مجله مجازی محفل
در نگاه من خیاطها کارشان دوختن یک «کسرهٔ اضافه» به پارچه است. کسرهای که پارچه را تبدیل به لباسی «برایِ» من میکند. لباسی که همهٔ ویژگیهای بدنی من را در نظر گرفته و در تناسبی دقیق با «من» طراحی شده است.
🖋️محمدرضا جوانآراسته
#محفل_یادداشت
@mahfelmag
May 11
معرفی کتاب محرم(1).pdf
25.11M
با آرزوی قبولی عزاداریهایتان در مصیبت سیدالشهدا(ع)
#بسته_پیشنهادی_کتاب ویژه محرم تقدیمتان میشود.
مجله مجازی محفل
تا الان خیاطیکردن رو امتحان کردید؟
از پسش برمیاید یا نه؟
«جیران مهدانیان» در یادداشت «مثل دو قطب آهنربا» برامون از تلاشش برای خیاطشدن نوشته.
خوندن این متن خاطرات مشترکی رو برامون تداعی میکنه.
#محفل_یادداشت
@mahfelmag
مجله مجازی محفل
تا الان خیاطیکردن رو امتحان کردید؟ از پسش برمیاید یا نه؟ «جیران مهدانیان» در یادداشت «مثل دو قطب
محفل رو میتونید از اینجا تهیه کنید:
https://mabnaschool.ir/product/mahfel9/
یادداشت رو که بخونید متوجه میشید چرا گفتم خاطرهٔ مشترک:)
@mahfelmag
علقمه موج شد، عکسِ قمرش ریخت به هم
دستش افتاد زمین، بال و پرش ریخت به هم
تا که از گیسویِ او لختۀ خون ریخت به مشک
گیسویِ دختـرکِ منتـظرش، ریخت به هم
تیـر را با سـرِ زانـوش کشیـد از چشـمش
حیف از آن چشم، که مژگانِ ترش ریخت به هم
خواهرش خورد زمین، مادرِ اصغر غش کرد
او که افتاد زمیـن، دور و برش ریخت به هم
قبـل از آنیـکه بـرادر بـرسـد بـالیـنش
پـدرش از نجف آمـد، پدرش ریخت به هم
به سـرش بـود بیـاید به سـرش ام بنـین
عوضش فاطمه آمـد به سرش ریخت به هم
کِتـف ها را کـه تکان داد، حسیـن افتـاد و
دست بگذاشت به رویِ کمـرش، ریخت به هم
خواست تـا خیمه رساند، بغـلش کـرد، ولی
مـادرش گفت به خیـمه نبرش، ریخت به هم
نـه فقط ضـرب عمـود آمـد و ابـرو وا شد
خورد بر فرقِ سرش، پشتِ سرش ریخت به هم
تیـر بود و تبـر و دِشـنه، ولـی مـادر دید
نیزه از سینه که ردّ شد، جگرش ریخت به هم
بـه سـرِ نیـزه ز پهـلو سرش آویـزان بود
آه بـا سنگ زدنـد و گـذرش ریخت به هم
🖋️حسن لطفی
#تاسوعا
@mahfelmag
23.69M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
السلام علیک یا ابالفضل العباس علیه السلام
#تاسوعا
@mahfelmag
دوستان و نزدیکان میگویند با اینکه خیلی به ظاهرش اهمیت میداد اما روز عاشورا که میشد موهایش پریشان بود. موقع مداحی دکمهٔ آستینش را باز میکرد و با همان حال روضه میخواند. میگفت: «غلام آقا امام حسین باید روز عاشورا پریشون باشه. آشفته باشه.»
#بلا_گردان_میدان
#محفل_مداح
@mahfelmag
کوتاه کن کلام... بماند بقیّهاش
کوتاه کن کلام... بماند بقیّهاش
مرده است احترام... بماند بقیّهاش
از تیرهای حرمله یک تیر مانده بود
آن هم نشد حرام... بماند بقیّهاش
هر کس که زخمی از علی و ذوالفقار داشت
آمد به انتقام... بماند بقیّهاش
شمشیرها تمام شد و نیزهها تمام
شد سنگ ها تمام... بماند بقیّهاش
گویا هنوز باور زینب نمیشود
بر سینۀ امام...؟ بماند بقیّهاش
پیراهنی که فاطمه با گریه دوخته
در بین ازدحام... بماند بقیّهاش
راحت شد از حسین همین که خیالشان
شد نوبت خیام....بماند بقیّهاش
سر رفت آه، بعد هم انگشت رفت، کاش
از پیکر امام .... بماند بقیّهاش
بر خاک خفتهای و مرا می برد عدو
من می روم به شام... بماند بقیّهاش
دلواپسم برای سرت روی نیزهها
از سنگ پشت بام... بماند بقیّهاش
دلواپسی برای من و بهر دخترت
در مجلس حرام... بماند بقیّهاش
حالا قرار هست کجاها رود سرش؟
از کوفه تا به شام... بماند بقیه اش
قصه به "سر" رسید و تازه شروع شد
شعرم نشد تمام ... بماند بقیه اش
🖋️محمد رسولی
#عاشورا
@mahfelmag
سلام بر اهالی محفل🌱
خوبید؟
قبل اینکه بریم یک بخش دیگهای از مجله رو معرفی کنیم بهم بگید تو این چند روز کی رفته سراغ محفل جدیدمون؟
کی مجله رو تهیه کرده و آرومآروم داره میخونتش؟
نظرتون چی بوده تا اینجایی که خوندید؟
من مشتاق شنیدنم:
@hajariiii
#محفل_خیاط
@mahfelmag