#تورق_کتاب
در روزهای تابستان ۱۳۳۳ خورشیدی و در یک مهمانی با حضور #سفیرکبیر_هند، دکتر تاراچند ابراز داشت، پس از آنکه خبر بهم خوردگی روابط بین آیت الله کاشانی و دکتر مصدق و اختلاف در جبهه ملّی شایع شده بود، یک روز تلگراف رمزی از شخص آقای #جواهر_لعل_نهرو به دست من رسید که بدون فوت وقت بروید و این پیام خصوصی را به آقای #دکتر_مصدق برسانید؛ " آقای نخست وزیر عزیزم، نهضت ملّی ایران دیگر تنها مربوط به ملّت ایران نیست و عالم گیر شده، اگر ملّت ایران در این مبارزه موفق شود تمام ملل استعمار زده و نو استقلال و مللی که میخواهند از قید استعمار خلاص شوند از آن بهره مند خواهند شد....تا دیر نشده شما با تمام دوستان اوّلیه و همرزمان خودتان مانند آیت الله کاشانی و ....اصلاح کنید و صف داخلی را محکم ببندید و مانند وقایع ۳۰ تیرماه را بوجود آورید...."
آقای مصدق پس از دریافت پیام تبسمی کرد و گفت سلام خالصانه من را به آقای جواهر لعل نهرو برسانید و بگویید توقع #آیت_الله_کاشانی زیاد است...
دکتر تاراچند سپس چنین ادامه داد که حدود یک ماه از ملاقات من با دکتر مصدق گذشته بود که در اوایل مرداد ۱۳۳۲ مجددا تلگراف فوری دیگری از آقای جواهر لعل نهرو واصل شد که فوراً بروید و این پیام را به دکتر مصدق برسانید "... شما فکر می کنید دوستان و همرزمانِ سابق تان که #نردبان_صعود شما به تخت نخست وزیری بوده اند، باید این نردبان را نابود کنید تا دیگری از آن بالا نرود ولی هیچ فکر کرده اید که اگر احیاناً روزی محکوم به #سقوط باشید، اگر این پله ها وجود داشته باشند از بام به آرامی و سلامت فرود خواهید آمد ولی اگر نردبان را از بین ببرید، با مغز به زمین خواهید خورد و آن وقت است که نتیجه فداکاری و زحمات نهتنها ملّت خود بلکه خیلی از ملل را از بین خواهید برد..."
دکتر تاراچند، نتیجه این دیدار را اینطور بیان داشت که دکتر مصدق دستی به سرش کشید و با ناراحتی گفت "به آقای نهرو بگویید اینها #مداخله در امور داخلی ماست" !!
علاوه بر این دو پیام سالها بعد مطلع شدم که نهرو، نخست وزیر هند با آنکه با پاسخ خشنی از سوی دکتر مصدق مواجه شده بود اما دست از تلاش برنداشته و یکی از شخصیتهای شیعه معروف و ایرانی الاصل هندی به نام "سر میرزا اسمعیل خلیلی" را به ایران اعزام می کند؛ او روز ۱۷ یا ۱۹ مرداد ۱۳۳۲ وارد تهران می شود که با دکتر مصدق ملاقات کند اما گویا دکتر مصدق او را نمی پذیرد و یا وقت ملاقات را به روزهای بعد موکول می کند که وقایع ۲۸ مرداد پیش می آید....
📚 سالهای نهضت ملّی، جلد هفتم، ص ۳۵۴_۳۶۲
✍ حسین مکّی
@mahdi_ghasemzadeh
#تورق_کتاب
شاخص اقتصادی موسوم به شاخصِ نسبتِ "سلاح به خاویار" ، شاخص میزان فروش جت های جنگنده (تسلیحات) به جت های اعیانی و گرانبها (خاویار) را نشان می دهد؛ هفده سال متوالی، همواره چنین بوده که وقتی جت های جنگنده زود فروش می رفت، فروش جت های اعیانی و مجلل کاهش می یافت و برعکس...
اما این حقیقت دیگر معنا ندارد. از سل ۲۰۰۳، سال تهاجم به عراق، شاخص پیش گفته نشان می دهد که بودجه برای خرید جت های جنگنده و جت های اعیانی هردو ، شتابان و هم زمان، در حال افزایش بوده است؛ یعنی در حالی که جهان سخت در حال انباشت و سود است، #امنیت و صلح کمتری نیز حکمفرماست...
امروزه بی ثباتی جهانی تنها بهنفع گروه کوچک #دلالان اسلحه نیست، بلکه برای بخش امنیتی پیشرفته، صنعت سنگین ساختمان، شرکتهای خصوصی درمانی که سربازان زخمی را درمان میکند، بخش نفت و گاز، و البته برای پیمانکاران نظامی، سودهای هنگفت به همراه دارد...
#صنعت_نفت، علاوه بر کسب سودهای کوتاه مدت از قیمت های گرانِ نفت، به برکت بی ثباتی در مناطق اصلی نفت خیز، همواره توانسته است بلایا را به مزایای بلند مدت خود تبدیل کند، چنان که بخش وسیعی از وجوه بازسازی در افغانستان صرف جاده سازی پرهزینه به عنوان زیرساختی برای خط لوله نفتی جدید شد( درحالی که بیشتر پروژه های اصلی بازسازی در افغانستان پشت گوش انداخته شد)، یا در حالی که عراق در آتش می سوخت، کوشیدند که قانون نفت کشور تصویب شود، و یا با سوار شدن بر امواج توفان کاترینا، اولین پالایشگاه جدید در ایالات متحده پس از دههی هفتاد طراحی شد.
صنعت نفت و گاز، هم به عنوان عامل اصلی در پسِ بسیاری از بلایا و هم ذینفع در بلایا، با #اقتصاد_فاجعه به قدری در هم تنیده است که جا دارد صنعت نفت را دستیار افتخاریِ مجموعه سرمایه داریِ فاجعه بدانیم...
📚 دکترین شوک، ظهور سرمایهداری فاجعه محور
✍ نائومی کلاین
@mahdi_ghasemzadeh
#تورق_کتاب
عوامل بسیاری به شکست "توافق اسلو" کمک کرد؛ اسرائیلی ها مایلند که گناه این شکست را بر گردن بمب گذاری های انتحاری و #ترور "اسحاق رابین" بگذارند و فلسطینیان نیز به گسترش سرسام آورِ شهرک های غیرقانونی یهودی نشین در دوران توافق اسلو اشاره می کنند...
