eitaa logo
آقا مهدی
3هزار دنبال‌کننده
6هزار عکس
1.3هزار ویدیو
95 فایل
خوشـبـحـال هـر عاشـقـی که اثری از معشوق دارد. شهیدِ حَرَم|شهید مهدی حسینی| کانال رسمی/ بانظارت خانواده شهید ٢٧مرداد١٣٥٩ / ولادت ١٢مهر١٣٩٥ / پرواز مزار:طهران/گلزارشهدا/قطعه٢٦-رديف٩١-شماره٤٤
مشاهده در ایتا
دانلود
💔أَلسَّلامُ عَلى ساکِنِ کَرْبَلآءَ أَلسَّلامُ عَلى مَنْ بَکَتْهُ مَلائِکَةُ السَّمآءِ ▪️سلام بر ساکنِ کربلا سلام بر آن کسى که فرشتگانِ آسمان بر او گریستند... 🏴فرازی از زیارت ناحیه مقدسه 🖥 @mahdihoseini_ir
▪️ماه که فرا می‌رسید، مهدی پیراهن مشکی خود را آماده می‌کرد و تا پایان آن را می‌پوشید. در هیات «یا زهرا» محله نظام آباد تهران فعالیت داشت و هر کمکی که می‌توانست، انجام می‌داد. مهدی آشپز هیات نیز بود... | همسرشهید 🖥 @mahdihoseini_ir
مهدی قبل از رفتن به سوریه، آخرین پیامکش را برای یکی از دایی هایش فرستاد : دایی! من رفتم. دستمال اشکهام رو با کمی تربت گذاشته ام لای قرآن روی طاقچه. اگه یه وقت طوری شد، آنها بگذارید کنارم.... | 🖥 @mahdihoseini_ir
🏴و سُبِىَ أَهْلُک َ کَالْعَبیدِ ، وَ صُفِّدُوا فِى الْحَدیدِ ، فَوْقَ أَقْتابِ الْمَطِیّاتِ ، تَلْفَحُ وُجُوهَهُمْ حَرُّ الْهاجِراتِ، یُساقُونَ فِى الْبَراری وَالْفَلَواتِ ، أَیْدیهِمْ مَغلُولَةٌ إِلَى الاَْعْناقِ ، یُطافُ بِهِمْ فِى الاَْسْواقِ. ▪️اهل وعیالت چون بردِگان به اسیرى رفتند و در غُل و زنجیرآهنین برفرازجهازِ شتران دربند شدند، گرماى (آفتابِ) نیمروز چهره هاشان مى سوزاند ، در صحراها و بیابانها کشیده می شدند، دستانشان به گَردَنها زنجیرشده، درمیان بازارها گردانده می شدند. 📚فرازی از زیارت ناحیه مقدسه 🖥 @mahdihoseini_ir
🏴کمپین ☑️ قرائت همگانی زیارت اربعین، ساعت ۹ صبح روز ، روی پشت بام ها و ایوان منازل ▪️دوستان و همسایگان خود را برای پیوستن به این کمپین دعوت کنید. 🖥 @mahdihoseini_ir
مهدی هیچ‌گاه شعار نمی‌داد و محب اهل‌بیت (ع) بودن خود را در عمل ثابت می‌کرد. زمانی‌که می‌گفت : «اگر در عاشورا بودم، با ارباب همراه می‌شدم.» در واقعیت نیز همان را نشان می‌داد... | روایت همسر شهید 🖥 @mahdihoseini_ir
📚 جوانی به سراغ عالمی رفت و گفت سه سوال دارم: ➊↫وجود خدا راثابت کن ➋↫وجود قضا وقدر را.. ➌↫چطور میشه که شیاطین از آتش هستند ودر قرآن امده که درجهنم عذاب میشن آتش بر آتش چگونه تاثیر دارد؟ ‼️عالم سیلی بر صورت جوان زد جوان ناراحت شد که مگه من چه گفتم که منوزدین.عالم گفت جواب هرسه سوال توست. ‼️سیلی زدن ایجاد درد کرد آیا درد رادیدی؟ گفت ندیدم ولی دردراحس کردم عالم گفت: خدا هم وجود داره وجود او بانعمت هامعلوم میشه آیا میدانستی که سیلی میزنم گفت خیر گفت این قضا وقدر هست. دست من وصورت تو ازیک جنس بود اما درد را بر صورت وارد کرد همانطور میتواند آتش بر آتش ایجاد عذاب کند. 🖥 @mahdihoseini_ir
