eitaa logo
یادداشت‌های یک جوان
110 دنبال‌کننده
319 عکس
96 ویدیو
6 فایل
یادداشت‌های محمد مهدی الوندی کتاب؛ هنر؛ رسانه...🌱 📱ارتباط در ایتا: @mr9014 👈 ویراستی: https://virasty.com/Mahdi9014 🔸یادداشت‌های فقهی-اصولی یک جوان: https://eitaa.com/mahdifeqh 🔸یادداشت‌های فلسفی یک جوان: https://eitaa.com/mahdifalsafe
مشاهده در ایتا
دانلود
«لمیده» نباشیم...❌ 📚 «آبلوموف» «یادداشت‌های یک جوان»...👇 https://eitaa.com/mahdisokhan
«عقب‌نشینی» مشوّق دشمن است؛ «ایستادگی» موجب عقب‌رفت دشمن است...⚠️ ▫️«وَلَوْ قَاتَلَکُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوَلَّوُا الْأَدْبَارَ ثُمَّ لَا یَجِدُونَ وَلِیًّا وَلَا نَصِیرًا * سُنَّةَ اللَّهِ الَّتِی قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلُ وَلَن تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدِیلًا» (فتح/۲۲ و ۲۳) اگر دشمنِ کافر با شما مواجه بشود، حتماً مجبور به عقب‌نشینی است؛ 🔹این سنّت الهی است: اگر چنانچه در مقابل ظلم و استبداد و زورگویی و خباثتها و جنایتهای جنایتکارانِ عالم بِایستید، قطعاً مجبور به عقب‌نشینی می‌شوند. ❗️البتّه وقتی شما می‌جنگید، وقتی‌که شما مبارزه می‌کنید؛ [اگر] بنشینید و بیکار بمانید نه؛ امّا وقتی‌که داریم حرکت میکنیم، داریم کار می‌کنیم، حتماً دشمن شکست می‌خورد. ما از قرآن دوریم؛ امّت اسلامی از قرآن دور است. اگر خودمان را به قرآن نزدیک بکنیم، بلاشک بر دشمن غلبه پیدا می‌کنیم. اگر مسلمانها بِایستند، بر همه‌ی سازوبرگ قدرتهای طاغوتی و مستکبر پیروز خواهند شد. ✅ تنها راه، مقاومت است و آن چیزی که امروز آمریکا را و متّحدینش را دستپاچه کرده که به حرفهای یاوه متوسّل می‌شوند، به کارهای غلط متوسّل می‌شوند، ایستادگی ملّتهای مسلمان است و این ایستادگی نتیجه خواهد داد... «یادداشت‌های یک جوان»...👇 https://eitaa.com/mahdisokhan
🔻ای سید و امام ما، به خدا سوگند اگر همه ما کشته شویم و اگر بدانیم که کشته می‌شویم، سپس سوزانده می‌شویم، سپس در هوا پراکنده می‌شویم سپس زنده خواهیم شد و این مسیر هزار بار دیگر تکرار می‌شود،‌ ای فرزند حسین، تو را تنها نخواهیم گذاشت...شهید سید حسن نصرالله❣ «یادداشت‌های یک جوان»...👇 https://eitaa.com/mahdisokhan
«الله گفتنت، لبّیک ماست»...❤️ آن یکی الله می‌گفتی شبی تا که شیرین می‌شد از ذکرش لبی گفت شیطان: آخر ای بسیارگو این همه الله را لبیک کو؟ او شکسته‌دل شد و بنهاد سَر دید در خواب او خَضِر را در خُضَر گفت هین از ذکر چون وا مانده‌ای؟ چون پشیمانی از آن کش خوانده‌ای؟ گفت لبیکم نمی‌آید جواب زان همی‌ترسم که باشم رَدِ باب گفت آن الله تو لبیک ماست و آن نیاز و درد و سوزت، پیک ماست ترس و عشق تو کمند لطف ماست زیرِ هر یا‌ربِ تو لبیک‌هاست داد مر فرعون را صد ملک و مال تا بکرد او دعوی عزّ و جلال در همه عمرش ندید او درد سر تا ننالد سوی حق آن بدگهر داد او را جمله ملک این جهان حق ندادش درد و رنج و اندُهان درد آمد بهتر از ملک جهان تا بخوانی مر خدا را در نهان خواندن بی‌درد از افسردگی‌ست خواندن با درد از دل‌بردگی‌ست جان جاهل زین دعا جز دور نیست زانک یا رب گفتنش دستور نیست بر دهان و بر دلش قفل است و بند تا ننالد با خدا وقت گزند... [مولانا] «یادداشت‌های یک جوان»...👇 https://eitaa.com/mahdisokhan