آغاز دوره "اسلو" مصادف شد با اعزام تانک ها توسط "یلتسین" برای به آتش کشیدن ساختمان پارلمان و تزریق قوی ترین مقدار #شوک_اقتصادی بر اندام روسیه که باعث شد حدود یک میلیون یهودی از اتحاد جماهیر شوروی خارج شوند و به اسرائیل نقل مکان کنند...
مهاجران شوروی، صهیونیستهای ایده آلیست نبودند بلکه پناه جویان مستأصل اقتصادی بودند که بسیاری از آنها چندان هم ادعای یهودی بودن نداشتند...
پیش از ورود پناه جویان شوروی، اسرائیل در موقعیتی نبود که رابطهی خود را از فلسطینیهای مقیم غزه و #کرانه_باختری مدتی هرچند کوتاه قطع کند؛ برخلاف کارگران فلسطینی که حضورشان در اسرائیل با مطالباتی از دولت یهود برای بازگزداندن زمین های به سرقت رفته و حقوق برابر شهروندی توأم بود و با این مطالبات پروژه صهونیستی را به چالش می کشیدند، ورود صدها هزار مهاجر روس به اسرائیل در این برهه، اثر معکوس داشت...
عامل دیگر که در دست کشیدن تل آویو از مذاکرات جدی در گفت و گوهای صلح مخصوصا پس از سال ۲۰۰۱ تأثیر داشت، ظهور اقتصادِ فناورانهی اسرائیل بود؛ این نوع رونق اقتصادی به این معنا بود که کلید #رشد_اقتصادی دیگر در ارسال نرم افزار و تراشه های رایانه به لس آنجلس و لندن است و نه در حمل کالاهای سنگین به بیروت و دمشق...
بنابراین سران رژیم صهیونیستی به این نتیجه رسیدند که برای توفیق در بخش فناوریِ اطلاعات به روابط دوستانهی اسرائیل با همسایگان عربشان یا به پایان دادن به اشغال مناطق فلسطینی فعلا نیازی ندارند...
📚 دکترین شوک، ظهور سرمایه داری فاجعه محور
✍ نائومی کلاین
@mahdi_ghasemzadeh
#تورق_کتاب
در تاریخ دوم آوریل ۱۹۸۲، آرژانتین #جزایر_فالکلندز که بازمانده ای از حکومت استعماری بریتانیا در سواحل آن کشور بود را تصرف کرد؛ جزایری که حفظ و پاسداری از آنها که هزارها کیلومتر از بریتانیا فاصله داشت برای #بریتانیا پرهزینه بود و برای آرژانتین هم فایده چندانی نداشت، هرچند که وجود یک پست دیده بانی بریتانیایی در آبهای آرژانتین، توهینی به #غرور_ملی آرژانتینی ها تلقی میشد...
وقتی خبر رسید که آرژانتین مدعی این جزایر شده است، #تاچر تشخیص داد که این موقعیت آخرین فرصت وی برای زیر و رو کردن بخت و اقبال سیاسیاش است و در حالی که قبل از آن به دلیل بی اهمیت بودن این جزایر، کمک های مالی بریتانیا به آنها را قطع و بودجه نیروی دریایی را به میزان عمده ای کاهش داده بود، بی درنگ حال و هوای #جنگ به خود گرفت...
با ستایش "روحیه فالکلندی" و غالب شدن ذهنیت #وطن_پرستی در بریتانیا، عملاً فریادهای "این هرزه (یعنی مارگارت تاچر) را بیندازید توی فاضلاب" فروکش کرد و تیشرت هایی که روی آنها چاپ شده بود "چوب توی آستین نظامیان کودتاچی"، به سرعت فروش رفت؛ با پیروزی در جنگی که در آن ۲۲۵ سرباز انگلیسی و ۶۵۵ آرژانتینی جان باختند، بریتانیایی ها نخست وزیرشان را به عنوان یک "قهرمان جنگی" ستودند، و نام #زن_آهنین که پیش از آن بر وی نهاده بودند، از ناسزا به تمجید بدل شد و راه برای پیروزی قاطعانه وی در انتخابات سال بعد هموار شد...
بعد از آن وقتی در سال ۱۹۸۴ #معدنچیان دست به اعتصاب زدند، تاچر صف آرایی کارگران در مقابل دولتش را استمرار جنگ با آرژانتین عنوان کرد و اعلام داشت که "در جنگ فالکلندز باید با #دشمن_خارجی می جنگیدیم و اکنون مجبوریم با #دشمن_داخلی بجنگیم که به اندازه همان دشمن خارجی، تهدیدی برای آزادی های ماست"؛ اینگونه بود که هرجا لازم میدید نیروی کاملی را علیه اعتصاب کنندگان به کار میگرفت و اقدامات سرکوب گرانهی دولت خود را برای افکارعمومی موجه جلوه میداد....
📚 دکترین شوک، ظهور سرمایه داری فاجعه محور
✍ نائومی کلاین
@mahdi_ghasemzadeh
#تورق_کتاب
روزگاری بنای من بر این بود که نامِ این نوشته را بگذارم، مسئولِ "سهلتی"! یا دستِکم تقدیمش کنم به مسئولانِ "سهلتی"... و مسئولِ "سهلتی" را برساخته بودم از عبارتِ #مسئول_دولتی، با این توضیحات....
که اولاً مسئولِ "سهلتی" را دقت کنیم که هفت قرآن به میان، با مسئولِ صِلتی اشتباه نشود و مگر میشود مسئول، اهلِ صله و پاداش و #زیرمیزی باشد؟!
درثانی هر مسئولی اصولاً دری است به سوی #بهشت! بعضی از مسئولان، "دَر"شان "دو"لَت دارد، "دو" لَتی هستند و بعضی دیگر "سه"لَتی؛ وسیعتر و فراختر و گشادهتر !!
و من بر حسبِ اتفاق با مسئولانِ "سه"لتی، همانها که بابِ بهشتشان "سه" لَت دارد و فراختر است، حرفها دارم...
البته "دو" لَتی و "سه" لَتی را معنا کردم، میماند #بهشت، که معنای بهشتِ زمینی البته برای جماعت روشنتر است.
بهشتِ آسمانی را که نه کسی دیده است و نه کسی از این جماعت قرار است ببیند؛ بهشتِ زمینی اما جایی است که بیمنت، روزیِ مُفت میدهند... چیزی شبیه به همین دور و برِ نفتیِ خودمان.....
