eitaa logo
مَه گُل
668 دنبال‌کننده
11.2هزار عکس
3.6هزار ویدیو
103 فایل
❤پاتوق دختران فرهیخته❤👧حرفهای نگفتنی نوجوانی و جوانی😄💅هنر و خلاقیت💇 📑اخبار دخترونه و...🎀 📣گل دخترا😍کانال رو به دوستانتون معرفی کنید @Mahgol31 https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷🌷🌷#احکام 🌷🌷 نکته درباره حجاب و پوشش 1⃣ حجاب یکی از ضروریات دین است و رعایت آن در برابر نامحرمان واجب است و بی اعتنایی به آن گناه محسوب می شود. چه در برابر نامحرمان فامیل و چه نامحرمان غیر فامیل، چه در زمان شادی و چه در زمان عزاداری. 2⃣ حدود پوشش زنان، تمام بدن است، به جز گردی صورت و دستها تا مچ و باید به گونه ای باشد که جلب توجه نکند مثلا تنگ یا نازک و... نباشد. 3⃣ اگر موی زن به طور غیر عمد بیرون باشد، گناه نیست ولی اگر از زمانی که متوجه شد، باید خود را از نامحرمان بپوشاند. 4⃣ عادی بودن عدم پوشش نامحرمان در شخص دلیل بر حرام نبودن بدحجابی و نگاه به نامحرم نیست. مه گل پاتوق دختران فرهیخته https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1 🦋🦋🦋
دوستان گرامی... همراه شوید با نماز اول وقت😊😄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مواد لازم: موز رسیده ( به نوعی له شده): سه عدد دارچین: ۱ قاشق چایخوری آرد: ۲پیمانه(اگه تخم مرغ ها درشت بودن نصف پیمانه اضافه کنید) شکر: نصف پیمانه ( با توجه به ذائقه خود می توانید از شکر بیشتری استفاده نمایید) تخم مرغ: ۴ عدد شیر: نصف پیمانه روغن مایع : نصف پیمانه بکینگ پودر ۱ ق م وانیل ۱ ق چ طرز تهیه کیک موز و دارچین: تخم مرغ و شکر وانیل را توسط همزن برقی به مدت ۷ دقیقه به خوبی با یکدیگر هم بزنید موز ها را با چنگال  له نمایید و سپس به مخلوط تخم مرغ و شکر بیفزایید و به هم زدن ادامه دهید تا مخلوط یک دستی به وجود آید.بعد شیر و روغن را اضافه میکنیم و هر کدام‌ را 1 دقیقه بزنید آرد، دارچین، بکینگ پودر را با یکدیگر مخلوط نموده و ۳ بار الک کنید و کم کم بر روی مواد دیگر الک نمایید و با همزن دستی، هم بزنید. ،سپس قالب را با اَرده یا روغن جامد چرب کنید و مایه کیک را به مدت 45 دقیقه در فر با دمای 180 درجه سانتی گراد بگذارید. ( فر را از قبل گرم نمایید).برای روی کیک شکلات تخته ای سفید رو بن ماری کنید بعداز آب شدن شکلات ها خامه رو اضافه کنیدهم بزنید تا گاناش رقیق بدست آیدنسبت شکلات به خامه ۱ به ۲ https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1 🦋مه گل پاتوق دختران فرهیخته🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ترفند لیموشکری، بسته بندی گوشت چرخ کرده 🍀 مه گل پاتوق دختران فرهیخته 🍀 https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1 🦋🦋🦋
@Farsna.mp3
9.55M
ها عليٌّ بشرٌ کیف بشر...🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 🎤🎤🎤 محمود کریمی https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1 🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داشتم با دوستم حرف میزدم استاد گفت سر کلاس من جای حرف زدن نیست😒 گفتم استاد دارم ازش سوال میپرسم!!😢 گفت از من بپرس من بهتر میدونم سوالت چیه ؟ گفتم باب اسفنجی چند شنبه ها پخش میشه ؟😄😁 بلد نیستی جواب بدی چرا بیرونم میکنی بیسواد😭😭 https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1 🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋
✨ ماسک شیر و آبلیمو شیر نجوشیده را با آب لیموترش و کمی نمک ترکیب کنید و روی پوست بمالید. این کار علاوه بر اینکه منافذ پوست را پر می‌کند، به پاکسازی آن هم کمک می‌کند. https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1 🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دوستان همیشه همراه مه گلی... امروز چالش داشتیم ببینیم شما چقدر کانال را دنبال می کردید پس به جای قسمت دویست و چهارم ناحله...دویست و پنج را صبح گذاشتم ببینم شما چقدر مطالب کانالو دنبال می کنین!!! دقت کردم دیدم نه واقعا دنبال می کنین😉😁 حالا براتون قسمت دویست و چهارم را می گذارم به همراه رمان نسل سوخته.... همراه کانال خودتون مه گل....بمونین😊😉 مه گل پاتوق دختران فرهیخته
❤️📚 📚 🌸🍃 🌺 آب دهنم و قورت دادم و سعی کردم یه جمله ی درست بگم _لطف کردین ممنون. با اینکه سعی کرده بودم خودم رو کنترل کنم بی اختیار گفتم: _عمو و زن عمو خوبن؟حالشون خوبه؟ مصطفی که راهش رو کج کرده بود بره ایستادو سرش رو تکون داد و بدون اینکه به من نگاه کنه گفت: +سلام دارن خدمتتون . دسته ی کالسکه رو گرفتم تا برم نمیدونستم باید چه واکنشی از خودم نشون بدم بعد از این همه مدت! تو این شرایط!شاید اگه میفهمید محمد نیست دوباره قصد میکرد اذیتم کنه. +با تعریف هایی که عمو ازش کرده بود دلم میخواست ببینمش،ولی خب حالا که دقت میکنم میبینم خیلی بامزه تر از اون چیزیه که فکرش رو میکردم. گیج سرم رو تکون دادم که به زینب اشاره کرد .سعی کردم به زور لبخند بزنم که بهش برنخوره ولی انگار زیاد موفق هم نبودم.میخواستم بپرسم اینجا چیکار میکنه که بعد از یه مکث چندثانیه ای گفت: +تو راه گشنم شد گفتم یه چیزی بخرم بخورم به زور دهنم که از تعجب باز شده بود رو بستم و گفتم _اهان. من دیگه باید برم دیرم شده . ببخشید! سلام برسونید به عمو اینا خدانگهدار. اینو گفتمو راهم رو کج کردم و رفتم سمت در.به فروشنده که با تعجب به من نگاه میکرد توجهی نکردم و ازدر خارج شدم . ماشین مصطفی اون طرف خیابون پارک شده بود و یه خانوم جلوش نشسته بود. چند ثانیه خیره ایستادم و بعد حرکت کردم سمت خونه. ذهنم بشدت درگیر شده بود.چرا باید بعد از این همه مدت اینجا میدیدمش؟ازدواج کرده ؟ولی چقدر پخته تر از قبل شده. مثل همیشه جذاب بود داشتم فکر میکردم باید کامل راجع بهش ازبابا بپرسم .کل راه فکرم درگیر مصطفی بود ‌.وقتی رسیدم خونه مامان هم تازه اومده بود.بچه رو دادم دستش و ماجرا رو براش تعریف کردم و سعی کردم زیر زبونش رو بکشم. تازه داشت نم پس میداد که زینب دوباره صداش دراومد .بغلش کردم و رفتم بالا تو اتاق خواب .با اینکه حوصله نداشتم ولی سعی میکردم تو رفتارم با زینب کم نزارم.یکم باهاش بازی کردم .بعد از اینکه حسابی خسته شد جاشو عوض کردم ، بهش شیر دادم و روی پام خوابوندمش. _ زینب تب و لرز کرده بود.با ریحانه بردیمش بیمارستان.تو راه خونه بودیم امروز بیست وسومین روزی بود که محمد رو ندیده بودم. دلم واسه دیدنش پر میزد. حداقل دلم به شنیدن صداش گرم بود که اونم تقریبا سه روزی میشد که ازش محروم بودم. دلم مثل سیر و سرکه میجوشید.خیلی استرس داشتم. انگار تو دلم رخت میشستن . گوشیم رو تو دستم گرفته بودم و هر آن منتظر یه تماس بودم.