یادداشت‌های یک جوان
❓آیا انسان، «رنج» می‌کشد تا «بازگردد»؟! این چه رنجی است که او را به سوی خدا برمی‌گرداند؟!🥀 #قرآن
🔹«درد» آمد بهتر از ملک جهان تا بخوانی مر خدا را در نهان خواندن بی‌درد از افسردگی‌ست خواندن با «درد» از دلبردگی‌ست...🍃 «لعلّهم یرجعون» رنج بکشند، شاید به سوی حق بازگردند! «یادداشت‌های یک جوان»...👇 https://eitaa.com/mahdisokhan
12.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
می‌خواهم سر به تن اون رژیمی که کشورم رو تهدید می‌کنه نباشه. 🎥 حتما تا انتها ببینید / چرا باید با اسرائیل جنگید؟!👆 «یادداشت‌های یک جوان»...👇 https://eitaa.com/mahdisokhan
کتاب‌خوانِ به‌تمام‌معنا! 🔻 حجت الاسلام شیرازی، نماینده سابق رهبر انقلاب در سپاه قدس در برنامۀ «سوره فتح»: سید حسن نصرالله از ۸ سالگی با کتاب انس گرفت و اولین کتابی که مطالعه کرد ارشاد القلوب بود. سپس به قرآن و تفسیر آن و بعد به زندگی اولیای الهی وصل شد. سید یک کتاب‌خوانِ به‌تمام‌معنا بود. ❤️ «یادداشت‌های یک جوان»...👇 https://eitaa.com/mahdisokhan
من اشخاص زنده را کسانی میدانم که مبارزه می‌کنند؛ بدون مبارزه، زندگی مرگ است. _ ویکتور هوگو @mylibraryyy
خدایا! قلبم را از محبت هر کس غیر خودت خالی بگردان...🍃 خدایا! مرا به یاد خودت مشغول بدار؛ مرا با خودت مأنوس گردان خدایا! عظمتت را به قلبم بنمایان مگر اعمال صالح از من سر زند خدایا! جز تو راه فراری نیست؛ از هر چه غیر از تو، از خودم، به سوی تو فرار می‌کنم خدایا! اکنون که در دنیا نفس می‌کشم؛ آن زمان در تاریکی قبر تنها مانده‌ام، آن زمان که از خاک برخاسته‌ام و به سوی محشر عظیم قیامت می‌آیم، مرا، قلب من را، روح من را مأنوس با خودت بگردان خدایا! ❣تو آرامش من هستی؛ تو أنیس و مونس من هستی؛ تو سکون قلب و روح من هستی... من که غیر از تو کسی را ندارم... یا غیاثی یا حبیبی... 🔹تصویر: قسمتی از دعای ۲۱ صحیفهٔ سجادیه «یادداشت‌های یک جوان»...👇 https://eitaa.com/mahdisokhan
12.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نمی‌دونستم چطور دانلودش کنم ولی قشنگ بود...🌱 «یادداشت‌های یک جوان»...👇 https://eitaa.com/mahdisokhan