📚 نفحات نفت، جستاری در #فرهنگ_نفتی و مدیریت دولتی
✍ رضا امیرخانی
@mahdi_ghasemzadeh
#تورق_کتاب
در ژانویه سال ۲۰۰۷ میلادی هیئت هایی از سی کشور ثروتمند گرد هم آمدند که پرداخت ۷/۶ میلیارد دلار #وام_بازسازی و کمک بلاعوض را به لبنان تعهد کنند اما طبیعتاً برای پرداخت آن شروطی نهاده بودند که با اجرای این شروط، به علت #افزایش_مالیات و تعدیل قیمتها، هزینه خانوارها ۱۵ درصد افزایش می یافت...
فؤاد سینوره، نخست وزیر لبنان که مورد حمایت غرب بود به سادگی با شروط پیشنهادی موافقت کرد و با نشان دادن خرسندیش به همکاریِ بیشتر، شرکت "بوز الن همیلتون" غول امنیتیِ نظارتی وابسته به بوش، را به کار گرفت تا، با واسطهگری، معامله #خصوصی_سازی شرکت مخابرات لبنان را جوش دهد...
اما بسیاری از شهروندان لبنانی، به رغم ویرانیِ خانه هایشان، در #اعتصاب_عمومی شرکت کردند و تأکید داشتند که اگر وجوه بازسازی به معنای افزایش هزینه زندگی مردم جنگ زده باشد، با آن مخالفند....
آنها بازسازی از نوع منطقههای سبز حفاظت شده و مناطق قرمز متلاطم را نمی خواستند بلکه خواهان بازسازی سراسر کشور بودند؛ در همان روزها کمیته هایِ محلاتیِ حزب الله، با سر زدن به بسیاری از خانه های آسیب دیده حملات هوایی اسرائیل و ارزیابی میزان خسارت، مبالغی به هر خانوادهی آواره برای پوشش اجاره یکساله و تهیه اسباب و اثاثیه پرداختند...
#حزب_الله ساکنان محله ها را در بازسازی دخیل کرد، کارگران ساختمانی محلی را در ازای قراضه آهنی که جمع آوری می کردند، استخدام کرد، هزار و پانصد مهندس را بسیج و #گروههای_داوطلب را سازماندهی کرد. حاصل همه این کمکها این بود که صرفاً یک هفته بعد از توقف بمباران، بازسازی بطور کامل در دست اجرا بود...
برخلاف آژانسهای بازسازی بیگانه، که طرح هایشان را از دیوان سالاری های دوردست از طریق #مدیریتهای_وارداتی، امنیت و حراست خصوصی سازی شده و مترجمان تحمیل میکنند، حزب الله توانست خیلی زود وارد عمل شود زیرا همهی کوچه پس کوچه ها، فرستندههای مخابراتیِ تحت کنترل، و افراد شایسته برای سپردنِ کارها را خوب میشناخت...
اگر ساکنان لبنان از نتایج کارِ #مقاومت سپاسگزارند، به این علت بوده است که میدانستند گزینهی دیگری جز این نخواهند داشت...
📚 دکترین شوک، ظهور سرمایه داری فاجعهمحور
✍ نائومی کلاین
@mahdi_ghasemzadeh
#تورق_کتاب
"قانون" طراحی میشود برای تسهیل در مشکلات زندگی؛ #قانون "راهنمایی و رانندگی" در همه جای دنیا طراحی میشود برای اینکه شما به امن ترین و سریعترین طریق به مقصد برسید...
اصلاً مسئلهی کشفِ #متخلف در قانون، مسئلهی طراحیِ قانون نیست؛ برای همین هست که مثلاً در بزرگراههای دنیا بسته به شرایطِ محیطی، سرعتهای حداکثری امروز توسطِ تابلوهای دیجیتال بالا و پایین میشوند. اگر بزرگراه خلوت باشد، حداکثر سرعت مجاز میشود ۱۴۰ تا مثلاً، اما اگر بارانی باشد یا شلوغ باشد میآید به زیرِ ۱۰۰ تا. تا بفهمیم قانون طراحی شده است تا ما به صورتِ #ایمن، زودتر برسیم. تا بفهمیم قانون، وحیِ منزل نیست. قراردادی است بشری، تا راحتتر زندگی کنیم...
بعد دانشمندِ رسانهای مینشیند به نقد، که ما در این کشور #فرهنگ قانونگرایی نداریم و مثلاً در غرب و ینگهی دنیا، بچهی خردسال قانونمدار است و از این پرت و پلاها؛ اگر باور کنیم که قانون با ذهنیتِ تسهیلِ امور درست شده است، قطعاً آن را رعایت میکنیم...
📚 نفحات نفت، جستاری در فرهنگ نفتی و #مدیریت_دولتی
✍ رضا امیرخانی
@mahdi_ghasemzadeh
#تورق_کتاب
پس از کودتای ۲۸ مرداد، دولت سپهبد فضل الله زاهدی روی کار آمد و اکنون زمان آن بود که بار دیگر منابع و سرمایههای کشور به ثمن بخس در اختیار کشورهای استعمار قرار گیرد؛ روز هفدهم بهمن ۱۳۳۲ آقای "تورکیلد ریبر" از طرف دولت #آمریکا و نیز اوایل اسفند همان سال، هیأتی از نمایندگان کنسرسیوم برای شروع مذاکرات، دعوت بعمل آمد تا درباره قرارداد جدید، به بحث بپردازند.
"اوریل هاردین" از شرکت نفت استاندارد نیوجرزی، "لودن" از شرکت نفت رویال دوچ شل، "وسنو" از شرکت نفت #انگلیس و ایران(سابق) در اواخر فروردین ۱۳۳۳ وارد تهران شدند تا با دولت ایران به بحث بپردازند. از طرف دولت ایران "دکتر علی امینی" مأمور بحث و مذاکره با آنها شد.
فؤاد روحانی که خود جزء هیئت ایرانی بود، در مورد مذاکره چهارمین جلسه می نویسد که علی امینی شخصاً از آقای "تورکیلد" در مورد خط مشی ای که #دولت_کودتا در قبال مسئله نفت بایستی دنبال کند نظرخواهی نمود. آقای "تورکیلد" اظهار داشت:
دولت شما از سه راه، یکی را باید انتخاب کند؛ یا نفت را به مقدار ناچیزی به شرکتهای مستقل بفروشد یا وام گرفته و غرامت شرکت #نفت را بپردازد و بالاخره با شرکتهای بزرگ سازش نماید.
