فصل دوازدهم: به انتظار علی
قسمت اول
یک شب کارم طول کشید، دیر به خانه رسیدم. امیر گرسنه بود و حسین از گریههایش کلافه شده بود. فوری غذای سادهای درست کردم و دادم بچهها خوردند. امیر را خواباندم. حسین رفت وضو بگیرد. رجب برگشت خانه، از پلهها بالا میآمد که چشمش به من افتاد. گُر گرفت و گفت: «تو چرا دست از سر من و بچههام برنمیداری؟! چرا گورت رو از این خونه گم نمیکنی بری بیرون؟!» با خودم گفتم: «زهرا! هرچی لال شدی و جواب این مرد رو ندادی، دیگه بسه.» آنقدر در این سالها دندان روی جگر گذاشتم، جگرم پاره شده بود! صدایم را بلند کردم و گفتم: «حاجآقا! میدونی چرا نمیرم؟ چون سرمایهی من تو این خونهس؟!» نیشخندی زد و گفت: «سرمایه؟! ارث و میراث خونهی بابات رو آوردی ما خبر نداریم؟!»
- نهخیر! برو تو آشپزخونه رو نگاه کن!
حسین را دید آستین بالا زده و وضو میگیرد.
- خب چیه؟! حسین داره وضو میگیره نماز بخونه.
- برای چی وضو میگیره؟! الان وقت نماز خوندنه؟! حسین نمازش رو آخر شب میخونه؟! نهخیر آقا! اون بچه داره آماده میشه بره تو اتاق علی و امیر نمازشب بخونه. شده عین برادرای شهیدش. سرمایه زندگی من حسین و امیرن! حالا من این ثروت بزرگ رو بدم دست تو؟! کور خوندی! من تا آخرین نفس هستم تا بچههام رو به نتیجه برسونم. اون دوتا رفتن و عاقبتبهخیر شدن. پای این دوتا هم میمونم و بزرگشون میکنم.
به طرفم حمله کرد. تعادلم را از دست دادم و از پلههای طبقه اول پرت شدم. خدا رحم کرد دست و پایم نشکست! سرم گیج میرفت. حسین از پلهها پایین آمد، اشاره کردم، برگردد. میدانست هروقت من و پدرش دعوا میکنیم، او حق دخالت ندارد. صدای گریهی امیر از داخل خانه بلند شد. رجب به طرفم آمد. گفتم حتما ترسیده و میخواهد دلجویی کند.
روایت زندگی زهرا همایونی؛ مادر شهیدان #امیر_و_علی_شاه_آبادی
📙#قصه_ننه_علی
🌷🌿https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
واسه موقعی که وقت نداری، حرف نداره😋👌
سه عدد تخم مرغ
نمک و فلفل سیاه و پودر سیر و پاپریکا نصف قاشق چایخوری
۵ قاشق غذاخوری ماست
یک قاشق چایخوری بکینگ پودر
۴ قاشق غذاخوری آرد سفید
یک پیمانه #ژامبون خرد شده یا #سوسیس خرد شده
یک پیمانه فلفل دلمه نگینی شده
یک پیمانه پیازچه خرد شده
▫️به جای ژامبون، #مرغ آبپز و ریش ریش شده هم میتونید استفاده کنید
𝐉𝐨𝐢𝐧⇝︎https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
࿐჻❥⸙😋⸙❥჻࿐
*🔷یاالله یا زهرا سلام الله علیها🔷👆
🔆بخـــــوان 🍀#فراز ۳ #جوشن_کبیر 🍀
به نیت رفع موانع ظهور مولا صاحب عصر
🌹وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ ۚ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا
و بگو: «حق آمد، و باطل نابود شد؛ یقیناً باطل نابود شدنی است!»*
✨﷽✨
✔️هوش مصنوعی!!
🍁در یک تعریف مجمل و قابل قبول، می توان گفت: هوش مصنوعی شبیه سازی فرآیندهای هوش انسان توسط ماشین(به ویژه رایانه) است.
🍁هوش مصنوعی، هوشی است که بر خلاف هوش طبیعی که توسط انسانها نمایش داده میشود، توسط ماشینها نمایش داده میشود.
🍁این دانش نوپدید که البته بروز و ظهور آن از ۶۰ سال پیش شروع شده است، زمینه های بهکارگیری گوناگون و فراوان در زندگی بشر دارد؛ از جمله در تجارت، علوم، آموزش، هنر، دفاع، امنیت، پزشکی، مدیریت شهری و... .
🍁 این فنّاوری مانند چاقویی دو لبه عمل می کند و زیان هایی نیز برای حیات بشری خواهد داشت؛ بنابراین باید به گونه ای طراحی و برنامه ریزی شود که کشور از آفات آن بهدور بوده و صرفا" از مزایا و مزیت های هوش مصنوعی به نحو مطلوب و بیشینه، استفاده شود و از آفات و خطرات احتمالی آن، به ویژه در حوزه امنیت و دفاع، جلوگیری گردد.