عصبی تر و بی حوصله تر از همیشه شده بودم . ریحانه و شمیم و نرگس و بقیه هم هرکاری میکردن که حال و هوام رو تغییر بدن فایده ای نداشت. خیلی دلم میخواست از لحظه به لحظه ی اتفاقاتی که براش میافته خبردار بشم.به محض رسیدن به خونه از ریحانه خداحافظی کردم و رفتم بالا . به بچه دارو دادم و خوابوندمش. تلویزیون و روشن کردم و روی مبل نشستم . همه ی توجهم رو به اخبار داده بودم که تلفنم زنگ خورد. با عجله رفتم سمتش و به صفحه اش نگاه کردم. ریحانه بود با دیدن اسمش پوفی کشیدم و رد تماس دادم که  وقتی محمد  زنگ میزنه تلفن اشغال نباشه.خواستم گوشی رو پرت کنم رو مبل که دوباره زنگ خورد ولی این بار ریحانه نبود قسمت اتصال رو لمس کردم. سکوت کردم تا مطمئن بشم که خودشه که دوباره صدای نفساش رو بشنوم و جون تازه بگیرم،که دوباره بتونم قیافش رو موقع حرف زدنش تصور کنم و هزار بار واسش بمیرم.نفسامو تو سینم حبس کردم که مانع شنیدن صداش نشه. با صدای سلامش دلم ریخت. انقدر دلتنگش بودم که با شنیدن صداش بغضم بشکنه و اشکم در بیاد. سعی کردم خودم رو کنترل کنم گفتم _سلام عزیز دلم، خیلی منتظر بودم +خوبی فاطمه جان ؟ _الان که صداتو شنیدم عالی +قربونت برم،چه خبرا؟ چیکارا میکنی؟ زینبِ بابا چطوره؟ _خوبیم همه. دعاگویِ شما،زینب هم خوبه خدارو شکر . +کجاس؟خوابه؟ _اره تازه خوابوندمش،خودت خوبی؟ کجایی؟ +منم خوبم؟یه جایی نشستم اندر فکر تو _به به +راستی فاطمه _جانم؟ +امروز رفتیم زیارت جات خالی صداش قطع و وصل شد _چی؟نشنیدم +میگم رفتیم زیارت به یادتون بودم همش _اها قربون تو بشم من،چه خبر ازاونجا ؟ +هیچی.والا خبرا دست شماست _اخه الان خبر خودتی... خندیدکه به شوخی گفتم _شهید که نشدی...؟ لحن صحبتش تغییر کرد +شهادت ماله بنده هایِ خوب خداست نه مالِ ما ... از صدای گرفته اش بغضم شکست و با گریه ادامه دادم _هر تلفنی که به خونه میزنن دلم میریزه، به زینب که نگاه میکنم دلم میریزه گریم شدتش بیشتر شد امااون سکوت کرده بود و گوش میکرد _به عکسات که نگاه میکنم دلم میریزه +اینجوری از پا میافتی... _ولی آخه من دوستت دارم محمد، دوستت دارم... +موضوع همینه دیگه عزیزم،باید یه کم کمتر دوستم داشته باشی به قلم 🖊 💙و 🤓 🍀 مه گل پاتوق دختران فرهیخته 🍀
🔻 و دوم ۶۲ 👈این داستان⇦《 رضایت نامه 》 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📎چند لحظه بهم خیره شد ...🤓 - کار کردن که بچه بازی نیست ... خیلی ها هم سن و سال من هستن و کار می کنن ... قبولم می کنید یا نه؟ ... زبر و زرنگم ... کار رو هم زود یاد می گیرم ...😐 از ساعت 4 تا 8 شب ... زبر و زرنگ باشی ... کار رو یادت میدم ... نباشی باید بری ... چون من یه آدم دائم می خوام... ولی از جسارتت خوشم اومده که قبولت می کنم ... فقط قبل از اومدن باید از پدر یا مادرت رضایت بیاری ...📝 کلا از قرار توی گیم نت🖥 یادم رفت ... برگشتم سمت خونه ... موقعیت خیلی خوبی بود ... و شروع خوبی ... اما چطور بگم و رضایت بگیرم؟ ... پدرم که محاله قبول کنه ... مادرمم ... اون شب، تمام مدت مغزم داشت روی نقشه های مختلف کار می کرد ... حتی به این فکر کردم که🤔 خودم رضایت نامه تقلبی بنویسم ... اما بعدش گفتم ... - خوب ... اون وقت هر روز به چه بهانه ای می خوای بری بیرون؟ ... هر بار هم باید واسش دروغ سر هم کنی ... تازه دیر هم اگه برگردی باز یه جور دیگه ...😞 غرق فکر بودم که🤔 ایده فوق العاده ای به ذهنم رسید ... بعد از نماز صبح رفتم توی آشپزخونه ... چای رو دم کردم ... و رفتم نون تازه گرفتم ... وقتی برگشتم ... مادرم با خوشحالی ازم تشکر کرد ... منم لبخند زدم ...😊 دیگه مرد شدم ... کار و تلاش هم توی خون مرده ...👌 خندید ... قربون مرد کوچیک خونه ... به خودم گفتم ... - آفرین مهران ... نزدیک شدی ... همین طوری برو جلو ... و با یه لبخند بزرگ به پیش رفتم ...😁 ۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰ ـ ـ 👌✨👌 @modafehh https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1 🦋🦋🦋