آقای امینی گفت: ما که از شما که مشاوران ما هستید می خواهیم نظرتان را در این باره به ما بدهید؛ مراجعه به شما همانند مراجعه #بیمار به پزشک است!!!
آقای "تورکیلد ریبر" جواب میدهد: خوب مثالی آوردید. ما معالج شما هستیم و به علت درد شما پی برده ایم. نسخه مداوای شما قبول شرایط #کنسرسیوم است.
و دولت ایران هم این نسخه را پذیرفت و در مرداد ۱۳۳۳ قرارداد کنسرسیوم منعقد گردید!!
📚لطیفههای سیاسی
✍محمود حکیمی
@mahdi_ghasemzadeh
#تورق_کتاب
با وجود تمام کوششهای موفقیتآمیز برای سوءاستفاده از سونامیِ سال ۲۰۰۴، برخلاف سریلانکا، بسیاری از آبادیهای #تایلند تنها پس چند ماه با موفقیت بازسازی شد. تفاوت ناشی از دولتها نبود، سیاستمداران تایلند درست به اندازه سیاستمداران کشورهای دیگر مشتاق بودند که به بهانهی توفان، ماهیگیران را از ساحل بیرون کنند و حق استفاده از زمینها را به مؤسسات بزرگ گردشگری بسپارند.
با وجود این، آنچه تایلند را متفاوت میکرد این بود که روستائیان به تمام #وعدههای_دولت با شک و تردید و فراوان نگریستند و از اینکه صبورانه در اردوگاهها به انتظار طرحهای رسمی دولت برای بازسازی بنشینند، خودداری کردند....
ابزار به دست، شروع به تعیین حدود قطعاتی کردند که در گذشته خانههایشان بر آن قرار داشت. در برخی موارد، بیدرنگ بازسازی آغاز شد و بازماندگان #سونامی همچنین بر دریافت کمک به گونهای متفاوت پا فشردند، یعنی به جای دریافت اعانه، خواستار دریافت ادوات و ابزار لازم برای بازسازی شدند....
ائتلاف انجمنهای بازماندگان سونامی، فلسفه کار را اینچنین تبیین کرد: "کارِ بازسازی را تا میشود باید اعضای جوامع انجام دهند. #پیمانکاران را دور نگه دارید و بگذارید جوامع، خودشان مسئولیت مسکن خود را برعهده بگیرند"...
در تمام نمونههای خودجوشِ #بازسازی_مردمی، یک موضوع مشترک نهفته است؛ شرکت کنندگان در امر بازسازی میگویند که نه فقط ساختمانها را بازسازی میکنند بلکه خودشان را نیز درمان میکنند و این نکتهای کاملا پرمعناست!
تجربهی همه کسانی که شوک بزرگی را از سر گذرانده اند احساس عجز و ناتوانی کامل است و بهترین شیوهی درمانِ درماندگی، کمک کردن است؛ یعنی داشتن حق مشارکت در بهبود وضعیت و بازیابیهای جمعی و مردمی...
📚 دکترین شوک، ظهور سرمایه داری فاجعه محور
✍ نائومی کلاین
@mahdi_ghasemzadeh
#تورق_کتاب
اگر در کشور به جای شبکه #برق_سراسری، منابع بومی استانی جدیدی می یافتیم، در استان یزد و کرمان می توانستیم به راحتی منابع تجدیدپذیر خورشیدی را اقتصادی کنیم و در استان اردبیل، منابع انرژی زمین گرمایی را و در گیلان منابع انرژی باد را....
شبکه برق سراسری، که باز هم ایده ای است مثل همه ایده های سراسری در مدیریت نفتی، #رقابت_استانی را از بین می برد و برق یارانه ای عملا چشم خلاقیت تولید واقعی را کور می کند...
دلیلش هم روشن است، برق یارانه ای نفتی هیچ مهندسی را برای شروع کار در این زمینه #ترغیب_اقتصادی نمی کند؛ چندین پروژه حمام خورشیدی و تنور خورشیدی روستایی در این مملکت با گازرسانی و جاده کشی از مدار خارج شده اند، خدا می داند...
تنور یا حمام خورشیدی می سازی در گوشه ای از این خاک، می بینی ظرف مدت کوتاهی، بلااستفاده خاک می خورند، پرس و جو می کنی و در می یابی که جاده ای ساخته اند و دو هفته ای یک بار گازوئیل تقریبا رایگان بین اهالی روستا توزیع می شود یا به این روستای دورافتاده گاز رسانده اند...
هر جور که حساب می کنی، می بینی این #هزینه_گزاف چندین کیلومتر لوله گذاری برای این چهارتا و نصفی خانه روستایی بی معناست...
سازنده حمام خورشیدی می رود و پیگیر ماجرا می شود. معلومش می شود که در بسیاری از نقاط این ملک لوله گذاری امری است بسیار درآمدزا، نه فقط برای پیمان کار لوله گذاری که بیشتر برای مرتبطان وی؛ قصه خیلی ساده است...
با یک زد و بند ساده می شود از مسیر لوله گذاری پیمانکار مطلع شد و فهمید مثلا قرار است از دیم کاری مشهدی رحمان و زمین بایر خانواده حسن علی و .. بگذرد. کسی می رود و در میان شگفتی اهالی روستا این زمین ها را به ثمن بخس می خرد و بعدتر #شرکت_گاز مجبور است به واسطه حق حریم و تصرف کلی پول بدهد به او و مرتبطان دولتیاش؛ تا می شود به راحتی اینگونه پول درآورد، چه نیازی هست به #ابداع و نوآوری !!
اگر استان های ما، مرزبندی #فدراتیو_اقتصادی داشتند؛ برق ورودی و برق خروجی محاسبه می شد، هر استانی تلاش می کرد تا خودکفاتر باشد و این #خودکفایی_ملی را رقم می زد، همین مثال ساده برق نفتی و شبکه سراسری را بگیر و قس علی هذا...
این مرزبندیهای جدید، رقابتی نو را رقم می زد که کوچکترها بتوانند خود را بالا بکشند، دقیقا مثل کشورهای کوچک اروپایی در نظام جهانی...
📚 نفحات نفت، جستاری در #فرهنگ_نفتی و مدیریت دولتی
✍ رضا امیرخانی
@mahdi_ghasemzadeh
#تورق_کتاب
بسیاری از سازمانهای دولتی در همه جای عالم زمانمند هستند و مادام العمر طراحی نمیشوند مثلاً ادارهی بهزیستی تا روزگاری به کار ادامه میدهد که خدماتِ تأمینِ اجتماعی فراگیر نشده باشد و معلولان و آسیب دیدگان دچار مشکل باشند. نهضتِ سوادآموزی تا روزی چراغش روشن است که بیسوادی وجود داشته باشد. طبیعتاً با کمتر شدنِ بیسوادان، نهضت باید کوچکتر شود اما در عمل اتفاقِ دیگری میافتد.
