eitaa logo
مَه گُل
664 دنبال‌کننده
11.3هزار عکس
3.6هزار ویدیو
103 فایل
❤پاتوق دختران فرهیخته❤👧حرفهای نگفتنی نوجوانی و جوانی😄💅هنر و خلاقیت💇 📑اخبار دخترونه و...🎀 📣گل دخترا😍کانال رو به دوستانتون معرفی کنید @Mahgol31 https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱🌼 •حـاج‌حسـین‌یڪتا "شماهـا‌ڪسۍرو‌دردنــیآسراغ‌دارید ڪہ‌قبل‌از‌این‌ڪہ‌شما‌بدنیآ بیاید، خودشوبـراتون‌ڪشتہ‌باشہ؟ :) +ایــن‌شهـداخیلےشماهارودوسٺ‌دارن:) بیاییددستـتوݩ‌رو‌ازدســـت‌شـهیدآن جدانکنید.....♥️ 🕊🕊🕊 https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1🕊🕊🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺🍃🌺🍃🌺 🌺امروز از خدایی که از همیشه نزدیکتر است برایت،عاشقانه ترین لحظات را میطلبم زیباترین لبخندها را روی لبهایت و آرام ترین لحظات را برای هر روزت امروز از خدایی که به تنهایی برای هر دقیقه ات کافیست عشقی میخواهم از جنس خودش پر مهر و ابدی 💖 روزتون به زیبایی گل های بهار🌺🍃 ┏━━━🌺🍃💐🍃🌺━━━┓ https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1 ┗━━ 🌺🍃💐🍃🌺━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"گفتگو با همسر بزرگوار شهيد رضا حاجي زاده" 1️⃣_نحوه آشنايي شما و شهيد حاجي زاده به چه صورت بود؟ {من ١٦ سالم بود و قصد ازدواج نداشتم چون ميخواستم درس بخونم ولي تـــو ذهن من اين بود و همش به خُدا ميگفتم كه خدايا مَردي رو نصيب من كن كه كر باشه كور باشه بلنگه اما فقط مومن باشه و عشق به همسرش داشته باشه *عشق به همسرش داشته باشه*🍃 پدر من مغازه خياطي داشت و همسايه مادر شوهرم از اونجا خريد ميكرد أواخر تابستون هم من ميرفتم مغازه به بابا كمكـ ميكردم همسايه مادرشوهرم هم من رو تـــو مغازه ميبينه و ميره به مادرشوهرم ميگه و من رو معرفي ميكنه مادر شوهرمم وقتي مياد منو ببينه اون روز من تـــو مغازه نبودم تا اينكه گذشت هفته بسيج شد و من و همسايه مادرشوهرم باهم رفتيم مسجد مادر شوهرمم اونجا بود و من رو ديد و بهم گفت مريم خانوم خوبي؟ ازشون پرسيدم شما من رو از كجا ميشناسيد؟ خلاصه كمي باهام صحبت كردند و ازم خواستگاري كردند و گفتند پسرشون پاسداره وقتي گفت پاسداره دلم يهو ريخت كمي ذوق كردم ،با اينكه خواستگار پاسدار و روحاني داشتم اما نميدونم چرا اون روز مخالفتي نكردم و به مادرشوهرم گفتم هرچي خُدا بخواد ايشونم ادرس خونه مارو گرفت با مادرم هماهنگ كردن اما مادرم و پدرم مخالفت كردن در اخر هم مادرشوهرم به پدرم گفتند ما براي خواستگاري نميايم ،ميخوايم يه مهموني خونتون بيايم پدرم راضي شد و اون شب غافلگيرمون كردند و با گل و شيريني و آقا رضا اومدند خونه ي ما😃} 2️⃣ در شب خواستگاري شهيد حاجي زاده چه ملاك ها و خصوصيت هايي براشون مهم بود كه از شما خواستند؟ بسم الله الرحمن الرحيم گفت و شروع كرد حرف زدن از ملاك هاش گفت من پسر اول خانواده هستم و براي من احترام به پدر و مادر خيلي مهمه و دوست دارم همسرم محجبه و با ايمان باشه و ميخوام همسرم خيلي ولايي باشه وقتي گفت ولايي باشه بهم بر خورد بهشون گفتم شما وقتي نميدونيد كه همسرتون ولايي هست يا نه اصلا براي چي رفتيد خواستگاريش ما هم چون براي هفته بسيج ديدار با حضرت اقا داشتيم من يه نامه براي حضرت اقا نوشته بودم و ازشون خواسته بودم كه جوابم رو بدن و جواب نامه ام رو حضرت اقا داده بودن به اقا رضا گفتم چند لحظه صبر كنيد بلند شدم رفتم نامه حضرت آقارو اوردم و به اقا رضا نشون دادم احساس میکنم اون نامه یک جوری تضمین کرد و همه حرفامونو اون شب زدیم تقريبا پنج ساعت تـــو اتاق بوديم و صحبت كرديم و اقا رضا از من رضایت گرفتند حتی گفتند که تو کار ما نبودن زیاد هست و ماموریت های زیادی میریم و شاید خارج از کشور بریم و من گفتم مشکلی ندارم