شیعه، و آموزهی سیدالشهداء علیهالسلام است. لذا بهتر است کمی سعهی صدر و تحملمان را زیادتر کنیم؛ کارِ مکتبِ ما هرگز با زور جلو نرفته، برهان و آیاتِ باهرات بر مدّعای خود دارد و بینیاز از إسکات و إخفاء.
مضافاً، خطرِ سفیدنمائی کمتر از سیاهنمائی نیست، نسبت به ماوَقَع باید نه خوشبین بود و نه بدبین، که باید «واقعبین» بود؛ مریضای که هنوز باورش نشده و نپذیرفته است که مریض است و باید برای درماناش إقدام کند، هرگز درمان نخواهد شد.
آنکه واقعاً خودی و مَحرَم و دلسوز و بهدردبخور است، کسی است که نقصها را شناسائی کند و دربارهی آنها سخن بگوید و پیگیرِ مرتفعشدنشان باشد؛ که هیچ کمالای بدونِ رفعِ عیبها و نقصها ممکن نیست. وگرنه سخنگفتن از داشتهها و نقطهقوّتها نهتنها هیچ مَئونه و فضیلتای ندارد بلکه مَعونه و نان هم برای ناقلاش دارد.
القصه.
هدایت شده از مهدي عاملي [کانال]
حق همی گفته خدا دربارهات "خَیرٌ لَکُم"
من ندیدم خیر از غیرِ تو يَابْنَ العَسْكرى
صُبحِ اهلِ کبریا، کِی میرسی از راهها؟
تا درآری خلق را از این همه شبپروری
(محمدعلی نوری)
«جناب آقای هاشمی گلپایگانی نقل کردند: وقتی در بحثِ خمسْ خدمت مرحوم آیةالله بهجت بودیم، ایشان أقوال خاصّه را که نقل کردند خواستند أقوال عامّه را بگویند، گفتند: حالا ببینیم این حُمُرِ مستنفره چه میگویند»
(ما سمعتُ ممّن رأیتُ، ج۲، ص۴۲۲)
یوم الحساب. یوم الحساب. یوم الحساب. یوم الحساب. یوم الحساب. یوم الحساب. یوم الحساب ..
با سوزنِ مسیح هم نمیآورم برون
خاری که در رَهِ تو به پایام شکسته است
مهدي عاملي [کانال]
لَعَنَ اللهُ رُمَعَ
.
عجیب نیست که فردای شهادتِ أمیرالمؤمنین علیهالسلام کسی به امام مجتبی علیهالسلام بابتِ «پوشیدنِ رَدایِ إمامت» تبریک نگفت؟
عیدتان مبارک 🌹🌺
پیارسال همین موقع، هفت بیت به عربی در هجوِ رمع گفتهایم.
طالبان به پیوی مراجعه کنند.
برای چهاردهبیتِ ترکی که امسال تُرَّهیدهایم، هنوز إستخاره نکردهایم.
طریق بندهنوازی از آن کسی آموز
که خادمِ درِ دولتسرایِ او مَلَک است
علیِ عالی اعلا که جبرئیلِ امین
ضمیرِ هر سخناش «یا علی، فدَیتُ لک» است
کسی که مهرِ علی نیست ذرهای به دلاش
هزار مرتبه بدتر ز غاصبِ فدک است
کسی که بغضِ علی ذرهای است در دلِ او
یقین به گفتهی «ترکی» که کمتر از کُپَک است
دهم ربیع الأول سالروز ازدواج رسولالله (صلی الله علیه و آله) و حضرت خدیجه (سلام الله علیها) مبارک باد 🌸
"... و قال الشیخ المفید: إنه فی الیوم العاشر من هذا الشهر تزوج الرسول صلّی اللّه علیه و آله و سلم بخدیجة الکبری و یستحب صیام هذا الیوم شکرا للّه علی هذه الصلة العظیمة."
زاد المعاد، مجلسی رحمه الله، ط_أعلمی، ص ٢٥٨
مهدي عاملي [کانال]
آدی معطّر ائدوب آغزیمی گلابدن آرتیخ «حسین حسین» دئمهسم، بو زبانین ارزشی یوخدی
.
این بنده چه داند که چه میباید جُست؟
داننده تویی؛ هر آنچه دانی آن ده
مهدي عاملي [کانال]
أفوّض أمري إلی الله إن الله بصیر بالعباد
فراخوان میدهد هَر دَم مرا دنیا به جنگی نو
چنان جانانه میجنگم که دائمْ طالبِ جنگ است
مهدي عاملي [کانال]
بامات بلند باد؛ که دلتنگیات مرا از هر چه هست غیرِ تو بیزار میکند
.
دلای در سینه با من بود رأسالمالِ بدنامی
متاعام حیف شد در گَرد و خاکِ کاسبی گم شد
بهبه
مهدي عاملي [کانال]
چون خواست خدا که حقْ عیان گرداند از مَصدرِ نام ِ خود تو را خواند «عـلـی»
ذکرِ تسبیحِ سَلاطینِ جهان یا مرتضی است
هیچ شاهای جز علی از دیدِ ما مقصود نیست
تو ببخشی یا نبخشی همچنان پشتِ دَریم
ما گدای دیدنات هستیم، بحثِ جود نیست
بیانات رهبر معظم انقلاب در باب تولی و تبری
البتّه این نکته را فقط اینجا عرض کنم که کینهی شیطانها و شیطانصفتها را مردم باید از دل خودشان هیچوقت بیرون نکنند. نگویید «گذشت، تمام شد، دیگر چه لزومى دارد به یادمان بیاوریم؟»
نه، دین ما این است: هَلِ الدّینُ اِلَّا الحُبُّ وَ البُغض؟ دین عبارت است از محبّت و کینه؛ محبّت به خوبان، محبّت به خوبیها، محبّت به مظلومان، محبّت به انسانهایى که مورد جفاى شیطانها قرار گرفتهاند، این یک طرف؛ یک طرف [هم] بغض و کینهی نسبت به شیطانها، نسبت به موجودات پلید، نسبت به پلیدیها، نسبت به کسانى که انسان و انسانیّت و خدا برایشان حرف مفت است؛ کینه و بغض هم جزو دین است. تولّى و تبرّى جزو فروع دین -و به قول بعضى از علماء- جزو اصول دین است.
مهدي عاملي [کانال]
ذکرِ تسبیحِ سَلاطینِ جهان یا مرتضی است هیچ شاهای جز علی از دیدِ ما مقصود نیست تو ببخشی یا نبخشی
به درگاهاش اگر موری برآرَد دَم زِ مسکینی
نَهَد از دستِ استغنا به سر تاجِ سلیماناش
همین استفاده از حرکات و ویرگول و نقطه، از بزرگترین شواهدِ تبعیتِ دلالت از إراده است.