💥 #تلنگرانه
دشمن میخواد به بهانه ی #خودت
از #امامِت💚 جدات بکنه!
میگه جونِـــ«ت» در خطره!💥
بیا این ور تا در امان باشی...
میگه حالِ دلِــــ«ت» بده!🙁
بیا این ور تا حالتو خوب کنم!
میگه ثروت و قدرت...
بیا این ور که دست خودمه!
میگه...
«بیا این ور» یعنی #حسین رو ول کن!
یعنی کاری رو بکن که حسین نمی کنه!
یعنی چیزی رو قبول کن که امامت هرگز قبول نداره!
یعنی فقط دوستش داشته باش!❌
اما راهت رو از راهش جدا کن!
تو هم...
مثل #عباس محکم جلوی دعوت های دشمن بایست!
همه ی زیبایی های زندگی کنارِ حسینه!
بگو تمام زندگیم فدای حسین...
#امام_حسینی_ام
#بایدتمام_زندگی_ام_مثل_اوشود💫
#تاسوعا
#محرم
🏴نو+جوان
@Mahdi_Yaaraan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧👆
🌷 قصه یه «سقا و علمدار» دیگه.
✔️این بار در سال 1361هجری شمسی.
🌹#الگوی_من
#بایدتمام_زندگی_ام_مثل_اوشود💫
#شهید_ابراهیم_هادی
#محرم
#تاسوعا
🏴نو+جوان
@Mahdi_Yaaraan
لبیک یا حسین_۱٠.mp3
8.83M
💫 #در_رکاب_حسین ۱٠
شب دهم؛ حضرت اباعبدالله الحُسَیــن ع
▪️با خوانش: مژده لواسانی
#محرم
🏴نو+جوان
@ostad_shojae
@Mahdi_Yaaraan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
🌑مکن ای صبح طلوع!
آخرین شب است
که صدای قرآن خواندن حسین می آید
آخرین شب است که
قلب زینب آرام است
آخرین شب است
که رقیه آرام می خوابد
🌑مکن ای صبح طلوع!
#شب_عاشورا
#محرم
🏴نو+جوان
@masajedalborz
@Mahdi_Yaaraan
💥 #تلنگرانه
بعضی وقتها زبان قاصر است از توصیف....
چیزی نمیتوان گفت...
فقط همین قدر بگویم ...
اینکه امام حسین (علیه السّلام) یک شب از دشمن فرصت خواستند حکمتهای زیادی داشت...
از جمله این که
اومیخواهد دستگیری کند
تا در این بین کسانی ناآگاه جذب شوند و خودشان را بدبخت نکنند...
با این عملکردِامام عده ای در همان شب عاشورا به طرف حضرت آمدند.
آه از این همه دلسوزی #امام
😭
#محرم
🏴نو+جوان
@Mahdi_Yaaraan
360_12_0.35_Aug292020_01.m4a
9.66M
🎧 #کتاب_صوتی #لهوف
💔 #مقتل_خوانی حضرت سیدالشهدا
(علیه السلام)
#قسمت:دهم
🍃مصیبتهای امام حسین(ع)
در میدان جنگ
🍃شهادت اباعبدالله با لب تشنه
😭
🥀
🥀
#محرم
🏴نو+جوان
@Mahdi_Yaaraan
AudioCutter_karaimi - 1 - 128 - mahanmusic.net.mp3
8.32M
#مداحی
▪️ای تشنه ی صد پاره تن
▪️ای بی کفن وای وای وای
😭
🎤محمود کریمی
#عاشورا
#محرم
🏴نو+جوان
@Mahdi_Yaaraan
#دلنوشته
همزمان که ظرفها را میشویم، به روضهای طولانی گوش میسپارم که ریزبهریز، جانسوزترین اتفاقات این دهه از تاریخ را به تصویر میکشد.
به پهنای صورتم اشک میریزم.
وسطِ اشکها، یک دفعه انگار که زندگی متوقف شده باشد از زمان میایستم.
واقعا برای چیست که گریه میکنم؟ برای شرحِ جنایات خونین؟
دلم میخواهد دلیل محکمتری داشته باشم. دلیلی که محدودم نکند به زمانِ روضه. که تاثیرگذارتر از حسِ خوب بعد از گریه باشد.
با خودم فکر میکنم من دلیلِ کافی برای زمان دادن به گریه ندارم و حسین دلیل بزرگی داشت برای دادن همه چیزش.
چه دلیلی داشت که من ندارم؟
حواسم به کودکِ درونم پرت میشود.
او که هنوز ندیدمش و فکر میکنم از هر چیزی بیشتر دوستاش دارم.
به خودم حق میدهم.
یادم میآید به همه آیههای قرآن که رابطهی والد و فرزندی در آنهاست.
به آنجا که نوح قبل از طوفان چند بار از خدا میپرسد: «پس فرزندم چی؟»
به آنجا که یعقوب در فراق یوسفاش نابینا میشود و با دیدناش بینا.
به آنجا که ابراهیم از اسماعیلاش اجازه میگیرد و برایش توضیح میدهد فرمان، فرمانِ خداست.
بیخیال ِ ظرفها و روضه میشوم.
حسین چه چیزی داشت که نَه پرسید و نَه شک کرد.
چقدر
چقدر
چقدر
ممکن است یک اطمینان این قدر در وجودت قُوّت داشته باشد که فرزندت را داوطلبانه فدایش کنی.
نمیخواهم این فکرِ باطل را کنم که اینها اولیای خدا هستند و من یک آدم عادی. پس بهتر که از فکرش در بیایم.
نه.
اگر قرار بود من درسی از شناختنِ اولیای خدا نگیرم و همه چیز را بسپارم به عادی بودنم، پس اصلاً شناختنشان چه سودی برای من دارد؟
با خودم فکر میکنم کدام عقیده زندگیام اینقدر استوار است که برایش همه چیزم را داوطلبانه حتی نَه، عاشقانه فدایش کنم؟
کجا،
کجا،
کجای عقیده و ادعای مشترکم با حسین ایستادهام؟
چقدر از باور و اعتقادم نزدیک به کسی است که برایش گریه میکنم؟
@Mahdi_Yaaraan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تلاوت_زیبا🏴
▪️جرعه ای نور از کلام وحی
یا ایتها النفس المطمئنه......😭
🏴نو+جوان
@Mahdi_Yaaraan