eitaa logo
مهدی محمدصادقی/جاهد
34 دنبال‌کننده
121 عکس
3 ویدیو
1 فایل
اندیشه‌های سیاسی_اجتماعی یک دانش‌آموز جغرافیای دانشگاه‌تهران
مشاهده در ایتا
دانلود
این مطلب به مناسبت میلاد منجی عالم بشریت به منتظران بقیة‌الله‌الاعظم (عج) تقدیم می‌گردد؛ استدعا دارد در مطالعه و بازنشر آن مجاهدت فرمایید! والدین، متولیان سرنوشت‌ساز خانواده! ✍ مهدی محمدصادقی هر گفتمان مسلط در جامعه، محور و مرکزیتی دارد. گفتار شیعه که بر اساس باور اعتقادی، نقطه اشتراک بیش از 95 درصد ایرانیان، محسوب می‌شود، بر اندیشه ظهور و مهدویت استوار است. در واقع همه خداباوران بر حقانیت فلسفه موعودگرایی ایمان دارند؛ ولی در اعتقاد به منجی، مذاهب و ادیان متفاوت می‌اندیشند. در این راستا، یکی از کارکردهای جامعه‌شناسی دینی، هدایت جامعه به سمت ارزش‌های معنوی است. «ان‌شاالله سرباز امام زمان(عج) باشد»؛ یکی از رایج‌ترین دعاهای خیر و پیام‌های تبریک بعد تولد فرزند به شمار می‌رود. بنابراین، در بستر خانواده هست که می‌توان به تربیت و پرورش انسان متعالی دست یافت. اساساً به باور نگارنده کانون جوشش و پایه تمدن اسلامی، با خانواده‌گرایی پابرجا می‌ماند. پدر و مادر ذاتاً متولی حریم و چهارچوب اصولی خانواده هستند. پس حفظ جایگاه این میراث ارزشمند به انتخاب و تصمیمات آن‌ها بستگی دارد. بارها مسائلی در خصوص شکل‌گیری نبرد جهانی بین طرفداران خانواده و مخالفان این نهاد معنوی، مطرح شده و نویسنده این نوشتار نیز چندین مرتبه مطالبی در این زمینه، نگاشته است. با وجود این هرچه اعتبار خانواده را تقویت کند، در جبهه حق و هر تصمیمی که در جهت تضعیف این محور فرهنگی برآید؛ در قاموس باطل می‌گنجد. در این خصوص مبرهن است که اگر از ابتدا فرزندان با معیار و ارزش‌های ضدخانواده تربیت شوند و مادیات در مناسبات رفتاری پدر و مادر با سایرین مبنا قرار گیرد؛ سخن از ارزش‌های خانوادگی، لاف زدن و گزافه محسوب می‌شود. اینکه در تعریف و تمجید از انسان‌های موفق، مادیات و سرمایه ایشان ملاک باشد، یا سجایای اخلاقی و توانمندی علمی افراد برای والدین اصولی تلقی گردد، در ساختن زاویه دید و نگرش فرزندان خیلی تاثیر دارد. بر این اساس، محال است والدین براساس ارزش‌ها و الگوهای فرهنگ غربی در خانواده رفتار کنند؛ آنوقت کارکردها و مزیت‌های اسلامی_ایرانی بزرگ کردن فرزند را تجربه نمایند. یعنی نمی‌شود در اندیشه و عمل پدر و مادری، هالووین و کریسمس و... باکلاسی و نماد روشنفکری قلمداد شود؛ سپس امید داشته باشند در آینده پدر و مادر محور انتخاب بچه‌هایشان باشد نه فردیت غربی! به همین صورت، بعید است خانواده‌‌ای که در عوض ازدواج و پاسخ به نیاز جوانان، آنان را به رشد فردی و مادی‌گرایی رهنمون می‌کند، فرزندی حرف‌‌ گوش کن و سر به زیر تربیت کند. همچنین، غیرممکن