هوش مصنوعی دارای سطوح مختلف زیر است:
1⃣ هوش مصنوعی ضعیف یا باریک:
این سطح از هوش مصنوعی به موضوع یا قلمرویی محدود میپردازد و کارهای حجیم ولی نسبتاً ساده، تکراری و خسته کنندهای را که توسط انسان انجام میشود ولی برای او سخت یا زیان آور است، بر عهده ماشین و تجهیزات هوشمند قرارمیدهد.
2⃣ هوش مصنوعی قوی یا عمومی:
این سطح از هوش مصنوعی، شامل ایجاد ماشینهایی هوشمند میشود که قابل تشخیص با فکر انسان نباشد و توانایی تفکر مشابه با انسان و نیز انجام رفتار مشابه با انسان را داشته باشد.
3⃣ اَبَرهوش مصنوعی:
سطحی از هوش مصنوعی است که به وسیله آن، ماشین، برتر از انسان عمل نماید.
در این سطح از هوش مصنوعی، قابلیتها و تواناییهایی که کسب آن برای انسان نیازمند زمان زیادی است، در کمترین زمان به ماشین منتقل می شود.
💐🍃https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1💐🍃💐🍃💐🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️هوش مصنوعی جدید، گفتار فارسی مخاطبین را با صدایی شبیه به صدای خودشان به انگلیسی تبدیل میکند!
🔰این هوش مصنوعی گوش میدهد، حرف میزند و ترجمه میکند.
YEKNET.IR - zamine - fatemie avval 1402 - karimi.mp3
8.09M
🔳 #ایام_فاطمیه
🌴شرار سینهها از آه سرد
🌴نفس تو سینهها درگیر درد
🎙 #محمود_کریمی
شهید کریم کاویانی کوثر خیزی از شهیدان بم کرمان بود.
وی در ابتدا زرتشتی بود اما در چهارده سالگی مسلمان شدن خود را رسما اعلام می کند و در راه خدمت به اسلام و مسلمانان تلاش های فراوان و صادقانه از خود نشان می دهد.
پس از اسلام آوردن، قرآن و نهج البلاغه را حفظ می کند و نیز به ثروت قابل توجه دست می یابد اما ثروت خود را صرف اسلام و انقلاب می کند.
دو خانه داشت که یکی را به عنوان مسجد وقف می کند و دیگری را وقف امام جماعت آن مسجد می کند.
شهید کاویانی در جنگ ایران و عراق در سال ۱۳۶۱ در عملیات رمضان به شهادت رسید.
مادرش در زمان کودکی او از دنیا رفته بود. خواهر بزرگ تر او که مخفیانه مسلمان شده بود، وی را با خود به کرمان می برد و از همان چهار سالگی قرآن و نماز را به او یاد می دهد.
شهید کاویانی از یازده سالگی مخفیانه نماز می خواند اما از چهارده سالگی مسلمان شدن خود را رسما اعلام می کند.
این اقدام او زمینه را فراهم می سازد که تعدادی از خویشاوندانش که مخفیانه مسلمان شده بودند پشت سرش به نماز بایستند.
به دلیل این اقدام خواهرش، وصیت می کند پس از شهادت، در نزدیک مزار او در مسجد صاحب الزمان کرمان دفن شود.
جالب آنکه این وصیت را به صورت شفاهی به دوست همرزمش حاج عباس خلیلی می گوید.
وقتی جنازه ی شهید پس از هفده سال به وطن باز می گردد، آقای خلیلی به دلیل بستری شدن در بیمارستان نمی تواند وصیت را برساند اما با اینکه توقع بود در بم دفن شود، در قطعه ی شهدای مسجد صاحب الزمان کرمان می آرامد.
شادی روح همه شهدا صلوات...❣
شهید#کریم_کاویانی🕊🌹
🌷https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1🌷🍃🌷🍃🌷🍃
خانوادههای شهدای دانشگاه را دعوت کرده بودیم. وقت امتحانات بود. هر چه گشتم کسی را پیدا نکردم که بیاید و کمک کند، غیر از یکی، دو نفر. مصطفی یکیشان بود. از صبح آمد و تا شب ایستاد. موقع ناهار توی سلف سرویس دانشگاه کنار خانوادهها مینشست، به دردِدلهایشان گوش میداد. با آنها شوخی میکرد. میخنداندشان. یکی، دو تا از خانوادهها گیر و گرفتاری داشتند، فکر میکردند از دست ما کاری برمیآید. به ما میگفتند. تا مدتها بعد از آن مراسم، مصطفی پیگیری میکرد کاری برایشان کردهایم یا نه.
شهید#مصطفی_احمدی_روشن🕊🌹
🌷https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1🌷🌿🌷🌿🌷