چیزی را که از عهده انجام آن بر نمی آیی، ضمانت نکن
#امام_علی (ع)|
میزان الحکمه، ج۶📚
🌱 @mahdihoseini_ir | #آقا_مهدی
پسرانم در طول دو سال چند بار به سوریه اعزام شدند؛ سیداسحاق آرزوی شهادت داشت و همیشه از من میخواست برای شهادتش دعا کنم. او یک انگشتر داشت؛ یکبار به او گفتم: این انگشتر را عوض کن؛ در سن رشد هستی، یک وقت برای انگشتت تنگ میشود و خطرناک است. سیداسحاق گفت: "مامان من به سن ۲۴ سالگی هم نمیرسم و مثل جدم امام حسین (ع) شهید میشوم و انگشت و انگشترم را میبَرَند."
همینطور هم شد. پیکر اسحاق بعد از شهادت به دست داعشیها افتاد و سر و دستها و پاهایش را قطع کرده بودند؛ وقتی بعد از یک سال پیکر او به ایران برگشت، فقط تن او را تحویل گرفتیم و با دیدن پیکرش یاد حرفش افتادم که میگفت من مثل جدم امام حسین (ع) شهید میشوم.
#شهید_سید_اسحاق_موسوی|
روایت ام الشهدا بی بی موسوی
#دفاع_پرس📲
🌱 @mahdihoseini_ir | #آقا_مهدی
🏷 قسمتی از #وصیت نامه شهید مهدی حسینی.
(ماعاشقی را از شهیدان آموختیم)
@mahdihoseini_ir
📍نگاهی به زندگی جهادی شهیدمهدی حسینی
گروه جهاد و حماسه: شهید مهدی حسینی از سال ۱۳۷۸ وارد سپاه شد و همواره در تمام درگیریها حضور مؤثر داشت این شهید بزرگوار نقش مهمی در کنترل شهر «حما» داشت و عاقبت توسط عوامل تکفیری شناسایی، و در حومه دمشق توسط عوامل انتحاری به شهادت رسید.
برای خواندن متن کامل، اینجا کلیک کنید.
mahdihoseini_ir |راه حسینی
﷽
.
در گفت وگو با همسر #شهید_مهدی_حسینی مطرح شد؛
📍مهدی اگر به #عراق بروی، همان ابتدا به شهادت میرسی!
.
ماموریت مهدی به نحوی بود که خود باید بین عراق و سوریه، یک کشور را انتخاب میکرد. استخاره گرفتیم. برای عراق بد و برای سوریه خیلی خوب آمد. گفتم، «مهدی اگر به عراق بروی، همان ابتدا به شهادت میرسی! سوریه را انتخاب کن.»، اما واقعیت خلاف تصور من شد. غافل بودم از آن بودم که خیلی خوب برای مهدی، عاقبت بخیری وی و صعود در پلههای انسانیت است که با شهادت در سوریه به آن میرسد.
.
راه
حسینی ادامه دارد...@mahdihoseini_ir
اگر فردی صالح را انتخاب کردید خون شهیدان وفرامین امام و فقیه عالی قدر را عمل کرده اید و اگر در غیر اینصورت باشد؛ حتم بدانید که خیانت کرده اید.
#انتخابات|
#شهید_حسین_پرستار🌷
🌱 @mahdihoseini_ir | #آقا_مهدی
رزمنده ای که همه را سیراب کرد، خودش لب تشنه به شهادت رسید...
نزدیک اذان ظهر بود و همه رزمنده ها مشغول وضو گرفتن بودند، ناگهان چندین خمپاره از سوی دشمن به سمت ما آمد و پنج تن از بچهها شهید شدند، عدهای هم مجروح شدند، همه به سمت پناهگاه میدویدند. پس از دقایقی اوضاع آرامتر شد و بچهها به یاری یکدیگر شتافتند، همه گرسنه بودند و تشنه، هیچکس قمقمه به همراه نداشت، جز علی. علی نگاهی به بچهها انداخت و زیر لب یا حسین (ع) گفت، سپس به سمت آنها رفت و به هر کس اندازه یک در قمقمه آب داد، آب قمقمه تمام شد و او خود تشنه ماند. در همین حین عراقیها ما را محاصره کردند و علی در آن نبرد با لب تشنه جان به جان آفرین تسلیم کرد.
#ﺷﻬﻴﺪ_علی_ﭘﻮﺭﻫﺎﺩی|
میرشعبان موسوینژاد📝
#دفاع_پرس📲
🌱 @mahdihoseini_ir | #آقا_مهدی