🔻 و سوم ۶۳ 👈این داستان⇦《 شانه های یک مرد 》 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📎دنبال مامانم رفتم توی آشپزخونه ... داشت نون ها رو تکه تکه می کرد ... مامان ... - جانم؟ ... قدیم می گفتن ... یکی از نشانه های مرد خوب اینه که ... یکی محکم بزنی روی شونه اش ... ببینی از روش خاک بلند میشه یا نه ... خندید ...😁 این حرف ها رو از بی بی شنیدی؟ ... الان همه بچه های هم سن و سال من ... یا توی گیم نتن... یا توی خیابون به چرخ زدن و گشتن ... یا پای کامیپوتر مشغول بازی ... نمیگم بازی بده ... ولی ...💻 مکث کردم و حرفم رو خوردم ... چرخید سمت من ... میشه من وقتم رو یه طور دیگه استفاده کنم؟ ... مثلا چطوری؟ ... - یه طوری که حضرت علی گفته ...🍃 لبخندش جدی شد 😊... اما نگاهش هنوز پر از محبت بود ... - حضرت علی چی گفته؟ ... - خوش به حال کسی که تفریحش ... کارشه ...🍃 با همون حالت ... چند لحظه بهم نگاه کرد ...👀 ولی قبل از حضرت علی ... زمان پیامبر بوده ... که گفتن ... علم را بجوئید حتی اگر در چین باشد ...✨ رسما کم آوردم ... همیشه جلوی آرامش، وقار، کلام و منطق مادرم ... از دور مسابقات خارج می شدم ... سرم رو انداختم پایین و از آشپزخونه رفتم بیرون ...😐 لباسم رو عوض کردم و آماده شدم که برم مدرسه ... و عمیق توی فکر ... خدایا ... یعنی درست رفتم یا غلط ...🤔 کیفم رو برداشتم و از اتاق اومدم بیرون ... ۰۰۰┅═══(✼❉❉✼)═══┅۰۰۰ ـ ـ 🌸✨🌸 @modafehh https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1 🦋🦋🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#خلاقیت ایده های کاربردی 👌👌 🍀 مه گل پاتوق دختران فرهیخته 🍀 https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1 🦋🦋🦋
#دانستنی_ها_و_معماهای_قرآنی #حروف_مقطعه_در_قرآن 📌 چند سوره در قرآن با ن شروع می شود ؟ یک سوره که عبارت است از : سوره قلم. 📌 چند سوره در قرآن با یس شروع می شود ؟ یک سوره که عبارت است از : سوره یس 📌 چند سوره در قرآن با طس شروع می شود ؟ یک سوره که عبارت است از : سوره نمل 📌 چند سوره در قرآن با طه شروع می شود ؟ یک سوره که عبارت است از : سوره طه 📌 چند سوره در قرآن با المص شروع می شود ؟ یک سوره که عبارت است از: سوره اعراف . 📌 چند سوره در قرآن با حمعسق شروع می شود ؟ یک سوره که عبارت است از : سوره شوری . 📌 چند سوره در قرآن با کهیعص شروع می شود ؟ یک سوره که عبارت است از : سوره مریم . 📌 بیشتر سوره هایی که بنام پیامبران است با چه حروف مقطعه ای شروع می شود ؟ با حروف مقطعه الر شروع می شود . 🍀 مه گل پاتوق دختران فرهیخته 🍀 https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1 🦋🦋🦋
عزیزان همراه... وقت نمازه🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺خجسته میلاد هفتمین پیشوای خیر و خوبی،هفتمین قافله سالار کاروان صبر و شکیبایی امام موسی کاظم علیه السلام مبارک باد. مه گل پاتوق دختران فرهیخته https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1 🦋🦋🦋