در یک دولتِ بزرگ، هر سال آمار میدهیم که وضع بهتر شده است مثلاً وضعیتِ معلولانِ جسمی مناسبتتر شده است و آمارِ بیسوادی پایین آمده است، اما هر سال آمارِ کارمندان و هزینهها و ساختمانهای نهادهای مرتبط افزایش پیدا میکند!
چگونه این رشدِ سرطانی در یک ساز و کارِ عقلانی ممکن است؟!
من هم شنیدهام که ستارهی دریایی اگر کفِ دریا بازویش زیرِ سنگ گیر بیافتد، از خیرِ بازو میگذرد، خود را تکانی میدهد و بازو را قطع میکند و فاصله میگیرد از سنگ.... اما این مالِ وقتی است که ستاره بیم داشته باشد از خطر.... دولت تا نفت دارد، خطری تهدیدش نمیکند!!
📚 نفحات نفت، جستاری در فرهنگ نفتی و مدیریت دولتی
✍ رضا امیرخانی
@mahdi_ghasemzadeh
#تورق_کتاب
از دانشجوی حق طلبِ #عدالتخواه نمیتوان انتظار داشت که در روز قدس شورمندانه در راهپیمایی شرکت کند و علیه اسرائیل و حامیان اقتصادی-سیاسی فرنگیاش به ویژه آمریکا شعار دهد و این حمایتها را محکوم کند، لیکن هنگامی که وی پای #شرکتهای_صهیونیستی را در ایران مییابد علیه آن شرکتها و فعالیت آنها در ایران هیچ اعتراضی نکند، زیرا برخی از #رجال_خودی به نحوی با آن شرکتها مرتبط هستند...
نمی توانیم در مواردی که قیام حق طلبانهی دانشجو متوجه فرنگیان و صهیونیسم است آن را تمجید و تحسین کنیم، لیکن در مواردی که متوجه تبهکاری ها و خودکامگی های رجال "خودی" و دوستان و بستگان این یا آن رجل بلند پایه می شود، دانشجوی حق طلبِ آرمان طلب را به قعود فراخوانیم و به وی نصیحت کنیم که وظیفهی اصلی دانشجو #درس_خواندن است و به علاوه نگران نباشید که سازمانها و نهادهای ذیربط مملکتی بیدار و هوشیارند...
از اینجا و از این هنگام است که دانشجو، با دلی مجروح و خسته و نومید، از صحنههای آرمانطلبی هایِ حق طلبانه به سرعت عقب نشینی میکند. اما کجا میرود؟! یا به رنگ و رقص و ... پناه میبرد و یا همان رجالِ سیاستمدارِ مملکت دارِ با کیاست را الگو و #اسوه_عملی زندگی خود قرار میدهد و از آنها یاد میگیرد چگونه با دنیا و خلقِ دنیا کنار آید و هم دنیا را داشته باشد و هم آخرت را !!
📚تاریخ شفاهی جنبش دانشجویی مسلمان
✍ محمد حسین روزی طلب، امیر حسین ثابتی منفرد
@mahdi_ghasemzadeh
#تورق_کتاب
گزارش به ساواک- ۱۳۵۰/۸/۳۰
در هفته گذشته حاج کریم بخش سعیدی عضو فراکسیون پارلمان حزب مردم در یک صحبت خصوصی درباره علت جدایی آقای نخست وزیر [ هویدا ] و همسرش اظهار داشت:
در مسافرتی که نخست وزیر به اتفاق همسرش به #شاهرود رفته بود در آن جا با زن بانفوذی به نام #لقاءالدوله که فامیل هویدا نیز هست ملاقات و به امور مملکتی نیز میپردازد. پس از ورود و اتمام تشریفات دولتی، #هویدا به خانم لیلا [ امامی_ همسرش، دختر مهندس شریف امامی رئیس مجلس شورای ملی وقت و نخست وزیر شاه در دوران اوج گیری انقلاب اسلامی] میگوید تو در منزل لقاءالدوله بمان چون من باید با مقامات محلی ملاقات کنم و شام را نزد آنها باشیم، موقع خوابیدن نزد شما خواهم آمد.
پاسی از شب گذشته از آمدن آقای هویدا خبری نمیشود و خانم هویدا به بهانه گردش در شهر از خانه لقاءالدوله خارج و به خانه #فرماندار_شاهرود میرود. چون مأمورین گارد او را میشناخته اند طبعاً مانع نمیشوند و خانم هویدا سرزده وارد اطاقی که نخست وزیر در آنجا استراحت میکرده میشود ولی با کمال تعجب مشاهده میکند که هویدا با یک پسر بچه که از قرار معلوم به وسیله فرماندار برای او آورده شده مشغول.... میباشد.
مشاهده این منظره باعث ناراحتی شدیدی برای خانم هویدا میشود و بلافاصله منزل را ترک و در تهران از هویدا تقاضای طلاق میکند...
📚 ظهور و سقوط سلطنت پهلوی
@mahdi_ghasemzadeh
#تورق_کتاب
تبلیغات، مسموم ترین و خطرناک ترین ابزارهایی بوده که در طول تاریخ جریان #باطل از آن استفاده کرده است؛ جریان #حق هیچ وقت مثل جریان باطل نمی تواند از تبلیغ استفاده کند ، به خاطر اینکه اگر #تبلیغات بخواهد به طور کامل ذهن ها را بپوشاند ، به بازیگری ، #دروغ و فریب احتیاج دارد و جریان حق، اهل دروغ و #فریب نیست و آن جریان باطل است که برایش هیچ چیز مهم نیست...
در زمان امام حسن(ع) ، جریان باطل یعنی معاویه ، یک جا شدت عمل را به حدی می رساند که یاران حضرت را می کُشد، و در جایی به پیرزنی که او را مورد انتقاد و بدگویی قرار می دهد محبت می کند ؛ تبلیغات همین است...
📚 انسان ۲۵۰ ساله
✍ امام خامنهای
@mahdi_ghasemzadeh
#تورق_کتاب
#فقر، نه یک وضعیتِ طبیعی و نه مسئولیت جمعیِ مردمِ عادی، بلکه نتیجهی #غارت است؛ در آغاز به دست قدرتهای استعماری اروپایی و بعد به دست ایالات متحده آمریکا و سپس خواصی که عُمال محلی آنها محسوب میشوند...