یه شب نیمه هاى شب بود و بچه ها خوابیده بودن. از صداى ناله یکى از بچه ها بقیه بیدارشدن. یکى رفت روسرش بیدارش کرد گفت چیه سیدخواب بد دیدى؟ زد زیرگریه هرچى گفتن چی شده فقط گریه میکرد. تااینکه گفت خواب بى بى زینب دیدم. همه گفتن خوش بحالت اینکه گریه نداره. حالا بى بى چى گفت بهت؟ باگریه گفت : بى بى فرمودن مااهل بیت به شما بچه هاى شیعه افتخار میکنیم. یهو دیدم دست راست بى بى خونى و دست چپ مبارکش سیاه و کبود. گفتم بى بى جان مگه ما بچه شیعه هاى حیدرى مرده باشیم که دستاى مبارکتون اینجور باش. چی شده بى بى جان. ایشون فرمودن پسرم وقتى دشمن گلوله اى به سمت شما شلیک میکنه با دست راستم جلو اون گلوله رو میگیرم تا به شما نخوره واسه همین خونى شده و زمانى که شما گلوله اى به سمت دشمنان شلیک میکنین بادست چپ هدایتش میکنم تابه هدف بخوره واسه همین دست چپم کبود شده... سه روز بعد سید مصطفى حسینى که خواب حضرت زینب رو دیده بود شهید شد. | 🖥 @mahdihoseini_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹انیمیشن سفر عشق با صدای محمدحسین پویانفر و سید مصطفی موسوی به زبان فارسی عربی قصه عشق از آن روز شروع شد که خدا مهر یک شش گوشه انداخت میان دل ما... . . . ❤️ ✌️ 📲🖥 @mahdihoseini_ir
از پایه فرو ریخت دلم تا که تو رفتی در پیله ‌ی خود مُردم و... پروانه نشد دل | 🖥 @mahdihoseini_ir
✍خاطره از یکی از رزمنده های یگان فاتحین برای عملیات محرم عازم سوریه شده بودیم بعد از رسیدن به دمشق ما رو سوار اتوبوس ها کردند. قبل از سوار شدن به اتوبوس حسابی مارو توجیه کردند که تو مسیر از ماشینها پیاده نشیم و کلی از این دست تذکرها. اتوبوس ها حرکت کردند ماهم با رفیقامون کنار هم نشسته بودیم روحیه بچه ها خیلی عالی بود، مقصد ما حلب بود اما به خاطر شرایط و خوردن به تاریکی شب مجبور بودیم شب را در حماء بمانیم. حدود نماز مغرب بود رسیدیم به مقر اصلی حماء که قرار بود شب را آنجا بمانیم جمعیت نیروها زیاد بود. بعد از نماز زیارت عاشورا و بعد هم شام رو خوردیم کم کم هوا سرد شده بود نیروهایی که تو اون مقر بودند برامون پتو آوردند و خودشون پتو هارو تقسیم میکردند. من با رفقام حلقه زده بودیم و مشغول حرف زدن بودم که نفری که پتو تقسیم میکرد رسید به ما، ناگهان سرم رو بلند کرده که پتو رو بگیرم که یه دفعه خشکم زد. کسی که پتو تقسیم میکرد کسی نبود به جز مهدی حسینی تا دیدمش بی اختیار پریدم بغلش کلی ذوق کردم اونم کلی خوشحال شد. کلی باهم حرف زدیم بهش گفتم حاج مهدی اینجا چیکار میکنی گفت داداش خدمتگزاری رزمنده رو انجام میدم بهش گفتم سمتت چیه؟ گفت هیچ کارم اینجا میبینی که دارم پتو پخش میکنم! بعد از حدود یه ساعت حرف زدن بهم گفت برو بخواب صبح زود باید حرکت کنی بعد از هم خداحافظی کردیم گفت فردا میبینمت داداش. قبل از اذان بیدارمون کردند و رفتیم برای نماز خوندن بعداز نماز جماعت صبح گفتن به خط بشیم با تمام تجهیزات فرمانده مقر و مسئول انتقالمون به حلب میخواست صحبت های نهایی رو انجام بده. تمام نفرات به خط شدیم که فرمانده بیاد که دوباره مات شدم. آقا مهدی دیدم داره میاد پیش نیروها و با همون لحن زیبا و لبخند همیشگی شروع کرد برای نیروها صحبت کردند. بعد از تموم شدند حرفای آقا مهدی خواستیم سوار اتوبوس بشیم بهش گفتم : حالا تو هیچکاره ای با معرفت؟ گفت : داداش دعا کن عاقبت بخیر بشیم که عاقبت بخیر هم شد... | 🖥 @mahdihoseini_ir
ألسَّلامُ عَلى مَنْ اُریقَ بِالظُّـلْمِ دَمُهُ ▪️سلام بر آن کسى که خونش به ظلم ریخته شد. 📚فرازی از زیارت ناحیه مقدسه 🆔 @Agamahmoodreza
من در آن لحظه‌ی آخر که را دیدم، یک لحظه تکان خوردم. فهمیدم که او از شهادتش مطلع بوده است... آنجا با خنده به من گفت که بیا با هم یک عکسی بگیریم؛ شاید این آخرین عکس من و تو باشد. خیلی اهل این کارها نبود که به چیزی اصرار کند و بخواهد مثلا عکسی بگیرد؛ چه از خودش، چه با کس دیگری. من وقتی این حرف را زد تکان خوردم، خواستم بگویم که شما نروید - از همان‌جایی که او میخواست برود، من داشتم برمیگشتم- ولی یک حسی به من گفت خب چیزی نیست، خبری نیست، چیزی به او نگفتم. وقتی که این حالت را در شهید همدانی دیدم، این شعر در ذهنم آمد: رقص و جولان بر سر میدان کنند رقص اندر خون خود مردان کنند چون رهند از دست خود دستی زنند چون جهند از نقص خود رقصی کنند این حالت خیلی حالت زیبایی است. قطره‌ای که به دریا متصل میشود، دیگر قطره نیست؛ دیگر دریاست... ۹۵/۷/۱۴ سالگرد شهادت : ۱۶ مهر ۹۴ | به روایت 🖥 @mahdihoseini_ir
محروم؛ یعنی همان چشمان من، که از دیدن کربلای تو محروم شد....💔😢 🖥 @mahdihoseini_ir
هرجایی که به تنگنا می‌رسم، احساس می‌کنم مهدی کمکم می‌کند. من و نغمه مهدی را با چشم دل می‌بینیم. اولین مرتبه پس از شهادتش به کربلا رفتیم. سفر بسیار سختی بود؛ نغمه بی‌قراری می‌کرد و من تنها بودم. هر چند که حضور مهدی را همه جا در کنار خود احساس می‌کردیم؛ اما بسیار اذیت شدیم. چرا که همیشه همسرم همراه ما بود، اما حالا باید خودمان حتی چمدان‌ها را جا به جا می‌کردیم... | 🖥 @mahdihoseini_ir