است پدر و مادری در مراودات اجتماعی محرم و نامحرمی را مراعات نکنند؛ آنوقت منتظر باشند در آینده آبرو و شرف خانواده برای دختر و پسرشان حیاتی شمرده شود. اگر والدینی صاحبخانه هستند و هوای مستاجر جوان یا بچه‌دار خود را ندارند؛ دور از انتظار است فرزندانشان جایگاه و حرمت انسانیت و خانواده‌دوستی را درک کنند و در سال‌های آتی برای پدر و مادرشان حرمت قائل شوند! یا وقتی معیار خواستگار از نظر والدین، مادیات و سرمایه او قرار بگیرد؛ طبیعتاً دختر این خانواده برای پاسخ به نیاز طبیعی خود باید از معیارهای اخلاق عبور کرده و به بچه‌ پول‌داری آویزان شود! بچه‌ها، آینه رفتار والدین هستند؛ بنابراین اگر پدر و مادران ایرانی می‌خواهند در جبهه حق قرار بگیرند و در حفظ ارزش‌های جهانی خانواده کوشا باشند؛ سعی کنند جوری تصمیم بگیرند که اهمیت و حرمت معنوی خانواده در منش و انتخاب آنان جلوه‌گر و نمایان باشد! در همین زمینه، شاعر و عارف قرن چهاردهمی طی ترکیب‌بندی استادانه سروده: «از مکافات عمل، غافل مشو؛ گندم از گندم بروید، جو ز جو». بنابراین، از حاکمیت انتظار می‌رود، به‌جای دخالت و نقض حریم خانواده، مهارت کنش‌‌گری موثر و تصمیمات کارشناسی شده برای تقویت این نهاد را به والدین جوان آموزش دهد؛ ان‌شاءالله. 📲@mahdimsadeghi
انتخابات، آبروداری ملی است! ✍ مهدی محمدصادقی طی این چند روز گذشته، حضوری و تلفنی چندین مخالف را برای مشارکت در انتخابات، مجاب کرده‌ام. خیلی‌ها ابتدا سرسختانه به این حقیر، نه محکمی گفتند؛ اما در ادامه که راجع به مفهوم «حیثیت‌ملی» و «حق تعیین سرنوشت» با آنان گفتگو کردم و نکاتی را به عرض رساندم؛ قاطبه بزرگواران نظر برادر کوچک‌ترشان را پذیرفتند و نسبت به ضرورت مشارکت سیاسی، با نگارنده هم‌‌رای شدند! حال در این نوشتار، به زبان ساده درخصوص این دو مفهوم مطرح شده، مطالبی ارائه می‌شود. اگر نیک بنگریم طی این پنج دهه اخیر که به برکت انقلاب‌اسلامی، ملت ایران فرصت مشارکت‌سیاسی یافته و بستری برای کنش‌گری جمعی داشته‌است؛ دشمنان و بازیگران خارجی با تمام توان رسانه‌ای‌شان همواره از تحریم و عدم حضور در پای صندوق‌های رای، حرف زده‌اند. حتی مواقعی که به لطف خدا، ملت با مشارکت حداکثری، آن‌ها را سنگ روی یخ کرده، شبهه تقلب و انتخابات صوری را پیش کشیده‌اند؛ چرا؟ به این دلیل که انتخابات عرصه‌ای برای قدرت‌آفرینی جمعی «دولت و ملت» است؛ یعنی هرچه سطح مشارکت سیاسی بالاتر برود؛ قدرت‌ملی یک کشور افزایش می‌یابد و بالعکس. عزیزان، قاعدتاً ضرب‌المثل حرمت امامزاده با متولی است؛ را همه شنیده‌اید. اگر قبول داریم که ما ملت ایران، متولی این آب و خاکیم؛ باید همواره با انگشت سبابه احترام این کشور را حفظ کنیم و به احدی جرئت ندهیم تا به این سرزمین مقدس، چپ نگاه کند! باید