و دید من به ازدواج خیلی بسته بود و اصلا نمیدونستم که این مرد باید باشه و خیلی نقش داره مرد باید تو خونه باشه و همسرشو نگه داره مسولیت داره من اصلا مشکلی نداشتم و اون شب خیلی به خوشی حرفامونو زدیم بعد دیدم ایشون همراه خودشون یه چیزی اوردن بعد گفتن مریم خانوم میشه شما به من یه جوابی بدید که من از این اتاق رفتم بیرون خیالم راحت باشه گفتم یعنی من باید به شما جواب بدم گفت اره منم گفتم از طرف من پنجاه درصد قضیه حله بعد ایشونم اینقدر زرنگ بود چون میخواست از من جواب بگیره یه کتاب با خودش اورده بود و اونو به من هدیه داد که ما خودمون اون شب حل و فصل کردیم و همون جا قبول کردیم و دیگه تا آخرش رفتیم یادمه که من اصلا نگاه نکردم ایشونو و آقا رضا هم همینطور و چون حرفامون زیاد طول کشید مادرم هر لحظه میومد چایی می اورد و مادر شوهرم هم آب می اورد و میگفت شما چقدر صحبت میکنید تمومش کنید (به شوخی ) بعد امدیم بیرون اتاق و اونا یه حرفای کوچیک زدن و رفتند من حالا فکر میکردم برم بیرون بابام ناراضی هستن و همه حرفایی که زدیم هیچی مادرم بعدا ازم پرسید تو آقا رضا رو دیدی منم گفتم نه مادرم گفت پنج ساعت درون اتاق صحبت کردید ایشونو ندیدی منم گفتم فکر کنم ابروهای بلند داشت مادرم گفتن نمیدونم قبول داری یا نه میخوای ازدواج کنی ؟ منم گفتم ایشون خیلی به معیارهای من نزدیک بود چون ایشون هرچی حرف میزد همش آیه میورد حدیث میورد و روایت میگفت خب خیلی به دلم نشسته بود من ادامه دادم و گفتم خیلی به دلم نشست و بهش جواب هم دادم بعد دیگه بابام جدا رفت تحقیق داداشم جدا رفت تحقیق ‎3️⃣ تعداد مهريه شما چند سكه بود؟ عموی کوچیک من مهریه خانومش هفتصد تا سکه بود بعد من چون یه دونه دختر بودم پدر شوهر و مادر شوهر من گفتن ما نمیدونیم پدر من هم اصرار داشت به مهریه بالا اما آقارضا قطعی خیلی راحت گفت آقای شکری من باید این پول رو به دختر شما بدم و دینی هست که به گردن من هست شما اینقدر مهر میکنید من ندارم که بهش بدم و منو دزد نکنید بابام گفت من نمیدونم چی بگم اینقدر مهریه کم هست بعد اقا رضا گفت پس به نیت صدو بیست چهارهزار پيامبر صد و بيست و چهار سكه ،همه ام قبول كرد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم رب المهـ(عج)ـدی ... گرچه چشمهامان از دیدن چهره دلربایت بی نصیب است ... اما نیک‌ می دانیم که از ما به خودمان نزدیکتری ... آنقدر آرزوی دیدار ماه رویت حسرت روز و شبهامان شده که در هر چیز، زیبایی تو را می بینیم ... در طراوت صبح، در جان بخشی نسیم، در لطافت باران ... تشنه ایم آقا جان ... تشنه جرعه ای دیدار، برگرد مولا ... برگرد و عطش جگرهای سوخته مان را فرو نشان چنان که شیفته آن جمال زیبایم به هرچه مینگرم جز تو را نمی بینم اللَّهُمَّ أَرِنِي الطَّلْعَةَ الرَّشِيدَةَ وَ الْغُرَّةَ الْحَمِيدَةَ ... ┏━━━🌺🍃💐🍃🌺━━━ ┗ https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1 🌺🍃💐🍃🌺━━━┛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷 خاطرات همت: 🌿 چند بار می گرفت و نقشه ها را به دقت وارسی می کرد. یک وقت می دیدی همان جا روی نقشه ها خوابش برده. 🌿 می گفت: من کیلومتری می خوابم. واقعا همین طور بود. فقط وقتی راحت می خوابید که باماشین می رفتیم. 🌿 ، وقتی کار ضروری داشتند، رو دست نگهش می داشتند. تا رهاش می کردند، بی هوش می شد. این قدر بی خوابی کشیده بود. 🌷 https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1🌷🌷🌷🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
براي تقويت استخوان : کشک،کنجد،بادام،پنیر با گردو، انواع کلم،نور آفتاب، سبزیجات به خصوص اسفناج ومیوه جات با پوست و ماهی ميل كنيد ☘ https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1☘☘☘