أَلسَّلامُ عَلَى الرُّؤُوسِ الْمُفَرَّقَةِ عَنِ الاَْبْدانِ أَلسَّلامُ عَلَى الْمُحْتَسِبِ الصّابِرِ أَلسَّلامُ عَلَى الْمَظْلُومِ بِلا ناصِر سلام بر آن سرهاى جدا شده از بدن سلام بر آن حسابگر (اعمالِ خویش براى خدا) و شکیبا سلام بر آن مظلومِ بى یاور ▪️فرازهایی از زیارت ناحیه مقدسه 🖥 @mahdihoseini_ir
مهدی طرفدار پر و پا قرص پرسپولیس بود. سال ۹۵ پرسپولیس با الاهلی عربستان بازی داشت. آن موقع اوضاع سیاسی ما و عربستان به شدت متشنج بود. بازی رفت پرسپولیس میزبان بود، ولی آن‌ها نمی‌آمدند ایران و نهایتاً بازی در عمان برگزار شد. بازی رفت ۲-۲ مساوی شد. بازی برگشت هم یک بر یک مساوی بودند که پنالتی به نفع اعلام شد. اگر گل می‌شد پرسپولیس صعود می‌کرد. من در آن لحظه فقط به فکر پیروزی تیمم بودم. ولی داداش دست‌هایش را رو به آسمان کرد و گفت : خدایا به خاطر دل شیعه‌ها گل شود. هر بار که یاد این خاطره می‌افتم می‌بینم من به فکر فوتبال بودم و او به فکر دل شیعه‌ها. فوتبال علاقه زمینی است، اما مهدی به همین علاقه زمینی، آسمانی فکر می‌کرد. | شهید جنایت تروریستی رژیم صهیونیستی پایگاه هوایی T4 سوریه در ۲۰ فروردین ۱۳۹۷ 🖥 @mahdihoseini_ir
🔰 🏴 قرائت زیارت ، هم نفس با رهبر معظم انقلاب (مدظله العالی) 🎙 بانوای: حاج‌ میثم ‌مطیعی 📆 پنجشنبه ۱۷ مهرماه ۱۳۹۹ 📺 پخش زنده و مستقیم مراسم 📱 از شبکه یک سیما : http://tv1.ir/live 📱 از اینستاگرام : https://instagram.com/khamenei 🖥 @mahdihoseini_ir
Shab19Safar1399[06].mp3
10.03M
🏴🏴🏴🏴🏴 میون موکبا.... کنار زائرا...‌. نجف تا کربلا..... جای ما خالی....💔 🎙حاج‌میثم‌مطیعی 😭 ☝️ ‌حسینی‌ تسلیت‌باد🖤 🖥 @mahdihoseini_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سال ۱۳۹۵ اولین مرتبه‌ای بود که برای ماه در ایران حضور نداشت. زمانی‌که به آقامهدی می‌گویند : اگر می‌خواهی به ایران برگرد! پاسخ می‌دهد : «حتی اگر تنهاترین سردار باشم، امسال مراسم عزاداری سالار شهیدان را با کمک بچه‌ها در سوریه برگزار می‌کنم. اِن‌شاءالله حضرت زهرا (س) قبول می‌کنند.» هر چند که این فرصت مهیا نشد. تصاویر شهادتش نشان می‌دهد که همچون حضرت زهرا (س) از پهلو مجروح می‌شود و ظهر اولین روز ماه محرم با لبان تشنه به آرزوی خود می‌رسد. | مدافع حرم ☝️ 🖥 @mahdihoseini_ir
🚩اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً 🍃خدایا ، در این لحظه و در تمام لحظات ، سرپرست و نگاهدار و راهبر و یارى گر و راهنما و دیدبان ولىّ ات حضرت حجّة بن الحسن ، که درودهاى تو بر او و بر پدرانش باد ، باش، تا او را به صورتى که خوشایند اوست، و همه از او فرمانبرى مینمایند،ساکن زمین گردانیده ،و مدّت زمان طولانى در آن بهرهمند سازى. 🖥 @mahdihoseini_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا