eitaa logo
باشگاه اولیاء مهدی یار
2.4هزار دنبال‌کننده
643 عکس
338 ویدیو
15 فایل
ارتباط با ادمین @davate_jahani وبسایت باشگاه بین المللی مهدی یار Mahdiyar.org وبسایت مجمع بین المللی دعوت جهانی Davatejahani.ir Globalinvitation.org https://eitaa.com/mahdiyarorg2 کانال ویژه کودکان مهدی یار
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🌺وقتتون بخیر و سلامتی عزیزان طاعات و عباداتتون قبول درگاه حق @mahdiyarorg .
. و اما درباره مبحث جدید 😊 🌺عزیزان هفته گذشته فواید آموزش الفباء برای کودکان رو مورد بررسی قرار دادیم. از اونجایی که این مبحث از نگاه شما بسیار مهم و جالب بود، تصمیم گرفتیم مبحث بعدی رو به آموزش زبان مادری اختصاص بدیم، آموزش الفبا زیر مجموعه آموزش زبان مادری محسوب میشه که مبحث بسیاااار گسترده و مهمیه، در سیره پیامبر اسلام (ص) و ائمه اطهار (ع)، بر اهمیت آموزش به زبان مادری و ارتباط با مردم با زبان ساده و قابل فهم تأکید شده و از نظر تاریخی هم، حفظ و آموزش زبان مادری یکی از عناصر هویتی ملت‌هاست. واقعا حیفه از کنارش به سادگی عبور کرد، ان شاءالله از این هفته به صورت کامل و مفصل به این مبحث میپردازیم. @mahdiyarorg .
. 🌺بریم سراغ مبحث تربیتی امروز 😊 @mahdiyarorg .
🔰 درس بیست و پنجم : لباس . در این درس به مبحث لباس و نوع و رنگ آن و هنجارهای متناسب با آن پرداخته شده است.🌸 @mahdiyarorg .
25ـ لباس.mp3
14.36M
🔰 درس بیست و پنجم: لباس @mahdiyarorg .
باشگاه اولیاء مهدی یار
. و اما درباره مبحث جدید 😊 🌺عزیزان هفته گذشته فواید آموزش الفباء برای کودکان رو مورد بررسی قرار د
. 🌺و اما شروع مبحث آموزش زبان مادی مطالب مبحث جدید خیلی براتون کاربردی خواهند بود 👌 حتما دنبال‌کننده پست‌ها باشید🤩 اول ببینیم چرا آموزش زبان مادری انقدر اهمیت داره@mahdiyarorg .
. یادگیری زبان مادری از نخستین سال‌های زندگی، تأثیر شگرفی بر رشد فکری، احساسی و اجتماعی کودکان داره. زبان مادری اولین ابزاریه که کودک از طریق آن جهان پیرامون خود رو درک می‌کنه و با دیگران ارتباط برقرار میکنه. این زبان، نقش بنیادی در رشد توانایی‌های ذهنی و یادگیری داره و به کودکان کمک میکنه که مفاهیم پیچیده‌تر را به‌تدریج درک کنند. علاوه بر این، تقویت مهارت‌های زبانی کودک در دوران کودکی، پایه‌ای مستحکم برای یادگیری سایر زبان‌ها و مفاهیم علمی فراهم خواهد کرد. @mahdiyarorg .
. فردا مفصل‌تر درباره‌اش صحبت میکنیم😊 .
. 🌺شبتون آرام خیر و رحمت نصیبتان در پناه حق تعالی سلامت باشید 🤲 @mahdiyarorg .
. 🌺سلام همراهان همیشگی روز دوشنبه‌تون پر از رحمت و برکت از خدا میخوام هر چی صلاحه براتون رقم بخوره😊 @mahdiyarorg .
🌺خب بریم سراغ مبحث جدید آموزش زبان مادری که دیروز بصورت کلی درباره‌اش توضیح دادم 🙂 دوست دارم نظر شما رو بدونم بنظرتون چرا آموزش زبان مادری انقدر اهمیت داره؟🧐 اینجا برام بنویسید ✍✍✍ @davate_jahani @davate_jahani .
. 🌺عصر نشد باهاتون دیدار تازه کنم الان پر انرژی برگشتم😊💪 بریم سراغ درس جدید از مبحث تربیتی 👇👇👇 .
🔰 درس بیست و ششم : تربیت اجتماعی کودک . در این درس به مبحث تربیت اجتماعی کودک و روش ها و راهکار های آن پرداخته شده است. @mahdiyarorg .
26ـ تربیت اجتماعی کودک.mp3
12.78M
🔰 درس بیست و ششم: تربیت اجتماعی کودک @mahdiyarorg .
باشگاه اولیاء مهدی یار
🔰 درس بیست و ششم : تربیت اجتماعی کودک . در این درس به مبحث تربیت اجتماعی کودک و روش ها و راهکار
جلسات پیرامون تربیت اجتماعی رو از دست ندید در درس‌های بعد درباره انتخاب دوست و... هم نکات مهمی گفته خواهد شد👌
. نظر یکی از مادران عزیز : ✍سلام زبان مادری هویت کودکه خیلی مهمه که آموزش ببینه .
. نظر مادرنازنین دیگر : کودک با استفاده از زبان میتونه وارد مراحل بعدی در یادگیری بشه منم درباره اهمیتش با شما موافقم☺️ .
. نظر مادرگل دیگر : فکر میکنم زبان مادری پایه و اساس محسوب میشه و برای اینکه کودک بتونه ارتباط درستی داشته باشه لازمه .
. 🌺 یک دنیا ممنون از همراهی‌تون گل‌مادران😊 چقدر نکته سنج و دقیق👌 خب بریم نقش زبان مادری در زندگی کودکان رو با هم بررسی کنیم 👇👇👇 .
. زبان مادری، وسیله‌ای برای تقویت تفکر و ارتباط کودکه. هرچه کودک در زبان مادری خود مهارت بیشتری پیدا کنه، توانایی او برای بیان افکار، احساسات و نیازهایش افزایش پیدا میکنه. همچنین، ارتباط موثر با والدین، معلمان و همسالان از طریق زبان مادری، به رشد اجتماعی و عاطفی کودک کمک می‌کنه و کودک در روابط اجتماعی توانمندتر میشه. @mahdiyarorg .
. یادگیری و استفاده از زبان مادری به عنوان یکی از مهم‌ترین ارکان هویت ملی و فرهنگی، نقشی برجسته در شکل‌دهی به هویت کودکان داره. کودکی که زبان مادری خود رو به‌درستی یادبگیره، به‌طور مؤثرتری با فرهنگ، آداب و رسوم و تاریخ ملت خود ارتباط برقرار میکنه. زبان مادری نه تنها وسیله‌ای برای انتقال دانش و تجربه‌های نسل‌های گذشته است، بلکه پلی محسوب میشه که بین فرهنگ ملی و جهانی پیوند ایجاد می‌کنه. @mahdiyarorg .
. زبان مادری ابزاری مهم برای انتقال مفاهیم دینی و ارزش‌های مذهبی به نسل جدیده. از طریق این زبان، کودکان با متون مقدس، دعاها، و آموزه‌های دینی آشنا میشن و مفاهیم والای اخلاقی و معنوی را درک می‌کنن. بهره‌گیری از زبان مادری در آموزش معارف دینی به کودکان، نقش مهمی در پرورش هویت مذهبی اونها داره. @mahdiyarorg .
. و این فواید همچنان اداااامه داره 😊 تا حالا از این منظر به زبان مادری نگاه کرده بودین؟ .
. 🌺اینم از قسمت جدید رمان جذاب جام جم @mahdiyarorg .
به خانه ی باصفای مادری رسیدیم . من کلید داشتم اما امیر خواست زنگ بزنیم .  در که باز شد ،  انگار دفترچه ی خاطراتم را باز کرده بودند . جای‌جایش پرخاطره و دل انگیز بود .  گل‌هایی که زیر باران حسابی شسته شده بودند و عطرشان با بوی عطر باران گره خورده بود .  برخلاف توقعم ، خانه شلوغ و پرسر و صدا بود . انگار مادرم مهمان داشت .  محیا دوان دوان خودش را در آغوش ما انداخت .  _ سلام بابایی ، سلام مامانی ! میشه نریم و یکم دیگه بمونم ؟! امیر محیا را بغل کرد و گفت : _ کجا بریم ؟! ما تازه اومدیم ! و آغوش گرم و صمیمی پدر و مادر میزبانمان شد . بجز ما ، محمد و سلاله هم مهمان خانه بودند .  در این سرما و باران پاییزی چه جمع گرم و صمیمی ای . حالا خانواده ی چهار نفره ی ما ، هفت نفره شده بود . محیا هر دم به بازی با یکی مشغول بود . هر چند با محمد دوبرابر بقیه !  _ مامان ببین دایی برام چی خریده !!  _ ببینم !  یک سارافون پاییزه خردلی با پاپیونی بزرگ .  _ چقدر قشنگه ! دست دایی و زن دایی درد نکنه !  