کتاب #عارفانه
زندگی و خاطرات شهید احمد علی نیری
قسمت هشتاد و چهارم
دست نوشته های شهید و خاطرات دوستان
کل دوران حضور احمداقا در جبهه سه ماه بیشتر نشد.
درست زمانی که دورهی سه ماههی ایشان تمام شد و قرار بود کل گردان برگردند ، عملیات والفجر۸آغاز شد
از حال و هوای احمداقا در آن دوران اطلاع زیادی در دست نیست.
هرچه بعدها تلاش کردیم تا ببینیم کسی در جبهه با ایشان دوست بوده، اما کسی را پیدا نکردیم.
ما به دنبال خاطراتی از جبههی ایشان بودیم.
اما چیزی به دست نیاوردیم، زیرا احمداقا بر خلاف بقیهی دوستان به گردانی رفت که هیچ آشنایی در اطرافش نباشد!
در مدت حضور در جبهه کسی او را نمیشناخت، لذا از این لحاظ راحت بود!
او میتوانست به راحتی مشغول فعالیتهای معنوی خود باشد، و این نشانهی اهل معرفت است که تنهایی و گمنامی را به شهرت و حضور در کنار دوستان ترجیح میدهند!
فقط بعد از شهادت ایشان، یکی از رزمندگان به مسجد آمد و ماجرای شهادت ایشان را برای ما تعریف کرد.
بسیاری از دوستان به دنبال درک روحیات احمداقا در جبهه بودند
آن ها می گفتند:
انسانهای عادی وقتی در شرایط دوران جهاد قرار می گیرند بسیار تغییر می کنند، حالا احمداقا که در داخل شهر مشغول سلوک الی الله بود چه حالاتی در جبهه داشته است؟!
در یکی از نامههایی که احمداقا برای دوستش فرستاده بود آمده:
جبهه آدم می سازد.جبهه بسیار جای خوبی است برای اهلش!
یعنی کسی که از این موقعیت استفاده کند، و جای خوبی نیست برای نا اهلش!
ادامه دارد ...
با کسب اجازه از ناشر کتاب ( انتشارات شهید هادی )
امام و شهدا را یاد کنیم با ذکر صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
شهید#احمدعلی_نیری🕊🌹
🌷https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این جوجه باکلان چه سریعه 😳
تیرۀ باکلانان (باکلانیان[۴])، دارقازان[۵] یا آبقَنبَلان[۶] (نام علمی: Phalacrocoracidae) نام یک تیره از پرندگان راستهٔ بوبیسانان است که شامل نزدیک به ۴۰ باکلان در میشود.
پرندگان تیرۀ باکلانان دارای ۴۰ گونه است. جانوران این تیرۀ پرندگانی آبزی از راستهٔ مرغسقاسانان هستند، به رنگ سیاه صیقلی و گردن بلند که میان همۀ انگشتان پاهایشان با پردهۀ کاملی به هم پیوسته است. باکلانها به میزان زیادی از ماهی تغذیه میکنند. از گونههای بومی ایران میتوان به باکلان بزرگ و باکلان کوچک اشاره کرد. باکلانها از مرغان دریایی میانجثه تا بزرگجثه هستند. اندازه آنها از باکلان کوتوله∗ که ۴۵ سانتیمتر طول و ۳۴۰ گرم وزن دارد، آغاز میشود تا باکلان بیپرواز∗ که ۱۰۰ سانتیمتر طول و ۵ کیلوگرم وزن دارد. البته باکلان عینکی∗ که بهتازگی منقرض شده با میانگین وزن ۶٫۳ کیلوگرم از همه دیگر گونهها بزرگتر بود.
#جوجه_باکلان
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1🦋🦋🦋🦋🦋
زندگی گاه به کام است و بس است
زندگی گاه به نام است و کم است
زندگی گاه به دام است و غم است
چه به کام و
چه به نام و
چه به دام،
زندگی معرکهٔ همت ماست،..
زندگی میگذرد..🌸🦋🌸
زندگی گاه به نان است و کفایت بکند
زندگی گاه به جان است و جفایت بکند
زندگی گاه به آن است و رهایت بکند
چه به نان و
چه به جان و
چه به آن،
زندگی صحنه بی تابی ماست، ..
زندگی میگذرد..🌸🦋🌸
زندگی گاه به راز است و ملامت بدهد
زندگی گاه به ساز است و سلامت بدهد
زندگی گاه به ناز است و جهانت بدهد
چه به راز و
چه به ساز و
چه به ناز،.. 🌸🦋🌸
زندگی لحظهٔ بیداری ماست ! !!!