جلوی اجنبی جماعت آبروداری کرد، نباید اجازه داد گلایه‌مندی و اختلافات برادرانه ما، برای دشمنان ترسو هیزم آتش کشیدن حرم را مهیا سازد. همچنین، در بعد داخلی نیز افزایش سطح مشارکت به مدیران تکرو و کیف‌کشان آنها می‌فهماند که زمانه ارباب_رعیتی سپری شده و ملت، چناران تنومند ایران اسلامی هستند که مسئولان برای خدمت به این مردم از کف پای آنان می‌جوشند! باید با حمایت از حق تعیین سرنوشت به مسئولان و مدیران ارشد اثبات شود؛ مردم دارای سلایق و عقیده سیاسی هستند و خودشان برای مدیریت کشور الگو معین می‌کنند! نباید با کاهش سطح مشارکت، حق تعیین سرنوشت را که به منافع ملی ما گره خورده؛ تضعیف کرد؛ در این صورت طبق فرمایش رهبر فرزانه انقلاب، رای ندادن هیچ مشکلی را حل نمی‌کند و انتخابات ضعیف به ضرر همه ماست! 📲@mahdimsadeghi
سلام. طاعات و عبادات همگی قبول درگاه حق. الان اگر لایق باشم، مزار حاج قاسم دعاگوی همه‌ی همراهان گرامی هستم! پیشاپیش سال نو مبارک 🌹💐
🔺️لَيْلَةُ الْقَدْرِ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ 🔹️شب قدر، شب آمرزش و آرامش التماس دعا 🙏
حملات تروریستی در چابهار و راسک، اوج حماقت و وابستگی تروریست‌های مزدور جیش‌الظلم به صهیونیست‌ها را نشان می‌دهد!
ضرورت تشکیل شورای رسانه‌ای در کشور ✍️ مهدی محمدصادقی چند سالی است که به واسطه گسترش شبکه‌های اجتماعی، بازتاب و انتقال اخبار سریع‌‌تر انجام می‌شود و به نوعی مدیریت خبر را دشوار می‌کند. با این حال، نظر به تحولات امنیتی و اجتماعی چند سال اخیر، به نظر می‌رسد کشور برای حفاظت از امنیت‌ملی و مدیریت هوشمند آرامش‌روانی جامعه پس از وقوع رخدادهای بحرانی، به ساختاری انسجام‌بخش و هماهنگ‌کننده نیاز دارد. مثلاً در ماجرای شهادت سردار زاهدی و همرزمانش و تحلیل حمله تروریستی گروهک جیش‌الظلم این مسئله بروزاتی جدی‌ داشت. در این خصوص، طی ماه‌های اخیر در بسیاری از تحولات بین‌المللی شاهد بازنشر گسترده و پوشش بی‌ضابطه اخبار رسانه‌های صهیونیستی از سوی مطبوعات داخلی هستیم. در این مورد پس از حمله تروریستی به کنسولگری کشورمان در دمشق نیز، بازنشر خبر رسانه‌های صهیونیستی مبنی بر اینکه «ارتش اسرائیل منتظر خروج سفیر از ساختمان کنسول ایران بود و پس از خروج وی، محمدرضا زاهدی از فرماندهان سپاه قدس را مورد هدف قرار داد»؛ محتوایی ضد منافع‌ملی و نقیض استراتژی حاکمیت بود که متاسفانه اکثر کانال‌های خبری این مطلب را بدون مداقه به تبعات آن، پوشش دادند. نگارنده بر این باور است که ضعف مدیریت کلان رسانه‌ای در قضایا و برهه‌هایی اینچنینی، آسیب‌زا می‌گردد؛ چراکه وقتی رژیم تروریستی اسرائیل، قرارداد وین را نقض و به ساختمان کنسولگری ما تعرض کرده است؛ مسئولان و سران کشور نیز در موضع‌گیری‌های رسمی روی این مسئله مانور می‌دهند؛ منطق رسانه‌ای نشان می‌دهد، خبر جانبدارانه و توجیه‌گرانه صهیونیست‌ها که دنبال دقیق جلوه دادن منابع رصدی اشغالگران و سرپوش گذاشتن به اصل این اقدام تروریستی است را رسانه‌های خودی نباید منتشر می‌کردند! یا بعد حمله تروریستی گروهک جیش‌الظلم به چابهار و راسک، نباید مو به‌ مو و نقطه به نقطه اظهارات و اطلاعیه‌های هدفمند این گروهک در رسانه‌های داخلی بازتاب می‌یافت. زیرا لااقل بسیاری از کارشناسان می‌دانند که در عملیات تروریستی اخیر این گروهک برای بزرگنمایی و اثرگذاری روانی به تکنیک‌ها و راهبردهای رسانه‌ای متوسل شد. در این زمینه، چه ضرورتی داشت کانال‌های خبری کشور، محتوای کذایی مندرج در بیانیه جیش‌الظلم که در آن هدف عملیات ناکام گذاشتن طرح توسعه مکران عنوان شده بود را ضریب دهند و بازنشر کنند؟! این موضوع از حیث داخلی و بین‌المللی به ضرر منافع‌ملی کشور بود. همچنین، مشاهده می‌شود که بسیاری از کانال‌ها و انسان رسانه‌ها در شبکه‌های اجتماعی، برای جذب فالوور و مخاطب، اخبار فیک منتشر می‌کنند و کدهای امنیتی غیرواقعی ارائه می‌دهند! لازم به اشاره است در حوزه اجتماعی نیز که نگارنده به طور تخصصی در این زمینه به فعالیت پژوهشی اشتغال دارد؛ این آشفتگی و فشل بودن، نمودهای عینی و شاهد مثال‌های فراوانی می‌یابد که اشاره به آن در این مقال نمی‌گنجد و به شرط حیات، در آینده بدان پرداخته می‌شود! بنابراین، به نظر می‌رسد شورای عالی امنیت‌ملی، باید برای مدیریت این نابه‌سامانی رسانه‌ای که اساساً خواسته و ناخواسته رویکردهای ضدمنافع و امنیت‌ملی در آن اتخاذ می‌گردد؛ چاره‌جویی کند و پیشنهاد نگارنده، تاسیس و ایجاد شورا و کمیته رسانه‌ای با حضور کارشناسان زبده هر حوزه ذیل این نهاد حاکمیتی است! در این راستا، می‌توان پس از تشکیل این کمیته رسانه‌ای، از مدیران رسانه‌ها خواست تا برای هر رسانه رسمی نماینده و رابطی معرفی کنند. ان‌شاءالله از این طریق رویکردها و فعالیت مطبوعات انسجام یافته‌تر و دقیق‌تر مدیریت خواهد شد! 📲 @mahdimsadeghi
مزاحمت‌های اورژانس، می‌دهد! 📲 @mahdimsadeghi
قانون حجاب، دلسوزی و خیرخواهی حاکمیت است! ✍ مهدی محمدصادقی خداروشکر به‌ واسطه گسترش شبکه‌های اجتماعی در ایران، الی ماشاءالله تحلیلگر و قطب‌نمای داخلی یافته‌ایم؛ از ریشوهای متجدد تا کرواتی‌های فمینیست، و از ولاگرهای سودجو گرفته تا برخی محجبه‌های گاگول! افرادی که این روزها آروغ مذهبی می‌زنند و ژست دغدغه‌مندی اجتماعی می‌گیرند؛ حال آنکه از روی سفاهت یا خیانت، ارزش‌ها را نادیده گرفته و حجاب‌اسلامی را «مهجور» و «مخذول» می‌کنند! خدا عاقبت همه ما را ختم به خیر کند. در این نوشتار قصد توبیخ و سرزنش کسی رو ندارم؛ اما بعضی کنش‌ها و موضع‌گیری‌های منفعلانه، مرا به این واداشت تا در حد یکی دو پاراگراف، این مسئله را نقد کرده و از این منکر نهی کنم! در باب همگرایی و تقویت وحدت ملی نباید از اون ور بوم افتاد و جوری حرف زد یا نوشت که از هوشیاری زنان دوراندیش با حجاب، غفلت کرد و تمام ظرفیت و توجه افکار عمومی را به سمت دلجویی از دختران فریب‌خورده و برخی ولنگاران گسیل داشت! بزرگواران، شتر سواری دولا دولا نمی‌شود اگر به دین مبین اسلام و رهنمون‌های ارزشمند آن مومن هستیم و اجرای فرامین و مقررات الهی در جامعه را نافع و بایسته می‌دانیم؛ نباید با ادا و اطوار درصدد نرمالیزاسیون برهنگی برآییم و بی‌حجابی را عرف‌اجتماعی تلقی کنیم! طبق باور دینی، پوشش برای همزیستی و سلامت اجتماعی، قانون و حکمی لایتغیر است. حال به برکت زندگی در جامعه‌اسلامی، حاکمیت نسبت به اجرای این هنجار دینی دغدغه دارد. این نیکبختی را باید ارج نهاد! در واقع، کنش و اصرار جمهوری‌اسلامی بر اجرای قانون حجاب، از «خیرخواهی» و «دلسوزی» آن سرچشمه می‌گیرد؛ وگرنه از همان ابتدا در این موضع سنگرسازی نمی‌کرد تا بعد از تقدیم هزاران شهید، مشتی بلاگر مجازی با ساده‌انگاری ایدئولوژی حاکمیت در قبال حجاب را تخطئه کنند و سران آن را نسبت به اجرای هر سیاستی در این زمینه، تخویف دهند! باید اشاره داشت که جمهوری‌اسلامی هم می‌توانست طبق ضرب‌المثل «دختر همسایه هرچی چل‌تر، برای ما بهتر» عمل کرده و مانند خیلی از کشورهای مسلمان سکولار مسلک، جوانان و خانواده‌ها را در وادی شهوت‌پرستی و بی‌بندوباری جنسی غوطه‌ور کند تا مردمش سرشان به کار خودشان گرم شود! حال چه باید کرد؟ به نظر می‌رسد در جامعه داده‌محور امروزی، باید در کنار اجرای ضابطه‌مند «طرح‌ نور»، با زبان داده و محتوای آماری، مردم را با فلسفه و ضرورت حجاب همگام کرد. بنابراین باید مدیران فرهنگی قفل گنجینه‌های آماری و داده‌های همیشه محرمانه قوه‌قضائیه را بشکنند تا نسل جدید بدانند در بین شکواییه‌های موجود این نهاد، نسبت پوشش و آزار خیابانی زنان چگونه است؟ چه حجمی از حوادث تجاوز و آزار جنسی زنان، به نوع پوشش و برهنگی ایشان ارتباط دارد؟ چند درصد فریب و خیانت زن و مرد خانواده‌ در پرونده‌های طلاق، با بی‌حجابی و ولنگاری زنان ارتباط دارد؟ حاکمیت باید تا دیرتر نشده، این داده‌ها را از پستو‌های دستگاه‌ها بیرون کشیده و به مردم عرضه بدارد؛ ان‌شاءالله، آن‌وقت حیا و غیرت‌ زنان ایرانی، بازیچه سیاسی‌کاری برخی رجال سیاسی نمی‌شود و سناریوهای پیچیده خارجی راه به جایی نخواهند برد! 📲 @mahdimsadeghi
چرا افتتاح دانشکده علوم خانواده دانشگاه تهران، بی‌معنی است؟ ✍️ مهدی محمدصادقی اهمیت تمدنی نهاد خانواده که اظهر من الشمس است. در اینکه طی نبرد گفتمانی ما با دنیای غرب، تقویت جایگاه خانواده و عنایت به این ساختار مقدس، ضروری است؛ شکی نیست! ولی به باور بنده، هنوز سیاست و طرح‌های نافرجام مهم‌تری در حوزه دانشگاه‌ها هست که راه‌اندازی سرسری و سخت‌افزاری دانشکده علوم خانواده، باد در قفس نگه داشتن است! رویکرد عقلایی خانواده‌محور در حیطه آموزش عالی، اجرای دقیق و بدون کم‌وکاست مشوق‌هایی نظیر افزایش ظرفیت خوابگاه‌‌های متاهلی، لحاظ کردن امتیاز تاهل در پرداخت وام‌های دانشجویی، آموزش مجازی مادران دارای کودک زیر دوسال و اعطای مرخصی بدون سنوات دوران زایمان است! جا دارد مسئولین مربوطه وزارت علوم، به این نکته پاسخ دهند که اگر نسبت به مقوله خانواده دغدغه دارند؛ چرا راه‌اندازی خوابگاه متاهلی و افزایش ظرفیت این منازل دانشجویی را جدی‌تر پیگیری نمی‌کنند؟ یا اگر خانواده‌محوری را سرلوحه خود قرار داده‌اند؛ از چه رو سال گذشته در صندوق رفاه دانشجویان مصوب کرده‌اند تا بسیاری از دانشجویان بیمه‌پرداز که عمدتاً متاهل هستند؛ از دریافت وام شهریه محروم شوند؟! طی دو سال گذشته با چند درصد درخواست‌ مادران دانشجو برای برگزاری کلاس‌های غیرحضوری درس، موافقت شده‌است؟ آیا مسئولین آموزش عالی نسبت به اجرای این مصوبات قانونی، سیاستی ابلاغ کرده‌اند؟! در کنار این پرسش‌ها و سایر ترک‌فعل‌ها، روشن است که خیلی از مقررات و محتوای آموزشی با مقوله خانواده‌محوری سنخیتی ندارد. تا وقتی این مسائل حل نشود و مقررات به نفع نهاد خانواده، اصلاح نگردد؛ دانشکده یا دانشگاه برای گفتمان خانواده بستری آسیب‌زا محسوب می‌شود و هرگونه سیاست‌گذاری نقض غرض قلمداد می‌گردد! همچنین، شایسته است متولیان امر پیش از احداث فیزیکی دانشکده خانواده، فلسفه و مبانی گفتمانی این واحد آموزشی را اصولی و مبتنی بر گفتمان اسلامی، تهیه و تدوین می‌کردند! در غیر اینصورت، با احترام به دغدغه‌مندان و مسئولین این حوزه، موضوع افتتاح و راه‌اندازی دانشکده خانواده فقط و فقط بر حجم دختران و پسران مجرد می‌افزاید و میانگین سن ازدواج را بالا می‌برد. از این رو به نظر می‌رسد، ایجاد ساختاری یلخی بدون ملحوظ ساختن نظرات و دیدگاه کارشناسی، اقدامی شکلی و بی‌معنی است! 📲 @mahdimsadeghi
مبادا حق را زیر پا بگذاریم! همه‌ی حرف و سخن‌های عالم از همین سی‌ودو تا حرف درست شده. به هر زبانی هم که بنویسی: یا یا یا فرنگی. گیرم یکی دوتا بالا و پایین برود؛ اما اصل قضیه فرقی نمی‌کند. هرچه فحش و بد و بیراه هست؛ هرچه کلام مقدس داریم؛ حتی اسم اعظم خدا که این قلندرها خيال می‌کنند گیرش آورده‌اند؛ همه‌شان را با همین سی‌و‌دو تا حرف می‌نویسند. می‌خواهم بگویم مبادا یک وقت این که داری، جلوی چشمت را بگیرد و حق را زیر پا بگذاری. یادت هم باشد که ابزار کار شیطان هم همین سی‌ودو تا حرف است. حکم همه‌ی بیگناه‌ها و گناهکارها را هم با همین حروف می‌نویسند. حالا که اینطور است؛ مبادا قلمت به ناحق بگردد و این حروف در دست تو یا روی کاغذت بشود ابزار کار ! برشی از رمان ، نوشته‌ی 📲@mahdimsadeghi
حرف راست را باید از بچه شنید! ✍️ مهدی محمدصادقی وقتی من بزرگ شم؛ بچه‌هام بدبخت میشن. این جمله برجسته‌ترین بخش گفتگوی امروزم با نوجوانی ۱۱ ساله بود! غروب تو مسیر برگشت به خانه، اپلیکیشن رو روشن کردم، مسافر پسری نورسته بود که می‌خواست به کلاس زبانش برسد! بدون اینکه حرفی بزنم شروع کرد به تعریف از مدرسه که: «امروز ورزش داشتیم و یک گلِ برگردون زدم؛ همه بهم میگن رونالدوی تهران؛ الآنم دارم میرم کلاس زبان. ده روز دیگه مدرسه تموم میشه و تعطیلات تابستونیمون شروع میشه اما چه فایده من بازم باید برم کلاس زبان، شنا.... و رباتیک»! کلامش رو با آه حسرت کشیدن قطع کرد و بلافاصله پرسیدم، دوست نداری این کلاس‌ها رو بری؟ ناراحتی یعنی؟! گفت:«ناراحت که نه، مامانم میگه برا آینده‌ام خیلی لازمه و وقتی برم متوسطه کلی سوال انگلیسی می‌پرسند تو امتحان که باید بلد باشم. اما می‌دونی خیلی تنهام؛ دوست داشتم چندتا داداش داشته باشم تا پشت هم در می‌اومدیم؛ حالا وقتی من بزرگ شم، بچه‌هام بدبخت میشن، نه پسرعمویی دارن نه پسر عمه‌ای که با هم بازی کنند»! بعد این جملات، ناخودآگاه کل مطالب و محتوایی که چند سال اخیر تو رسانه و گزارش‌های پژوهشی درباره تک فرزندی نوشته یا خونده بودم تو چشم بر هم زدنی از خاطرم گذشت! بهش گفتم، خب به بابا و مامانت بگو برات چندتا آبجی و داداش بیارن:) گفت: «میگم، ولی میگن، همین از پس تو یدونه هم بر بیایم، برا هفت پشتمون بسه؛ آخه می‌دونی من خیلی شیطون و بازیگوشم. وقتی میریم خونه عموهام کلی پسرعموهام رو اذیت می‌کنم». گفتم، عموهات؟؟ مگه بابات چندتا داداش داره؟ گفت: «خیلی، ی پنج شش تا داداش داره و یدونه آبجی. بابام اینا بچه اکباتان بودند، بعداً خودمون اومدیم اینجا، منم همون اکباتان به دنیا اومدم. بعدش اومدیم اینجا. حالا شاید برم باشگاه چندتا رفیق پیدا کنم و بتونم باهاشون برم کوچه فوتبال بازی». از شنیدن حرف‌های تلخ نیما، انقدر تو فکر بودم که هشدار به مقصد رسیدن مسیریاب رو نشنیدم، طفل معصوم بعد اینکه ی صد متری رد شده بودم، گفت: «ممنون آقای راننده، من باید سر کوچه قبلی پیاده می‌شدم، خداحافظ». با خنده بدرقه‌اش کردم و برام جالب بود که یکی از گزاره‌های پر تکرار پژوهش اخیرم در خصوص «علل فرهنگی کاهش نرخ باروری تو تهران» رو تو واقعیت دیده بودم. به مفهومی اطلاق می‌شود که پدر و مادرهای امروزی بسیاری از امکانات و آموزش‌های غیرضروری و خسته‌کننده رو برای یک یا نهایتا دو بچه تدارک می‌بینند؛ به همین دلیل، این انگاره در ذهن‌شان شکل می‌گیرد که با وجود هزینه‌های بالای فرزند و کمبود وقت همین یک بچه برای‌مان کافی است»! 📲 @mahdimsadeghi