وقتی کشورهای "توسعه نیافته" را کشورهای "درحال توسعه" می نامند، به طریقی میخواهند بگویند که این کشورها، شبیه بچهها در حال رشد و بالیدن هستند و این #دروغ است؛ آنها توسعه نیافته اند، زیرا کشورهای قدرتمند تر به هزینه آنها رشد می یابند. توسعه نیافتگی جهانِ سوم نتیجه توسعه جهان اول است، نه مرحلهای در راه وصول به توسعه...
رذل ترین متجاوزان به طبیعت و #حقوق_بشر هیچگاه به زندان نمی روند؛ آنها خود کلیددار زندان ها هستند. کشورهایی پاسدار صلحاند که خود بیشترین سلاح را می سازند و می فروشند. بیشترین درآمدهای ناشی از مولد مخدر را صاحب نام ترین بانکها #پولشویی میکنند و مأمن عمده پولهای دزدی همان بانکها هستند...
وقتی یک جانی شخصی را به خاطر عدم پرداخت بدهی اش میکشد، این اعدام را #تسویه_حساب مینامند اما وقتی تکنوکراسیِ جهانی با کشوری مقروض تسویه حساب میکند، اعدام آن ملت را برنامه #تعدیل_ساختاری میگویند؛ اقتصاد جهانی مؤثرترین شکل جنایتِ سازمان یافته است. نهادهای بینالمللیِ نظارت بر ارز، تجارت و اعتبارات، علیه کشورهای فقیر و علیه فقرایِ تمام کشورها، با خونسردی و مهارتی تمام، دست به چنان عملیات تروریستی می زنند که روی تروریستهای بمبگذار را سفید میکنند...
📚 دنیای وارونه
✍ ادواردو گالئانو
@mahdi_ghasemzadeh
#تورق_کتاب
بیست یا سی سال قبل، فقر محصول #بیعدالتی بود. چپیها آن را به باد انتقاد میگرفتند؛ میانه روها به وجودش اذعان داشتند؛ و راستگرایان به ندرت وجود آن را رد میکردند. چقدر سریع زمانه عوض شده است: اکنون، #فقر پاداشی منصفانه برای عدم کارایی خوانده میشود. فقر ممکن است دل آدمی را به رحم آورد، اما دیگر باعث #خشم و انزجار نمیشود. مردم بنابر قانون بخت و اقبال، و بنا به #تقدیر، فقیرند...
خشونت، کلاً نه به عنوان فرزندِ بی عدالتی بلکه بعنوان محصولِ رفتار ناشایست آدمهای فقیر متصور میشود، آدمهایی به لحاظ اجتماعی بیعرضه که در محل های فقیر نشین و کشورهای فقیر لول میزنند...
ضوابط اخلاقیِ پایان هزاره، بی عدالتی را محکوم نمیکند، بلکه شکست و ناکامی را مذموم میداند. رابرت مک نامارا، یکی از مسئولان جنگ ویتنام در کتابی که در این باره نوشته است، اقرار میکند که #جنگ اشتباه بوده است، اما "اشتباه" را به ناعادلانه بودن آن جنگ نسبت نمیدهند که بیش از سه میلیون ویتنامی و پنجاه و هشت هزار آمریکایی را به کشتن داد. اشتباه را صرفاً در این امر میدانند که ایالات متحده با علم و اطلاع کامل به عدم توانایی در پیروزی، این جنگ را به راه انداخت...
آنچه مدارس و رسانهها آموزش میدهند صرفاً اورادی است که مقدس مآب های قدرت به صورت ترجیع بندی کسالت آور تکرار میکنند؛ از جمله این ترجیع بندها اینست که در جهان، کشورها و مردمی موفق داریم و کشورها و مردمی ناموفق، زیرا کارآمدها شایسته پاداشند و بی عرضه ها سزاوار تنبیه...
حافظهی ابترِ، ما را به این باور سوق میدهد که گویا #ثروت در برابر فقر معصوم است. ثروت و فقر از ازل زاده شدهاند و تا به ابد همراهند و چنین است روزگار! زیرا که مشیت الهی یا سنت است...
📚 به من دروغ نگو !
✍ جان پیلجر
@mahdi_ghasemzadeh
#تورق_کتاب
آمار منتشره از سوی "موسسهی بینالمللی مطالعات استراتژیک" نشان میدهد که بزرگترین فروشندگان اسلحه دنیا، ایالات متحده، بریتانیا، فرانسه و روسیه هستند. چین هم در فهرست هست ولی چند رده پایین تر...
این پنج کشور با تصادفی عجیب، همان کسانی هستند که در #شورای_امنیت سازمان ملل دارای حق وتو هستند؛ حق وتو، در حقیقت به معنی قدرت تصمیمگیری است...
مجمع عمومی #سازمان_ملل، عالی ترین نهاد بینالمللی که تمام کشورها در آن مشارکت دارند، توصیههایی ارائه میکند اما شورای امنیت است که تصمیم میگیرد!
#مجمع_عمومی حرف میزند یا سکوت اختیار میکند؛ "شورا" عمل میکند یا بی عملی در پیش میگیرد. به عبارتی دیگر، #صلح_جهانی در دست پنج قدرتی قرار دارد که از کاسبیِ نان و آبدارِ جنگ بیشترین سود را می برند!!
پس تعجبی ندارد که اعضای دائم شورای امنیت از حقی بهره مندند که به آنان اجازه میدهد هر کاری خواستند انجام دهند...
کسی نباید از نابرابری ناخوشایند در سطح جهان بین جنگ و صلح متعجب باشد زیرا به ازای هر دلاری که سازمان ملل صرف #حفظ_صلح میکند، جهان دو هزار دلار صرف حفظ جنگ میکند!!! و متعاقب آن، در مراسم قربانی، شکار و شکارچی هم نوعند و برنده کسی است که تعداد بیشتری از برادرانش را بکشد...
تئودور روزولت خوب حق مطلب را بیان کرده است: "هیچ شادمانی به خاطر صلح به اندازه وجد و سرور پیروزی در جنگ کِیف نمیدهد"؛ در سال ۱۹۰۶، جایزه #صلح_نوبل به او اعطا شد!!