"زندگی میگذرد" 🌸🦋🌸
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1🌸🦋🌸🦋🌸🦋🌸
بازار قیصریه، بازاری است در بافت تاریخی اصفهان که عمدتا به فعالیت فرش فروشان اختصاص دارد. این بازار که در حال حاضر به عنوان بزرگترین مرکز عرضه صنایع دستی در استان اصفهان شناخته می شود در سال ۱۰۲۹ هجری قمری در شمال میدان تاریخی امام ساخته شد.
بازار قیصریه از بزرگترین و مجلل ترین مراکز خرید و فروش در دوران صفویه به حساب می آمد. جهانگردان مشهوری مانند ناصر خسرو و شاردن به توصیف این بازار پرداختند به گونه ای که آنان علت انتخاب این نام را شباهت این بنای تاریخی به قیصریه یا قیساریا در آسیای صغیر(ترکیه امروزی) می دانستند.
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1🌺🌺🌺🌺🌺🌺
#شله زرد نذری برای ۲۰۰ نفر
برنج نیم دونه ۶کیلو
شکر سه برابر ۱۸ کیلو(ولی من ۱۵کیلو ریختم که خیلی شیرین نباشه)
زعفران ۲۰ گرم ریختم،ولی می تونید کم و زیادش کنید
گلاب دو تا سه لیوان
خلال بادام برایداخل شله زرد ۴ لیوان
کره ۲۰۰ گرم(میتونید بیشتر هم بریزید
🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿🌷🌿
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
#رفع_کم_خونی_با_طب_سنتی
1) استفاده از جوانه گندم + شلتوک برنج + جوانه نخود=همراه با ماست یا با غذا میل شود.
2) نعنا: 2 گرم+اسطوخودوس:2 گرم + پونه 2گرم=هر روز بعدازظهر بصورت دمکرده میل شود.
استفاده از سبزیجات و غذاهای تازه،پرهیز از غذاهای فریز شده ،
استفاده ازمغزها(خشکبار)مثل: فندق،پسته،بادام
☘ https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1 ☘
🔻نه خانی اومده نه خانی رفته
روزی شخصی خربزه ای مي خرد برای خانه، در راه وسوسه شده كه خوب است خربزه را ببرم به رسم بزرگان وگوشتش را بخورم و باقي اش را كناربگذارم تا اگر كسي از اينجا رد شد فكر كند كه خاني از اينجا گذشته و گوشت خربزه رو خورد ه و پوستش رو انداخته اينجا
به اين نظر گوشت خربزه رو خوردو خواست پوستش رو دور بندازه كه با خودش گفت:بهتره پوستش رو هم گاز بزنم تا مردم فكر كنن نوكري هم بوده
پوست خربزه را گاز زده و خواست پوست نازك شده رو دور بیاندازد كه به اين فكر افتاد كه پوست خربزه رو هم بخورد تا مردم بگویند نه خاني اومده و نه خاني رفته.
#ضرب_المثل
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1🍒🍒🍒🍒🍒
✫⇠ #دختر_شینا
✫⇠قسمت :3⃣5⃣
#فصل_هشتم
صمد هم دیرش شده بود. اما با این حال، مرا دلداری می داد و می گفت: «بچه ها که خوابیدند، خودم می آیم کمکت.»
بچه ها داشتند در بغل ما به خواب می رفتند. اما تا آن ها را آرام و بی صدا روی زمین می گذاشتیم، از خواب بیدار می شدند و گریه می کردند. از بس توی اتاق راه رفته بودیم و پیش پیش کرده بودیم، خسته شده بودیم، بچه ها را روی پاهایمان گذاشتیم و نشستیم و تکان تکانشان دادیم تا بخوابند. اما مگر می خوابیدند. صمد برایم تعریف می کرد؛ از گذشته ها، از روزی که من را سر پله های خانه عموی پدرم دیده بود. می گفت: «از همان روز دلم را لرزاندی.» از روزهایی که من به او جواب نمی دادم و او با ناامیدی هر روز کسی را واسطه می کرد تا به خواستگاری ام بیاید. می گفت: «حالا که با این سختی به دستت آوردم، باید خوشبخت ترین زن قایش بشوی.»