1_24560002_5787251642885735624.mp3
1.5M
#ولادت_امام_کاظم_علیه_السلام 🌺مولودی| بارونه بارونه بارونه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Part08_تنها میان داعش.mp3
13.65M
رمان #تنها_میان_داعش اثر #فاطمه_ولی_نژاد قسمت8⃣ 👈تولید اختصاصی کانال کتابخانه صوتی گوینده #زهرا_امیری @audio_ketab https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1 🦋🦋🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اگر دنبال یه. سورپرایز برای عشقت میگردی💞 توی زیورآلات فافاگلی همممممه چی پیدامیشه 🤩 فقط کافیه به فافاگلی سفارش بدی🌷 دیگه نگران هیچی نباش سه سوته حله.......😍😍😍 با زیورآلات فافا گلی شیک و با حجاب و خاص و لاکچری بدرخشید🥰 https://chat.whatsapp.com/BanzrvoloBL5VcUqypf3nR ساخت انواع زیورآلات دلبر🤩 دستبند و گردنبند بافت و زنجیری و کشی😍 ساخت گوشواره به درخواست شما👍 ساخت انواع گیره های روسری زیر چانه ای و کنار روسری😍💞 پذیرش سفارش به صورت عمده و تک👏🏻🌹 برای دیدن محصولات ما عضو کانال واتس اپ ما شوید https://chat.whatsapp.com/BanzrvoloBL5VcUqypf3nR و پیج اینستاگرامی ما را دنبال کنید https://www.instagram.com/invites/contact/?i=1pi020jnefn7g&utm_content=4tawaa4‎‏ اینم کانال ایتا🤩 https://eitaa.com/badalijatfafa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌟ای امید غریبان تنها کجایی 😔 ارتباط با ادمین @Bjgh5656 🔴عکسنوشته های تحلیلی 🔴ویدیو های خبری 🔴مداحی های باحال 🔴زیارت عاشورای هر روزه و 👈 آنلاین با موضوعات روانشناسی (چهارشنبه ها ساعت ۲۱) با موضوعات سیاسی (جمعه شب ها ساعت ۲۲) 🔵همه و همه در ⤵️ https://eitaa.com/joinchat/465043476C4ec37428bb @khat_enghelab1357 1,9k
ناب ترین ڪاناݪ هاے ایتا را دنبال کنید✅ ➖➖➖🔷🔶🔹🔸🔷🔶➖➖➖ 📽سخنان تکان دهنده ی آیت الله مجتهدی تهرانی در رابطه با آخرالزمان و مردم آخرالزمان! 🍃 eitaa.com/joinchat/2471428100C37c31cf7b3 🌟علمدار کربلا eitaa.com/joinchat/2349137922Ce775ef15c1 🌟کانال بـــزرگ نـــمازشـــب eitaa.com/joinchat/2743664650Cc321ec47d1 🌟از گناه تا توبه eitaa.com/joinchat/4226547731C2a680cafa6 🌟قرآن و نهج‌البلاغه eitaa.com/joinchat/3325624337C718d94f441 🌟کانال_فرزندم تربیتی_روانشناسی eitaa.com/joinchat/3775660038C634e02b5b0 🌟 کانالی پر از هنر ترفند خلاقیت آرایش آشپزی eitaa.com/joinchat/1261371420Ca96edd0ead 🌟مه گل پاتوق دختران فرهیخته eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1 🌟کانال انقلابی "قوی می شویم " eitaa.com/joinchat/2611478563C7dcf88409a 🌟قنـــــــ خودتون باشید ـــاد eitaa.com/joinchat/1461846038Cd71c379eda 🌟انواع غذاهاپلوهاوخورشها و ساندویج وترشی ومربابا کلیپ وعکس eitaa.com/joinchat/1257635868C2bcda3f283 🌟احیاء طب و تغذیه اسلامی eitaa.com/joinchat/1231880192Cdbbc059498 🌟*⊱✿خیاط شوووووووووو✿⊰*متد /////گرلاوین eitaa.com/joinchat/2405105678Cc844d860c6 🌸چلہ ترڪ گنـاه و چلہ زیارت‌عاشـورا تا مـــ🌙ــاه عشــ😍ــق اربــ❤️ـاب روز شمـار تا محـــ🖤ـــرم eitaa.com/joinchat/1377632268Cc19bd91091 ➖➖➖ 🔷🔶🔹🔸🔷🔶 ➖➖➖ لیست شبانه19مرداد؛ @Listi_Baneri_110 ⚠️جایگاه ⚠️