📚 به من دروغ نگو! ؛ گزارشهایی تاریخ ساز از روزنامهنگاران کاوشگر
✍ جان پیلجر
@mahdi_ghasemzadeh
#تورق_کتاب
شاهزاده خانمِ دیانا، قدیسی که بیشترین سوگواریِ پایان قرن برای او برگزار شد، کسی که مادرش او را وِل کرده بود، مادر شوهرش او را به ستوه آورده بود، شوهرش سرِ او کلاه گذاشته بود و عشاقش هم به او خیانت کرده بودند، بالاخره حرفهی دلخواهش را در امور #خیریه یافت...
دیانا در زمان حیات، رئیس هشتاد و یک موسسهی عمومی خیریه بود. اگر هنوز زنده بود، می توانست یک وزیر درست حسابی اقتصاد در هر دولتِ "جنوب" بشود؛ هر چه نباشد کارِ خیر آدم را تسکین میدهد ولی بازخواست نمیکند..
اسقف برزیلی "هلدر کامارا" میگوید: "وقتی به فقرا غذا میدهم مرا #قدیس میخوانند ولی وقتی از شان میپرسم چرا غذا ندارند، مرا #کمونیست مینامند" !!
برخلاف همبستگی، که رابطهای افقی است و بین افرادِ برابر صورت میگیرد، خیریه رابطهای عمودی و از بالا به پایین است، دریافت کنندگانش را تحقیر میکند و روابط مطلق #قدرت را هیچگاه به چالش نمیکشد؛ در بهترین شرایط، وعده میدهد که #عدالت روزی در جهان آخرت به دست خواهد آمد...
بیعدالتی اینجا روی زمین نگران فعالیتهای خیریه نیست؛ این فعالیتها صرفاً سعی میکند بیعدالتی را پنهان کند...
📚 به من دروغ نگو !!
✍ جان پیلجر
@mahdi_ghasemzadeh
#تورق_کتاب
به حسب دریافت #عوام_مردم و آنهایی که در حکم عوامند؛ امام حسن(ع) یک جور زندگی میکند، امام حسین(ع) نقطهای مقابل او زندگی میکند؛ هر دوی اینها زندگیشان با امام چهارم فرق دارد؛ هر سهی اینها زندگی شان با امام هشتم فرق دارد؛ هر چهار اینها زندگیشان با زندگی امیرالمؤمنین(ع) فرق دارد؛ هر پنج نفر اینها زندگیشان با زندگی امام دوازدهم(ع) فرق دارد. آیا تناقض نیست؟ آیا اینها متناقض عمل میکنند؟!
اتفاقاً این #تناقض، به همین صورت تناقض، مورد قبول یک عدهای هم هست. یک مسئلهای را مطرح میکنی، دلیل میخواهد. از گفته ی امام حسین(ع) یا عمل امام حسین(ع) شاهدی برایش می آوری. برای اینکه به شما جواب بدهد، میگوید امام حسن(ع) را چه میگویی؟ ببینید، اصلاً مثل اینکه در ذهن او، امام حسن و امام حسین(ع) کارشان متناقض است. برای اینکه حرف تو را جواب بدهد، که تو از امام حسین(ع) شاهد آوردی، میگوید امام حسن(ع) را چه میگویی؟!!
فوراً باید به او گفت: برادر! من و تو با هم برادرِ دروغی هستیم، حرفمان و فکرمان و راهمان متناقض است اما امام حسن و امام حسین(ع) برادر واقعیاند، برادر فکریاند، برادر ایمانیاند علاوه بر #برادر_نژادی؛ لذا ممکن نیست راهشان متناقض باشد...
تو اگر قبول کردی که امام حسین(ع) یک جور خاصّی عمل کرده، باید قبول کنی که امام حسن(ع) هم همان جور #عمل میکند...
اگر زندگی امام حسن(ع) را غیر از آن می بینی، در بینش خود و در نگرش خود تجدید نظر کن و بدان که اشتباه کردهای!!
📚 همرزمان حسین(ع)
✍ مقام معظم رهبری
@mahdi_ghasemzadeh
#تورق_کتاب
"جریان سوزی" حاصل انجام فعالیتها یا ناشی از حرکتهای مضر و غیرقابل توجهی است که نهتنها منجر به ایجاد #جریان_مفید فرهنگی نمیگردد، بلکه ذهن و دل مخاطبین و عرف عمومی را از بین خواهد برد...
دیگر نمیتوان ادعا کرد که مانند سالهای دور و در محلهای کاملاً سنتی، صِرف حضور یک روحانی و مبلّغ مذهبی، در جامعه مفید و موج آفرین است؛ صَرف نظر از اقداماتی که ممکن است توسط روحانی صادر شده و منجر به #جریان_سوزی گردد، گاهی حضور بی ثمر در هر اجتماع نیز عقاید مردم را تغییر میدهد....
اگر یک مبلّغ دینی، حضوری بی اثر داشته و تنها نمازی بخواند و در برابر بی عدالتی، بی اخلاقی و منکرات بی تفاوت باشد، چه تصوری در مخاطب امروزی ایجاد خواهد نمود؟ آیا بازیکن فوتبالی که در زمین پایی به توپ نمیزند و تلاشی نمیکند، میتوان تنها گفت که مفید نیست؟ قطعا بازیکن تنبل و بی تلاش، هم خود را منفور تماشاگران میکند و هم رقیب را شاد مینماید!!
باید پذیرفت که بخشی از جامعه که در جبهه مستقیم با روحانیت قرار داشته و علیرغم تمایلی که نسبت به دین و اخلاق دارد، از #روحانیت منزجر شده، ریشه در عملکردهای روحانیت دارد که در دوره ای ذهن مخاطب را گزیده و آن را سخت تحت تأثیر قرار داده است؛ بی مبالاتی، تساهل، سخنان نابجا، اقدامات منفی، رفتارهای خلاف عرف و هزاران عامل دیگر که گاهی تاریخ درخشان روحانیت را براحتی زیر سوال برده است...
📚 کار فرهنگی باید جریان ساز باشد
@mahdi_ghasemzadeh
#تورق_کتاب
مستندات #تروریسم آمریکا مثنوی هفتاد من کاغذ میشود و از آنجایی که این حقایق را نمیتوان منطقاً نفی کرد، کسانی که آنها را بر زبان جاری میسازند یا بر صفحه کاغذ میآورند و رابطههای بدیهیِ بین آنها را نشان میدهند، صرفنظر از اینکه شاید خود آمریکایی باشند، اغلب با برچسب #ضدآمریکایی مورد دشنام قرار میگیرند...