صدای صمد برای بچه ها مثل لالایی می ماند. تا صمد ساکت می شد، بچه ها دوباره به گریه می افتادند. هر کاری کردیم، نتوانستیم بچه ها را بخوابانیم. مانده بودیم چه کار کنیم. تا می گذاشتیمشان زمین، گریه شان درمی آمد. مجبور شدم دوباره برایشان شیر درست کنم. اما به محض اینکه شیر را خوردند، دوباره جایشان را خیس کردند. جایشان را خشک کردم، سر حال آمدند و بی خوابی به سرشان زد و هوس بازی کردند.
ادامه دارد...✒️
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
✫⇠ #دختر_شینا
✫⇠قسمت :4⃣5⃣
#فصل_هشتم
حالا یک نفر را می خواستند که آن ها را بغل کند و دور اتاق بچرخاند.
ظهر شد و حتی نتوانستم اتاق را جارو کنم، به همین خاطر بچه ها را هر طور بود پیش صمد گذاشتم و رفتم ناهار درست کنم. اما صمد به تنهایی از عهده بچه ها برنمی آمد. از طرفی هم هوای بیرون سرد بود و نمی شد بچه ها را از اتاق بیرون آورد. به هر زحمتی بود، فقط توانستم ناهار را درست کنم. سر ظهر همه به خانه برگشتند؛ به جز خواهر و مادر صمد. ناهار برادرها و پدر صمد را دادم، اما تا خواستم سفره را جمع کنم، گریه بچه ها بلند شد. کارم درآمده بود. یا شیر درست می کردم، یا جای بچه ها را عوض می کردم، یا مشغول خواباندنشان بودم.
تا چشم به هم زدم، عصر شد و مادرشوهرم برگشت؛ اما نه خانه ای جارو کرده بودم، نه حیاطی شسته بودم، نه شامی پخته بودم، نه توانسته بودم ظرف ها را بشویم. از طرفی صمد هم نتوانسته بود برود و به کارش برسد. مادرشوهرم که اوضاع را این طور دید، ناراحت شد و کمی اوقات تلخی کرد. صمد به طرفداری ام بلند شد و برای مادرش توضیح داد بچه ها از صبح چه بلایی سرمان آوردند. مادرشوهرم دیگر چیزی نگفت. بچه ها را به او دادیم و نفس راحتی کشیدیم.
از فردا صبح، دوباره صمد دنبال پیدا کردن کار رفت. توی قایش کاری پیدا نکرد.
ادامه دارد...✒️
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*سهراب سپهری*🌸🍃
صبح امروز کسی گفت به من؛
تو چقدر تنهایی!
گفتمش در پاسخ:
تو چقدر حساسی... تن من گر تنهاست،
دل من با دلهاست،
دوستانی دارم🌸🍃
بهتر از برگ درخت
که دعایم گویند و دعاشان گویم،
یادشان دردل من،
قلبشان منزل من...!
صافى آب مرا ياد تو انداخت، رفيق!
تو دلت سبز،
لبت سرخ،
چراغت روشن!
چرخ روزيت هميشه چرخان!
نفست داغ،
تنت گرم،
دعايت با من!🌸🍃
https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1🍃🌸🍃🌸
حسینی بودن !
به اسم نیست !
به رسم است !
.
رسم حسینی بودن !
یا حسین گفتن نیست !
با حسین بودن است !
.
با حسین بودن !
فقط شور حسینی نیست !
داشتن شعور هم است !
.
با شعور بودن !
تنها در حرف نیست!
در عمل هم است ...
.
با عمل بودن !
فقط در اخلاق و رفتار نیست !
در مبارزه است ....!
.
.
باید مبارزه کرد ! با هرچه که
قابل مبارزه است است !
مثلا ... مبارزه با نفس ...
🌹🕊 https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1 🕊🌹
🌹🍃🌹🍃
🍃🌹🍃
🌹🍃
🍃
🚨غلط کردم که گناه کردم!
حاج حسین یکتا: وقتی سنگی رو میندازی داخل دریا مثل #دل_بستن به دنیاست، ولی وقتی میخوای سنگ رو از ته دریا در بیاری مثل #دل_کندن از دنیاست.
بچهها! یه جوری زندگی کنید که دمِ آخری به غلط کردن نیفتید. من توی جبهه وقتی شب عملیات تیر خوردم و لحظات آخرم رو داشتم میدیدم، چنان دست و پا میزدم که زمین از جون کندنِ من مثل چاله شده بود و اونجا فقط یه چیزی به خدا میگفتم؛ از ته دلم فریاد میزدم که: خدایا غلط کردم که گناه کردم!
🌹🕊 https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1 🕊🌹
🍃
🌹🍃
🍃🌹🍃
🌹🍃🌹🍃