محفل ابراهیمی را پاس بداریم! ✍ مهدی محمدصادقی دیروزِ ما ایرانیان، شب نداشت. همه‌اش مثل روز روشن بود. تشعشع انوار ابراهیمی، همه‌ی تاریکی و کدورت‌ها را زدوده بود. همه ایرانیان در محفلِ ابراهیم، کل واحدی شده بودیم و میلیون‌ها چشم در اقصی نقاط جهان فارغ از هر علقه سیاسی، منتظر سرد شدن آتش بر ابراهیم بودیم و برای سلامت خادم‌الرضا، ذکر می‌گفتیم! اما گاهی نمی‌شود که نمی‌شود که نمی‌شود؛ چه می‌دانم، خدایش بیامرزد؛ شاید ابراهیم دیگر اینجایی نبود یا اینکه او رفت تا شمعی شود و محفل بشریت و انسانیت را در ایران روشن‌تر سازد. حقیقتاً که «شهدا همیشه شمع محفل بشریت‌اند؛ سوختند و محفل بشریت را روشن كردند. اگر این محفل تاریك می‌ماند هیچ دستگاهی نمی‌توانست كار خود را آغاز كند یا ادامه بدهد». گرچه او و یارانش پر کشیده‌اند و داغی جانسوز بر دل ما گذاشته‌اند؛ اما باید مراقب میراث ابراهیم باشیم و محفلی که برایمان منور کرده را ارج بنهیم. هرچند دشمنان و گرگ‌صفتان فرصت‌طلب در کمین نشسته‌اند تا همه ما را مایوس و رخوت‌زده کرده، دوباره به جان هم بیاندازند و محفل ابراهیمی ما را بر هم بزنند! نباید حریصانه و غافلانه وارثی کنیم؛ باید بدانیم شهید جمهور برای چه از میزش جدا شد و به میان مردم رفت؟! خادمان ملت باید از این همدلی مراقبت کنند و به‌جای رقابت سیاسی، رفاقت پیشه کنند. اینطوری می‌شود مردم را به این محفل ابراهیمی امیدوارتر کرد. همه خادمان باید از این نمود عینی مجاهدت، الگو بگیرند و مصمم‌تر از گذشته محفلی خدمت کنند؛ یعنی از آمدن بین مردم و فداکاری برای حل مسائل کشور نهراسند. بدانند مسیر مردمی بودن، به عاقبت‌بخیری ختم می‌شود! به برکت شهادت «سید محرومان»، خدمت مردمی در دال مرکزی گفتمان انقلاب‌اسلامی، جاودانه و ماندگار شد. معبر تازه‌ای باز شده و بسیاری از ما مردم، انتظار داریم که من بعد عمده ظرفیت‌ها به‌جای دعوا و مشاجره سیاسی صرف خدمت‌رسانی به ملت شود. آنوقت آتش تحریم و گرانی سرد شده و مملکت ابراهیمی گلستان می‌شود! باور ما این است که این مملکت صاحب دارد؛ نگران نیستیم، خدا سید خراسانی ما را حفظ کند و بر توفیقاتش بیافزاید! 📲@mahdimsadeghi
مردکی را چشم درد خاست، پیش بیطار* رفت که دوا کن. بیطار از آنچه در چشم چارپای می‌کند در دیده او کشید و کور شد. حکومت به داور بردند گفت بر او هیچ تاوان نیست. اگر این خر نبودی، پیش بیطار نرفتی. مقصود از این سخن آن است تا بدانی که هر آن که ناآزموده را کار بزرگ فرماید با آن که ندامت برد به نزدیک خردمندان به خفت رای منسوب گردد. ندهد هوشمند روشن رای به فرومایه کارهای خطیر بوریاباف اگر چه بافنده‌ست نبرندش به کارگاه حریر *بیطار: دامپزشک گلستان سعدی، باب هفتم، حکایت 14. 📲 @mahdimsadeghi
دخترم، این‌ شب‌ها کودکانی در چادر زنده زنده می‌سوزند😭 📲 @mahdimsadeghi