«دخترِ ننه» - ننه! ننه! دارن در می‌زنن + ذلیل مرده مگه نمی‌بینی دارم کهنه بچه رو عوض می‌کنم، برو ببین کیه. - خب منم دارم با گربه بازی می‌کنم. اصلا به دخترا بگو برن + ببینم محض رضای خدا می‌تونی یه روز هم که شده اون زبون‌بسته رو اینقدر اذیت نکنی، برو ننه جان، برو درو وا کن عیبه دختر بره پشت در. - ای بابا... + کی بود؟ - هیچ کی بابا، سید روح الله بود + آخ آخ ننه بدو اون برکت خدا رو از دست داداشت بگیر، بچم خسته شد - ننه خب منم خستم + بچه برو اینقدر با من کل کل نکن، تو این چاردیواری، هیچ کدومتون قدّ روح الله خسته نیستید. شب و روز نداره از دست شماها... - ننه! بیا. ننه! + بر شیطون لعنت! دختر اینقدر داد نزن، صدات تا سر کوچه رفت. - ننه بدو بیا + اومدم، اومدم. اینم که ماشاالله هر چقدر از بالا ساکته، از پایین جبران می‌کنه؛ آخه روزی چندبار کهنتو عوض کنم بچه؟! - داداش روح الله، اون نون رو بده من ببرم داخل + نمی‌خواد، خودم می‌برم، تو برو دستات رو بشور. دیگم اینقدر با گربه ور نرو. ببین ننه «مهین» کمک می‌خواد سفره رو بندازید. یهو کجا رفت ننه؟ - هیچی بابا، باز این دخترا گیس و گیس کشی راه انداختن. راستی داداش، سید علی کو؟ + فکر کنم هنوز تو حرم‌، مشغول مباحثه است. زودی میاد. - چی شده دختر؟ آبرومونو تو در و همسایه بردی + به این دخترِ مثلا بزرگت بگو، اینقدر واسه من ادای مامان بزرگا رو در نیاره. - چی شده مگه؟ + ننه من از صبح دارم بهش می‌گم می‌خوام برم خونه دوستم طلاهاشو ببینم. این ورپریده هی در گوش من حلال و حروم می‌کنه. + نه ننه، درست صحبت کن با آبجیت. خونه کدوم دوستت می‌خوای بری مگه؟ - خونشون اون طرف رودخونه است. ننه می‌دونی باباش تو خونشون چی نگه می‌داره؟ + چی ننه؟ - یه عقاب کاکل سفید گنده + به حق چیزای ندیده. بازم جای شکرش باقیه داداشت با گربه بازی می‌کنه. ای وای ننه ساعت چنده؟ - ۵ دقیقه داریم به ۲ + ننه جان، پاشو عزیزم، پاشو بریم سفره رو بندازیم الان سید علی‌ام میاد خونه، گشنست بچم - ننه صبر کن الان می‌ریم. اول تکلیفم رو با این دخترت مشخص کن. مردم خواهر دارن، مام خواهر داریم، والا به خدا...! + ننه ول کن، صلوات بفرست - آخه ننه، همش به من میگه تو دین نداری. حیا نداری و... آخه مگه من چکار کردم؟ + ننه جان، من تورو می‌شناسم، من می‌دونم تو چقدر باحیایی، چقدر خانمی، اهل نمازی بحمدالله. خواهرتم لابد عصبانی بوده اونطور گفته. یه خورده این چارقدت رو سفت تر بچسبی و گول این رفیقای سانتال مانتالت رو نخوری، خدا راضی تره ننه. حالا بیا بریم سر سفره آبجی و داداشات دوسِت دارن. - نه ننه، نمیام. می‌خوام برم خونه رفیقم - ننه! ننه! + چی شده ننه، چرا نفس نفس می‌زنی، نگفتم می‌خوای بیای تو اتاق خواهرت اول در بزن؟! - نَ... ننه. آسدعلی... برام.... ساعت مچی.... خریده + باشه ننه، مبارکت باشه، یه لحظه آروم بگیر ببینم چی می‌گی. - آخه ننه همین دیروز بود تو مدرسه خوندن از رو ساعت رو یاد گرفتیم. ببین الان عقربه کوچیکه روی عدد ۲ و عقربه بزرگه یه خورده از ۱۲ رد شده، یعنی ساعت ۲ و ۲ دقیقه است. - آفرین ننه. حالا بیا بریم پایین سفره رو پهن کنیم، خواهرت فعلا عقاب رو به گربه ترجیح داده... محمد مهدی الوندی🌹 «یادداشت‌های یک جوان»...👇 https://eitaa.com/mahdisokhan