محمد گفت :  _ آبجی براش بپوش ببینیم رو تنش چطوره ، کم و زیادی بود وقت تعویضش نگذره !  _ پرو نکرده ؟! عجیبه !  سلاله خندید وگفت :  _ این وروجک خانم خیلی نجیبه ، اجازه نداده ما کمکش کنیم .  کمرم را صاف کردم ، صدایم را تصنعی صاف کردم و گفتم :  _ به مامانش رفته !  محمد شروع کرد و گفت :  _ از قدیم الایام گفتن حلال زاده به دائیش میره !  خنده ی جمع بدرقه ی من و محیا شد .  وارد اتاقم شدم در را بستم و به محیا کمک کردم تا لباسش را عوض کند .   کمی نگاهش کردم .  _ خیلی خوشگله محیا جان ، اما بنظرم باید با ساق شلواری بپوشیش !  _ ووی مامانی ساق شلواری همش پاهام رو می خارونه ! _ میدونم ! ولی هر چیز خوشگلی یه دردسری هم داره ! ساق شلواریت کجاس ؟  _ خیلی اذیت بودم . این شلوار رو از مادری گرفتم و اون رو بیرون آوردم .  _ کار خوبی کردی ، ایناهاش اینجاست ، بیا برات بپوشم تا لباست مرتب تر بشه .  محیا با بی‌میلی قبول کرد . واقعا با لباس تنگ اذیت می شد . اما هماهنگی لباسش را چکار کنم ؟! وقتی وارد سالن شدیم همه برایش دست زدند .  _ چه خوشگل شدی ! چقدر بهت میاد !!  مادر که داشت شیربرنج ها را در ظرف می ریخت گفت :  _ کاش قرمزش رو خریده بودین ، بنظرم بیشتر بهش میومد !  امیر که با دیدن زیبایی دخترش دلش غنج رفت گفت :  _ مادر جون این رنگ هم خیلی قشنگه !  محمد ، لبخند شیطنت آمیزی زد و گفت:  _ قشنگه یا می ترسی دخترت زیاد بچشم بیاد و چشم زخم بخوره !  من پیش دستی کردم و گفتم : دو تاش !!  سلاله که داشت سفره را می چید گفت : همه ی رنگ ها برای بچه ها خوب و قشنگن ! می خواین آدرس بدیم برید رنگش رو عوض کنین ؟!  بابا جون فصل ختام گفت : حالا یه قرمز هم ما براش هدیه می خریم ! مهم اینه که تو این فصل ، گرمش کنه و توش راحت باشه . همه تایید کردیم و گفتیم :" خوش بحالت محیا " . گرمی روابط به گرمی شیربرنج می چربید . محمد گفت : ان شاءالله یه ده روز دیگه داریم میریم قشم تفریح . مامان جون،  بابا جون،  آقا امیر هر چیزی لازم دارین ، رو سر می ذارم .  محیا که کنار محمد نشسته بود گفت: پس من چی دایی جون ؟  _ تو رو که می خوام با خودم ببرم !  این حرف محمد رو جدی نگرفتم و گفتم :  _ منم می خوای ببری که اسمم رو نیوردی ؟!  _ نه ! می دونم تو چیزی لازم نداری !!!  کل کل های من و محمد تمامی نداشت ، اما به اندازه بود . ما همدیگر را خوب می‌شناختیم و حد و مرز ناراحتیمان را می دانستیم .  موقع خداحافظی ، محمد من را به کناری کشید و گفت :  _ آبجی ! محیا رو ببریم ؟  _ قشم ؟!  _ آره ، یه مسافرت بیاد روحیش عوض می شه .  _ بی خیال داداش ، من از دوریش میمیرم !  _ زود میایم . _ بحث این نیست ، سختشه ، این چند ساعت نذاشته یه لباس براش پرو کنین ، چطور یک هفته اذیت نشه ؟! سلاله نزدیک آمد و گفت : _ من و محمد خیلی دوستش داریم . مطمئن باش براش کم نمی ذاریم . آروم در گوش سلاله گفتم : _ شما تازه ازدواج کردید ، اینطوری راحت ترین. بعد هم رو به محمد گفتم : امیر ، در تدارک یه مسافرته ، شایدم بعد شما ، ما رفتیم سفر . عمرا لیست خریدت رو بگیرم ! و ما با خنده ی سایرین بدرقه شدیم . امیر آرام پرسید : _ محمد جدی می گفت ؟! _ آره واقعا ، چه فکری با خودش کرده !!؟ _ اگر میدونی دلگیر میشه ، می خوای ما که خواستیم بریم سفر ، محیا رو بذاریم خونشون ؟! _ امیر !!! . . . ادامه دارد … . @mahdiyarorg