وقتی پرزیدنت #کلینتون، با این ادعا که کارخانه داروییِ الشفا در #سودان، "کارخانه سلاحهای شیمیایی" است، در سال ۱۹۹۸ دستور حمله موشکی علیه آن را صادر کرد، این اقدام با هر معیاری که در تصور آید عمل تروریستی عمدهای بود؛ اطلاعات کامل وجود داشت که کارخانهی مزبور، تولید کنندهی ۹۰ درصدِ داروهای پایه در یکی از تنگدست ترین کشورها است...
کارخانه دارویی #الشفا تنها کارخانه ای بود که کلروکوین، یعنی مؤثرترین دارو برای مداوای مالاریا و داروهای ضد #سل (یعنی نجات بخشِ جان بیش از یکصد هزار بیمار با قیمت حدود فقط یک پوند استرلینگ در ماه) تولید میکرد؛ داروهای دامپزشکیِ نابود کنندهی انگلهای منتشره از دام به انسان که یکی از علل اصلی مرگ و میر کودکان در سودان است فقط در کارخانه دارویی الشفا تولید میشد...
درنتیجه بمباران کارخانه الشفا به دستور کلینتون، از آن تاریخ تاکنون چند نفر سودانی جان باختهاند؟ به گفتهی سفیر آلمان در سودان: "چند ده هزار نفر حدسی منطقی است" دولت سودان خواستار تحقیقات سازمان ملل در این باره شده بود اما واشنگتن از آن جلوگیری کرد؛ وقتی نعام #چامسکی این اقدام تروریستیِ کلینتون را با انفجار سنگدلانهی برج دو قلوی نیویورک مقایسه کرد، مفسرانِ سرشناس (از جمله یک نفر که او را به "سستی در مقابل فاشیسم" متهم میکرد) دشنامش دادند...
📚 اربابان جدید جهان
✍ جان پیلجر
@mahdi_ghasemzadeh
#تورق_کتاب
یادم هست_سالهای پیش_ روزی شاهد گفتگوی مردی با یک طفل چهار، پنج ساله بودم...
مرد به طفل گفت: "اگر از یک تا صد بشماری یک تومان میدهم"
طفل با هیجان و اشتیاق شروع کرد به شمردن؛ شاید پول برای او مهم نبود و در فکر آن هم نبود. فقط دلش میخواست آن مرد بداند که او شمردن میداند...
شمرد و شمرد تا رسید به عدد "سی"...
پسرک، این عدد را نمیدانست اما خیال کرد که میداند. این بود که بدون مکث و ترس، به جای "سی" گفت: "بیستوده" و ادامه داد: بیستویازده، بیستودوازده، بیستوسیزده، بیستو...
مرد به آرامی گفت: اینطور درست نیست. سی، چهل، پنجاه.... اما اگر حالا نمیتوانی یکجا تا "صد" بشمری، پنج دفعه از یک تا بیست بشمر. همان صد میشود. من هم قبول میکنم. بعدها یاد میگیری که چطور باید تا صد بشمری... و طفل، شادمانه و بدون معطلی از یک شروع کرد!
مرد نگفت: حالا دیدی بلد نیستی؟ و یا تو که تا "بیستونه" بیشتر بلد نیستی بنابراین بازی را باختی....
اگر این کار را میکرد پسرک حسابی دلگیر میشد و قلبش میشکست و مسلماً اگر مرد در آن چند دقیقه میخواست معلمِ حساب طفل بشود، راه به جایی نمیبُرد و طفل را هم خسته میکرد، در عوض او به طفل آموخت که با همان چند عدد که میداند، به "صد" برسد و شکست نخورد...
خوب شاید این حرف کاملاً منطقی نباشد و این طرز استدلال کردن در همه جا به کار نیاید؛ اما من میخواهم از این استدلال در موردی استفاده کنم که به نظرم درست میآید...
اگر رسیدن به "صد" هدف ماست و سخن گفتن از "صد" قصد ما، و به دلیل مجموع شرایط_کمداشتها و ناتوانیها_ نمیتوانیم مستقیماً تا صد بشمریم، چرا پنج بار از یک تا بیست نشمریم؟!
شرط اصلی و ثابت ما فقط باید این باشد که به هیچ دلیلی از "صد" چشم نپوشیم و کوتاه نیاییم...
📚ابن مشغله
✍نادر ابراهیمی
@mahdi_ghasemzadeh
#تورق_کتاب
ما در برابر فشارهایی که از ما میخواستند تا دامنهی #مذاکرات را به فعالیتهای ایران در سوریه و عراق گسترش دهیم یا رژیم ایران را ساقط کنیم، مقاومت کردیم؛ ما به دنبال آن نبودیم تمام مشکلات خاورمیانه را یکجا حل کنیم...
اگر ما قرار بود کلیت رفتار ایران را اصلاح کنیم، آنگاه برنامه هستهای ایران صرفاً تبدیل به موضوعی میگشت که میشد در برابر فعالیتهای ایران بر سرش چانه زد؛ بنابراین بهتر دیدیم اول از تولید سلاحهای هستهای جلوگیری و بعد به دیگر مسائل پرداخته شود، مخصوصاً پس از آنکه بزرگترین #امتیاز چانهزنی ایران را از دستش درآوردیم....
برای منحرف نشدن از هدف توافق موردنظر، من به تیمم دستور دادم تا پیش از شروع مذاکرات جدی با ایران، #توافق را بطور کامل بنویسند؛ من میدانستم که شاید ما هرگز به این توافق ایدهآل نرسیم، ولی حداقل میخواستم بدانم ابعاد این توافق ایدهآل چگونه است و با این کار ما میدانستیم که چه چیزی انحراف از هدف اصلیمان است و حواسمان بود که بیش از حد به ایران امتیاز ندهیم...
البته بعداً معلوم شد ما از حداقل تعریف موفقیتی که رئیس جمهوری مشخص کرده بود، فراتر رفتیم...
دانشمندان ایران در غنی سازی #اورانیوم در هر سطحی، به مهارت بالایی رسیده بودند و ما نمیتواستیم کاری کنیم که آنها دانش و مهارتشان را فراموش کنند؛ دست یافتن به وضعیتی که میشد برنامهی هستهای کوچک صلح آمیزی را بطور شدیدی بازرسی و پایبندیاش را تایید کرد، به مراتب بهتر از بمباران هستهای ایران بود، زیرا آنها تواناییاش را داشتند تا این تاسیسات را زیر زمین از نو بسازند و قطعا چنین میکردند!
📚 بدون هراس
✍ وندی شرمن
@mahdi_ghasemzadeh